۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

پیام منیژه صادقی به همه کسانی که برای آزادی وی و دیگر زندانیان سیاسی تلاش کردند و صدای زندانیان سیاسی در بند هستند



من زنی زحمتکش و مادری که همراه با نوزاد چند ماهه ام در زندان بودیم و راه رفتن را به نوزادم در زندان آموختم , بله مادری زحمتکش که دیدن هر لحظه نوزادم در چهار دیواری زندان برایم مرگی بود ولی تسلیم نشدم . از گریه نوزادم برای اذیت و ازار من شکنجه پدر بیمارم که در سلول بغلی بود استفاده میکردن تا تسلیم شویم . ولی هیچ گاه مزدوران موفق به زانو درآوردن ما نشدن . زنی زحمتکش که حتی به فرزندانم رحم نکردن فرزندم را جلوی چشمانم کتک زدن و غرور آنها را خورد کردن و به آنها بی احترامی و بی حرمتی و حتی دست درازی کردن و دختر حامله ام را هم کتک زدن , که موجب ترس و وحشت فرزندانم شده . من کارگری بی مزد و زندانی سیاسی که کتک و شکنجه و تحقیر را در سیاه چاه های جمهوری اسلامی با چشم های بسته با تمام سلول های بدنم تجربه کردم و ظلم و ستم و نابرابری و تحقیر را احساس کردم . بدنم را زیر لگد و شکنجه خورد کردن اما من برای رسیدن به آزادی و دنیای بهتر مصمم تر و محکمتر شدم و هرگز تسلیم نشدم و تا رسیدن به آرمان های انسانی از پای نخواهم نشست . من از تک تک شما انسان های آزادیخواه و چپ از صمیم قلبم تشکر و قدر دانی میکنم که صدای من و دیگر کارگران در بند و حتی ناله فرزندانم و دیگر بچه ها را به گوش جهانیان می رساندید نهایت تشکر رو دارم و دستانتان را به گرمی میفشارم . من در خانواده ای سیاسی بزرگ شدم و در همان بچگی مردسالاری و نابرابری را در جامعه درک کردم . از همان بچگی مبارزات را از پدرم آموخته بودم و اوائل نوجوانیم در سال های ۵۹ و ۶۰ پا به پای پدر عزیز و مبارزم و برادر جانباخته ام و دیگر آزادیخواهان در شهر سنندج مبارزات رو آغاز کردم . و در این راه هرگز از شکنجه و تهدید های مزدوران نهراسیدم و از هیچ کمکی دریغ نکردم . از این که زن خانه دار باشم خوشنود نبودم و مغازه باز میکردم تا از این طریق از دنیای بیرون با خبر باشم ولی مزدوران مرتب به مغازه من حمله میکردن و میگفتند که مغازه ات پاتوخه ضدانقلابیون شده و به دختران فراری کمک میکنی و مغازه ام را میبستند . و خودم را هر بار تهدید و تحقیر و ازار میدادن . من هر چند از شما دور بودم و حتی در سیاه چاه های جمهوری اسلامی یک لحظه هم از مبارزات شما غافل نبودم و همیشه وجود شما و مبارزاتتان به من دلگرمی و امید میداد و خود را در صف شما میدیدم . با درود به شما انسانهای آزادیخواه و انساندوست و درود های فراوان به تشکل های کارگری و به شما مبارزان احزاب چپ و مارکسیست . درود به همه شما که در راه رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی یعنی یک زندگی بهتر و برابر برای همه انسان ها مبارزه میکنید. من همیشه در همه حال برای رهایی طبقه کارگر همراه و هم گام شما خواهم ماند . در مبارزاتتان برای رسیدن به یک دنیای بهتر من را در کنار خود بدانید . بار دیگر برای تمام تلاش ها و زحماتی که برای آزادی من و کارگران زندانیان سیاسی در بند می کشید تشکر و قدردانی میکنم و از راه دور دستانتان را به گرمی میفشارم

به امید رسیدن به آرمانهای انسانی و یک جامعه برابر و سوسیالیستی

به امید روزی که هیچ زندانی سیاسی نباشد 

به امید نابودی کودک آزاری زنده باد سوسیالیست و یک دنیای برابر و آزاد

زنده باد مبارزات کارگری و تشکل های کارگری 

منیژه صادقی 2015 - 12 




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و یکم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر