۱۴۰۰ اسفند ۶, جمعه

اعترافگیری ویدیوئی، سلاحی پوسیده در دستان طالبان از تهران تا کابل



اعترافگیری ویدیوئی، سلاحی پوسیده در دستان طالبان از تهران تا کابل

ارث  و میراث خرس رسید به کفتار

رژیم های ضدمردمی برای بقای ننگین خود روی نا آگاه نگهداشتن تود ه های مردم حساب باز میکنند. یکی از روشهایی که حکومت اسلامی در ایران بیش از چهل سال بکار گرفته، اعتراف ویدیوئی از زندانیان سیاسی در بند است، تا در انظار عمومی مخالفین خود را وابسته به خارج معرفی کند و بخیال خود اعتراض بحق آنانرا به نظام سراپا فاسد و تبهکار اسلامی بی اعتبار کند.

در این چند روز اخیر شاهد نشر اعترافات اجباری زنان معترض افغان توسط طالبان کابل بودیم، خاطره تلخ نشر اینگونه اعترافات اجباری توسط صدا و سیمای طالبان حاکم بر تهران برایمان زنده شد. مردم مبارز و آزادیخواه ایران هرگز به آنچه نشر میشد باور نداشتند و میدانستند که آنچه در این به اصطلاح مصاحبه ها گفته میشود محصول فشار و شکنجه های جسمی و روانی بر زندانیان است و این نمایش ضدبشری را محکوم میکردند. شاید در اوایل ناآگاهترین هواداران ساده اندیش رژیم اسلامی فریب میخوردند، با گذشت زمان و افشاگری خود زندانیان از اجباری بودن اعترافات، این سلاح نیز از کار افتاده است.

 مبارزین راه آزادی بسرعت با یک اقدام این حربه ی حکومت را خنثی کردند، بسیاری از فعالین قبل از دستگیری اعلام کردند اگر در حین اسارت در زندانهای رژیم مجبور به اعترافات ویدیوئی شویم، تمامی اظهارات خود را از قبل تکذیب میکنیم.

طالبان کابل بداند، که زنان معترض افغان در داخل و فراسوی مرزها از پشتیبانی بی دریق جنبش رهائی زن در ایران و سایر نقاط جهان برخودارهستند و به تجربیات همرزمان خود در ایران و جهان مجهز خواهند شد و بحقوق خود دست خواهند یافت.

 تلاش مذبوحانه عوامل امارت اسلامی برای جدائی انداختن بین زنان مبارز و بخصوص تقسیم زنان به داخل و خارج محکوم است. حقوق زنان جهانشمول است و مطالبه آزادی و برابری، حق مسلم و انکار ناپذیر زنان افغان می باشد. فعالیتهای زنان معترض افغان در داخل و خارج مکمل یکدیگرند و مرتجعین امارت اسلامی و اربابان منطقه ای و جهانیشان این نکته را خوب درک کرده اند و از همین همبستگی در هراسند. گستره جنبش رهائی زن مرز نمی شناسد و از کابل و مزار تا اصفهان و تهران و از اسلو تا پاریس و چهارگوشه جهان فعالینش به اهمیت اتحاد مبارزاتی تا محو کلیه قوانین زن ستیز و تا کسب آزادی و برابری از پای نخواهد نشست.

زنده باد آزادی و برابری

بیست و یکم ماه فوریه

شبکه همیاری و همبستگی زنان افغانستان و ایران

Video confession, a rotten weapon in the hands of the Taliban from Tehran to Kabul
Oppressive regimes rely on keeping the masses ignorant for their disgraceful survival. One of the methods used by the Islamic government in Iran for more than forty years is the video confession of imprisoned political prisoners, in order to present their opponents as agents of foreigners in public and to discredit any rightful protest against the corrupt and criminal Islamic regime.
In the last few days, we have witnessed the publication of forced confession videos of Afghan women protesters by the Kabul Taliban. The bitter memory of the publication of such forced confessions by the ruling Taliban in Tehran came to life. The freedom-loving people of Iran never believed what was being published and knew that what was being said in these so-called interviews was the product of physical and psychological pressure and torture on prisoners, and they condemned this inhumane act. Perhaps in the beginning, the most ignorant, simple-minded supporters of the Islamic regime were deceived.
Freedom fighters quickly thwarted the government’s tactic, with many activists announcing before their arrest that if we were forced to make video confessions during the regime’s imprisonment, we would deny all of our statements in advance.
The Kabul Taliban should know that Afghan women protesters inside and outside the borders have the full support of the women’s Emancipation movement in Iran and elsewhere, and will be equipped with the experiences of their peers in Iran and around the world and will achieve their rights.
The desperate efforts of the agents of the Islamic Emirate to separate women’s rights activists and especially the division of women inside and abroad are condemned. Women’s rights are universal, and the demand for freedom and equality is an inalienable right of Afghan women. The activities of Afghan women protesters at home and abroad are complementary to each other, and the reactionaries of the Islamic Emirate and their regional and global masters are well aware of this and fear this solidarity. The scope of the women’s Emancipation movement is without borders, and from Kabul and Mazar to Isfahan and Tehran, and from Oslo to Paris and the four corners of the world, its activists will not lose sight of the importance of militant unity until all anti-women laws are abolished and freedom and equality are achieved.
Long live freedom and equality
February 21st

Cooperation and Solidarity Network of Women of Afghanistan and Iran

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و دو منتشر شد

http://rahaizanorg.blogspot.com/2022/03/rahaizan-shomareh-102.html 

۱۴۰۰ اسفند ۲, دوشنبه

در زندان های مخوف جنرال مبین و انس حقانی خروس تخم می‌دهد


آنچه در  ویدئو نشر شده توسط وزارت داخله امارت  است،  یک کلمه شنیده نمی‌شود  که این زنان را بتواند گناهکار جلوه دهد.

آنها گفتند که اعتراض کرده اند و دوستانی از خارج کشور مشوق آنها بوده  و حمایت شان کرده اند.

بله ما همه حامیان شجاعت آنها بودیم و هستیم. ما همه زنان روی زمین از همدیگر حمایت و پشتبانی میکنیم . کمپاین #stand with women in Afghanistan که توسط صدها زن و مرد خارج و داخل اجرا شد دال بر ادعای ماست .

سراحترام فرود می آوریم برای عزیزان‌مان که در چنگال طالب سخنانی را تحت فشار و با هدف مشخصی که امارت اسلامی به


زور از آنها خواسته‌اند،‌ بیان کردند.

تالبان باید بدانند؛ رابطه ناگسستنی بین زنان افغانستان‌وجود دارد و شما نمی توانید با انتشار یک ویدیو که به خیال خود اعتراف گرفته‌اید، پیوند بین زنان را که برای احقاق حقوق شرعی و قانونی‌شان مبارزه می‌کردند‌؛ برهم زنید!

چهره های رنگ‌پریده، وحشت زده همراه با مردمکهای‌لرزان که نشان می دهد، این زنان مبارز به لحاظ روحی تا چه اندازه ترسیده و نگران بوده‌اند؛آنهم نسبت به سرنوشت بعدی‌شان در طی زمانیکه در چنگال طا‌‌‌‌‌‌لبان‌اند.

همه میدانید‌‌؛‌‌ این زنان با طالب روبرو شده‌اند، گروه غدار انسان کشی که سالها فقط با سایه انتحار‌ وانفجار خود، ترس و وحشت را بر ملت افغانستان ایجاد کرده بودند‌ که‌ با بازگشت‌ شان گرسنگی ،فقر و بیچاره گی نیز بر دسترخوان این ملت اضافه شد. این گروه هر روز خود بر خونخواری و اینکه بیشترین انتحاری در جهان را انجام داده اند، با کشتار بی دریغ مردان جوان به نام عسکر و مامور جمهوریت ، با تلاشی های بی اصول و قواعد خانه های مردم و گشتن دنبال اسناد و راز های خصوصی انها، حمایت از فاشیزم قومی و صدور احکام افراطی دینی علیه زنان، گواهی داده به جهان نمایش میدهند چقدر وحشتناک و قابل ترس اند !

امارت بی مجوز رسمی زنان را اختطاف میکند، بی دلیل شکنجه میکند و بی ارتباط با وکیل و خانواده نگه‌دارد در حالیکه از این همه انکار میکند .

 لذا هر گونه سخن گفتن‌این زنان و حتی اتهام زدن‌شان بر همسنگران‌شان، آنهم برای نجات از مهلکه و رهایی‌از زیر بار شکنجه روحی طا‌‌‌‌‌‌‌‌لبان، قابل درک و فهم است.

 سخنی برای طالب کم عقل :

اینکه عملکرد زنان معترض بدون شک جانشان را به خطر می انداخت و دادخواهی برای نجات شان هم جریان داشت و دارد هم واقعیت است.

اینکه حقیقت مبارزه زنان را با اینکه زنان و گروه های طرفدار منافع ملی کشور  رفتار و ارتباط خوبی با همدیگر  داشته اند ، زیر سوال ببریم خنده دار است.چون این وظیفه ملت آگاه و مسؤل است که حامی زنان و دختران خود باشند و آرام در زیر مرکز گرمی های اروپا و امریکا نخوابند !

بله زنان و مردان تبعید شده در دیار هجرت به گیر مانده ها از نان فرزند و دسترخوان خود جدا کرده کمک میفرستند، از پنج ماه به این‌سو هیچ کدام خواب و آرام ندارند و چشمان هیچ افغانی بی اشک نیست..

هیچ کدام از زنان معترض در ویدئو نگفتند که به زور اعتراض کرده اند یا اعتراضشان در راه غلط بود.

هیچ کدام از صداهایی که ثبت کرده بودند تحریک کننده و اجباری بودن اعتراضات را  نشان نمی داد. چه بسا صدای که به نام سیما ثمر ضمیمه ساخته شده نشان می‌دهد زنی مادر وار به دخترانش دلداری می‌دهد و از شان میخواهد متحد باشند و بدون چادری سرکار و تحصیل شان بروند و نترسند !

این خفت تاریخی دیگر امارت است  بر سرنوشت زنان قهرمان ما که زیر سایه  شان احساس  گیر مانده گی میکنند،  اینگونه با چرندیات بی اساس و نشریات بی محتوا به عنوان مدعیان یک دولت که کمر امریکا و اروپا را شکسته ،عوض همسویی و انتقاد پذیری از زنان و کودکان مملکت ، اول بی‌ناموسانه زنان و کودکان را اختطاف و اسیر می‌برند بعد زیر شکنجه و تهدید از آنها  افواه  در دهان های نامحرم مردان جاهل و زنان روسپی فکر انداخته، حیثیت خود و مملکت چهل ملیونی را ویران تر میکنند

از نظر امارت  حتی نجات جان زنان و کودکان  گناه و خطاست !!

نشر این ویدئو دو سوال مهم خلق میکند :

۱- چرا چهل زن و کودک دست به هر کاری زده تا بتواند خاک تحت حاکمیت تان را ترک کنند ؟

ایا مثل پیغمبر نا راض از حضور جاهلین شده اند ؟

یا مثل مولای بلخ نا امید از جهل مرکب شما ؟؟

۲- دروغگو حافظه ندارد، مگر همین شما نبودید که گفتید دختران نزد شما نیست و آنها توسط کسانی دیگری اختطاف شده ؟ حال چطور اعترافات آنها از شکنجه گاه های شما بیرون آمده از آدرس تلویزیون تان پخش شد؟

هجرت و اعتراض علامت آشکار خلا ها و نداشته های بزرگ ارزشی، اخلاقی و مادی در نظام تان را نشان می‌دهد!

تنها این چهل زن نیستند که می‌خواهند دست به هجرت بزنند ، کل ملت آرزو ی رفتن از آن سرزمین و بیرون شدن از سلطه ی شما را دارد !!

اعتراض نشانه حاکمیت غیر عادل در آن سرزمین ست، اعتراض مردم مستقیمن متناسب ست با بی عدالتی های اجتماعی سرزمین شان ، ظهور زنان معترض نشانه جریانات  بی عدالتی جنسیتی در آن خاک است!

با نشر این ویدئو ها ، مخصوصن که صحنه های از اعترافات چون میل به هجرت و یا ادمهای که از مایل ها فاصله بهم دیگر یاری و همیاری میکنند جز تف برگشته بر صورت پر پشم خود تان نیست .

مشاورین تان ادمهای کم سوادی اند با این گونه نظر دادن های که جز خورد کردن خودتان بازتابی ندارد!

بار دیگر  ویدئوی تقلب کنید که در آن نشان دهید حتا دیوه پتنگ و یا شکریه افغان ،کریم سیرت یا داکتر فترت پاسپورت های خارجی شان را پاره کرده و قصد آمدن به وطن و خدمت با امارت  دارند! یا ویدئو زنان باسواد و تحصیل یافته ی از زنان کابل و بلخ و هرات که در حال بوسیدن منار های مدارس  تان اند و بقیه را تشویق به بازگشت میکنند، تا سود رسانه یی تان شود !

و آخرین سخن برای دختران معترض ما:

در جنگ نان و حلوا تقسیم نمیکنند !

هر جهشی در فنر نشان دهنده مقدار فشاریست که بر آن وارد آمده است ،  اینکه تالب دست به اسارت،تهدید،شکنجه و بلاخره نشر اعترافات بی اساس میزند، یعنی شما انقدر قدرت دارید و آنقدر فشار آورده اید که از سوراخ های امارت بیرون زده است !!

قرار نیست مخفی کنید و یا تحت شکنجه این سخنان واقعی  را بگویید

سرتان را بالا بگیرید

 جهان پشت سرتان ایستاده است

ماو هر چه زنی در جهان تبعید شده است از شما حمایت می‌کنیم!

زنان از سرزمینی که مردانه و خونین است باید هجرت کنند .

این پنهان نیست و نیاز نیست تالب ویدیو پر کند !

پول ، جان و مال فدای مبارزین راه آزادی برای حق شان از کار، نان و آزادی!! 

۱۴۰۰ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

بررسی نمایش نشست با طالبان در اسلو و اعتراض بحق زنان

 



http://www.rahaizan.tv/2022/01/what-was-behind-oslo-meeting-with.html

برگذاری نشست نروژ با گروه وحشی و قرون وسطائی طالبان از بهر چه بود؟

هنوز جهانیان از شوک صحنه های دلخراش فرار مردم وحشت زده در فرودگاه کابل خارج نشده اند که ناگهان با پروازی اختصاصی از کابل مواجه میشوند که، نمایندگان طالبان، این دار و دسته اسلام پناه، متوحش و زن ستیز را به پایتخت نروژ می برد تا میهمان دولتی شوند که پنجاه و یک درصد کابینه اش از زنان تشکیل شده است. برای بررسی پیش زمینه ها و مقاصد آشکار و پنهان این نشست و سیر وقایع آن، میهمان عزیزی را در برنامه داریم تا بر صحنه ها و پشت صحنه این نمایشنامه بغایت تاریک، نور بیافکند.

ویدا ساغری عزیز، فعال حقوق بشر و مدافع سرسخت حقوق زنان و کودکان افغانستان را روی خط داریم.

v     ویدای گرامی به برنامه رهائی زن خوش آمدید، به نظر میرسد آنانکه جنایتکارانه حاکمیت تروریستهای طالبان را به مردم افغانستان تحمیل کردند، در صدد بودند تا با نشست اسلو و تئاتر کمدی کلاسیک با حضور چند زن سازش کار، نرمک نرمک، امارت اسلامی را به مردم افغانستان و جهان تحمیل کنند. به راستی در اسلو چه گذشت؟

 

یکی از بدیها، نبود معلومات و اطلاعات در افغانستان است و اینکه این میزها برای افغانستان خائنانه است و برای حالت افغانستان مناسب نیست. عدم وجود اطلاعات از نحوه برگزاری مفاد بین طرفین میز مذاکره رد و بدل میشود نمایندگان مجلس و آنچه در آنجا تصمیم گرفته میشود نبود این معلومات است. قضیه از جایی آغاز میشود که هیاتی با سرکردگی یا رهبری سفیر اسلو در افغانستان وارد کابل میشود با وزیران و آقای متقی ( وزیر نهاد امور خارجه طالبان ) را میبیند که در هیچ رسانه ای بوضوح در مورد این دیدارها حرفی گفته نشد. گرچه قبل از او اتحادیه اروپا دفتر مشترک خود را در کابل باز کردند که یک زنگ خطری برای ما بود که چطور و با چه تبانی هایی توانسته اند با طالبان این دفتر اتحادیه اروپا را در کابل افغانستان باز کنند. بعد از آن هم این خانم با سر برهنه و بدون حجاب در افغانستان بود در حالیکه دو روز پیش زنان برای حجاب اجباری و برقع به خیابانها آمده بودند و اعتراض کردند که برقع افغانی نیست اما در پاسخ به زنان معترض اقای ذبیح الله مجاهد به آنها " فاحشه " خطاب کرده بود. فقط دو روز بعد از آن دو خانم بی حجاب از اسلو وارد میشوند و به سادگی و به راحتی با مقامات طالبان دیدار میکنند و در عین حال در مدت 10 روز با تعداد بسیاری تماس میگیرند از جمله وزیران دولت سابق ، فعالان مدنی سابق ، کسانیکه NGO  های زنان و کودکان داشتند و با خبرنگاران و تعدادی که خودشان میخواستند برای مذاکره در اسلو دعوت میکنند که از نگاه اصول مذاکره با یک کشور خیلی ساز و کار نیست بابت اینکه یک ملت باید آگاه باشند که با چه کسانی و در مورد چه چیزی مذاکره میکنند. مردم افغانستان تا به امروز امارت را به رسمیت نشناختند و امارت را بعنوان دشمنانشان می شناسند. دشمنانی که کودکان متولد نشده را انتحاری کردند آنوقت از اسلو می آیند و با اینها به مذاکره می نشینند و بدون اجازه مردم افغانستان یک میز مذاکره درست میکنند. خانم هدی خموش که یکی از مبارزان داخل افغانستان است از صدها زن معترضی که در افغانستان بود در دقیقه 90 با مشورت خانم سراج بطور سمبولیک از او خواستند که برای مذاکره به اسلو برود در حالیکه فقط 2 تا 3 ساعت به پرواز مانده بود. او تصمیم گرفت برود با دست خالی و ذهن خالی بر میز مذاکره بنشیند . ما همه دست به کار شدیم موادی که از طرف زنان معترض افغانستان بود  و مردم افغانستان که امارت طالبانی و تحجر مذهبی نمیخواهند. اینها همه دست به کار شدند و در کنار هدی ایستادند. برای هدی سخنرانی ، حمایت و شعار ساختند و برای هدی تریبون شدند. تریبونی که اکثریت نهادهای رسانه ای برای افغانستان حاضر نشدند تریبون برای هدی و طرفداران هدی باشند. بیشتر در خدمت خانم محبوبه سراج و شبکه زنان پروژه ای افغانستان و در خدمت حلقه قدرت مافیایی لابی های طالبان بودند. حتی خانمهایی در پشت درب هتلی که طالبان در آنجا بود آمدند تا هدی تنها نباشد. یکی از چهره های بدنام حکومت سابق بنام آقای خرم که یک دستش با طالبان در یک کاسه بود بطور بی خبر مصاحبه ای با ایران اینترنشنال انجام داد که یکی از زنان معترض بسوی او بطری پرتاب میکند که این صحنه سانسور شده و در هیچ رسانه ای نشان داده نشده است. این فضا نشان دهنده این است که میزهای مذاکرات مخصوصا میز مذاکره اسلو برای چیست. چنانچه میز قطر  دو سال در خدمت طالبان و تضعیف یک حکومت دموکراتیک بود که این میز اسلو در خدمت این میز هست و بود. در این میز مذاکره هیچ یک از خواسته های هدی که رهایی دختران زندانی است و معلومات در مورد زنانی که سه چهار ماه گم شدند و باز شدن مکاتب دانشگاهها و تدوین یک برنامه درسی مناسب با جهان و منطقه بود توجهی نشد و حتی پاسخ داده نشده است. در آخر مجبور به اعتراض شده و در سالنی که مذاکرات انجام میشد خاموشانه با دو عکس تمنا و پروانه ایستاده باقی ماند. چنانچه هدی در صفحه خودش درباره مذاکرات با اسلو بطور مفصل نوشته است که در سالن های مذاکره چه اتفاق افتاده است. محتوا همین بوده است. تعداد زیادی از خانمها و خبر نگاران که در زمان مذاکره قط خاطرات بدی از دروغگویی ها ، تعهد شکنی ها و فریب دادنهای جامعه جهانی مخصوصا آمریکایی ها داشتند مخصوصا دروغگویی های طالبان داشته اند آنها برای زن هایی که سفیر اسلو برایشان زنگ زده شد که گویا باید به این مذاکره شرکت کنند پاسخ رد دادند. مثلا خانم نرگس نهال که یکی از وزیران معادن در زمان حکومت گذشته بوده پاسخ منفی داد. مثلا خیلی از خبرنگاران از زنان پاسخ رد دادند و حاضر نشدند پشت میز مذاکره با طالبان به مذاکره بنشینند.

v     در حالیکه سخنرانی هدی در رسانه های بسیاری دست به دست میشد انعکاس و تاثیر این سخنرانی برای جنبش هایی که حاضر در افغانستان هستند و همچنین در غرب چگونه بود؟

 

در بیست سال گذشته بر هیچ میز مذاکره داخلی و بین المللی سخن مردم افغانستان، سخن دموکرات های افغانستان، سخن روشنفکران واقعی و سخن زنان واقعی آورده نشده است. سخنرانی اخیر هدی از سخن های توده مردم افغانستان، دختران و زنان افغانستان بوده است. از توده ای که مادر و پدر معلم دارند، مادر و پدر مامور دارند، مادر و پدر تحصیل کرده دارند و آنها واقعا درد جنگ های داخلی و جنگ های طالبانی ، فقر و گرسنگی را تحمل کرده و میدانند. این سخنرانی، شالوده ای از مشورت های این طیف بود. از این لحاظ چنگ بر دل همه میزد و خود را در آن میدیدند که سخنرانی بی ریای این دختر بود که باعث شد خیلی ها باور کنند که این دختر وابسته به هیچ حزب و حلقه مافیایی وابسته نیست و برای هیچ کجا کمپین نمیکند فقط برای مردم افغانستان ، برای دختران و زنانی که برای آزادی، کار و نان به خیابانها آمدندو زندانی شدند. بعضی ها در خانه های امن متواری هستند و یا به کشورهای دیگر تبعید شدند. این است که از دل کسانیکه در افغانستان و چه در خارج از افغانستان بوده اند و چه آنهایی که در کشورهای همسایه افغانستان بوده اند انعکاس عجیبی داشت و تمامی شبکه های مجازی و رسانه ها از این بحث پر شده بود . یک بحث داغ برای اولین بار شکل گرفت چون حرف مردم با هدی بر سر میز مذاکره رفت.

اما در غرب رسانه ای که از دل توده ها امده باشد نداریم و یا کم داریم. مثلا هیاتی که برای مذاکره رفتند با یک هواپیمای شخصی و سفر بسیار گران قیمت بوده است. مردم اسلو در سال 2008 حمله انتحاری طالبان را در هتل سرینا کابل تجربه کرده اند و دهها مردم نروژی توسط این هیات کشته شدند. آقایی به نام سراج حقانی به همراه برادرش،  دو برادران وحشتناکی هستند که بچه های ما از شنیدن نام آنها می ترسند . یکی از این برادرها که انس افغانی است با پاسپورت جعلی به میز مذاکره اسلو دعوت شد که خبرنگاران و فعالان حقوق بشر در همان 24 ساعت اول یک کمپین راه اندازی میکنند با جمع آوری 8 تا 9 هزار امضا و از پلیس اروپا میخواهند که او را دستگیر کنند تا دوباره به افغانستان وارد نشود اما بطور اتوماتیک صدر اعظم اسلو اظهار بی اطلاعی میکنند که خبر نداشته است چنین آدمی وارد کشورشان شده است. کسانی که متخصص رسانه ای هستند میدانند که ذهن مخاطب را با چه چیزهایی باید جذب کنند که مردم از اصل موضوع بی خبر بمانند. رسانه های غرب در محور میز مذاکره اسلو کارهایی کردند تا مردم از اصل خبر منحرف شوند و این باور برای چندمین بار شکل گرفت که آنها برای مردم افغانستان نه پاسخگو هستند و نه صادق!

 

v     ویدا ساغری گرامی، شما خود سالها در میدان فعالیت اجتماعی افغانستان تجربه دارید. آیا غرب میتواند واقعیت تلخ گرسنگی میلیونی مردم افغانستان را بهانه مراوده با طالبان نماید و کمکهای غذائی و بهداشتی بین المللی را از کانال این جماعت راهزن توزیع کند؟ آیا به نظر شما نمیشود سازمان ملل از یک شبکه مستقر و سراسری مورد اعتماد مردم برای توزیع این کمکها با نظارت کامل بین المللی بهره مند شود؟ طبق تحقیقات من حدود 18000  مدرسه در افغانستان وجود دارد که هر کدام آمار و ارقام دانش آموزان خود را میتواند مبنای توزیع مایحتاج فوری خانواده ها، بخصوص کودکان و زنان در محل قرار دهند و همزمان دست راهزنان طالبان را از غذای مردم کوتاه کنند.

ناصادقانه بودن نیت جهان در قبال پول و نان برای مردم افغانستان بارها و بارها به همه ثابت شده است. در حالیکه افغانستان دارای یک حکومت و یک سیستم نسبی بود از زمان آقای کرزای و آقای غنی که هر کدام 10 سال در افغانستان حکومت کردند از جامعه جهانی خواسته شان این بود که پول و تمام امکانات مادی و معنوی را که قرار است به مردم افغانستان کمک شود از کانال های مردمی انجام گردد نه از کانال های مافیایی و پروژه ای که معلوم نیست از چه دستی می آید و به کدام دست میرود. اینها تبدیل به مال و منال اشخاص تبدیل میشود نه برای توده های مردم افغانستان. هر چند به بهانه های مختلف حاضر شدند با سران دولت های افغانستان وارد این نوع معاملات شوند و همیشه تلاش کردند حکومت های مرکزی را در چشم مردم بی اعتماد و بی اعتبار جلوه دهند و با بستن قراردادهایی خاص NGO  هایی را که خودشان میخواستند بعنوان مرجع درست میکردند. موضوع بعدی این است که هم اکنون مقدار زیادی از پول های 20 میلیون ، 10 میلیون و 20 میلیون از سازمان های مختلف و از طریق سازمان ملل در اختیار طالبان ( به نام مردم افغانستان ) قرار گرفته است . همانطور که پیشتر  گفتم رسانه ها تلاش میکنند اخبار کمک ها را پر رنگ نکنند تا به دست مردم نرسد. یک خبر می آید و ده خبر دیگر میرسد که خبر اصلی زیر اخبار قرار میگیرد تا مردم متوجه نباشند. در همین الان فیلم هایی وجود دارد که طالبان و خانواده های آنها در خانه های بزرگی هستند و برای آنها پول ، برنج ، گندم، مواد غذایی و البسه خریداری شده است و حتی یکی از مفتضح ترین مجالس در اولین روز آمدن حکومت طالبان این بود که خانواده های انتحاری در افغانستان هر کدام 10000 افغانی گرفتند و برای آنها تحسین نامه داده شد بابت اینکه آنها جهاد کردند و آدم کشتند. این پول ها از کجا می آید؟! طالبان که پول ندارند. حتما از جایی پول به طالبان میرسد . افغانستان که تولیدی ندارد که بگویم از تولید داخل افغانستان به دست آورده اند. بحث سوم اینکه در بیست سال گذشته ثابت شده است که هیچ منبع تولیدی برای افغانستان ساخته نشده ، در کنارش اما خراب شد و ویران شد. و حالا که مردم در حالت خیلی بدی قرار دارند و بخاطر گرفتن پول ، بچه هایشان را میفروشند و دخترانشان را به ازدواج اجباری سوق میدهند. همین امروز 2 جوان بخاطر فقر خودکشی کردند. بابت این بحث ها جامعه جهانی کمکهای مالی خود را میتواند از طریق نهادهای مردمی، معلمان ، ماموران سابق که پاک هستند و از طریق جنبش های زنان و دختران انجام دهد.

 

v     آیا امکان دارد که از مدارس بعنوان پایگاهها توزیع کمکهای انساندوستان استفاده شود؟

من فکر میکنم که محور قرار دادن مدارس به نفع طالبان و تشویق تروریسم در افغانستان است. به نفع مرکز قرار دادن نهادهای افراطی در افغانستان است. از این لحاظ ما مکتب و دانشگاه داریم . کورس هایی داریم با هزاران دختر که در آنجا درس میخوانند . فکر میکنم این نهادها هم نفوذ بلندتری دارند و  هم تخصص بهتر.  به نظرم یک معلمی که درس خوانده و تحصیلات دانشگاهی دارد دانش و تخصص بیشتری در این امور دارد تا یک ملایی که 2 یا 6 کلاس بیشتر درس نخوانده است. زمانیکه ما حکومت داشتیم، مکتب ها مرکز نشر و توزیع همه خدمات نیکو برای مردم بوده است از جمله کمکهای حقوق بشری برای مردم افغانستان.

 

v     بسیار ممنون ویدا ساغری عزیز، تا آنجا که من مطلعم تعداد بسیاری مهاجرین شریف افغانستانی در کشورهای اروپائی از قدیم الایام مستقر هستند، آیا میشود از نمایندگان انساندوست پارلمانهای کشورهای محل اقامتشان بخواهند تا پرچم بررسمیت شناسی شبکه مدارس افغانستان را بعنوان طرف مراوده نهاهای بشر دوستانه بین المللی قرار داده و مانع از دستیابی طالبان به منابع مالی و مایحتاج مردم شوند؟

بله، مهاجرانی که در بیرون از افغانستان هستند آمادگی دارند تا هر نوع کمکهای گروهی که از طریق مشاوران حقوق بشر و مشاوران رسانه ها به آنها اعلام شود را عملی کنند اما مشکل اساسی این است که پارلمان ها و نهادهای خارجی بر تعهدات خود صادق نیستند. آنها به سادگی مثل پاس دادن توپ به هم تیم خودشان تلاش میکنند طرح های ما را به پروژه های خودشان تبدیل کنند مثلا مکاتب تبدیل به مدرسه طالبان شدند. نهادهای معلمان بیشتر توهین و تحقیر شدند که حتی بیشتر معلمان در خانه مانده اند. راههای برون رفت برای کسانیکه هنوز در افغانستان هستند این است که معلمان را پایگاه مردمی قرار دهند یعنی نهادهای مردمی به جای نهادهای افراطی فاسد مالی و اداری باشد.  

 

v     در پایان همانطور که میدانید بسیار از فعالین جنبش زنان در ایران به اشکال مختلف ابراز همدردی و هم صدائی خود را با دادخواهی زنان افغانستان بیان کردند. در پاسخگوئی به این ضرورت تاریخی  بود "شبکه همیاری و همبستگی زنان افغانستان و ایران" در نوامبر سال گذشته تاسیس شد و خود شما یکی از چهار موسس این شبکه هستید، ما بیانه و سند تاسیس را در دنیای مجازی منتشر کرده ایم. با توجه به اینکه در بسیاری از شهرهای ایران مهاجرین افغان زندگی میکنند، مشغول کار و تحصیل هستند و بسیاری هم بیننده برنامه رهائی زن، پیام شما برایشان چیست، و چگونه میتوانند به این شبکه متصل شوند و همیاری و همبستگی خود را نشان دهند؟

من فکر میکنم زمان آن رسیده تا زنان افغانستان از زیر سلطه حلقه مافیایی قدرتها رها شوند. قدرت زنان و مردان در چنگال چهار آدم افراطی و فاسد است. چهار آدم که ایدئولوژی و تعهداتشان معلوم نیست. وقت آن رسیده تا بیرون بیایند و تلاش کنند تا با نهادهای مردمی  پلی سازند برای از بین بردن دردهای مشترک در منطقه. در کشورهای ایران ، تاجیکستان، عربستان، ازبکستان، قرقیزستان، پاکستان و هندوستان .... زنان قدرتمندی هستند که تحت اسارت قدرتهای سودجو زخمی شده اند و ابتکار عمل زنان ایران که درد تبعید را میدانند و درد بسته شدن مکاتب و مدارس متمدانه را و درد نبود آزادی بیان و نداشتن حق حجاب اختیاری را . ابتکار عمل زنان ایران را لبیک بگوئیم و این شروع است برای ساختن یک پل برای همه زنانی که دردهای مشترکی دارند.

v     در انتها یک سوال دیگری دارم، هدی خواسته بود تا پروانه و تمنا از زندان آزاد شوند . آیا از وضعیت این عزیزان خبری دارید؟ لطفا آخرین خبری که از زنان و مردان در حبس دارید برای بینندگان برنامه بفرمائید.

البته به جز پروانه و تمنا، دختران زیادی گم هستند که طالبان آنها را برده اند و اظهار بی خبری میکنند که هیچ اطلاعی درباره آنها به رسانه ها و نهادهای حقوق بشری نمیدهند. پروانه و تمنا دو قربانی تازه طالبان هستند که برخلاف هر نوع اصول اخلاقی و بدون هیچ جرمی آنها را برده اند . تمنا و 3 خواهرش را نیمه شب از خانه شان بردند و پروانه را از راه با رنجر طالبان گرفتند. در همان روزی که هدی سخنرانی داشت توسط مادر پروانه خواستند تا هدی درباره شکنجه پروانه در میز اسلو سخن نگوید. طی تماس تلفنی که با مادر پروانه داشتم احوال مادرش خوب نبود و پروانه هم زیر شکنجه به حالت کما رفته بود. امروز دو نهاد معتبر طالبان نوشتند که جستجو برای دختران گم شده را آغاز میکنند. این نکته را در پرانتز میگویم، در کشوری که طالبان ادعا میکنند بزرگترین نیرو هستند 5 دختر ربوده میشوند و بعد از 20 روز اظهار بی اطلاعی میکنند و تازه برای پیدا کردن آنها اقدام میکنند. دختران حق گرفتن وکیل و حق دادن اطلاعات به ما را دارند. آنها حق ارتباط با خانوادهایشان را دارند. اگر طالبان ادعا میکنند که آنها را نگرفته اند اجازه بدهند تا نماینده دختران و خانوادهایشان زندان را ببینند . آرزو دارم هشتک پیدا شدن دختران در همه جا از طریق رسانه ها و هر نهاد و منبعی که هست نشر پیدا کند و البته قرار نیست که این اذیت و آزار،  دختران ما را بترساند. آنها بیدهایی نیستند که به این بادها بلرزند.

ویدا ساغری عزیز فعال حقوق بشر، مدافع سرسخت حقوق زنان و کودکان، با سپاس از اینکه  وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و نظراتتان را با بینندگان ما سهیم شدید.

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و دو منتشر شد