۱۳۹۶ بهمن ۹, دوشنبه

کارگران و خیزش سراسری دی ماه سال ۹۶





مصاحبه مینو همتی با فرخنده آشنا فعال کارگری

. سالیان درازی است که خانواده های کارگری با فقر و فلاکت مالی در محاصره نظام بهره کشی و بردگی اسلامی قرار دارند، لیکن بنظر میرسد خیزش سراسری اقشار تحت ستم و بویژه کارگران حلقه محاصره را شکسته است. در برنامه امشب با یک فعال کارگری و زندانی سیاسی سابق به گفتگو مینشینیم.

فرخنده آشنای عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

فرخنده: تشکر مینو جان من هم سلام میکنم خدمت شما و بینندگان و همچنان خسته نباشید میگم به شما.
مینو: میدونیم که شرکت کارگران در این خیزش چشمگیر بود، میالم ارزیابی خودتان را از علل و ابعاد این خیزش بیان کنید..
فرخنده: تشکر من هم مثل یک عضو مزد بگیران هر جای دنیا که هستیم  هر جایی که اعتراضات مردمی پیش می آید ما هم روز های بیم و امید را طی میکنیم. به هر حال وضعیت اخیر در ایران به نوعی خیلی ها را غافلگیر کرده است. صدای پای انقلاب را می توان شنید وقتی مردم با این وسعت به خیابان ها می آیند و این یک امید بزرگ برای طبقه ی کارگر است چرا که انقلاب تغییر و دگرگونی را در جوامع ایجاد می کند و این صدای پای خوش آیند را در روز های اخیر در ایران می شنویم.خودتان میدانید که سالهاست اعتراضات کارگری در مناطق مختلف در کارخانه ها و محیط کارهای مختلف اعتصاباتی صورت میگیرد. همین اواخر ما هپکو را داشتیم و دیدیم که چه جوری در آنجا تبدیل به صحنه ی تمام عیارشد. جنگ طبقاتی صورت گرفت و بر کارگران گاز اشک آور زدند و  با باتوم و ضرب و شتم برخورد کردند. بعد از این همه سال و بعد از این همه تلاش هایی که صورت گرفت امروز بیشتر از هر زمانی مشخص شد که برخورد از طریق راه های قانونی هیچ فایده یی ندارد. ما به مشخص مرز بندی مردم را در این روزها با این رژیم و جناح های این رژیم جایی که شعار می دادند اصلاح طلب و یا اصول گرا تمام این ماجراها نشان داد که اینها گام دیگری را برداشتند.این بار این گام طبقه ی کارگر است یعنی از جناح هایی از بورژوازی مرزبندی کرده و مطالبات خود را روشنتر مطرح کرده دقیقا این بستر مبارزه ی عدالت خواهانه طبقه کارگر است که ما آن را در شعار ها و خواسته هایشان دیدیم وبه گونه وسیعی به میدان آمدن هایشان را دیدیم و این نشان در در شرایطی که جامعه دچار بیکاری گسترده ای است، گرانی هست تامین اجتماعی خیلی هزینه بر است، درمان مردم خیلی هزینه بر است که خیلی ها از عهده ی پرداخت مبالغ بر نمی آیند، بیکاری جوانان و تمام معضلات اجتماعی که گریبان طبقه ی کارگر را گرفته یکباره خود را به شکل انفجار گونه یی نشان داد کسانی که دستی در جنبش کارگری داشتند می دانستند که این جریان به پیش خواهد آمد یعنی این را پیش بینی می کردیم که این مساله هست. معلوم است وقتی که
 نان شب طبقه ی کارگر را به گرو میگیرند، وقتی کارگرها چندین ماه دستمزد خود را دریافت نمی کنند این شرایط پیش می آمد که این خیزش برپا شود.
همانطور که همه ی ما آگاه هستیم همیشه این رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی تمام این اعتراضات و خواسته های بر حق طبقه کارگری را با باتوم، سرکوب، زندان، با اخراج و با کشتار جواب داده است. می توانیم به خیزش اخیر اشاره کنیم که به همینگونه با طبقه ی کارگری برخورد کرد. همه ی ما  شاهد کشته شدن بچه های مردم در زندانها هستیم که جنازه ها را تحویل خانواده ها می دهند. کهریزک ها زیاد شده و مقاومت ما ستار بهشتی ها هم زیاد شده. این یک شرایطی هست که طبقه ی کارگر در موقعیتی قرار میگیرد که برود به مصاف نهایی و این ماشین کشتار را بتواند متوقف کند و واکنشی را که طبقه ی کارگر نشان داد به معنای این است که این قشر خواهان تغییر است و باید برای تغییر در جامعه گام هایی را برداشت گاهی یک گام به پیش و گاهی که ۲ گام به پس ولی این روند ادامه دارد. چرا این اعتراضات خاموش نمی شود؟ به خاطر اینکه زمینه ی اعتراض روی دست طبقه ی کارگر است. گرانی، بیکاری، فقر، گور خوابی، کودکان کار، کودکان خیابانی، زنان بی حقوق تمام این معضلات است که مردم را اجبارا به خیابان می کشاند و مجبوراند مقاومت کنند و شجانه هم مقاومت می کنند.به هر حال برای اینکه به این بی حقوقی ها پاسخ پایان دهیم و برای اینکه بتوانیم به  ستم مضاعف زنان پاسخ بدهیم مجبوریم به راه و روش هایی فکر کنیم که بتواند نبرد نهایی ما را به میان بکشد و زمانی که این اتفاق بیا فتد توان ما در بسیج هر چه بیشتر نیروهایمان است. بنیبیند این بار که بخش بزرگی از نیروهای ما به خیابان ها آمدند دیدیم در صحنه های چقدر شور انگیزی زمانی که تعداد مردم زیاد بود پلیس دمش را گذاشته بود روی کولش و خلاصه باتومش را می انداخت زمین و فرار می کرد و دقیقا این چیزی است که ما را به پیروزی میرساند آن کسرت ماست آن که می گویم طبقه ی کارگر یعنی تمام تولید کنندگان و مزد بگیران هر جایی که هستند به میدان می آیند و این نیروی عظیم است که دولت را به عقب می نشاند. به نظر من ما اعتصابات زیادی داشتیم. در مراکز کار، روبروی فرمانداری، در مقابل مجلس همه ی این کارها را انجام دادند اما امروز میبینید که نه هنوز هم نتوانستند مطالبات خود را  بدست بی آورند.
پس بنابراین مسئله ی مهمی که امروز در فکر و اندیشه چگونه گام برداشتن برای نبرد نهایی توسط فعالین کارگری است. نبرد نهایی طبقه ی کارگر این است که همبستگی و  آگاهی طبقاتی داشته باشند و ابزار اینگونه نبرد ها اعتصاب است. منظورم اعتصاب عمومی که مانع از رسیدن سود برای سرمایه داران شود. سود شریان حیاتی سرمایه دار است و اگر طبقه ی کارگر دقیقا روی این نقطه فشار وارد کند مطمینا آنها را از میدان بدر می کند و به زانو در می آورد. اعتصاب یعنی کارگر اجازه ندهد تا دستمزدش توسط سرمایه داران دزیده شود. سرمایه داران از طریق دزدیدن دستمزد ها سرمایه دار تر می شوند با برعکس طبقه ی کارگر روز به روز فقیرتر می شود. به نظرم باید طبقه ی کارگر بتواند این ابزار را به دست گیرد در حال حاضر شرایط اعتصاب عمومی وجود دارد. نارضایتی مردم، بیکاری گسترده عدم، امنیت شغلی، گرانی، مشکلات تامین اجتماعی مردم، هزینه های سنگین درمان و یا تحصیل.
دزدی های مسوولین که هر روز افشا میشود فروش اعضای بدن کارگران از ناچاری که این روزها مینیبیم تعدادی دست به فروش کلیه های خود میزنند تمام این دلایل نشان میدهد که جامعه آماده ی برداشتن گام نهایی سرنگونی رژیم سرمایه داری و امید به عدالت و رهایی هست.
مینو: فرخنده ی عزیز شما با فعالین کارگری در ارتباط هستید جمع بندی فعالین کارگری از این تحول اجتماعی چیست؟
فرخنده: اگر اکنون من در ایران بودم حتما بعد از این همه تحول و شرایطی که پیش آمده و گام هایی که برداشته شده است فکر می کردم  تمرکز روی اعتصاب عمومی و آماده شدن برای این نبرد هست و  به هر حال سیستم سرمایه داری هم بیکار نمی نشیند و وقتی شما تصمیم میگیرد ضربه ی نهایی را به آنها بزنید آنها نیز عکس العمل هایی از خود نشان داده و دست به یک سری تدابیری مانند سرکوب و زندان کردن بازداشت کردن همان طور که همین حالا از یک اعتصاب ترسیدند و معترضین را به زندان میبرند و با ایجاد چنین شرایطی مردم را وحشت زده کنند از اینکه جوانان را در زندان ها به قتل می رسانند و اجساد را به خانواده ها تحویل میدهند در واقع می خواهند وحشت را در اذهان مردم ایجاد کنند در حالی که در این شرایط نمی توانند چنین کاری را بکنند. ما مقاوت را در خیابان ها دیدیم هرچند که نمی گذارند ما شجاعت و مقاومت جوان ها را در زندان ها ببینیم اما وقتی آنها را به قتل می رسانند ما میدانیم که معترضین با تمام وجود در مقابل این رژیم مقاومت کرده اند که چنین بر سرشان آمده و این روحیه ی رزمندگی را در ما تقویت می کند تا بمانیم و این کار را به نتیجه برسانیم.
به نظر من در چنین شرایطی واقعا مصاف نهایی گرسنگان این است که باید متحدانه با یک سازمان گسترده  بتواند به جنگ با سرمایه داران رفته و از ابزارشان استفاده کند. برای اینکه ابزار را کار آمد کنیم باید بسیار هوشیارانه عمل کنیم. یعنی باید بتوانیم خودمان را سازماندهی کنیم در چنین لحضات حساسی باید ستاد های رزمنده ی طبقه ی کارگر را در محل زندگی و یا محیط های کاری خود ایجاد کنیم و به نظر من و طبق تجربه های کاری من این موضوع را باید فعالان حزب کارگری باید در نظر بگیرند و شرایط را از دست ندهند. از دیدگاه من فرصتی طلایی پیش آمده است  شما وقتی میبینید که در تمام شهر ها مردم برای اعتراض به خیابان ها آمده اند و خواسته هایشان یکی شده است همه با هم فریاد می زنند ما کار می خواهیم و از گرانی شکوه می کنند دستمزد های نپرداخته دارند و زنانی که از بی مزدی مطلق و قوانین قرون وسطی یشان شکایت دارند یعنی مطالبه یک کاسه شده وعواملی مانند تفرقه نمی تواند میان آنها جدایی بیاندازد. حالاست که باید نیرو و فعالان طبقه ی کارگر ستادهای رزمنده را تشکیل دهند. شما میدانید که در این سالها مبارزه خیلی از مردم  در محله ها بدون اینکه کدام تشکیلاتی داشته باشند مبارزه کرده اند و انسان های شریف و شناخته شده یی هستند. همین افراد می توانند هسته های اولیه ی ستاد های رزمنده ی طبقاتی را تشکیل دهند. همین خانم هایی که طی این سالها جاده ها را بستند تا بتوانند آب آشامیدنی داشته باشند اینها انسان های شناخته شده یی هستند و در چنین شرایطی می تواند هسته های رزمنده ی طبقه ی کارگر را در محل خود ایجاد کنند
معلمان، پرستاران هستند که می توانند دست به چنین کاری بزنند. ما بارها شاهد اعتصاب پرستاران در محل کار بوده ایم و کارکنان آنجا دقیقا انسان های مبارز و شجاع را می شناسند و اینها می توانند هسته های اولیه ی ستاد های مبارزات طبقاتی باشند.از طرفی هم وقتی ما اعتصاب را به راه می اندازیم بخاطر اینکه بتوانیم با تدبیر ها و  آن فریب ها و دروغ های سرمایه داری مقابله کنیم وظایفی داریم ما باید بتوانیم که هم با آن تنش های درون برخورد کنیم و هم با رژیم سرمایه داری این هوشیاری و آگاهی را باید داشته باشیم تا بتوانیم اعتصاب خود را سازماندهی کنیم.
یعنی دقیقا اجازه ندهیم تا رژیم از این اعتصاب استفاده کند. ما این تجربه ها را در سوئد داریم که به طور مثال وقتی پرستاران و کادر پزشکی دست به اعتصاب می زنند اعلام می کنند که ۳۰ درصد روی مسایل اورژانسی کار می کنند و مسایل از این قبیل که اینها نتوانند که افراد مسن و یا کودکان یا کسانی که حالت اورژانسی دارند هنگام اعتصاب پرستاران  آسیب نبینند. معلمان خیلی راحت تر می توانند صد درصد وارد اعتصاب شوند. حمل و نقل می تواند یک درصد بالایی را اورژانس نگه دارد  همه اینها همان هایی هستند که باید با تدبیر اندیشیده شوند و برایش سازماندهی شود. قوانین بگذارند تا این اعتصاب بی آنکه به  مردم لطمه وارد کند پیش برود.اتفاقا در شرایطی که این همه آدم به خیابان ها آمده اند مردم خیلی آماده حمایت از اعتصاب هستند و این اعتصاب خیلی روان تر بی آسیب تر و با پذیرش مردم این اعتصاب را به پیش می برند و بنابراین بهترین فرصت برای اعلام اعتصاب عمومی است و قبلش باید آن ستاد های رزمنده را تشکیل دهند.
مینو: با اشاراتی که به این دستاورد و اهداف کردید بنظر شما عاجل ترین هدف جامعه کارگری در مواجه شدن با وقایع روبرو چیست؟
تاکید من روی ضربه ی نهایی است یعنی باید با تمام نیرو بدنبال نابودی رژیم سرمایه داری برویم. مردم نمی توانند مدت زیادی را در خیابان ها سپری کنند روز ها کار و شب ها در خیابان ها اعتراض کنند. به نظر من برای همین باید از همین حالا شروع به فعالیت کرد. در محل کار و زندگی مان هر کجا هستیم بتوانیم آن ستاد ها و هر آن چه که نیاز است تشکیل دهند که در مواقعی که خیزش ایجاد می شود بتوانند آن را رهبری کنند. آمادگی این را داشته باشند که مطالبات کارگر را به عنوان پرچم در جامعه بلند کنند و از طرفی هم خود طبقه ی کارگر باید آمادگی برای این خیزش را داشته باشد تا بتواند قدرت سیاسی را به دست گیرد که این بزرگترین و مهمترین بخش مبارزه ی ماست.نه مثل مبارزات سال ۱۳۵۷ که کارگر اعتصاب کند کمر رژیم شاه را بشکند و عقب نشینی کند دوباره سرمایه داران بیایند دولت تعیین کنند. این بار باید از تجربه ی سال ۵۷ استفاده کرد و طبقه ی کارگر به میدان بیاید و سازماندگی و رهبری کند و جامعه را ببرد به سمتی که هر کسی اگر اعتراضی دارد باید بداند که این ستادهای طبقه ی کارگری هستند که اعتراض آنها گوش کند تا بسنجد که گام بعدی را چگونه بردارند. به هیچ عنوان نباید از میدان عقب نشینی کرد. به همین همین خاطر ما به وجود ستاد ها نیازمندیم که دایما مردم را تغذیه بکند گام های بعدی را برنامه ریزی و بدون بازگشت راه را  به پیش ببرد. اگر به عقب برگردد یک غول دیگر وارد میدان می شود. پس در نتیجه این تجربه ی زمان شاه را ما نباید تکرار کنیم.اینبار طبقه ی کارگر باید در صحنه حضور داشته باشد تا جامعه را به سمت برابری و عدالت سوق دهد چون فقط این قشر جامعه هستند که برای بقای زندگی نیروی کاری خود را می فروشند.
اتفاقا هر حرکت اجتماعی را  که شما دیده اید دقیقا از کف طبقه ی کارگری از کارخانه ها گرفته تا محلات فقیر نشین زنان کارگر همه اینها کسانی بودند که آمده بودند و ابتدایی ترین حقوق خود را در جامعه با فریاد مطالبه می کردند. این اعتراض ما مزد بگیران است که باید اهداف، تاکتیک ها و استراتژی مان سازماندهی شود. در شرایطی که مردم به بیرون آمده و صدای اعتراض خود را بلند می کنند کسی موفق است که بتواند اعتراض را بنا به خواست طبقه ی کارگر که عدالت خواهی می کنند را بتواند سازماندهی کند. همه میدانیم که اگر چنین خیزش هایی درست سازماندگی نشود آلترناتیو های دیگر ارتجاعی نیزهست. این همه مدیا هست و رسانه های بزرگ در کنترل کسانی هست که میخواند دوباره یک ارتجاع دیگر را روی قدرت بیاآورند دست سرمایه داری در کار است.با تاسف صدای ما آنچه که باید منعکس نمی شود و من همیشه از شما تشکر میکنم که صدای طبقه ی کارگر را به گوش دیگران می رسانید. من بی هیچ گونه سانسور و ملاحظه یی می توانم در برنامه ی شما از مطالبات طبقه ی کارگری صحبت کنم. از رنج هایم و حتی سیاست های آینده ام حرف بزنم نتیجتا تلویزیون شما برای ما خیلی ارزشمند است چون شما با این فرصتی که به ما میدهید نشان می دهید که ترسی برای از دست دادن ندارید و بدون سانسور و گزینشی حرف های ما را نشر میکنید.در این گونه خیزش ها خبر رسانی و تغذیه شدن از طرف رسانه ها نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. من انتظار داشتم و برایم قابل پیشبینی بود که بالاخره مردم یک روزی به خیابان ها می آیند و حق نان خود را مطالبه می کنند در چنین مواقعی سرمایه داران به مردم نان نمی دهند زیرا کار اینها دزدی است و همه ما شاهد هستیم که در طول این سالها چه پولهای کلانی از کشور خارج شد. ببینید چقدر آمار بیکاری در جامعه بالاست مردم پول های کلانی برای تحصیلات فرزندان خود صرف کرده اند اما اکثر جوانان با مدارک تحصیلی بیکار اند و یا به دستفروشی رو آورده اند.دقیقا این مهمترین نکاتی است که ما باید روی آن تمرکز کنیم چون ما معتقد  به عدالت اجتماعی هستیم. از دید ما ابتدایی ترین حقوق برای طبقه ی کارگری حق مسکن است ایجاد کار برای همه و بیمه ی بیکاری نیز
باید معلولین و کودکان تحت پوشش اجتماعی قرار بگیرند.
انتظارم این بود که همین تشکل هایی که حتی در محیط کار هم نیستند در موقعیتی که طبقه کارگر با تمام  نیروهایش چون کارگرانی که مزد دریافت نکرده اند دستفروشان و حتی زنانی که در خانه هستند کسانی که مالباخته بودند و یا به گرانی اعتراض داشتند. بیماران به دلیل شرایط جسمی نمی توانند در این خیزش ها سهم بگیرند و یا کودکان که کم سن هستند و این وظیفه ی افراد سالم جامعه است که از آنها دفاع کنند. انتظار من از فعالین طبقه و کارگر از چهره هایی که شناخته شده هستند کسانی که سالها رژیم آنها را به زندان برده و آزاد شده اند و همچنان برای عدالت اجتماعی پافشاری می کنند که در چنین موقعیتی اعلام ستاد مبارزاتی رزمنده طبقه ی کارگر را اعلام می و شروع به اطلاع رسانی کنند و بگویند این سیلی از مردم که به خیابان ها آمده اند و مطالبات بر حقی هم دارد گام های بعدی خود را چگونه بردارد. امیدوارم در خیزش بعدی ما صریحا شاهد ستادهای طبقه ی کارگر باشیم به نظر من همین حالا باید ستاد ها را تاسیس کرد و دست به دست هم داد و آماده این بود که در خیزش بعدی چنین تشکیلاتی را  داشته باشیم.ما نیاز به رهبری این نیروی عظیمی که به خیابان آمده را داریم. گرچند که رژیم دولت ایران هیچوقت اجازه نداده است که همین تشکل های صنفی را هم داشته باشند ولی کم نبودند معلمانی که سالها زندان را تحمل کردند و انتظار من این است که چنین چهره های شناخته شده یی می توانند ستاد را بخاطر مقاومت و شهاماتشان در مقابل رنج هایی که کشیده اند تشکیل دهند و به سرمایه داران ضربه زده و آنها را از پا در آورده و قدرت سیاسی را در دست گیرند.
اعتصاب یک سکویی برای حرکت است برای بدست آوردن قدرت سیاسی. ضعفی را که ما در سال ۵۷ داشتیم این بود که شرکت نفت با اعتصابش کار نهایی را انجام داد اما به دلیل عدم ستاد ها و شبکه های لازم این حرکت در صحنه برای ادامه کار نماند.اما امروز شرایط کمی تغییر کرده و شما می توانید خبررسانی کنید در آن زمان نهایتا منبع خبری بی بی سی بود که سیاست های خاص خود را برای نشر اخبار داشت و خمینی  یک غول دیگر را برای طبقه کارگری از زمین بلند کند. اینبار اجازه نمی دهیم که هیچ غول دیگری روی کار بیایید و  نیروی طبقه ی کارگر که نیروی سازنده ی جامعه است و توانایی رهبری قدرت سیاسی را دارد و می تواند امورات خود را سازماندهی کند و وقتی جامعه را با ارزابی های خود به سمت عدالت اجتماعی سوق دهد تا ما دیگر شاهد این همه رنج نباشیم.خیلی دردناک است که کارشناسان رژیم سرمایه داری با کودکان کار و خیابانی گفتگویی را انجام میدهند و با بی شرمی و وقاحت تمام در سمینارهای خود اعلام میکنند به ۹۰ درصد کودکان خیابانی تجاوز شده است.
این کودکان قربانی به طور مثال ۴ ساله و ۹ ساله همه کودکان ما هستند و ما باید کودکان را حمایت کنیم. کودک باید آموزش ببیند که چگونه از رفاه اجتماعی بهره ببرد و چگونه انسان های سالمی باشند. حالا هم همانطور که جوانان ما را در زندان ها  وقتی که شجاعانه مقاومت می کنند را به قتل می رسانند برای ما هر یک لحظه یعنی از دست ندادن یک جوان و این را ما باید در دستور کار خود قرار دهیم. شما فکر کنید وقتی در نظر میگیریم  یک اعتصاب سراسری بکنیم باید قبل از آغاز کار یک سری تمرینات را انجام دهیم. قبلش دانشجویان در دانشگاه می توانند یک روز برای زندانی هایی که فله یی دستگیر شده اند اعتصاب کنند. وکلا می توانند اعتصابی یک روز و یا یک ساعته اعلام مخالفت با این دستگیری ها و قتل جوانان در زندان را کنند.معلمان، کارگران در کارخانه، این حلقه هاییست که می تواند خود را نشان دهد و سپس آنها به هم گره خورده و یک زنجیر اعتصاب سراسری  را تشکیل دهند که همان نبرد نهایی ماست. ما در همین اعتصاب ها آموزش می بینیم و نیروهای صادق و فعال روشن و آگاه را شناسایی می کنیم که وقتی خیز نهایی را بخواهند بردارند ما با قدرت می توانیم بگویم که آنها نیروهای ما هستند و افراد و کارشناسان ما هستند که می توانند بگویند چگونه از این بحران پا به پیش گذاشته و ضربه ی نهایی را به ماشین سرکوب بزنیم.
مینو: با تاکید بر روی ویژگی خاص حضور اعتراضی زنان طبقه کارگر در این اعتراضات اخیر همبستگی و حمایت جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان، پرستاران و کارگران از یکدیگر از چه اهمیت ویژه یی برخوردار می باشد؟
فرخنده: اهمیتش این است که ما باید تمام نیروهای خود  را به میدان بیاوریم تا بتوانیم موفق شویم،  برای همین همبستگی طبقه در چنین شرایطی خیلی مهم است. اشاره ی خیلی خوبی کردید که اینبار حضور زنان بلحاظ  رنگ، موضوع ، توانایی و قدرت، خیلی متفاوت بود. من شخصا می توانم بگویم اینبار با یک جنبش زنان خیلی متفاوت عمومی تر و عمیقتر روبرو شدیم.این جنبش زنان طبقه ی کارگر بود که  مساله ی کل جامعه را به میان کشید و روی بیکاری و گرانی سوی تغذیه کودکان عدم امکانات در مدارس کوبید و تمام این حرکات نشان داد که وقتی زنان طبقه ی کارگر سازمان دهی می شوند اجازه نمی دهند نیرویشان محاصره شود. اینها مانند مادر کل جامعه را در آغوش میگیرند و تمام زاویه ها را میبیند و اعتراض می کنند. من این اعتراضات را دیدم چند وقت است که زنان در محلات آمده بودند زنان خانه داری آمده بودند که دقیقا روی گرانی هزینه های برق، آب مدارس و امکاناتی که در جنوب شرق نیست، فشار هایی که در آن منطقه بر مردم وارد می شود، در مورد اعتیاد، فحشا و دیگر مسایل صحبت کردند. وقت ما می گویم نیروی مان را روی موضوع خاصی به محاصره در نیاورید اینجاست که متوجه می شوید که چقدر قوی نیمی از طبقه کارگر در این اعتراضات آمد بیرون و نه تنها مطالبات کل جامعه را مطرح کرد بلکه روی مطالبه ویژه زنان هم کوبید. روی بی قانونی مضاعف و اینکه در جامعه زن جنس دوم است و رون موضوع که زن علارغم اینکه اینقدر استثمار می شود و حقوقش را اینگونه پایمال می کنند ولی نشان دادند که ما هم لایه زیرین این بی حقوقان هستیم یعنی دقیقا اشاره به ستم مضاعف کردند. چقدر جامع، توانا و شجاع مسایل را مطرح کرد. واقعا آدم دچار غرور می شود از اینکه نیروی زنان به صدا در آمده و یک مهر دیگری به اعتراضات زده است. اینهاست که به ما می گوید صدای این اعتراض قدم های انقلاب  است و امیدوارم که طبقه ی کارگر این سیل اعتراضات را سازماندهی کند و  جهت دهد و به هدف نهایی که عدالت اجتماعی است برساند.
 امیدوارم دیگر شاهد کودکان خیابانی نباشیم و یا انسان هایی که بخشی از وجود خود را به خاطر مخارج زندگی می فروشند یا کسانی از به خاطر نداشتن مسکن گور خوابی می کنند. معتادان که بیمار هستند هیچ پناهی ندارند. در حالی که این رژیم و سیستم است که معتادان را سرکوب میکند در اصل با یک تیر چند نشان می زند.وقتی که جوانی دستفروش در خیابان اعتراض می کند آنها را در زندان می برند زمانی که جوان مقاومت می کند او را می کشند و  در جامعه اینگونه مطرح می کنند که این جوان مواد مخدر می فروخته و اعتیاد داشته است. این کارشان بدین معناست که معتادان در جامعه هیچ ارزشی ندارند و یا اینکه آنها انسان نیستند و رژیم حق دارد که آنها را بکشد. در حالی که این جوانان از قبل با سیستم معیوب با دزدی ها و فساد به چنین روزی انداخته و در واقع جوانان را کشته، حق کار و بیمه ی بیکاری از جوانان گرفته شده و به چنان وضیعتی دچارش کرده که وقتی نمی تواند مبارزه کند و متاسفانه هیچ جنبش قوی نیست که بتواند از آنها حمایت کند و خودش هم نمی تواند وارد این جنبش شود برای همین به مسکن هایی که رژیم می خواهد به آنها بدهد و بابتش پول هم از جوانان دریافت می کند و وقتی با چنین وضعیتی جوانان را می کشند تبلیغ می کنند که آن جوان انسان بی ارزشی بود.
باید جلوی چنین رفتارهای ناپسند ایستاد و مانع قطع شدن دست و پای کسانی که یک نان و یا یک مقدار غذا برای کودکانش دزدیده شویم. رژیم  آن دزدان رسمی بانک ها و میلیاردر ها  به کشورهای دیگر رد می کند و آنها نیز سالهای سال با پولهایی که انتقال داده اند را در آسایش و آرامش نگه می دارد. این جامعه نمی تواند دوام بیاورد و دیر یا زود صدای اعتراض مردم بلند می شود و آنها را به خیابان ها می کشاند. موضوعی که نگران کننده است این است که در چنین شرایطی طبقه ی کارگر سرعت عمل از خود نشان ندهد و اگر چنین فرصت های طلایی را از دست بدهد  یک ارتجاع دیگر دوباره از نو خون ما را بمکد و دوباره از نو زنان در چنین وضعیتی قرار بگیرند و کودکان در خیابان باشند این مساله خیلی نگران کننده است. در این روزها دیدیم آنقدر که مردم در خیابان ها جنگیدند و مبارزه کردند در محیط های کاری شان به خاطر مساله ی شناسایی و موضوع حراست و دیگر مسایل نتوانستند آنطور که باید و شاید مبارزات خود را در محل کار پیش ببرند. برای همین لازم است که ما در چنین شرایطی ستاد ها را داشته باشیم تا در چنین شرایط ها بتوانند مردم را سازمان دهی کنند. تمام محلات بارها و بارها مثلا خود من در شاد آباد بزرگ شدم وقتی می گویم این جنبش مال ماست دقیقا منظورم این است که در سالهای ۵۷ رژیم شاه به آلونک ها حمله کرد و شاد آباد و یاخچی آباد و تمام این مناطق درگیر این مبارزه شدند و حالا هم دقیقا همان اتفاق رخ داده اما امروزه خیلی چیزها تغییر کرده مثلا شما می توانید از طریق رسانه های خودتان داشته باشید و از آن طریق اطلاع رسانی کنید گرچند که رژیم راه ها را می بندد اما مردم راه حل برای دسترسی به شبکه های خود را پیدا می کنند و کار خود را پیش می برند.
من الان با اینکه سالها از شادآباد دور بودم اما اگر وارد شوم و با ۲ تا از همسایگانم صحبت کنم می توانم ارزیابی کنم که تا به حال چه کسانی تا کنون بهای مبارزه را پرداخته اند. افرادی که معتمد اند مبارز اند و تا آخر این مبارزه ایستادگی می کنند من روی آنها حساب می کنم. شما وقتی در یک محله هستید یکدیگر را می شناسید و رژیم نمی تواند کاری کند یکی از سیاست های  رژیم در چنین مواقع این است که وارد  مردم می شود و تلاش میکند که مردم را به ۲ تکه تقسیم کند و میانشان خط بندازد. مانند یکی از مغازه داران که پس از انقلاب اطلاعیه داده بود و می گفت من میدیدم که ماموران با لباس شخصی وارد تجمع می شدند و یک سری از معترضین  را که شعار می دادند را به یک سمت می بردند و دستگیر می کردند بنابرین در محلات همه یکدیگر را می شناسند و دیگر کسی نمی تواند وارد این تجمع شود. یک موضوع دیگر که به نظرم خیلی مهم بود و من خیلی توقع داشتم در این اعتراضات بشنوم این بود که کارگران کارخانه ها بیایند و راجع به معضلات کارخانه در محله های خود صحبت کنند. زمانی که تجمع اعتراضات بر پا می شود مثلا کارخانه ی نوظهور به کارگران دستمز پرداخت نکرد یکی از مطالبات اعتراضات می تواند موضوع حقوق کارگران خانواده شان نیز در همان محل هستند باشد. هر جایی که مردم تجمع ایجاد می شود کارگران می توانند بالای یک چارپایه یی رفته و از وضعیت کارخانه ی خود صحبت کنند که همه ی کارگران بدانند که در کارخانه ها چه مشکلاتی هست و اینجاست که همدیگر را پیدا می کنند و دست همدیگر را میگیرند.الان سر حقوق های معوقه در کارخانه ها تبدیل به یک میدان جنگ شد و کارگران دیگر نمی توانند تحمل کنند. اما فکر کنید وقتی کارگران در این تظاهرات هستند این موضوع را مطرح کنند یعنی اینکه زمانی که دختر و یا همسر یک کارگر این حرف ها را می شنود برای دفاع از حقوق کارگران به این جمع می پیوندد و دقیقا این گونه حرکات جنبش را تقویت می کند. مزدبگیران تمام ثروت جامعه را تولید می کنند و حقشان است که خودشان برای تولید این ثروت برنامه ریزی و سیاست گذاری کنند. خودشان تصمیم بگیرند که کدام بخش از جامعه نیاز به بودجه دارد و  چگونه آن را مصرف کنند نه اینکه تمام درآمد و زحمت را طبقه کارگر می کشد و پول را به سرمایه داران می دهد و آنها فقط نیروی سرکوب خود را دایما قوی کنند پول خود را آنجا خرج کنند یا اینکه در یک جای دیگر یک نیروی سرکوب دیگر بسازند مثلا پول خود را به سرکوب کنندگان در سوریه می دهند تا مردم در آن منطقه نیز سرکوب شوند. یا پول خود را به اردوغان می دهند که مردم را سرکوب کند و اینگونه است که سیستم سرمایه داری به یکدیگر کمک می کنند ولی اگر طبقه ی کارگر باشد چنین برخوردی را با مردم نمی کند.
طبقه ی کارگر هر جای که باشد درد هم نوع خود را میداند و به سرمایه داری که مردم را در دیگر نقطه ی جهان سرکوب میکند کمک و یاری نمی رساند . من همیشه که در این زمینه صحبت کردم روی سازماندهی خیلی تاکید کردم و گفتم تا دیر نشده و فرصت را از دست ندادیم آن تجربه های سال ۵۷ را جمع کنیم و درموردش گفتگو کرده و امروز از آن استفاده کنیم. ما کم کشته ندادیم و در این سالها طبقه ی کارگر خیلی رنج دیده اند. آن زمان که کارگر صدای اعتراض خود را بلند می کرد کوشش می کردند او را ایزوله کنند و سرکوبشان کنند به هر حال  تمام کارگران باتوم آنها را خورده اند کارگران از محل کار اخراج شده اند و یا حقوق هایشان یک سال پرداخت نشده و زندگی کارگر از هم پاشیده است و ما باید اینها را سازمان بدیم چون نیاز های ماست و در چنین روزهایی هر یک دقیقه خیلی پر ارزش است و می شود سرنوشت به گونه ی دیگری رقم بخورد..


با تشکر از سحر صامت برای پیاده کردن متن این مصاحبه




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر