۱۴۰۲ مرداد ۸, یکشنبه

موج دوم جنبش انقلابی زن زندگی آزادی و برابری در راه است

 


 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد وپانزده، با گرامیداشت قیام ژینا مهسا امینی منتشر شد

بازگشت ون های گشت ارشاد


نوری شریفی

 

در این نوشته میخواهم از ارتباط میان میزان مانور حکومت جمهوری اسلامی ایران در محدود کردن زنان از یکطرف  و مقاومت آنان در مقابل این دستگاه زور و تزویر از طرفی دیگر سخن بگویم.


حاکمان
اسلامی بلافاصله از پس از به قدرت رسیدن، در پی حذف فعالیت زنان در جامعه بودند، چرا که آنان متوجه شدند زنان روشنفکر قادر هستند خود سرنوشت خویش را بسازند و این تهدیدی بزرگ برای سیستم مردسالاری اسلامی به حساب می آمد. نخست با سخنرانی روح الله خمینی درمورد زنان ، از قانون به پستوی خانه ها کشاندن زنان، رونمایی شد. حجاب اجباری!

 حکومت لزوماً برای رسیدن به این هدف نیاز به ابزاری داشت،  یک ابزار سرکوب که میتوانست در جامعه زنان را مستأصل


کرده، آنان را خانهنشین سازد.

اما از آنجاکه زنان متفکر ما همواره  از حساسیت بالایی برخورد بوده اند مبارزات خود را برعلیه این سیستم آغاز کردندمبارزاتی که نقطه عطف آن از یکماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با سخنرانی روح الله خمینی رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران که ورود بدون حجاب زنان کارمند را به ادارات دولتی ممنوع اعلام کرده بود، شکل گرفت. بر همین اساس در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ مصادف با ۸ مارس روز جهانی زن، برعلیه سیاست زن ستیز حکومت تظاهراتی صورت گرفت.

 طولی نکشید که اعتراضات زنان سرکوب شد اما عمال حاکمیت با خیال خام خاموش کردن صدای آنان ، اندیشه ای دیگر کردند.

 گروهی متشکل با نام «کمیته» مآمور اجرای منیات و دستورات دیکتاتورمآبانه رهبر وقت حکومت جمهوری اسلامی ایران گشتند. هر چه زنان آگاه تر میشدند به قدرت خود بیشتر پی می بردند و کمتر تسلیممی شدند به همین نسبت شدت عمل و توهین و بی احترامی به آنان نیز از جانب حاکمیت روز به روز بیشتر می گردید. بدینگونه که در سال ۱۳۶۲ در قانون مجازات اسلامی تصویب شد : «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشوند».

حاکمان بداندیش پا را هم از این فراتر گذاشتند و در سال ۱۳۶۶ طرح جدیدی از سوی وزیر کشور ارائه دادند تا زنانی که حجاب مورد نظر را رعایت نمی کنند دسترسی به کلیه امکانات دولتی برایشان سخت تر شود.

چگونه است که حاکمیتی میتواند چنین حکم براند و قوانین سبعانه ای را به اجرا بگذارد؟ جز این نیست مگر آنکه مشروعیتی برای خود دست و پا کرده باشد. حکومتی که بی توجه به جمهور مردم،  تام الاختیار بودن قدرت  خود را از ایدیولوژی اسلامی وام گرفته، تنها قادر است به هر قیمتی نظام خویش را حفظ نماید.

از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰ قانون طرحی را با نام  «مبارزه با منکرات و بدحجابی» تصویب کرد که براساس آن کمیته های انقلاب اسلامی که مسئول اجرای طرح بودند منحل و در نهاد نیروی انتظامی ادغام شدند . رفته رفته و با اعتراضات ومقاومتهای زنان در سطح خانواده و جامعه حکومت نیاز دید عرصه را بر  زنان تنگ تر و محدودتر کند به همین خاطر در سال ۱۳۷۵ قانون جدید مجازات اسلامی احکام جدیدی را برعلیه زنان بروز رسانی کرد. بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ؛ «افراد بی حجاب باید  ۱۰ روز تا دو ماه زندان رفته یا جزای نقدی ۵۰۰ هزار ریالی بپردازند».

متعاقب آن زمانی که علی خامنه ای رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران آتش به اختیار بودن نیروهای بسیج را اعلام کرد که میتوانند بطور خودمختار به مقابله با مخالفان نظام بپردازند این نیرو نیز با شدت عمل بیشتری به کار خود ادامه داد.

اکنون نمود این طرح برای مردم در خودروهایی است که در خیابانها با عنوان امر به معروف و نهی از منکر اقدام به برخوردهایی خشونت آمیز و یا بازداشت دختران و زنانی کرده اند که حجاب اجباری را رعایت نمی کنند.

پس از تصویب قانونی ون های گشت ارشاد، هر دولتی از پس دولت دیگر فشارها را بر زنان بیشتر می کرد اما در دولت ابراهیم رئیسی جلاد مرگ برخوردهای خشن گشت ارشاد  به شدت افزایش یافت؛ تا حدی که در چند مورد به خشم افکار عمومی منجر شد؛ از جمله تصویری که برای دستگیری یک خانم از ابزار زندهگیری حیوان استفاده شد یا در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ مهسا امینی در نزدیکی ایستگاه مترو در تهران توسط مأموران گشت ارشاد، دستگیر شد و در ساختمان گشت ارشاد وزرا به کما رفت. پلیس اظهار کرد که او دچار عارضه قلبی شده و برخوردی با وی صورت نگرفته، اما خانواده مهسا امینی میگویند که او سالم بوده و حتما برخورد خشونت آمیزی با مهسا شده که چنین اتفاقی برای او رخ داده است. آنها گفتهاند اگر برخوردی نبوده چرا مقامات امنیتی با اصرار مهسا را شبانه دفن کردند و اجازه بررسی کامل پزشکی قانونی را ندادند.

در روز ۱۳ آذر ۱۴۰۱ دادستان کل کشور از تعطیلی گشت ارشاد سخن بمیان آورد. البته آنچه که باعث تعطیلی موقت آن شده در واقع نه به علت توجه به حادثه دلخراش مرگ مهسا امینی که بخاطر استیصال حکومت از مقاومت زنان و دختران و درعین حال دستگاه نمایشی پروپاگاندای آن بوده است.

 مرگ مهسا شروع انقلابی دیگر شد انقلابی که زنان نسبت به انقلاب ۵۷ بسیاااار قدرتمندتر ظاهر شدند. دلیل آن هم آگاهتر شدن نسل جدید دختران و زنان ایرانی نسبت به حقوق ذاتی و شهروندی خویش میباشد. مقاومت و خروش زنان در خیابانها علیرغم بازداشت، شکنجه، تجاوز، ازدست دادن چشم و کشته شدن های وحشیانه توسط نیروهای سرکوبهمچنان ادامه دارد تا جایی که نظام جمهوری بیدادگر اسلامی در اوج ضعف ایدیولوژیک خود چاره ای جز این ندید که ابزار سرکوب خود یعنی گشت ارشاد را دوباره به خیابانها بازگرداند.

گشت های ون ارشاد نشاندهنده قدرت و عظمت این حکومت نیست بلکه  نمایانگر تفکر غالب تمامیت خواه اسلام است که غیرقابل گفتگو، غیرقابل انتقاد ، جزم اندیش، سلطه گر بر جنسیت و طبقاتی خاص، ضدیت با حقوق بشر و مطالبات انسانهاست. به گمان حاکمیت بازگشت ون های گشت  ارشاد میتواند جنبش رهایی بخش زنان و دختران آزاداندیش در ایران را کنترل، سرکوب و یا نابود گرداند. غافل از اینکه نابودی نسلی از انسانها که ارزش های خود و حقوق حقه شان را شناخته و طلب میکنند، غیر ممکن است. تداوم مبارزات با آگاهی و روشن اندیشی زنان و دختران ایرانی گره خورده ، بطوریکه هم خود مردم ایران و هم جهانیان را شگفت زده کرده است .

 اکنون با توجه به حجم عظیم مبارزات زنان در خانه، جامعه و حتی در زندانها ، تنها میتوان گفت که با بازگشت ون های گشت ارشاد افتضاحی تاریخی برای این حکومت رقم خورده است.

 

زنده باد دختران و زنان مبارز ایران!

زنده باد آزادی!



 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد وپانزده، با گرامیداشت قیام ژینا مهسا امینی منتشر شد