۱۳۹۹ آذر ۱۰, دوشنبه

گفتگو با نویسنده خاطرات زندان، مبارزه یک زن در ایران

 





https://youtu.be/cVzK3WZF3TA

مبارزه برای آزادی و برابری و برقراری عدالت اجتماعی در ابعاد و اشکال گوناگون در دل جوامع بشری جاری است، هر چند جریان مبارزه گهی خروشان و پر التهاب و گاهی آرام و زیر پوسته شب جاریست، و در مسیر خود تجربیات نسل پیشین را به نسل بعدی منتقل میکند. هر چند رژیمهای استثمارگر از ارگانهای سرکوب برای خاموش کردن معترضین به نطم موجود و برای ارعاب جامعه و تداوم نظام بردگی سود میجویند، لیکن در پشت دیوارهای زندان نیز مبارزه در تداوم است، و شنیدن روایات آن توسط انسانهای آزاده ای که از این تونل زمان قرون وسطائی عبور کردند برای نسل جوان ضروری و مفید است.

در برنامه امشب میهمان بسیار عزیزی داریم از تبار مبارزان راه آزادی و برابری که خاطرات زندان را برای نسل خود و نسلهای بعدی برشته تحریر درآورده. نسرین پرواز، فعال سیاسی مدافع حقوق کارگران، زنان و کودکان، نویسنده و فعال حقوق بشر مقیم لندن را روی خط داریم.

نسرین پرواز عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

بینندگان رهائی زن با چهره و آثار شما کما بیش آشنا هستند، مایلم مقدمتا برای نسل جدید بینندگان ما، مختصری از تاریخچه فعالیت خودت توضیح بدهی.

نسرین پرواز: من سال 58 علیه جمهوری اسلامی وارد فعالیت سیاسی شدم. در آن زمان خیلی از هم نسلی های من علیه جمهوری اسلامی فعال بودند. مردم شاه را بیرون کرده بودند، چون زمان او هم آزادی سیاسی نبود. بخشی از مردم که کار نداشتند و حاشیه نشینان که آلونکهایشان را روی سرشان خراب می کردند، به سختی زندگی را می گذراندند. کارگران هم از پس مشکلات اقتصادی شان بر نمی آمدند. و علیه شاه بلند شدند. با فرار شاه، اسلامیست ها با کمک غرب قدرت را گرفتند. چندی پیش ویکیلیکس فاش کرد که خمینی را آوردند فرانسه و هم در آنجا و هم وقتی به ایران رفت، آمریکا مرتب تماسهای مخفیانه با خمینی داشت. خلاصه اسملامیستها که بر خلاف بقیه جریانات سیاسی زمان شاه فعالیتشان آزاد بود، به کمک غرب نه تنها قدرت را گرفتند، بلکه توانستند انقلاب مردم را در نطفه خفه کنند.

در هر صورت در فاصله بین فرار شاه تا زمانی که رژیم توانست خودش را تحکیم کنه، یعنی 30 خرداد شصت، مردم بخصوص جوانان اعتراضات زیادی علیه رژیم نشان می دادند. جریانات زیادی متولد شده بودند – تعداد زیادی از این جریانات کمونیستی بودند. من هم با جریان کمونیستی وارد فعالیت سیاسی شدم. خواسته هایمان هم همین چیزهایی بود که جوانان امروز می خواهند و برایش مبارزه می کنند و به زندان می افتند و اعدام میشوند. من هم به همین دلایل یعنی جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد در قانون و همه عرصه های کار و زندگی، کار یا بیمه بیکاری و کلا یک زندگی خوب برای همه مبارزه می کردم.

از 30 خرداد شصت که رژیم خودش را تحکیم کرد، شروع کرد به سرکوب وحشیانه انقلاب. یعنی جلوی تجمعات سیاسی را می گرفتند و افراد را شناسایی و دستگیر می کردند.

به جریانات سیاسی که در دانشگاهها فعالیت می کردند و مثلا دفتر یا میزی داشتند تذکر دادند و وقت تعیین کردند که اگر دانشگاه را خالی نکنند رژیم به دانشگاه حمله خواهد کرد و همه را دستگیر می کنه. البته برای چند روز دانشگاه محاصره بود. من آنجا بودم. مرتب گاز اشک آور می زدند. چند نفر از جوانان تیر خوردند و به بیمارستان منتقل شدند.

دستگیریهایی که به 30 خرداد شصت معروف است و باعث شد که خیلی ها را توی خیابانها دستگیر کنند، باعث نشد که جوانان از خواسته هایشان بگذرند و صحنه سیاسی را خالی کنند. مبارزه ادامه داشت، همانطور که همچنان ادامه داره. رژیم تاریخ دروغی به نسل جوان الغا کرده، با این مفهوم که نسل من رژیم را به قدرت نشاند. واقعیت این نبود. زندانها پر از جوانان بودند. آنقدر که سلولها جا نداشتند و زندانیان را توی راهروها می خواباندند. وقتی اوین رفتم شبها مثل ماهی ساردین به هم چسبیده می خوابیدیم. اگه نصف شب می رفتیم دستشویی وقتی برمیگشتیم، جای خوابمون پر شده بود.

می خوام بگم، نسل من علیه این رژیم مبارزه کرد و خیلی اعدامی داد. دوستان زیادی از خودم اعدام شدند.

به هر حال من که سال 58 وارد مبارزه سیاسی علیه جمهوری اسلامی شدم، سه سال بعد یعنی سال 61 دستگیر و شکنجه شدم و ابتدا حکم اعدام داشتم. ولی هشت سال در زندان ماندم.

مینو همتی: در نگاه نخست، پدیده زندانهای سیاسی و عقیدتی و خبر آنچه بر سر عزیزان دربند میآورند، هر انسان با وجدان را میآزارد. بازگو کردن جزئیات جدالی که بین انسانیت و نظامهای ضدبشری پشت دیوارهای زندان در جریان بود، برای شما از چه ضرورتی ناشی میشود؟


نسرین پرواز: به نظر من باید علیه دیکتاتوری ها و زندانهایشان نوشت. وگرنه چطور می توانیم روزی جامعه ای آزاد از هر نوع شکنجه ای داشته باشیم؟ خاطرات زندان می تواند اشکال مبارزه در یک جامعه و مقاومت در زندان را به نسل های بعدی و به جوامع دیگر منتقل کند. برای من نوشتن در مورد زندان وسیله مبارزه علیه رژیم است.

کتاب "زیر بوته لاله عباسی" که خاطرات زندانم به فارسی است، در وبسایتم هست اگر شنودگان دوست دارند آنرا بخوانند.

رمان "وسوسه این بود" هم در رابطه با کشتار زندانیان  در سال 67 است. برای این کتاب با زندانیان سابق مرد مصاحبه کردم. این رمان نیز در وبسایتم هست.

بعلاوه این دو کتاب مقالاتی نیز در رابطه با زندان نوشته ام که در وبسایتم هستند. البته در ایران باید از فیلترشکن استفاده کنید تا بتونید وارد وبسایتم بشین.

مینو همتی: چرا رژیم اسلامی که زندان و شکنجه یکی از ارکان اصلی موجودیتش را تشکیل میدهد، دائما تلاش میکند که جنایات خود را از چشم نسلهای جوان بپوشاند؟ برای نمونه دائر کردن موزه عبرت!

نسرین پرواز: موزه عبرت برای این است که تاریخ را وارونه به نسل جوان نشان دهند. جمهوری اسلامی بیش از بیست سال از کمیته مشترک ضد خرابکاری استفاده کرد، ولی وقتی آنرا موزه زندان کرد ادعا کرد که هرگز از آن استفاده نکرده است. در واقع آرایش موزه عبرت این است که تنها رژیم شاه از آن استفاده کرده است و حالا جمهوری اسلامی آن شکنجه هایی را که رژیم شاه علیه سیاسی ها بکار برده به نمایش گذاشته است.

من 6 ماه اول دستگیریم را در این زندان بودم و در واقع آنجا بازجویی شدم. برخی زندانیان در این زندان زیر شکنجه جان سپردند.

در انتخاب نام عبرت برای این موزه نیز زرنگی ای نهفته است و آن اینکه بازدید کننده عبرت بگیرد و هوس مبارزه سیاسی نکند.

من رمانی به اسم "نامه های مخفی اکس به ا" به انگلیسی نوشته ام که داستان ساختن موزه عبرت توسط جمهوری اسلامی است.

مینو همتی: شما کتاب (مبارزه یک زن در ایران - خاطرات زندان) را که به انگلیسی نیز به چاپ رسیده برای کدامین مخاطب و با چه منظوری برشته تحریر درآوردید؟

نسرین پرواز: این کتاب دو نوع مخاطب دارد: یکی خواننده انگلیسی که اطلاعاتی از جمهوری اسلامی و چگونگی به سر کار آمدن آن و زندانهایش ندارد. چرا که مدیای غرب هم اطلاع رسانی درستی نمی کنند.

مخاطب دیگر جوانانی هستند که پدر و مادرشان ایرانی اند و مجبور به فرار از ایران شدند. این جوانان یا بچه بودند که خانواده هایشان ایران را ترک کردند و یا کلا خارج از ایران متولد شدند. و در نتیجه اطلاعات کافی در مورد رژیم و دهه شصت ندارند. فیدبک های مثبتی از این قشر از جوانان که کتابم را خواندند گرفتم.

در ضمن باید اشاره کنم که ترجمه های اسپانیایی و آلمانی این کتاب کامل شده اند و در حال انتشار هستند.


مینو همتی: بسیاری از فرزندان مهاجرین در خارج از ایران زندگی میکنند، زیر بمباران تبلیغاتی و عوامفریبی رژیم اسلامی قرار دارند، آگاهی رسانی به این نسل در خارج از کشور نیز ضروریست، علاقمندان به مطالعه روایت شما از این واقعیات تاریخی از چه طریق میتوانند این کتب را تهیه کنند؟

هر دو کتابم را می توانند از:

Amazon.co.uk

تهیه کنند. هم به شکل کتاب می توانند بخرند و هم به شکل ای بوک

5- آیا نکته ای هستت که دوست داشته باشی با خوانندگان در میان بگذاری؟
 نسرین پرواز:
بله. من کمپینی علیه اعدام چند تن از جوانانی که به جرم شرکت در تظاهرات سال‌های اخیر دستگیر شدند تنظیم کرده ام. الان بیش از 1000 امضا جمع شده ولی اگه همانطور که قبلا گفتین، بینندگان امضایش کنند و امضاها زیاد بشه، شاید بتونیم جلوی اعدام این عزیزان را بگیریم
 لینک پتيشن را در کانال تلگرام "نه به اعدام" و یا در فیسبوک یا توئیتر من میتونند پیدا کنند. اسامی که در لیست من هست و در دیوان عالی تائید شده عبارتند از:
محل الدین ابراهیمی، هادی کیانی، عباس محمدی، محمد بسطامی، مجید نظری، مهدی صالحی، حیدر قربانی، ارسلان خودکام ، سعید تمجیدی، امیرحسین مرادی، محمد رجبی.
البته تعداد دیگری هم حکم اعدام گرفتن ولی چون هنوز دیوان عالی حکم آنها را تائید نکرده، اسامی آنها را در این لیست نگذاشتم، به این امید که اعدامشان تائید نشود. به جز این عزیزان که نباید فراموششان کنیم، میخوام به این اشاره کنم که در حال حاضر با این وضعیت کرونا بیش از 40 زندانی سیاسی زن داریم، اگه اجازه بدی دوست دارم از آنهایی که به جرم فعالان کارگری و همینطور زنانی که به خاطر کشف حجاب دستگیر شدند در اینجا یادی کرده باشم:
عسل محمدی، ندا ناجی، مرضیه امیری، ساناز الله یاری که به همراه همسرش امیرحسین محمدی که به دلیل حضور در روز جهانی کارگر و حمایت از کارگران هفت تپه دستگیر شدند.
صباکردافشاری، یاسمن آریانی، منیره عربشاهی که مادر یاسمن میباشد و مژگان کشاورز.
همانطورکه توی صحبتم گفتم، نسل من با رژیم مبارزه کرد و متاسفانه خیلی اعدامی داد و میدونم مبارزه با رژیم بدون اعدام نیست. ولی مسئله اینه که رژیم نمیتونه همه را بکشه، همه را دستگیر کنه و ببره زندان و من میبینم، نمیدونم کی، ولی من به وضوح میبینم روزی را که مثل تظاهرات 3 سال اخیر که مردم اومدن بیرون و این دفعه برنمیگردند خانه هاشون و رژیم را در واقع میندازن.
بله من حرفم به جوان‌ها اینه که من این را می‌بینم که رژیم رفتنیه، اونم به وسیله مردم.

 

نسرین عزیز با سپاس از اینکه نظرات خود را با بینندگان ما در میان گذاردید.

با تشکر از دعوتتون.

(با تشکر از مرضیه آدمی برای پیاده کردن متن مصاحبه تلویزیونی)


 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و هشت

 http://rahaizanorg.blogspot.com/2020/11/rahaizan-shomareh-88.html  

به مناسبت 25 نوامبر ، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

 


مریم مرادی(فعال حقوق بشر )


از گذشته‌های دور تا امروز، خشونت ابزار قدرتیست برای کنترل، تنبیه و سلطه بر زنی که انتظارات جامعه‌ مردسالار را برآورده نمیکند. بنابراین، خشونت علیه زنان از اتفاق‌های موردی و شخصی فراتر میرود، با تبعیض سیستماتیک علیه زنان رابطه مستقیم پیدا میکند و حتی ممکن است شکل قانونی به خود بگیرد.

خشونت علیه زنان رابطه ای  مستقیم با شیوه‌های ایجاد نظم در جامعه مردسالار  دارد.  در این نوع جوامع ، مرد یا معدود زنانی که ساختار مردسالار انه دارند ، از خشونت به عنوان ابزار تنبیهی در جهت تغییر رفتار یا سرکوب استفاده میکنند که برای او جایگاهی فرودست قائل‌اند.

در مسیر نقش‌پذیری مردان در ساختار خانواده مردسالار از آنها انتظار میرود، خصوصیاتی چون «غیرت» و «تعصب» را به عنوان ارزش‌های اخلاقی بپذیرند، درونی کنند و در رفتارشان نشان دهند. در مقابل، «شرم و حیا» و مصادیقش که پوشیدگی بدن، پوشیده سخن گفتن، سر به‌ زیری، اطاعت و سکوت است به عنوان ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای رفتاری زن شناخته میشود. به صورت تاریخی، این ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای رفتاری بیشتر در جامعه شهرنشین تولید و تشویق میشود.

یکی از معیارهای سنجش «غیرت» مرد در جامعه مردسالار میزان حساسیت مرد نسبت به حجاب زنان نزدیک خود است. در واقع، حساسیت نشان دادن به معنای نظارت بر حجاب زن و در صورت نیاز تنبیه با هدف تصحیح رفتار اوست. این نوع از تنبیه و کنترل که در تعریف امروزی حقوق بشری مصداق خشونت علیه زنان است اشکال مختلفی به خود میگیرد؛ از خشونت فیزیکی و روانی که معمولا به شکل توهین، تحقیر، تهدید و تمسخر بروز میکند گرفته تا ایجاد محدودیت‌ حضور اجتماعی و استقلال اقتصادی برای زنی که از حجاب مورد نظر فرد


خشونت‌گر پیروی نمیکند.

چهل و دو سال پیش  ابتدا با فرمان حجاب اجباری توسط روح االله خمینی، خشونت ، آغاز و به تدریح با تثبیت قوانین زن ستیز، خشونت علیه زنان ،گسترش بیشتری یافت . به طوری که امروز ایران بالاترین رقم خودکشی زنان در خاورمیانه , قتلهای ناموسی و آمار بالای ازدواج کودکان را دارا است که از نظر متخصصین رابطه های مستقیم با سیاستها و قوانین مردسالارانه حکومت استبداد اسلامی ایران دارد.

از ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی ، اولویت برنامه‌هایش را برای ساختن و  نمایش جهانی «کشور اسلامی» قرار داد. این برنامه به شکلی که مد نظر حاکمان جمهوری اسلامی‌ست، با گوناگونی عقیدتی و قومیتی شهروندان و واقعیت جامعه ایران همخوانی نداشته  و ندارد. از اینرو حکومت در چهار دهه گذشته با به کارگیری سیاست‌های قهری در صدد محقق کردن هدف خود برآمده است.


مبارزات زنان فعال ، آگاه و پیشرو در ایران پس از صدور فرمان حجاب اجباری به عنوان اولین اقدام رژیم بر ضد زنان، از ٨ مارس ١٩٧٩ آغاز و تا کنون به طور مداوم ولی با فراز و فرودهایی ادامه داشته است. زنان در مواردی نیز توانسته اند رژیم را به عقب نشینی وادار کنند و در این راه از دستگیری، زندان و شکنجه نهراسیده اند  و هرگز از پا ننشسته اند . با گسترش مبارزات زنان آزادی خواه و برابری طلب ، سرکوب‌های رژیم شدیدتر و وحشیا نه تر  شده است و حکم هایی  بسیار سنگین برای زنان مبارز صادر می‌کنند و در حال حاضر نیز تعداد قابل توجهی از این زنان فعال در حوزه های مدنی، سیاسی و عقیدتی در زندان‌های مختلف حکومت استبداد اسلامی ایران با احکام بسیار سنگین در حبس  اند  و گاه زیر آزار و اذیت‌های جنسیتی به سر می‌برند .

 رژیم سرکوبگر با  تحقیر زنان و احکام سنگین و وثیقه های  وحشتناک‌تر برای آزادی موقت بسیاری از زندانیان چه زن و چه مرد، می‌خواهد جلوی مبارزات زنان را برای دست‌یابی به حقوق انسانی ‌شان بگیرد. حکومت ترسیده و ناتوان شده است و عجز حکومت را به وضوح می‌توان مشاهده کرد. مبارزات پیگیرانه و شجاعانه زنان به شدت مبارز ایران برای برخورداری از کرامت انسانی و پی‌روزی  جامعه ای  آزاد و بدون تبعیض و به ویژه برای برقراری برابری جنسیتی و حقوقی، همچنان  به مبارزات آزادی‌خواهانه و برابری ‌طلبانه خود ادامه می‌دهند و دور نیست روزی که به حقوق انسانی خود دست یابند.

حکومت استداد حاکم بر ایران  ، به روشهای گوناگون در سال‌های مختلف مکانیزمهایی را  برای تبلیغ حجاب اجباری در جامعه به کار برده است ، یکی از آنها تبدیل کردن بخشی از شهروندان ایران به بازوهای حکومت برای پیشبرد سیاست‌ کنترل بدن‌ها و باورهاست. این سیاست در عین اینکه امنیت روانی بخش بزرگی از جمعیت زنان و در بسیاری موارد خانواده‌هایشان را خدشه دار میکند، باعث مشروعیت دادن به رابطه نابرابر میان شهروندان میشود. به این ترتیب، گروه‌هایی که یا خود را نزدیک به حکومت میدانند و یا وابسته به بخش‌های سنتی‌تر جامعه هستند و تحت تأثیر تبلیغات حکومت قرار گرفته‌اند، جایگاهی فرادست برای خود قائل میشوند که از آن جایگاه اجازه دخالت، تذکر و اعمال قدرت به دیگر شهروندان و در مواردی توهین، تحقیر، تهدید، ایجاد ترس و اعمال خشونت فیزیکی به بهانه امر به معروف و نهی از منکر را به خود میدهند.

از خشونتهای دیگری که علیه زنان در ایران حاکم است : مسئله چندهمسری، صیغه (فحشاء موقت)، نداشتن حق انتخاب همسر ، ممنوعیت سقط جنین، نداشتن حق نگهداری  فرزندان پس از درگذشت شوهر، نداشتن حق تعیین محل سکونت و مسافرت، نداشتن حق تحصیل و کار در بعضی از رشته ها ، قوانین ارث و طلاق و حجاب اجباری نمونه ای  بارز از قوانین زن ‌ستیزانه ای است که به طور سیستماتیک خشونتهای  جنسیتی را در جامعه پایدار می‌سازد. متاسفانه در برخی از مناطق ایران اگر چه به صورت محدود، عمل شنیع و وحشیانه ختنه دختران هنوز صورت می‌گیرد و حکومت استبداد اسلامی در ایران برای جلوگیری از این عمل تبهکارانه   هیچ  اقدام فرهنگی  و قانونی به کار نمی‌برد.

با وجود مبارزه مداوم زنان و مردان پیشرو، خشونت علیه زنان همچنان در سراسر جهان ادامه دارد و نیمی از جامعه یعنی زنان را هدف سرکوب خود قرار داده است زیرا نه تنها قوانین تبعیض آمیز  بلکه فرهنگ به شدت مرد سالار  نیز بر جهان حکمروایی می‌کند، ولی به دلیل آگاه شدن زنان آزادی‌خواه و برابری طلب، این مبارزه نیز به یکی از مهم‌ترین مبارزات برابری خواهانه علیه هر گونه تبعیض و نابرابری‌های عمیق اجتماعی تبدیل شده است.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، به واسطه تسلط  مذهب و شرع بر قوانین مصوب کشور، تبعیض علیه زنان به شدت نهادینه شده است و در نتیجه هر صدای اعتراضی را با خشونتی سازمان یافته و به شدت مردسالار، از چند زاویه مورد هدف قرار داده و زنان آزادی خواه و برابری طلب را به شدت سرکوب و حتی تحقیر می‌کنند.  خشونت و تبعیض علیه زنان در کشور ما ایران نیز در همین رده قرار دارد و با قوانین شریعت اسلامی و تثبیت فرهنگ مردسالاری، این خشونت افسار گسیخته به شدت اعمال می‌شود.

بنابر آمار سازمان ملل متحد، ٣۵ درصد زنان جهان، در طول عمرشان تحت خشونت های جسمی، روانی و آزار جنسی قرار می‌گیرند. این آمار در بسیاری از کشورهایی که در زیر سلطه حکومت‌های دیکتاتوری و قوانین زن ستیز قرار دارند به بیش از ٧ درصد هم می‌رسد.

 



 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد ونه 

زنان در اعتراضات آبان ۹۸

نوری شریفی فعال حقوق بشر و زنان
 اعتراضات زنان در آبانماه ۹۸ ، حضور پررنگ آنان را با شجاعت و دلیری نشان داد، تا جایی که مقامات ایران بررهبری و هدایت اعتراضها از سوی زنان تأکید کرده و از آن چنین یاد کردند " لیدر اغتشاشات زنان بودند" . اما در واقع از نقطه نظر جمهوری اسلامی که زن جایگاهی فرودست دارد ، این دیدگاه با تحقیرگفته میشود. آنها اصرار بر این دارند تا این نوع نگاه را در جامعه رواج دهند و اینگونه القا کنند که ، به دلیل اینکه زنان ، احساساتی و منفعل هستند و بیشتر و آسانتر گول میخورند، پس زنان و رهبران این قیام هم بنا به همان نقص عقلانی جنسیتی، فریب خوردگانی بیش نیستند که از سوی دشمنان تشویق و ارتزاق میشوند. از طرفی
هم جمهوری اسلامی ایران ، تأثیر گذاری زنان را در اعتراضات آبان ۹۸، به این خاطر پررنگ کرده و آنها را با دشمنان داخلی و خارجی معاند مربوط ساخته، تا بتواند در آینده توجیهی داشته باشد برای سرکوب هرچه بیشتر زنان و تنگتر کردن فضا برای آنان و یا حتی حکمهای سنگینی که برای زنان بازداشتی قرار است در نظر بگیرد. سالهای ستم و تبعیض ثابت کرد که تصویر زنان در این اعتراضات تصویری واقعی از زنان ما بود و یادآور شجاعت و رهبری آنها در اوایل انقلاب در روز ۸ مارچ ( روز زن )، برای حجاب اجباری میباشد که از گسترده ترین و علنی ترین نوع اعتراضات است، در زمانی که کمتر کسی جرأت مخالفت آشکار با خمینی را داشت. از آن زمان تاکنون در اوج اختناق و سرکوب، زنان همواره پیشقدم بودند چرا که بطور مضاعف ( در هر زمینه ای و بواسطه زن بودنشان ) سرکوب میشوند، اما هیچگاه از پای ننشسته اند و اگرچه همواره محصور گشته اند اما اعتراض هم کرده اند برای نمونه میتوان گفت ترسناکترین و شکست ناپذیرترین تابوها، غالبأ حول محور زنان بوده است، مواردی همچون حجاب اجباری، روابط زن و مرد، عرصه های کار ، اقتصاد و سیاست ، رفتن به ورزشگاه، دوچرخه سواری و ... در واقع اوج سرکوب و محرومیتی که زنان در جمهوری اسلامی تحمل میکنند ، ناگزیر آنها را به صف نخست مقاومت کشانده است، چرا که هر چقدر میزان فشار و ظلم بر یک گروه اجتماعی بیشتر میشود ، میزان مقاومت، جسارت ، تجربه اعتراض، و پتانسیل مبارزه هم در او بیشتر میگردد. زنان نیز در ایران اینگونه پرچمدار قیام و اعتراضات گوناگون شده اند. حضور زنان در قیام آبان ۹۸ آنچنان برجسته بود که مسؤلان بناچار اعتراف کردند. رحمانی فضلی وزیر کشور حکومت که از رهبری زنان در این قیام وحشتزده بود ، گفت: « دو سه ساعت بعد از اجرای طرح سهمیه‌بندی بنزین با بعضی از نیروهایی در صحنه‌ اعتراضات مواجه شدیم که در هسته‌های ۵ و ۴ نفره بودند؛ یک خانم معمولا با آنها بود و دعوت به اعتراض و تهییج مردم می‌کردند.» حکومت ولایت فقیه هرگز نمی‌تواند در باور خود بگنجاند، نیروی بالنده زنان که دهه هاست تحت بدترین و شدیدترین سرکوبها چه در خانه و چه در جامعه بوده است، اصلی ترین نیرو برای تغییر باشد. این حکومت همواره تلاش می‌کند حرکت زنان در قیام آبان ماه را در بستر فکری خود که کاملا بر زن‌ستیزی استوار و نهادینه شده است تبیین کند،‌ اما واقعیت صحنه چیزی است که همه با آن روبرو بوده اند، کف خیابانها توسط زنان و دختران ایران زمین هدایت و رهبری میشد. اگرچه این زنان شجاع، در رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران «آشوبگران حرفه‌ای» خوانده شدند: «آشوبگران حرفه‌ای؛ این شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان بگذاریم؛ در این میان زنان نقشی محوری در لیدری این آشوب‌ها برعهده دارند.» این اعتراف ، یادآور حکومتی است که تبعیض ها و سرکوبهای سیستماتیک بر روی زنان را در تمامی قوانین مدنی و مجازات اسلامی آن، میتوان مشاهده کرد و ایدیولوژی خود را نیز بر این مبنا گذاشته است که زنان زیر مجموعه مردان اند، آنان را موجوداتی ناتوان از تصمیم گیری و شکننده به حساب می آورد که تنها با وجود مردان میتوانند اجازه وجود داشته باشند و هرگونه استقلال را برای زنان ، تمرد و سرکشی میداند. این حکومت سالوس و ریا ، از ارزش و کرامت زنان در اصل بیست و یکم قانون اساسی داد سخن میگوید و دولت را موظف میکند که : « زمینه‏‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او ایجاد کند.» اما این اصل ، در تضاد کامل با عملکرد غیر انسانی جمهوری اسلامی دررابطه با بی ارزش دانستن زنان و همچنین قوانین مدنی و کیفری ضد زن است. مسلما چنین حکومتی برای فرار ازاینهمه تناقض گویی، ناگزیر از بکارگیری زور و اجبار است، اما فلسفه مبارزه میگوید که هیچ اهمیتی ندارد قدرتمداران جمهوری اسلامی چه میگویند ، هر زنی که بر علیه استبداد دینی مبارزه میکند یک پیشرو و رهبر است و در این قیام خونین ۹۸، تمام زنانی که معترض بودند، بازداشت و زندانی و تحت وحشیانه ترین شیوه ها شکنجه شدند و یا در خیابانها جان باختند، از سپیده قلیان گرفته تا نیکتا اسفندانی وآمنه شهبازی فرد، گلناز صمصامی و یا مینا شیخی، آزاده ضربی و شبنم دیانی و بیشمار زنان و دخترانی که قربانی جنایات این حکومت دیکتاتور شدند، رهبران این جنبش پویا میباشند. همه آنها پیشروان راه این مبارزه بی امان هستند تا محو کامل استبداد دینی و دشمنان قسم خورده مردم ایران زمین. 

 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و هشت
 http://rahaizanorg.blogspot.com/2020/11/rahaizan-shomareh-88.html


 

مشکلات همجنسگرایان در ایران

شیما مقدم
در ایران شرایط زندگی برای همجنسگرایان بسیار دشوار است خيلى‌ها در مرز خودکشى يا از نظر روحى در حال از هم‌پاشيدگى‌اند. يکى از مشکلات روحى مهم، احساس گناه شديد است. درون هر همجنس‌گراى ايرانى تضادهاى بسيارى وجود دارد. او نمی‌داند سالم است يا بيمار. نمی‌داند اين احساس يا غريزه‌اى که دارد، گناه است يا بيگناهى. بسيارى فکر مى کنند اين يک عمل زشت است. متأسفانه هيچ آگاهى و بسترسازى فرهنگى در اين زمينه درايران وجود ندارد. در ایران که همجنسگرایان با چندین نهاد روبه‌رو هستند، نهاد اجتماع، نهاد حکومت، نهاد خانواده. باید به دوستانشان ثابت کنند که دید کثیفی به روابط با آنها ندارند. باید به دولت ثابت کنند که وجود دارند. باید به حاکمیت ثابت کنند که مجازات عشق‌بازی مرگ نیست، قتل نیست، طناب دار نیست. باید به خانواده‌شان ثابت کنند که هرزه نیستند و قصد ندارند آبروی آنها را ببرند. و این همه یک روند واقعا فرسایشی‌ست که تا جامعه خودش را تغییر ندهد و طور دیگری به موضوع نگاه نکند، یک شخص به عنوان یک همجنس‌گرا مجبور به تحمل آن است این یک فاجعه بزرگ است، اما بیشتر برای جامعه. درست است که لطمه‌اش را در نهایت همجنس‌گراها و اقلیت‌ها می‌بینند، اما یک فاجعه‌ برای جامعه‌ای‌ست که نتوانسته کسانی را که در خیلی از موارد با آنها همسان هستند، بپذیرد و با آنها رفتاری در شا‌ن خودشان داشته باشد. و متاسفانه افراد زیادی از همجنسگرایان به سمت خودکشی و افسردگی می روند در حالی که می توانند اشخاص بزرگی در جامعه باشند 
 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و هشت 
 http://rahaizanorg.blogspot.com/2020/11/rahaizan-shomareh-88.html

منع خشونت علیه زنان

سحر بابا سلجی استکهلم
 در آستانه گرامیداشت 25 نوامبر دیگری هستیم، که به اسم روز جهانی منع خشونت علیه زنان نام گذاری شده است. از زمان گرامیداشت چنین روزی همانند، 8مارس روز جهانی زن ابعاد و باز تاب های گسترده ای در کل جهان داشته است. در دنیای امروز با توجه به پیشرفت در بسیاری زمینه ها اعم از، تکنولوژی، و هنجارهای اجتماعی،
و رشد جمعیت در دنیا متاسفانه به همان میزان در بسیاری از جوامع از جمله ایران پیامد های مخربی نیز، در پی داشته است. بطور مثال در ایران زنان بیشتر آسیب پذیر تر هستند، وبا توجه به موقعیت کنونی جامعه ایران از قدیم تا کنون زنان همواره بیشتر در معرض انواع خشونتها چه خشونت جسمی، وروحی قرار داشته اند. به مدد دستاوریها در زمینه اینترنت و فضای مجازی، چه بسا که در کشور ایران به لحاظ اینکه قشر جوان، و تحصیلکرده اعم از شاغل و غیر شاغل بیشتری وجود دارد دسترسی به اینترنت و فضاهای مجازی بستر مناسبی را برای استفاده های گوناگون بسیاری از جوانان را فراهم کرده است. که متاسفانه جرایم رایانه ای نیز در بعضی از افراد نه تنها در ایران بلکه در کشور های دیگر نیز، به وضوح قابل مشاهده است. اخیرا همانطور که مستظهر هستید در تایستان گذشته قتل رومینا اشرفی دختری 13 ساله که مظلومانه بدست پدر خود به قتل رسید که این جنایت بازتاب بسیار وسیع و گسترده ای نه تنها در ایران، بلکه در کل دنیا داشته است دختری که با یک دنیا امید وآرزو، برای فرار از نامهربونی های که از پدرش داشته دلبسته مردی میشود که، با وجود اختلاف سنی زیاد، رابطه عاطفی ایجاد کرده و آن شخص با انتشار عکس، فیلم در اینستاگرام و مشاهده آنها توسط پدرش زمینه خشم و نفرت را در دل پدر رومینا برقرار کرد و همین باعث شد که اون وحشیانه دخترش را به قتل برساند. افسوس و صد افسوس این قبیل خشونتها نسبت به زنان اولین و آخرینش نخواهد بود و کماکان زنان و دختران جوان همواره در معرض خطر هستند که بعضا به قتل آنان میانجامد. در چند سال اخیر چه بسیار اتفاقات ناگواری به واسطه همین جرایم رایانه ای اتفاق افتاده است، که در اخر منجر به قتل زنان و دختران مظلوم و ستمدیده ای که نا خواسته اغفال شده اند، جوانانی که از سر تفریح و خوشگذرانی از طریق فضای مجازی فیسبوک ویا اینستاگرام با دختران جوان رابطه عاطفی ایجاد کرده، و بعد از چند وقت دختران یا ناپدید شده و یا به قتل رسیده اند، طبق شنیده ها همین چند سال اخیر، در ایران دختری که با پسری پس از آشنایی، و ارتباط با وی، پس از از او عکس و فیلم، ناهنجار گرفته و سپس با تهدید ان دختر سعی بر انتشار عکسها و فیلمها کرده بود، که دختر با مشاهده عکس و فیلم خود در اینترنت، بخاطر حفظ آبروی خود اقدام به خودسوزی کرده بود و بیرحمانه جان خود را از دست داد. شوربختانه، در جامعه کنونی ایران این قبیل حوادث از اقصی نقاط کشور گاهی به گوش میرسد و زنان و دختران بیدفاع اولین قشر آسیب پذیر این جامعه میباشند چه بسیار زنانی که حتی در خونه و حریم شخصی خود امنیت ندارند، که یا بواسطه شوهر یا برادر مورد، تحقیر وضرب و جرح میانجامد که بعضا قتل را رقم میزنند کم نیستند زنان و دخترانی که قربانی قتلهای ناموسی، و یا ازدواج های اجباری بواسطه محارم خود اعم از، پدر برادر ویا شوهر خویش، وحشیانه به قتل می‌رسند. من به شخصه امیدوارم که روزی برسد، که تبعیض بین زن و مرد از بین رود و زنان نیز به آن مساوات و برابری و حق قانونی خود، نیز دست پیدا کنند، که همواره زنان دوشادوش مردان در جامعه، به عدالت و برابری حق خویش اجتماعی، و فردی خویش دست پیدا کنند، و به امنیت روانی برسند.،و خشونت و نابرابری بر علیه زن برای همیشه بر چیده شود.
 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد ونه 
http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/01/rahaizan-shomareh-89.html