۱۳۹۶ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

از گورستان افکار تا سرزمین برابری حقوق انسان ها - سحر صامت


من سحر دختری اهل افغانستان کشوری که به گفته ی باستان شناسان و شواهد موجود زمانی مهد علم و ادب و طبابت زادگاه افرادی که هر کدام نقشی در ادبیات هنر و علم نه تنها در سرزمین خود بلکه امروزه در کل جهان ایفا کرده اند. سرزمینی لبریز از آثار باستانی با قدامتی چند هزار ساله و سرشار از منابع طبیعی،سرزمینی که در اوج توسعه یافتن و  آغاز رشد زنان و مردان در جامعه  یک باره دگرگون شد و ابرهای سیاه جنگ و مصیبت بر آسمان آبی و پر از صلح و صفایش کشیده شد. مردمی که حدود چهار دهه نسل به نسل به گونه های مختلف ناامنی های سیاسی اقتصادی و اجتماعی را تجربه کردند. جامعه یی که حتی حضور زن برای مدت شش سال به گونه ی کامل از اجتماع محو شد و افکار مردمان این سرزمین به سمت سیاهی آن هم مانند تاریکی شب یلدا کشانده شد.جامعه یی که به سمت کهنه پرستی  با افکاری جنگی و انتقام جویانه سوق داده شد و انسان ها یکدیگر را به راحتی قضاوت کرده و برایشان حکم و جزا تعیین می کنند. افکار همه مانند توفان برای خودشان و یکدیگر ویرانگر و خطرناک  است. در چنین آشفته بازاری که دیگر هیچ چیز جای خودش نیست و همه باید طبق آداب  و رسوم کهن و با رعایت  شئونات مذهبی  بدون اینکه بیان  فکری که در ذهنشان خطور می کند باید به زندگی ادامه دهند و مانند کبک سر خود را زیر برف کنند.در این اجتماع حقوق انسانی مطرح نبوده و بیان متفاوت بودن از هر نظر ممنوع و حتی یک تابو است. در جامعه یی که به کرامت زنان احترام گذاشته نمی شود و یک تعداد از کودکان در این سرزمین کودک آزاری و تجاوز جنسی را تجربه می کنند اما هیچ کس به آن صورت واکنش جدی در این زمینه نشان نمی دهد و این پدیده که با زور تفنگ و پول با آغاز جنگ های داخلی در فرهنگ افغانستان  ریشه دوانده امروزه سوژهه ی بسیار خوبی برای مستند سازان غربی شده و فیلم هایشان زمانی که به اکران می رسد برنده ی هزاران دلار و یا جوایز نفیس می  شود.دولتی که تحت نام دموکراسی پایه گذاری شد اما هیچ برنامه ی اساسی برای رشد افکار مردم جنگزده در زمینه ی احترام به  ماهیت و حقوق انسانی یکدیگر ندارد چگونه می شود از جامعه ی ال جی بی تی سخن گفت؟! آنقدر بیان این موضوع ناممکن است که جامعه ی ال جی بی تی در افغانستان کاملا ناشناخته شده است. من سحر دختری از این سرزمین تاریک و پر از نفرت و کینه  سال پیش اقدام به تحقیق و پیدا کردن این جامعه  کردم تا به مردمم  بفهمانم خلقت انسانها به دسته های متفاوتی تقسیم شده است  و متفاوت بودن انسان ها مانند مطووت بودن رنگ پوست، چهره، نژاد و زبان انسانها جرم نیست. در طول این یک سال که  با هزاران دشواری توانستم با جامعه ی سرکوب شده ی ال جی بی تی ارتباط برقرار کنم و در مورد وضعیتشان باخبر شوم زمانی که روی صفحه ی فیسبوکم به گونه ی علنی این موضوع را بیان کردم مورد قضاوت بیشتر جامعه ی افغان در دنیای مجازی قرار گرفتم. در گذشته نیز چون مصاحبه ی شادی امین را با مینو همتی به گونه ی متن پیاده کرده و پس از منتشر شدن در کاربری خود به اشتراک گذاشته بودم نیز از سوی چند نفر که یک تن آنها دختر همسایه ی خودمان بود مورد حمله قرار گرفتم. یک تن از افراد این گروه  که در شهر قندهار زندگی می کرد در طول تماس هایم از خودکشی دو تن از افراد این جامعه بهم خبر داد. نکته یی که بسیار برایم جالب بود این بود که افراد جامعه ی ال جی بی تی با اینکه در با اینکه در گورستان تاریکی به نام افغانستان که نشر هر گونه اطلاعاتی که مخالف شئونات اجتماعی و  مذهبی باشد ناممکن است انسان های تحصیل کرده و بسیار آگاه از حقوق انسانی خود در دنیا هستند اما هزاران بار تاسف می خورند که چرا مطلق به مکانی هستند که از یک درصد هم حقوق انسانی برایشان خبری نیست و باید بین مرگ و زندگی فیزیکی یکی را انتخاب کرده و از ترس مواجه شدن با واکنش خانواده و افراد جامعه  سالها سکوت اختیار می کنند.همزمان با این موضوع یک همسایه ی دگرباش که اهل سوریه بود را ملاقات کردم و به مرور زمان متوجه شدم چقدر روحیه ی این شخص آسیب پذیر است.
من سحر دختری که این شانس را داشت تا به این سوی آبها قدم گذارد و از زمانی که معنی واقعی آزادی و حقوق انسانی را درک کرد و فهمید که چه فرصت هایی را صرف به علت اینکه از جنس زن است از دست داده با خود عهد و پیمان بست که آزاده بی اندیشد و بجای قضاوت و اتهام به دیگران بدون درنظر داشت خیلی مسایل به حقوق انسانی شان احترام بگذارد. ما فعالان زیادی در راستای جامعه ی مدنی داریم اما تاکنون دست کم خود بنده ندیده ام که یک فعال در داخل افغانستان که سهل است حتی در این سوی آبها صدای خود را بلند کند و از حقوق آنها دفاع کند به جر تعداد بسیار اندکی مانند حمید و یا نعمت سادات که خودشان از دسته ی افراد ال جی بی تی هستند دیگران سکوت اختیار می کنند که مبادا از سوی مردم قضاوت شده و یا مارک های مختلفی به آنها زده شود و موقعیت های خانوادگی و یا اجتماعی شان به خاطر بی افتد. برای همین امسال من به عنوان یک فردی که تعلقی به جامعه ی ال جی بی تی ندارد برای تابو شکنی و بدون ترس از قضاوت های دیگران در جشن پراید که به مناسبت حمایت از حقوق انسانی و اجتماعی جامعه ی ال جی بی تی اشتراک کرده و خواهان لغو خشونت علیه آنها چه از نظر اجتماعی و چه از نظر قوانین جزایی کشورهای افغانستان و ایران و همچنان کشورهایی که با تندی با این جامعه برخورد می کند مانند سنگسار و اعدام آنها هستم. همچنان خواهان امنیت جانی و اقتصادی و افزایش بهداشت روان این گروه در سراسر دنیا هستم.
لطفا آخرش این متن رو اضافه کنید
به امید دنیایی عاری  از کینه و نفرات و پر از صلح و همدیگر پذیری!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر