۱۳۹۵ اسفند ۱۱, چهارشنبه

گزارشی از میز گرد فعاالن و مدافعان حقوق زنان سازمان رهایی زن در یادواره فادیمه شاهیندال در گوتنبرگ -سوید متن سخنرانی مرضیه آدمی فعال حقوق زنان و حقوق بشر


     

و این بار گزارشی دیگر از میز گرد ما فعالان و مدافعان حقوق زنان  سازمان رهایی زن   در گوتنبرگ سوئد در یادواره فادیمه شاهیندال دختری که مانند هزاران دختر دیگر که  بیگناه قربانی  عقب ماندگی مردان مرتجع و زن ستیز  خانواده شان تحت عنوان قتلهای ناموسی گردیده اند .
در 21 ژانویه که سالروز بقتل رسیدن فادیمه  که در اپسالای سوئد اتفاق افتاده بوده در گوتنبرگ  دور هم جمع شدیم تا صدای اعتراضمان را بگوش جهانیان برسانیم .
ابتدا وریا مجری برنامه جلسه را با خوش آمدگویی حضور مهمانان آزادیخواه گرامی و معرفی سخنرانان حاضر در میزگرد (مرضیه آدمی و ندا حسینی از ایران و سحر صامت از افغانستان ) و اشاره ای به مشکلات زنان در ممالک دیکتاتور اسلامی داشتند و سپس از مرضیه آدمی خواستند تا نظر خود را در رابطه با قتلهای ناموسی بیان نمایند .

مرضیه با معرفی خود بعنوان پناهجویی که 6 ساله در سوئد است و در این سالها در زمینه دفاع از حقوق زنان با سازمان رهایی زن همکاری داشته و در راه آزادی زنان و گرفتن حقوق از دست رفته شان تا جان  در بدن دارد به مبارزه اش علیه حاکمان ظالم و قرون وسطایی و زن ستیز ایران و دیگر ممالک اسلامی ,ادامه خواهد داد و از پای نمینشیند  .
و با اشاره به مناسبت این روز 21 ژانویه که جهاردهمین سالروز کشته شدن دختری مظلوم و بیدفاعی بنام فادیمه شاهیندال بدست پدرش ,پدری که لبریز از تعصبات دینی و مذهبی و اسلامی که به هیچوجه حاضر نیستند دست از آن تعصبات و عقب ماندگی بردارند حتی وقتی  وارد کشورهای اروپایی و امریکایی هم میشوند .مرگ فادیمه نه تنها در سوئد بلکه  پژواک این فاجعه بگوش تمام دنیا رسید و تمام رسانه های جهان یدان اختصاص داده شد,شاید بپرسید چگونه کسی اجازه دارد در کشوری چون سوئد دست به چنین جنایتی بزند؟
چند وقت پیش زن جوانی بنام مینا در شهر ما که افغانستانی بود و با دو فرزند خود به سوئد آمده بود.
 و مدت زیادی نبود که اقامت گرفته بود و با هزاران امید و آرزو خانه و زندگی برای خودشان درست کرد و رانندگی یاد گرفت و ماشینی خرید و درس میخواند و شنیده بودم که همسرش از افغانستان آمده , پس از مدت کوتاهی روزی خبر دادند که مینا با 6 ضربه چاقو کشته شد ,و شوهرش را دستگیر کردند ولی بعد از چند روز پلیس او را آزاد کرد به دلیل نداشتن  مدارک کافی  و گفتند مینا افسرده بوده و خودکشی کرده , در حالیکه همکلاسیها و کسانی که او را میشناختند میگفتند اصلا هیچ علائمی از افسردگی نداشت و خیلی هم شاد و پر جنب و جوش بود ,  نهایتا در کشوری دموکراسی مثل سوئد خون این زن پایمال شد و بدست فراموشی سپرده شد .
و همین چند روز پیش رادیو پژواک خبر از فرار کردن 26 دختر از خانواده های پناهنده مسلمان داد که دختران گفته بودند که بخاطر ترس از خانواده مان نمیتوانیم به خانه برگردیم و جانمان در خطر است و دولت سوئد اعلام کرده که امکاناتمان کم است و نمیتوانیم برایشان کاری بکنیم . خب اگر اتفاقی برای اینها افتاد ,چه کسی پاسخگوست؟
این چنین مردان مسلمان نمیخواهند طبق علم و آداب و فرهنگ جامعه و  کشوری که واردش شده اند پیشرفت کنند  و خود را با آنجا  مطابقت بدهند و فرزندانشان حتی اجازه انتخاب نوع پوشش خود را ندارند 
مسئله ئ قتلهای ناموسی تنها بدلیل سوء ظن و مشکوک بودن شوهر به زنش ,یا بعلت اطاعت نکردن زن از شوهرش نیست ,بلکه پدر فرزندش را ,برادر خواهرش را و به ترتیب  پدر بزرگ و عمو و مردان طایفه از طرف قانون و حاکمان قدرت بهشان این حق داده شده که برای زن و دختری که از مقررات مردسالارانه تخطی کند ,او را بقتل برساند . و ادعا میکنند که ما مردان باید شرف و ناموس خانواده و طایفه را حفظ کنیم ,معنی شرف و ناموس برای این ها,  اینگونه است که کنترل بر روابط جنسی زنان در خانواده,طایفه و جامعه.
در این فرهنگ قرون وسطایی اسلامزده ء متحجرانه فرد  حقوقی ندارد و در این سیستم دختر و پسر و مرد و زن جایگاهشان طبق مقررات طایفه بدست میآید ,مرد است که حرف آخر را میزند ,زنان هیچگونه حقی ندارند .
وقتی مردان بخواهند تصمیمی برای قتلهای ناموسی بگیرند ,رسما جلسه میگذارند , و این تصمیم را  در مناطق کوچکتر ,مردان طایفه و در شهرهای بزرگتر پدر  یا برادران میگیرند که دختر یا زنی که قانون ناموس را رعایت نکرده ,به قتل برسانند و هیچکس حق عزاداری برای مقتول را ندارد و مراسمی هم برایش نباید بگیرند و از اینها اسفناکتر اینست که بعد از کشتن زن یا دختر ,قاتل در منطقه بعنوان قهرمان معرفی میشود .
چرا؟ چون در مناطق و شهر و کشورهای اسلامی عقب مانده ء 1400 ساله,زنان و کودکان جزو ملک مطلق مرد محسوب میشود ,و جامعه مردسالار برای بقای خود و بخاطر نبودن برخوردهای قانونی ,مرد بدون هیچ واهمه ای از اینکه مجازات میشود و بدون هیچ عذاب وجدانی به راحتی دست به قتل اعضای خانواده اش میزند و عامل این حاکمیت ضد انسانی فقط و فقط مذهب و دستگاه حاکمه است ,در رژیم 38 ساله نامقدس و جنایتکار و دیکتاتور و زن ستیز جمهوری اسلامی ,فقط اسلام است که حکومت میکند و همگی خوب میدانیم از زمانی که حاکمیت اسلام سر کار آمده ,آپارتاید جنسی رسما و قانونا در جامعه اجرا میشود ,سنگسار,شلاق زدن زنان و دختران ولو بدلیل بدحجابی و یا دیده شدن یک دختر و پسر با همدیگر .
و  خیلی مواقع دیده و شنیده ایم که خود حاکمان و مسئولان در کشورهای اسلامی که خود را به ظاهر دینی و مذهبی جلوه میدهند در خفا و اندرونیشان مرتکب هر کار خلاف و غیرانسانی از دزدی بگیرید تا صیغه های بیشمار با زیبا و کم سن ترین دختران از 9ساله تا بالاتر و هر کار کثیف دیگری . حال همه ء آنها علیه حرمت انسانی در ممالک اسلامی دست به دست هم داده و متحد شذه اند .
بر اساس آخرین آمار سازمان ملل ,سالانه حدود 5000قتل ناموسی اتفاق میافتد که بیشترینش در جنوب آسیا و شمال افریقا و خاورمیانه است.
از سال 1992 تا 2001 در کردستان عراق 5000قتل ناموسی اتفاق افتاده , در اهواز در سال 1388 شمسی ,15 زن بدلیل ناموسی بقتل رسیده اند  که این آمار یک چهارم قتلهای همان سال است .
و باز بر اساس آمار یکی از 3 عامل منجر به قتل در ایران همین مسئله ناموسی است .
متاسفانه در ایران ناموس ,هنوز قربانیان بیشماری میگیرد ,بخصوص در جنوب و در مناطق کردستان در غرب ایران ,در تیر ماه ,زنی بنام شهین نصراللهی 23 ساله در یکی از روستاهای منطقه اورامان از توابع مریوان کردستان به دلیل اینکه همسرش باو شک کرده بود که با کسی  ارتباط تلفنی داره ,او را از خانه بیرون کرده ,و زن مجبور میشود به خانه ء پدرش برگردد , و بعد از 8 ماه شوهرش به خانه ء آنها میآید و به پدر زنش میگوید که من اشتباه کردم و رفتم پرینت تلفن را گرفتم و شکی که کرده بودم نابجا بوده و حالا آمده ام که زنم را به خانه برگردانم . پدر زنش فقط از او میخواهد که با هم نزد امام جمعه بروند و پیش او گفته هایش را مکتوب کرده و امضایش کند تا آبروی رفته ء دخترش را برگرداند .ولی آیا کسی از این زن پرسید که نظر تو چیست ؟میخوای برگردی ؟آیا  آسیبی که به این زن جوان وارد کردند و شخصیتش را میتوانند جبران  کنند ؟
زن بیچاره بنابه دستور پدر برمیگردد به خانه شوهرش ولی چند ساعتی نگذشته بود که برادرهایش  به خانه میایند و میبینند که خواهرشان رفته بلافاصله به خانه او مراجعه کرده و میگویند بیا باهات حرفی داریم و وقتی پایین میآید او را برده و یکی از برادرهایش به دلیل اینکه چرا به حرف ما گوش نداده و به منزل شوهرت برگشته ای با   اسلحه او را زخمی و تا به بیمارستان میرسانند ,میمیرد و در این فاصله ء زمانی فعالان مدنی شهر مریوان  حدود 50 نفر خود را به درب بیمارستان رسانده و با توجه به اینکه در آن منطقه زنان اجازه ندارند در خاکسپاری و  تشییع جنازه شرکت کنند, اما آنها این قانون را شکسته وهمراه میشوند و در طول مسیر تا قبرستان تعداد زیادی از مردان و زنان به صف آنها میپیوندند و این حرکت اعتراضی چنان در فضاهای مجازی انعکاس پیدا کرد و در تلویزیون رهایی زن بارها پخش شد و این نوع حرکتهاست که باعث آگاهی عموم مردم میشود    .
 زنی دیگر بنام زعفران محمدی  در مریوان از همسرش جدا شده بود و میخواست  با مردی که ازش خواستگاری کرده بود ازدواج کند ولی خانواده اش مخالفت کرده  و  آنها مجبور شدند که  با هم  فرار کنند و پدر شوهرش , چنان پدر زعفران را تحریک میکند که  به محض اینکه به خانه میرسند ,پدر , دخترش را با دستهای خودش  خفه اش  کرده و کشان کشان جنازه اش را به میدان روستا برده و با افتخار هر چه تمامتر آنرا به مردم نشان داده و بآنها میگوید ببینید من این لکه ء ننگ را از دامنمان پاک کردم .
 در سال 1387 باز در مریوان دختری 18 ساله بنام فرشته نجاتی که بخاطر تعصبات مذهبی و ناموسی , بدلیل اینکه مشکوک شده اند که با کسی  رابطه ء نامشروع داشته ,پدرش گلویش را بریده که بلافاصله طبق تحقیقات ,اعلام شده که این دختر بیگناه ,با کسی رابطه نداشته و باکره بوده است .و چون با توجه به  اینکه این پدر قاتل دختر بیگناهش را به جرم ناکرده کشته , آزاد میشود ,مردم منطقه بعنوان اعتراض به آزادی این پدر  تجمع کرده که ماموران 30 نفر از آنها را دستگیر و به مکان نامعلومی برده و کسی از جای آنها خبری ندارند .
 دختر  12 ساله ای که مورد تجاوز برادر 14 ساله اش قرار گرفته و باردار شده , که مردم  منطقه پدر را وادار کرده که خودش باید  در مسجد محل جلوی چشم همه  درخواست سنگسار فرزندانش را کند ,که فعالان مدنی مریوان با پدر صحبت میکنند که چنین کاری را نکند ,که در پاسخ میگوید نمیتوانم بیشتر از این در مقابل مردم  مقاومت کنم.
در سنندج دختری که با دوست پسرش به ساندویجی رفته بود و پدرش آنها را دیده  بلافاصله دخترش را به خانه برده و او را تحت فشار قرار داده و او را  وادار به خودسوزی میکند .
طبق آمار در سال 1390 شمسی در کل ایران 340 زن قربانی قتلهای ناموسی شده که اکثرا در مناطق کردستان و خوزستان بوره ,و تمام این معضلات و قتلها بدلیل وجود ماده قانونی 340 قانون مجازات اسلامی است که بر اساس آن هرگاه مردی زنش را با مرد دیگری در بستر ببیند ,میتواند هر دوی آنها را بقتل برساند که با این قوانین عصر حجری اسلامی است که مردان بی هیچ ترسی از عواقب کشتن ,اینطور راحت با کوچکترین سو ءظنی دست به قتل زن و دخترو خواهر  خود میزنند ,چون میدانند لازم نیست در مقابل مرجعی پاسخگو باشند. و با این وصف روز به روز قبح این گونه جنایات کمتر واینگونه قتلها  رو به فزونی خواهد گذاشت . .
و همچنین ماده 220 قانون مجازات اسلامی که در آن تصریح کرده ,پدر و جد پدری بخاطر کشتن فرزند قصاص نمیشوند یعنی زمانی که پدر یا برادر هم نباشند ,قانون اجازه کشتن زن و دختر فامیل  را به پدربزرگ و عمو داده ,به سرف اینکه فلان شخص گفته که آنها با کسی بوده یا هستند و اغلب مشخص شده که تهمتی بیش نبوده و باید همه بدانند که عامل این جنایات متوحشانه نتیجه ء این قوانین عصر حجریشان است و زنان و مردان بابد در کنار هم قیام کنیم و علیه این 2 ماده قانونی اسلامی و زن ستیز و ضد بشری فریاد برآوریم و صدای مظلومیت خواهی زنان ممالک اسلامی را هر بلندتر بگوش تمام مجامع حقوق بشری برسانیم .
کمپینهایی در حمایت از زنان کشورهای اسلامی راه بیندازیم و از هر طریق ممکن مردم را آگاه کنیم تا جایی که حاکمان خونخوار و ظالم و دیکتاتور ایران را وادار به تجدید نظر در این قوانین کنند . .
آیا مردانمان تا به حال به این فکر کرده اند که چقدر توسط این رژیم تحقیر شده و انسانی بی اراده و ضعیف قلمدادش کرده اند ؟؟؟
چرا باید اجازه دهند که بگوید مردان وقتی ذره ای  از موی زنان را میبینند ,تحریک میشوند و به آنها تجاوز میکنند ؟
یکی نیست به این آخوندهایی که خودشان تمام عمرشان مشغول ازدواجهای موقت و صیغه ای به شکلهای آشکار و پنهان بوده اند , چون خودشان  فکرشان منحرف است ,برچسب سست ارادگی و شهوترانی خود را به مردان ایرانی میزنند وگرنه چرا همان مردانی را که به قول این جماعت فصیل ,با دیدن زن تحریک میشوند چطوره که در خارج این همه زن بی حجاب میبینند و هیج تحریکی هم در کار نیست ؟
آیا باز باید سکوت کرد ؟باید ایستاد و نظاره گر توهینها و اذیت کردنهای دختران و زنانمان باشیم ؟
آیا مردانی که این درد و مشکل را میفهمند وقتش نشده که پا به پای ما زنان قدمی بردارند .
چرا ماموران فاسد چمهوری  اسلامی بحود اجازه میدهند که از دیوار خانه مردم بالا روند و افرادی را که مراسم جشنی دارند به حریمشان تجاوز کرده و دست و پای شوهران را ببندند و جلوی چشم آنها به زنانشان تجاوز کنند و وقتی این خانواده ها به پاسگاه شکایت میکنند تنها جوابی که گیرشان میآید, اینست که زنانتان خودشان مقصر بوده اند .چرا حجابشان را رعایت نکرده اند ,کسی نیست بگه موجود فاسد, نمایندگان شما مثل میمون و بی اجازه از دیوار پریده اند توی خانه و مجلس و حریم خصوصی ما .
همه اینها نشانگر کوتاهی همه ماهاست و باید جلوی این اشرار و لاتها و اوباشان در رژیم جمهوری اسلامی  را بگیریم .






 ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و سوم






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر