۱۳۹۶ اردیبهشت ۱, جمعه

سلام ای خانم وزیر ،خانم سفیر ،سلام ای بانوی محجبه - ندا حسینی


خوش آمدی به  وطن ،بوی اسلام ناب محمدی میدهی خانم  ،از آغوش اسلام باز میگردی ، آغوشت را بگشا 
خانم عزیز علاقه شما به اسلام و حجاب در این اندک زمان سفر بسی شگفت انگیز و حیرت زاست .
آیا از ایران برگشتی چادر و روسریت را آورده ای ؟
آیا مهر و سجاده ات را با خود آورده ای ؟ دو رکعت نماز شکر و سعیکم مقبول و مشکور با هم به جا آوریم .
آیا به عنوان یک بانوی محجبه معتقد  با روسری و سجاده در ضیافت ورود شما به سفارت در ایران شرکت کرده اید ؟
راستی نکند حالا که برگشتید بمب بسته باشید به کمر و خود را در مجلس سوئد به نام اسلام ناب محمدی انتحاری کنید ؟!
آیا آموزشهای لازم جهت ورد مستقیم به بهشت با کشتن  و شکنجه و آزار انسانها را با روسری   در حوزه علمیه کسب  نموده ای ؟
آیا دوست داری به جهاد نکاح بپیوندی  و با تمامی وجود و جسم و جان به اسلام و مسلمین کمک کنی ؟
آیا موافق هستی در ازای امضا قرارداد در سفر بعدی به مرقد امام رضا در مشهد یا قم بروی و با چادر سیاه عبادت کنی ؟
آیا نمیدانستی بخاطر همین روسری دختران و زنان ایران هر روز و هر ساعت مورد شکنجه و آزار و توهین و تهدید و زندان قرار میگیرند ؟
آیا قراردادهای حلال بسته ای ؟صیغه عقد اخوت با نظام جمهوری اسلامی ایران  هر ساعت چند تومان و چند کرون بود ؟
تو میدانی پول آن قراردادها از خون ملت ایران گرفته شده است ؟ هر ریال و هر  کرون  از پول مفاد این قراردادها  به بهای پول خون ،زندگی و آزادی مردم ایران است .

خانم وزیر و وکیل و سفیر :
ای بشر دوست ،ای حامی حقوق بشر ،ای بانوی مسیحی و مسلمان و معتقد به حقوق  بشر
چرا و چطور درباره این همه تهدید و تعقیب و آزار و شکنجه و زندان و تبعید و اعدام و مرگ در زندان بزرگ جمهوری اسلامی فاشیست  سوالی نپرسیدی ؟
چرا درباره  حقوق اقلیت ها ی مذهبی ،بهاییان  و  روزگار مسیحیان در ایران و نوکیشان مسیحی زندانی و تحت تعقیب حتی یک کلام نگفتی ؟
چرا درباره حقوق بشر در ایران حتی یک سوال نپرسیدی ؟
چرا از انسان و حق زندگی چرا از زنان و کودکان ، از فقر و فحشا و اختلاس و حکم قطع ید و سنگستر و اعدام در خیابان و ورزشگاه و در خفا نپرسیدی ؟
خانم معتقد به حقوق بشر ای مادر ای زن ،چرا درباره این همه مادر داغدار زندانی که بچه هاشان را کشتند و به خاک سپردند بی هیچ نشانی ، درباره این همه زندانی زن سیاسی نظیر نسرین ستوده وکیل آزادی خواه ،آتنا فرقانی  کاریکاتوریست  مخالف اعدام ،درباره نازنین  به دور از همسر و فرزند و هزاران زن کشته شده  و اعدام شده  و اسیر در چنگال مخوف نظام  جمهکری تزویر و خفقان و اعدام ااسلامی یران حتی یک حرف بک حرف حتی  نگفتی ؟
آه بانوی عزیز طرفدار حقوق بشر ای  معتقد و حساس و نازک دل ،خاطر نازکت مکدر میشد یا عیش بزم و مهمانی سفارت اجازه نمیداد ؟
چرا درباره دکتر احمد رضا جلالی ،استاد دانشگاه که به دعوت خود جمهوری اسلامی ایران برای کنفرانس به دامگاه تزویر پا نهاد و به حکم جانیان حکومتی خونخوار بیش از سه ماه است در انفرادی و به اعدام محکوم شده و در اعتصاب غذاست  هیچ سخن نگفتید ؟ چرا برای نجات و آزادی او و هزاران زندانی گروگان  محکوم به اعدام هیچ تلاشی نکردید ؟
همه امید همسر دکتر جلالی و تمام ایرانیان آزاده و جهانیان به سفر شما بود که برای نجات احمد رضا از چنگ خون آلود حاکمان جمهوری اعدام اسلامی تلاشی بکنید .
آما شما با دو دست لطیف خویش ،آن سیه دست سیه داس ،سیه دل ،دست  حاکمان جمهوری عدام و زندان اسلامی  ،بر گلوی مردم سرزمین ایران را به گرمی فشردید و با افتخار و حس پیروزی برای امضای چندین قرارداد به خاک و خانه خودتان برگشتید ؟
شما میدانید از وطن رانده یعنی چه ؟شما میدانید عزیزانت ،خانواده ات ،بچه هایت ،همسرت را پیش چشمت به اسم مخالفت با رهبری و خامنه ای و به نام اسلام و دشمنی با نظام بکشند و جنازه کبود عزیزت را ناگهان تحویلت بدهند که شبانه  به تنهای با دست خودت خاک کنی یعنی چه ؟؟
احمد رضا جلالی و هزاران زندانی هنوز در زندان هستند و بی شمار مردان و زنان و کودکان از ترس جان در فرار و تبعید و شکنجه و روز شماری میکنند برای لحظه اعدام و مرگ
یادت نرود روسری خوشرنگت را ،حجابت را رعایت کن و با خلوص نیت و اعتقاد کامل به خدا و مسیح و اسلام ناب محمدی دعا کن برای قراردادها ی پر پول بعدی ، ما  داغدار بهترین فرزندان سرزمین ایران تلاش میکنیم برای آزادی و انسانیت و امنیت برای  کودکان تا ترانه زندگی را  از خاطر نبرند .
ندا حسینی

  



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و چهارم






                                                                                                         

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر