۱۳۹۵ اسفند ۱۲, پنجشنبه

اطلاعیه هشت مارس سازمان رهایی زن


گرامی باد 8 مارس روز جهانی زن!


هشت مارس امسال را در شرایطی جشن میگیریم که جنبش رهائی زن وارد مرحله نوینی از همبستگی مبارزاتی در سطح جهان شده است. مبارزه  برای کسب آزادی و برابری از آمریکا تا ایران و افغانستان حکام زن ستیز کراواتی و عمامه به سر را به چالش کشیده است.
حضور مشترک جریانات لمپن کراواتی و افراطیون مذهبی در راس هرم قدرت در آمریکا، غول خفته جنبش رهائی زن را در این کشور و سایر نقاط جهان بیدار کرده است.
حضور میلیونی مدافعین آزادی و برابری زن در سال جاری حکایت از سنگربندی جدی این جنبش در برابر تعرضات ارتجاعی به حقوق زنان دارد.
در ایران اسلام زده، که زنان در تقابل روزمره با قوانین زن ستیز و حکام شرع قرار دارند. ما شاهد تلاش دولتمردان به خانه نشین کردن زنان شاغل، و ایجاد ممانعت برای ورود زنان به بازار کار و تحصیل وبهرمندی ازاستقلال اقتصادی هستیم. جنبش رهائی زن چاره ای جز مقاومت همه جانبه علیه این تعرض ارتجاعی به موجودیت اجتماعی زن در جامعه ندارد.
فعالین حقوق زنان در ایران و افغانستان با بهره گیری از شبکه های مجازی میتوانند خود را به این جنبش جهانی متصل کرده، از آن نیرو بگیرند و به آن تدوام بخشند. تجربه غنی بیش از سه دهه مبارزه با یکی از زن ستیزترین حکومتهای معاصر میتواند چراغ راهنمای فعالین جنبش رهائی زن در کشورهائی باشد که ارتجاع مسیحی بتازگی کمر به پسگرفتن دستاوردهای دهه شصت و هفتاد زنان در جهان غرب بسته است.
ما خواهان لغو فوری کلیه قوانین زن ستیز هستیم!
به کمتر از آزادی برابری رضایت نمیدهیم!

سازمان رهائی زن
مارس 2017





سازمان رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم




۱۳۹۵ اسفند ۱۱, چهارشنبه

یک بیلیون زن بپاخیزید گزارش: شراره رضائی


روز 14 فوریه در شهر شتوتگارت از سوی شبکه سراسری زنان، با همکاری تمام گروه ها سازمان ها و فعالین حقوق زن با عنوان “ یک بیلیون زن بپاخیزید” برعلیه خشونت بر زنان سازماندهی شده بود. این روز بنام روز مبارزه علیه خشونت بر زنان و دختران نام گرفته که از تمام زنان در سرتاسر دنیا در چنین روز دعوت می شود تا ین بیلیون زن در هر شهر و محله ای به خیابان ها می آیند و برعلیه خشونت بر زنان به رقص می پردازند. روز 14 فوریه عالوه بر شهر شتوتگارت در چندین شهردیگر این ایالت از جمله مانهایم/ کالسروهه /فرایبورگ و توبینگن درساعت 17 زنان و همه کسانی که مخالف خشونت علیه زنان هستند به خیابان های مرکز شهر آمدند و به رقص و پایکوبی پرداختند. این روز با شعار "نه یعنی نه" مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته بود. عکس هایی از این مراسم :




سازمان رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم


گزارشی از میز گرد فعاالن و مدافعان حقوق زنان سازمان رهایی زن در یادواره فادیمه شاهیندال در گوتنبرگ -سوید متن سخنرانی مرضیه آدمی فعال حقوق زنان و حقوق بشر


     

و این بار گزارشی دیگر از میز گرد ما فعالان و مدافعان حقوق زنان  سازمان رهایی زن   در گوتنبرگ سوئد در یادواره فادیمه شاهیندال دختری که مانند هزاران دختر دیگر که  بیگناه قربانی  عقب ماندگی مردان مرتجع و زن ستیز  خانواده شان تحت عنوان قتلهای ناموسی گردیده اند .
در 21 ژانویه که سالروز بقتل رسیدن فادیمه  که در اپسالای سوئد اتفاق افتاده بوده در گوتنبرگ  دور هم جمع شدیم تا صدای اعتراضمان را بگوش جهانیان برسانیم .
ابتدا وریا مجری برنامه جلسه را با خوش آمدگویی حضور مهمانان آزادیخواه گرامی و معرفی سخنرانان حاضر در میزگرد (مرضیه آدمی و ندا حسینی از ایران و سحر صامت از افغانستان ) و اشاره ای به مشکلات زنان در ممالک دیکتاتور اسلامی داشتند و سپس از مرضیه آدمی خواستند تا نظر خود را در رابطه با قتلهای ناموسی بیان نمایند .

مرضیه با معرفی خود بعنوان پناهجویی که 6 ساله در سوئد است و در این سالها در زمینه دفاع از حقوق زنان با سازمان رهایی زن همکاری داشته و در راه آزادی زنان و گرفتن حقوق از دست رفته شان تا جان  در بدن دارد به مبارزه اش علیه حاکمان ظالم و قرون وسطایی و زن ستیز ایران و دیگر ممالک اسلامی ,ادامه خواهد داد و از پای نمینشیند  .
و با اشاره به مناسبت این روز 21 ژانویه که جهاردهمین سالروز کشته شدن دختری مظلوم و بیدفاعی بنام فادیمه شاهیندال بدست پدرش ,پدری که لبریز از تعصبات دینی و مذهبی و اسلامی که به هیچوجه حاضر نیستند دست از آن تعصبات و عقب ماندگی بردارند حتی وقتی  وارد کشورهای اروپایی و امریکایی هم میشوند .مرگ فادیمه نه تنها در سوئد بلکه  پژواک این فاجعه بگوش تمام دنیا رسید و تمام رسانه های جهان یدان اختصاص داده شد,شاید بپرسید چگونه کسی اجازه دارد در کشوری چون سوئد دست به چنین جنایتی بزند؟
چند وقت پیش زن جوانی بنام مینا در شهر ما که افغانستانی بود و با دو فرزند خود به سوئد آمده بود.
 و مدت زیادی نبود که اقامت گرفته بود و با هزاران امید و آرزو خانه و زندگی برای خودشان درست کرد و رانندگی یاد گرفت و ماشینی خرید و درس میخواند و شنیده بودم که همسرش از افغانستان آمده , پس از مدت کوتاهی روزی خبر دادند که مینا با 6 ضربه چاقو کشته شد ,و شوهرش را دستگیر کردند ولی بعد از چند روز پلیس او را آزاد کرد به دلیل نداشتن  مدارک کافی  و گفتند مینا افسرده بوده و خودکشی کرده , در حالیکه همکلاسیها و کسانی که او را میشناختند میگفتند اصلا هیچ علائمی از افسردگی نداشت و خیلی هم شاد و پر جنب و جوش بود ,  نهایتا در کشوری دموکراسی مثل سوئد خون این زن پایمال شد و بدست فراموشی سپرده شد .
و همین چند روز پیش رادیو پژواک خبر از فرار کردن 26 دختر از خانواده های پناهنده مسلمان داد که دختران گفته بودند که بخاطر ترس از خانواده مان نمیتوانیم به خانه برگردیم و جانمان در خطر است و دولت سوئد اعلام کرده که امکاناتمان کم است و نمیتوانیم برایشان کاری بکنیم . خب اگر اتفاقی برای اینها افتاد ,چه کسی پاسخگوست؟
این چنین مردان مسلمان نمیخواهند طبق علم و آداب و فرهنگ جامعه و  کشوری که واردش شده اند پیشرفت کنند  و خود را با آنجا  مطابقت بدهند و فرزندانشان حتی اجازه انتخاب نوع پوشش خود را ندارند 
مسئله ئ قتلهای ناموسی تنها بدلیل سوء ظن و مشکوک بودن شوهر به زنش ,یا بعلت اطاعت نکردن زن از شوهرش نیست ,بلکه پدر فرزندش را ,برادر خواهرش را و به ترتیب  پدر بزرگ و عمو و مردان طایفه از طرف قانون و حاکمان قدرت بهشان این حق داده شده که برای زن و دختری که از مقررات مردسالارانه تخطی کند ,او را بقتل برساند . و ادعا میکنند که ما مردان باید شرف و ناموس خانواده و طایفه را حفظ کنیم ,معنی شرف و ناموس برای این ها,  اینگونه است که کنترل بر روابط جنسی زنان در خانواده,طایفه و جامعه.
در این فرهنگ قرون وسطایی اسلامزده ء متحجرانه فرد  حقوقی ندارد و در این سیستم دختر و پسر و مرد و زن جایگاهشان طبق مقررات طایفه بدست میآید ,مرد است که حرف آخر را میزند ,زنان هیچگونه حقی ندارند .
وقتی مردان بخواهند تصمیمی برای قتلهای ناموسی بگیرند ,رسما جلسه میگذارند , و این تصمیم را  در مناطق کوچکتر ,مردان طایفه و در شهرهای بزرگتر پدر  یا برادران میگیرند که دختر یا زنی که قانون ناموس را رعایت نکرده ,به قتل برسانند و هیچکس حق عزاداری برای مقتول را ندارد و مراسمی هم برایش نباید بگیرند و از اینها اسفناکتر اینست که بعد از کشتن زن یا دختر ,قاتل در منطقه بعنوان قهرمان معرفی میشود .
چرا؟ چون در مناطق و شهر و کشورهای اسلامی عقب مانده ء 1400 ساله,زنان و کودکان جزو ملک مطلق مرد محسوب میشود ,و جامعه مردسالار برای بقای خود و بخاطر نبودن برخوردهای قانونی ,مرد بدون هیچ واهمه ای از اینکه مجازات میشود و بدون هیچ عذاب وجدانی به راحتی دست به قتل اعضای خانواده اش میزند و عامل این حاکمیت ضد انسانی فقط و فقط مذهب و دستگاه حاکمه است ,در رژیم 38 ساله نامقدس و جنایتکار و دیکتاتور و زن ستیز جمهوری اسلامی ,فقط اسلام است که حکومت میکند و همگی خوب میدانیم از زمانی که حاکمیت اسلام سر کار آمده ,آپارتاید جنسی رسما و قانونا در جامعه اجرا میشود ,سنگسار,شلاق زدن زنان و دختران ولو بدلیل بدحجابی و یا دیده شدن یک دختر و پسر با همدیگر .
و  خیلی مواقع دیده و شنیده ایم که خود حاکمان و مسئولان در کشورهای اسلامی که خود را به ظاهر دینی و مذهبی جلوه میدهند در خفا و اندرونیشان مرتکب هر کار خلاف و غیرانسانی از دزدی بگیرید تا صیغه های بیشمار با زیبا و کم سن ترین دختران از 9ساله تا بالاتر و هر کار کثیف دیگری . حال همه ء آنها علیه حرمت انسانی در ممالک اسلامی دست به دست هم داده و متحد شذه اند .
بر اساس آخرین آمار سازمان ملل ,سالانه حدود 5000قتل ناموسی اتفاق میافتد که بیشترینش در جنوب آسیا و شمال افریقا و خاورمیانه است.
از سال 1992 تا 2001 در کردستان عراق 5000قتل ناموسی اتفاق افتاده , در اهواز در سال 1388 شمسی ,15 زن بدلیل ناموسی بقتل رسیده اند  که این آمار یک چهارم قتلهای همان سال است .
و باز بر اساس آمار یکی از 3 عامل منجر به قتل در ایران همین مسئله ناموسی است .
متاسفانه در ایران ناموس ,هنوز قربانیان بیشماری میگیرد ,بخصوص در جنوب و در مناطق کردستان در غرب ایران ,در تیر ماه ,زنی بنام شهین نصراللهی 23 ساله در یکی از روستاهای منطقه اورامان از توابع مریوان کردستان به دلیل اینکه همسرش باو شک کرده بود که با کسی  ارتباط تلفنی داره ,او را از خانه بیرون کرده ,و زن مجبور میشود به خانه ء پدرش برگردد , و بعد از 8 ماه شوهرش به خانه ء آنها میآید و به پدر زنش میگوید که من اشتباه کردم و رفتم پرینت تلفن را گرفتم و شکی که کرده بودم نابجا بوده و حالا آمده ام که زنم را به خانه برگردانم . پدر زنش فقط از او میخواهد که با هم نزد امام جمعه بروند و پیش او گفته هایش را مکتوب کرده و امضایش کند تا آبروی رفته ء دخترش را برگرداند .ولی آیا کسی از این زن پرسید که نظر تو چیست ؟میخوای برگردی ؟آیا  آسیبی که به این زن جوان وارد کردند و شخصیتش را میتوانند جبران  کنند ؟
زن بیچاره بنابه دستور پدر برمیگردد به خانه شوهرش ولی چند ساعتی نگذشته بود که برادرهایش  به خانه میایند و میبینند که خواهرشان رفته بلافاصله به خانه او مراجعه کرده و میگویند بیا باهات حرفی داریم و وقتی پایین میآید او را برده و یکی از برادرهایش به دلیل اینکه چرا به حرف ما گوش نداده و به منزل شوهرت برگشته ای با   اسلحه او را زخمی و تا به بیمارستان میرسانند ,میمیرد و در این فاصله ء زمانی فعالان مدنی شهر مریوان  حدود 50 نفر خود را به درب بیمارستان رسانده و با توجه به اینکه در آن منطقه زنان اجازه ندارند در خاکسپاری و  تشییع جنازه شرکت کنند, اما آنها این قانون را شکسته وهمراه میشوند و در طول مسیر تا قبرستان تعداد زیادی از مردان و زنان به صف آنها میپیوندند و این حرکت اعتراضی چنان در فضاهای مجازی انعکاس پیدا کرد و در تلویزیون رهایی زن بارها پخش شد و این نوع حرکتهاست که باعث آگاهی عموم مردم میشود    .
 زنی دیگر بنام زعفران محمدی  در مریوان از همسرش جدا شده بود و میخواست  با مردی که ازش خواستگاری کرده بود ازدواج کند ولی خانواده اش مخالفت کرده  و  آنها مجبور شدند که  با هم  فرار کنند و پدر شوهرش , چنان پدر زعفران را تحریک میکند که  به محض اینکه به خانه میرسند ,پدر , دخترش را با دستهای خودش  خفه اش  کرده و کشان کشان جنازه اش را به میدان روستا برده و با افتخار هر چه تمامتر آنرا به مردم نشان داده و بآنها میگوید ببینید من این لکه ء ننگ را از دامنمان پاک کردم .
 در سال 1387 باز در مریوان دختری 18 ساله بنام فرشته نجاتی که بخاطر تعصبات مذهبی و ناموسی , بدلیل اینکه مشکوک شده اند که با کسی  رابطه ء نامشروع داشته ,پدرش گلویش را بریده که بلافاصله طبق تحقیقات ,اعلام شده که این دختر بیگناه ,با کسی رابطه نداشته و باکره بوده است .و چون با توجه به  اینکه این پدر قاتل دختر بیگناهش را به جرم ناکرده کشته , آزاد میشود ,مردم منطقه بعنوان اعتراض به آزادی این پدر  تجمع کرده که ماموران 30 نفر از آنها را دستگیر و به مکان نامعلومی برده و کسی از جای آنها خبری ندارند .
 دختر  12 ساله ای که مورد تجاوز برادر 14 ساله اش قرار گرفته و باردار شده , که مردم  منطقه پدر را وادار کرده که خودش باید  در مسجد محل جلوی چشم همه  درخواست سنگسار فرزندانش را کند ,که فعالان مدنی مریوان با پدر صحبت میکنند که چنین کاری را نکند ,که در پاسخ میگوید نمیتوانم بیشتر از این در مقابل مردم  مقاومت کنم.
در سنندج دختری که با دوست پسرش به ساندویجی رفته بود و پدرش آنها را دیده  بلافاصله دخترش را به خانه برده و او را تحت فشار قرار داده و او را  وادار به خودسوزی میکند .
طبق آمار در سال 1390 شمسی در کل ایران 340 زن قربانی قتلهای ناموسی شده که اکثرا در مناطق کردستان و خوزستان بوره ,و تمام این معضلات و قتلها بدلیل وجود ماده قانونی 340 قانون مجازات اسلامی است که بر اساس آن هرگاه مردی زنش را با مرد دیگری در بستر ببیند ,میتواند هر دوی آنها را بقتل برساند که با این قوانین عصر حجری اسلامی است که مردان بی هیچ ترسی از عواقب کشتن ,اینطور راحت با کوچکترین سو ءظنی دست به قتل زن و دخترو خواهر  خود میزنند ,چون میدانند لازم نیست در مقابل مرجعی پاسخگو باشند. و با این وصف روز به روز قبح این گونه جنایات کمتر واینگونه قتلها  رو به فزونی خواهد گذاشت . .
و همچنین ماده 220 قانون مجازات اسلامی که در آن تصریح کرده ,پدر و جد پدری بخاطر کشتن فرزند قصاص نمیشوند یعنی زمانی که پدر یا برادر هم نباشند ,قانون اجازه کشتن زن و دختر فامیل  را به پدربزرگ و عمو داده ,به سرف اینکه فلان شخص گفته که آنها با کسی بوده یا هستند و اغلب مشخص شده که تهمتی بیش نبوده و باید همه بدانند که عامل این جنایات متوحشانه نتیجه ء این قوانین عصر حجریشان است و زنان و مردان بابد در کنار هم قیام کنیم و علیه این 2 ماده قانونی اسلامی و زن ستیز و ضد بشری فریاد برآوریم و صدای مظلومیت خواهی زنان ممالک اسلامی را هر بلندتر بگوش تمام مجامع حقوق بشری برسانیم .
کمپینهایی در حمایت از زنان کشورهای اسلامی راه بیندازیم و از هر طریق ممکن مردم را آگاه کنیم تا جایی که حاکمان خونخوار و ظالم و دیکتاتور ایران را وادار به تجدید نظر در این قوانین کنند . .
آیا مردانمان تا به حال به این فکر کرده اند که چقدر توسط این رژیم تحقیر شده و انسانی بی اراده و ضعیف قلمدادش کرده اند ؟؟؟
چرا باید اجازه دهند که بگوید مردان وقتی ذره ای  از موی زنان را میبینند ,تحریک میشوند و به آنها تجاوز میکنند ؟
یکی نیست به این آخوندهایی که خودشان تمام عمرشان مشغول ازدواجهای موقت و صیغه ای به شکلهای آشکار و پنهان بوده اند , چون خودشان  فکرشان منحرف است ,برچسب سست ارادگی و شهوترانی خود را به مردان ایرانی میزنند وگرنه چرا همان مردانی را که به قول این جماعت فصیل ,با دیدن زن تحریک میشوند چطوره که در خارج این همه زن بی حجاب میبینند و هیج تحریکی هم در کار نیست ؟
آیا باز باید سکوت کرد ؟باید ایستاد و نظاره گر توهینها و اذیت کردنهای دختران و زنانمان باشیم ؟
آیا مردانی که این درد و مشکل را میفهمند وقتش نشده که پا به پای ما زنان قدمی بردارند .
چرا ماموران فاسد چمهوری  اسلامی بحود اجازه میدهند که از دیوار خانه مردم بالا روند و افرادی را که مراسم جشنی دارند به حریمشان تجاوز کرده و دست و پای شوهران را ببندند و جلوی چشم آنها به زنانشان تجاوز کنند و وقتی این خانواده ها به پاسگاه شکایت میکنند تنها جوابی که گیرشان میآید, اینست که زنانتان خودشان مقصر بوده اند .چرا حجابشان را رعایت نکرده اند ,کسی نیست بگه موجود فاسد, نمایندگان شما مثل میمون و بی اجازه از دیوار پریده اند توی خانه و مجلس و حریم خصوصی ما .
همه اینها نشانگر کوتاهی همه ماهاست و باید جلوی این اشرار و لاتها و اوباشان در رژیم جمهوری اسلامی  را بگیریم .






 ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم






جنایت‌های ناموسی در یادبود فاطیمه شاهیندال - ندا حسیی




 با سلام و احترام به همه حاضران و شنوندگلن  این میز گرد در یاد بود فاطیمه  شاهیندان قربانی جنایت ناموسی
جنایت‌های ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته می‌شود. این زنان به علت «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات می‌شوند. این ننگ موارد گوناگونی را شامل می‌شود از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، رابطه با جنس مخالف، و یا ارتکاب زنا. برای اینکه فردی قربانی جنایت‌های ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده است کافی‌ست

در برخی کشورها قوانینی وجود دارد که اجازهٔ قتل ناموسی را می‌دهد:
            ایران: بر اساس مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکرَه باشد، فقط مرد را می‌تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.» مبنای این اصل قانونی فتاوای فقهای شیعه است که مبتنی بر قوانین ضد بشری و ضد زن اسلامی است .

           
می‌توان گفت در سال 1394 برای نخستین‌بار در تحلیل‌های پلیس قتل‌های ناموسی از قتل‌های خانوادگی تفکیک شد و این در حالی است که هنوز آمارهای جنایی در ایران شفاف اعلام نمی‌شود و به درستی مشخص نیست چه تعداد قتل در کشور رخ داده و چه تعداد از آن عنوان ناموسی به خود می‌گیرد.

به گزارش سلامت نیوز،روزنامه وقایع اتفاقیه می نویسد: از ابتدای سال 1394 تا پایان آن می‌توان حدود 94 عنوان خبری یافت که در آن زنی به قتل رسیده اما به‌سادگی نمی‌توان گفت چه تعداد از این قتل‌ها ناموسی بوده‌اند که بخشی از این ابهام مربوط به عدم اطلاع‌رسانی دراین‌زمینه است اما بخش دیگری از ابهام متوجه علل و انگیزه و همین‌طور مفهوم «قتل ناموسی» است و شاید پیش از اینکه به سراغ قتل‌های ناموسی سال 1394 برویم، بهتر است به سراغ «ناموس» و «غیرت» برویم.
نگاهی بر مفهوم ناموس و غیرت
«ناموس» در لغت‌نامه دهخدا، به معنی «احکام الهی» و «شریعت» و در فرهنگ فارسی معین «آبرو، نیک‌نامی»، «قانون و شریعت الهی» و «عصمت، شرف» تعریف شده است.
در مفاهیم حقوق بشر نیز این اصطلاح به جوامع مردسالاری که درباره جنسیت و رفتار و روابط درون خانواده غیرت دارند، نسبت داده شده که در این جوامع حفاظت از ناموس افتخار به شمار می‌آید. با این وصف باید به سراغ مفهوم «غیرت» هم برویم؛ «غیرت» در تداول فارسی‌زبانان به معنای حمیت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگهداری عزت و شرف آمده است اما قتل‌های ناموسی با قتل‌های خانوادگی از نوع همسرکشی مشابهت و تفاوت‌هایی دارد و عموما در هر دو رد پای «سوءظن» و «رابطه» برجسته است.
این سوءظن، گاهی به اشتباه رنگ غیرت و حفاظت از ناموس به خود می‌گیرد و اینجاست که برخی مردها دست به خشونت می‌زنند و وقتی مردان همسران خود را می‌کشند، شاهد همسرکشی هستیم و وقتی برادران و پدر خانواده دختران را به قتل می‌رسانند، همان جنایتی است که بیشتر به قتل‌های ناموسی تعبیر می‌شود.

۶۲ درصد مقتولان زن؛ قربانی قتل ناموسی
افشای آمار قتل‌های ناموسی توسط یک مقام مسئول، یک بار دیگر نگاه‌ها را متوجه ماده ۶۳۰ قانون مجازات سلامی کرد. ماده‌ای که به نظر بسیاری از حقوقدانان مجوزی است برای قتل‌های ناموسی توسط شوهر و گاهی نیز برادر و پدر و مردان خانواده .  «۶۲ درصد از مقتولان مونث، توسط خانواده‌ها و اقوام به قتل رسیده‌اند».  خانواده‌ها و حتی افراد دانشگاهی و تحصیل‌کرده در مورد چنین قتل‌هایی سکوت کرده و آنها را به پلیس گزارش نمی‌کنند.
قتل ناموسی به قتلی گفته‌می‌شود که به بهانه دفاع از "شرف و ناموس" روی دهد. طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره (مجبور) باشد فقط می‌تواند مرد را به قتل برساند».

این ماده قانونی از دید بسیاری از حقوقدانان، مجوزی است برای قتل‌های ناموسی. هرچند که طبق این قانون تنها شوهر اجازه کشتن زن "زناکار" را دارد اما در بسیاری از قتل‌هایی که توسط برادر، پدر، عمو و پسرعمو نیز انجام می‌شود با تکیه بر همین قانون، مرتکبان به قتل از قصاص معاف می‌شوند.
البته در مورد پدر، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز به کمک آمده و تصریح کرده که پدر و جد پدری در صورت کشتن فرزند قصاص نمی‌شوند
قانونی که سالهاست مورد اعتراض حقوقدانان مستقل، فعالان زنان و کنشگران حقوق بشر قرار دارد اما در تغییرات انجام‌شده در قانون مجازات اسلامی بدون هیچ تغییری همچنان در کتاب قانون ایران باقی مانده است.
قتل های" ناموسی" و خشونت علیه زنان تحت نام دفاع از ناموس

سالیانه تعداد بیشماری از زنان و دختران جوان و حتی دختران در سنین کودکی جان خود را تحت عنوان قتل "ناموسی"از دست می دهند و قربانی قوانین قرون وســــــطائی و ارتجاعی حاکم بر جامعه و خانواده خود می شوند.
بر اساس یکی از گزارشات سازمان ملل (UNFPA )، آمار رسمی تعداد کشته شــــــدگان زن به دست نزدیکان مرد خود چون شوهر،پدر،برادر و... سـالیانه رقمی بیش از ۵۰۰۰ نفر است. این در حالی است که بر اســـاس گزارشات AMNESTY ،آمار غیر رسمی و اعلام نشده بســــیار بالاتر از ارقامی چون ۵۰۰۰نفر در سال است. به عنوان مثال تعداد قتل های " ناموسی" در پاکســـــتان
هر سال، سر به هزاران نفر میزند و این تعداد هر سال رو به افزایش است.
قتل های "ناموسی" در بسیاری از جوامع و کشــــــــورهای دنیا که سرمایه و به طبع آن قوانین ارتجاعی و مرد ســـالارانه حاکم است،اتفاق می افتد. بر اساس یکی از گزارشات سازمان ملل
که تازه آنهم گزارشی قدیمی است و از سال ۲۰۰۰ میلادی باقی مانده، قتل های "ناموسی" در کشورهائی همانند بنگلادش ،برزیل،یمن،چین،پاکستان،مراکش،سوئد، ایتالیا،عراق، اسرائیل ،مصر،هند،،اکوادور، ایران ،ترکیه،اوگاندا و بسیاری از ممالک دیگر به درجات متفاوت اتفاق افتاده است و کماکان رخ میدهد.
قوانین زن ستیز و خشونت علیه زنان،حرمت انسانی و حقوق اولیه و پایه ای زنان یعنی آزادی –های فردی و حقوقی زنان را به شدت زیر سئوال برده و آن را به اهانت میکشد. حق طبیعی و بدیهی همه انسانها از جمله زنان است که در جامعه ای عاری از قوانین نابرابر و بدور از از هر گونه ستم جنسی، زندگی امنی داشته باشند. قتل های " ناموسی"، بدترین و افراطی ترین شکل خشونتی است که به اصطلاح به حفاظت از "ناموس " ربط پیدا می کند و این خود ریشه در قوانین و مناسبات حاکم بر جامعه دارد.
بدیهی است جامعه ای که تمام قوانین و مناسباتش بر اساس برتری مرد بر زن پایه ریزی شده،
جامعه ای که زن را شهروند درجه دوم قلمداد میکند، باید هم نگهبانانی که همان شوهر،پدر،برادر و یا مردی از خانواده باشد برای حفظ " ناموس و دفاع از شرفشان" پرورده کند.تعبیر معمول از قتل "ناموسی"، کشتن زن به دست مردی از خانواده است که به دلیل " اتهام" به رابطه جنسی قبل از ازدواج رسمی و یا خارج از ازدواج رسمی صورت میگیرد. در این جوامع برقـــــــراری روابط آزادانه جنسی زن با مرد دلبخواه خود به شرطی که بدون اجازه خانواده و بخصوص مردان خانواده صورت گرفته باشد،جرم محصوب میشود و این از نظر آنها جدیترین تهدید علیه " ناموس و شرف" خانواده و بویژه مردان خانواده است.زیرا که این عملی " غیر قابل قبول" ، " غیر اخلاقی" و "ناجایز" است. آنچه که گفته شد بیانگر گوشه کوچکی از عمل غیر انسانی و قرون وسطائی قتل ناموسی است. زیرا زن کشته میشود چون به دلخواه خود ازدواج کرده و همسر خود را انتخاب کرده است.
زن به قتل میرسد به دلیل اینکه زیر بار ازدواج ناخواسته نرفته، زن از بین برده میشود زیرا از مردی جدا شده که شکنجه اش کرده و مورد تجاوزش قرارداده است. زن خیلی به راحتی به قتل میرسد چون سر به زیر نیست و به مثابه یک انسان آزاده فکر میکند و به تبع آن عمل میکند. عمل وحشیانه ای که به عنوان قتل ناموسی صورت میگیرد و خشونتی که در این رابطه اتفاق می افتد و عنوان دفاع و حفاظت از "ناموس و شرف" مرد و خانواده را به خود میگیرد از ارتجاعی ترین و وحشیانه ترین قوانین عصر حاضر است.
اکثر قتل های ناموسی در ممالک و جوامعی صورت میگیرد که اسلام دین رسمی و قوانین برخاسته از آن در این جوامع غالب است و این قوانین بطور رسمی عمل میکنند. به عنوان مثال میتوان از کشورهائی مثل الجزایر،بحرین،مصر،ایران،عراق،یمن،اردن،سودان،سنگاپور و...نام برد.
تمام آنچه به عنوان دلیل یا دلایل برای وقوع این قتل ها ذکر شد،در واقع ریشه و دلایل پایه ای تری داردو آن ساختار جامعه طبقاتی و قوانین و عملکردهای برخواسته از آن است. در جامعه ای که زن کالا محسوب میشود و مرد صاحب این کالا است، طبیعی است که مرد دست بالا را دارد و مختار است و ابزارهای لازم را هم در اختیار دارد که برای حفظ دارائیش،حتی مرتکب قتل و جنایت هم بشود. چون در بدترین حالت و با تحمل سخت ترین مجازات که شاید بتواند چند سالی در زندان باشد، بعدأ به زندگی عادی خود ادامه می دهد و ککش هم نمیگزد چون وظیفه" مردانه " خود را به جا آورده است و اینبار با "وجدانی راحت" به زندگیش ادامه میدهد.
دفاع از ناموس که وسیله ای است برای رسمیت دادن و طبیعی جلوه دادن خشونت علیه و قتل زنان، بر این اساس پایه گذاری شده است که گویا ناموس مرد تابعی است از رفتار و کردار بقیه اعضای خانواده یعنی زن خانواد ه و دختران موجود در خانواده. در چنین جامعه ای و در چنین خانواده ای که مرد ، یکه تاز میدان است، ارزش و احترام زن به نسبت درجه نقش او بعنوان زن خانه و بعنوان مادر خانه سنجیده می شود. "زن خوب" و " باارزش" کسی است که از مردان خانواده تابعیت کند و نیاز آنها را که همان حفظ " ناموس" باشد بجا آورد. در غیر این صورت مأموریت مرد یا پسران خانواده که همان کنترل و محدودکردن آزادی زن در عرصه نیاز های جنسی خودش باشد، شروع میشود و سرانجام این مأموریت بسته به اینکه زن چقدر "نافرمان" باشد، تغییر میکند. این وظیفه و مأموریت میتواند به قتل و از بین بردن فیزیکی زن منجر شود و یا ممکن است در سطح کتک کاری ،توهین و بی احترامی روزمره باقی بماند.میزان مجازات هر چه باشد در ماهیت قضیه یعنی بی اهمیت کردن و کاهش و نادیده گرفتن نقش زن در خانواده و در جامعه تغییر ی نمی دهد.
بدیهی است به همان میزانی که زنان در نتیجه مبارزات پیگیرانه خود توانسته اند به درجاتی به احقاق حقوق خود برسند، میزان قتل های ناموسی و خشونت علیه زنان کاهش یافته است و این نتیجه طبیعی هر نوع مبارزه ای است.
بطور عام میتوان گفت هر نوع خشونتی علیه زنان که بنوعی به مسئله "ناموس و شرف" ربط پیدا کند ، ریشه در پائین بودن موقعیت اجتماعی زنان در جامعه دارد. این نوع خشونت ها که به اشکال مختلف فیزیکی، روانی، تجاوز جنسی و در بدترین حالت قتل صورت میگیرد، سالیانه دامنگیر میلیون ها زن در سطح جهان توسط مردان نزدیک به خود میشود.
در بسیاری از کشورهای آسیایی از جمله در ایران، عراق، پاکستان، اردون، فلسطین و ... زنی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، مورد قتل و خشونت واقع میشود. زیرا بر اساس قوانین وارونه این ممالک و سنت های ارتجاعی رایج در جامعه و به تبع آن در خانواده، زنی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، به نوعی « لکه ننگی» برای خانواده و در سطحی وسیعتر برای جامعه شده است. خانواده زن قربانی این عمل خشونت آمیز، در بهترین حالت مسئله را مخفی نگه داشته و سعی در قائم کردن قضیه به عناوین مختلف دارند و در این رابطه به هر اقدامی از عمل جراحی گرفته تا هر وسیله دیگری متوسل میشوند تا به اصطلاح «آبروی» زنان و دخترانشان را بخرند و سر جای خود بنشانند. در بسیاری از این کشورها اگر مردی، زنی را مورد تجاوز قرار داده باشد، به شرطی که حاضر به ازدواج با زن مربوطه شود، مورد مجازات قانونی قرار نمیگیرد و در واقع مورد بخشش قرار میگیرد و این زن سیه روز بدون در نظر گرفتن خواست قلبیش مجبور میگردد که همه زندگیش را به پای این ازدواج نامبارک بگذارد و تازه این برای خانواده اش فراغت بزرگی است، زیرا که از طریق این ازدواج، «آبرویش» را نجات داده اند.
غیر از قتل ناموسی، جنایت های وحشیانه دیگری تحت نام دفاع و حفاظت از «شرف و ناموس» به وفور در بسیاری از کشورهای جهان دامنگیر زنان اقشار مختلف جامعه است. از جمله این جنایت علیه زنان میتوان به ازدواج ناخواسته، تنبیه بدنی، تجاوز جنسی، اسیدپاشی، دست درازی جنسی و دهها مورد دیگر اشاره کرد.
برای عینی تر شدن ابعاد جنایت و خشونت علیه زنان، در زیر به آمار و ارقامی در این مورد و آنچه که در ممالک مختلف دنیا اتفاق می افتد، اشاره کوتاهی می کنم.
▪ یمن:
تعداد قتل های ناموسی در یمن در سال ۱۹۹۷ به ۴۰۰نفر رسید و این تنها آمار رسمی ارائه داده شده در این مورد است. مجازات برای مردی که مرتکب قتل ناموسی در این کشور شده است، جریمه نقدی و یا حداکثر یک سال زندان است. (۲)
▪ اردن:
آمار کشته شدگان در اردون رقمی بین ۳۰ ۲۰ نفر در سال را نشان میدهد، اما همه شواهد دال بر آن است که تعداد قتل های مخفی نگه داشته شده بسیار بالاتر از آنچه است که در بالا به آن اشاره شد. براساس گزارش از fpu (اتحادیه رسیدگی به مسائل خانوادگی)، بسیاری از خودکشی های اتفاق افتاده در بین زنان اردنی در واقع نوعی قتل ناموسی است، زیرا که موقعیتی برای زنان پیش می آوردند که آنها مجبور به خودکشی میشوند. غیر از اینها بسیاری از زنانی که به عنوان زنان گمشده اعلام میشوند، در واقع بدست مردان کشته شده و مخفیانه در جاهای دور افتاده چال میشوند تا تجاوز جنسی که بر آنها روا داشته شده است، مخفی نگه داشته شود. آمار رسمی ارائه داده شده در اردن نشان میدهد که %۶۱،۹ زنان به دست برادران، %۱۴،۳ بدست پدران و %۱۰ بدست پسر خواهر یا مرد دیگری از خانواده صورت میگیرد. ابعاد این جنایت وقتی بیشتر روشن میشود که اکثر این قتل ها به دست برادران کم سن و سال رخ میدهد و دلیل آن هم این است که بر اساس قانون، مردان کم سن و سال، شامل مجازات کمتری میشوند (۳). آمارهای تکان دهنده دیگری نشان میدهند که ۹۰% زنانی که تحت عنوان مسئله ناموسی به قتل میرسند در واقع باکره بوده اند. تقریبا ۷۰% قربانیان این جنایت بین ۲۷ ۱۵ سال هستند.
▪ لبنان:
آمار اعلام شده در مورد قتل های ناموسی در این کشور بسیار متفا وت است، زیرا که شکل معمولی این نوع قتل ها در لبنان به صورت سناریویی است که گویا اتفاقی رخ داده است که زن جان خود را از دست داده است. براساس کنفرانسی که در مورد قتل های ناموسی در سال ۲۰۰۱ در بیروت برگزار شد، به طور رسمی ماهیانه یک قتل گزارش میشود. براساس مطالعات یک سازمان دفاع از حقوق زنان LECORVAM) ( در بیروت در سال ۲۰۰۲ تعداد قتل های ناموسی به مراتب بیشتر شده و تعداد قتل های ناموسی به مراتب بیشتر شده و تعداد آن حداقل به ۲۰ نفر رسیده است که یک مورد آن در دادگاهی در بیروت در همان سال اتفاق افتاده است . وسایل ارتباط جمعی در لبنان ماهیانه حداقل ۳۲مورد از قتل های ناموسی را مورد اشاره قرا میدهند. (۴).
▪ ترکیه:
تعداد قربانیان قتل های ناموسی در ترکیه هم مثل بسیار دیگری از کشورهای جهان ضد و نقیص است، زیرا که آمار مشخص و معتبری در این مورد ارائه داده نمیشود، اما طبق گزارشی که در «واشنگتن پست» در آگوستی سال ۲۰۰۱ در ترکیه درج شده بود، آمار تایید شده را حداقل ۲۰۰ نفر در سال قید میکند. در همین گزارش آمده است که تعداد واقعی این قتل ها بسیار بالاتر از ۲۰۰ نفر است. قتل های ناموسی در همه قسمتهای مختلف ترکیه اتفاق می افتد ولی بیشترین آمار را مناطق روستایی شرق و غرب به خود اختصاص میدهد. آنچه در ترکیه بیشتر معمول است، خفه کردن صدای زنانی است که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند زیرا در صورت علنی شدن قضیه از طریق اعتراض زنان مورد تجاوز واقع شده، «آبرو و ناموس» خانواده و اطرافیان به خطر می افتد. در نتیجه تا جایی که ممکن است، مسئله باید مخفی و شخصی نگه داشته شود.
براساس قانون رسمی ترکیه تجاوز جنسی به یک زن به عنوان جرم عمومی علیه جامعه و خانواده محسوب میشود و نه علیه شخص زن. براساس این قانون زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است، قابل رویت نیست بلکه این خانواده و اطرافیان هستندکه مورد تهمت و تجاوز قرار گرفته اند. بدیهی است که با رسمیت دادن به چنین قوانین مردسالارانه ای جانی برای ابراز وجود زنان و به تبع آن اعتراض آنان باقی نمی ماند.
تازه رسمیت دادن به چنین قوانینی استفاده های سیاسی برای حاکمان و محافظان سرمایه در ترکیه را هم در بردارد. زیرا با استفاده از اینکه بعد بسیار مهم و وسیعی چه در سطح افکار عمومی و چه در سطح مراجع دولتی به مسئله ناموسی داده میشود، میتوان از آن به عنوان حربه ای برای سرکوبی مخالفین سیاسی خود استفاده کرد. نمونه های بسیاری بیانگر این مسئله است که ارگانهای رسمی دولتی مانند پلیس، ژاندارمری و نیروهای امنیتی برای خفه کردن صدای مخالفین سیاسی خود، زنان را به گروگان گرفته، آنان را مورد تجاوز جنسی قرار داده و بدین وسیله به اصطلاح شرف خانواده مخالفین سیاسی خود را "لکه دار" کرده اند. این شکل سرکوب وحشیانه مخالفین سیاسی در بسیاری موارد برای مخالفین سیاسی چپ و سوسیالیست و فعالین جنبش کردستان ترکیه به کار گرفته میشود.
▪ پاکستان:
زنان در پاکستان رسما شهروند درجه ۲ محسوب میشوند و به تبع آن مورد تبعیض قرار میگیرند. براساس قانونی که در سالهای ۱۹۸۰۱۹۷۰توسط ضیاالحق تدوین و با اجرا گذاشته شد، زنان رسما مورد تبعیض اقتصادی، اجتماعی، حق شهروندی و سیاسی قرا گرفتند. این در حالی است که بر اساس آمار HRCP ، کمیسیون دفاع از حقوق بشر در پاکستان، از جمعیت ۱۵۰ میلیونی پاکستان، ۵۱% را زنان تشکیل میدهند. در پاکستان هم مثل بسیار دیگری از کشورهایی که قتل ناموسی در آن ها صورت میگیرد، موارد بسیار زیادی از قتل های ناموسی با سکوت و مخفی نگه داشتن، روبرو میشود و به همین دلیل آمار و ارقام دقیقی در این مورد در دست نیست. بلوچستان و پنجاب پاکستان، معمولی ترین جاهایی است که قتل ناموسی در آنها رخ میدهد، گرچه موارد این قتل ها در همه جای پاکستان دیده میشود.
وسایل ارتباط جمعی و سازمان حقوق بشر در پاکستان اذعان میدارند که روزانه حداقل تعداد ۳ زن تحت عنوان دفاع از ناموس جان خود را از دست میدهند، با این حساب سالیانه بیش از ۱۰۰۰ زن بدینوسیله به قتل میرسند.
براساس مطالعاتی که HRCP به عمل آورده است، فقط ۵%همه قتل و خشونت هایی که علیه زنان به کار گرفته میشود، آمار بیرونی پیدا میکند، یعنی ۹۵% این موارد در خفا صورت میگیرد. براساس آمار دیگری که یکی از شعبه های حقوق بشر در پاکستان در سال ۲۰۰۲ تهیه کرده است، تعداد رسمی قتل های ناموسی اعلام شده در وسایل ارتباط جمعی در فاصله ژانویه تا آگوست به ۵۴۹ نفر رسیده است. خشونت علیه زنان در پاکستان شکل بسیار عریان و وحشتناکی دارد، بطوریکه ۸۰% زنان پاکستانی به نوعی مورد ضرب و شتم و خشونت در خانه واقع میشوند. براساس گزارش انیستیتوی علوم درمانی پاکستان ۹۰%همه زنان مزدوج توسط شوهران خود مورد خشونت به عناوین و دلایل مختلف قرار میگیرند و از آنجا که به لحاظ قانونی، این خشونت ها حق طبیعی مردان محسوب میشوند، تقریبا هرگز این خشونت ها اعلام نمیشود.
اگر زنی در این مورد به پلیس مراجعه کند، حتی از طرف پلیس و ژاندارم ها هم مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و به خانواده اش رجوع داده میشود. نفس جدا شدن زن از شوهرش ، بدون در نظر گرفتن دلیل این جدائی ، برای خانواده اش«ننگ آور» است، به همین دلیل در بسیاری از موارد به قتل میرسد و یا ناخواسته به خانه شوهرش برگردانده میشود. براساس گزارشی از سال ۲۰۰۰، در عرض یک ساعت در میان یک زن در پاکستان مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد و پلیس و نیروهای انتظامی نه تنها اقدامی در جهت جلوگیری از آن نمیکنند، بلکه در بسیاری از موارد خودشان شریک جرم هستند. در فاصله سالهای ۲۰۰۲ ۱۹۹۴، حداقل ۴۰۰۰ زن تنها در اطراف اسلام آباد به آتش کشیده شدند که یک سوم آنان زنان حامله و ما بین ۳۵ ۱۸ سال بودند.
دلیل به آتش کشاندن زنان، چیزهائی از قبیل اینکه نتوانسته اند پسر به دنیا آورند یا شوهرانشان خواسته اند با زن دیگری ازدواج کنند و یا اینکه با مادر شوهرانشان به توافق نرسیده اند، اعلام شده است.
براساس گزارش HRCP، در موارد بسیار زیادی خانواده ها رشوه ای به پلیس پرداخت میکنند تا دلیل قتل زنان را خودکشی اعلام کنند و بدین وسیله به محاکمه کشانده نشوند. براساس همین گزارش فقط در ۲۰% موارد قاتل دستگیر میشود و تازه در بسیاری از موارد بعد از چند روز آزاد میشود.
در مورد قتل های ناموسی و انواع خشونت هائی که در جامعه ایران، علیه زنان به کار گرفته میشود، متاسفانه آمار و ارقام دقیقی در دست ندارم. آنچه بدیهی است جامعه ایران مبرا از جوامع نامبرده بالا نیست و طبعا زنان ایرانی با همان قوانین دوران بربریت و سنت های کهنه و ارتجاعی روبرو هستند که زنان پاکستان، ترکیه ای و یا قسمت های دیگر دنیا.
از نظر ما زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب باید کلیه قوانین شرعی و عرفی که تحت عنوان دفاع از «ناموس و شرف» در جرم مرتکبین جنایت و خشونت علیه زنان تخفیف میدهند، لغو گردد. فرهنگ ارتجاعی رایج در جامعه و تعصبات مذهبی تحت عنوان دفاع از «ناموس و شرف» آزادی و امنیت جسمی و روحی زنان را به خطر می اندازد.
این وظیفه ما آدم های سوسیالیست و برابری طلب است که دولتهای مذهبی و بسیاری از قوانین شرعی را که این عقب ماندگیها و تعصبات را تطهیر میکنند و به نوعی به آن دامن میزنند، محکوم کنیم و خواهان لغو فوری و بلامنازع این نوع قوانین وحشیانه باشیم و خواهان مجازات های سنگین برای پدران، برادران، شوهران و یا هر فرد دیگری باشیم که تحت عنوان دفاع از ناموس مرتکب جنایت علیه زنان میشوند.

قتل هاي ناموسي باكلماتي مانند زنا،فساد وسوءظن درحمايت ازشرف ،ابرو وغيرت اتفاق مي افتد. بنابرگزارش سازمان ملل متحد سالانه 5000 زن دردنيابعلت دفاع ازشرافت وحيثيت خانوادگي توسط بستگان نزديك خود به قتل ميرسند وپاكستان با1500 قتل ناموسي بالاترين آماررادراين زمينه دارد درايران،عمان، لبنان، مصر، تركيه، گواتمالاو... نيزقتل هاي ناموسي وجوددارد.درمقابل شنيدن اين خبرها اولين سوالي كه به ذهن انسان متبادر ميشوداين است كه، جرم اينها چيست واساساچراقتلهاي ناموسي اتفاق ميافتد؟ پاسخ تمام اين سوالات يك جمله است "آنها به  ابروی خانواده  پدری  یا همسران خود وفادار نبوده اند"دليل قتل هاي ناموسي برميگردد به تعريف ناموس، ناموس درفرهنگهاي مختلف تعاريف گوناگوني دارد ولي درفرهنگ اسلام ازآن به ابرو ،حيثيت وشرافت تعبير ميشود.بنابراين درصورت مخدوش شدن حيثيت خانواده، مسبب اين ننگ وبي آبروئي بايد بشدت مجازات شود قوانين نيز دراين راه به ترويج خشونت عليه زنان كمك ميكنند، بعنوان مثال در ماده 630قانون مجازات اسلامي آمده است "هرگاه شخصي مردبيگانه اي راباهمسرش درفراش ببيند ميتواندهردوي آنهارابه قتل برساندوطبيعتا ازمجازات معاف ميباشد"

دكتر جعفري تاكيد كرد: وقوع قتل‌هاي ناموسي با ساير قتل‌ها در استان خوزستان متفاوت است و در آن مقتول متهم به فساد شده و از نظر قاتل، بي گناه نيست. در حوزه خشونت عليه زنان مانند قتل‌هاي ناموسي نبايد تك بعدي نگاه كرد. اسلام در حوزه اجتماعي اساس را بر رحمت قرار داده و در مجازات‌ها نيز انجام مجازات، اصل قرار نگرفته است. وي افزود: قواعد حقوقي و قضايي درباره قتل‌هاي ناموسي وقتي موثرند كه فرهنگ‌ها و افكار جامعه را در كنار آن بتوان تغيير داد. رييس دادگستري استان خوزستان از لزوم مهار خشونت‌هاي شديد توسط نظام كيفري و قضايي، انجام كارهاي پيشگيرانه و كارهاي علمي و فرهنگسازي به صورت آكادميك در استان خوزستان به عنوان راهكارهاي كنترل قتل‌هاي ناموسي نام برد و گفت: جامعه امروز به راحتي از افزايش ميزان سرقت و ناامني ناراحت و عصباني مي‌شود، اما بسيار تعجب‌آور است كه چرا كسي از اين نوع قتل‌ها ناراحت و عصباني نمي‌شود و كاري براي آن انجام نمي‌دهد. رييس اسبق مجتمع قضايي خانواده كشور در پايان تاكيد كرد: تا زماني كه عده‌اي فكر مي‌كنند، مي‌توانند افراد ديگر را بكشند و مجازات نشوند، حتي قضات هم نمي‌توانند، اشد مجازات را براي آن‌ها صادر كنند، چرا كه هيچ شكايتي از آنان وجود ندارد. بنابراين راهكار اصلي حل معضل قتل‌هاي ناموسي در استان خوزستان، ارائه راهكارهاي فرهنگي در كنار راهكارهاي حقوقی و قضایی است .
گزارش گزارشگر ویژه خشونت عیله زنان، عوامل و نتایج آن
این گزارش موضوعی، به بحث  قتلهای جنسیتی زنان می پردازد. قتلهای جنسیتی شکل جدیدی از خشونت محسوب نمی شوند، بلکه در واقع شدیدترین ظهور خارجی اشکال موجود خشونت علیه زنان هستند. این قتلها وقایع مجزایی نیستند که  ناگهانی و غیر منتظره اتفاق افتاده باشند، بلکه بیانگر شدیدترین حد خشونت هستند که در یک زنجیره از خشونت تجربه می شود. زنانی که در معرض خشونت مستمر قرار دارند و در شرایط تهدید و تبعیض مبتنی بر جنسیت زندگی می کنند ،همیشه در نزدیکی مرگ بوده و در ترس از اعدام  زندگی می کنند. در سطح جهانی، شیوع اشکال مختلف قتل های جنسیتی در حال رسیدن به حد هشداراست. این بروز خشونت از آنجا که ریشه در فرهنگ و جامعه دارد،  همچنان قابل قبول، قابل تحمل و یا قابل توجیه است و به عنوان یک ارزش از مصونیت برخوردار است. کشورها علیرغم  مسئولیتشان برای تلاش و کوشش در راستای ارتقاء و حمایت از حقوق زنان ، در مورد کشته شدن زنان بسیار  ضعیف عمل میکنند.

هزاران زن برای آبروی خانوادگی کشته شده‌اند!

کشورهائی که خشونت خانگی را جرم قلمداد نمی‌کنند نیاز دارند که قوانین خود را تا سطح استانداردهای بین المللی بالا بیاورند، افزایش آگاهی عمومی و آموزش بیشتر دربارۀ حقوق بشر هم می‌تواند کارساز باشد، به گفتۀ فریمن دلیل این که قتل‌های ناموسی به عنوان یک مسألۀ حقوق بشری مطرح شده این است که در واقع تنها راهی است که می‌توان آن را در منتهای اهمیت نشان داد، نام گذاری «قتل‌های ناموسی» بر اساس باوری عمیق و ریشه‌ای در بعضی فرهنگ‌ها است که زن را یک ابژه و کالا و نه یک وجود انسانی با عزت و دارای حقوق برابر با مردان می‌پندارد، زنان به عنوان یکی از اموال مردهای خانواده محسوب می‌شوند و تجسم شرافت و ناموس مردانی هشتند که به آنها تعلق دارند، بدن زنان به عنوان مخزن آبروی خانوادگی قلمداد می‌شود، مفاهیم موقعیت مردانه و موقعیت خانوادگی در فرهنگ‌هائی که قتل‌های ناموسی اتفاق می‌افتد و در جائی که بدن زنان نشان آبروی خانوادگی است از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.
زنان و دختران می‌توانند به خاطر خیلی از کار‌ها کشته شوند: تلاش برای طلاق گرفتن، صحبت کردن با مرد نامحرم، مورد تجاوز قرار گرفتن، اجتناب از ازدواج اجباری و ….. سال ۱۹۹۹ سیما سارور بیست و نه ساله با شلیک گلوله در دفتر وکلایش به قتل رسید، والدین او این قتل را مرتکب شده‌اند با این فکر که او با تلاش برای طلاق گرفتن (بعد از ده سال مورد آزار و خشونت خانگی قرار گرفتن) باعث ننگ خانوادۀ آنها شده است، با وجود این که قاتلان به راحتی قابل شناسائی بودند هیچکس در این رابطه دستگیر نشد! هر چند دو وکیل سیما سارور توسط افکار عمومی محاکمه و بار‌ها تهدید شدند! جرائم موسوم به قتل‌های ناموسی در کشورهائی اتفاق می‌افتد که رابطه‌ای متقابل بین سنت‌های قبیله‌ای تبعیض آمیز و قانون و عدالت تبعیض آمیز وجود دارد، علاوه بر آن قبول جمعی قتل های ناموسی اشاره به این مسأله دارد که خشونت به نام آبرو و ناموس یک مسألۀ خصوصی است و قانون باید از برخورد با آن دوری کند، این فرایند شومی است که علیه زنان عمل می‌کند: قاتل به خاطر کاری که کرده است به خودش غره می‌شود، رهبران قبیله‌ای از عمل کشتن چشمپوشی و قاتل را حمایت می‌کنند و پلیس با مسامحه مسأله را مخفی می‌کند، قتل زنان به نام آبرو و ناموس شکلی ویژه و جنسیتی از تبعیض و خشونت است. رييس دادگستري استان خوزستان در همايش «خشونت و جنسيت در نهاد خانواده» با بيان اينكه وقوع قتل‌هاي ناموسي در استان خوزستان به يك مشكل جدي تبديل شده است، گفت: در استان خوزستان، وقوع قتل‌هاي ناموسي به عنوان يك مشكل جدي هنوز مهار نشده است، به اين دليل كه ريشه‌هاي آن در اجتماع نهادينه شده است به گزارش سرويس «اجتماعي» ايسنا، دكتر جعفري درباره ويژگي‌هاي اين نوع قتل‌ها در استان خوزستان، اظهار كرد: عرف محلي، اين نوع قتل‌ها را مجاز مي‌داند. به اين معنا كه كشته شدن زنان در اين قتل‌ها تاثري ايجاد نمي‌كند و حتي گاهي گفته مي‌شود كه حق آن‌ها بوده است. ضمن اينكه اين قتل‌ها بسيار فجيع بوده و برخلاف همه قتل‌ها، قاتل فراري نيست و به راحتي خود را معرفي مي‌كند و خانواده مقتولان نيز معمولا خواستار مجازات قاتل نيستند، حتي در مواردي قتل را وظيفه قاتل دانسته و براي كاهش مجازات وي تقاضاي عفو مي‌كنند.  





 ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم





جنایتهای ناموسی در یادبود فاطیمه شاهیندال - متن سخنرانی سحر صامت



من هم به نوبه خود چهاردهمین سالروز کشته شدن فادیمه شاهین دال را به تک تک زن ها با مرد های آزادی خواه تسلیت می گویم. این حادثه یک فاجعه ی بزرگی است که در تاریخ به ثبت رسید. با تاسف می خواهم بگویم که کشور من هم فاقد از این مسایل نیست. زنها و دختر های افغان مشکلات زیادی را در کشور تجربه می کنند و حتی می توانم بگویم که نه تنها در افغانستان بلکه هم زنان تجربه های تلخی را کسب می کنند. بانو آدمی یک سری مسایل را بازگو کردند و اشاره یی به دلایل قتل های ناموسی داشتند. من نیز به صورت بسیت مختصر اشاره ی به دلایل پدیده ی قتل های ناموسی میکنم. به چه دلیل قتل ناموسی صورت می گیرد؟ به این دلیل که مرد احساس قدرت و مالکیت نسبت به بدن زن می کند و این حس باعث می شود که قتل ناموسی صورت بگیرد. حسی که ناخودآگاه قرنها به مرد در سراسر جهان منتقل شد. حتی مردهای کشور سویدن هم در گذشته فاقد از این حس نبودند اما در یک مقطع زمانی مردم " مرد و زن " در کنار هم خود به خود با تغییر افکار با این فرهنگ مبارزه کردند این خود مردم بودند که برای مبارزه و ریشه کن کردن پدیده ی قتل های ناموسی انقلابی را برپا کردند. جنایات و قتل ناموسی که ارتکاب خشونت و اقلب قتل زنان را در خانواده را به دست مرد ها تشکیل می دهد که مرد احساس می کند زن شرافت خانواده را لکه دار می کند و آبروی آنها را زیر سوال برد تصمیم میگرند زن را مورد مجازات قرار دهند و این ننگ شامل این نقاط می باشد. ۱ خودداری از ازدواج های اجباری " در افغانستان آمار ازدواج های اجباری بیداد می کند و توجه جهانیان و رسانه های جهانی را به خود جلب کرده است" ۲ قربانی یک تجاوز جنسی بودن " آمار تجاوز در افغانستان چه به سوارت فردی و چه گروهی" روز به روز رو به افزایش است که خود این موضوع بسیار تکان دهنده می باشد.موضوع درخواست طلاق " می شود گفت در افغانستان مطرح کردن مساله ی طلاق از سوی زن تقریبا غیر ممکن است" حتی اگر شوهر فردی ناشایسته باشد و حتی چه جرم هایی را مرتکب شده باشد و چه برخورد هایی را با اطرافیان خود چه از نظر روابط خانوادگی و چه از نظر روابط اجتماعی دارد و حتی چه شخصیتی را دارد در نتیجه اگر زن بخواهد صدای خود را رسا کند مستحق قتل ناموسی از سوی همسر و خانواده ی آن است. ۳ ارتباط با جنس مخالف: حتی اگر یک زن از طریق تلفن با مردی صحبت به هر دلیلی ارتباط برقرار کند شک ها و تردید ها ایجاد می شود این شک ها در اکثر موارد خشونت مرد را بر می انگیزد و باعث قتل ناموسی می شود. ارتکاب زنا نیز بخش مهمی از این مساله است. پس به این نتیجه میرسیم که برای صورت گرفتن یک قتل ناموسی یک شایعه نیز کفایت می کند. در گذشته ها قسمی که در اول صحبت هایم اشاره کردم فرهنگ قتل های ناموسی در سراسر جهان مروج بود اما با تاسف این فرهنگ با ریشه های قوی در خاورمیانه ماند. ما مردم فقط به خاطر حفظ ابرو از نظر دیگران " که آیا شما در باره ی من و وابستگان من چه فکر می کنید" دست به چنین جنایتی می زنیم. ما همیشه برای دیگران زندگی می کنیم و در چنین جوامعی هیچ کس حق انتخاب ندارد پس در نتیجه در چنین مسایلی نه تنها زن بلکه مرد هم قربانی است.زیرا مرد همیشه در حال جنگیدن با افکار خود است. فکر آزارش می دهد و آنقدر این افکار در کنار هم جمع می شوند که مرد عزیزترن و نزدیکترین زن به خود را با ضربات چاقو از بین ببرد. ضربه ی اول را ما به گونه ی حرکت احساسی درنظر می گیریم. اما اگر یک مرد با عصبانیت همسر، دختر و یا خواهر خود را به فرض ۲۰ ضربه ی چاقو بزند این رفتار دیگر از مرحله ی یک برخورد احساساتی برای ابراز عصبانیت و یا ناراحتی گذشته است. به نظر من این یک عقده ی خیلی بزرگ است که به مرور زمان در دل و ذهن مرد جمع شده و چنین واکنشی را با خود به همراه دارد. نگاهی می اندازیم به دلایل این پدیده از نظر روانشناسی. روانشناسان می گویند اولین دلیل موضوع غیرت است. دوم نقش هویت فردی است و دلیل سوم ناموس و جنسیت که با تاسف اکثر مردهای آسیایی روی این مساله بسیار حساس اند.

نه تنها مرد بلکه تعدادی از زنان نیز قربانی این اینگونه افکارند. یک مادر، یک خواهر و حتی مادرشوهر درگیر این افکارند و افکار و اذهانشان با این ویروس آلوده شده است.چهارم کمرنگ بودن قانون، کدام قانون؟ به نظر من در قانون اساسی کشور من هیچ قانونی برای دفاع از حقوق زن وجود ندارد. اگر وجود دارد کجاست و چرا اجرا نمیشود؟ در کشور من قتل ناموسی بیداد می کند و جرم محسوب نمیشود زیرا برای مجرم پیگرد قانونی ندارد و به همین دلیل روزبروز نمودار قتل ناموسی در افغانستان رو به افزایش است. پس به نظر من اگر قانونی وجود داشت این پدیده به جای افزایش باید به سمت کاهش می رفت. سوال من اینجاست که چرا یک مرد با توجه به اینکه افکار مردسالارانه در اذهان اکثر مردهای جامعه حاکم است برای حقوق زن قانون بنویسد در حالی که ما در قرن ۲۱ زندگی می کنیم و زنان پا به پای مردها برای عرض اندام تلاش میکنند. پس چرا زنان قانوندان برای نوشتن قانون دفاع از حقوق زنان وارد میدان نمی کنند؟ چرا در کشورهای ما دین و سیاست را از هم جدا نمیکنند و فرهنگ را بازسازی نمیکنند؟ اگر به تاریخ قدیم سویدن هم نگاه کنیم زمانی که دین حکومت می کرد زنان این سرزمین هم در کودکی به نام کسی در می آمدند اما پس از مدتی این مردم چه زن و چه مرد متوجه این فرهنگ اشتباه شده و انقلابی برپا کردند. اما ما چنین حرکتی را نمیخواهیم در جوامع خود انجام دهیم. ما فقط خود را فریب می دهیم من همیشه این حرف را تکرار می کنم که در کشورهای مذهبی دموکراسی حق زن همسایه است. درواقع نوع نگرش های مردانه به عنوان صاحبان قدرت چه در خانه و چه در جامعه سنتی و مذهبی مانند کشورهای ما و بخصوص کشور من که مردم کاملا کهنه پرست هستند باعث شده که مرد به این نتیجه برسد که زن ضعیف است و توانایی این را ندارد که با مرد هم قدم باشد عرض اندام کنند و خودی نشان دهند خیر زن چنین حقی را ندارد.

پنجم ذهنیت مردسالارانه است. ویروسی که قرن ها در ذهن مرد نسل به نسل تزریق شده است. و حتی زن ها به طور مثال اگر من زن فرزند پسری داشته باشم من باعث می شوم که این ذهنیت در کودک پسر رشد کند. به عنوان مثال: در کشور من فرزند پسر هر کاری که دوست داشته باشد را بدون ممانعت می تواند انجام دهد. اما دختر، اگر یک دختر از مادر بپرسد پس چرا برادرم این حق را دارد که با جنس مخالف خود ارتباط برقرار کند مادر جواب می دهد تو حق پرسیدن این سوال را نداری زیرا او پسر است و آزاد است هر کاری را که دوست دارد انجام دهد. پس در نتیجه من مادر باعث ایجاد این تضاد میان فرزندان خود می شود و دیوار تبعیض جنسیت را میان کودکان خود ایجاد کرده و روز به روز ضخیم تر می کنم و فرزند پسر با همین افکار رشد می کند. از نظر اقتصادی در کشورهای آسیایی چون فرزند پسر چون نان آور خانواده ها است و درامد دارد حق آزادی و تصمیمگیری بیشتری را دارد نه دختری که معلوم نیست پس فردای روز زن چه فردی شود. چرا والدین روی دختر سرمایه گذاری کنند و دختر را راهی مدرسه کنند؟ در کشور من تا بخواهی از حق تحصیل زن دفاع کنی می گویند چرا هزینه کنیم و دختر درس بخواند و چند روز بعد ازدواج کند نیازی نیست درس بخواند و خودی نشان دهد.

ششم مرد مالک بدن زن: مرد چه به عنوان پدر، برادر، همسر احساس مالکیت می کند.

هفتم: اختلالات روانی و هشتم سرکوب غریزه ی جنسی. خبری که تازگی ها منتشر شد در تاریخ ۱۸ ماه جنوری یک دختر ۱۸ ساله به نام زینت رفیق که به دست مادرش پروین بی بی به دلیل اینکه به خود اجازه داد تا حق انتخاب داشته باشد و به نکاح پسر مورد علاقه اش درآمد با ضربات چاقو کشته شد. آمار و ارقامی که کمیسیون مستقل حقوق بشر از وضعیت زنان در ۸ ماه اخیر سال ۱۳۹۵ هجری شمسی ارایه کرده بود نشان می دهد، که ۱۶۸ پرونده ی قتل زنان مستند شده است که در این میان ۱۱۳ قتل مربوط به کیس قتل های ناموسی می شود که البته خود من به این آمار و ارقام زیاد توجه نمیکنم زیرا اتفاق هایی که در مناطق دور دست افغانستان رخ میدهد اکثرا دور از چشم رسانه ها است. در افغانستان نهاد ها و دولت که عکس العمل جدی در مقابل این رویداد ها نشان نمیدهد تنها رسانه ها دادرس زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند هستند. خبرنگاران زن و مردان آزادیخواه که همه گونه خطر را به جان می خرند و دوسیه ها را پیگیری می کنند و بعد ها تعدادی از آنها تهدید به مرگ می شوند زیرا اکثر مجرمین یا قدرت مالی دارند یا زور. آمار ها نشان میدهد ۳۲ پرونده ی قتل مربوط به شمال افغانستان می شود ۶۳ مورد در منطقه ی جنوب افغانستان اتفاق افتاده ۲۱ قتل در غرب افغانستان رخ داده و ۳۳ قتل هم در زون شرق افغانستان رخ داده است. از شهر کابل به عنوان زون مرکزی ۱۰ قتل ناموسی به ثبت رسیده است.

مجریان قانون در افغانستان به پرونده ها رسیدگی نمی کنند. سازمان حقوق بشر در گزارش خود گنجانده است که اکثر عاملان قتل ها فراری هستند و کمتر مورد مجازات قرار میگیرند بر اساس گزارش ها تنها ۱۱,۳۶ درصد پرونده ها در غرب، ۱۷,۲۳ در شمال ،۵,۱۲ در جنوب و ۵ درصد در شرق افغانستان پرونده ها مورد بررسی قرار گرفته شده است و همچنان از ۱۰ قضیه یی که در کابل رخ داده است تنها ۳ پرونده بررسی شده است.

گزارش حقوق بشر از ۱۳۱ مورد خشونت جنسیتی خبر می دهد که در این میان ۲۲ قضیه تجاوز جنسیتی، ۲۲ مورد دیگر خشونت به علت روابط نامشروع با جنس مخالف " مرد" به ثبت رسیده و ۳۴ پرونده ی دیگر آزار و اذیت جنسیتی، ۱۰ مورد اجبار به فحشا و روسپیگری زن، همچنان ۶ دوسیه در مورد اجبار به تماشای تصاویر و فیلم های مستهجن و نامطلوب و ۳ مورد دیگر مربوط به سقد جنین و آخرین مورد هم ۲ بارداری اجباری به ثبت رسیده است. بنده نظر به شناختی که به مسایل فرهنگی و اجتماعی کشور خود دارم به صراحت می گویم که تداز زیادی از کودکان حاصل بارداری های اجباری هستند. زیرا در افغانستان ازدواج ها اجباری است و بارداری ها نیز به همراه دارد. اکثر دختران بیچاره افغان حق انتخاب همسر ندارند و به نظر من حدود ۹۰ درصد دختران افغان با ازدواج های اجباری روبرو هستند و به همین دلیل دختران بارداری های و داشتن کودکان اجباری را تجربه می کنند. قتل های ناموسی در افغانستان بیداد می کند و این گزارش از دید من ناقص است. مردم هنوز هم در اکثر جاهای افغانستان به گونه ی قبیله یی زندگی می کنند و خانواده ها و حتی بزرگ یک قوم اجازه نمیدهد که در چنین مواردی پای رسانه ها و مسوولین مراجع مربوط به اینگونه مسایل به آن منطقه باز شود. به نظر من نمی شود نام قتل را که منجر به از بین رفتن یک انسان است را خشونت گذاشت زیرا این پدیده فراتر از خشونت است.چگونه یک مرد می تواند به خود اجازه دهد تا حق نفس کشیدن یک زن را از او بگیرد. چند روز پیش در صفحه ی فیس بوک خود متنی نوشتم و از دوستان رسانه یی خود خواستم تا اگر آمار تازه تر از گزارش سازمان حقوق بشر در دست دارند به من ارایه دهند " در افغانستان هیچگاه نمیتوان آمار دقیق را از مراجع رسمی بدست آورد". یک نفر از دایره ی جنایی پلیس افغانستان با من تماس گرفت و با اسرار اینکه نامش فاش نشود نوشته بود: هر روزه حدود ۸ الی ۱۲ مورد خشونت علیه زنان در این مرجع به ثبت می رسد و همچنان این فرد تاکید داشت که آمار قتل های ناموسی در افغانستان بسیار زیاد است. به گفته ی وی روزانه ۲ الی ۴ پرونده مربوط به قتل های زنجیره ای و مرموز می شود. به چند نمونه از قتل های ناموسی سال ۱۳۹۵ اشاره می کنم زهرا تازه عروسی که فقط ۱۶ الی ۱۷ سال عمر داشت و حدود ۴ ماه نیز از بارداری اش می گذشت که به دست همسر و خانواده اش در ولایت غور به قتل رسید. رخشانه دختری دیگر به دلیل اینکه به خود اجازه داد و همسر آینده ی خود را انتخاب کرد به گونه ی بسیار فجیحی در ملا عام توسط بزرگان قوم سنگسار شد. اگر به یک کمی عقب تر برگردیم حادثه ی کشته شدن فرخنده یکی از وحشتناکترین رویداد قرن ۲۱ بود. داستان فرخنده و یا فادیمه انعکاس دهنده ی افکار بیمار یک سری مردها در جامعه است. نادیه انجمن یکی از زنان شاعر و با استعداد هراتی بود که توسط شوهرش به قتل رسید.

همچنان شراره ی بلخی یک تن از زنان فعالی است که سال ۲۰۱۶ با اینکه از همسرش طلاق گرفته بود توسط شوهرش به قتل رسید. همچنان امسال ۲ قتل از زنان افغان و یک دختر ۱۶ ساله در سویدن به عنوان قتل های ناموسی به ثبت رسید. سری می زنیم به کشور پاکستان، افکار جامعه ی پاکستان نیز بسیار سنتی و مذهبی است. به گزارش کمیسیون حقوق بشر پاکستان امسال بیش از یک هزار و یک صد و چند قتل دختر و زن گزارش شده است. این کمیسیون در گزارش خود نوشته است که احتمال می رود تعدادی از قتل های ناموسی در پاکستان گزارش نشده باشد. یکی از تکان دهنده ترین قتل های امسال در پاکستان مربوط به فوزیه عظیم مدل پاکستانی که مشهور به قندیل بلوچ بود می شود. دلیل اصلی این حادثه نشر ویدیو های قندیل با یکی از مفتی های پاکستانی به نام عبدالقوی در ماه رمضان و افشاگری چهره ی اصلی این فرد توسط قندیل بود که خشم برادرش را به دلیل اینکه آبروی قوم بلوچ با نشر این ویدیو لکه دار شد برانگیخت و منجر به کشته شدن این دختر شد.

این کابوس برای زنان با ترک منطقه به پایان نمیرسد افرادی که به کشورهای غربی مهجرت می کنند این افکار را با خود به این سوی آبها نیز انتقال می دهند و کابوس افکار خشک و مردسالارانه برای زنان در این سوی آبها نیز ادامه دارد. می شناسم افرادی را که در سنین بسیار پایین به کشورهای غربی مهاجرت کرده اند و یا حتی کسانی که در این سوی آبها بدنیا آمده اند اما ویروس ناموس پرستی و مردسالاری در ذهنشان موجود است. زیرا این ویروس را از نسل قبل خود به ارث برده اند و زندگی در جوامع غربی تاثیری بر تغییر طرز فکر آنها نداشته است و آن جعبه ی سیاه رنگ را در ذهنشان نابود نمی کند. اکثر زنان افغان در اروپا از ورود به جامعه ترس دارند زیرا واکنش همسرشان به ورود آنها در جامعه از ترس از دست دادن زن بسیار تند است. می شناسم زنی را که زمانی که اقامت کشور سویدن را گرفت آرزو می کرد که با همسرش در یک کلاس درسی برای یادگیری زبان همکلاسی نشود زیرا چه بخواهم یا چه نخواهم با همکلاسی مرد ارتباط برقرار می شود و شک و تردید های و حسادت های شوهرم آغاز می شود زندگی برای من جهنمی می شود.



خانه ی پناهجویان افغان در اروپا یک محیط بسیار مذهبی و برعکس جامعه یک محیط باز است و کودکان بخصوص فرزند دختر هویت فردی خود را گم می کند. زیرا والدین وی را مجبور به پوشیدن حجاب میکنند اما جامعه یک محیط کاملا باز و خود مختار است. به طور مثال اکثر دختران مهاجر افغان حق رفتن به استخر و شنا کردن را ندارند یا اینکه مانند دیگر دختران اختیار پوشیدن لباس و غیره را داشته باشند و این مساله کاملا برای دختران آزاردهنده است. در کنار این مسایل ما بسیار نژادپرست و نژادستیز هستیم اگر به ریشه ی قتل فادیمه و یا امثال او فکر کنیم پشت این حادثه افکار نژادپرستانه است. در فرهنگ افغانستان دختر فقط حق دارد با یک مسلمان ازدواج کند. میشه گفت در چنین فرهنگ هایی هویت انسانی افراد برای انتخاب زندگی مشترک از دید والدین هیچ نقشی ندارد.




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم