۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

تاریخچه جنبش زنان و کسب حق رای زنان ایران (به مناسبت ۸ مارس)




 ۸مارس یادآور راهپیمایی و اعتراض زنان کارگر کارخانه نساجی (سال ۱۸۷۵) در آمریکا میباشد. که بعدها  زنان اعتراضات خود را در اروپا و تمام دنیا در نشستها و تجمعات خود برای دستیابی به حقوق مورد نظرشان ادامه دادند.
یکی از بزرگترین و تاثیر گذار‌ترین نشستها دومین کنفرانس زنان مشاغل در سال ۱۹۱۰ در کپنهاگ دانمارک بود که نمایندگانی از ۱۷ کشور جهان از جمله ۳ زن از نمایندگان فنلاند در آن شرکت داشتند و در اینجا بود که به برگزاری روز جهاني زن جامه حقیقت پوشانده شد.
همچنین  یکی از موارد اعتراضات و جنبش‌های زنان ، دستیابی به یکی از مهمترین حقوق اجتماعی آنها بود که داشتن حق رای میباشد.
در آمریکا زنان ۱۰۷ سال پیش برای گرفتن حق رای به خیابان آمده بودند ودر حالیکه ۱۴ سال قبل یعنی ۱۲۲سال پیش زنان نیوزلندی به حق رای دست یافت بودند.
داشتن حق رای زنان ایرانی به قانون زمان رضا شاه بازمیگردد.  که با مخالفت روحانیون وقت از جمله مدرس و کاشانی مواجهه شد.
در سال ۱۳۴۱ شمسی (۱۹۶۲میلادی) در لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیت دولت  زنان برای نخستین بار اجازه شرکت در انتخابات و نامزدشدن  برای انتخابات را پیدا کردند. که متعاقب آن روحانیون از جمله آیات خمینی و طباطبایی و موسوی یزدی و...به مخالفت برخواستند. که بعدها در جریان انقلاب حق رای زنان توسط خمینی اینبار برسميت شناخته شد.
امروزه به جز کشورهای بوتان - برونیی- عربستان سعودی و واتیکان در دیگر کشورها حق زنان را برای شرکت در  انتخابات را به رسمیت شناخته اند.
در دوره مشروطه نیز همپای انجمن‌های سری و نیمه سری زیادی کادر ایران بوجود آمد ه بود انجمن‌ها ی زنان نیز به طورمخفیانه شکل گرفتند که بعدها پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمانهایی تاسیس شدند که به حقوق زنان میپرداختند.
در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان منتشر شد که از میان آنها میتوان به دانش (سردبیر خانم دکتر کمال) شکوفه (مریم عبید) زبان زنان (صدیقه دولت آبادی) اشاره کرد از مدرسه سازان میتوان به صدیقه دولت آبادی -شمس الملوک جواهر کلام و طوبی آزموده و روشنک نوعدوست اشاره کرد که برای تاسیس حفط مدرسه‌های دخترانه خود با مخالف‌های بسیاری از سوی سنت گرایان مواجه بودند.و به همین دلیل تاسیس مدرسه دخترانه کاری کاملاً انقلابی بود.
پس از این دوره سازمانهای زنان مستقل حذف شده و سازمانهای وابسته به دولت یا حزبهای سیاسی تشکیل شدند مانند کانون بانوان که انجمنی میانه رو و خیریه زیر نظر رضا شاه بود. سازمان زنان ایران زیر نظر محمد رضا شاه و تشکیلات زنان ایران در حزب توده با نشریه بیداری ما فعال بود.
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ را
میتوان سالهای تجربه حیات محدود و کنترل شده جنبش زنان دانست که سازمانهای مستقل تر اما پراکنده‌ای همچون حزب زنان و جمعیت زنان (روزنامه زن امروز) تشکیل شدند.
در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی سازمانهای سکولاری خواستار حقوق بیشتری از جمله کشف حجاب و حق طلاق برای زنان ایرانی بودند.
و امروز بعد از گذشت ۶ دهه از آن تاریخ در جامعه بسته و کاملاً تحت تسلط قوانین زن ستیز و گاها ضد بشری موجود که حتی دخالت در در زندگی و تصمیم گیریهای شخصی زنان کاملاً نهادینه شده است هیچگونه جنبش یا سازمانی وجود ندارد که بتواند حداقل همان حقوق از دست رفت را برگرداند و در فضایی که در قالب‌های دستورات مذهبی چون امر به معروف و نهی از منکر زنان مورد هر نوع تحقیر و توهین قرار میگیرند که به شکل دست گیریهای خیابانی تا اسید پاشی بصورت زنان و دختران اجرا می شود که طبعاً باعث ترس و انزوای بیشتر زنان میگردد.و نیز اجرای سایر حکم‌ها و قوانین خشن اسلامی همچون اعدام و سنگسار در محاکم قضایی.
امید  به تغییر شرایط ودسترسی به حقوق کامل انسانی برای زنان و مردان ایرانی تنها زمانی مقدور خواهد شد که با جنبش و تحول عظیم فکری و اعتقادی به شکلی آگاهانه قوانین ضد انسانی دینی از حکومت تفکیک گردد و از اریکه قدرت پایین آورده شود.


فرشته نظام‌آبادی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر