۱۴۰۲ اسفند ۱۰, پنجشنبه

طالبان تهران و کابل در کابوس فرا رسیدن روز جهانی زن - پانل فعالین رهائی زن از افغانستان و ایران



https://rahaizantv.blogspot.com/2024/03/march-8-challenges-taliban-of-tehran.html

مبارزه زنان برای برابری حقوقی و علیه تبعیض از تظاهراتها خیابانی و تجمعات روز جهانی زن آغاز و تا آنچه به انقلاب مهسا، زن زندگی آزادی منجر شد، بصورت مقاومت مدنی علیه قوانین قرون وسطائی ادامه دارد.

در مبارزه مردم برای دفاع از حق معیشت، که در اعتراضات فرهنگیان، بازنشستگان، کارگران و پرستاران جاریست، شاهد حضور گسترده زنان در صفوف مقدم این جنبشها هستیم.

فقر، تورم، کودکان گرسنه و سفرهای خالی، دقدقه روزمره زنان است، هرچه شکاف اقتصادی بین طبقات حاکم و اکثریت محروم جامعه ژرفتر میشود، نقش و فعالیت زنان دوشادوش مردان برای عبور از این فلاکت ضرورت بیشتری میآبد.

در آستانه هشت مارس روز جهانی زن هستیم ، جنبش انقلابی زن زندگی آزادی علیرغم افت و خیزش و هزینه هائی که متحمل شد، نسل جوان و پر انرژی دیگری را وارد جنبش برابری طلبی زنان کرد که میتواند در پیوند با جنبشهای اجتماعی دیگر مسیر عبور از نظام برده داری موجود را در برآمدهای بعدی هموارتر کند و به این کابوس قرون وسطائی پایان دهد.

ضمن تبریک فراررسیدن روز جهانی زن به میهمانان برنامه و بینندگان عزیز برنامه های رهائی از کانال یک، میهمانان عزیز خوش آمدید به برنامه ویژه رهائی زن.

 


 

مینو همتی: شما از سالها قبل توجه خاصی به موقعیت زنان کارگر داشته اید، در وضعیت تورم سرسام آور، شرایط این قشر زحمتکش را چگونه مجسم میکنید؟

 

شراره رضائی: سلام می کنم خدمت شما  و مهمانان گرامی و همچنین بیندگان عزیز سازمان رهایی زن، ممنونم از دعوتتون

مینوهمتی: شراره رضائی، شما از سالها قبل توجه خاصی به موقعیت زنان کارگر داشته اید، در وضعیت تورم سرسام آور، شرایط این قشر زحمتکش را چگونه مجسم میکنید؟

شراره رضائی: ببینید مسأله ی تورم، فقط مختص زنان کارگر نیست بلکه گریبان گیر کل جامعه است.

کل طبقه ی کارگر، کمرش زیر فشار تورم و فشارهای اقتصادی خم شده و فقر مطلق به معنای کامل، زندگی میلیون ها کارگر (اعم از زن یا مرد کارگر(، حتی در مراکز صنعتی مثل صنایع نفت و پتروشیمی را تهدید می کند، درحالیکه که  کارفرمایان هر روز فربه تر می شوند.

جدای از افزایش قیمت کالا‌های اساسی، اجاره‌بهای مسکن یکی از معضلات جدی ست  که طبقه ی کارگر و خانواده هایشان را،  بخصوص زنان سرپرست خانوارها را در تنگا قرار داده است.

ولی از آنجا که زنان کارگر، در جامعه ای با قوانین زن ستیز و تبعیض جنسیتی، حتی در شرایط برابر کاری با مردان، از حقوق و دستمزد برابر برخوردار نیستند و علاوه بر آن به دلیل نگاه سنتی و مردسالار،  زنان را، نان آور خانواده نمی دانند، به همین دلیل، زنان کارگر، اولین قربانیان اخراج ها و تعدیل نیروها هستند  و یا جزو بخش اعظم نیروی کاری هستند که،  زیر ضرب تعیین  سطحِ پایین ترین دستمزد قرار می گیرند.

بنابراین اولین و جدی‌ترین مشکل و چالشی که زنان کارگر و خصوصا زنان کارگری که  سرپرست خانوار هستند پس از حضور در عرصه اشتغال با  آن روبه‌رو می‌شوند، عدم دسترسی به منابع اقتصادی و اجتماعی عادلانه و برابرهست.

زنان کارگر، قطعا بدلیل دریافت حقوق کمتر و یا بکار گرفتن آنها به صورت کارهای روزمزدی که هیچ قراردای فی مابین کارگر و کارفرما بسته نمی شود، هیچ گونه امنیت شغلی ندارند و تحت فشار اقتصادی بیشتری قرار دارند. علاوه بر آن، از هرگونه حمایت های اجتماعی، مثل بیمه ی درمانی یا بیمه بیکاری محروم اند. در کل، زنان کارگر عموما جزو فرودست‌ترین طبقات اجتماعی محسوب میشوند.

 

مینوهمتی: زنان درصد بزرگی از کادر فرهنگی و درمانی کشور چه شاغل و چه بازنشستگان را تشکیل میدهند، از شرایط زندگی و مبارزه مطالباتی این اقشار زحمتکش چه تصویری در دسترس جامعه هست؟

شراره رضائی: همانطور که شما اشاره کردید زنان بخش جدی، از بدنه بازنشستگان، معلمان و پرستاران  را تشکیل دادند. و روزی نیست که شاهد اعتراضات، تقابل و کشمش بین این بخش از جامعه و حاکمیت نباشیم.

هر یکشنبه شاهد حضور چشمگیر اعتراضاتِ بازنشستگان و خصوصا معلمان و پرستاران هستیم. حاکمیت برای کنترل این اعتراضات، دست به دامان طرح های متعددی از جمله: طبقه بندی، رتبه بندی، تعرفه گذاری خدمات و ... به منظور آرام کردن اعتراضات و در ادامه به سرکوبِ مطالبه گری این بخشها پرداخته است.

 ما از سال گذشته تا امسال دیدیم که حاکمیت چگونه تلاش کرد که  معلمان مبارز و پیشرو را قلع و قمع کند و دست به اخراج های گسترده معلمان زد. در یکسال و نیم اخیر، بیست و پنج نفر از معلمان با سابقه های طولانی در عرصه ی تدریس رو اخراج کردند،  تعداد زیادی از معلمان و کادر درمانی در زندان هستند. حتی ما خبرهای هولناکی از خودکشی رزیدنت ها و کادر درمانی و حتی معلمین را در این سالها داشتیم. خارج از اینکه ظنِ قتل حکومتی برای برخی از این خودکشی ها مطرح هست، اما در هر صورت حاکمیت مسئول و مسسبب این وضعیت اسفناک هست.

ولی با تمام این سرکوب ها و اخراج ها، حکومت نتونسته است، راه نجاتی برای خودش پیدا کند و یا نتوانسته سکوت و عقب نشینی را به جامعه تحمیل کند. معلمان اخراجی نه تنها، عقب ننشسته اند بلکه خانم سارا سیاهپور یکی از معلمان اخراجی، با شجاعت تمام بعد از اینکه حکم اخراج ش بدستش رسید، گفت : "من حکم شرافتم را گرفتم و حکمم را مدالی خواهم کرد و به گردنم می آویزم".  

بعد از اخراج ها، شرایط زندگی و معیشت قطعا سخت می شود، شکی نیست، ولی حکومت نتونسته است با این تهدیدات، بر دهانِ معترضین قفل سکوت بزند و ما شاهد هر روزه ی اعتراضات معلمان، بازنشستگان مثل دیگر بخشهای تولیدی و خدماتی هستیم.

خواست پایه ای و اساسی کل طبقه ی کارگر در شرایط بحران اقتصادی که بورژوازی حاکم به طبقه ی کارگر تحمیل کرده،  افزایش دستمزدها و تامین معیشت خانواده های کارگری ، امنیت شغلی و داشتن زندگی در شأن و منزلت انسان هست.

 مینوهمتی: یکسال و اندی از خیزش انقلابی زن زندگی ازادی میگذرد، علیرغم سرکوب وحشیانه و هزینه های گزافی که مردان وزنان آزادیخواه و برابری طلب در این جنبش متحمل شدند، دستآوردهای آنرا چگونه ارزیابی میکنید.

شراره رضائی: در اینکه حاکمیت سرکوب و دستگیری و اعدام می کند تا جامعه را به توهّم خودش وادار به عقب نشینی کند، شکی نیست و اگر چنین نبود که دیگر نیازی به مبارزه با حاکمیت نبود.

 قطعا تمام حکومت های دیکتاتوری برای حفظ حکومت شان با تمام توان، دستگاه ارعاب و تعرضش را برای سرکوب معترضین بسیج میکند.  در مقابل این قشون کشی  حاکمیت اما، قلیانِ خشم و تکاپوی مبارزاتی جامعه ایران را میبینیم، که اعلام میکند مرعوب نخواهد شد و مبارزه را بنا به توازن قوا، در شرایط متفاوت تغییر فرم و به روز می کند.

اعتراضات سال 1401 که بعد از قتل ژینا شکل گرفت، یک رونسانس و انقلابی در مبارزات مردم و خصوصا زنان بود. قتل ژینا تنها یک جرقه ای بود بر باروت تلمبار شده و تاریخی از مبارازت زنان در ایران که به یک باره، همه رویاها و معادلات و یا توهُم حاکمیت در وابسته بودن، متکی، مطیع، انسان درجه دوم خواندن زنان را، به آتش کشید و نابود کرد.  و در ادامه با به هم پیوستن مبارزات زنان با خیزش و اعتراضات سراسری، با گره خوردن مطالبات زنان با دیگر مطالبات به حق جامعه، از جمله امنیت، رفاه، معیشت، آزادی، و برابری، مبارزه با حاکمیت ارتجاعی اسلامی شکل و ابعاد تازه ای به خودش گرفت.

ولی ما در خیزیش انقلابی زن، زندگی، آزادی، دیدم که دختران نوجوان و جوان امثال نیکا شاکرمی و غیره، در نقش مبارزین احقاق حقوق ماکزیمالیستی زنان و چراغ راه ادامه ی اعتراضات، نقش ایفا  کردند. سارینا اسماعیل زاده،  نماینده ی نسل جوانی ست که تحلیل و خواسته هاش از زندگی و از آزادی، بسیارپیشروتر از معیارهای جوانان اروپایی بود.

دخترانی که  در میدان مبارزه،  با رقص و پایکوبی بر تابوت ارتجاع و عقب ماندگی، روسری ها را به آتش کشیدند و با شکستن مرزهای جنسیتی، دختران و پسران دست در دست هم رقصیدند، و شانه به شانه هم جنگیدند و برای احقاق حقوق و مطالباتشان تا پای جان، از هم پشتیبانی و حمایت کردند.

هزارن مادری که فرزندانشون را  اعدام کردند حتی پیکر عزیزانشان را به خانواده ها تحویل ندادند ولی این مادران و خانواده ها و کل جامعه، زانوی غم به بغل نگرفتند و سکوت نکردند بلکه هر روز همبستگی سراسری تر را، فارغ از مرزهای قومی، مذهبی، هویتی ایجاد کردند و بنام مادران یا خانواده های دادخواه، صدای دادخواهی فرزندانشان شدند و هستند.

در این دوران حتی شاهد بودیم که سیستم حکومتی مرد سالار و مذهبی ایران تمام چکهایِ سفید امضاهای خودش را در اختیار اقلیت بخش دٌگم و مرتجین آن جامعه گذاشت تا به هر دری بزند و علیه خواست آزادی، برابری و رهائی زن از طوق بندگی،  سنگربندگی کند، که ما حتی شاهد افزایش قتل هایی بسیار وحشیانه و دردناک تحت لوای قتل های ناموسی با  بازگذاشتن دست جانیان، تعرض به حرمت زن توسط حاکمیت ضد زن و سیستم مرد سالار، تقریبا هر روز از گوشه و کنار ایران هستیم.

 

و این، نشان از اینکه زنان و دختران امروز، دختران دیروز نیستند. زنانی که دیگر نمی خواهند با هر خفت و تحقیری به زندگی با فردی که  امرو نهی میکند  و آقا بالاسر هست،  زندگی کنند.  زنانی که می خواهند خودشان برای زندگی و آینده شان تصمیم بگیرند.  زنانی که می خواهند آنطور که در شأن و منزلت یک انسان هست، ازاد و برابر زندگی کنند.

این مبارزه سر ایستادن نداره و زنان جامعه ایران دقیقا به دلیل جایگاه شان به عنوان پاشنه آشیل این نوع سیستم حکومتی، عزم شان را جزم کردند و  راسخ هستند که در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، موقعیت برابر، آزاد و امن را کسب کنند و کابوس هولناک حاکمیت، برای نزدیک شدن به پایان عمرش باشند.

مینو همتی: در طول تاریخ هرگاه ارتجاع مذهبی در حکومت بوده، چه در دوران قرون وسطی که کلیسا زنان نافرمان را میسوزاند و چه در حاکمیت اسلامی که با قانون شرع به جسم ، روان و حقوق زنان تجاوز میکنند. برای زنان راهی جز مبارزه روزمره با نظم حاکم وجود نداشته، سیر مبارزات زنان را در ایران چگونه توصیف میکنید؟

نسیم محمدی: زنان اولین و از جهاتی از مهمترین گروه از دسته‌ی مشارکت کنندگان در انقلاب بودند که حکومت اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ به سرکوب آنها پرداخت

در حالیکه چند ماهی از انقلاب نگذشته بود که زمزمه های حجاب اجباری  برای زنان  آغاز شد در روز جهانی زن در هفده اسفند سال ۵۷ تظاهرات باشکوه زنان برگزار  شد از جمله شعارهای آن روز

«زنان زحمت‌کش‌اند/ زحمت‌کشان آزادند»

آزادی نه شرقی نه غربی جهانیست

و رژیم را در آن مقطع وادار به عقب نشینی کردند

عقب راندن و سرکوب زنان، از عرصه‌های اجتماعی، از جمله اهدافی بود که جمهوری اسلامی با اجباری کردن حجاب آغاز کرد و سپس با تصویب قوانین  خانواده  از جمله  (حضانت فرزند ،حق خروج از کشور ،حق طلاق  چند همسری ) قوانین مجازات اسلامی عرصه را بر زنان تنگ کرد ،جمهوری اسلامی با مردانه کردن بازار کار و تعدیل ساختاری زنان زیادی را از بازار کار بیرون راند

جمهوری اسلامی برای اینکه اشکال گوناگون ستم بر زنان را در جامعه تثبیت کند، و زنان را به عقب نشینی وادار کند، بایستی به مقابله با مقاومت نیروهای مخالفش در سایر عرصه‌ها و نهادهای اجتماعی-سیاسی بپردازد

اما به جرات میتوان گفت زنان در تمام سالهای گذشته برای شکستن این قوانین ضد زن  به مقاومت های فردی و اجتماعی  دست زدند

جنبش زنان با حرکت اعتراضی  دختران خیابان انقلاب و خیزش دی ۱۳۹۶ دستخوش تحول عظیمی شد. از این پس،  مبارزه  'لغو حجاب اجباری'. که سالها نماد سلطه ی ایدیولوژیک  بر زنان بود در پیوند با خیزش دی ماه قرار گرفت

مینو همتی: با اینکه زن ستیزی از جوهر وجود طالبان کابل و تهران هریک با شکل و شمایل خاص خود، همچون کورک چرکین و متعفن سرباز  کرده است. لیکن عطرافشانی جنبش انقلابی زن زندگی آزادی فضای نوینی را در بستر مبارزات حق طلبانه زنان ایران، افغانستان و جهان جاری کرد، از تاثیرات این جنبش بر زنان افغانستان، در داخل و خارج بگوئید.

شریفا سحر: با وجودیکه جنبش زن زندگی آزادی با کشته شدن مهسا امینی موج قدرتمندی در ایران به خود گرفت ، ولی جنبش مبارزات زنان افغانستان در اگوست ۲۰۲۱ با شعار نان کار ازادی بر علیه طالبان تروریست که با دسیسه ابر قدرت های منطقه و جهان به کشور راه پیدا کردند ، صورت گرفت که مدتی قبل تر از مرگ مهسا امینی به وقوع پیوست. البته این واضح است که همان طوریکه همیشه کشور های همسایه به دلیل اشتراکات متعدد در حوادث سیاسی و اجتماعی یک دیگر تاثیر گزار بوده اند، این مبارزات هم بدون شک تاثیر خویش را بالای یکدیگر گذاشته است. اما در قسمت رشد و گسترش مبارزات در داخل افغانستان به دلیل امنیت بسیار شکننده و ظلم و تحجر به شدت وحشیانه طالبان بالای مردم و بخصوص زنان، طبیعتا هر کسی نمیتواند ازجان و خانواده خود گذشته و علنا به مبارزات ادامه دهد. چه بسیار دختران و زنان و مردان از همان اغاز سقوط تا حتی امروز در زندان های مخوف طالبان به جرم اعتراض زندانی هستند و شاهد وحشت ناک ترین شکنجه ها بوده اند. تمام دختران و زنان امروز اسیر در چهار دیواری خانه هایشان شده اند و حتی جرات بیرون رفت از خانه را ندارند که مبادا طالبان تروریست آنها را به جرم ٬بدحجابی ٬ که خودشان تعیین میکنند ، دستگیر نکنند. من معتقد هستم این وحشی گری ها، قتل های مرموز، اختتاف مبارزین، شکنجه و و تجاوز زنان و دختران و همچنان عوامل سیاسی منطقوی دیگر تاثیر منفی بالای مبارزات داخل افغانستان گذاشته و باعث شد که مبارزات زنان افغانستان به اندازه مبارزات زنان ایران شکوفا نشود.

 

 

مینو همتی: زنان درصد بزرگی از کادر فرهنگی و درمانی کشور چه شاغل و چه بازنشستگان را تشکیل میدهند، از شرایط زندگی و مبارزه مطالباتی این اقشار زحمتکش چه تصویری در دسترس جامعه هست؟

شراره رضائی: ........

 

مینو همتی: جنبش انقلابی زن زندگی آزادی در اوج خود رژیم زن ستیز را تا پرتگاه مرگ راند، هرچند حرکت خیابانی آن با سرکوب وحشیانه مواجه شد، لیکن در اشکال گوناگون به حیات خود ادامه میدهد، این آتش زیر خاکستر میتواند از کدامین جنبشهای اجتماعی سربرآورد؟

نسیم محمدی: آغاز قیام ژینا در  شهریور ۱۴۰۱ با وجود تفاوتهای متعدد از جمله در شعارها و نیز  رهبری زنان و نسل جوان کشور اتفاقی نبود که یک شبه چنین خیزش عظیمی را  به راه بیندازد بلکه این جنبش  در ادامه ی اعتراضات  دی ۹۶، آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ صورت گرفت.

 

کشته شدن  ژینا (مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد و بدنبال آن خیزش زن زندگی آزادی صحنه سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی کشور را کاملا دگرگون‌ کرد. این‌خیزش تنها علیه حجاب اجباری و‌ گشت ارشاد نبود و برای برابری زن‌ و‌ مرد در تمامی عرصه ها و همچنین برای آزادی و‌ عدالت و‌ پایان دادن به هرگونه ظلم و‌ ستم است که کماکان دغدغه اصلی و به سرانجام نرسیده ی اکثریت مردم محروم کشور است.

جنبش ژینا را نمی‌توان از تمام مبارزات و مقاومت‌های خودبه خودی و سازمان یافته‌ی زنان پس از انقلاب اسلامی جدا کرد،

زنان ایران طعم شیرین مبارزه و آزادی را چشیده آند و دیگر نمیتوانید بر آنان تملک داشته باشید ،دیگر نمیتوانید قوانین قرون وسطایی را برای کنترل زنان به کار بگیرید این زنان به عقب برنمی‌گردند . هر چه سرکوب ها شدیدتر بشه مقاومت ها هم بزرگتر و جدی تر خواهد شد.

زنان  لذت از آزادی انتخاب پوشش و رهایی بدنشان از تملک حکومت مردسالاران،  را از دست نخواهند داد!

دستاوردی که  جنبش زن زندگی آزادی داشت در ابتدا عاملیت زنان بود ،به میدان آمدن زنان تحت ستمی بود که در این سالها حضورشان کمرنگ بود این جنبش از سطح اعتراضات فعالین اجتماعی و زنان الیت جامعه فراتر رفت و جنبش های دیگر را هم به میدان آور

اگر به زندگی کشته شدگان قیام ژینا نگاه کنیم اکثرا جوانانی هستند که میدانند چه نمیخواهند و چه میخواهند  آزادی و رفاه می‌خواهند  و رژیم هر چقدر هم که در این چهار دهه کوشید نتوانست جلوی رشد  آنها را بگیرد  آنها در طلب آزادی و عدالت اجتماعی هستند

برای ما ستم بر  زن فراتر از ستم جنسی و جنسیتی است چون در جایی ستم جنسیتی با ستم طبقاتی تلاقی دارد و از این رو این جنبش مسیر زیادی تا رسیدن به برابری طی کند چون در جایی این زنان طبقه فرودست هستند که باقی میمانند و باید کنار مردان و زنان هم طبقه ی خود تا برداشتن این مناسبات مردسالاری سرمایه داری به پیش بروند

دادخواهان امروز در صف اول مبارزه علیه رژیم هستند و وحشت رژیم از برگزاری و گردهمایی های خانواده های دادخواه به بهانه های زادروز و سالگرد این عزیزان کاملا قابل مشاهده ست.حتی زندانیان سیاسی با اطلاعیه هایی که دادن ، به خصوص زندانیان سیاسی زن،واکنشهای مثبت و مهمی رو، که از داخل زندان به جنایت های و قتل های حکومتی نشان دادن از جمله اعتصاب غذای ۶۱ نفر از اونها وهمراه شدن کنشگران زیادی از داخل و خارج کشور با این حرکت نشان از  همبستگی و هم صدایی علیه رژیم نشون از ادامه داشتن این خیزش هستن و دور نیست که مردم بار دیگر به خیابان بیان با تشکل و همبستگی بیشتر

مینو همتی: رژیم فاشیست مذهبی حاکم بر ایران، علاوه بر سرکوب وحشیانه زنان، کارگران، فرهنگیان و دیگر اقشار زحمتکش، دست به تفرقه افکنی بین مردم کوچه و بازار با مهاجرین افغان مقیم ایران میزند. از نظر شما راه های خنثی کردن این سیاست راسیستی و پلید، کدامند؟

شریفا سحر: موضوع مهاجرین افغانستانی در ایران یک موضوع بسیار پیچیده و سیاسی است که ازمحدوده دانش بنده متاسفانه خارج است ولی این موضوع کاملا واضح است که حکومت ایران برای رسیدن به منافع خود از سیاست یکی به نعل و یکی به میخ دراین موضوع استفاده کرده و از یک سو دست دوستی و همکاری به طالبان میدهد و از سوی دیگر مهاجرین را در داخل خاکش به انواع مختلف تحت فشارهای روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار میدهد. مهاجرینی که از هیچ گونه حق و حقوق اجتماعی حتی خریدن یک سیم کارت به نام خودشان نیستند چه برسد به حق کار و تحصیل.  مهاجرینی که از ترس جان خود به ایران پناه برده اند و نیروی عظیم کار شاقه را در این کشور تشکیل داده اند هر روز به بهانه های مختلف تحقیر، شکنجه و کشته میشوند ولی هیچ نهاد و ارگانی برای آنها دادخواهی نمیکند.

 

 

مینو همتی: یکسال و اندی از خیزش انقلابی زن زندگی ازادی میگذرد، علیرغم سرکوب وحشیانه و هزینه های گزافی که مردان وزنان آزادیخواه و برابری طلب در این جنبش متحمل شدند، دستآوردهای آنرا چگونه ارزیابی میکنید.

 

شراره رضائی: ........

 

مینو همتی: نسیم شما در زمینه دفاع از زندانیان سیاسی در آکسیونهای بسیاری شرکت داشته اید ،عکس العمل شهروندان کشورهای اروپائی به نقض حقوق کارگران، زنان و زندانیان سیاسی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟

نسیم محمدی: بازخوردهای متفاوتی از شهروندان اروپایی میگرفتیم از وحشت و ناباوری اونها وقتی آمارهای اعدام ها و شدت و بیرحمی در سرکوب ها توسط رژیم  رو می فهمیدند تا تحسین اونها رو در سرسختی و شجاعت معترضان که اغلب جوانان و دختران و زنان بودند.همه و همه نشون میده که ما به عنوان مخالفین جمهوری اسلامی و معترضین به جنایات رژیم و منعکس کننده تصاویر اخبار و جنایات رژیم در ایران این پتانسیل رو داریم که افکار عمومی شهروندان اروپایی رو با معترضین به رژیم در ایران همراه کنیم و خیزش زن زندگی آزادی رو به عنوان یک خیزش پیشرو و رادیکال معرفی کنیم .در جایی که رژیم اسلامی تلاش میکنه با سرکوب های وحشیانه در ایران خفقان ایجاد کنه و وانمود کنه که این خیزش در نطفه خفه شده رسالت ما اتفاقا سنگین تر میشه ما باید صدای اعتراض و دادخواهی مردم ایران باشیم و پرچم زن زندگی آزادی رو زمین نگذاریم

 

مینو همتی: در آستانه هشت مارس روز جهانی زن، زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب ایران و افغانستان بدور از هرگونه تعلق قومی، عقیدتی میبایست با همبستگی و پافشاری بر مطالبات برابری طلبانه خود به مصاف طالبان کابل و تهران روند. رفع موانع راه را چگونه برمیشمارید ؟

شریفا سحر: با برگزاری نشست های علمی و عملی، گرد همایی های مشترک برای بالا بردن سطح اگاهی عمون زنان درباره قدرت همبستگی و اتحاد زنان کشورهای همسایه ما میتوانیم که سوَ تفاهمات را ازبین برده به سوی پیشرفت روز افزون زنان سرزمین مان کوشا باشیم. متاسفانه حکومت ایران از مسٍله مذهب و باورهای قوی مهاجرین افغانستانی به نحو احسنت استفاده کرده و از ایشان چوب آتش نفاق در بین گروه های مختلف میسازد که باز همان موضوع اشتراک گذاری معلومات و همکاری مداوم بین گروه های مختلف میتواند در این بخش تاثیر مثبت بگذارد.  


ماهنامه شماره یکصد و بیست رهائی زن - هشت مارس روز جهانی زن گرامی باد

https://newsletter.rahaizan.org/wp-content/uploads/2024/03/rahaizan_v3_issue_120.pdf

 

بیانیه سازمان رهایی زن به منااسبت 8 مارس روز جهانی زن



گرامی باد هشت مارس روز جهانی زن

یکصد و اندی سال از نخستین گرامیداشت سالانه روز جهانی زن میگذرد و جهان هرگز تا این حد شاهد پایمال شدن علنی و وقیحانه حقوق زنان نبوده است. رکورد تجاوز قانونی به حقوق، جسم و روان زنان در کشورهای اسلامزده ایران و افغانستان توسط رژیمهای طالبان تهران و کابل شکسته شده است. علیرغم این وصف، جهان هرگز تا این حد شاهد تلاش همه جانبه و جسورانه زنان از نوجوان تا سالمند در به چالش کشیدن  حاکمیت زن ستیز نبوده است. اگر زنان در کشورهای دیگر عمدتا برای کسب حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر مبارزه میکنند. در ایران و افغانستان علاوه برآن برای حق نفس کشیدن در فضای آزاد، بدور از تعرض گشتاپوهای اسلامی مبارزه میکنند. در ایران مبارزه زنان با تولد جنبش مهسا و شعار فراگیر زن، زندگی آزادی دوشادوش مردان نه تنها ایران، بلکه دنیا را تکان داد. رژیم اسلامی آینده محتوم خود را در چند لحظه تاریخی به چشم دید. رژیم متوجه شد که شیشه عمرش زیر گامهای استوار این جنبش ترک برداشته و بهیچوجه قابل ترمیم نیست و نهایتا شکسته شدن شیشه عمر نظام برده داری اسلامی در تند پیچ بعدی و با بهم پیوستن جنبش رهائی زن با جنبش های کارگری، فرهنگیان، دانشجویان، بازنشستگان، پرستاران و دیگر اقشار زحمتکش، به واقعیت خواهد پیوست.

با اینکه رژیم فاشسیتی اسلام پناه با تمام قوا سرکوب این جنبش انقلابی را در دستور گذاشت و صدها نفر را بقتل رساند، هزاران نفر را اسیر کرد، از شکنجه و تجاوز و کور کردن معترضین گرفته تا مسموم کردن دختران در مدارس کوتاهی نکرد. این رژیم ماهیت ضد بشری خود را آنچنان عریان کرده است که اکثریت مردم آزادیخواه ایران و جهان برای مراسم کفن و دفن حاکمیت فاشیسم اسلامی بهمراه تمامی دستگاههای سرکوبگرش از سپاه، بسیج، بیدادگاهها، و تا حوزه های جهلیه و عوامفریبیش روز شماری میکنند.

جنبش رهائی زن در هشت مارس امسال نیز گرامیداشت روز جهانی زن در ایران را با تمام قوا در هر شهر و شهرک، کوی و برزن بهر شکل ممکن برگزار میکنند. در خارج از کشور نیز فعالین رهائی زن با شرکت در راهپیمائی ها و مراسم 8 مارس در کشورهای محل اقامت خود به جلب همبستگی مردم آزادایخواه برابری طلب از جنبش زن، زندگی، آزادی خواهند کوشید.

زنده باد هشت مارس، روز جهانی زن!

به کمتر از آزادی و برابری هم رضایت نمی دهیم!

سازمان رهائی زن

هشتم مارس 2024 




ماهنامه شماره یکصد و بیست رهائی زن - هشت مارس روز جهانی زن گرامی باد

https://newsletter.rahaizan.org/wp-content/uploads/2024/03/rahaizan_v3_issue_120.pdf


ریشه های نابرابری جنسیتی در جامعه کردستان

 مناسبت ۸ مارس

نظیره معماری

 

در کردستان ، مانند دیگر نقاط ایران، که مناسبات تولیدی سرمایه داری رایجه، زنان از نابرابری عمیق و مضاعفی که بر آنها هست رنج می‌برند . جامعه طبقاتی همراه با فرهنگ غالب و ارتجاعی اسلامی و مردسالارانه تمامی زنان را در موقعیتی نابرابر و درجه چندم قرار داده است. زنان در کردستان بنا به عقب ماندگی های اقتصادی و اجتماعی و سنت های مردسالارانه با ستم به مراتب بیشتری روبرو هستند و این شرایط سیستان و بلوچستان غرق در سیل و فقر ، تنها تر از همیشه کسی فریادرسشان نیس بیش از بیش آنها را در


موقعیت نابرابر تری قرار داده است

در مقابله با چنین وضعیتی آما، مبارزه ، اعتراض و تلاش دائمی از سوی زنان هم در جریان بوده است. در کردستان مانند دیگر بخشهای ایران اعتراض و مبارزه زنان در مقابله با همه ستم های ناشی از وجود جامعه سرمایه داری و قوانین ارتجاعی و پدرسالارانه در جریان بوده ولی ، یک خصوصیت ویژه به نسبت دیگر مناطق در مبارزات آنها خودنمایی کرده و دیده شده است و آن هم این  که در کردستان بنا به وجود گرایشات و احزاب سیاسی مختلف، راه حل های مبارزاتی متفاوت هم برای زنان در اعتراض و مبارزاتشان نقش داشته است. جنبش های مختلف و غالب در کردستان یکی جنبش ناسیونالیستی و دیگری جنبش کمونیستی ، که بشدت بر هر اعتراض و مبارزاتی در کردستان در برابر نظام سرمایه دارانه و رژیم موجود اسلامی مهر خودش را زده است. از آنجا که جنبش ناسیونالیستی در حفظ نظام سرمایه داری و مردسالارانه عمیقا مشترکه و آنجا که به عنوان مخالف جمهوری اسلامی حضور دارد ، ولی همیشه در مبارزه و اعتراض زنان برای همه آزادی خواهی و برابری طلبی شان مانع جدی هم بوده . و به همین دلیل انتخاب اکثر زنان در رد جنبش ناسیونالیستی ریشه در تعلق این جنبش به حفظ ستم و نابرابری بر زنان در همه مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و آزادی های فردی و اجتماعی آنان دارد

جنبش ناسیونالیستی در کردستان در تمام عرصه های مبارزاتی که داشته و دارد، چه در شهر و در محیط کار و زندگی و چه در مبارزه مسلحانه همیشه نقشی ضمیمه ی مرد ان برای زنان قائل بوده و هر جایی هم در حاکمیت قرار گرفته اند در حفظ ستم و استثمار و مناسبات منحط مرد سالارانه کوشیده اند و بهترین ادعا برای اثبات این، حاکمیت ۳۰ ساله احزاب جنبش‌ کردایتی در کردستان عراق است که ریشه ها و هم سرنوشتی مشترکی با جنبش کردایتی در کردستان ایران داشته اند.

 در مقابل جنبش کمونیستی و رادیکال در جامعه کردستان در چهار دهه گذشته دقیقا منطبق با مبارزه طبقه کارگر و همه ستم دیدگان زن و مرد حضور داشته و در همه این سال‌ها زنان بطور برجسته ای در محیط کار و زندگی و در خانواده و حتی در مبارزه مسلحانه با رژیم از زاویه آزادیخواهی رادیکال و کمونیستی حضور داشته اند.

در همین سالهای اخیر بطور گسترده تری، مبارزات زنان در کردستان در همه ابعاد و همگام با بقیه زنان و مردان در جامعه ایران برای کنار زدن و به گور سپردن قوانین ارتجاعی مذهبی و سنت های رایج مردسالارانه در جریان بوده است.

  گرامیداشت روز ۸ مارس در جامعه کردستان از جمله عرصه ای از این مبارزات است که هر چه بیشتر نقش زنان در حضور در مبارزات رادیکال بر علیه همه ستم های طبقاتی و سنت های ارتجاعی رایج را تضمین و در اختیار جامعه قرار داده و از این زاویه نقش بی برو برگشت آنان در این منطقه را نیز برجسته کرده است

.

زنده باد آزادی و برابری

گرامی باد ۸ مارس

 

  

ماهنامه شماره یکصد و بیست رهائی زن - هشت مارس روز جهانی زن گرامی باد

https://newsletter.rahaizan.org/wp-content/uploads/2024/03/rahaizan_v3_issue_120.pdf

بمناسبت ۲۰ فوریه روز جهانی عدالت اجتماعی


نوری شریفی


عدالت اجتماعی اختراعی جدید و یا مفهوم تازه ای در جهان امروزی نیست، در واقع قدمت آن رابطه مستقیم با تاریخ موجودیت بشر دارد. این مفهوم از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است.اما آنچه بیش از هر تعریف دیگری در ارتباط با انسان امروز


موضوعیت پیدا میکند اینست که عدالت اجتماعی در جهت کاهش رنج بشر و ارتقای ارزشهای انسانی به منظور رفع هرگونه



تبعیض و توزیع ناعادلانه و نابرابر منابع در جامعه بکار گرفته میشود. در جوامع غیر مردمی و ضد حقوق بشری، ثروت در اختیار عده و طبقه ای خاص قرار داده شده است و اینان از بهترین امکانات اجتماعی برخوردار می شوند، چرایی و چگونگی این فلسفه به بحث ما مربوط میگردد.

در این زمینه سوالاتی مطرح میشود ؛

آیا لازمه عدالت اجتماعی در یک جامعه عدالت اقتصادی است یا سیاسی؟ آیا توزیع ناعادلانه ثروت، عدم وجود امکانات و فرصت های برابر برای مردم از طبقات گوناگون و با عقاید مختلف، به تمرکز قدرت در یک جامعه بر میگردد؟ تا چه اندازه هرم قدرت برای حفظ خویش طبقاتی بودن انسانها را عادی سازی می کند؟

و سؤالات بیشماری که یک سر در جامعه در میان مردم دارد و سر دیگرش در دست حاکمان زر و زور و تزویر است. در اینجا ایران را مثال می زنم، به عنوان نماد کشوری با حاکمیتی پوپولیستی و ایدئولوژیک!  

وقتی امکانات بهداشتی و درمانی، تحصیلی، و فرصت های شغلی،در مناطق خاصی از کشور به سطح محرومیت می رسد، چگونه می توان عدالت را در مخیله خود گنجاند؟ ارزشهای انسانی در چنین جوامعی به حدی پایین می آید که بر زبان راندن عدالت اجتماعی بسیار دور از ذهن و مسخره آمیز می نمایدجلب مشارکت مردم در امور سیاسی کشور تنها زمانی مطرح  میشود که مهر تاییدی بر ادامه حاکمیت نظام اسلامی باشد. بدین روی صحبت از کاهش رنج بشر با پیش کشیدن واژه عدالت اجتماعی و ربط آن به عدالت اسلامی از جانب مسببان این رنجها، کاری عبث و بیهوده می باشد.

بطور حقیقی، عدالت اجتماعی یعنی زنان بخاطر اعتراض به نداشتن آزادی و حق انتخاب و عدم امنیت در خانواده و جامعه، به زندان نیفتند و آزار و شکنجهنشوند . عدالت اجتماعی یعنی کودکان کار صاحب خانواده باشند و در امنیت عاطفی و مالی زندگی کنند. عدالت اجتماعی یعنی مشارکت مردم در سیاست های خرد و کلان جامعه خویش و سیاستمداران را پاسخگو کردن بدون ترس از مجازات! عدالت اجتماعی یعنی اعدام به عنوان کیفر یکجرم از قوانین مدنی و مجازات اسلامی خارج شود.

از دیدگاه من انسان با موجودیت خویش از زمان تولد تا مرگ ، عدالت را به عنوان مولفه ای نه اختیاری که اجباری، همواره پیش روی خود داشته است. او از کودکی و تحت تعالیم خانواده، یاد می گیرد انتخاب کند و اینکه چگونه!

در خانواده های سنتی که قدرت بصورت هرمی است، کودک انسان, قدرت را به عنوان یک امر الزامی می پذیرد که این باعث میشود وی را از مفهوم عدالت دور کند. هر چه زور و اجبار, عادی سازی شود عدالت در آن جامعه رخت بر می بندد. بنابراین وقتی می بینیمافراد یک جامعه به قدرت به عنوان یک امر طبیعی نگاه می کنند لاجرم عدالت رنگ می بازد و اینان در مقابل فریاد دادخواهان در  جامعه مقاومت نشان می دهند. عدالت اجتماعی نیز همچون دیگر ساختارها در جامعه نیازمند بسترسازی فرهنگی است. هرگاه هر فرد در درون خود به عدالت در مفهوم کلی آن اعتقاد پیدا کرد میتواند آن را از حاکمان مطالبه کرده و در راه رسیدن به آن مبارزه کند.

باشد تا عدالت اجتماعی جهان گستر شود.

گرامی باد روز جهانی عدالت اجتماعی!


ماهنامه شماره یکصد و بیست رهائی زن - هشت مارس روز جهانی زن گرامی باد

https://newsletter.rahaizan.org/wp-content/uploads/2024/03/rahaizan_v3_issue_120.pdf