۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

اول مه، بحران کرونا، زنان کارگر در ایران



شراره رضائی
به اول ماه مه،  روز جهانی کارگر نزدیک می شویم. درحالیکه هرسال وضعیت کارگران بدتر و بدتر می شود و خانواده های
کارگری در فقر و فلاکت بیشتری فرو می روند. در این بین زنان کارگر وضعیتی به مراتب اسفناک تر از قبل را تجربه می کنند.
در چند سال اخیر، با رکود اقتصادی، فشار بر کارگران بیشتر شده و هر روز بر تعداد کارگر بیکار افزوده می شود ودر این شرایط، زنان نیرو کارگری ارزان قیمتی هستند که با نازل ترین دستمزد، در کارگاه های کوچک و بزرگ از مونتاژ قطعات الکترونیکی تا بسته بندی مواد خوراکی، پوشاک، عروسک سازی و تولید البسه  مورد بهره کشی مضاعف تری از مردان کارگر قرار می گیرند. نیروی کار کارگران زن توسط کارفرمایی که سودهای کلانی به جیب می زند، به ناچیزترین بهایی خریداری می شود واگر شانس این را هم نداشته باشند که بتوانند نیروی کار شان را به کارفرما بفروشند به خیل دستفروشان، ارائه ی خدمات تمیزکاری خانه ها و تن فروشی روی می آورند.
زنان با ورود به محیط های کار، باید با سنت و فرهنگ مردسالاری درمحیط های کارگری و سوء استفاده های جنسی تا تبعیض های جنسی قانونی و "غیر قانونی" و نابرابری دستمزدها دست و پنجه نرم کنند و گویا وارد یک میدان جنگی می شوند که همه ی سلاح ها آماده ی شلیک به سمت آنهاست و یک تنه یا باید زیر تمام این فشارها دوام بیاورند و یا به فقر و فلاکت تحمیل شده تن بدهند.
مدیرعامل یونیسف می گوید: "زنان اکثریت جمعیت فقیر دنیا را تشکیل می دهند و به عبارتی فقر تجربه ای جنسیتی است. در حالت عادی، در کشورهای توسعه یافته زنان بنا بر جنسیت شان دو برابر مردان در محرومیت هستند و از کمبود منابع از جمله مراقبت های بهداشتی،  فرصت های نابرابر شغلی،  تحصیل، اشتغال، عدم استفاده از امکانات و فرصت های اقتصادی و پیشرفت در مقایسه با مردان از دسترسی کمتری به این منابع برخوردار هستند."
به گزارش ایلنا بیکاری در زمستان سال ۹۶ به نسبت زمستان ۹۷ کاهشی ۱،۷ درصدی داشته و به ۱۰،۶ درصد رسیده است و با وجود این در آخرین فصل سال ۹۸، ۱۴۵ هزار زن به نسبت فصل مشابه سال قبل از آن بیکار شده‌اند. این تازه بخشی از آماری ست که از جانب رسانه های دولتی منتشر شده است و در واقع باید ابعاد این فاجعه را چند برابر دید.
 به گفته ی وزیر کار: "شمارشاغلان کشور۲۲ میلیون و۵۰۰ هزار نفر است که از این تعداد ۱۶ میلیون نفر در مشاغل رسمی مشغول به کارند و ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مشاغل غیررسمی دارند."  آمار نشان می‌دهند که مشارکت اقتصادی زنان بسیار پایین یعنی کمتر از ۲۰ درصد است. به عبارتی زنان یک پنجم مردان فعالیت رسمی در اقتصاد را دارند و تعداد زنان شاغل در بخش‌های غیررسمی بیشتر شده است.
بنا به آمار رسمی دولتی حدود ۳ میلیون زن، سرپرست خانواده هستند. زنانی که یا همسر خود را از دست داده اند و یا از همسر خود جدا شده اند و یا همسرشان در اثر سانحه ی کار و یا بیماری، دیگر قادر به ادامه بردگی و استثمار توسط کارفرما نیست و از آنجا که آنها هم معمولا به کارهای روزمزد مشغول بودند بدون حمایت دولتی وخدمات تامین اجتماعی یا بیمه ی بیکاری، رها شده اند.
دولت برای حل این معضل  که بعنوان کمک به مستضعفان و محرومان و توانمندسازی آنها، کمیته ی امداد امام، در قالب یک موسسه ی خیریه ای، را تاسیس کرد که اکنون  مستقیما تحت نظر خامنه ای است. این کمیته با پول مردم از جمله پرداخت خمس و زکات و نذورات تامین می شود. در سال ۱۳۹۶ تنها در نیمه نخست سال ۹۶ بیش از ۱۵۳ میلیارد تومان در قالب صدقه به این نهاد کمک کرده‌اند.
 این کمیته برای سرپوش گذاشتن به سود و درآمدهای کلانی که هرساله دارد. تعدادی از زنان را تحت عنوان زنان سرپرست خانواده تحت پوشش خود قرار داد. که تنها سرسوزنی از آن سودهای کلان را بعنوان کمک هزینه ماهانه، برای هر فرد از یک خانواده 53 هزارتومان  به زنان سرپرست خانواده می پردازد. که طبق قیمت های روز با این مقدار پول تحقیرآمیزی می تواند یک مرغ چهار کیلویی خرید.
 و البته کمیته ی امداد، در کنار این تبلیغات دهان پرکن (کمک به زنان بی سرپرست)  با عنوان اشتغال زایی، از موقعیت این زنان سرپرست خانواده استفاده می کند و آنها را در کارگاه های تولیدی و قالی بافی  که خود صاحب و مالک آنهاست ، آنها را با دستمزدهایی بسیار نازل به  کار می گیرد و سودهای کلان این تولیدی ها به جیب سران باندهای مافیای حکومتی (خامنه) می رود.
وضعیت زنان کارگر در دوران کرونا و پساکرونا
وضعیتی که به آن اشاره کردیم، تنها بخش بسیار کوچک از هزاران رنج زنان کارگر در زمان پیش از اپیدمی کرونا بود. اپیدمی کرونا حتی برای کشورهای قدرتمند اقتصادی،  بعنوان یک چالش بزرگ تبدیل شده است و اقتصاد دانان نسبت به گسترش روز افزون تعداد بیکاران و گرسنگان در دوران کرونا و بویژه پساکرونا هشدار می دهد. میتوان تصور کرد در کشورهایی مثل ایران که دارای اقتصادی به بن بست رسیده، و فاسد است چگونه است!
شیوع این بیماری در ایران وضعیت زنان کارگر را هزاران برابر بغرنج تر کرده و می کند. تا همین الان، میلیون ها انسان در سراسر دنیا بیکار شده اند و زنان در این میان آسیب های جدی تری خورده اند و خواهند خورد. اولین قربانیان این بیکاری زنانی اند که  با قراردادهای موقت، بدون برخورداری از کمترین بیمه های اجتماعی، در رشته هایی "غیر سودآور" مشغول به کاراند. رشته هایی که برای جبران خسارتهای مالی ناشی از رکود باز کرور کرور کارکنان خود را اخراج میکنند.
به گزارش ایلنا: افرادی با دستمزدهای کمتر از حداقل حقوق های تعیین شده تن به کار داده اند و از این بین زنان به دلایلی مثل سرپرست خانوار بودن و نیاز به تامین مخارج زندگی و فرزندانشان، تامین کمک به  مخارج زندگی و مکفی نبودن حقوق شوهر برای تامین تمامی هزینه ها و ...  بیشتر از مردان به این حقوق های ناچیز، تن داده اند.  از آنجا که این زنان کارگر از هیچ پشتوانه ی قانون برخوردار نیستند حتی اگر بیمارشوند از ترس اخراج در این شرایط حاد جامعه، هر خطری را ولو ریسک مبتلا شدن به کرونا را به جان می خرند.
دولت هم با اجرای طرح دوران "حفظ فاصله ی اجتماعی"،  اولین سرکوبش را از دستفروشان و کارگران فصلی شروع کرد. با توجیه اینکه "دستفروشان ناقلان بیماری هستند"، دستفروشان و کارگران روزمزد، را مورد تعرض قرار داد. کارگرانی که مشمول قانون کار و بیمه بیکاری و ... نیستند، زندگی خود و خانواده شان را روزانه تامین میکنند و اگر روزی که کار کنند شاید بتوانند لقمه ای بر سرسفره هایشان ببرند و اگر کار نکنند باید سر گرسنه با بالین بگذارند برای این بخش از طبقه کارگر، با این درجه از محرومیت از همان چندرغاز بیمه بیکاری و بیمه های اجتماعی فراخوان دولت به "برای حفظ جان خود در خانه بمانید" به معنی مرگ خانواده های کارگری بر اثر گرسنگی است. فراخوان خامنه ای در "کمک رسانی مومنانه" و "کمک به خانواده های بی بضاعت" و توزیع بسته های غذایی در محلات کارگری اگر شکمی را سیر کند در عوض تعرضی وقیحانه به حرمت و کرامت کارگرانی است که در سخت ترین شرایط و عدم برخورداری از امکانات برای تامین زندگی خود و خانواده شان کار میکنند. 
زهرا یکی از دست فروشانی است که هر روز از شهرک اندیشه به تهران می آید تا کار کند. همسرش کارگر ساختمانی بوده که به دلیل حادثه در حین کار از داربست سقوط کرده و بیش از ده سال است که خانه نشین شده و از کار افتاده است. به دلیل اینکه کارگر ساختمانی بوده بیمه نداشته و کارفرما هم از او حمایتی نکرد. حالا زهرا باید مخارج دودختر دانشجو و شوهر بیمار و خودش که یک خانواده ی چهار نفری هستند رل به تنهایی تامین کند. او می گویند: "دو روز خانه نشینی برای ما به معنای یک هفته گرسنگی ست. و اضافه می کند در شرایط فعلی از وقتی حرف این ویروس جدید شده، بیشتر از قبل مأمورها به ما گیر می دهند. می گویند بارتان را جمع کنید و بروید. اما آنها نمی گویند اگر برویم، خرج چند سر عائله چشم انتظار را از کجا بیاوریم؟ کرایه خانه را چطور جور کنیم و پول شهریه دانشگاه بچه هایمان را چه بکنیم". شعار "در خانه بمانید" برای زهرا و هزاران خواهر طبقاتی او زیادی لوکس و بی مایه است.

وضعیت زنان تن فروش در دوران کرونایی و پسا کرونا
شاید دردناک ترین و غم انگیزترین نوع استثمار و بردگی، اسثتمار جنسی ست. اگر چه به ظاهر تن فروشی در ایران غیرقانونی است و هرگز حکومت ایران آماری از این کارگران جنسی ارائه نداده است. اما وجود کارگران جنسی که زنان بخش اعظم آنرا تشکیل میدهند، قابل انکار نیست. گزارش های خبرنگاران مستقل، از حضور و آمار بالای زنان تن فروش در خیابان های خاص هرشب خبر می دهند که نمی توانند چشم بر آن  بست.
تورم، بیکاری، مخارج بالای هزینه های زندگی، عدم تحصیلات کافی، عدم فرصت های برابر برای یافتن کار، افزایش  تعدیل نیروها، دستمزدهای  پایین به تبع تبعیض جنسی، همه اینها زنان را به سوی تن فروشی سوق می دهد و هرچقدر که هر سال وضعیت اقتصادی و رفاهی جامعه کمتر وکمترمی شود و تعداد این زنان رشد صعودی و میانگین سنی تن فروشان دائما کاهش می یابد. طبق گزارش ها میانگین سن تن فروشی به  ۱۲ سال کاهش یافته است.
اگرچه همیشه زنان تن فروش در معرض خطرجدی ابتلا به انواع بیماری ها هستند. اما در دوران کرونا زده دنیا، وضعیت شان را از آنچه که فکر کنیم خطرناک تر کرده است. هم به لحاظ اینکه درمعرض خطر جدی مبتلا شدن به بیماری کرونا هستند که از سوی دولت نادیده گرفته شده اند، تحت پوشش های بهداشتی، پزشکی و دارویی قرار نمی گیرند و زندگی شان ده ها برابر بیشتر در معرض خطر و آلودگی قرار دارند. علاوه بر این معضل جدی دیگر این زنان، بیکاری و فرو رفتن در فقر مطلق است.
زنانی که علاوه بر عدم برخورداری از حقوق و خدمات اجتماعی، زیر فشار فرهنگ عقب مانده و اسلامی یا از خانواده طرد شده و در جامعه بعنوان "وصله های ناجور" و "مجرم" مورد تحقیر و بیحرمتی قرار میگیرند.
قابل پیش بینی ست که پس از پایان کرونا، با توجه به تعیین دستمزدهای زیر خط فقر کارگری و  افزایش فقر و فلاکت میلیون ها کارگر و خانواده ها، قطعا شاهد افزایش جهشی روی آوری به تن فروشی خواهیم بود که با بی مسئولیتی و بی تفاوتی دولت عواقب وخیمی را می توان تصور کرد.
چه باید کرد                                                                            
آنچه که در این دوران کرونایی در جامعه ایران خودنمایی کرد. رشد کمیته های محلات در شهرهای مختلف بود. جوانان با به راه انداختن کمیته هایی در مقابل حاکمیت بی عرضه و بی مسئولیت و چپاولگر دست به تمهیداتی جدی در مبارزه با کرونا زدند. جوانانی که  به پشتوانه ی مردمی و هم محله ای هایشان از ضد عفونی کردن محلات تا کمک به سالمندان و ... در برنامه ی روزانه شان قرار گرفته است.
کرونا فقر و تبعیض و نابرابری موجود در جامعه را عمیقتر و گسترده تر کرده و چهره کریه نظام سیاسی-اقتصادی حاکم، گندیدگی حکومت سیاه اسلامی و تناقض آنرا با زندگی و سعادت زنان عریانتر کرد. امروز تامین زندگی و تضمین سلامتی شهروندان جامعه، بویژه زنان کارگر بعنوان یکی از ضعیفترین و ضربه پذیرترین بخشهای طبقه کارگر اولین وظیفه حاکمیت است. این حداقلی است که امروز باید از حلقوم حاکمان بیرون کشید. کرونا شاید در جدال طبقه کارگر و بورژوازی حاکم، جدال جنبش رهایی زن و حاکمیت ارتجاع اسلامی وقفه ای انداخت، اما قطعا بر خشم ونفرت برای پیروزی در  جدال و تسویه حساب نهایی و عزم برای رسیدن به جامعه ای آزاد و برابر و مرفه را صد چندان کرده است.



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک 





طرحی برای اول مه روز جهانی کارگر، اثر مریم (رونیا) رمضانی گیوی





 طرحی برای اول مه روز جهانی کارگر، اثر  مریم (رونیا) رمضانی گیوی



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک 


۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۷, شنبه

نقض آشکار حقوق بشر با محبوس نگه‌داشتن زندانیان در بحران کرونا


فریبا مرادی پور
سال ۱۳۹۹ در حالی آغاز شد که جهان با همه گیری و مرگ و میر ناشی از عفونت ویروسی کرونا در حال دست و پنجه نرم کردن است. کشورهای دنیا تدابیر مختلفی برای کاهش ابتلا و مرگ ناشی از این ویروس کشنده اندیشیده و اجرا می‌کنند تا آحاد و اقشار مختلف جامعه را از ابتلا به این عفونت ویروسی مصون نگه دارند؛ از جمله گروههای در معرض خطر زندانیان هستند که در بسیاری از نقاط دنیا با اعطای مرخصی سعی در کاهش ریسک خطر ابتلای این گروه شده است. در جمهوری اسلامی ایران نیز قوه قضاییه اعلام کرده با مرخصی حدود 70 هزار نفر زندانی موافقت شده است اما متاسفانه نه این مرخصی و نه "عفو نوروزی" ایت‌الله خامنه‌ایی هیچکدام شامل زندانیان موسوم به زندانیان امنیتی نشده است و قوه قضاییه با برچسب "امنیتی" به بسیاری از زنان زندانی و زنان فعال حقوق بشر از اعطای مرخصی به آنان خوداری می‌کند. زندانهای ایران از سطح بهداشت بسیار پایینی برخودار هستند و اعزام پزشکی زندانیان جهت درمان در خارج از محیط زندان همواره ابزاری برای اعمال فشار بر علیه زندانیان بوده است. در جریان اعطای مرخصی به زندانیان موسوم به سیاسی و عقیدتی و امنیتی بنا بر عقیده فعالان حقوق بشر تنها گروه اندکی از آنان- که احکام کمتر از یکسال داشته اند مانند خانم شهناز اکملی و یا کسانی که قبل از شیوع ویروس کرونا مراحل آزادی یا مرخصی آنها با قرار وثیقه در حال پیگیری بوده مثل خانم ندا ناجی- از حق مرخصی بهره‌مند شدند و گروه کثیری همچنان در محیطهای بسته و آلوده زندانها با زندانیان مبتلا به ویروس کرونا در حبس به سر میبرند.
افزایش مبتلایان به این ویروس با توجه به محیط بسته زندان،تراکم بالای جمعیت و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی  ، جان بسیاری از زندانیان را تهدید می‌کند و تاکنون خبرهایی مبنی بر فوت زندانیان در زندانهای قرچک ورامین و زندان ارومیه منتشر شده است.
دهها تن از زنان بازداشت شده در اعتراضات آبانماه دز زندان قرچک ورامین محبوسند و این در حالی است که در روزهای اخیر اخباری از ابتلای چند نفر از آنان به ویروس کرونا و نیز ابتلای چند زندانبان منتشر شده است لازم به ذکر است عده ایی از زندانیان قبلا به بیماری گال هم مبتلا شده بوده اند.
آزار و اذیت و زهر چشم گرفتن قوه قضاییه از زنان کشور و نیز زنان فعال حقوق بشر در این ایام کرونایی شامل لیست بلند بالایی از زنان کشور است از جمله :
·         آتنا دائمی،‌ فعال مدنی محبوس در زندان اوین، نه تنها از حق مرخصی محروم شده است که برای پرونده جدیدی در خصوص تحصن در حمایت از اعتراضات مردمی آبانماه  98 به شعبه 24 دادگاه انقلاب احضار شده است و این در حالی است که به دلیل وضعیت جسمانی وی, از چند ماه قبل پزشکان توصیه به بستری و درمان سریع داشته‌اند.
·         صبا کرد افشاری و نگین قدمیان از حق مرخصی محروم شدند و راحله احمدی مادر صبا نیز به دلیل نگرانی از وضعیت دخترش از حق مرخصی خود چشم پوشی کرده و در زندان مانده است.
·         نرگس محمدی که در زندان زنجان به سر می‌برد بعد از آمبولی ریه دچار ضعف سیستم تنفسی شده و به گفته خانواده, وی اکنون دچار مشکل تنفسی شده و سرفه های شدید و درد قفسه سینه دارد. این در حالی است که زندان زنجان در هفته‌های اخیر چندین مرتبه بخاطر حشره ساس سمپاشی شده و همین موضوع تنفس زندانیان را در اتاقهای بدون پنجره و تهویه زندان مشکل کرده است.
·         پریسا سیفی هنرمند کرد که در طی 100 روز بازداشت تحت شکنجه‌های شدید برای اعترافات اجباری قرار داشته و به همین دلیل هم دست به اعتصاب غذا زده و دچار ضعف جسمی و روحی شده است همچنان در حبس بوده و در این شرایط همه گیری کرونا حکم سه سال زندان به وی ابلاغ شده است.
·         نسرین ستوده و رضوانه خان بیگی با اعتراض به تعطیل نکردن بندهای زندان اوین و محرومیت خود و بسیاری از همبندها از حق مرخصی در شرایط اسفناک کرونا در زندان دست به اعتصاب غذا زدند و پس از شکستن اعتصاب خود به مناسبت سال نو شمسی کماکان محبوسند.
·         مریم حمادی و سکینه صگور- که در حقیقت گروگانند تا شوهرانشان خود را به سیستم قضایی کشور تسلیم کنند- به همراه کودکان خردسال خود در شرایط غیر بهداشتی وناایمن زندان سپیدار اهواز به سر میبرند.
·         و هزاران زن بی نام و نشان دیگر که در زندانهای جمهوری اسلامی محبوسند و در حال حاضر حتی از تماس با خانواده ها و ملاقات نیز محرومند.
و اما در این دوران بسیاری از زندانیان خاص که عمدتا جرایم مالی سنگین داشته و به اتهام اختلاسهای چندین میلیاردی و جلع اسناد و یا سوء‌استفاده از قدرت و موقعیت و ارتشا در زندان بوده‌اند به دلیل وابستگی به حکومت و داشتن رانت و ژن خوب به مرخصی اعزام شده‌اند از آنجمله میتوان از حسین فریدون برادر رئیس جهمور یاد کرد که  به جرم ارتشا و فساد مالی به گذراندن 5 سال حبس محکوم بوده و یا خانم شبنم نعمت‌زاده دختر وزیر سابق صنعت و معدن که به جرم اختلاس و اخلال در نظام اقتصادی  به حکم 20 سال حبس در زندان به سر می‌برد. در بند 3 بخشنامه اعطای مرخصی به زندانیان آمده است:
" محکومان به حبس ابد و محکومان به بزه‌های کلاهبرداری‌، چک بلا محل بیش از ده میلیون‌ریال‌، جعل‌، استفاده از سند مجعول‌، اختلاس‌، ارتشا، سرقت‌، سرقت مسلحانه‌، جاسوسی‌، اقدام‌علیه امنیت کشور، دایرکنندگان مراکز فساد و محکومان به اجرای حدود الهی مشمول مفاد این‌بخشنامه نمی‌باشند."
 چرا در شرایط همه‌گیری کرونا مختلسان اقتصادی که میلیاردها تومان به اقتصاد کشور ضربه وارد کرده‌اند علیرغم این بند از بخشنامه به مرخصی می‌روند ولی فعالان حقوق زنان به بهانه واهی "اقدام علیه امنیت ملی " و با انگ "زندانی امنیتی" همچنان باید در زندان بمانند؟
اعطای مرخصی به زندانیان نه لطف جمهوری اسلامی که حق مسلم هر زندانی است و هر زندانی اعم از سیاسی و غیر سیاسی و امنیتی و غیره واجد این حق است و جمهوری اسلامی نمی‌تواند از این حق به عنوان ابزاری برای سرکوب و ارعاب و تهدید زندانیان استفاده کند که این مصداق شکنجه بوده و ناقض ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر است. همچنین ماده 7 این اعلامیه اعلام می‌کند:
 "همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آنند تا بدون هیچ تبعیضی به‌طور برابر در پناه قانون باشند. همهٔ انسان‌ها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است، می‌باشند و همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند"
از اینرو دست چین کردن زندانیان و اعطای مرخصی به گروه خاص و محروم کردن زندانیان موسوم به امنیتی و سیاسی, ناقض ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز هست و مرخصی از زندان همانقدر که حق حسین فریدون و شبنم نعمت‌زاده است حق همه زندانیان دیگر نیز هست. همچنین یاداوری می‌شود که مطابق ماده 25 این اعلامیه همگان سزاوار دستیابی به استانداردهای قابل قبول سلامتی و بهداشت هستند و محبوس نگه داشتن زنان و بخصوص مادران و کودکان در زندانها در شرایطی که جهان درگیر مبارزه نفس‌گیر و جدی با ویروس همه‌گیر و کشنده کروناست, ناقض این ماده اعلامیه و جنایت بر علیه محبوسان است .

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک 







۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۶, جمعه

سفر بی سرانجام

سحر بابا سلجی استکهلم
من بر ان شدم اشاره‌ای به مهاجرت داشته باشم. با توجه به مشکلات و مشقات زیادی که بعضا در کشور ایران وجود دارد از سالیان دور تا به الان شمار بسیاری از هموطنان بخاطر مشکلاتی اعم از بیکاری و بی پولی ویا مسائل امنیتی علیرغم میل خود مجبور به جلای وطن شده و در سودای مهاجرت تلاش کرده که خود را به فراسوی مرزها برسانند به امید کار و زندگی بهتر در غربت تا بتوانند بر مشکلات خود فائق آیند، که افسوس در این کوره راه سخت و طاقت‌فرسا که جان خود را در کف دست گذاشته و با علم به اینکه در راه پر خطری گام نهاده‌اند اگر خیلی شانس بیاورند و خود را به کشوری برسانند از طریق آب‌های ترکیه و مرز یونان به مقصد نهایی که اروپا هست وارد میشوند اما شوربختانه چه بسیار ایرانیان و اتباع افغان که در این راه نفسگیر و خطرناک جان میسپارند کما اینکه اخیرا 15 نفر اتباع افغان و بعضا ایرانی در میان برف و سرما گرفتار شده و مظلومانه دچار یخ زدگی و مرگ شدند. حدودا یک ماه پیش زنی از کردستان بنام چنور یونسی بعد از 3سال انتظار در کشور ترکیه و گرفتن پاسخ منفی در آبهای ترکیه به زندگی خود پایان داد که متاسفانه خودکشی ایشان یا اینکه به احتمال به قتل رسیدن وی هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد
مشخصا تمامی این حوادث ناگوار در راه مهاجرت به سایر ملل ریشه در پایه های متزلزل جامعه ایران و یا افغانستان میباشد چرا که این افراد هر کدام اگر در کشور خود دارای شغل و مأمنی امن بودند هیچگاه به فکر سفر ومهاجرت بی سر انجام نمی افتادند چه بسیار افرادی در ایران از گذشته تا حال بخاطر مسائل سیاسی و امنیتی مجبور به فرار از کشور شده اند. تا به خواسته هایشان در فراسوی مرزها برسند همچنین کمپ لسبوس در یونان مکانی شده است برای پناهجویانی که از ایران وسایر کشور ها که به امید رسیدگی به پروسه پناهندگی خود هنوز پس از ماه‌ها انتظار در یونان کماکان در بلاتکلیفی روزگار میگذرانند و دولت و پلیس یونان نه تنها توجهی به آنان نمیکند بلکه بیشتر با سرکوب و ضرب و شتم و پرتاب گاز اشک آور سعی در متفرق کردن مردم دارد. این است تبعات نظام سرمایه داری در دنیا که کوچکترین عدالتی در آن وجود ندارد مردمی که دم از دموکراسی و آزادی بیان میزنند ولی در عمل از فراهم کردن آن سر باز میزنند بیشتر جامعه را به ورطه نابودی میرسانند چرا که انسانیتی در آن وجود ندارد.
کوتاه سخن اینکه من امیدوارم همه انسانها اعم از زن و مرد به برابری و عدالت دست پیدا کنند و آن دسته از مهاجرینی که به امید دستیابی به زندگی برتر و بهتر به کشورهای دیگه پناهنده میشوند به خواسته خود برسند. و کمیساریای عالی پناهندگان در این مهم به یاری مهاجرین مظلوم و ستمدیده بروند که ما شاهد این اخبار تکان‌دهنده مرگ این مهاجرین نباشیم.




ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک 

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

طنز

 نیلوفر
   
داشتم فکر میکردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دو گوشه ی دنیا اینقدر تفاوت باشد..!
ما در مدرسه هایمان هیچوقت کلاس رقص و باله نداشته ایم..!
هیچوقت کارگاه نجاری نداشته ایم..!
ما هیچوقت کلاسی با تمامی آلات موسیقی نداشته ایم..!
ما هیچوقت در سلف مدرسه نچرخیده ایم تا در ظرفهایمان خوراکی های خوش آب و رنگ بریزند تا با اکیپمان سر میزی بخنديم و شاد باشیم و از پسر خوش قیافه ی تازه وارد یا درمورد دختر مشهور و باهوش مدرسه صحبت کنیم..
ما هیچوقت پارتی آخر سال نداشته ایم..!
ما هیچوقت روز آخر مدرسه کلاه هایمان را به هوا نینداخته ایم..!
ما همیشه بازخواست شده ایم؛
برای ناخن هایمان؛
برای موهایمان؛
برای.. ما هرگز نفهمیدیم تمیز بودن صورت چه منافاتی با شخصیت آدم دارد..!؟
ما پدرمان در آمد بس که موهایمان را ازته تراشیدیم
ما هرگز نفهمیدیم جنس مخالف شاخ و دم ندارد و مثل ما آدم است و میتوان با او بدون فکرها و نیت های شوم دوست شد و به او اعتماد کرد.
راستش جنس مخالف هم هرگز این را نفهمید..!
ما شیرین ترین روزهای نوجوانی مان با کابوس کنکور هدر رفت..!
بهترین روزهای جوانیمان با سربازی..!
ولی کسی به ما نگفت تو دیگر ۱۷ ساله نمیشوی..!
ما قربانی خواسته هایی شدیم که پدر و مادرمان هرگز به آن نرسیدند..!
هیچکس به ما نگفت جامعه هنرمند بیشتر میخواهد تا مهندس....!
هیچکس نفهمید شب ها با رویای ساز یا بوم نقاشی به خواب میرویم..!
هیچکس به ما نگفـت موفقیت پزشکی و مهندسی و وکالت نیست..!
و هیچوقت نفهمیدیم انسان بودن؛ ربطی به «با کدام پا وارد دستشویی شدن» ندارد..!
و.. هیچکس به ما یاد نداد عاشق شدن را..!
این روزها سرزمینمان تشنه ی فهم است






ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک 


۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

مرضیه آدمی فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان در سوئد


با درودی گرم خدمت همنوعان گرامی
عزیزان همانطور که همگی کمابیش در جریان اوضاع ایران در این روزهای بحرانی هستید و تنها چیزی که برای  حاکمان و مسئولان و روسای نالایق کشورمان در این 41 سال حکومتشان ، هیچ اهمیتی نداشته و  ندارد،جان و زندگی مردم در ایران است و رژیم دیکتاتور و ضد بشری  به این فشارهای جانکاه بسنده نکرده و پا را از این فراتر گذاشته و برای ایجاد رعب و وحشت و قدرت نمایی هر چه بیشترشان بجان زندانیان سیاسی و عقیدتی افتاده و اعدامها را سرعت بخشیده و هر روز بخصوص در مناطق کردنشین در کردستان چندین نفر را که گاها در موقع ارتکاب جرم  سنشان کمتر از 17 سال داشته اند، در همین یک هفته اخیر پای چوبه های دار برده و اعدامشان کردند و این جنایتکاران گویا تصمیم ندارند دست از کشت و کشتار و شکنجه و اعدام و سرکوب مردم حق طلب ایران بردارند
و چنین شرایط دردناکی مرا بر آن داشت که گزارش ماهانه فروردین 99 را  از گزارشگر حقوق بشر را تقدیمتان  کنم، تا شما عزیزان را بیشتر در جریان ظلم و ستم جباران و ظالمان حاکم  قرار دهم ،تا شما هم به سهم خود به اطلاع جهانیان برسانید تا شاید  قدمی برداشته باشیم برای رساندن صدای دادخواهی همنوعانمان در ایران.
خبرگزاری هرانا – آنچه در پی میآید گزارش ماهانه و اجمالی از وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی فروردین ماه ۹۹ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروههای مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمیتواند بازتاب بی نقص وضعیت حقوق بشر در ایران باشد
لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل بهصورت سالانه گزارش مفصل‌‌تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر میکند.
خلاصه آنچه گذشت
اخبار نقض حقوق بشر در فروردین ماه ۹۹ با قریب به ۵ مورد اعدام، محکومیتهای متعدد، احضارها، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، تجمعات کارگران به خصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استانهای مختلف رخ داد، همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است.
اعدام

فروردین ماه با ۵  مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است. از مهمترین رویدادها در این باره میتوان به اجرای حکم مصطفی سلیمی در زندان سقز اشاره کرد.
همچنین در ۲۷ فروردینماه، حکم اعدام یک زندانی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بود، در زندان همدان به اجرا درآمده است.
در ماهی که گذشت برای چهار متهم از بابت اتهام به “قتل” حکم اعدام صادر شد که از مهمترین آنها میتوان به صدور حکم اعدام در ملاء عام، زندان و شلاق برای یک متهم در خراسان رضوی اشاره کرد.
در گزارشی دیگر نیز اعترافات یک متهم جدید در زندان اردبیل به ارتکاب قتل و سرقت مسلحانه، روشن کرد که دو سال پیش فردی بیگناه در خصوص همین پرونده اعدام شده است
همینطور حکم اعدام یک زندانی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بود، در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۹۸ در زندان زنجان به اجرا درآمده است.
لازم به ذکر است هرانا در خصوص حدود ۵۰ زندانی محکوم به اعدام در بند سه گانه ۱۱ زندان تبریز گزارشی را تهیه نموده است که در این گزارش لیستی از اسامی زندانیان محکوم به اعدام که عمدتا با اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده و در این بند نگهداری میشوند، آمده است. هرانا در پی بررسیهای تکمیلی جزییاتی از اعدام یک زندانی در این محل که تاکنون توسط منابع رسمی در خصوص آن اطلاع رسانی نشده است را احراز کرده است.
آزادی اندیشه و بیان
در فروردین ماه عبدالرشید ریگی از روحانیون اهل سنت، سعید احمدی، یک شهروند در سنندج، دو شهروند در ماکو و امیر چمنی فعال مدنی ساکن تبریز بازداشت شدند.
علیرغم گذشت بیش از ۵ ماه از بازداشت روح الله زم، خانواده وی کماکان در بی خبری از سرنوشت او به سر میبرند. به گفته پدر روح الله زم، او از زمان بازداشت تاکنون تماسی با خانواده نداشته و درخواست کتبی خانواده جهت ملاقات با وی نیز بی نتیجه مانده است. در همین راستا سخنگوی قوه قضاییه گفت “رسیدگی به فاز دوم پرونده روح الله زم آغاز و کیفرخواست تعدادی از افراد مرتبط به دادگاه ارجاع شده است.
در ماه سپری شده محکومیتهای متعددی صورت گرفت که از مهمترین آنها می توان به محکومیت امیرحسین میرخلیلی به ۱۳ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق، اسماعیل بهلولی به ۱۸ سال حبس، هاشم خواستار به ۱۶ سال حبس و ۲ سال تبعید به شهرستان نیکشهر و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، محمد نوری زاد به ۱۵ سال حبس و ۲ سال تبعید به ایذه و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، محمد حسین سپهری به ۶ سال حبس، فاطمه سپهری به ۳ سال و شش ماه حبس تعزیری، بابک دادبخش به ۲۵ سال حبس تعزیری، محمد داوری به ۸ سال و شش ماه حبس تعزیری، رشید ناصرزاده به ۶ سال حبس،کامران ساختمانگر به ۵ سال حبس تعزیری و همچنین ابوالفضل نژادفتح به ۶ سال حبس محکوم شدند.
بهطور خاص طی دو ماه اخیر روند صدور احکام غیرمعمول در کنار احکام حبس برای فعالان سیاسی افزایش یافته است. شستن میت، رونویسی از قرآن، خدمت در بسیج، خواندن کتابهای کشته شدگان نظامی ایران در سوریه، مطالعه در مورد حجاب، تحقیق در مورد “جنایات” آمریکا تنها نمونههایی از این احکام هستند که در کنار احکام حبس بهعنوان مجازات تکمیلی اعلام شدهاند.
در ۲۴ فروردین ماه، قاسم عطایی عظیمی به زندان بجنورد منتقل شد.
همچنین آرش گنجی، علی عزیزی، شهرام صفری ، شاپور احسانی راد و رحیم یوسف پور به دادگاه احضار شدند.
جلسه دادگاه فریبا عادلخواه برگزار شد و از سویی دیگر جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات احسان سرابی در تاریخ ۱۲ اردیبهشتماه ۹۹ برگزار خواهد شد.
همچنین کسری تبریزی، شاعر، ترانهسرا و دانشجوی رشته ژنتیک در مقطع کارشناسی ارشد طی ابلاغیهای به شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان احضار شد. بر اساس این ابلاغیه که در تاریخ ۲۶ بهمنماه ۱۳۹۸ صادر شده است، وی باید در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ در شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان به ریاست قاضی سیدجواد موسوی حاضر شود. آقای تبریزی همچنین بر اساس ابلاغیهای دیگر باید در تاریخ ۱۹ فروردینماه ۱۳۹۹ در شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو زاهدان به ریاست قاضی محمدرضا خداوردی حاضر شود.
در ماهی که سپری شد دستکم پنج شهروند نیز به صورت تلفنی به اداره اطلاعات شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان احضار شدند.
زندان
یکی از خطرخیزترین کانونهای شیوع ویروس کرونا زندانها هستند. قشر زندانیان کمتر مورد توجه افکار عمومی و مسئولین قرار میگیرند. پذیرش زندانی جدید بدون طی دوره قرنطینه و تاخیر در بررسی پروندههای زندانیان برای اعزام آنها به مرخصی علیرغم شیوع کرونا در کشور، موجبات اعتراض زندانیان کشور را فراهم آورده است. بسیاری از زندانیان مشمول اعزام به مرخصی بر اساس بخشنامههای اخیر قوه قضاییه، از احقاق این حق محروم ماندهاند. حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهمترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار میرود. در فروردین ماه دو زندانی مبتلا به ویروس کرونا در سلولهای انفرادی زندان قرچک ورامین ویک زندانی در زندان تهران بزرگ جان خود را از دست دادند. همچنین ابتلا به این بیماری مرگ بار در زندان در سایه بی توجهی مسئولان، حسن جوادی ومهدی ربیعی را به کام مرگ کشاند.
دستکم ۷ زندانی از جمله شایان سعیدپور جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند
متاسفانه یک زندانی بیمار در زندان قزلحصار یکشنبه ۳۱ فروردین، دست به خودکشی زد.
فاطمه خویشوند معروف به “سحر تبر” پس از مثبت بودن نتیجه آزمایش کرونا در پی وخامت حال جسمی، روز سه شنبه ۲۶ فروردینماه از بخش قرنطینه زندان زنان شهرری به همراه چند تن دیگر از زندانیانی که وضعیت مشابه داشتند به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد و نتایج آزمایشات مشخص کرد هر دو ریه وی درگیر شده است.
در فروردینماه دانیال زین العابدین، یکی از متهمان پرونده جنجالی قتل صادق برمکی به صورت پرابهامی در زندان میاندوآب جان باخت. علیرغم اصرار مراجع قضایی مبنی بر نسبت دادن مرگ این متهم به خودکشی در زندان، فرضیه های متفاوتی از جمله قتل وی مطرح شده است.
متاسفانه در زندانهای پر تراکم ایران موازین بهداشتی رعایت نمیشود و بسیاری از زندانیان چنان نگران شیوع کرونا بودهاند که یا اقدام به فرار کرده یا دست به شورش زدهاند. در ماهی که سپری شد هرانا گزارشاتی در خصوص این ناآرامیها از زندان های شیبان و سپیدار اهواز، عادل آباد شیراز، سقز، الوند همدان، مهاباد، تبریز، پارسیلون خرمآباد و الیگودرز را تهیه نموده است. در نخستین روز امسال حمید کشکولی، فرماندار الیگودرز گفته بود که “زندانیان الیگودرز در یک اقدام خودسرانه و غیرقانونی اقدام به اعتراض در داخل زندان کرده بودند که نشر این خبر به بیرون از زندان موجب نگرانی برخی شهروندان شده بود.” حدود ۸۰ تن از زندانیان محبوس در زندان سقز، پس از درگیری با نیروهای کادر زندان، از این زندان گریختند. در همین خصوص یک درگیری دیگر میان زندانیان و زندانبانان زندان پارسیلون خرمآباد رخ داد. مقامهای محلی و قضایی تایید کردند که ۲۳ نفر از زندانیان از زندان پارسیلون خرم آباد گریختهاند. شماری از زندانیان محبوس در زندان عادل آباد شیراز و زندان شیبان اهواز نیز دست به اعتراض زده و با نیروهای کادر زندان درگیر شدند. در پی اعتراضات اخیر در زندانهای اهواز تعدادی از زندانیان با شلیک نیروهای امنیتی زخمی شده و جان خود را از دست دادهاند. همچنین در جریان تجمع خانواده زندانیان زندان شیبان اهواز تعدادی از معترضان حاضر در تجمع با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی زخمی شدهاند. هرانا موفق به احراز هویت ۴ تن از زندانیانی شده است که جان خود را از دست داده اند. محمد تامولى طرفى، رضا خرسانی، محمد سلامات و شاهین زهیری از کشته شدگان اعتراضات شیبان اهواز هستند.
بعلاوه شماری از زندانیان در زندان های الوند همدان و مهاباد دست به اعتراض زدند. بنا به برخی گزارشها اعتراض در زندان همدان منجر به درگیری مسلحانه و فرار زندانیان شده است. باشگاه خبرنگاران جوان نیز از خفگی دو تن از زندانیان در دود حاصل از آتش سوزی و جان باختن آنان خبر داد. گزارشهایی از درگیری مسلحانه و مرگ یک زندانیان در زندان مهاباد نیز منتشر شده است.
در فروردینماه هرانا گزارشی بسیار جامع در خصوص اتفاقات اخیر در زندانهای کشور که همگی از شیوع ویروس مرگبار کرونا و سوء مدیریت این بحران توسط مسئولین زندانها و مراجع مربوطه نشات گرفت، تحت عنوان ” بیم و هراسها؛ گزارش جامع بحران کرونا در زندانهای مختلف” منتشر کرد.
خدمات درمان برای زندانیان محبوس طبق روال همیشگی مورد توجه مسئولین قرار نمیگیرد، این امر یکی از مهمترین موارد حقوقی نقض شده یک زندانی است.
از این قرار سهیل عربی، محمد بنازاده امیرخیزی از دریافت خدمات درمانی محروم ماندهاند.
کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل با انتشار بیانیهای خواستار آزادی زندانیان عقیدتی شدند.
علیرغم خطرهای موجود، محرومیت زندانیان عقیدتی و سیاسی از اعزام به مرخصی به وفور گزارش شده است که از مهمترین آنها میتوان به امیر سلیمی اقدم در زندان اوین ، سهیل عربی در زندان تهران بزرگ و مخالفت با مرخصی جعفر عظیم زاده همزمان با تشکیل پرونده جدید وی در زندان اوین اشاره نمود.
سعید سنگر از حدود ۲۰ سال پیش در زندان ارومیه بسر میبرد. در حالی که دوران محکومیت وی به اتمام رسیده و حدود یک سال و نیم، بیش از دوران محکومیت تحمل حبس کرده است، همچنان از آزادی او جلوگیری میشود و طی ماه اخیر از بابت پروندهای که در دوران حبس برای وی گشوده شده است، به ۱۵ سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
دادستانی با آزادی سعید شیرزاد، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج علیرغم پایان یافتن دوره محکومیت شش ساله وی مخالفت کرد. در همین راستا با آزادی رحیم محمودی آذر، زندانی سیاسی در زندان ارومیه نیز مخالفت شد.
چهار شهروند اهل شهرستان بوکان نیز حدود ۱۳ ماه پیش بازداشت شده و همچنان بصورت بلاتکلیف در زندان این شهر به سر میبرند.
همچنین ۳۱ تن از زندانیان اهل سنت در سالن ۲۱ اندرزگاه ۷ زندان رجایی شهر کرج در شرایط نامساعد در حال سپری کردن مدت محکومیت خود هستند. کمبود امکانات بهداشتی در زندان در شرایط شیوع ویروس کرونا در کشور موجب نگرانی این زندانیان شده است. برخی از این شهروندان که عموما محکومیتهای طولانی مدت خود را در این زندان بصورت تبعیدی سپری میکنند، به بیماریهای متفاوتی از جمله تنگی نفس، آرتروز، دیسک کمر و گردن مبتلا شدهاند. موقعیت مکانی این سالن و رطوبت بسیار بالای بند، عموم زندانیان ساکن را درگیر بیماریهای تنفسی کرده است. همچنین آب ناسالم زندان موجب بروز ناراحتیهای کلیوی در برخی از آنان شده است.
برخی زندانیان در دوران بازداشت و یا حبس خود در کنار مشکلات هر روزه زندان به ناچار برای شنیده شدن دادخواهیشان دست به اعتصاب غذا میزنند. از مهمترین اعتصابات زندانیان در این ماه میتوان به ابراهیم صدیق همدانی و سالار صدیق همدانی در زندان ارومیه، یازده زندانی سیاسی در زندان ارومیه، دو زندانی در بند ۱۲ زندان تبریز و سهیل عربی در زندان تهران بزرگ اشاره کرد.
سهیل عربی در ۲۶ فروردینماه از بند خارج شده و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد. وی در تاریخ ۳۱ فروردین مجددا به زندان برگردانده شد.
در ماهی که گذشت شاکر بهروزی و محمدراسق قزلباش، دو متهم سیاسی در زندان ارومیه به بند سیاسی این زندان منتقل شدند. همچنین امیر سلیمی اقدم به همراه ۵۱ تن از زندانیان سیاسی و امنیتی دیگر به اندرزگاه ۴ زندان اوین منتقل شدند. این انتقالات برخلاف اصل تفکیک جرائم صورت گرفته است. همینطور جواد حسینی نژاد بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان وکیل آباد مشهد بسر میبرد.
فاطمه اسماء اسماعیل زاده زندانی سیاسی به دلیل عدم توانایی در تامین قرار وثیقه به زندان بیرجند منتقل شد. در همین راستا خانم سکینه پروانهنیز به دلیل عدم توانایی مالی در تامین قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی با وجود اتمام مراحل بازجویی، در بازداشت بسر میبرد.
چهار زندانی سیاسی در زندان ارومیه به بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهر منتقل شدند. انتقال این زندانیان سیاسی بیم طرح اتهامات جدید علیه آنها توسط این نهاد امنیتی را به وجود آورده است. همچنین امیر چمنی، فعال مدنی به بازداشتگاه اطلاعات سپاه تبریز منتقل شد. در همین راستا شماری از زندانیان محبوس در زندان شیبان اهواز در ارتباط با اعتراضات و درگیریهای اخیر این زندان، به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شدند.
آتنا دائمی، کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین بار دیگر از بابت پروندهای که مجددا در دوران حبس علیه وی گشوده شده به دادگاه احضار شد. وی از حضور در جلسه دادگاه امتناع ورزید.
اقلیت های ملی و مذهبی
اتنیک ها در فروردینماه نیز زیر فشار فزاینده بازداشتها و احضارها بودند.
در این ماه سه شهروند در ارومیه و مریوان، پنج شهروند در شادگان، یک شهروند در سقز و چهار شهروند درخوزستان بازداشت شدند.
همچنین یک شهروند در سنندج به سه ماه و یک روز حبس تعزیری، محکوم شد
اعمال فشار و تهدید اقلیتهای مذهبی در این ماه نیز ادامه داشت.
از مهمترین خبرهای گزارش شده در این حوزه میتوان به تبعید حیدر تیموریاز دراویش گنابادی، با دستبند و پابند پس از آزادی از زندان ایلام به شهرستان خاش اشاره نمود.
از این قرار بابک مرادی، درویش گنابادی نیز جهت اجرای حکم تبعید احضار شد.
حقوق کودک
در پی شیوع ویروس کرونا، مدارس سطح کشور شیوه آموزش از راه دور را برگزیدند. شیوه آموزش از طریق فضای مجازی خیلی سریع به تجربهای ناموفق و تبعیضی مضاعف بدل شد و شکافهای نابرابری آموزشی را عمیقتر کرد. اگرچه در برخی مدارس دانش آموزان توانستند آموزش غیر حضوری را تجربه کنند اما براساس برآورد های آموزش و پرورش دستکم سی درصد دانش آموزان به اینترنت و تلفن همراه هوشمند، تبلت یا لب تاب دسترسی ندارند و در خانواده هایشان هم کسی این امکانات را ندارد و یا اینکه برای دسترسی به این حداقلها باید خطرات متعددی را متقبل شوند. برای مثالدانش آموزان روستای دشتک مرودشت به دلیل نداشتن پوشش مناسب اینترنتی ناچارند در کنار خطرات طبیعی گردنه دشتک، خطر ترک منزل و ویروس کرونا را نیز برای استفاده حداقلی از اینترنت به جان بخرند.
همزمان با صدور قرار قبولی اعاده دادرسی، پرونده آرمان عبدالعالی، کودک مجرم محکوم به اعدام، بار دیگر در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. آقای عبدالعالی متهم است در سال ۹۲ در حالی که کمتر از ۱۸ سال داشته غزاله شکور را به قتل رسانده است.
در فروردینماه امسال یک کودک ۱۲ ساله عشایر بر اثر انفجار یک مین بر جای مانده از جنگ ایران و عراق در مناطق مرزی استان خوزستان، و یک کودک چوپان ۱۲ ساله در نزدیکی پادگان فرجوانی اهواز در این استان، از ناحیه ی پا دچار قطع عضو شدند.
از سویی دیگر  ۶ نوجوان در شیراز مجموعا به ۴۶۸ ضربه شلاق، حبس و مجازات دیگر محکوم شدند.
در ماهی که گذشت یک کودک ۴ ساله ساوجی در بیمارستانی در شهر ساوه به دلیل تزریق اشتباه
جان خود را از دست داد.
در سایه عدم اجرای حفاظ استاندارد و نصب علائم هشدار دهنده و تجهیزات ایمنی، یک کودک ۵ ساله در کانال آب در قهدریجان و یک کودک ۸ ساله در یک گودال پر از آب غرق شدند.
از مهمترین اخبار فروردینماه در این حوزه میتوان به خودکشی یک دختر ۱۲ ساله در ایلام به علت فقر مالی اشاره کرد.
در ضمن معلم خاطی مدرسه رستم آباد رودبار استان گیلان که اسفندماه سال ۹۷ با تنبیه بدنی و ضرب و شتم یک دانش آموز موجب نقص عضو او شده بود، به پرداخت دیه محکوم شد.
زنان    
قرنطینه در دوران کرونا تقریبا در تمام دنیا خشونتهای خانگی را افزایش دادهاست. در ایران، به دلیل نبود قانونی جامع برای قربانیان خشونت خانگی و پنهانکاری درباره ارقام کلی قربانیان، موضوع اندکی پیچیدهتر است.
مقامات سازمان بهزیستی کشور از افزایش همسر آزاری و کودکآزاری و همچنین سه برابر شدن اختلافات خانوادگی طی دوران قرنطینه خانگی خبر دادند.
در فروردینماه هرانا به مستنداتی دست یافته که خبر از وقوع آزار جنسی زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به بخش مشاوره امور زنان در شهرداری تهران میدهد. شهرداری تهران از حدود دو سال قبل به دلیل شکایت مشاوران شاغل در مرکز مشاوره امور زنان علیه برخی از کارمندان ارشد شهرداری و تشکیل پرونده برای آنها در حراست این سازمان، در خصوص تجاوز و آزار جنسی نسبت به زنان سرپرست خانوار اقدام به اخراج شاکیان و حذف کلی مرکز مشاوران امور زنان کرده است. این مرکز که موظف به یافتن و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بود، از حدود شش سال قبل توسط شهرداری تهران تاسیس شد. از این تاریخ نه تنها به شکایتها رسیدگی نشده، بلکه افراد مطلع نیز به بهانههای مختلف از کار اخراج شدند.
کارگران و اصناف
در ماهی که سپری شد ۴۵ کارگر ازجمله یک کودک کار، در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار در اقصی نقاط کشور دچار حادثه شدند. ایران در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را به خود اختصاص داده که رتبه بسیار پایینی است.
در فروردین ماه عدم رعایت ایمنی کار ۱۷ کارگر را مصدوم و ۲۸ تن دیگر را به کام مرگ کشاند.
از مهمترین این اخبار میتوان به مرگ یک کارگر و ابتلای کارگران دیگر به ویروس کرونا به دنبال عدم توزیع اقلام بهداشتی توسط شرکت مهرکام پارس، یکی از شرکتهای زیر مجموعه ایران خودرو اشاره کرد.
لازم به ذکر است گزارشی تحت عنوان “مرگ ارزان دستکم ۴۵ معدنچی در سال ۹۸” از مرگ این کارگران در سراسر ایران خبر میدهد.
اگر چه که کارگر و کار انجام شده توسط او، دارای منزلت و جایگاه بسیار بالایست، ولی متاسفانه این جایگاه مورد توجه مسئولین، کارگزاران و کارفرمایان قرار نمیگیرد و در بسیاری از مواقع، این قشر ضعیف جامعه موفق به اخذ معوقات مزدی و رسیدن به مطالبات حداقلی خود نشده و یا بدون دلایل موجه از کار اخراج و یا تعدیل میشوند. به همین خاطر در بسیاری از موارد برای تحقق خواستههای خود برگزاری تجمعات اعتراضی را برمیگزینند.
در فروردینماه دستکم ۱۸ تجمع اعتراضی برگزار شد که از مهمترین آنها میتوان به تجمع کارکنان اخراج شده عوارضیهای استان قزوین، کارگران بازنشسته نیبر شاغل در مجتمع نیشکر هفت تپه و کارگران کنتورسازی ایران اشاره کرد.
افزون بر این رانندگان اتوبوس در کرمانشاه، کسبه بازار عراقی شهرستان آمل و کسبه مراکز تجاری و بازار اراک برای تحقق خواسته های خود دست به تجمعات اعتراضی زدند.
در این ماه معوقات مزدی متعدد بسان گذشته در جریان بود.
از جمله اخبار در این حیطه میتوان به معوقات مزدی کارگران شرکت آذر آب و هپکو اراک، کارگران شهرداری بروجرد، کارگران شهرداری لوشان و کارگران شهرداری تهران اشاره کرد.
همچنین پرستاران دانشگاه علوم پزشکی ارومیه و اهواز و همینطور کادر درمانی استان ایلام معوقات مزدی پرداخت نشده دارند.
اخراج و یا تعدیل شدن یکی از دشوارترین تجربههای زندگی کاری هر فردی است. تعدیل نیرو حس عدم قدرت در زندگی، شک به تواناییهای خود و انتقادات بیوقفهی درونی را به همراه دارد.
در فروردینماه بسان گذشته شاهد اخراجها و تعدیلات متعددی بودیم که از مهمترین آنها میتوان به اخراج ۱۱ تن از کارکنان مجتمع پارس جم، تعدیل ۱۱۰۰ کارگر ۲ رستوران در تهران و تعدیل نیرو گسترده پرستاران در مراکز درمانی خصوصی تهران اشاره نمود.
در ماه سپری شده یک آرایشگاه مردانه به دلیل اصلاح موی سر زنان در دماوند پلمپ شد.
همچنین مالک یک فروشگاه زنجیرهای در بندرعباس به دلیل راه اندازی چالش حرکت ورزشی «پاباز» مجرم شناخته شد. رئیس دادگستری استان هرمزگان این اقدام را «هنجار شکنی و خلاف عرف و شئونات اخلاقی» خوانده است. مالک فروشگاه با راه اندازی این چالش به مشتریان شرکت کننده در آن ماسک و دستکش رایگان ارائه میداد.
بهداشت و محیط زیست
محیط بانان با توجه به اینکه در شبانه روز ۱۸ ساعت کار میکنند و فقط در ماه ۱۲ روز استراحت دارند نسبت به همه کارمندان کشور دو تا سه برابر کار میکنند اما به لحاظ دریافت حقوق و وضعیت معیشتی جزء اقشار کم درآمد جامعه هستند. این در حالی ست که این قشر از جامعه هر لحظه با خطر مرگ و مصدومیت در محدوده کاری دست و پنجه نرم میکنند.
در همین رابطه در فروردین ماه، در پی درگیری با شکارچیان متخلف سه محیط بان در شوشتر و یک محیط بان در سیستان و بلوچستان مصدوم شدند. همچنین در پی حمله مسلحانه چهار فرد نقابدار به یک پاسگاه محیط بانی اداره حفاظت محیط زیست در شهرستان گتوند، یک محیط بان مصدوم شد.
خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان
 ۳ کولبر در مناطق مرزی ماکو، دو کولبر در مناطق مرزی چالدران و بانه و یک کولبر در ارتفاعات مرزی چالدران بر اثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند.
همچنین روز دوشنبه ۱۸ فروردینماه، یک شهروند در شهرستان بم در اثر شلیک مستقیم نیروهای انتظامی جان خود را از دست داد.
همینطور دو سرباز هنگ مرزی در محدوده شهرستان سقز در اثر انفجار مین از نواحی دست و پا مجروح شدند.
ورود به حریم خصوصی شهروندان و مداخله در امور فردی آنان از جمله انتقاداتی است که به نظام قضایی و انتظامی ایران وارد است. در فروردین ماه ۱۱۱ شهروند در تهران، ۲۰ شهروند در سیرجان و ۱۵ شهروند دیگر در تهراندر پی برگزاری مهمانی خصوصی بازداشت شدند.

. گزارشاتی که توجهات زیادی به خود جلب کرد

در این بخش سعی شده به گزارشهایی از نقض حقوق بشر در فروردین ماه که با حساسیت و توجه بیشتری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی است که این توجه بیشتر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارشها به لحاظ جدیت یا حجم نقض حقوق بشر در ایران نیست.

از مهمترین اخبار که در این ماه بازتاب بسیار گستردهای در کشور داشت، به ابتلا به کرونای فاطمه خویشوند معروف به “سحر تبر” در زندان زنان شهرری،خودکشی یک دختر ۱۲ ساله در ایلام به علت فقر مالی و همچنین گریختن ۸۰ تن از زندانیان محبوس در زندان سقز میتوان اشاره کرد.
. گزارشاتی که علیرغم اهمیت با بیتوجهی روبرو شدند
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارشهای حقوق بشری، اساساً با کم توجهی و بعضاً بیتوجهی رسانهها و افراد فعال در شبکههای اجتماعی که به هر ترتیب تشکیلدهندهی قسمتی از افکار عمومی هستند روبهرو شدند. گفتنی است این نوع کمتوجهیهای بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم میآورد.
از مهمترین خبرها که در این ماه با بی توجهی رسانهها و مردم روبرو شدند، میتوان به اجرای حکم اعدام مصطفی سلیمی در زندان سقز، صدور حکماعدام در ملاء عام، زندان و شلاق برای یک متهم در خراسان رضوی، پذیرش زندانی جدید بدون طی دوره قرنطینه و تاخیر در بررسی پروندههای زندانیان برای اعزام آنها به مرخصی علیرغم شیوع کرونا در کشور و مرگ پر ابهام دانیال زین العابدینی در زندان میاندوآب اشاره کرد.


تمنا  میکنم نسبت به شرایط و حال و روز اسفناک همنوعانمان که اسیر مشتی جنایتکار شده اند ،بی تفاوت نباشیم و حمایتشان کنیم.

بامید سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران و نجات و رهایی ملت سرفراز ایران

آوریل 2020



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و یک