۱۳۹۴ آذر ۳, سه‌شنبه

سحر که حکم قاضي رود به سنگسارت- بهاره شرفی



«سحر که حکم قاضي رود به سنگسارت
نماز عاشقي را به خون دل وضو کن»


هفت سنگ کودکی را یادت هست،وقتی به پرتو دستهای کودکانیمان تابش دادیم...

سنگ و سنگ...

سنگ روی سنگ بند نمی شود...

سنگهای رنگارنگ در ساحل های وصل ما در کیسه های کودکانه گرد هم جمع شدند... و یادت هست که سخاوت موج ها دستهای کوچک ما را خالی نگذاشت...

آن روزها که گنجشک ها را نگذاشتیم هیچ تیرکمانی نشانه برود...

آن روزهایی که سنگ روی سنگ بند نشد و ما سنگهایمان را کنار هم جا دادیم و برایشان طرح رفاقت ریختیم...

به یکباره چه شد... چه کسی به ناآگاه کلوخ بی رحمی را به میان ما پرتاب کرد...

سنگ ها که همیشه با ما مهربان بودند...

چه شد که هیچ تبصره ای ما را به تعالی هیچ خدایی نکشاند... و ما سنگ هایمان را با خودمان وا کندیم و هم وصال آتش شدیم وقتی دانستیم آن خدایی که آزادی را به اسارت بردگی در آورد خدا نیست...

همان روزها که 19 به تقدس درآمد... و علق 19 آیه داشت...،کسی یادتان نینداخت دخترک هم 19 سال دارد؟

شما فرعون به خدایی گرفته اید وقتی نهالی را که به زمختی تفکرات شما ننشسته است روان می کنید در جوی هایی که پر از خون آبه های آزادی است...

ما سیب خوردیم و آبستن عشق شدیم... و شما به تعبیر گناه سنگ پشت سنگ... سنگ پشت سنگ...

سنگ ها مفت بودند و زمین گیر ... اماگنجشک ها پرواز می کردند...

چه شد که سنگها هم به ما خیانت کردند؟



«پی نوشت: «رخشانه» دختر نوزده ساله ای که به دست گروه طالبان در ولایت غور افغانستان به اتهام زنا سنگسار شد. «رخشانه» که با نامزدش از خانه گریخته بود به دست خانواده و اعضای گروه طالبان می افتد. او می خواسته با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند اما خانواده اش می خواستند او را به ازدواج مرد دیگری در آورند. گروه طالبان برای او حکم سنگسار و برای نامزدش مجازات شلاق تعیین می کنند و در نهایت این حکم در 25 اکتبر به اجرا در می آید. در فیلم سنگسارش «رخشانه» هنگام پرتاب سنگ از سوی عوامل طالبان از آنها می خواهد این کار را نکنند و می گوید که یک مسلمان است..


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهلم

http://rahaizanorg.blogspot.se/2015_11_01_archive.html







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر