۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

نوک کوه یخ آزار جنسی - مصاحبه تلویزیون رهایی زن با شراره رضایی



خبرگزاریهای جهان در لابلای گزارشات جشن و سرور تحویل سال، تعرض سازمانیافته به زنان در شهر کلن و چند شهر دیگر آلمان برجسته کردند. این واقعه عواقب متعددی را بدنبال داشت که در برنامه امشب در گفتگو با شراره رضائی فعال حقوق زنان و مدیر مسئول ماهنامه رهائی زن مقیم آلمان، به بحث و گفتگو می نشینیم.


شراره عزیز با سلام به برنامه رهائی زن خوش آمدید.
سلام به شما و سلام به ببیندگان عزیز تلویزیون سازمان رهایی زن

رهایی زن : قبل از هرچیز میایلم در مورد اینکه تعرضات جنسی اخیر که به عبارتی سازمان یافته شروع شده است که بنوع خود بیسابقه بوده است توضیح دهید.
شراره رضایی : خب همانطور همه ی کشورهای اروپایی و شاید کشورهای دنیا مرسوم است. شب ژانویه و سال نو را جشن می گیرند.  هزاران نفر از مردم معمولا در میدان های اصلی شهر هزاران جمع می شوند. آتش بازی و رقص و شادی می کنند. و هر سال این اتفاق می افتد. امسال هم در کشور آلمان، کلن و سایر شهرهای دیگر از جلمه دوسلدورف، هامبورگ و شتوتگران هم همین جشن برپا شد. روز بعد از آن شب پلیس گزارشی مطبوعاتیا منتشر کرد که همه چیز در  «فضای شادمانی»  و مسالمت آمیز تمام شد. ولی یکی دو روز بعد خبری پخش شد مبنی بر اینکه گروهی سازمان یافته در ایستگاه قطار که اکثراً مهاجر هستند به زنان تعرض جنسی، کیف قاپی و دو مورد تجاوز جنسی هم اعلام شده.  بین روزهای ۸ و ۱۲ ژانویه تعداد شکایت ها بیش از ۴۰۰ نفر رسید.  ولی پلیس اعلام کرد که تنها دو نفر را توانسته ه  دستگیر کند و آن هم دلایل و مدارک معتبری نداشتند و آزاد شدند.
ولی نکته ای که باید یادآور بشوم  اینکه طبق قانون اصلا پلیس اعلا تا مشخص نشدن واقعیت و پایان تحقیقات، حق نداره که هویت کسی را بعنوان مجرم آشکارکند و علیه کسی اعلام جرم کند خصوصا آفریقایی ها و عرب زبان ها را اعلام کرد. در جای سوال که در کشوری که تمام سیستم ش به دوربین های مداربسته مجهز حتی در مغازهای شخصی و معمولی که معمولا یک کارگری را بعنوان فروشنده در آنجا کار می کند، کارفرما دائما این کارگر را زیر نظر دارد که مبادا دزدی صورت گیرد. سوال پیش می آید که اگر پلیس به تعدای مشکوک شده که در ایستگاه قطار بودند باید بیشتر تحقیق می کرد و اگر هم اینطور نبود باید این افراد و گروه را زیر نظر قرار می داد تا حداقل آنچه بعنوان تعرض به زنان است جلوگیری کنند.

رهایی زن : همانطور که برخی شاهدان عینی اظهار داشتند یک گروه سه نفره که عرب زبان بنظر میرسیدند در رهبری گروه بیست تا سی نفره تعرض گروه را هدایت میکردند. با توجه سیاستهای حکومت اسلامی داعش در ایجاد رعب و وحشت در غرب آیا ردپای عاملان ارتجاع اسلامی را در این وقایع مشاهده میکنید؟
شراره رضایی : من تا بحال کسی را بعنوان شهادت ندیدم جز آن اخبار ضدونقیض که پلیس اعلام می کند. آنچه پلیس گفته در همان شب تعداد حدود 400 تا 500 نفر جوان که از یکساعت قبل یعنی 11 شب در جلوی ایستگاه مرکزی قطار به صورت گروهی بودند که اگر بخواهیم این را به داعش مرتبط کنیم وضعیت پناهندگان به مراتب بدتر خواهد شد و در ضمن من فکر نمی کنم دراین ارتباط پای داعش در میان باشد چرا که سوابق داعش نشان داده که آنها وحشی تر از این حرف ها هستند و اگر اینطور بود حتما به شکل دیگری مثل انتحاری و یا انفجارهایی که درگروه ها و تجماعت و یا جشن های دیگری اتفاقی که در  فرانسه و یا ترکیه اتفاق افتد حتما به شکل دیگری می بود. ولی حکومت های اسلامی حتما نقش داشتند چرا که مردسالاری در جوامع  کشورهایی با حاکمیت اسلامی هستند قطعا پررنگ تر است و مردسالاری نهادینه شده در مردان به دلایل تربیتی و آنچه که دولت به جامعه به شکل آموزش داده می شود.
می توان به اسلام نقد کرد و می توان گفت که اسلام دین خشونت آمیز است و داره خشونت را بازتولید می کند ولی مسلمان ستیزی چیز دیگری ست و آن بعد انسانی است چون بر علیه یک انسان صحبت می کنید. افرادی در کشورهای مسلمان هستند بنا به شرایط جامعه شان مثل ایران کسی نمی تواند حتی با وجود آنکه بخش وسیعی از جوان ها چیزی بنام اسلام را قبول ندارند و خیلی درصد کمی از افراد نماز می خوانند ولی می گویند جامعه اسلامی ست و اینها را باید از هم تفکیک کرد و قطعا جامعه ی مردسالار در روی افراد تاثیرگذار است و وقتی این مردها در جامعه ی دیگری می شوند ممکن است بازخورد بدی داشته باشد.

 رهایی زن : سابقه بدمستی و آزار جنسی در شب سال نو و جشن اکتبر در آلمان و تفاوتهای آن با تعرضات اخیر چه بوده است؟
شراره رضایی : طبق آمار سازمان‌های زنان هرساله در جشن اکتبر یا همان جشن آبجوی مونیخ به طور متوسط به ۱۰ زن تجاوز جنسی می‌شود. البته این آمار رسمی و آمار غیررسمی و آنچه اعلام نمی شود گفته می شود حتی تا 200 نفر مورد تعرض جنسی هم رخ داده . آمار آزار و اذیت و تعرض جنسی در جشن کارناوال کلن نیز بسیار بالاست اما به دلیل جدی نگرفتن موضوع از طرف پلیس این شکایت‌ها عموما ثبت نمی‌شوند. و در هیچ آماری نمی آید. در آلمان از هر 7 زن یک نفر حداقل یکبار مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. این تجاوز جنسی فقط در خیابان نیست. وقتی عدم رضایت زن در سکس هم باشد اینهم خشونت و تجاوز محسوب می شود.  8000 مورد تجاوز جنسی در سال صورت میگیرد. در سال 2012 تنها 4/8 درصد تونستن این جرم ها را به اثبات برسونند و یعنی بعنوان جرم، مجرمین محکوم بشوند. تخمین زده شده که سالانه 4/2 میلیون زن و کودک در سرتاسرجهان قربانی تجارت جنسی می شوند. طبق برآورد سازمان جهانی کار، درآمد متوسط از فحشای اجباری معادل 67 هزار دلار هرساله دولت ها از مکان های تن فروشی زنان سود می برند.
در فوریه 2015 یک زن عرب که روسری به سر داشته در ساعت 5 بعدازظهر وقتی در خیابان میرفته کسی با یک جسم سنگین به سرش می زنه و حدود یکساعت یا بیشتر بی هوش بوده وقتی به هوش می یاد لباسش پاره بوده و بر روی تنش آب جو و مشروب ریخته بودند و قتی کمی هوشیار می شود و به پلیس شکایت می کند ولی پلیس حرف این زن  رو به مسخره می گیرد و می گوید زیاد آبجو و مشروب خوردی! . ولی بعدها از طریق یک روزنامه ی محلی رسانه ای می شود.منظورم این است که در بسیاری از موارد پلیس این را نادیده می گیرد.
ولی المان بخاطر هجوم پناهندگان به آلمان یک اهرم فشاری را به شکل سازمان یافته می خواهند یک بهانه ای را بدست دولت بدهند تا اخراج پناهندگان راحت تر شود. حتما تجاوزی صورت گرفته همانطور که در جشن های قبلی هم صورت گرفته و باز هم این زن هست که قربانی می شود. و حتما اولین بار نیست و آخرین بار هم نیست چون خود دولت ها و نظام سرمایه داری برای به جیب زدن سودسرمایه دارد این سکسیزم را تولید می کند و برای فروش هر کالایی از جنسیت زن استفاده می کند. در تلویزیون دائم فیلم های پرنو را تبلیغ می کند و به نمایش می گذارد.
ولی این فشار الان بر روی پناهندگان می آورد برای تسهیل اخراج آنها درحالی که خود کشورهای اروپایی این جنگ و خشونت و دخالت نظامی در کشورهای خاورمیانه را دارند و به آنها اسلحه می فروشند. مسلما هیچ انسانی اگر یک زندگی خوب و بدون جنگ داشته باشد به کشور دیگر پناهنده نمی شود. چرا یک اروپایی در کشورهای خاورمیانه پناهنده نمی شود؟! چون در رفاه است. ولی اگر مردم خاورمیانه امنیت و رفاه داشتند. اگر جنگ ،خشونت، دربدری و بی خانمانی و تجاوز نبود قطعا کسی پناهنده نمی شد.کشورهای اروپایی دارند برنامه ای را میچینند که اولا دخالتگری خودشان را در دخالتگری در کشورهای دیگر پوشش بدهند و از سوی دیگر دارند فاشیزم را دارد قوی می کند. این تجاوز هر سال هست ولی هیچ کس صدایش بلند نمی شود ولی در این رابطه اینهه هیاهو می کنند. من نمی گویم این اتفاق نیافتاده است. بلکه این اتفاق افتاده ولی در این مسئله پناهنده ستیزی در دیپورت پناهندگان و براه انداختن پروپاگانداهای فاشیستی مسئله خشونت و تعرض به زن در این هیاهو حل و گم شد وباز این زن هست که قربانی می شود. اون دو زن که تجاوز به آنها شد چه اتفاقی برای خودشون افتاد. یا اروپا نمی تواند از زنان حمایت کند. کما اینکه دولت هم به  کم کاری پلیس در این رابطه اعتراف کرده است.

رهایی زن : تا کنون مشخص شده استکه اکثر مهاجمین از کشورهای اسلامزده بوده اند، کشورهائیکه زن ستیزی و آزار جنسی زنان نهادینه شده است. عکس العمل زنان مهاجری که از سایه شوم قوانین شریعت گریخته اند به این ماجرا چه بوده است؟
شراره رضایی : من قبل از پاسخ به سوال شما باید به یک مسئله ای اشاره کنم. پلیس شهر کلن آلمان آخرین خبری که اعلام کرده با عنوان آماری که نباید منتشر می شد. اعتراف کرده که   بخش بزرگی از پناهجویان آمده به آلمان از هنگام ورود به این کشور، هیچ تخلفی مرتکب نشده‌اند.
  
***
  از مجموع ۱۱۱۱ پناهجوی سوری که در شهر کلن ثبت‌نام شده‌اند تنها ۵ نفر مرتکب تخلف شده‌اند که در دفاتر پلیس کلن ثبت شده است. این پنج مورد کمتر از نیم درصد است. از ۶۶۰ نفر پناهجوی افغان ساکن کلن تنها ۴ مورد تخلف ثبت شده است.از ۷۸۹ پناهجوی عراقی آمده به شهر کلن ۱۹ نفر مورد بازجویی پلیس قرار گرفته‌اند و از ۲۹۴ پناهجوی ایرانی، تنها ۹ نفر به تور پلیس افتاده و نام‌شان در دفاتر پلیس کلن قید شده است. در میان ۵۲۱ پناهجوی آمده از مراکش میزان ارتکاب تخلف ۴۰ درصد است.
اولین واکنش از سوی پناهندگان این بوده که  یک متن عذرخواهی برای تعرض به زنان شب سال نو و همراه دادن گل به زنان اروپایی این عمل را  محکوم کردند که  عمل غیر انسانی بوده و باید با مجرمین برخورد بشود. واقعیت اینکه دستی که برای تعرض به زن دراز می شود باید کوتاه کرد و توبیخ شود. ولی چاره کار اخراج پناهندگان از کشور نیست. مثل این است که یک کودکی که مرتکب خطایی شده باشد از مدرسه اخراج کنند و در دل جامعه رها کنند و بگویند هرکاری می خواهی بکن.  به نظر من علاوه بر تاوان دارد کارش باید این آدم ها تحت درمان قرار بگیرند. اینها در کشورهایی بودند که مردسالاری به شدت نهادینه شده و قوانین بر علیه زن هستند. در پاکستان زنی به جرم داشتن یک موبایل سنگسار می شود و این مردها در آن جامعه 30 یا 40 سال  با آن تفکر بزرگ شده و باید این آدم ها تحت درمان قرار بگیرند. مثلا چند سال پیش یک خانم ایرانی که پارتنر (دوست پسر) عراقی داشت. پارتنرش صورتش را مثله (بریدن) می کند و بعد به کشور خودش فرار می کند بدون اینکه مجرم شناخته شود. وقتی کسی از کشور خارج می شود یعنی تو مجاز هستی که در کشور خودت به زنان کشور خودت تجاوز کنی ولی در اروپا نه. با توجه به اینکه در اروپا هم این اتفاق می افتد.
در سوریه الان در دو شهر بنام کفریا و فوعه هست که 42 هزار نفر در معرض گرسنگی هستند که تحت محاصره حزب الله که ایران هم از آن حمایت می کند. هزاران زن و کودک و مرد دارند از گرسنگی می میرند. مگر می توان در را به روی آنها بست به جرم اینکه مسلمان هستند. آنها خودشان قربانی این نظام مردسالار و اسلام هستند. داعش صدها زن را به بردگی جنسی می گیرد و در بازار می فروشد و از این راه تجارت می کند و سودهای کلان می برد.
با وجود با اینکه این موج تأثیر منفی داشته ولی باز بر اساس یک نظرسنجی با تمام این تبلیغات و کارزار ضد پناهندگی،  ۶۰ درصد مردم آلمان پس از وقایع شب سال نو در کلن همچنان دید مثبتی نسبت به خارجیان دارند. ۳۷ درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند که پس از این واقعه دیدشان نسبت به خارجی‌ها منفی‌تر شده است. و دولت موفق شده که نفرت پراکنی کند. که باید سرسختانه جلوی این نفرت پراکنی علیه خارجیان ایستاد و جلوی آن را گرفت.
تعدادی از زنان که حتی برای پناهندگان کار می کنند در سیاستی که دولت آلمان در پیش گرفته همراه شدند. ولی یک بخش دیگر به این مسئله معترض شدند که این یک نگاه ضد انسانی هست. و فکر می کنم آنچه که ضعف خود دولت بوده و نتوانسته امنیت زن ها را تامین کند دارد با یک مسئله ی دیگر پوشش می دهد. و این نشان می دهد که زنان در کشورهای اروپایی هم مورد تعرض قرار می گیرند و ما چقدر نیاز داریم که بر علیه فاشیزم و سکسیزم مقابله کنیم. وقتی می گویم از هر 7 زن یک زن مورد تعرض قرار می گیرد نشان می دهد که ضعف وجود دارد و زن باید احساس امنیت کند ومکان های حمایتی و حقوقی بیشتر باشد که دیگر شاهد این مسایل نباشیم.

رهایی زن : واکنش جریانات دست راستی و ضد مهاجر در آلمان به این وقایع چه بوده است؟
شراره رضایی : وقتی این خبر پخش شد در روزنامه ی (زود دویچه زایتونگ) تصویر پاهای لخت  زنی رو کشیده که  یک دست سیاه که اندام تناسلی این زن رو لمس می کند. در روزنامه ی دیگری بنام فوکوس چیزی  مشابه اون که یک زنی لخت که تصویر پنجه های سیاه در تمام قسمت های بدن زن رو لمس می کند. در اروپا با وجود اینکه پلیس هنوز درحال تحقیق است و هنوز کسی را بعنوان مجرم نتوانسته دستگیر کند ولی  این کاملا از یک نگاه ضدانسانی فاشیستی نشأت میگیرد و از طرفی گروهی بنام پگیدا که نئونازی ها هستند برعلیه پناهندگان و خواستار اخراج پناهندگان و بستن مرزها بروی انها بودند که خوشبختانه تعداد اونها خیلی نبود. از سوی دیگر سازمان های پیشرو هم بودند که خواهان این بودند که درهای کشورمون باید باز باشد و ما از آنها استقبال می کنیم ولی باید جامعه را از سکسیزم و فاشیزم پاک کرد. و یک گروه مترقی زنان چپ آلمان بیانیه ای دادند که خواهان محکومیت عاملان آن و همینطور سهل انگاری و کم کاری پلیس شدند و امینت زنان در جامعه باید تامین شود.
به این نفرت پراکنی باید مقابله کرد و پایان داد چون اگر اینطور پیش برود هر زمان که یک اتفاقی یا جنایتی صورت می گیرد اولین نگاه ها به سمت زنی می رود که روسری سرکرده و یا مسلمان است و او را مجرم خطاب کند. و این نگاه خطرناک است و می تواند عواقب بدی در پی داشته باشد. در کرواسی رئیس جمهوری ش گفته برای اینکه زنان مان در امنیت باشد مسلمان ها را راه نمی دهیم. ولی باید جلوی این ها ایستاد.
ولی تاکنون پلیس هیچ خبر موثقی در این رابطه بیرون نیامده اینکه چه کسانی بودند. و تاکنون کسی رسما دستگیر نشده و باید منتظر اخبار بعدی بود. ولی مهمتر از آن اینست که هر زنی که مورد تعرض قرار می گیرد باید احساس امنیت کند که بتواند اعلام جرم کند و احساس امنیت کند. از سوی دیگر باید خواهان پایان دادن به فروش سکس در کشورهای اروپایی بود که از سود مالیات و فروش سکس پول های کلانی به جیب می زند، شد.

رهایی زن : شراره عزیز از با سپاس از اینکه نظرت را با بینندگان ما سهیم شدید.
شراره رضایی : منم از شما متشکرم که این فرصت را به من دادید.


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم 





سقوط اخلاق حرفه اى در حكومت دينى جمهورى اسلامى ! - شاهین کاظمی



در روزهاى گذشته خبرى از داخل ايران منتشر شد مبنى بر اينكه بخيه هاى صورت يك كودك ٤ساله بدليل عدم توان پرداخت هزينه بيمارستان توسط والدين با دستور پزشك كشيده شده و بيمار خردسال با زخم باز از بيمارستان مرخص شده است ، با اينكه فقر موجود در جامعه ايرانى بويژه در طبقه ضعيف تقريباً همه گير شده و سرمايه هاى ملى نظير نفت بجاى تامين هزينه هاى اوليه مثل درمان رايگان براى شهروندان ايرانى خرج جنگ سوريه و عراق ويمن و.... واهداف تبليغاتى رژيم مذهبى ايران ميشود . موضوع مشكلات زياد اقتصادى خود عامل هزاران بدبختى و مصيبت براى طبقه فقير جامعه هست در اين نيز شكى نيست كه خود جاى هزاران ساعت بحث و مجادله را مى طلبد . من اين اتفاق پيش امده براى كودك صورت شكافته را مى خواهم از منظرى ديگر با هم ببينيم ، از ديدگاه پزشكى و سوگند نامه سقراط وحقوق بشر و پزشكان بدون مرز نگاه كنيم ، حس دردى كه اين كودك براى درمان وبخيه شدن ميكشد كه تا اينجا طبيعى هست كه بايد صورت شكافته شده دوخته شود اما وقتى بخيه زدن تمام ميشود و پزشك مسئول ميفهمد كه والدين كودك عاجز هستند از پرداخت ١٥٠هزار تومان هزينه درمان و در كمال ناباورى و بدونه در نظر گرفتن انسانيت و مسئوليتى پزشكى خود دستور كشيدن بخيه ها را ميدهد كه وقتى از اينجا ماجرا به دردى كه اين كودك معصوم و فقير ميكشد دل هر انسانى به درد ميايد و من با خود انديشيدم و سؤالى هائي در ذهنم إيجاد شد كه :

ايا اين پزشك اگر به پول فكر نميكرد و از نظر اخلاق حرفه اى درمان بيمار را مدنظر قرار ميداد كه بويژه بيمار يك خردسال هست چه اتفاقى در يك بيمارستان دولتى برايش ميافتاد ؟ 

ايا كسى كه ميتواند درد را جاگزين درمان ميكند براى پول طبابت نميكند بلكه تجارت ميكند خودش يك مدل داعش زاده شده در حكومت جمهورى اسلامى نيست ؟


بدونه شك اين شخص تحت تعليم حاكمان مستبد و دزد ايران بوده كه جان مردم از كوچك وبزرگ براى هيچكدام از أفراد حكومتى از رهبر يك دست گرفته تا نوچه هايش اهمييتى ندارد .

و اما !

مردم چرا اين همه ظلم و ستم كه يك از هزاران رسانه اى ميشود برايشان مهم نيست كه بيدار شوند و با إيجاد كمپين هاى مبارزاتى بر دهان اين حاكمان ديكتاتور و فاسد بكوبند و با پيروزى به همه حقوق قانونى و مدنى خود برسند .

به اميد بيدارى ورهائى و نابودى ديكتاتور دينى تهران


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم



دلیل اصلی تنش در خاورمیانه،فقط دعوای شیعه ووهابیت نیست - سحر بابا سجلی




یکی از عوامل که باعث تشنج در خاورمیانه شده می توان گفت گسترش شیعه «جمهوری اسلامی ایران» و وهابیت«آل سعودی»،اختلاف فی مابین

اعدام شیخ نمر و تشنجات اخیر بین ایران و عربستان ریشه این تنازعات، سیاسی بوده و بسیار پیچیده‌تر از تحلیل ساده‌انگارانه عده‌ای است که فقط آن را اختلافی مذهبی بین شیعه و سنی می‌دانند.

برخی، اعدام‌های اخیر عربستان سعودی را بخشی از تلاش این کشور در راستای مقابله با اسلام افراطی خوانده‌اند«آل سعودی»، اما همه باید به یاد داشته باشند که دین رسمی حکومت سعودی یعنی وهابیت خودش تعبیری بسیار افراط گرایانه از اسلام است و از این جهت، عقاید حکومت این کشور بسیار شبیه باورهای دینی گروه‌های خشونت‌گرایی مانند القاعده و داعش است. به خصوص که در میان اعدام‌شدگان اخیر که به جرم افراط‌گرایی و تروریسم توسط حکومت عربستان اعدام شدند نام روحانی شیعه شیخ نمر النمر به چشم می‌خورد. شیخ نمر یکی از منتقدان بسیار جدی دولت سعودی بود؛ دولتی که دهه‌هاست اقلیت شیعه این کشور را سرکوب کرده است. نمر طرفدار مبارزه مسالمت‌آمیز بود. شعار سیاسی او «کلمه، نه گلوله!» بود. اعدام او که توسط گروه‌های حقوق بشری سراسر جهان از جمله عفو بین‌الملل محکوم شده است منجر به حمله به سفارت عربستان در تهران و سپس قطع روابط ایران و عربستان شد.

از طرفی خودحکومت جمهوری اسلامی هر سال اعدامهای عقیدتی داردو برای نمونه لیست جدیداسامی ۵۲ زندانی سیاسیء عقیدتی که می توان نام برد۱.زانیار مرادی ۲. لقمان مرادی و......غیره.

از نوع برخورد این دوکشور می توان به این نتیجه رسید که پایه واساس این حکومتهای دینی برای تداوم خویش براساس دیکتاتوری بنا ریزی شده و برای این منظور حتی شروع به سرمایگزاری در خارج از قلمرو خویش نمودن و باغارت سرمایهٔ ملی و خرج کردن آن خارج از دیکتاتوری خویش نموداند که این سرمایه ها صرف نابودی وبه خاک خون کشیدن ملتهای دیگر امثال سوریه ،عراق ولبنان شده وهمچنین باعث نبودامنیت جهانی و ثروتمندتر شدن ابرقدرت و کشورهای صنعتی.

حکومت مثل جمهوری اسلامی ایران که با حمایت و شراکات غارتگران خارجی ملت ایران و خاورمیانه را به خاک خون کشیدن و در پایان میتوان نتیجه گرفت که فقط دین مخرب نیست نوع حکومت دیکتاری و نبود دمکراسی و تک حزبی یکی از عوامل اصلی و مخرب است که متأسفانه جوامع سود طلب با شارژ کردن این دیکتاتورها مثل حکومت سعودی وآخوندیهٔ ایران،کشورهای خود و خاورمیانه به خاک خون کشیدن.


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم 






نقش زنان در حکومت های اسلامی - دل آرام آزمون



یکی دیگر از گروه های اسلامی که به تشکیل یک حکومت و جامعه اسلامی می اندیشد گروه موسوم به داعش است. 

گروه جهادگر یا جنایتکار داعش بارفتار دوگانه خود نسبت به زنان بازتاب روشنی از نگاه مکتب اسلامی به جنس زن است. 

از یک سو این گروه با زنان رفتاری غیر انسانی داشته و آنها را کالایی برای تجارت میداند و بعنوان پاداش به پیکار جویان هدیه میدهد...بطوریکه بنابر گزارش بی بی سی حداقل2000دختر و زن ایزدی هنوز در اسارت نیروهای داعش هستند.(مطابق آیات قرآن با زنان اسیر رفتار غیر انسانی دارند).

و اما از طرف دیگر داعش برای زنان مسلمانی که به مناطق تحت حکومت آنها وارد میشوند به نوعی برنامه ریزی دارد.

برعکس طالبان والقاعده داعش به بسیاری از زنان غربی که به خدمت گرفته اجازه میدهد که در شبکه های اجتماعی نقش داشته باشند.

زنان مجردی که به داعش پیوسته اند در امنیت نگهداری شده و در حالیکه به آنها تعالیم مذهبی القا میشود تلاش میشود هر چه سریعتر برایشان همسری پیدا شود.

و اما عده ای از آنها به گردان خنسا می پیوندند. این گردان تنها از زنان تشکیل شده ودر شهرهای مثل رقه و موصل گشت زنی کرده و قوانین سختگیرانه را به مردم تحمیل میکنند. افراد این گردان به انجام تنبیهات شدیدی مثل کتک زدن ویا شلاق زدن افرادی که لباس مناسب به تن نمیکنند معروف هستند. 

به گفته کارشناسان بسیاری از زنانی که با عبور از مرز ترکیه به مناطق تحت کنترل داعش میروند خیلی زود هر گونه تفکر و تصوری که از شرکت در میادین جنگ یا حضور در خط مقدم با کلاشینکف داشته اند نقش بر آب میبینند. البته اکثریت آنها بسیار جوان و دارای شور وهیجان احمقانه برای جنگ ونیز دارای انگیزه های جنسی و اسلامی برای جهاد نکاح میباشند.

کسانی که در جامعه مدرن غرب حرفی برای گفتن ندارند و در خانواده های مسلمان و عمری با رویایی با دوگانگي زندگی کرده اند و به تعادل منطقی نرسیده اند.
داعش به زنان بعنوان عامل ضروری برای حفظ این گروه مینگرد بدلیل اینکه خود در پی ساختن یک حکومت و خلافت دایمی در مناطق عراق و شام و حتی خاورمیانه است و از زنان بعنوان نیمی از جامعه استفاده میکند. 

طرز نگاه داعش به زنان مطابق همان نگاه حکومت اسلامی ایران به جنس زن در جامعه است و زنان داعشی که به گروه خنسا میپیوندند ودر جهت تنبیه و تأدیب دیگر زنان برمیایند همانند همان زنانی هستند که به گروه های انتظامات و بسیج وگشت های ارشاد میروند. با همان نگاه و اختیارات که بتوانند با زنان و دختران جامعه خودشان مانند گناهکاران رفتار کنند.

و هستند زنانی که در مجلس یا نهادهای دیگر دولتی تشریف دارند و رسماً بدلیل شخصیت دوگانه ای که دارند بازیچه اهداف مسئولان و حاکمان اسلامی جامعه هستند که البته گاهی در حماقت و زیر پا گذاشتن حقوق زنان پیشی میگیرند و سخنرانی هایی میکنند که متحجرین افراد را هم به تحیر وا میدارند. 

اینان نیز نمونه هایی از زنان خودباخته داعشی هستند که مایلند در یک حکومت ضد انسانی و اسلامی عرض اندام کنند.

اصولاً زن در قرآن و قوانین اسلامی بقدری کم ارزش است که شوهر اجازه دارد (مطابق سوره نسا آیه 34)او را کتک بزند ویا 4زن عقدی داشته باشد و تابینهایت کنیز (صیغه) داشته باشد و در اجتماع هم که اصولاً حقوقی برای زن تعریف نشده است

سیاست دوگانه حکومت اسلامی ایران نیز چنین است برای نمایش ارزش زنان حضور آنها را در جامعه و دانشگاه ها نشان میدهد از طرفی باحضور گشت های ارشاد و سرکوب بسیاری از حقوق اولیه آنها سعی در جهت به انزوا کشاندن زنان و اسلامی کردن هر چه بیشتر جامعه دارد. ..

مکتب جامعه اسلامی واقعی همان تفکر ضد علم و دانش است که تنها به تنبیه و تادیب و کشتار و جنگ می اندیشد همانگونه که کاملاً چهره واقعی خود را در مناطق اسلام زده آشکار و هویدا نموده است. 

با امید به روزی که همه زنان در همه کشورهای اسلامی ارزش حقیقی خود را دریابند و نه تنها برای خود بلکه برای سایر هم نوعان خود احترامی در خور یک انسان ارزشمند قائل شوند.و جذب هیچ مکتب ضد بشری و اسلامی مانند داعش یا گشت ارشاد یا دیگر نهادهای وحشیانه نگردند.



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم






نگاهی به رویدادها و فیلم های مهم سینما در 2015 - سونیا راد




سال 2015 از دید سینما دوستان و منتقدان، سال پر اتفاقی بود. از فیلم های متفاوت تولید شده در سطح جهانی گرفته ، تا جوایز حاشیه برانگیز کن و برلیناله و اسکار. اما در میان این رویدادهای رنگارنگ و بیشتر تجاری، به چند رویداد مهم نگاهی خواهیم انداخت.

1- درگذشت شانتال آکرمن (Chantal Akerman)

شانتال آکرمن کارگردان ، هنرپیشه، هنرمند، فیلم‌نامه‌نویس، و سینماشناس لهستانی‌تبار اهل بلژیک یکی از برجسته‌ترین فیلمسازان تجربی و آوانگارد سینمای اروپا و جهان، 5 اکتبر 2015 در سن 65 سالگی در گذشت. او در گسترش فیلمسازی فمینیستی و سینمای آوانگارد نقش پررنگی داشت. آکرمن را یکی از مهمترین نمایندگان سینمای مینیمالیستی هم معرفی کرده‌اند. سینمای مینی مالیستی آکرمن استوار بر برداشت‌های بلند، دوربین ثابت، سادگی روایت، ریتم آرام و فقدان نماهای نقطه نظر (پی او وی) است. مهمترین ساخته و شاهکار او فیلم "ژان دیلمان" ساخت 1975 با نام کامل " ژان دیلمان، شماره ۲۳ که‌دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل" ( فرانسوی : Jeanne Dielman, 23 quai du Commerce ) ، فیلمی است 3 ساعت و 20 دقیقه ای که سه روز از زندگی ظاهرا پیش پا افتاده بیوه‌ای تنها و مضطرب را تصویر می كند. آکرمن این فیلم را در سن ۲۴ سالگی طی ۵ هفته با بودجه ۱۲۰هزاردلاری ساخت. او از معدود سینماگران زن تاریخ سینما بود که آثارش مبتنی بر اعتراضات عمیق فمینیستی بود.

2- دیکتاتور بزرگ 75 ساله شد

15 اکتبر 1940 ، چارلی چاپلین اولین فیلم ناطق و تماماً صداگذاری شده خود را ساخت. یکی از شاهکارهای چاپلین که جنجالی ترین اثر او نیز می باشد. فیلمی که با استقبال جهانی بینندگان مواجه شد و خشم نژادپرستان نازی را برانگیخت و حتی شخص هیتلر را مجبور به دوبار تماشایش کرد. عکس العمل وی بعد از تماشای فیلم هیچگاه مشخص نشد، اما سربازان نازی را مجبور کرد به پرده سینما شلیک کنند که خود در تاریخ اثرگذاری سینما بی نظیر است! شیوه خاص چاپلین که تلفیقی از کمدی و تراژدی است در فیلم دیکتاتور بزرگ نیز نمایان است. چاپلین موفق شد با شیوه طنز تلخ خود، دشوارترین شرایط بشر را در جنگ همزمان با تزلزل شخصیتی هیتلر که آرزوی امپراطوری جهانی کورش کرده بود، به تصویر بکشد. اینک بعد از گذشت 75 سال تاثیری که چاپلین بر بحران سیاسی دوران خود داشت، همچنان نظر منتقدان و فیلمسازان و تماشاگران را به خود جلب می کند. سخنرانی چارلی چاپلین در انتهای فیلم که یکی از مهمترین سکانس های آن بود، همچنان از تاثیر گذارترین دیالوگ ها و سکانس های تاریخ سینمای کلاسیک به شمار می رود.

3- اسکار برای ایفا کننده نقش استیون هاوکینگ

سال 2014 زندگی استیون هاوکینگ، یکی از بزرگترین دانشمندان معاصر کیهان شناسی و فیزیک دان نظری، به روی پرده سینما رفت که نظر بینندگان، منتقدان، دانش پژوهان و سینماگران را به خود جلب کرد. در مراسم اسکار 2015 جایزه بهترین نقش اول مرد به اِدی رِدمین (Eddie Redmayne) ایفا کننده نقش این فیزیکدان سرشناس تعلق گرفت. نقشی که به جرات می توان گفت ردمین به خوبی از پس آن برآمد و نظر همگان از جمله شخص هاوکینگ را به خود جلب کرد. ردمین خودش با هاوکینگ دیدار کرد. او دراین‌باره گفت: «حتی الآن که نمی‌تواند حرکت کند، می توان جنبش و طراوت را در چشمانش دید». او همچنین بازی در نقش هاوکنیگ را یک چالش سنگین خواند و گفت: "مشکلی اصلی این بود که یک فیلم به ترتیب زمانی فیلم‌برداری نمی‌شود و همه‌چیز درباره جدول زمانیِ زوال جسمیِ او بود، و این‌که بتوانیم از روزی به روزی دیگر بپریم و در عین حال شادابی و بذله‌گویی او را حفظ کنیم". ردمین شش ماه درمورد هاوکینگ تحقیق و مطالعه کرد تا بتواند برای بازی در نقش وی با او همذات پنداری کند. در این زمینه جیمز مارش کارگردان فیلم اعلام کرد که کار ردمین اصلاً آسان نبود. او گفت: «او باید آماده‌سازی‌های بسیار دشواری را پشت ‌سر می‌گذاشت تا از پسِ سختی‌های جسمیِ نقش برآید. فقط درمورد ایفای نقش معلولیت نیست، بلکه حفظ جدول زمانی و زوال ترتیبیِ بدن است». او همچنین در ادامه گفت که هاوکینگ برای آن‌ها آرزوی موفقیت کرد و گفت: «واکنش هاوکینگ بسیار مثبت بود. حتی پیشنهاد داد که از صدای خودش استفاده کنیم، همان صدای واقعی‌ای که خودش استفاده می‌کند. صدایی که در فیلم می‌شنوید، دقیقاً همان صدایی الکترونیکی‌ای است که هاوکینگ در واقعیت استفاده می‌کند»

4- دیپان (Dhepan) نخل طلایی فستیوال کن را از آن خود کرد

فیلم اجتماعی/ انتقادی دیپان، ساخته کارگردان فرانسوی، ژاک اودیار, نخل طلایی فستیوال کن تعلق یافت. او در فیلم خود به موضوع پناهندگی و وضعیت حاشیه‌نشینی شهرهای بزرگ فرانسه پرداخته است. اودیار سرنوشت سه پناهجوی اهل سریلانکا را به تصویر کشیده که خود را به عنوان یک خانواده معرفی می‌کنند تا زندگی نویی را در فرانسه بنا کنند، اما در حاشیه پاریس در میانه جنگ بین باندها گرفتار می‌آیند. ژاک اودیار زاده سال ۱۹۵۲، فرزند میشل اودیار، از فیلم‌نامه‌نویسان و کارگردانان معروف فرانسوی است. پیش از این فیلم‌های او «ضربان قلب من متوقف شده است» در سال ۲۰۰۵ و «پیامبر» در سال ۲۰09 برنده جایزه سزار و بفتا (بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان) شده بودند. او یک بار هم گرند پری کن را گرفته است. در میان نظر منتقدان شايد «ديپان» بهترين فيلم این کارگردان نباشد، اما به هر حال اثر عميق و تأثيرگذاری است.

5- فیلم پسر سائول (Son Of Saul) نگاهی دیگر به پدیده هلوکاست

"پسر سائول" که قبل از ربودن گوی توسط دیپان نامزد بهترین فیلم جشنواره کن بود، ساخت کارگردان مجارستانی لاشلو نمس است که توجه اکثر منتقدان سینمایی را به خود جلب کرد. داستان فیلم درباره یک زندانی در آشویتس در سال 1944 است که مجبور است جنازه آدم‌ها را بسوزاند. این فیلم سعی دارد با نگاهی متفاوت به پدیده هلوکاست و جنایت های نازی ها بپردازد. داستان مستندوار این فیلم سینمایی به خاطر روایتی است که توسط یکی از زندانیان عضو گروهی به نام ساندرکوماندو (به معنی نیمه قربانی، نیمه قاتل) که از طرف نیروهای آلمانی برای مراقبت از زندانیان یهودی و فرستادن آن‌ها به اتاق‌های گاز و سوزاندن اجساد به کار گماشته شده‌اند، انجام می شود.

6- نمایش قسمت دوم زاغ مقلد از سری فیلم های بازی های عطش (The Hunger Games : Mockingjay 2 )

بازی های عطش فیلمی است در ژانر علمی- تخیلی که اولین قسمت آن در سال 2012 به کارگردانی گری راس (Gary Ross) اکران شد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته سوزان کالینز ساخته شده‌است و جنیفر لارنس، جاش هاچرسون، وودی هرلسون و لیام همسورف در این فیلم به ایفای نقش می‌پردازند. داستان این فیلم در آینده‌ای نامعلوم و در کشوری به نام پانم (که به نوعی می‌توان گفت آمریکای شمالی است) رخ می‌دهد. این کشور دارای یک پایتخت بسیار ثروتمند (کاپیتول یا سرمایه) و ۱۲ ایالت بسیار فقیر است. بخش دوم قسمت سوم این فیلم که گفته می شود پایانی بر آن است امسال به نمایش درآمد. هر ساله به بهانه جشن انعقاد قرارداد ظاهری صلح بین کاپیتال و 12 منطقه که بعد از اولین شورش طبقه کارگر علیه سرمایه داری امضا شد، بازی هایی توسط پایتخت و رئیس جمهور این کشور برای 12 منطقه کارگری ترتیب داده شده و تنها بازیکنی که زنده از بازی بیرون آید برنده بازی است. تثبیت قدرت سرمایه بر طبقه کارگر و ایجاد هراس و اختناق برای جلوگیری از شورش مجدد، هدف اصلی این بازی هاست. فیلم گرچه از دیدگاهی دارای محتوای چپ و ضد سرمایه داری است و نقدهای مثبتی نیز دریافت کرد، اما قطاری از خشونت ها و جلوه های نمایشی و دامنه های بلند پروازانه به همراه هیجان کاذبی که به بیننده القا می کند، جایگاه تجاری بودنش را در میان باقی آثار هالیوود تثبیت می کند. 


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم







گزارش: سیاست‌های جمهوری اسلامی، باعث ایجاد زمینه خشونت علیه زنان - مرضیه آدمی فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان



با درودی بیکران حضور همنوعان عزیزم در سراسر جهان

بار دیگر در مورد ظلم و ستمی که بر بانوان ایران زمین از طرف رژیم دیکتاتور ایران روز به روز رو به افزایش است با شما در میان میگذارم.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در گزارشی اعلام کرد که طرح‌های مجلس، سیاست‌های حکومت و «بیانات عمومی» مقامات حکومتی و روحانیون عالی‌رتبه وابسته به جمهوری اسلامی «فضایی مساعد برای خشونت علیه زنان» ایجاد کرده‌اند.

آن طور که در وب‌سایت این کمپین آمده است، این گزارش که روز ۱۵ اسفند با عنوان «خشونت خودسرانه: اسیدپاشی‌های ایران و حملۀ حکومت به حقوق زنان» منتشر شده، همچنین موارد مورد اشاره را «زمینی حاصلخیز برای حمله‌های مرتبط با اسیدپاشی در ایران» خوانده است.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در آستانه روز ۸ مارس، روز جهانی زن، درخواست کرد که طرح «امر به معروف و نهی از منکر» در مجلس ایران که «به نیروی بسیج امکان نقض آزادی‌های فردی و اجتماعی زنان را می‌دهد و منجر به خشونت علیه آنان می‌شود» متوقف شود.


هادی قائمی، مدیر کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، گفت: «اگر مقامات دولتی مشخص نکنند که هر شهروندی که خودسرانه با اعمال خشونت سعی در اجرای حجاب زنان داشته باشد مرتکب عملی غیرقانونی شده و به اشد مجازات قانونی خواهد رسید، می‌توانیم انتظار تکرار این اتفاقات دهشتناک را داشته باشیم.»

وی اضافه کرد: «دعوت به اجرای فراقضایی امر به معروف هر زن ایرانی را با خطر حملات خشونت‌آمیز روبه‌رو می‌کند. این نه تنها نقض فاحش قوانین ایران و قوانین بین‌المللی است، بلکه تهدیدی مستقیم برای جان زنان ایرانی است.»

نمایندگان مجلس ایران در ادامه مصوبات خود درباره طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» روز سه‌شنبه، ۱۴ بهمن، تصویب کردند که نه تنها ایجاد مانع در برابر امر به معروف و نهی از منکر «جرم» خواهد بود، بلکه قوه قضائیه باید شعبه ویژه‌ای نیز برای حمایت از «آمران به معروف و ناهیان» از منکر اختصاص دهد.

این مصوبه نمایندگان مجلس در حالی است که در ماه‌های گذشته برخی از نهادهای حقوق بشری و رسانه‌های منتقد حکومت ایران تصویب طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» و همچنین گفته‌های برخی روحانیون سر‌شناس در این باره را زمینه‌ساز اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان و حمله به زنان در جهرم و ضرب و جرح آنها با چاقو دانسته‌اند.

بیش از ۲۴۰ تن از فعالان مدنی ایران در آبان‌ماه با انتشار بیانیه‌ای به حملات اسیدپاشی در اصفهان و تصویب طرح «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» اعتراض کرده و این اقدامات را نشانه‌ای از افزایش خشونت علیه زنان و ایجاد حاشیه امن برای خشونت‌‌گران دانستند.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران همچنین از قوۀ قضاییۀ ایران خواست که تمام تلاش خود را به کار گیرد تا عوامل اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای علیه زنان در ایران که بر اساس شواهد با موضوع حجاب زنان «مرتبط» بوده را شناسایی کرده و آنان را به دست عدالت بسپارد.

موضوع اسیدپاشی به گروهی از زنان در اصفهان، پس از گذشت نزدیک به پنج ماه هنوز فرجامی نیافته و خبری از دستگیری عامل یا عوامل آن منتشر نشده است.

حسین اشتری، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران، یکم بهمن گفته بود که فعلاً خبری از دستگیری عامل یا عاملان این اسیدپاشی‌ها نیست.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در گزارش خود همچنین به سایر «طرح‌های حکومتی» که به گفته این کمپین در «تحدید» حقوق زنان در حوزه‌های تحصیل، اشتغال، بهداشت باروری و مشارکت در عرصۀ عمومی نقش داشته‌اند اشاره کرده است.

کمیسیون فرهنگی مجلس ایران طرحی به نام «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» تصویب کرده که در صورت تصویب نهایی، استخدام افراد مجرد به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه‌ها و معلمان مدارس را از پنج سال دیگر ممنوع می‌کند.

همچنین در صورت تصویب نهایی این طرح، اولویت استخدام در شرایط مساوی در تمامی بخش‌های دولتی و غیر دولتی به ترتیب با مردان متاهل دارای فرزند و سپس مردان متاهل فاقد فرزند است.

پیش از این سازمان «عدالت برای ایران» از سازمان بین‌المللی کار خواسته بود که به نقض حق اشتغال برابر زنان اعتراض کند و از دولت جمهوری اسلامی ایران بخواهد که این طرح را از دستور کار مجلس خارج کند.

عزیزانم تا ما ساکت بمانیم حال و روز زنان از این هم وخیمتر خواهد شد پس از تمام زنان و دختران دلیر ایران تمنا دارم از حقوق اولیه خود دفاع کنید و اجازه ندهیم بیش از این خوارمان کنند و چون شیرزنان تاریخ ایستادگی کنید .

بامید آزادی و سربلندی ایران و ایرانیان آزادیخواهان ایزان و جهان 


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم







امروز گل دریافت کردم - ترجمه : آرزو آریاپور



نه تولدم بود نه روز خاص دیگری. 
دیشب اولین درگیری مان اتفاق افتاد و او حرفهای بدی زد که خیلی مرا آزرد. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه سالگرد ازدواج مان بود نه روز خاص دیگری.
دیشب او مرا به سوی دیوار پرتاب کرد و شروع کرد به فشردن گلویم. مثل یک کابوس بود، نمیتوانم باور کنم که حقیقت دارد. امروز صبح دردمند و زخمی از خواب برخاستم. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم. 
نه روز مادر بود نه روز خاص دیگری. 
دیشب دوباره مرا زد و این بار بد تر از همیشه بود. اگر ترکش کنم چه؟ چطور از پس نگهداری از فرزندانم برایم؟ پول چطور؟ از او میترسم و از ترک کردنش وحشت دارم. اما میدانم که حتمن متاسف است و برای همین باز هم برایم گل فرستاده.
امروز هم گل دریافت کردم. 
خیلی زیاد. امروز روز خاصی بود، روز خاک سپاری ام. دیشب بالاخره مرا کشت. تا سر حد مرگ زدم. فقط اگر میتوانستم کمی شجاع و محکم باشم و ترکش کنم امروز دیگر گلی دریافت نمیکردم. 
مردان حقیقی زنان را نمیزنند. 
به خشونت خانگی پایان دهید.



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم




پيش خريد كودكان در شكم مادران كارتن خواب و همچنين سيستم پزشكي بيرحم ! - فرشته نظام آبادي


معضل زنان متعاد و بي خانمان ،يك معضل اجتماعي عميق در ايران است كه ريشه آن به سياستهاي سه دهه اخير بر ميگردد و آمارهايي كه از افزايش ميزان اعتياد ، فحشا ،بي خانماني و افزايش انواع جرائمي حكايت مي كنند كه در ارتباط مستقيم با رشد بيكاري و فقر در ايران است .علاوه بر افزايش شمار زنان متعاد ،سن شروع اعتياد نيز به طور مداوم كاهش مي يابد و ميانگين سن شروع اعتباد در بين دختران به سيزده سال رسيده كه از مهمترين چالش هاي كشور در أمور زنان و خانواده است افزايش فقر و اعتياد در ميان زنان ،حواشي فاجعه باري نيز به همراه دارديكي از نمونه هاي آن كه سالهاست وجود دارد اخيراً" اخبار مربوط به خريد وفروش نوزادان در اطراف بيمارستان ها ،كه نوزاد خود را با دريافت ١٠٠ تا ٢٠٠ هزار ترمان مي فروشند و اكثر اين نوزادان مبتلا به Hiv و بيمايهاي ديگر هستند و از آنها نگهداي درستي نمي شودو طول عمر كوتاهي دارند.

وازآن هولناكتر اينكه كودكان قبل از به دنيا آمدن و در شكم مادان كارتن خواب به مبلغ يك ميليون هفت صد پنجاه هزار تومان پيش خريدمي شوند .

زنان در ايران حتي در صورت داشتن مدارج بالاي دانشگاهي هم شانس كمي براي اشتغال و إيجاد يك زندگي موفق براي خود دارند سياست هايي كه مجلس و رهبري جمهوري داعشي ايران دنبال مي كنند در جهت خانه نشين كردن زنان واز ميان بردن استقلال مالي آنهاست ،هر چقدر كه از سطح رفاه و آموزش زنان كم مي شود بر ميزان نا هنجار يهايي كه آنها را أحاطه مي كند افزوده مي شود و روزبروز به جاي توانمند سازي زنان سياست ها در جهت ناتوان تر ساختن آنها و محدود كردن امكان اشتغال و تبليغ براي افزايش فرزندآوري و تبديل آن به امري اجباري 

هر روزه خبري از محدوديت هاي بيشتر مثل ممنوعيت و حذف نوازندگان و همسرايان زن ونواختن باي زنان ممنوع 

در آخر بايد اعتراض ما عليه سي و چند سال حاكميت جنايتكار رژيم اسلامي كه منجر به تباهي كشيده شدن ذندگي زنان و كودكان و همه مردم ،در نظامي كه همانند داعش ارزشي براي جان انسانها در سيستم قضائي و در كل سياستهايش حتي در نظام پزشكي ارزشي قائل نيستند بايد بزير كشيده شده و محاكمه شود و همه ما صدايي باشيم عليه سيستمي كه حتي به يك بچه چهار ساله هم رحم نكردند بدليل عدم توانايي مالي خانواده اش براي پرداخت هزينه بخبه ،چانه او را شكافته وخونين رهايش مي كنند و اين فقط بر مي گردد به عمق فاجعه و انعكاس ماهيت ضد انساني حكومت جنايتكار وداعشي جمهوري اسلامي بر جامعه


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم





پیام ینار محمد به انگلیسی در پایان سال


End of Year News fromThe Organization of Women's Freedom n Iraq
Defeat of ISIS Begins But with a Heavy Price in Iraqi Lives! 

Right now, as the news media reports progress in the military effort against Daesh (ISIS) in Ramadi and elsewhere, we are receiving first-hand reports of the horrible atrocities they are committing, even as they retreat. Using women and children as human shields; burning women for "witchcraft"; killing men for suspicion of being homosexual; and many mass executions in Hawija, South of Mosul and elsewhere. It will take many years and resources for the survivors in these areas to recover and rebuild their lives. 

In response to this devastation, we in OWFI are rapidly expanding our outreach and sheltering capacity. We are currently opening new safe and respectful facilities to shelter victimized women in Iraq's southern and western regions. We are also continuing to work diligently against bureaucratic red tape to open a shelter in the north for Yazidi women who have escaped sexual slavery under Daesh.

In addition, we are using our unique position as a grassroots organization with activists and allies across Western Iraq to carefully collect and document reports of the abuses committed by Daesh. These reports will be shared with national and international bodies to ensure that these atrocities are not forgotten, that one day justice will be served against the terrorists and compensation made to the victims.

Through all the war and darkness of the last years, OWFI has continued to help victimized women and fight for women's human rights to be honored in Iraq. We have greatly expanded our sheltering in 2015, while simultaneously keeping up the political work - protests, meetings, building alliances - that is required to make lasting change for women possible.

We are grateful for all your past donations, and hope you will continue to support us now as we plan for the future. There is so much work to be done.

Wishing you a peaceful and happy New Year.
Wishing for peace and dignity for all in Iraq.

Yanar Mohammed, President, OWFI



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم






در کشور من جنگ است ولی امن تشخیص داده شده - یوسف(حیات)حسنی



در کشور من جنگ است ولی امن تشخیص داده شده ورئیس جمهور اشرف غنی افغان ها را دعوت به بازگشت یا بهتر بگویم به مردن می کند!

سازمان ملل : در جنگ قندوز ۲۸۹ غیرنظامی کشته شدند

دفتر هیات کمک سازمان ملل در افغانستان (یوناما) گفته است که در درگیری میان نیروهای امنیتی افغانستان و مخالفان مسلح در ولایت قندوز در شمال شرق افغانستان ۲۸۹ غیرنظامی کشته شدند. 

وقتی به اخبار متشره در رسانه های معروف جهان یا به گزارشات سازمان های معتبر مثل سازمان ملل نگاه میکنیم مبینیم افغانستان هم مانند سوریه وعراق در جنگ مستقیم قرار دارد شهر قندوز تصرف می شود و ۲۵ روز طول می کشد تا پس گرفته شود و صد افسوس که با قتل عام مردم و غارت و ناامنی و هزاران مصیبت و بدبختی همراه بود .

وقتی در روز روشن سر میبرند ؛آتش میزنند؛سنگسار می کنند و... بسیاری از معضلات دیگر چطور امن تشخیص داده می شود 

در حالی این مطلب را می نویسم خبر حمله به مهمانخانه اسپانیایی و کشته شدن اتباع آن کشور را در اخبار مشاهده میکنم که می توان گفت که کشور افغانستان برای اروپایی ها یا به نوعی کشور هایی که امنیت را در افغانستان می بینند خود در حال تلفات دادتن هستند و به جای پرداختن به اصل معضل و مقابله با عوامل شرارت و نا امنی که به نوعی در تمام حالات به تفکر مذهبی و سنتی دینی بر می گردد . بله باید قبول کرد که مردم مظلوم افغانستان قربانی

قضاوت ها نا عادلانه در خارج و قربانی گروهای تندرو مذهبی که بخش زیادی به بدنه حکومت نفوذ کرده و سنت و مذهب اصل بوده و به انواع مختلف با چاقوی قوانین اسلامی سر مردم را میبرند.

ما مردم افغانستان باید بیدار بشویم و صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم و در حقیقت فریاد تمام زنان کشته شده زیر سنگ ومشت و لگد و کودکان معصوم که قربانی جهل بزرگان مذهبی شدند .



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم



گزارش از کارخانه دختران در اردبیل - ندای زنان ایران


بخش «ویلکیج نمین» اردبیل، روستایی در محدوده جغرافیایی خود دارد که مدتی است به غیرت یکی از مادران خود شهرت یافته؛ زنی که ساخت بلوک ماسه‌ای را به عشق تأمین خانواده به گردن گرفته است.

۱۵ سالگی‌اش را استثنائاَ خوب به یاد دارد؛ سالی که ناخواسته عروس می‌شود. اما برخلاف دخترهای دیگر روستا، این فرصت را داشته که قبل از عروسی بداند داماد کیست و او را دیده باشد.
ساوالان خبر به نقل از مهر نوشته است که دختران روستای «گرمه چشمه» از محوطه حیاط خانه‌هایی که چندان باهم فاصله ندارند، دورتر نمی‌روند مگر برای درس خواندن، آن‌هم تا ششم ابتدایی و یا به خانه بخت رفتن.


می‌گویند اما «مه‌لقا عیوضی» کاری می‌کند که هیچ زن روستایی حداقل در اردبیل آن را به دوش نگرفته است. او سال‌ها است که کمر همت بسته تا یکی از شغل‌های سخت مردانه را به‌تنهایی انجام دهد و گاهی فراموش کند که قدرت دست یک مرد را ندارد.
مه‌لقا می‌گوید ۴۷ سال دارد اما در ستاره‌های خستگی و ملالتی که ته چشمانش دیده می شود، بیش تر از این‌ها نشان می دهد. از وقتی عروس شد می‌گوید: « داماد از اقوام دور بود و گرنه دخترها اجازه ندارند تا روز عروسی همسر خود را ببینند.»

روستا این عادت خود را هنوز ترک نکرده است. بیش از نیمی از صندلی‌های دانشگاهی را در ایران دختران به دست می‌آورند و این روزها حضور اجتماعی زنان رو به رشد است اما روستای گرمه چشمه هم‌چنان دختران ۱۳ – ۱۴ ساله خود را عروس می‌کند. تنها مدرسه روستا تا ششم ابتدایی پاسخ گو است و کدام خانواده‌ای امکان مالی دارد که دخترش را به روستای «نیارق» یا «شهر آبی بیگلو» در نزدیکی روستا بفرستد.
زن همسایه می‌گوید: «از ترس این که دختر از راه به در نشود، زود شوهرش می‌دهیم.»
مه‌لقا هم دو دخترش را همین‌طوری در سن پایین شوهر داده است و هنوز یک دختر و یک پسر مجرد در خانه دارد.
تمام تعریف زنانگی روستا خیلی ساده در دختری و بعد مادری خلاصه مانده است و این سرنوشت در ذهن و عاطفه زنان روستایی که اغلب آن‌ها دوش‌به‌دوش همسران خود به کارهای سخت دام‌داری، چوپانی، کشاورزی و پخت‌وپز غذاهای سنتی مشغول هستند، نقش بسته است.
مه لقا همین طور که حرف می زند، ماسه‌ها را روی‌هم می ریزد، آب می‌دهد و آماده می کند تا اعجازی بسازد که سال‌ها انگشت حیرت بر دهان زنان روستا و شهرنشین‌هایی که از جاده روستا عبور می‌کنند، برده است.
مواد اولیه‌اش را در قالب‌ها خالی می‌کند. از ۱۵ سال قبل که همسرش دچار مشکلات جسمی شد، با خودش گفت: «نمرده‌ام که، خودم بلوک می‌زنم.»

زن‌های همسایه از سر تعجب، شاید حسد و شاید هم دلسوزی مانعش شدند. گفتند کمرت زیر این کار می‌شکند. گفتند آبرویت می‌رود اگر مرد غریبه تو را ببیند که داری بلوک می‌زنی. گفتند کارگر بیاوری، به دخترهای ما نگاه بد می‌کند و هزاران حرف‌وحدیث.

گره زندگی مه‌لقا اما به همین کار بسته بود: «در روستایی که نه مرغداری، نه دامداری، نه صنایع‌دستی، نه پرورش شترمرغ، نه پرورش قارچ و هیچ و هیچ ندارد، کاری ازم برنمی‌آمد.»

معیشت اصلی روستا دامداری و کشاورزی است اما اگر زمینی نداشته باشی و چارپایی برای نگه‌داری، نمی‌توانی زندگی‌ات را بچرخانی. همین‌ها باعث می‌شود شغل همسرش را ادامه دهد و وقتی می‌بیند شویش توان ادامه کار ندارد، به‌تنهایی دست‌هایی که نرم و لطیف تعبیر می‌شوند را از سر غیرت به‌سختی و زمختی ماسه‌ها بسپارد.

۱۵ سال است یک کار سخت را به دوش کشیده و گاهی مردها را متحیر ساخته است. تمامی آرزوهای مه‌لقا در ۱۵ سال بعد با یکی‌یکی این بلوک‌ها عجین بوده و هر وقت با سرد شدن هوا، آسمان کدر ابرهای خود را به زمین رسانده و خبر رسیدن پاییز و زمستان را آورده، مه‌لقا ناخواسته مجبور شده دست از کار بکشد و به آرزوی داشتن یک سوله بلوک‌زنی، از اداره‌ای به اداره دیگر برود و به حدی کاغذهای رنگ‌به‌رنگ روی میزها جابه‌جا کند که خسته‌تر از وقتی‌که بلوک‌های سنگین را جابه‌جا می‌کند، از شهر به روستا بازگردد.

درحالی‌که با دستگاه خود کار می‌کند، می‌گوید: «همسایه‌ها نگذاشتند کارگر غریبه بیاورم. با این حیاط کوچک هم نمی‌توانم کارم را زمستان‌ها ادامه دهم. فقط امید بسته‌ام به تکه زمینی که کنار خانه خریدم که اگر آب و برقش را بدهند، آن جا یک سوله بزنم و زمستان‌ها هم کارکنم.

داماد کوچک‌تر مه‌لقا برایش کار می‌کند اما پسرش ترک روستا کرده و رفته است به خاطر این که نمی‌شود بی کار نشست و انتظار داشت سر سفره‌ات نانی بیاید:«هنوز نتوانسته‌ام عروس بیاورم. با این وضع مالی نمی‌شود. شش ماه از سال کار می‌کنیم، شش ماه دیگر را با قرض کردن از این‌وآن زندگی می گذارنیم. آن‌هایی که در شهر هستند بیایند ببینند که حتی وام خانه‌ام را نمی‌توانم پس بدهم. هرقدر تلاش کرده‌ام و تن به‌سختی داده‌ام، نمی‌توانم با هزینه‌ها کنار بیایم. خیلی ها آمدند از کارم عکس و فیلم بگیرند اما حتی این آمدن ها گرهی از مشکلاتم باز نکرده است.»

مه‌لقا بلوک‌ها را آماده کرده و چیده است. قرار است بیایند و ببرند: «حالا که ‌آب و برق و بنزین گران‌تر شده، بلوک‌زنی هم صرف نمی‌کند. خیلی کم تر از قبل می‌خرند. مجبورم که بلوک بزنم، کار دیگری نیست که خرج زندگی را دربیاورم.»

دست‌های مه‌لقا از دستکش که بیرون می‌آید، چین‌وچروک‌های غیرتی مثال‌زدنی عیان می‌شود. زنان روستایی تن به‌سختی می‌سپارند و سختی را بخشی جدانشدنی از زندگی خود می‌دانند؛ به‌خصوص اگر چرخ زندگی سخت بچرخد.»

«ونوس بهنود»، خبرنگار مهر نوشته است:«بلوک‌های زندگی مه‌لقا آماده تحویل مشتری است. ابرها به تن خسته زمین رسیده‌اند و کدریشان با خاک سیاه یکی شده. مه‌لقا بدرقه‌ام می‌کند و پشت پنجره کنار گل‌های شمعدانی‌اش به دوردست جاده چشم می‌دوزد. هنوز می‌توانم ستاره‌های نگاهش را بخوانم؛ ستاره‌هایی که سختی روزگار را شرمسار می‌کند.»


ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم




نگاهى اجمالى به حواشى اخير شب سال نو در كلن المان و استهكلم سوئد در رابطه با تعرضات مهاجران و تقابل فرهنگ ها - آکو رضایی






آمار جرائم مرتكب شده در جريان جشن هاى شب سال نو در شهر كلن به ٥١٦ مورد رسيده كه ٤٠ درصد انها تعرض جنسى بوده است.

پليس المان روز جمعه إعلام كرد كه ١٨ نفر از ٣١ فرد مظنون به دست داشتن در حوادث شب سال نو در كلن پناهجو هستند، كه مليت ٥ نفر از انها نيز ايرانى است. اين رخداد بازتاب گسترده اى در المان داشت، كشورى كه در سال گذشته ميلادى درهاى خود را بر روى پناهجويان باز كرد، تا جمعيتى حدود يك ميليون و صد هزار نفر وارد خاك ان شوند.

پليس سوئد نيز اعلام كرده كه دست كم ١٥ زن جوان در شب سال نو ميلادى در شهر كلمر مورد تعرض جنسى قرار گرفته اند.
به نوشته روزنامه دان كه در روز يكشنبه فاش نموده : دختران و حتى پسرهاى جوان به مدت دو سال در جريان بزرگ ترين فستيوال موسيقى اروپا موسوم به "we are sthlm" كه هر ساله در استهكلم بر گذار ميشود بصورت سيستماتيك مورد آزار و تعرض جنسى دسته هايى از جوانان پناهنده و متقاضى پناهندگى قرار گرفته اند. در حالى كه پليس سوئد گزارشات إرسالى را مخفى نگه داشته اما روزنامه دان مينويسد كه : تعداد افرادى كه در جريان اين فستيوال به دنبال تعرض جنسى به چادر پليس مراجعه نموده و شكايت تسليم كرده اند ركورد اسا بوده به نوشته اين روزنامه اين واقعيت كه اكثريت اين افراد از دختران جوان تشكيل شده بود ، در گذارش پليس حذف و مخفى شده است كه كمترين ميزان سنى انها ١١ ساله بوده است، و عاملين افراد موسوم به پناهندگان نوجوان و عمدتا از كشور افغانستان هستند. به گفته يكى از قربانيان (انا ١٥ ساله) اين واقعه كه خود در بطن ماجرا بوده و حوادث را لمس كرده او مى گويد به مجرد اينكه وارد جمعيت مى شديد دست درازى ها شروع مى شد، دختران را در يك حلقه محاصره قرار مى دادند، او همچنين گفته كه يكى از دوستانم زمين خورد كه اين باعث شد و انها خود را بر روى او مى انداختند، و نكته اي كه انا نيز تأييد كرده مهاجمان از كشور أفغانستان بوده اند.

على رغم ميل باطنى كه نمى خواهم به دين و مذهب بپردازم اين رويداد ها عجيب ريشه هايشان در فرهنگ و دين و مذهب و نگرش جوامع اسلامى گره خورده، به آمار ها نگاهى بيندازيم ٩٥ درصد متجاوزان از كشورهاى اسلامى هستند حتى ايرانى ها نيز به نوعى سهمى دارند ولى از نظر بنده بسيار نرمال است از اين جهت كه اگر چنين نبود جاى بسى شگفتى وجود داشت از انجايى كه خود در ايران دوران نوجوانى و جوانى را در ايران سپرى كرده ام به راحتى مى توانم اين حوادث را اسيب شناسى نموده و بشناسم، ما در ايران يا تمام جوامع اسلامى انسان بودن را دسته بندى می كنيم و اساسا انها را با جنس نر و ماده ميشناسيم و اين امر باعث تفكيك جنسيتى در همان سنين كودكى شده كه كودك از همان دوران با پارادوكس جنس مخالف اشنا مى شود و همين مقدار كافى است كه ذهن كنجكاو يك كودك درگير چنينين مسائلى گردد يعنى كودك در همان دوران مى پذيرد كه انسان ها را نه با ادميت بلكه با جنس انها يعنى نر يا ماده بشناسد و طبيعي است كه موجوداتى كه در چنين جوامعى رشد يافته باشند وقتى كه دست بر قضا سر از اروپا در آورد درگير چنين فجايعى مى گردد، چيزهاى كه در جوامعى مانند اروپا خيلى پيش پا افتاده هستند چون آنها فرزندانشان در تمام سطوح تحصيلى با هم همشاگردى هستند و كم كم با يكديگر و جنس مخالف اشنا مى شوند و به ندرت دچار تحريك و ديد جنسيتى مى گردند. ولى در ايران و ساير كشور هاى به ظاهر مسلمان قضيه به اين راحتيى كه ذكر شد پيش نمى رود و كودك از ابتدا به دنبال و كنجكاو از چيزى كه منع شده و از دست رس خارج بوده مى رود كه ذهن پرسش گرش را أرام نمايد. به نوبه خود ابراز شرمندگى مى كنم و از طرف خودم از قربانيان اين حوادث عذر خواهى مى كنم. بهتر است قدرى با خودمان صادق باشيم و واقع بينانه بپذيريم كه ايرانى كه به تاريخ و هويت و فرهنگش ميباليديم ديگر وجود خارجى ندارد، چون اخوند ها نسل هاى جديدى براى ايران و ايرانيان تربيت كرده اند ، نسل هايى كه تجاوز و تعرض به دختران نوجوان و جوان شاهكار كوچكشان است و اين قضيه در ايران نيز بسيار بسيار رايج است و به كرات مشاهده نموده ام حتى فيلم هاى زيادى مربوط به ايران و ديگر كشورهاى مسلمانان از اين دسته در اينترنت و فضاى مجازى به وفور ديده مى شود و اين يكى از اسيب هايى است كه جامعه ما به ان گرفتار است ، اما خوشبختانه با مقدارى اموزش و فرهنگ سازى قابل درمان است. 

اميدوارم حد اقل هم ميهنان عزيزم اين ذهنيت را داشته باشند كه اگر در چنين شرايطى قرار گرفتند فقط به اون لحظه خودشون فكر نكنند بلكه بدوند كه نماينده يك كشور ٨٠ ميليونى هستند چه بسا از روى رفتار اشتباه من جامعه ايران عزيزمان را قضاوت مى كنند و من نماينده كشورم هستم 

با ارزوى پيروزى و ازادى كشورمان از بلاى خامنه اى و ديگر اخوندك هاى مكار. 

با تشكر آكو رضا ئى



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم