۱۳۹۵ اسفند ۱, یکشنبه

بررسی چالشهای جنبش رهائی زن در افغانستان در کفتگو با سحر صامت






لطف کنيد مقدمتا از آخرين گزارشاتی که از افغانستان در رابطه به خشونت عليه زنان بدست شما رسيده برای بينندگان رهائی زن توضيح دهيد.
پس از حدود چهارده سال از تاسيس نظامي مبتني بر دموکراسي در افغانستان، اختصاص صدها ميليون دالر کمک به تامين حقوق زنان، هزاران پروژه تحت نام کمک به بهبود وضعيت زنان، و دهها و صدها موضوع ديگري که فقط به خاطر مسايل مربوط به حقوق زنان در کشور انجام شده است، تبليغات وسيع براي برابري حقوق زنان و مردان و ...، اما تا هنوز آثار اين کارها کمتر در جامعه افغانستان ديده مي شود.
بررسی ها و آمار سازمان حقوق بشر در افغانستان نشان می دهد که طی شش ماه اول سال۲۰۱۶ بیش از پنج هزار زن مورد خشونت قرار گرفته اند. بررسی ها و آماری که امسال ارایه شده نشان می دهد که خشونت علیه زنان نسبت به سالهای گذشته در جغرافیایی به نام افغانستان افزایش یافته است. البته به نظر من این آمار و ارقام زیاد دقیق نیست چون احتمال اینکه یک سری از خشونت ها به دلیل دور دست بودن مناطق و همچنان تعصبات خانواده ها به علت بافت سنتی که جامعه دارد دور از چشم رسانه یی ها میماند. این آماری که از طرف حقوق بشر ارایه شده است نشان میدهد که ۲۴۱ قتل در شش ماه نخست سال ۲۰۱۶ صورت گرفته . همچنان این گزارش خشونت هایی مانند: تیزاب پاشی سنگسار به آتش کشاندن زن  و همچنان آسیب های فیزیکی را در بر دارد. طبق آماری ارایه شده به نظر من امسال سخت ترین سال از نظر بدرفتاری برای زنان بوده است چندین مورد خشونت و قتل نیز پس از ارایه ی این آمار در افغانستان رخ داده است.خشونت های خانوادگی یکی از چالش های بزرگی است که زنان با آن مواجه هستند و عمدتا توسط مردان خانواده ها صورت می پذیرد. فرار از منزل، خودسوزی و خودکشی، طلاق، تجاوز جنسی و اعتیاد از نتایج و مصادیق عمده خشونت با زنان بوده که رقم آن روز بروز در کشور افزایش می یابد و هنوز هم چشم انداز آینده برای این قشر همچنان تاریک و تار است.
عوامل نقض حقوق زنان در کشور مشخص است. بی سوادی، فقر فرهنگی و اقتصادی تعداد کثیری از زنان، فرهنگ مردسالارانه، مصئونیت از قانون، سنت های متصلب و بسته اجتماعی از عوامل اصلی خشونت با زنان می باشند. متاسفانه کشوری به نام افغانستان با تجربه ی ۴۰ سال و خورده یی جنگ نه تنها از نظر سیاسی اقتصادی ضربهای فراوانی به کشور و جامعه وارد شده بلکه از نظر فرهنگی ضربه ی شدیدی به مردم وارد شده  مردم فرصت رشد سواد و منطق را نداشته و به همین دلیل جامعه ی افغانستان به یک جامعه ی سنتی و کهنه پرست چه از نظر عقاید مذهبی و چه از نظر فرهنگی تبدیل شده است تقسیم‌بندی جنسیتی در تار و پود اجتماع چنان ریشه دوانده که از ریشه کشیدن آن به سادگی ممکن نیست؛. هم‌اکنون خشونت خانگی و ازدواج اجباری زیر سن قانونی جزء مهم‌ترین مسائل جاری حقوق زنان در افغانستان هستند. در یک بررسی که  در سال ۲۰۱۰  که توسط وزارت بهداشت افغانستان صورت گرفته بود ، مشخص شد که بیش از ۸۷درصد زنان افغانستان از خشونت‌های روانی، فیزیکی، جنسی یا انواع خشونت‌های خانوادگی یا ازدواج‌های اجباری رنج می‌برند. همچنین ۵۳ درصد از زنان در گروه سنی ۲۵ تا ۴۹ سال، زیر 1۱۸ سالگی ازدواج کرده‌بودند، ۱۲ درصد دختران افغان در فاصله‌ی ۱۵ تا ۱۹ سالگی باردار شدند یا زایمان کردند و ۴۷ درصد مرگ و میر زنان در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴سال مربوط به بارداری بوده‌است.
 هنوز برای رفع این عوامل و بهبود وضعیت زندگی زنان در کشور کارهای چشمگیری صورت نگرفته است. مشکل دیگر زنان در افغانستان عدم حمایت آنها از سوی مجریان قانون و قانون گذاران است.

۲ (عکس العمل مقامات دولتی به اين جنايات چگونه بوده و آيا زنان خشونت ديده ميتوانند روی حمايت
موسسات دولتی حساب کنند يا خير؟

از پانزده سال گذشته بدینسو اقدامات قانونی برای تامین حقوق زنان صورت گرفته است که ایجاد کمیسیون حقوق بشر، اختصاص وزارتی برای امروز زنان، وجود خانه های امن و ایجاد قانون مبارزه با خشونت علیه زنان نمونه هایی از آن است. اما هنوز موانعی وجود دارند که زنان نمی توانند به حقوق خود دسترسی پیدا کنند.
با وجود تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در سال ۲۰۰۹ که برای اولین بار مجازات‌های سختی را در حمایت از زنانی که مورد آزار جنسی، لت و کوب یا سایر رفتارهای خشونت‌آمیز قرار می‌گیرند در نظر گرفته است اما آمار خشونت علیه زنان همچنان در این کشور بالاست.
کمتر ناقضان حقوق زنان در کشور محاکمه و مجازات گردیده و پرونده های ننگین و وحشیانه خشونت با زنان مورد دادرسی عدلی و قضایی قرار گرفته استناقضان حقوق زنان همواره گریزان از قانون بوده و نهادهای امنیتی و قضایی کشور در محاکمه و دادرسی از آنان اقدامات جدی نکرده اند. همین امر سبب گردیده تا فرهنگ معافیت در کشور ترویج و نقض حقوق زنان به موضوع ساده و کم اهمیت در نگاه دستگاه های امنیتی و عدلی تلقی گردند.
اولا قوه مقننه در موارد زيادي در زمينه تصويب قوانين لازم براي حمايت از حقوق زنان و يا مبارزه با بي عدالتي و خشونت عليه زنان ضعيف عمل کرده است. ثانيا قوه مجريه کارکرد ضعيفي در مورد مبارزه با خشونت عليه زنان و يا بهبود وضعيت زنان کار زيادي انجام داده نتوانسته است
  سیستم جوابگوی مشکلات زنان نیست، در مواردی گفته شده که فاسد است و زنان به آن اعتماد نمی‌کنند. [برای همین] فشارهای خانواده و جامعه بر زنان سبب می‌شود که زنان به سیستم های غیر رسمی عدالتی روی می‌آورند؛ مثل جرگه‌ها و شوراهای محلی که تبعیض آمیز اند و مشکل ایجاد می‌کنند."

۳ (سازمانهای مدافع حقوق زنان در افغانستان در چه سطحی قادر به فعاليت هستند و تا چه حد تاثير
گذارند.
آمار سالانه هر سال از افزایش خشونت علیه زنان در افغانستان خبر میده
 سازمان های مدافع حقوق و زنان قدرتمند تلاش زیادی برای بهبود وضعیت زنان در افغانستان کردند اما به نظر من این بازسازی ها باید از تهداب شروع می شد. در جامعه ی مردسالاری مثل افغانستان که زنان سالها سکوت اختیار کرده اند و مرد حق مالکیت رو نسبت به زن دارد باید اول روی اذهان مرد های جامعه کار می شد. از یک بعد اگر به این قضیه نگاه کنیم زنی که سواد خواندن و نوشتن ندارد چگونه می تواند از حق خود در مقابل مرد به گونه ی صحیح دفاع کنه ؟ مرد هایی که در مجلس به قانون  رای می دهند و آن را نافذ و یا رد می کنند با افکاری سنتی و مذهبی و همچنان احساس مالکیت به زن دارند حتی تعداد خیلی زیاد مردهای شیک پوش با داشتن مدارک تحصیلی آنچنانی از معتبر ترین دانشگاه های دنیا چگونه قوانین منع خشونت علیه زن را تصویب کنند؟ خوب وقتی که تعصب این چنین در افکار مرد های باسواد و تحصیل کرده  موج میزنه چطور از یک مرد کم یا بی سواد میشه انتظار داشت تا حقوق زن را رعایت کنه؟
هم‌چنان میلیون‌ها دختر به‌دلیل نگرانی‌های امنیتی و رسم و رواج‌های سخت و بازدارنده اجتماعی نمی‌توانند به مکتب بروند، تنها ۱۲ درصد زنان که پانزده سال و بزرگ‌تر سن دارند قابلیت خواندن و نوشتن را دارند که این موضوع در مقایسه با مردان به ۳۹ درصد می‌رسد. میزان سواد میان زنان که عمر ۱۵ تا ۲۴ سال دارند به ۲۴ درصد می‌رسد و در مقایسه با مردان این نرخ به ۵۳ درصد می‌رسد.
حتی من خودم بارها با زنان مدافع حقوق زنان که در افغانستان صحبت میکنم به آنها می گویم با اینهمه تلاش های  بیشماری که می کنید یک دهم آن دستاورد دارید. اما یک تعداد از زنان و یک تعداد از مردان واقعا برای بالا بردن حقوق زنان تلاش دارند. اجازه بدید اشاره یی کنم به پرونده ی زهرا دختری که در سن پایین او را راهی خانه ی شوهر کردند و به دلیل باردار بودن نتوانسته بود به زمین های کوکنار مربوط به خانواده ی شوهر رفته و در آنجا کار کند که این امر باعث که خشم خانواده ی شوهرش برانگیخته شود و در قدم اول او را حسابی مورد لت و کوب قرار بدهند و سپس توسط شوهر و خانواده اش با پترول به آتش کشیده شد. مقدار سوختگی آنقدر عمیق بود که به گفته ی دکتران فقط کف پای  زهرا سالم مانده بود او را از غور به کابل انتقال می دهند و در یکی از بیمارستان های کابل جان خود را از دست میدهد. یک تن از زنان فعال به نام  ویدا ساغری که از جامعه رسانه ی افغانستان است به همراه تعدادی از فعالان حقوق زنان " چه زنان و چه مردان" چادری را بر پا کردند و خواهان رسیدگی پروند و دستگیری مجرمین شدند در نخست خواسته ی آنها توجهی صورت نگرفت چون با وجود مقدار زیاد پرونده های خشونت علیه زنان مجریان قانون به خود زحمت نمیدهند تا پرونده ها را بصورت جدی پیگیری کنند اما مدافعین آنقدر زیرکانه عمل کردند و توانستند خانواده ی زهرا را راضی کنند تا زمانی که مجرمین این قضیه دستگیر نشوند جسد زهرا را از سردخانه تحویل نمیگیرند و همچنان این تیم خواهان بررسی پرونده ی زهرا و انتقال مجرمین به کابل شدند. در نخست دولت افغانستان به این مساله توجه نکرد اما جامعه ی رسانه ی افغانستان و مدافعین آنقدر این پرونده را پیگیری کردند که تا پس از ۲۴ روز این پرونده به نتیجه رسید و همچنان زنان باری دیگر تابو شکنی کرده و  این تیم جسد بی جان زهرا را بر سر شانه های خود گذاشته و به خانه عبدی انتقال دادند. آخرین خبر تکان دهنده مربوط به آتش زدن شمیلا ۲۷ ساله توسط شوهرش بود که یک تن از خبرنگاران زن افغان به نام وحیده فیضی گزارش این قضیه را به عهده گرفت.
 نظر من این است که در طول این ۱۵ سال دولتمردان افغانستان به خاطر اینکه پول بیشتری از جامعه ی جهانی دریافت کنند تعدادی پست های مهم را به صورت سمبولیک به زنان داده اند و همین سیاست در مورد آزادی بیان در افغانستان صدق می کند. البته ناگفته نماند که زنان شاغل نیز در محیط کاری با خشونت هایی مانند خشونت های کلامی و غیره روبرو هستند.

سحر عزيز با تمامی توصيفی که از شرايط زنان در افغانستان کرديد، آيا بنظر شما اين کشور ميتواند
جای امنی برای زنان محسوب شود؟

مینو جان در کشوری که جنسیت زن به گونه یی رسمی در جامعه شناخته نمیشه چگونه می شود آن محیط برای زنان امن باشد؟ در مناطق دور دست افغانستان دختران فاقد مدرک هویت هستند و حتی اگر از مردی تعداد فرزندانش را بپرسی فقط فرزندان پسر را حساب میکند.
 زنانی که نه تنها از سوی خانواده حکم جزا برایشان صادر می شود بلکه بزرگان قومی نیز برای زنده بودن یا مردن آنها تصمیم میگیرند. کشوری که نه در خانه برای زن امنیت است و نه در جامعه نه اعضای خانه به حقوقش احترام می گذارند و نه مجریان قانون از آنها حمایت می کنند. بعضی از پرونده ها که مربوط به خشونت علیه زنان است  از تجاوز پدر که نزدیک ترین فرد و تکیه گاه دختر می باشد حکایت می کند. حتی زنان در خانه های امن نیز امنیت ندارند و از سوی مردان مورد آزار و اذیت و تجاوز جنسی قرار میگیرند.
 زنانی که از خانه گرفته تا محیط تحصیلی و کاری مصونیت ندارند. به خصوص زنان شاغل. از نظر من طی این همه سال همیشه از خشونت علیه زنان کم سواد صحبت شده و مشکلات زنان فعال در جامعه بازتاب زیادی نداشته است.در جامعه ی سنتی و مردسالار افغانستان اگر زنی  برای دریافت کار به خصوص یک سری کارها که مردان آن جامعه معتقد اند این شغل فقط مردانه است و برای اینکه نشان دهند جایگاه زن فقط در خانه است وارد جامعه شود احتمال دعوت شدن به تخت خواب از سوی کارفرما خیلی زیاد است .
(نظر شما در مورد توافق دولتهای اروپائی با دولت افغانستان برای پس فرستادن پناهجويان افغان
چيست و چه عواقبی را در بر خواهد داشت؟

به  بدترین و دردناک ترین بخش زندگی یک زن برگشتن به جهنمی است که ازش فرار کرده. زن سالهای سال مجبور به سکوت اجباری و خانه نشینی بوده
از جایی به این سوی آبها آمده که هیچ قانون و مرجع قانونی او را حمایت نکرده. از جامعه یی آمده که از بدو تولد مرد چه در قالب پدر و برادر و در سنین بلوغ از سوی همسر سرکوب شده حق تحصیل و رشد ازش گرفته شده. زنی که سر کوچکترین مسایل بهش توهین شده مورد خشونت قرار گرفته با دنیایی از عقده های درونی و با امید به رشد و خود تکاملی به این سوی آبها آماده است. با اینکه واکنش های مرد ها در این سوی آبها به علت مرد سالاری سنتی و مذهبی بودن ذهن از ترس اینکه مبادا زن و یا دخترشان کاری که به نظر آنها بی غیرتی گفته میشه به طور مثال کشف حجاب زن و یا دخترشان تندتر میشه اما اینجا دیگر افغانستان نیست که با وجود فساد اداری و جامعه مردسالاری بتوانی خود را توجیه کنی به همین دلیل اکثر مردها سعی می کنند یک کمی در رفتار خود تجدید نظر کنند.
 اما زنانی که جواب منفی منبی بر دریافت اقامت اخذ می کنند همیشه نگران اند. نگران بازگشت به جهنمی که با هزاران بدبختی از آن فرار کرده اند












هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر