۱۳۹۴ مهر ۱, چهارشنبه

کنترل فضای مجازی در ایران و چگونگی جرایم سایبری



بسیاری از فعالین حقوق زنان در ایران مورد اذیت و آزار مقامات رسمی و غیررسمی رژیم اسلامی واقع میشوند و اخیرا به بهانه جرایم سایبری تلاش میشود از فعالیتهای این عزیزان ممانعت بعمل آید.
در این برنامه به پدیده دیکتاتوری مجازی میپردازیم و با یک کارشناس ارشد حوزه انفورماتیک به موضوع کنترل فضای مجازی در ایران و چگونگی جرایم سایبری بگفتگو مینشینیم.
پیش از این گفته بودم که تلاش ها برای احیای حقوق انسانی نیاز به هوشمندی و روشنگری در تمامی امور را دارد. این بار اما با برنامه تخصصی و کاربردی " دیکتاتوری مجازی " مهمان شما هستیم .در این سری از برنامه ها به بررسی کنترل ومحدودیت های دنیای مجازی و راه های شناسایی و به نوعی مقابله با اون ها خواهیم پرداخت.
موضوع این قسمت  : کنترل فضای مجازی در ایران و چگونگی جرایم سایبری
مینو: در برنامه امشب به پدیده دیکتاتوری مجازی می پردازیم. وبا یک کارشناس ارشد حوزه انفورماتیک به موضوع کنترل فضای مجازی در ایران و چگونگی جرایم سایبری به گفتگو می نشینیم.
آقای حمید نصیری با سلام به برنامه رهایی زن خوش آمدید.
حمید: سلام و وقت شما به خیر
مینو: به نظر شما دیکتاتوری اینترنتی چیست؟
حمید: سوال جالبی است در ابتدا باید فکر کنیم که دیکتاتوری چیست به دلیل اینکه اینترنت یک شبکه مجازی است که متشکل از یک سری کامپیوترها و ارتباطات بین آن هاست افرادی که از این کامپیوتر ها استفاده می کنند. این شبکه رو می سازند یک سری از افراد تولید کننده محتوا هستند مثل کسانی که وب سایت می سازند یک سری ادم ها استفاده کننده هستند این ها دست به دست هم می دهند و این شبکه ساخته می شود این جاست که می پرسیم دیکتاتوری اینترنتی چی ست؟  این جاست که می پرسیم دیکتاتوری اینترنتی چی ست؟ بستگی داره که از چه دیدی به کشور نگاه می کنیم هر کشوری که حکومت دیکتاتوری داره فضای مجازی را هم به نوعی کنترل می کند تا به بقای خودش و قوانین خودش کمک کند به طور مثال کشور چین قوانین سختی داره یا ایران جز محدودترین کشورهاست چرا به دلیل اینکه آنها قوانینی را که در کشور وجود دارد را بر اینترنت حاکم می کنند.
به طور مثال اینکه یک خانمی در ایران طبق قوانین جاری ایران نمی تواند بدون روسری در خیابان راه برود این نوعی قانون است که فقط در ایران حاکمه بنابراین این قوانین رو هم حکومت و عواملش بر روی اینترنت می سازند.
مینو: می تونید یک تعریف کلی از جرایم سایبری رو ارائه بدید؟
حمید: جرایم سایبری عموما نمی توانیم بگوییم که تمام جرایم سایبری بد است نوع حکومت ها باز در تعریف جرایم سایبری تاثیر می گذارند به طور مثال اگر ما اینترنت رو یک دنیای واقعی تصور کنیم هر کاری که در دنیای واقعی جرم است مانند خرید و فروش مواد مخدر یا خرید وفروش اعضای بدن، قاچاق انسان هر نوع جرمی که در دنیای واقعی جرم حساب میشه می تونه تو دنیای مجازی هم اتفاق بیوفته و اگر به آنها به عنوان جرم سایبری دیده شود بد نیست ولی آنجایی جرایم سایبری بد می شود که حکومت ها از این واژه استفاده دیگری می کنند به طورمثال اکر وب سایت مذهبی به جزمذهبی که در ایران حاکم است داشته باشید جرم محسوب می شود در صورتی که این مساله در کانادا جرم نیست. به خودی خود تشخیص جرم سایبری وجودش مفید است مانند یک پلیس است که باید باشد اما ممکنه بستگی به تعریف کشورها برای افراد دردسر ساز باشد.
مینو: چه تعریفی از کنترل در فضای مجازی می توانیم داشته باشیم؟
کنترل در فضای مجازی دقیقا مانند تعریف بالا هر جرمی که در فضای واقعی جرم محسوب می شود در دنیای مجازی هم جرم به حساب می آید طبیعتا وجود سازمان هایی که فضای مجازی رو کنترل کنند در همه کشورها وجود دارد، چون اگر نباشد همان انسان های مجرم که در دنیای واقعی از بانک دزدی می کنند از طریق اینترنت هم می توانند این کار رو بکنند بنابراین وجود سازمانی که بر اینترنت کنترل داشته باشد مفید است ولی باز اینکه این کنترل یا محدودیت ها چه سطحی ست و اینکه به حریم خصوصی افراد وارد می شود این ها مبحث دیگری است. مانند کنترلی که والدین بر فرزندان دارند می تواند این کنترل مفید باشد اما نه مثل ایران که می خواهد اخلاقیات یا مذهب را کنترل کند یا مثلا کنترل سیستم های بانکی در کشور مفید است.
مینو: چه سازمان هایی معمولا وظیفه کنترل فعالیت ها ی اجتماعی افراد در دنیای مجازی رو دارند؟
 ما سازمان دیگری جز پلیس نداریم اما ممکن است به جایی برسد که فعالیت یک شخص بنا بر کاری که انجام داده یا مثلا پرونده ای که  داره تحت کنترل است به طور مثال سازمان امنیتی آن کشور و پلیس امنیتی آن کشورهم  بررسی لازم را داشته باشد. به طور معمول در هیچ کشوری در پاسگاه محلی یا شهرکوچک نمی تونیم بگوییم ما یک تعداد پلیس باید داشته باشیم که پلیس سایبری هستند این امر خیلی تخصصی است به خاطر اینکه یک جرم اینترنتی می تواند با خیلی از موضوعات درگیر شود مثلا اگر یک شخصی بخواهد مثلا یک پولی را از بانکی بدزد بعد با این پول مواد مخدر خریداری کند و هم پولشویی انجام دهد یا مثلا قاچاق انسان بکند این پرونده با چندین نوع و چندین سازمان درگیر می شود بنابراین سازمانهای مختلفی باید توجه شان به این پرونده باشد پس این مساله از کنترل پلیس محلی یا پاسگاه محلی خارج است منطقی این است که در هر کشوری سازمان بزرگتری با متخصصین این امر که دسترسی به بستر مخابراتی داشته باش امکان پذیر است.
اما به دلیل فعالیت های امنیتی نوع نگاهی که سازمان ها به هم دارند این امر در کشور ها متفاوت است در ایران ما پلیس سایبری داریم، سپاه برای خودش یک بخشی دارد سازمان اطلاعات هم همینطور این ها چون به همدیگر هم اعتماد ندارند نوع کنترل هایشان هم فرق می کند، یک کشوری مثل روسیه که این کشورهم محدودیت های خیلی زیادی در بخش اینترنتی دارند آن ها چندین سازمان که حتی نمی توانند برای همدیگر هم توصیح دهند بنابراین ما نمی توانیم آمار دقیقی از هر کشور بدهیم که چه سازمان ها ی موظف است یا چه سازمان هایی دقیقا این کار را انجام می دهند. اما معمولا پلیس ارشد سایبری یک کشور که واحد تایید شده ای است و واحدی است که معرفی اش می کنند به کشورهای دیگه اون پلیش وظیفه اش همین کار است، بع دلیل اینکه یک سری از جرایم بین دوتا کشور اتفاق می افته بنابرای ما باید بدانیم که پلیس سایبر هلند بتواند با پلیس سایبر فنلاند در تماس باشد بنابراین یک سازمان مشخص این کار را انجامی دهد اما می تواند سازمان های دیگری هم وجود داشته باشد که داخل دولت اون کشور وجود داشته باشند ولی برای عموم شناخته شده نباشد. یک کشوری مثل ایران و چین و روسیه این سازمان ها را دارند.
بیشتر کشورها در بحث امنیت کار می کند اما در ایران در بحث براندازی یا عقاید و مذهب و... اقدام می کنند اما در امریکا اینگونه نیست.
مینو: آقای نصیری به عنوان آخرین سوال، در مورد اپلیکیشن های موبایل چه راهنمایی ارائه می دید تا بتونه کمکی باشه برای بینندگان عزیز؟
حمید: به صورت کلی در شبکه های اجتماعی به دلیل سرعت انتقال اطلاعات در این سیستم ها بسیار بالاست بنابراین باز چون حکومت ایران یک حکومت دیکتاتوری است نمی خواهد این شبکه ها در ایران گسترش پیدا بکنند بنابراین هر چه که این سیستم ها محدود کنند برایشان بهتر است تا جایی که می توانند فیلتر می کنند. اما درجاهایی ست که این شبکه ها طوری طراحی شده است که مبحث فیلتر شدنش با تکنولوژی الان وجود دارد سخت و پیچیده تر می شود و سرعت انتشار در ایران بالاتر از این است که در ایران مهندسان بتوانند این شبکه ها را ببندند بنابراین در ایران از قدرت خود مردم علیه مردم استفاده می کنند یعنی چی ؟ در شبکه های اجتماعی مثلا راجع به وایبر یا تلگرام خبرهایی را می سازند که این ها در حال کنترل شدن هستند. مثلا شم شنود می شوید فیلم هایتان دیده می شود و... آدم ها را به این طریق می ترسانند.
وقتی نمی توانند کنترل کنند افراد را می ترسانند و آن ها به دلیل عدم آکاهی به خاطر مثلا عکسی  که در گوشی دارند یا از ترس اینکه موقع صحبت کردن صدای فرد را یک برنامه دیگری که هیچ ارتباطی به هم ندارند ضبط می کند و همه این ها نسبت داده می شود به اسراییل و امریکا و... این ها به دلیل ترس هایی است که استفاده کننده های ایرانی انتشار می هند به یکدیگر، کافی ست که ده تا از این پیام ها ساخته شود تا فردا در سراسر ایران منتشر خواهد شد چرا این کار را می کنند به دلیل ضعف های ست که وجود دارد چون نمی توانند جلوی این شبکه ها را بگیرند از خو کاربر استفاده می کنند تا همدیگر را بترسانند.
در رابطه با اپلیکیشن ها موبایل بیشتر صحبت خواهیم کرد که چگونه با امنیت بیشتر بتوان از آنها استفاده کرد سخت نیست و نباید از فضای مجازی بترسیم مانند راه رفتن در تاریکی که با احتیاط انجام میشه اما با اگاهی و روشنایی بهتر می توانیم حرکت کنیم. اما این آگاهی ها به صورت غیراصولی در ایران توسط عوامل خود جمهوری اسلامی داده می شود تا افراد را بترسانند یعنی یک سری اطلاعات غلط با چهار تا کلمه تخصصی به مردم داده می شود و افراد بدون توجه به صحت این مطالب آن ها را برای هم انتشار می دهند. بنابراین تا جایی که بتوانیم باید اطلاع رسانی درستی انجام بدهیم که استفاده از این شبکه ها ترسی نداره و این کار مانند همان روشن کردن چراغ است.

با تشکر از مژگان حاصلی برای پیاده کردن متن مصاحبه.

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم


۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

زنان و حكومت هاي اسلامي مذهبي



در حكومتهاي مذهبي بخصوص حكومت هاي إسلامي زنان در رده چندم قرار گرفته اند حتي از كمترين حقوق اوليه انساني نيز برخوردار نيستند .
حكومتهاي مذهبي مخصوصا حكومت ديكتاتوري ايران چنان زنان را در قفس سنت و مذهب قرار داده اند كه حتي خانواده ها را عليه زنها برپا كرده است متاسفانه امروزه از مرگها و خشونت هاي ناموسي عليه زنان كمتر سخن گفتم مي شرد در صورتي كه حكومت ديكتاتور مذهبي ايران بصورت كاملا عامرانه ميلياردها صرف اين نوع خشونت عليه زنان كرده است تا بتواند زنان را در خانواده مهار كنند و بتوانند قوانين وحشي و ضد زن را در جامعه براحتي پياده كنند.
حكومت مردسالار جمهوري إسلامي برادر و پدر را بهترين مهار كننده و همدست و شريك خود مي كنند 
روزانه در بين زنان و دختران در ايران مي توان به وضوح اين موضوع را مشاهده كرده و ديد كه زنان علاوه بر مبارزه عليه قوانين وحشي اسلامي بايد عليه سنت و تفكرات عقب افتاده وحشي و مردسالارانه مبارزه كنند . اما اين حكومت هر چقدر هزينه كند باز هم زنان ايران را نمي تواند مهار كند .زنان مدرن ايران كه روزانه با مدياهاي اجتماعي به روز هستند با پوشش و لباس وآرايش خود  سي وپنج سال است كه حكومت را به ستوه آورده اند و از هر سوراخ و آبراهه اي براي گريز و فرار از قفس سنت و مذهب حكومت وحشي ايران استفاده كرده اند .
اين حكومت به خوبي مي داند كه روزي زنان جامعه با استقامت و مقاومت همچنان سرنگونش مي كنند و خاكسترش را به باد مي سپارند كه ديگر خيال شوم حكومت ديكتاتوري ومذهبي به سر هيچ كس نزند 
به اميد روزهاي طلايي براي زنان ايران و جهان استوار مي ا يستيم و براي دست يافتن به حقوق حقيقي زنان مبارزه مي كنيم .

زنده باد آزادي
 فرشته نظام آبادي

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

نگاه مختصری به دوران آزادی و محرومیت زنان در تاریخ افغانستان



زنان افغانستان از دسته شیر زنان جهان هستند که با وجود فشارهای زیاد اجتماعی و تبعیض جنسیتی  توانسته اند چه در خانه به عنوان مادر و زنانی که در خانه کارهایی مانند : گلیم بافی دست دوزی و غیره و چه در جامعه دستاورد های زیادی داشته باشند. افغانستان کشوری بوده که زنان قهرمانی در این سرزمین زندگی و مبارزه کرده اند مانند: رابعه بلخی ، عايشه درانی ، نازو انا، زرغونه انا، مخفی بدخشی، حنظله بادغيسی و تعداد زیاد دیگری که ذکر اسمشان از حوصله ی این مقاله خارج است در خود پرورانده است.
 پیشرفت و آزادی زنان افغان  در زمان امیر حبیب الله خان در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ با ارایه ی این طرح از سوی محمود طرزی آغاز شد. این طرح باعث شد زنان توانستند در مجالس مهم دولتی حضور یابند. ملکه ثریا دختر محمود طرزی و همسر امان الله خان نماد یک زن آزاده در تاریخ معاصر افغانستان است. ملکه ثریا نخستین زنی است که در تاریخ معاصر افغانستان در مراسم حکومتی بدون پوشش اسلامی " چادر و روسری " اشتراک ورزید. وی بار اول همراه با همسران وزیر دفاع و وزیر خارجه حکومت وقت،در مراسم جشن استقلال شرکت کرد. این جشن در ۲۸ اسد سال ۱۲۹۸ هجری خورشیدی مصادف با سال ۱۹۱۹ میلادی برگزار شد. از اینجا راه برای پیشرفت زنان افغان و مشارکتشان در محافل سیاسی و رشد زنان در اجتماع شروع شد. در سال ۱۹۲۱ مدارس دخترانه شروع به فعالیت و آموزش برای دختران از سن ۶ سالگی تا ۱۱ سالگی به گونه ی اجبار از سوی دولت در نظر گرفته شد. یک سال بعد آن نیز تعدادی از دختران افغان برای تحصیل به خارج از کشور فرستاده شدند. به نقل از تاریخ نویسان در سال ۱۹۲۹ زمانی که امیر حبیب الله کلکانی به قدرت رسید و ۹ ماه حکومت کرد تمام دستاورد زنان بر باد رفته، محروم از حضور در اجتماع و دوباره خانه نشین  و مجبور به رعایت حجاب اسلامی شدند. در دوران حکومت نادر شاه هم  اکثر زنان در ظلمت بسر می بردند و حق هیچ گونه مشارکت را در اجتماع نداشتند. فقط زنان وابسته به خاندان سلطنتی و برخی از زنان ثروتمند کابل نشین می توانستند در یک موسسه ی نسوان که یک تجمع کاملا زنانه اشترک می کردند. میرسیم به دوران آخرین پادشاه افغانستان که محمد ظاهر شاه نام داشت، گام های بعدی در زمینه ی تامین شرایط برای رشد و اشتراک زنان به عنوان نیمه ی دیگر پیکر جامعه در دوران محمد ظاهر شاه در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۳ برداشته شد.برداشتن حجاب زنان در سال ۱۹۵۹ و متعاقب آن تشکيل « موسسه ی نسوان» که در حقيقت سازمان رسمی زنان بود، نقطه عطف را در تاريخ نهضت سياسی و اجتماعی کشور ما تشکيل مي دهد. در این زمان تعدادی از علمای دین از این موضوع معترض شده و به دیدار داوود خان که در آن دوران صدراعظم افغانستان بود رفتند و اعتراض شان را عليه اقدامات دولت ابراز نمودند. اما داوود خان در مقابل به اعتراض شان چنین پاسخ داد: پوشیدن حجاب در جامعه یک مساله ی کاملا داوطلبانه است هر گاه ايشان مسلم بودن حقانيت چادری و حجاب را در قوانين اسلام پيدا کرده توانستند او اولين کسی خواهد بود که حجاب را دوباره بر زنان تطبيق خواهد کرد.همچنان در دوران ظاهر شاه برای اولین بار صدای زنی به نام میرمون پروین از رادیوی افغانستان منتشر شد. در این سالها زنان بشدت در کنار مردان در جامعه رشد می کردند و در اکثر رشته ها دوشادوش با مردان همکاری می کردند. در سال ۱۳۵۹ هجری شمسی زنان باری دیگر توانستند بدون حجاب اجباری به مراسم جشن استقلال بروند و همچنان پس از سپری شدن ۵ سال زنان حق اشتراک در انتخابات و رای دادن را به دست آوردند.۲ تن از زنان افغانستان برای اولین بار در کمیته تصوید قانون اساسی ۱۹۶۴ حضور یافتند و ۲ زن دیگر به عنوان سناتوران انتصابی در شورای ملی به کار آغاز نمودند. اولین نهاد مدنی مستقل از حکومت به نام حزب  دموکراتیک خلق در سال ۱۹۶۵ آغاز به فعالیت کرد. زنان و مشکلات آنها برای همه طیف های چپ در افغانستان از مسایل اساسی بود و حزب دموکراتیک خلق در ۱۴ سال زمامداری، وضعیت زنان را حداقل در شهرهای این کشور دگرگون کرد. تعطیلات بیشتر برای زنان، راننده، معلم و پزشک ، حضور زنان در ارتش و پلیس ، مشارکت زنان در احزاب سیاسی ، و غیره . اما از زمانی که مجاهدین از سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ زمامداری دولت را به دست گرفتند وضعیت زنان در جامعه متحول شد. پوشش زنان کاملا تحت کنترل مجاهدین شد و نقش آنها در جامعه بسیار کمرنگ شد. زنان در این دوران احساس امنیت را در جامعه از دست داده و اکثرا قربانیان دوران جنگ مجاهدین را زنان تشکیل دادند  زیرا به تعداد زیادی از زنان و دختران به خصوص در شهر کابل تجاوز صورت گرفت. حضور گروه مجاهدین در افغانستان دریچه ی برای ظهور گروه تروریستی طالبان شد. از سال ۱۹۹۶ که دوران سیاه طالبان روی کار آمد نقش زنان در جامعه محو شد و زنان حقوق فردی و اجتماعی خود را کاملا از دست دادند. پوشش بسیار شدیدتر شد و همه ی زنان مجبور به پوشیدن چاردی یا " برقع " شدند. دیگر میان زنان باسواد و بی سواد در جامعه هیچ فرقی وجود نداشت و هزاران موانع و مشکل برای زنان با حکومت این گروه ترریستی که تمام جهان از آن با خبر اند. در سال ۲۰۰۱ با روی کار آمدن دولت موقت کرزی با تشکیل نظام جدید، تلاش شد تا به زنان افغان فرصت وامتیازاتی داده شود، که بسیاری از آن ها از این فرصت توانستند استفاده نمایند و درهای شانس پیشرفت برای زنان باز شد اما حال مشکل زنان تهدید از سوی گروه های تروریستی و مردان جامعه است. از  سال ۲۰۰۱ تا کنون ۲۰۱۵ که دولت اشرف غنی و عبدالله روی کار است زنان با مشکلات زیادی در جامعه روبرو هستند. تهدید از سوی پدر، برادر، شوهر و مردان فامیل شوهر برای حضور در جامعه به عنوان محصل و یا غیره از درون خانه و همچنان آزار ها و اذیت های خیابانی و پیشنهاد های نا مناسب از سوی روسای محل کار با اینکه حقوقشان در جامعه نقض شده و امنیت جانی و روحی در جامعه از ایشان سلب شده اما با این حال هم در این مدت زمان تعداد زیادی از زنان و دختران با وجود همه ی مشکلات  درعرصه ی سیاست، تجارت، اقتصاد، هنرهای هفت گانه، ورزش رسانه ها، فعالیت های مدنی و غیره رشد چشمگیری داشته باشند .امروز نهاد های دفاع از حقوق زنان در افغانستان در مقابل فقر، نا امنی، بی سوادی و فرهنگ ناپسند که در جامعه رواج است مبارزه می کنند، اما با وجود این هم خشونت علیه زنان در بسیاری از مناطق وجود دارد و نگرانی مدافعین حقوق زنان در این است که بعد از ۲۰۱۴ چی قانون برا ی زنان تصویب خواهد شد این در حالی است که زنان افغان در هر رژیم و یا تحول که در افغانستان میاید تنها قشر آسیب دیده هستند .

اسد الله صامت

فعال سیاسی و حقوق زنان

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

مرا یاری کنید!



در تاریخ اول مهرماه سال جاری یعنی کمتر از یکماه دیگر دوران حبس من به اتهام فعالیت تبلیغی علیه رژیم جمهوری اسلامی به پایان می رسد که بلافاصله مرا محبوس در غل و زنجیر به شهرستان طبس برده و دوره تبعید من آغاز می شود.
حاکمان جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی این رژیم با تبعید من به شهرستان طبس که ده کوره دورافتاده ای است که دردل داغ کویر مرکزی کشور واقع شده، آنهم برای مدت دوسال، درحقیقت قصد جان مرا کرده اند.آنها به خوبی آگاهند که من سکته زده هستم و از نارساییهای قلبی بطورجدی رنج می برم و بیماری دیابت حاد و بیماریهای مجاری ادرار وسنگ کلیه و ورم غده پروستات، مجموعا جان مرا هر لحظه در معرض خطر مرگ قرار داده است ونیز به دلیل اینکه برای رهبران رژیم اسلامی ممکن نیست تا مرا اعدام کنند و یا با ترور به قتل برسانند وهمچنین بسیار پرهزینه خواهد بود اگرمن در زندان بمیرم (به دلایلی که همگان کم و بیش به آن آگاهیم) ازین قرار تصمیم گرفته اند به این وسیله وبا تبعید به دورافتاده ترین و بدآب وهواترین نقطه کشورنسبت به کرج که از هرگونه امکانات شهری وپزشکی و بیمارستانی بی بهره است، موجبات مرگ مرا بطور ظاهرا طبیعی فراهم آورند.
می بینیم که رهبران کینه توز جمهوری اسلامی درعوض اینکه به درمان واقعی بیماری های من اقدام کنند، درصددند که شرایط زندگی مرا هرچه بیشتر نامناسب و فاجعه بارکرده وبا تبعید وفشار وتضییع حقوق و آزادی ها، عرصه را برمن تنگ نموده و رفته رفته مرا از پای درآورده و نابود کنند.
ازاین رو، ازهم میهنانم و از فعالان حقوق مدنی، از مدافعان حقوق بشر، از حقوقدانان وسایر تلاشگران حوزه های اجتماعی وسیاسی تقاضا دارم که با هشدار نسبت به مخاطراتی که جان مرا تهدید میکند وبا دفاع از حقوق من به عنوان یک وبلاگ نویس ومدافع آزادی بیان و با استمداد از افکار عمومی،اجازه ندهند تا حاکمان رژیم اسلامی بطور خودسرانه و با بی اعتنایی به پرنسیپ های جامعه جهانی یکی ازمنتقدان خود و یکی از معترضان به شرایط اسف بار حاکم برجامعه ایران را در بی خبری همگان و درسکوت از میان برداشته و حذف کنند.

سیامک مهر(پورشجری) نویسنده وبلاگ گزارش به خاک ایران

شهریور 1394    زندان کرج (ندامتگاه)

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم


مشکلات پناهجویان سوری و دیگر کشورهای اسلامی




هستند پناهجويان بسيارى كه در كمپ هاى پناهندگى، تركيه،لبنان،عراق،اردن سكونت دارند ولى از امكانت اوليه زندگى محرومند.جنگ داخلى سوريه تاكنون باعث گشته كه حدود نيمى از جمعيت اين كشور اواره شوند،حدود صدو نود هزار كشته نيز به جاى مانده است. اين روزها سوال ديگرى در جهان عرب موج مى زند،
كشورهاى حاشيه خليج فارس چند پناهنده يا پناهجو پذيرفته اند ؟ جواب برابر است با صفر، عربستان، بحرين، عمارات، عمان،كويت هيچ كدام عضو كنوانسيون ژنو نيستند و هيچ گونه قانونى براى پذيرش پناهنده ندارند،اين در حالى است كه بخش بسيار مهمى از كشورهايى همچون عربستان و امارات كارگران مهاجر از مناطقى همچون شبه قاره هند يا فيليپين هستند،كه با كمترين دستمزد و بدون كوچك ترين بر خوردارى از حقوق شهروندى زندگى مى كنند و ان كشورهايى كه عده ايى را مى پذيرند مانند تركيه و لبنان به هيچ وجه به انها اجازه دريافت شهروندى نمى دهند.در سوريه عملا چند جريان موازى جريان دارد ابتدا نظير هر نقطه ديگرى از جهان عرب ارمان ازادى خواهى و خواست پايان ديكتاتورى ابراز مى شود،بدونه اينكه گفتمان غالب بر رسانه ها در مورد سوريه تغييرى يافته باشد انان چنان نشان مى دهند كه مردمى متحد در مقابل ديكتاتورى خون اشام ايستاده است و هيچ كدام از دو طرف مناقشه واقعا كوشش نكردند به نبرد خاتمه دهند.و پشتيبانى ايران، روسيه، و چين، به دمشق موجب سخت تر شدن موضع بشار اسد شده است.
خوددارى غربى ها و ازجمله فرانسه به فراخواندن اپوزوسيون به برقرارى اتش بس نيز،نفت بر اتش پاشيده ،و هيچ گاه غربى ها به ماموريت كوفى عنان اعتماد نداشته و كوچكترين تلاشى براى موفقيت ان انجام نداده اند چرا؟ براى اينكه طرفين مناقشه (غربى ها و كشورهاى حاشيه خليج فارس) هدف مقدمشان انداختن رژيم سوريه جهت هدف قرار دادن ايران است. طبيعى است كه روسيه و چين كه موافق اعمال فشار بر تهران هستند در ماجراجويى نظامى با اين استراتژى مخالفت مى كنند. در اين ميان كه سياست گذاران خارجى و داخلى فقط به منافع خود و سياست خون بارش مى انديشند. و فقط مردم مظلوم سوريه هستند كه يا كشته مى شوند ويا اواره و سرگردان، به اميد زندگى بهتر روانه كشورهاى ديگر مى گردند ، كه اكثريت انها اگر از خطرات راه و بسيارى موانع ديگر عبور كنند، مى توانند به كشورهاى امن پناهنده شوند كه در انجا نيز قطعا مشكلات خاص خود را خواهند داشت.
چند روز پيش كه مرگ كودكى سورى به نام ايلان كوردى كه در دريا غرق شده بود، شوك بزرگى براى تمامى رسانه هاى دنيا و بخصوص غرب شده بود. اما واقعا چرا حاكمان كشورها اينگونه سياست هايى را پيشه مى كنند؟ در صورتى كه مى بايد، همه به يكديگر كمك كنيم، مسلمان، يهودى، سياه و سفيد هيچ فرقى ندارند. ما بايد با خوشى ديگران زندگى كنيم نه با بدبختيشان، نبايد از يكديگر متنفر باشيم، و همديگر را تحقير كنيم،در اين دنيا به اندازه كافى جا براى زندگى همه وجود دارد.مى توان زندگى شاد و ارامى داشت ،ولى ما گمراه شده ايم، حرص و طمع روح اكثر انسانها را الوده كرده، و دنيايمان را محصور كرده و ما را به سمت خون ريزى و خوشونت منحرف كرده، صنعتى كه وفور نعمت مى اورد، در لحظه مارا تنها گذاشت، و بيشتر از ماشين آلات به انسانيت نيازمنديم و بيش از هوشمندى به محبت و مهربانى نياز داريم.
اكنون كه ميليون ها نَفر مرد و زن وبچه بى پناه قربانيان سيستمى كه باعث شكنجه انسانهاست. ولى انچه پيداست ، فلاكتى كه اكنون بر ما رواست، نتيجه حرص و طمع است ، دوران تلخيست كه انسان ترس از انسانيت دارد، نفرت به پايان خواهد رسيد و ديكتاتورها خواهند مرد. و قدرتى كه از مردم گرفته شده است به انها داده خواهد شد،ازادى هيچ وقت نخواهد مرد،پس به نام دموكراسى بايد از اين قدرت استفاده كنيم، و همه با هم متحد شويم و براى يك دنياى جديد مبارزه كنيم ، دنيايى كه به همه امكان كار بدهد ، براى جوانان اينده داشته باشد و براى سالمندان امنيت . ديكتاتورها خودشان را ازاد مى خواهند، و ديگران را برده ، در كتاب مقدس امده است كه اقتدار خداوند در انسان آست، نه يك انسان ، نه يك گروه بلكه تمامى انسانها و اين كارها را ما بايد ابتدا در كشور خودمان اغاز نمايم به اميد ازادى ايران از چنگال اخوند هاى خوناشام و ديكتاتور.


آكو رضائى

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

شاهرخ زمانی در اسارت رژيم اسلامی جانباخت



خبرکوتاه بود، شاهرخ زمانی فعال کارگری در زندان رجائی شهر بر اثر سکته مغزی درگذشت. بنظر ميرسد رژيم اسلامی انتقام امتيازدهيهای خارجی خود را با ضرب و شتم اسرا در داخل زندانهايش جبران ميکند. فعالين کارگری در بند و خانواده هايشان در سالهای عمر حکومت اسلامی مورد انواع شکنجه های جسمی و روانی واقع شده اند، حتی اگر به اصطلاح بمرگ طبيعی عمرشان کوتاه شود براستی بجز حاکمان اسلام پناه چه کسی مسئول است. فاصله "مرگ طبيعی" افشين اسانلو تا شاهرخ زمانی زير سقف زندانهای رژيم کوتاهتر از آنستکه مردم روند حذف فيزيکی فعالين کارگری و مدنی را مشاهده نکنند. ما کليه مسئولين حکومت اسلامی را متهم رديف اول اين اعدامهای نرم ميدانيم.
ما ضمن ابراز همدردی عميق خود با خانواده، همرزمان و آحاد جنبش کارگری، خواهان تحقيقات وسيع سازمان بين المللی کار در مورد پيش زمينه ها و علل جانباختن شاهرخ زمانی فعال کارگری در اسارتگاه رژيم اسلامی هستيم.

ياد و مبارزه شاهرخ زمانی جاودان باد
سازمان رهائی زن

شانزدهم سپتامبر 2015

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

راه اندازی اینترنت ملی حلال در ایران



درسال 2009 کشور ایران در ردهٔ ۱۷۲جهان در فهرست آزادی مطبوعات سازمان  گزارشگران بدون مرز قرارداشت. آزادی رسانه ها در ایران در سال‌های اخیر به مراتب کمتر شده و از رتبه ۱۴۶ در سال ۲۰۰۵ به سطح کنونی نزول یافته است. موضوعاتی همچون مناسبات باآمریکا، برنامه هسته‌ای ایران،اسلام، مذهب و سنن و روحانیت در کشور ایران موضوعات ممنوعه محسوب می‌شوند. علی خامنه ای ازجمله چهل و دو رهبر و مقام دولتی در جهان است که از سوی گزارشگران بدون مرز به عنوان دشمنان آزادی مطبوعات برگزیده شده‌اند.
سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای ضمن اشاره به فرمان اخیر رهبر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «تسریع در راه‌اندازی اینترنت ملی»، آنچه را «تشدید سانسور بر اینترنت» و «مسدودسازی نرم‌افزارهای کاربردی تلفن‌های همراه در ایران» نامیده است، محکوم کرد. 
گزارشگران بدون مرز در بیانیه خود اشاره کرده‌است که از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی در مرداد ۹۲، «چگونگی کنترل اینترنت در ایران به جدلی جدی در راس حکومت تبدیل شده است، ولی نظارت و کنترل بر اینترنت نسبت به دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد محسوس است». 
در پایان این بیانیه تصریح شده که از مردادماه ۹۲ که دولت حسن روحانی بر سر کار آمده است، «نزدیک به صد شهروند وب‌نگار بازداشت شده‌اند و بسیاری از آن‌ها به حبس‌های سنگین محکوم شده‌اند». سازمان گزارشگران بدون مرز، مسوولیت بیشتر این بازداشت‌ها را بر عهده «اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» دانسته است.
ایران سانسور اینترنت را با به روز رسانی سیستم فیلترینگی تشدید کرده است که رژیم اسلامی را قادر می کند جلو دسترسی به هزاران وب سایتی را بگیرد که این رژیم استفاده از آنها را برای ایرانیان صلاح نمی داند.
 در چند ماه گذشته بسیاری از نرم‌افزارهای کاربردی تلفن همراه یکی پس از دیگری از سوی مسوولان جمهوری اسلامی “فیلترینگ هوشمند” شده‌اند، این امر با سکوت شرکت‌های سازنده این نرم‌افزارها همراه بوده است.
فیلترینگ هوشمند که اتصال گزینشی و کنترل شده به اینترنت و به ویژه در شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای کاربردی است.
از تاریخ ٧ شهریور در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران و از این میان تهران، دسترسی به برخی نرم‌افزارها از این میان تلگرام با اخلال جدی روبرو شده است.پیشتر در تاریخ تاریخ ۱۰ تیر ماه ۱۳۹۴ محمود خسروی معاون وزیر ارتباطات و مدیر عامل شرکت ارتباطات زیرساخت اعلام کرده بود “نامه‌ای رسمی به تلگرام زدیم و در آن گفته‌ایم که شبکه شما در ایران مشکل دارد، بیایید بنشینیم مشکلات را حل کنیم”.
در تاریخ ١۴ اردیبهشت سال جاری، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد “فاز دوم فیلترینگ هوشمند را با یک شرکت خارجی آغاز کرده‌ایم و در این پروژه از توان پژوهشگران داخلی نیز استفاده خواهیم کرد”.
محمود واعظی در تاریخ ٢٠ فروردین اعلام کرده بود: “همه شبکه ها در یک مقاطعی با اختلال مواجه می‌شوند اما وقفه‌های اینستاگرام به علت اجرای فیلترینگ هوشمند بر روی این شبکه است”.
این نرم‌افزار که همچنان دچار اختلال است در نخستین فاز فیلترینگ هوشمند به کنترل نسبی رژیم درآمده است.
پس از آن به طبع نوبت وی‌چت، واتس‌آپ، تانگو و وایبر بود که هوشمندانه فیلترینگ شوند.هر بار که فیلترینگ هوشمند بر روی نرم‌افزاری کاربردی اجرا می‌شود، کاربران به سوی نرم‌افزار دیگری مهاجرت می‌کنند.
توجیه سانسور بر روی اینترنت توسط حکومت فاسد اسلامی به بهانه حفاظت از شهروندان و علیه محتوا‌های غیر اخلاقی انجام می گیرد، این سانسور اما به وب گاه‌های سیاسی، مذهبی و یا محتواهای در باره حقوق بینادین و به ویژه حقوق زنان تسری پیدا کرده است.


پریا مصیری منجی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

مهمترین عوامل صلب حقوق زنان در کشورهای اسلامی



شریعت اسلامی و سنت های برگرفته از آن و باورهایی زن ستیزانه از بزرگترین موانع در راستای تحقق حقوق زنان در جوامع اسلامی شمرده میشود. جنگ، ناامنی، فقر و شرایط نابسامان بشتر زنان را به حاشیه رانده ولی بطور کل باعث نفی حقوق زن نشده اند بلکه آنچه که فعالیت زنان و جامعه مدنی در تامین حقوق زنان را ناممکن ساخته صدور احکام دینی و شریعت اسلامی است. 
بر طبق آمارهایی منتشر شده از طرف سازمان های حقوق بشر در کشورهای اسلامی نشان میدهد که سالانه هزاران زن در جوامع مذکور مورد  خشونت و بدرفتاری قرار میگیرد از ممنوعیت در تحصیل دختران گرفته تا ازدواج های ناخواسته و اجباری همه و همه حکایت از نابرابری  و تفکرات غیر انسانی وپوسیده سنتی مذهبی دارد. در سالهای اخیر سازمانها و ارگانهای متعددی برای رسیدگی به حقوق زنان تشکیل شده اما هیچکدام اینها جوابگوی مشکلات زنان نبوده اند  و بشتر به دنبال مطرح کردن مشکلات فرعی بوده تا ایستادگی در مقابل احکام های دینی و مذهبی ؛ در حالیکه در قانون اساسی همه این کشورها حقوق زنان نصف حقوق مردان تعریف شده که در اینصورت نمیشود به این قوانین ضد انسانی استناد کرد. خشونت، بدرفتاری، قتل های ناموسی، خودکشی و خودسوزی زنان روز به روز افزایش پیدا کرده و آینده برای این قشر جامعه هنوزم تاریک و تار است.
اکثر زنان در جوامع سنتی اسلامی از همان بدو پیدایش مورد بی لطفی خانواده ها قرار میگیرد که این خود دلیلیست بر سنت های ضد انسانی در جوامع اسلامی با توجه به عوامل شمرده شده واطلاعات نشر شده از فعالین جنبش زنان و  حقوق بشر اینگونه به دست می آید که باید تشکل های  ویژه ای ایجاد گردد و برای احقاق حقوق زنان در کشورهای اسلامی. براساس حقوق بشر در سازمان ملل و جوامع بین‌المللی که دارایی حقوق برابر زن و مرد است به دست آید نه با افکار متحجر سنتی اسلامی که هیچگونه حقوق برابری برای زنان قایل نیست. در واقع هرجایکه شما برای حقوق زنان در کشورهای اسلامی وارد مبارزه میشوید در مقابل اسلام و شریعت اسلامی قرار میگیرید.
پس ضرورت ایجاد تشکلات مدافع حقوق زنان وکودکان بیش از همیشه احساس میگردد و به نظر من بعد از برپائی جنبش های مستقل مدافع برابری اولین کار باید اطلاع رسانی وآگاهی دهی ویادآوری حقوق بشر وشهروندی میتوان
امیدوار بود بساط ظالمان دینی اسلامی برچیده گردد.
به امید برابری زن ومرد ونابودی تفکرات خشک مذهبی در کشورهای اسلامی.


یوسف (حیات) حسنی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

۱۳۹۴ شهریور ۲۷, جمعه

روسپی‌گری در ایران



روسپی‌گری، تن‌فروشی یا فحشا، به تجارت یا پیشه آمیزش جنسی طبیعی یا غیرطبیعی در قبال درآمد و یا برخی دیگر منافع گویند، که گاهی اوقات با عنوان سکس تجاری (commercial sex) نیز مطرح می‌شوده کسی که در هر بخش از این پیشه کار می‌کند  کارگر جنسی می‌گویند.
فحشا در ایران نیز مانند همه کشورهای جهان رواج دارد .عوامل روی آوردن زنان به فحشا را اما می توان فقر ،اعتیاد ،ازدواج اجباری،بیکاری،زیاده خواهی و تنوع طلبی مردان،وجود فضای یاس و ناامیدی بین جوانان و عدم وجود امکانات برای ازدواج و تشکیل خانواده ، ازدواج مجدد مردان و طلاق  برشمرد.
دفتر مطالعات حقوقی مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در گزارشی اعلام کرد سن روسپیگری در ایران به ۱۵ سال رسیده است. بر پایه گزارش‌های رسمی، تهران و مشهد بیشترین زنان روسپی را نسبت به سایر شهرهای ایران دارند.
به گفته مدیر کل امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی ایران، «شماری از روسپیان، نه به خاطر فقر مطلق، بلکه برای به دست آوردن درآمد بیشتر به روسپیگری روی می‌آورند و این موضوع بیانگر به صدا درآمدن زنگ خطر برای جامعه ایران است.»
بر اساس آمارهاي مراكز بازپروري سازمان بهزيستي 10 تا 12 درصد زنان خياباني متاهل هستند و اغلب آنان در سنين ابتداي جواني 20 تا 29 سال قرار دارند.
“بسیاری از این زنان ادعا می‌کنند که از بی‌خانمانی بوده است که دست به این کار زده‌اند و اگر تنها جای خوابی برای آنها وجود داشت هیچ‌گاه تهدید جانی این کار را به جان نمی‌خریدند”.
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود که درباره قاچاق انسان منتشر کرد، در بخش مربوط به ایران نوشت که این کشور مبدا و مقصد قاچاق انسان از جمله برای روسپیگری است.
به گزارش بی بی سی، گزارش وزارت خارجه آمریکا متنی طولانی است که در آن، وضعیت کشورها در زمینه مبارزه با قاچاق انسان به منظور بهره کشی تجاری و جنسی بررسی شده است.
در بخشی از این گزارش که به ایران اختصاص داده شده، نوشته شده که به دست آوردن اطلاعات دقیق از ایران برای نویسندگان گزارش ممکن نبوده است اما بنا به آنچه که به دست آورده اند، ایران مبدا، مسیر و مقصد قاچاق انسان برای روسپیگری و کار کشیدن اجباری است.
در گزارش به بالا رفتن تعداد کودکان متکدی و روسپیان نوجوان در برخی از شهرهای ایران اشاره شده و همین طور به گزارش هایی که هر از چندی درباره فروش دختران ایرانی در کشورهای حوزه خلیج منتشر می شوند.
شاهد این هستیم که جمهوری اسلامی با سیاست های غلط اقتصادی و فرهنگی خود عامل از هم پاشیدن بنیان خانوادگی واخلاقی در کشور ایران است این حکومت فاسد و غیرایرانی با تمام توان کمر به نابودی ایران عزیز بسته ،به امید پیروزی و رهایی مردم ایران.

شهره ملایی کنمی

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم