۱۳۹۶ اسفند ۹, چهارشنبه

مروری به تاریخچه تبعیض جنسیتی در ایران - معصومه توکلی فعال حقوق بشر در کمیته ی دفاع از حقوق زنان



نخستین بارقه های آگاهی زنان ایران از فرودستی خویش در انقلاب مشروطه اتفاق افتاد . در زمانی که حوزه ی زندگی زنان به خانواده محدود می شد و فاقد نقش و هویت و فعالیت اجتماعی بودند .نقشهایی که در طی قرون و اعصار به زنان داده شده بود و به آن خو گرفته بودند ، همان نقش های رایج سنتی در چهار دیواری خانه پدری و پس از آن در خانه شوهر بود ، بدون آنکه اثری از آنان در حیات اجتماعی کشور وجود داشته باشد. در آن زمان چیزی بنام حق برای زنان معنی نداشت ، زن وسیله ای بود که جزما یملک و متعلقه مرد محسوب میشد . 
save imageدر آن سالها بود که روشنفکران و دگراندیشان ایرانی ، همزمان با پی بردن به عقب ماندگی اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی ایران ; وضعیت زنان و محرومیت های آنها را یکی از علل این عقب ماندگی دانستند ، افرادی مثل میرزا آقا خان کرمانی ، وضعیت زنان را مورد بررسی قرار داده و خواهان تغییر شرایط زندگی و موقعیت زن ایرانی شدند . 
در واقع بیداری زنان با انقلاب مشروطه همزمان شد و گروه اندکی از زنان با دفاع از دستاوردهای انقلاب مشروطه، اولین فعالیت های اجتماعی خود را تجربه کردند.
فعالان حقوق زنان از آنجا که ناآگاهی و بیسوادی زنان را عامل مهم عقب ماندگی و محرومیت زنان می دانستند به تاسیس مدارس دخترانه همت گماردند . اقدامات مهم دیگر ; انتشار نشریه های زنان و تاسیس انجمن های زنان بود . انجمن های زنان مستقل و غیر دولتی بودند و برای برون رفت زنان از آن وضعیت نامطلوب تلاش می کردند. تلاش های زنان برای احقاق حقوقشان ادامه داشت تا آنکه در دوره پهلوی اول ، رضا شاه که سودای مدرن کردن ایران را در سر می پروراند ، تلاش های مستقل زنان را برای دستیابی به حقوق برابر بتدریج متوقف کرد و تغییر زندگی زنان را به شکل دولتی و اجباری در پیش گرفت . انجمن های زنان منحل شدند و سازمان های دولتی زنان جای آنهارا گرفتند. کشف حجاب اجباری ، در شکلی زورگویانه و جابرانه به زنان تحمیل شد .(هر چند پیش از کشف حجاب رضاخانی تعدادی از روشنفکران مرد و زن خواستار رفع حجاب شده بودند و بعضی از پیشروان و فعالان حقوق زنان و نیز زنان تحصیل کرده و مرفه حجاب را به دور انداخته بودند .)
همچنین مدارس به شکل جدید تاسیس شد و تحصیل دختران هم مثل پسران در نظام آموزشی جدید معمول گردید. الیز ساناساریان درباره تغییرات حکومتی در وضعیت زنان می نویسد : هر چند رضا شاه به تغییر وضعیت زنان علاقمند بود اما تمایلی نداشت که میدان عمل را برای فعالیت های مستقلی که سبب گسترش آرمان زنان می شد باز بگذارد . فعالیت دولتی تنها راه مجاز برای دستیابی به تغییراتی بود که رضا شاه برای ایران مناسب می دانست . جمعیت نسوان وطنخواه در ۱۳۱۲ به دلایل ناشناخته ای بر چیده شد . با گذشت زمان و تداوم سلطنت رضا شاه کنترل های دولتی فراگیرتر می شد .
و اما در دوره پهلوی دوم 

در دوره محمد رضا شاه پهلوی نیز کنترل حکومت بر مساله حقوق زنان ادامه یافت; تجدید حیات محدود گروه های زنان در دهه ی ۱۳۳۰ با تمرکز تدریجی فعالیت های آنان در دهه ی ۱۳۳۰ دنبال شد . این تمرکز و همگرایی متعاقب آن توسط گروه های زنان به اجرا در نیامد، بلکه قدرت سیاسی حاکم این کار را به منظور کنترل فعالیت های مستقل زنان انجام داد .
از سال ۱۳۱۲ (انحلال جمعیت نسوان وطنخواه ) به بعد هیچ جنبش واقعی برای کسب حقوق زنان وجود نداشت .طی حاکمیت محمد رضا شاه ، مساله حقوق زنان هیچگاه از بستر جنبشی اجتماعی سر بر نیاورد . 
لازم است اشاره کنم که : نخبگان سیاسی و دولتمردان ( مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم )تمامی جنبش ها را بدون توجه به انگیزه آنها ، صرفا خطری علیه حکومت قلمداد می کردند و عملا اجازه هیچ نوع فعالیت مستقل از نظارت دولت داده نمی شد. 
با این حال وضعیت زنان مورد توجه حکومت قرار داشت و اقداماتی در جهت مشارکت سیاسی و اصلاحات قانونی و نیز اقداماتی در جهت تسهیل سواد آموزی و تحصیل زنان در سطوح عالی انجام شد . در این دوره مهمترین اقدام در جهت مشارکت سیاسی زنان ، اعطای حق رای به آنان و نیز حق انتخاب شدن و راه یافتن زنان به مجلس و کابینه بود .
هر چند تعداد زنان در مقامات سیاسی مهم اندک بود اما به تدریج رو به افزایش نهاده بود .این زنان همانند همتایان مرد طرفدار حاکمیت ، تحت الزامات و محدودیت های موجود کار می کردند . باید گفت فعالیت های سیاسی زنان محدود به مشارکت سیاسی تحت کنترل حاکمیت  نبود و در نبود تشکیلات و احزاب قانونی مستقل ، زنان مخالف حاکمیت ، جذب احزاب سیاسی مخالف شدند . بسیاری از این زنان تحت تعقیب و زندان و شکنجه قرار گرفتند . 
در دوره پهلوی دوم همچنین اصلاحات قانونی در مورد قوانین مربوط به زنان صورت گرفت که از جمله می توان به تصویب قانون حمایت از خانواده اشاره کرد . در این قانون که ابتدا در سال ۱۳۴۶ و سپس با تغییراتی در سال ۱۳۵۴ تصویب شد ، برخی از قوانین که بر مبنای فقه اسلامی تدوین و اجرا شده بودند مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفتند ، این اصلاحات هر چند جزئی بودند و تساوی حقوق زن و مرد را تامین نمی کردند اما گشایش اندکی در حقوق زنان ایجاد می نمودند ، از جمله این قوانین محدود کردن مردان در تعدد زوجات و موانعی برای این حق فقهی که به مردان داده شده بود ، ایجاد می کرد . افزایش سن قانونی ازدواج به ۱۵ سال در سال ۱۳۴۶ و پس از آن در سال ۱۳۵۴ به ۱۸ سال از دیگر قوانین اصلاح شده به نفع زنان بود .
تسهیل آموزش دختران و راهیابی آنها به دانشگاه ها و اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور را می توان از دیگر اقدامات پهلوی دوم در حوزه حقوق زنان دانست در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تعداد دانش آموزان دختر در مدارس ابتدایی و متوسطه ودر آموزش عالی افزایش پیدا کرد .
زنان در سال ۱۳۴۶ در امر کار دارای حق قانونی شدند . زنان ٪۱۰۰ مشاغل مربی کودکستان ها ، ٪۵۴ آموزگاری دبستان ها و ٪۳۰ دبیری دبیرستان ها را به خود اختصاص دادند . در این دوران بر تعداد زنان در نیروی کار افزوده شد . در سال ۱۳۵۱ ، ۴ میلیون زن رسمأ در ایران کار می کردند . 
با وجود اقدامات حقوقی و اجتماعی که به نفع زنان انجام شد اما وضعیت زنان همچنان نامطلوب و فرودستی آنان به قوت خود باقی بود . الیز ساناساریان در این باره می نویسد : در پایان حاکمیت پهلوی ، با وجود دستاورد های حقوقی و تا حدودی اجتماعی ، اکثر زنان در روستاها و حاشیه شهر ها هنوز در فقر و تنگناهای بسیار زندگی می کردند ، آنان از بارداری های زیاده از حد ، ازدواج های زودهنگام بدون کنترل و مانع ، تحمل ضرب و شتم در نبود هیچگونه حمایت قانونی و آزار و اذیت و تجاوزهای بسیار دیگر رنج می بردند . در مراکز شهری گر چه همه چیز به نظر مدرن شده جلوه می کرد ،اما فقط این ظاهر قضیه بود . ناسازگاری بین غربی شدن و آداب و رسوم اخلاقی غیر منعطف اسلام ، جامعه ای بوجود آورده بود که در آن زن ، فردی بیگانه ، جایگاهش غیر واقعی و انتزاعی و بالاخره تصویرش عاری از هر ویژگی ملی بود . 

این خلاصه ای از وضعیت زنان در پیش از انقلاب بود ، پس از انقلاب اسلامی وضعیت زنان دچار تغییرات عمیق و گستردهای شد که همه ابعاد زندگی زنان را در بر می گرفت ، هم در حوزه مسائل خصوصی و هم در حوزه مسائل اجتماعی 
قوانین شرعی دوباره احیاء  شدند . پوشش زنان تحت کنترل حکومت قرار گرفت . زنان از برخی فعالیت ها منع شدند و محدودیت هایی برای کار و آموزش زنان ایجاد شد ، جدا سازی جنسیتی برای حفظ ظاهر اسلامی جامعه ضروری تشخیص داده شد .
قوانین از مهمترین پیامدهای انقلاب اسلامی برای زنان بود . احیاء قوانین اسلامی و بازگشت به قوانینی بود که زن را نه به عنوان یک شهروند آزاد و مستقل بلکه از دیدگاه جنسیتی می نگریست و نقش او را به عملکرد فیزیولوژیک اش یعنی وظیفه مادری و همسری تقلیل می داد. 
زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ، ابزاری برای پرورش انسان های مکتبی شناخته می شود و فاقد شخصیت مستقل و آزاد است . با این تعریف زن عملا از حیات اجتماعی دور نگه داشته شده و به پستوی تنگ خانواده رانده می شود .
قوانین بعد از انقلاب نابرابری و تبعیض جنسیتی را به همراه داشتند  و به ویژه قوانین خانواده ، فرودستی زنان را بیش از پیش تشدید می کرد .قانون و سیاست جدید زنان را از بسیاری از حقوقی که در عصر پهلوی به آنها اعطا شده بود محروم کرد . قانون حمایت خانواده ملغی شد و شرعیات دوباره مبنای قانون مدنی جدید شد .تعدد زوجات و ازدواج نوجوانان (از سن ۹ سالگی ) قانونی شد . با نخستین قانون اسلامی حریم خصوصی زنان به صورت قانونی به زیر تسلط مردان در آمد . قوانین مربوط به طلاق ، چند همسری ، حق حضانت فرزندان ، حق انتخاب حرفه و شغل ، حق انتخاب محل سکونت و تعیین اقامتگاه ، خروج از کشور ، روابط جنسی در رابطه زناشویی ، قوانین مربوط به تابعیت ، قانون قصاص ، قوانین مربوط به سهم الارث ، قانون مربوط به تعیین سن مسئولیت کیفری ( سن بلوغ ) از جمله قوانین نابرابری هستند که تبعیض علیه زنان را در کشور نهادینه کردند .

با عنایت به اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر اصل قابل قبول نبودن تبعیض را تایید نموده ، اعلام می دارد که کلیه افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از نظر منزلت و حقوق یکسان بوده و بدون هیچگونه تمایزی از جمله تمایزات مبتنی بر جنسیت ، حق دارند از کلیه حقوق وآزادی های مندرج در این اعلامیه بهره مند شوند .
جمهوری اسلامی از امضاء کردن کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز خودداری می کند. این کنوانسیون مهمترین معاهده ملل متحد در مورد تبعیض جنسیتی است و تبعیض جنسیتی را اینگونه تعریف می کند : قائل شدن به هر گونه تمایز ، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیت در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، مدنی و یا هر زمینه دیگر . 

از دیدگاه من ، این نگاه تبعیضی و جنس دومی به زنان ، پیامدهای وحشتناکی در زندگی خصوصی و اجتماعی زنان و مردان و فرزندان این سرزمین داشته مثل اعتیاد ، فساد و فحشا ، خشونت خانگی ، خودکشی و ده ها مورد مشابه دیگر... 




ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره شصت و دوم





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر