۱۴۰۰ آبان ۹, یکشنبه

قربانیان سرکوب، انکار و فراموشی


فاطمه روشنیان

وقتی توافقنامه‌ی دوحه میان امریکا و طالبان امضا شد، اصلی‌ترین پیام و معنای سیاسی‌اش برای مردم افغانستان این بود که حکومت فاسد، فاقد مشروعیت انتخابی و بشدت قومی اشرف غنی رفتنی است و طالبان در نتیجه یک بازی سیاسی استخباراتی به گونه‌ی برمی‌گردند. در عین حال توافقنامه دوحه با آنکه ظاهرن به هدف دست یافتن به صلح امضا شده بود، از همان اولش مردم به ویژه ما زنان را نگران چگونگی برگشت طالبان به صحنه سیاست ساخته بود. نگران دچار شدن به  گستره‌ای از عقب‌گردهای ارزشی که زنان قربانیان اولش خواهد بود.

وقتی جوبایدن تصمیم‌اش در قبال برنامه خروج کامل از افغانستان را اعلام کرد، از همان لحظه‌های اول یازده سپتمابر 2021 برای من حکم مواجه شدن با یک کابوس وحشت ناک را داشت. من و همکارانم در نیمرخ به این نتیجه رسیدیم که حکومت اشرف‌غنی می‌روند و جایش را به یک ساختار بسته‌تر، سنتی و عقب‌گراتر می‌دهد و بزودی تفکر طالبانی مجال این را می‌یابد که بخش قابل ملاحظه‌ی از دست‌آوردهای ارزشی بیست‌سال اخیر را به حاشیه رانده و از سکوی‌قدرت سیاسی بر آزادی‌های مدنی سیاسی مردم افغانستان اعمال سلیقه کند.

وقتی در جریان ماه‌جولای روند سقوط ولسوالی‌ها در مناطق شمال و شمال‌غرب افغانستان کلید خورد، ما فکر می‌کردیم طالبان برای دست یافتن به امتیازهای بیشتر در حکومت پسا صلح، فشارها را بیشتر کرده است. چون، ما فکر می‌کردیم که جامعه جهانی و ایالات‌متحده امریکا برای حفظ ثبات و دست‌اوردهای ارزشی در کنار مردم و ارزشهای باقی می‌مانند. اجازه نمی‌دهد تمام ارزشهای بیست‌ساله در افغانستان در یک چشم به هم زدن در کام یک کابوس وحشتناک سقوط کند.

اما، 15اگیست 2021 نشان داد که نه، قصه ارزش‌ها و دست‌آوردهای بیست ساله و سرنوشت دموکراسی و حقوق بشر، سرنوشت کودکان و زنان افغانستان برای امریکا و حتی برای همه دولت‌های متحد امریکا در حضور 20ساله شان در افغانستان، شعار سیاسی بوده است و کارت بازی‌های استخباراتی.

15اگیست برای مردم افغانستان و به ویژه برای زنان افغانستان فقط یک رویداد سیاسی نبود. یک تراژدی تلخ و کابوس وحشت‌ناک بود. تراژدی که در کمتر از نصف روز همه چیز را از زنان افغانستان گرفت. بعداش این زنان افغانستان بودند که پس از 20 سال فرصت در فصل جدید مبارزات برابری‌خواهی و آزادی‌خواهی شان یکبار دیگر در کام توحش و تفکر طالبانی سقوط کردند.

در بیشتر از دو ماه پس از فرار غنی و فرار نظامی امریکا از افغانستان در کابل گیر ماندم. در کابلی که همه سقوط کرده بدست طالبان. دو سه روز اول شهر کابل بصورت عجیب و حیرت انگیزی به سکوت وحشتناک فرو رفته بود. همه غافلگیر شده بود. ترسیده بوم. اما روز چهارم وقتی متوجه شدم در میدان هوایی کابل یک فاجعه جدید انسانی در حال رقم خورده است، تلاش کردم کم کم از شوک  روانی سقوط کابل بیرون شوم. برای فهمیدن فاجعه تلاش کردم. بعداش هرچه بیشر به ابعاد آنچه در 15اگیست رخ داد فکر کردم، بیشتر از پیش درگیر یک تراژدی ویرانگر شدم.

در دستکم دو سال اخیر قبل از 15اگیست، من و همکارانم در نیمرخ، همواره نگران مواجه شدن با عقب‌گردهای ارزشی در نتیجه بازی صلح و تحولات سیاسی پسا صلح بودیم. برای همین در دو سال گذشته بیشترین بخش توجه، انرژی و تلاش را به پرداختن به این نگرانی‌ها متمرکز کردیم. فکر می‌کردیم اگر ما زنان در افغانستان مقاومت نشان بدهیم، جامعه جهانی و در راس‌شان ایالات متحده امریکا، سرنوشت زنان را بخش جدی از محاسبات شان در قبال آینده افغانستان محاسبه می‌کنند.

اما متاسفانه آنچه را نمی‌شود انکار کرد این است که جامعه جهانی و پیشگامان دموکراسی، حقوق‌بشر و حامیان حقوق مدنی سیاسی، پس از 20 سال حضور نظامی_سیاسی مردم افغانستان را بصورت فاجعه بار به کام وحشت رها کردند و معنی واقعی کلمه به این مدعیان دفاع از حقوق‌بشر و حامیان دموکراسی در پایان 20سال حضور و شعار به زنان افغانستان خیانت کردند. خیانت شرم‌آور و وحشتناک.

در بیش از دو ماه پس از سقوط کابل بدست طالبان که در کابل بودم در متن تمام ویرانی‌ها، نفس این‌که می دیدم همه رهبران سیاسی فرار کرده اند. همه تنظیم‌های سیاسی آب شده اند و به زمین رفته اند، اما زنان تنها نیروهای مقاومت مدنی کابل در مقابل وحشت و تفکر طالبانی اند، در ته عالمی از سرخوردگی، به آینده امیدوارم می‌شدم. با آنکه از بعد از ظهر 15اگیست دفتر نیمرخ در کابل تعطیل شد و من و همکارانم مثل بقیه زنان افغانستان دیگر دفتر برای رفتن نداشتیم، اما تلاش کردیم بر ترس خود غلبه کنیم. حضور دادخواهانه و مقامت مدنی زنان را پوشش بدهیم. روایت‌های زنان از زندگی تحت حاکمیت ترس و وحشت طالبانی را بازتاب بدهیم. تا باشد که نبض مبارزه آزادی‌خواهی ما زنان همچنان بتپد و تلاش دشوار و تاریخی متوقف نشود.

در یک خوانش تاریخی، زن افغانستان سا‌ل‌هاست قربانی سرکوب، انکار و فراموشی بوده اند. گاه تفکر تندروانه مذهبی در تبانی با فرهنگ بسته و سنتی افغانستان زنان را سرکوب کرده‌است. چنانکه انسانیت زنان و کلیه حقوق بشری زنان را نقض و سلاخی شده است. در 20 سال گذشته با آنکه  فرصت طلایی برای رشد و بالندگی زنان افغانستان فراهم شده بود، نگاه مردسالار حاکم بر سیاست افغانستان و عدم نظارت درست متحدین بین‌المللی از فرصت‌ها سبب شده که زنان قربانی سیاست‌انکار شوند. سیاستی که حضور و مشارکت سیاسی معنادار زنان را انکار کرد. سیاستِ که با فرصت‌های زنان برخورد نمادین و نماشی کرد. سیاستِ انکار در بیست گذشته مجال قدرتمند شدن را از زنان افغانستان گرفت. اما آنچه بیش از همه در پایان 20سال فرصت زنان افغانستان را به کام فاجعه سقوط داد، رویگرداندن غیر مسوولانه جامعه جهانی و حامیان بین المللی افغانستان نسبت به زنان این کشور بود. رویکرد فراموشی و رها کردن زنان به کام یک فاجعه.


  بولتن ویژه جنبش رهائی زنان در افغانستان - ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره نود و نه  

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/10/emancipation-of-women-of-afghanistan.html 

 

  

نمی ترسم


آتوسا       

اکتوبر


۲۰۲۱ 

نوای زندگی  یآس است و ترسیدن

 هوای  کشورم  مرگ است و غلتیدن

                                     من از یآسها

                                     من از ترس ها     نمی ترسم نمی ترسم 

من از داعش     من از  کشتن     نمی ترسم

من از طالب     من از مردن        نمی ترسم

                                       من از مرمی

                                       من از  باران 

                                        من از گرگ های بی وجدان

                                         نمی ترسم نمی ترسم


                                                       

اگر طالب      مرا در زیر برقع  می کند          پنهان

اگر آخوند      مرا  با حکم بیجا می برد          زندان

                                         من از  برقع

                                         من از  زندان نمی ترسم

                                                            نمی ترسم

                                                            نمی ترسم 

اگر داعش     مرا  از لست آدم  می کند            بیرون   

اگر  قاتل        مرا  از خون عالم می دهد          جیحون                        

                                                من از  تلوار

                                                من از ملعون  نمی ترسم 

                                                             من از ترسها   نمی ترسم

                                                             من از یآسها  نمی ترسم      

اگر داعش بجای گل

اگر طالب  بجای  شعر

 درین بازار  انسانی      درین بازار ابریشم

کنیز ها را به چنگک ها بیاویزند

                                     من از بازار

                                     من از چنگک   نمی ترسم  نمی ترسم 

اگر  زنهای دایکندی

اگر اطفال بهسودی

اگر شیعه اگر هندو

روان هستند   بسوی کوچ اجباری

                              من از وحشت

                              من از  اجبار      نمی ترسم نمی ترسم                      

هلا خواهر

هلا خواهر

چه واویلاست در کابل

به هرسو چیغ

به هرسو گور

صدا ها  غرقه در خونست

شفق  هر لحظه گلگونست

زنان  کابلی گویند که این آفت   همش از دست ملعونست

  

نه آتش مانده  در دیگدان

نه نانی  روی دستر خوان

نه کودک می زند لبخند

نه شیری مانده در پستان

بجای نان

بجای شیر

بجای خنده بر لبها

بجای نغمه در دلها

سراسر  لنگی و ریش است  که با قمچین میرویند 

هلا خواهر

هلا  خواهر

فضای زندگی  یآس است و ترسیدن

به هر سویت  دوصد مرگ است و غلتیدن

بگو خواهر

بگو خواهر

                                     که من از یآس  

        

که من از ترس 

 نمی ترسم نمی ترسم   

    بولتن ویژه جنبش رهائی زنان در افغانستان - ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره نود و نه  

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/10/emancipation-of-women-of-afghanistan.html 

 

زنان افغانستان، زنان ایران ، یک درد ...... یک صدا

 

 مریم مرادی

روزگار تلخ این روزهای زنان افغانستان بیانگر تراژدی دردناک زنان ایران است. شنیدن و دیدن آنچه بر زنان افغانستان میرود حکایت درد مشترک ماست.  بیش از چهار دهه است که ما زنان ایران با مبارزات بی امان علیه قوانین زن ستیز که ریشه در باورهای سنتی و مذهبی دارد و محدودیتهای بی شماری که تحت حکومت استبداد دینی است، به خوبی میدانیم که سلطه بنیاد گرایان اسلامی بر افغانستان چه فجایع درد آوری بدنبال خواهد داشت . افغانستان کشور همسایه، هم زبان و با تاریخ مشترک هم اکنون  تحت حکومت گروه اسلام گرای طالبان گرفتار شده است. طی چند سالی که طالبان قدرت سیاسی را در دست داشتند جنایاتی که بر سر زنان افغانستان آمد تاریخ دردناکی از خود بر جای گذاشت. بار دیگر با روی کار آمدن طالبان زنان اولین گروهی هستند که تحت سرکوب وستم طالبان خواهند شد و با “جهاد نکاح” که بر آمده از تفکر طالبانی است، به دوران تاریک برده داری جنسی باز میگردند. زنان افغانستان میدانند حقوقی که در دو دهه گذشته از جمله حق کار، تحصیل، جابجایی و زندگی در آرامش را به دست آورده بودند دوباره از دست میدهند.

در سال 2009 میلادی، قانون منع خشونت علیه زنان که درباره تجاوز جنسی و ازدواج اجباری بود به تصویب رسید و دولت افغانستان جلوگیری از تحصیل دختران و زنان را غیرقانونی اعلام کرد. اما اکنون زنان افغانستان به این موضوع فکر می‌کند که آیا حق اشتغال و تحصیل خواهد داشت یا خیر؟!

طالبان طی مدتی کمتر از ده روز توانست کابل را بدون مقاومت قابل توجهی از سوی دولت رسمی تحویل بگیرد و برای بار دوم «امارت اسلامی» را ایجاد کند. این سرعت، وقوع رویداد تلخ 1357 را به یاد ایرانیان می آورد. یکی از ویژگی‌های رخداد ناگوار سال 1357 در ایران "سرعت" آن بود. موجی که " انقلاب" نام گرفت از اواسط سال 1356 آغاز شده بود  و طی مدت زمانی کوتاه به نتیجه خود رسید. در حالی که طی همان سال‌ها انقلاب الجزایر پس از هشت سال به پیروزی رسید. یکی از دلایل مهم سرعت روی کار آمدن حادثه نامیمون سال  1357 حمایت کشورهای غربی یا حداقل چشم پوشی آن‌ها بر تحولات ایران بود.

سرعت روی کار آمدن طالبان در افغانستان، از جمله شباهت‌هایی است که با روی کارآمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران دارد. همانگونه که از ماه‌ها پیش آمریکا با طالبان در قطر بر سر میز مذاکره نشستند، پیش از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران نیز بر اساس اسناد منتشر شده سازمان سیا، روح الله خمینی در مدت زمان حبس خانگی خود در تهران، با دولت آمریکا در تماس بود.

طالبان، در حالی که خشونت ورزی میکنند ادعای عدم اعمال خشونت را دارند و این ادعا برای ایرانیان عجیب نیست!

زمانیکه روح‌الله خمینی در فرانسه بود در گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی مدعی شد به دنبال حکومتی جمهوری است، از نوع جمهوری فرانسه و حکومتی تشکیل خواهند داد که حتی کمونیست‌ها می‌توانند کرسی دانشگاهی داشته باشند و یا در برنامه‌های مناظره محور صدا و سیما شرکت کنند. اما به محض ورود به ایران، جوی خون اعدام‌های بدون محاکمه از سقف مدرسه رفاه جاری شد و تا به امروز ادامه دارد.

طالبان نیز اگرچه دیگرهمچون گذشته مقابل دوربین‌های تلویزیونی دست به شلاق زدن، اعدام و سنگسار نمی‌زنند، اما خبرهایی از ربودن دختران جوان و قتل اعضای خانواده‌های آنان منتشر می‌شود. همچنین در بسیاری از شهرها دستور به رعایت حجاب اجباری داده و زنان شاغل را به خانه‌های خود فرستاده‌اند. تصاویر و اخباری که از شهرهای بزرگ افغانستان از جمله کابل منتشر می‌شود نشان می‌دهد که تصاویر زنان از دیوارهای شهر پاک شدند، در همین رابطه طالبان اعلام کرده است زنان می‌توانند با حجاب اسلامی به مکاتب (مدارس) بازگردند. این روند برای ایرانیان بسیار آشناست، جمهوری اسلامی نیزیکا یک این مراحل را با سرعتی متفاوت، سعی در کنترل و محدود کردن زنان کرد.

اولین مقاومت‌های مدنی زنان ایرانی در مقابل فشارهای جمهوری اسلامی در ماه‌های اول تاسیس آن انجام شد. یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زنان در سال 1357، روح‌الله خمینی در سخنرانی مدرسه رفاه اعلام کرد زنان کارمند اداره‌های دولتی باید حجاب اسلامی را برای حفظ آبرویشان رعایت کنند. روز بعد زنان کارمند بدون حجاب اجازهٔ ورود به محل کارشان را نیافتند. تعداد زیادی از زنان کارمند از رفتن به سر کار سر باز زدند و زنانی که کارمند وزارت امور خارجه بودند، بیرون وزارتخانه دست به تظاهرات زدند. حدود 5 تا 8 هزار زن در دانشگاه تهران تجمع کرده و شعار دادند. همچنین تعداد زیادی از دانش آموزان مدرسه‌های دخترانه به تظاهرات زنان در تهران پیوستند.

فعالیتهای مدنی زنان ایران و افغانستان در مقابل حکومت بنیادگرای دینی با یکدیگر شباهت دارند.

سلیمه مزاری یکی از زنان مبارز افغانستان است که اسلحه به دست گرفت و در مقابل طالبان مقاومت کرد. تجربه تاریخی آنان از زندگی زیر سایه طالبان به زنان افغانستانی و فعالان مدنی این کشور آموخته بود که در صورت عدم مقاومت چه بر سرشان خواهد آمد.

روشن است که از این پس زندگی زنان، کودکان ، دگراندیشان  و رسانه‌ها متاثر از «امارت اسلامی»  خواهد بود و دیگر هیچ چیز همچون گذشته نخواهد شد؛ چنانچه «جمهوری اسلامی» حق زندگی و آزادی بیان و اندیشه ، آرامش و صلح و امنیت را از جامعه و کشور سلب نموده  و همچنان در حال ویرانی است. اکنون دو کشور همسایه که تاریخی در هم تنیده با فرهنگ و زبانی نزدیک به هم دارند می‌روند تا با دردی مشترک به سرنوشتی مشابه دچار شوند.

زنان در همه جا و از جمله افغانستان جزء قربانیان اصلی جنگ های ارتجاعی هستند. زمانی که بنیادگرایان اسلامی طالبان هر بخشی از کشور را تصرف می کند بنا بر ایدئولوژی ارتجاعی اش همه چیز از جمله زنان را جزئی از غنائم جنگی خود می پندارد. برای همین هم زنان خصوصا زنان جوان را به اشکال مختلف برده جنسی می کند. زنان در همه جا و از جمله افغانستان جزء قربانیان اصلی جنگ های ارتجاعی هستند.

خوشبختانه این زنان افغانستان بودند که در مقابل این حجم از خشونت و ستم جنسیتی سکوت نکردند و بیش از همه گروهها و اقشار دیگر جامعه به بازگشت طالبان، حساسیت از خود نشان داده اند. به همین دلیل هم با نبود نیروی انقلابی رهبری کننده به شکل خودجوش برای مقابله با نیروی طالبان آن هم در جامعه سنتی و مردسالارانه افغانستان، خود را مسلح کرده اند. این در حالی است که زنان حتی از وجود تشکلات مستقل و مبارزه جویانه خود محروم اند. در سال های اخیر نسلی از زنان جوان که حاضر نیستند به قوانین زن ستیزانه دولت اسلامی، طالبان و سایر مرتجعین اسلامی تن دهند، در صحنه جامعه در حال فعالیت اند. شرکت و فعالیت در زمینه های گوناگون اجتماعی از جمله طی کردن مدارج مختلف دانشگاهی و مسئولیت داشتن در مشاغلی هم چون خبرنگار، معلم و دکتر و سهم داشتن در فعالیت های ورزشی و هنری و…. زمینه های مناسبی را برای فعالیت های مدنی و آزادیخواهانه زنان جوان ایجاد کرده است. روز به روز تعداد زنانی که علیه سنت های مردسالارانه، قتل های ناموسی، ازدواج اجباری، خشونت های خانگی و… صدای اعتراض خود را بلند کرده اند، در حال گسترش است.

خشم زنان قدرت آن را دارد تا با اتخاذ بینشی رهایی بخش و سازمان یابی بتواند در مقابله با طالبان و سایر دولت های مستبد حاکم و سایر نیروهای دیگر که وجه مشترک تمامی آنان تفکرات بشدت زن ستیزانه و ارتجاعی است، بایستند.  پیشبرد چنین مبارزاتی به روحیه مردم در جامعه نیز کمک کرده و زمینه های مناسبی را برای شکل گرفتن نیروهای انقلابی و ادامه مبارزه با هدف سرنگونی دولت های استبدادی حاکم و سایر نیروهای به شدت زن ستیز و ضد مردمی را در جامعه فراهم می سازد.


 بولتن ویژه جنبش رهائی زنان در افغانستان - ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره نود و نه  

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/10/emancipation-of-women-of-afghanistan.html 

 

 

سرنوشت مردم و بخصوص زنان افغانستان در دست کیست؟


https://youtu.be/KATxBAMHPlM


مردم سراسر دنیا درگیر پاندمی ویروس کرونا بودند و از شیوع ویروس طالبان از مرزهای پاکستان به جامعه افغانستان غافل ماندند. کماکان همگان در شوک تصرف کابل توسط وحوش امارت اسلامی طالبان و فرار هزاران تن از مردم به سمت فرودگاه کابل بسر میبرند. فرار رئیس جمهوری که خود میدانست که اکثر مقاماتش غرق در فسادند و با خروج نیروهای غرب دیگر سفره چپاول مردم زحمتکش افغانستان برچیده میشود و برای مبارزه با طالبان باید از خود مایه گذاشت. تا آنجا که ما میدانیم از مقامات پیشین فقط امرالله صالح استکه با پاره ای از نیروهای نظامی ش به استان پنجشیر تنها منطقه ای که بدست طالبان نیافتاده است رفته و به گردآوری نیرو برای سازماندهی مقاومت علیه طالبان مشغول است. و اما در این سالیان که طالبان به پاکستان عقب نشینی کرده بودند، جهان شاهد حضور نسبی زنان در شئونات مختلف جامعه افغانستان، دختران در مدارس و دانشگاه و رسانه های افغانستان بودند. اینترنت و موبایل نسل جوان را با دنیای امروز مرتبط کرد.

 در برنامه امروز با یاری مهمانان عزیز برنامه رهائی زن به بررسی حال و احتمالات وضعیت آینده افغانستان و بخصوص زنان میپردازیم.

با سلام و خوش آمد گوئی به ماریا یوسفزی فعال حقو ق زنان مقیم سوئد ، ویدا ساغری ( که خوشبختانه موفق به رسیدن به دهلی هند شد)، بهشته رحمانی در ونکور کانادا، میهمان از پنجشیر و سحر صامت فعال حقوق زنان و گزارشگر ویژه رهائی زن در امور افغانستان از سوئد.

مینو همتی: 

نخست از میهمانان عزیز کابل سوال میکنم اوضاع پایتخت را چگونه توصیف میکنید و و ضعیت امنیت خودتان چگونه است؟

فرهمند از کابل: متاسفانه در افغانستان همه چیز بگونه شعاری پیش میرود، بیشتر از اینکه عمل باشد شعار است. در یک وقتی زنان را تحقیر میسازند و برایشان حق وخقوقی قائل نمی شوند و در گاهی موارد برای اینکه به جامعه جهانی و جهان نشان بدهند زنان را پیش میکنند، اینجا همکاران ما خوبتر ازین موضوع آگاه هستند. درکل از زنان استفاده ابزاری صورت میگیرد و اینطور یک وضعیتی در پنجشیر نیست که خانم ها را مسلح بسازند خانم ها را آماده بسازند تا اینکه یک تصویری به جهانیان داده شود در کل اینطور یک همچنین وضعیتی فعلا در پنجشیر وجود ندارد.

                                                    

مینو همتی: میهمانان در کابل، آیا صحبت از شکلگیری مقاومت، چه مخفی و چه علنی در کابل بگوش میرسد، آیا آنطور که در ایران هر شهوند با موبایلش یک شهرون خبرنگار است و تمامی جنایات رژیم اسلامی و مبارزات مردم را به رسانه های خارج گزارش میکند، در افغانستان نیز رایج میشود؟

فرهمند از کابل: خوبست در اول اجازه بدهید که همانگونه که همکاران ما گفتند یک بحث کلی نسبت به عقیده طالب داشته باشیم بعد باز میپردازیم به کارهای مان درست است؟ بیایید اول رد این مورد بحث کنیم که به چه عقیده دارند و به چه باور دارند؟ چقدر معتقد هستند به زنان؟ این خو در کل معلوم است که طالب زنان را جنس دوم میدانند بگونها ی برده جنسی که سالها خانم ویدا با دیگر همکارانش در این راه مبارزه کرده اند. که هیچ حق و حقوقی به زنان داده نمیشود. شما گزارشی از دویچوله را شنیدید که حتی طالبان اینان را به اجبار به نکاح خود در میاورند. حق کار داده نمیشود، حق تحصیل داده نمیشود، شما دیدید که شبنم دوران گرداننده تلویزیون ملی را از کار منع کردند و برایشان اجازه کار داده نشد. در اول وقتی طالب به کابل آمد یک تعداد خوشبین بر این بودند که اینها تحت نظر جامعه جهانی هستند و ممکن است که تغییر کرده باشند. جامعه فعلی با جامعه بیست سال قبل فرق میکند اما نه، چنین نبود. ما دیشب شاهد بودیم که آمدند خانه ها را برای یافتن خبرنگاران تلاشی کردند. هیچ خبرنگاری در افغانستان مصوون نیست.

در افغانستان قبلا پیش از سقوط دولت چنین چیزی خیلی مروج بود و هر شخصی که به دست یک مبایل داشت خبرنگار بود. حالا وضعیت به ضورتی درآمده است که هر کسی دنبال زنده ماندن خود میگردد و دنبال اینست که کجا پناه ببرد و زندگی خود را نجات بدهند. تعداد اندکی هستند آنهایی که در پنجشیر حضور دارند و یا در مناطقی حضور دارند که آنجا طالبان کمتر دیده میشود در آنجاها چنین چیز هایی وجود دارد اما درکل چنین چیزی بسیار کم است نمیتوانند صدا بلند بکنند و اگر صدای شانرا بلند بکنند زندگی شان در خطر میافتد. در حدی اینها نفوذ کرده اند، خانه به خانه ایهنا نفوذ کرده اند. من پیشتر هم یاد آور شدم که دیشب همسایه ما را ساعت سه نیمه شب با خود بردند.

 

مینو همتی: خانم رحمانی شما حدود شش ماه است که آمدید به کانادا، حتما شما هم دلایل خاصی داشتید، لطف کنید از وضعیت کلا خبرنگاران در ابتدای که طالبان آمد و آنجا را تصرف کرد. چند روز پیش مشاهده شد که در تلویزیون، طالبان اعلام کرد که ما کاری نداریم، زنان برگشته اند و دارند برنامه شان را اجرا میکنند با همان شکل و شمائل که آرایش داشتند و به حساب موهایشان پیدا بود ولی کم کم به نظر می آید با توجه به اینکه هنوز قوانین اسلامی حتی رسما اعلام تشده ما شاهد تغیرات هستیم ،این تغییر و تحولات را آیا شما هم میبینید؟

بهشته رحمانی: بسیار تشکر از شما خانم مینو من سلام تقدیم میکنم خدمت تمامی دوستانی که با ما هستند در برنامه و تمامی بیننده های عزیز. همان قسمی که خانم ویدا گفت این وضعیت از امروز و دیروز و یکماه و یکسال نیست، این وضعیت از سالها به اینطرف جریان دارد مخصوصا در قبال خبرنگاران. من از سال ۲۰۱۰ کار خبرنگاری شروع کردم، سالهای اول نسبتا راحت تر بود بهتر بود آزادی بیان و آزادی رسانه هم تا حدی وجود داشت. اما دوست دارم و میخواهم اینگونه بگویم که آزادی بیان در افغانستان بعد از سال ۲۰۱۴ زمانی که شخصی بنام آقای محمد اشرف غنی احمدزی رییس جمهور افغانستان شد فاتحه اش خوانده شد، زمانی که در حتی بیرون ازمرز های افغانستان حتی در کشوری بنام انگلستان و شهری بنام لندن در یکی از کنفرانس های خبری و یا سخنرانی های رییس جمهور افغانستان شخصی صدای خود را بلند کرد با مشت و لگد از سوی محافظان رییس جمهور به بیرون از تالار انداخته شد، آن زمان فاتحه آزادی بیان خوانده شده بود. زمانی که در تالار لویه جرگه در جریان سخنرانی آقای غنی زنی صدا بلند کرد و از تالار بیرون انداخته شد باز هم توسط محافظان رییس جمهور، او زمان امید آزادی بیان و فاتحه آزادی بیان خوانده شد. زمانی که خبرنگارانی، من امیدوار هستم که این حرف من اشتباه نباشد ولی تاحدی که متوجه هستیم و می فهمیم خانم ویدا در برنامه با ما است و خانم ویدا مثل ویدا زنهای دیگر خبرنگاران دیگر به اشکال مختلفی از رسانه ها ی دیگر اجازه فعالیت برایشان داده نشد، من امیدوار هستم که این حرفم در مورد خانم ویدا اشتباه نباشد و اگر حقیقت جز این است میشود که خانم ویدا در همین برنامه بگوید، آن زمان آزادی بیان و آزادی رسانه و خبرنگار ازش گرفته شده بود. آن زمان هم جان خبرنگار و آزادی بیان در خطر بود. سالها من کار خبرنگاری کردم برنامه های سیاسی و خبری مختلفی را من پیش بردم، حتی بعد از برنامه ها تماس گرفته میشد بارها تهدید شدم به عنوان یک گوینده ای به عنوان یک خبرنگار صدای مردم. به امید این بودیم ما کار میکردیم تلاش میکردیم که همان قسمی که خبرنگار صدای مردم است میخواستیم همان رسالت خود را به شکل و شیوه درستش انجام بدهیم و این رسالت مان را با ایمان و وجدان کامل انجام بدهیم و صدای مردم باشیم. اما بعد از ختم برنامه تماس ها گرفته میشد، اخطاریه ها میشنیدیم، تهدید ها میشدیم که تو چرا این حرف را زدی؟ چرا این سوال را پرسیدی؟ چرا این موضوع را در برنامه یاد کردی؟ این آزادی بیان نبود این آزادی بیان و آزادی رسانه نیست، جان خبرنگار امروز هم در خطر است دیروز هم در خطر بود. امروز از طرف طالب دیروز از طرف طالب نماها. حالا یک هفته میشود، شما یاد کردید که در گذشته خبرنگاران زن ویا گوینده های زن با شکل های مختلف با ظاهر آراسته تر و یا با ظاهری که باب میل خودشان بود و راحت خود را احساس میکردند در رسانه ها ظاهر میشدند. بلی در این حد رسانه آزادی داشت خبرنگار آزادی داشت که همانگونه ای که میخواهد و شکلی که راحت است ظاهر شود. یک هفته نگذشته، از روز اول خیلی امیدواری ها به این بود، چون در چند رسانه محدود گوینده های زن ظاهر شدند. اما عکس دیروزی از اینها و عکس امروز شان که بعد از یک هفته هنوز اینها در رسانه فعالیت دارند و حتی در پوشش اینها چه تغییرات بوجود آمده که من نمی توانم به لحاظ مسائل امنیتی عکس ها را نشان بینندگان بدهم،. ما کار نداریم، کنفرانس خبری سخنگوی طالبان را ما شنیدیم در مورد خبرنگار زن در مورد کار زنان در بخش خبرنگاری هر سوالی که میشد، هنوز در این مورد تصمیم گرفته نشده. در رسانه های ولایت ها من دو روز قبل با یکی از خبرنگران زن در ولایت هرات مصاحبه داشتم، بعد از ورود طالبان در شهر هرات تمامی خبرنگاران حوزه غرب نه تنها هرات تمام خبرنگاران زن در حوزه غرب خانه نشین شده اند.

مینو همتی: ویدای عزیز شما از فعالین مدنی و فعالین حقوق زنان هستید که موفق شدید که به حساب جان تان را نجات دهید، دوست دارم که از اوضاع و احوال کابل برای بینندگان مان توضیح دهید، زنان در چی وضعیتی هستند، موقعیت چطور است بفرمایید؟

ویدا ساغری: اتفاقا این وضعیت بد از این چند شب پیش آغاز نشده این وضعیت از یکسال اخیر آغاز شده، از زمانی که امریکایی ها به نمایندگی آقای خلیلزاد شروع کردند به رسمی ساختن یک گروه سفاک تروریستی بنام طالبان و اینها را در روی میز های بین المللی رسمیت دادند و اینها در قطر دفتر باز کردند، اینها را به صلح دعوت کردند و به اشتراک رساندند. از همان زمان آغاز شد، چطوری آغاز شد اینکه شروع کردند طالبان و تمامی نیروهای آپوزیسیون بخاطر ضعیف ساختن حکومت یا ضعیف نشان دادن وضعیت و فضا به نفع طالبان و ترور های هدفمند و با ترور های هدفمند با انتحار، انفجار و طوری که حتی شما شاهد بودید که کودکی در شکم مادرش امن نماند و مادری حامله در اسنای یا زمان ولادتش به ترور گرفته شد. زنان زیادی فعال مدنی و ژورنالیستان و فعالین حقوق زنان، فعالین سیاسی  تعداد زیادی در یکسال اخیر ترور شدند. و فضای فرار فرار و فضای اختناق و زندگی های پنهانی هم از همان زمان آغاز شد. من از آن زنانی بودم که همکار من هم خانم بهشته جان که از همینجا برایشان سلام میفرستم، بهشته عزیز هم از جمله دخترانی بود که مجبور شد که پناهنده شود و دخترانی مثل فرشته و تعدادی زنان دیگری، من هم از آن جمله زنانی بودم که زندگی پنهانی من آغاز شد. یکسال زندگی پنهان زیر چادری داشتم در ولایات مختلف مجبور به جا به جا شدن یا تغیر منزل یا آدرس خودم بودم. در طی دو ماه پیش بالاخره مجبور شدم که تبعید را بپذیرم و قبول بکنم و از کشوری که مربوط طالبان میشود باید بیرون می آمدم. در این چند شب اخیر حدود نمی فهمم دیگر حساب این بحث ها از دست امان رفته دیگر زمان را حساب نمی کنیم، به وقایع دم به دم  و دقیقه به دقیقه می پردازیم . فکر میکنم رسیده به ده شب یا شش شب، اگر دوستان کمکم بکنند، در این هشت، ده شب کابل دیگر کاملا از دست مان رفت، کابل دیگر از کابل تبدیل شد به یک خانه ای یا لانه کامل تروریستان به صورت رسمی یا حقانی مردی سفاکی که سالهای سال ترور کرد، انتحار کرد، انفجار کرد، آدم کشت و میلیون ها انسان را به دست خودش و به فرمان خودش کشت، وارد کابل شد، هیبت الله وارد کابل شد، لیست سیاه جهان وارد کابل شد و به مردم عفو عمومی دادند. چقدر مضحکه تاریخی و چه افتضاح تاریخی ایست. اون جمله ای که چند دقیقه پیش من و سحر جان داشتیم رویش صحبت میکردیم. زنان اکثریت اشان به خانه ها پنهان شده اند، شب ها و روزها به من زنگ میزنند. دوستان من آنجا درگیر هستند و پشت دروازه های افغانستان در بند ماندند ، نمیتوانند از مرز ها حتی بیرون بیایند. در هیچ ولایتی در هیچ خانه ای جای حتی پنهان شدن هم دیگر ریسک این ناامنی و بدبختی را پایین نمیاورد. دیگردوربین هایشان به زمین گذاشته شده، مایک هایشان زمین گذاشته شده. دیگر نمیفهمند که چی کار کنند ما هم اینجا مانده ایم و نمیفهمیم چی کار کنیم.

مینو همتی: من دوست داشتم همینجا از بهشته رحمانی عزیز که در مدیا غرب در حال حاضر در ونکوور فعال هستند صدای ویدا را شنیدید صدای دوست مان از پنجشیر را شنیدید من فکر میکنم نقش شما در انعکاس این صدا ها خیلی مهمه دوست دارم خودتان بگوید چه جوری برای خبرنگارانی مثل شما جوانانی مثل شما که دلشان می تپد برای مردم توی افغانستان مخصوصا جوانان مخصوصا زنان برای این خبرنگاران چه پیغامی دارید چی صحبتی دارید و خودت میتوانی چه کاری درونکوور که هستی در افکار عمومی غرب داشته باشی ؟

بهشته رحمانی: بسیار تشکر اگر اول از همین بگویم که تلاش ما همیشه بر همین است که کسانی که حداقل خبرنگاران و یا کسانی که در غرب زندگی میکنند تلاش ما همیشه بر این است که صدای رسانه ها را صدای خبرنگاران را و صدای مردم را نه تنها خبرنگار بلکه صدای زنان افغان را برسانیم به گوش جهانیان، اما سوال دیگر هم اینست که آیا میشنوند؟ سالها ما صدا بلند کردیم سالها زنها صدا بلند کردند که طالب داعش یا هر گروه دیگر تروریستی که خودشان این را بوجود آورده اند، در حال پیشروی هستند، اینها  مخالف زن و فعالیت زن هستند، از تمام شریعت از تمام اسلام و از تمام همان ایده های اسلامی شان و یا شریعتی شان تنها چیزی را که یاد گرفته اند و تنها چیزی را که یاد دارند همانا سرکوب زن است. کسی صدای ما را شنید؟ نشنید. ولی امیدوار هستم که دنیا صدای زنان افغان را بشنوند و دنیا دیگر اجازه ندهد ازاین بیشتر اجازه ندهند که زن افغان سرکوب شود. در طول این بیست سال یا بیست و یک سال هر بدبختی را  بر مردم افقانستان روا داشتند بیشتر این بدبختی ها را زنها داشته اند، اما بازهم به گفته خانم ویدا تا حدی ما آزادی های خود را و تا حدی ما همان چیزهایی را که حق داشتیم هم خدا داده بود هم رسول و هم قانون از هر لحاظ دینی و دنیایی تا حدی زنهای افغان توانستند استفاده بکنند. امروز اینها فقط و فقط منتظر این هستند که دنیا به رسمیت اشان بشناسد ، باز شروع میشود و همان کارهای سالهای قبل اشان را با شدت بیشتراجرا می کنند . تلاشی های خانه به خانه شان همینگونه، شب و روز اینها در تلاش پیگرد  خبرنگاران و خانواده های خبرنگاران هستند من میخواهم یک تصویر را برای شما نشان بدهم، این است تصویر خانه یکی از خبرنگاران در ولایت غزنی که از ترس جانش شاید در صفحه فیسبوک نشر نکرده اما در گروپ ها نشر کرده و گفته اینگونه از کار خبرنگاری ام استقبال کردند. خوشبختانه خودش در غزنی نبوده خودش در کابل بوده اما همان خشم خوداشان را بر روی وسایل خانه اش، خالی کرده اند. خانواده من در افغانستان است مثل من هزاران خبرنگار دیگر و یا شاید ده ها خبرنگار دیگر خودشان در کشور های بیرونی زندگی میکنند ما حق اینرا داریم که صدا بلند کنیم حق و اجازه اینرا داریم که حرفی بگوییم اما ترس کلان و بزرگ ما این است که پدر، مادر، خواهرو برادر ما در افغانستان است. ده ها خبرنگار تیر باران شدند به جرم بیان حقیقت به جرم بلند کردن صدای مردم . اینقدر در شبکه های اجتماعی و رسانه ها اینها نفوذ کرده اند که تمام شبکه های اجتماعی را باز کنید قسمی نشان میدهند که فضای افغانستان فضای کابل، "گل و گلزار" است، همگی در "آرامش" بسر میبرند همگی بسیار "آرام" هستند و بسیار راحت هستند. اینقدر آرامش روحی و جانی و امنیتی را اینها در طول یک هفته تجربه میکنند که در طول بیست و یک سال گذشته تجربه نکرده بودند. تمام اینها فقط تبلیغاتی است که بخاطر به رسمیت شناخته شدن شان به دنیا نشان میدهند.

مینو همتی: ویدا شما که واقعا به عنوان یک فعال حقوق مدنی به عنوان یک فعال حقوق زنان فعالیت های زیادی را در کابل داشتید، مستقیم با زنان و علیه خشونت به زنان، میدانم فعالیت های زیادی کردید، دوست دارم که شما بگوید که واقعا الان در حال حاضر مایی که داریم این صدا را میشنویم و امکان انعکاس این صدا هست چی باید کفت و چه کاری از دست ما بر می آید ، صحبت های شما خطاب به تمام دست اندرکاران وتمامی کسانی که میتوانند به نوعی کمک کنند در این اوضاع خصوصا در این اوضاع و احوال وخیم، دوست دارم صحبت های شما را بشنویم بطور معجز چی پیامی دارید؟

ویدا ساغری: ببینید من یک چیز را میخواهم به دخترانی که نسل بعد از ما هستند و دخترانی که هم نسل ما هستند و در افغانستان مانده اند، به هر ترتیبی ویا به خواست خودشان، یا بصورت اجباری که نتوانستند بیرون بیایند، میخواهم یاد شان باشد که ما همه به هم وعده کردیم که به عقب برنمیگردیم. یاد ما باشد که در دوره دموکراسی حالا خوب یا بد، که آقای کرزی بود یا آقای غنی بود یا چه اتفاقاتی افتاد در این بیست و یک سال همه به کنار، ما حداقل تربیون داشتیم، حداقل حق اعتراض داشتیم، حداقل چیزهایی بود که همین گند حکومت گند روزگار را ما میاوردیم خود ما نمایش میدادیم و حداقل میتوانستیم صدای ما را بیرون آوریم. در چنین فضایی یاد ما باشد که اون فضای جنگ نبود فضای تمرین بود، فضای جنگ حالا شروع شده . مرز های تمرین تمام شده و حالا ما به سنگر های اصلی جنگ وارد شدیم، و دختران من، دوستان من و همسنگران من در بیرون از افغانستان و یا داخل افغانستان یاد شان باشد که ما تازه جنگ را آغاز کردیم. از این وحشت و بهد زدگی که در این چند شب اتفاق افتاده، همه بیرون بیاییم و روی این کار بکنیم که ما در این شرایط چی کار بکنیم. در قدم اول یک چیزی را که به خود مان بگوییم این است که نباید فریب بخوریم که طالب تغییر کرده و یا امارت اسلامی میتواند به زنان حق بدهد بخاطر اینکه هر نظام و هر حکومت و هر تفکری یک سلسله اصول و ارزش هایی دارد که از آن نمیتواند بگذرد. شریعت، امارت اسلامی یعنی شریعت در چوکات امارت اسلامی هیچگاه نمیتواند از اصول شریعه که عبارت از نداشتن یعنی حذف تمامی حقوق زنان ، حذف آزادی بیان، حذف آزادی اندیشه و خذف آزادی رفتار های مدنی است اینا در شریعت است و اینا نمیتوانند ازش بگذرند. حکومت آخندی پیشتر یاد شد حکومت آخندی، میتوانیم بگوییم که حکومت آخندی ایران بازهم بهتر از حکومت طالبانی و تحقیر آمیز داخل افغانستان است در میان بد و بدتر. خیلی متعفن است، امارت اسلامی خیلی متعفن است بابت اینکه همین لحظه ده شب و ده روز است که حتی نتوانستند یک امیر را اعلا م بکنند که امیر اینها کیست، نتوانستند یک هواپیما را به امنیت بالا بکنند از میدان هوایی یا پایان بکنند، میدان هوایی تبدیل شده به کربلا، بانک ها را نمیتوانند فعال کنند در آخر همین ماه معاش مردم را چطور میدهند؟ ازکدام دستگاه می دهند ، با کدام سیستم مالیات را جمع آوری میکنند، دانشگاه ها را با همان طرح امارتی خودشان چطور آغاز میکنند؟ چطوری دختران و پسران را از هم جدا میکنند؟ با کدام اقتصاد با کدام سیستم با کدام نظام، آخر این امارتی که از کوه ها با یک کلاشینکوف و با یک عدد موتر سایکل مثل چلپاسه ها ریختن به درون یک نظام مدنی به درون مردمان مدنی به درون مردمانی که از حقوق شان میفهمند، مردمانی که حیثیت دارند، شرافت دارند و آنها میفهمند که امروز در دنیا حق و حقوق شان چیست، اینها چطوری میتوانند این جمعیت بزرگ بیست و پنج میلیونی را اداره بکنند و پاسخگو باشند. اخر امروز اینقدر دنیا رشد کرده که سیستم های ریاستی دیگر با تمام کش و فش دموکراتیک خودش با صندوق های رای خودش به افتضاح کشانیده میشود و مردم راضی نیستند. چطور میتواند یک ملای امارتی مردم را راضی نگهدارد، یک مردم مدنی را چطور میتوانند راضی نگهدارند، جز اینکه مثل من، مثل بهشته و مثل هزاران تن دیگر را یا بکشند یا از مملکت بیرون بکنند بعد خودشان بدون یک نظام و سیستم دست به روی دست  شان بنشینند و بگویند که خوت ما این هفته یا هفته های دیگر  است که بتوانیم یک چیزی برای شما ها آماده بکنیم. این یاد دوستان  من در بیرون از افغانستان و در درون افغانستان باشد که نظام امارت پاسخگوی هیچ نیاز امروزی برای دوستان من نیست و یک نظام سفاک و جبار، جاسوس و بدبختی است که بخاطر احراز قدرت آمده داخل افغانستان که حتی قدرت را نمیفهمد چی است و چطوری اداره اش بکند. ای کاش حداقل مثل نظام سفاک ایران یا مثل نظام عجیب و غریب عربی یا نظام عجیب و غریب اردوغانی میتوانست یک ثبات بیاورد ، یک ثبات استثماری بیاورد اما آنرا هم نمیتواند بیاورد، این دو تا بحث. بحث سومی این است که طالبان بخاطر مشروعیت گرفتن امارت اسلامی و تمام آن سفاکانی که من داخل پرانتیز یک چیز را میخواهم بیاد دوستان بیاورم که همین سخنگوی که  اسم منحوثش یادم نیست، این آدم بار ها و بارها هر انتحار را هر انفجار را و هر کشتار جمعی سه صدی و پنجصدی در افغانستان را به عهده گرفت و امروز آمده، تربیون ها نباید برایش مجال صحبت کردن بدهندِ. بی بی سی نباید برایش مجال صحبت کردن بدهد، سی ان ان نباید برایش مجال صحبت کردن بدهد هیچ کانالی به اینها از تربیون های آزادی بیان، تربیون های ما، تربیون های دموکرات ها، تربیون های سیکولار ها، تربیون های که اینها نظام حقوق بشری، نظام انسانی و شرافتمندانه را به رسمیت میشناسند، نباید این تربیون در اختیار چهارتا سفاک و جبار تاریخی بگذارند و به اینها مشروعیت بدهند و اینها بیایند تطهیربکنند تطهیر تاریخی بکنند، اینها اگر می گویند که ما تغییر کردیم اینها نمیتوانند تغییر یکنند، آخر اینها را شریعت اجازه نمیدهد که تغییر بکنند، شریعت اسلامی چیزی نیست که بیاید از اصول خود بگذرد نمیتواند بگذرد آخر گناه میشود، آخه کفر در میان می آید ، وقتی این دو چیز بیاید کجا میتواند یک شریعتی امارتی از اصول شرعی کنار بیاد و حق بده به زنان، حیثیت انسان را ارزش گذارد و خیلی بحث های دیگر. دوستانی که در بیرون از افغانستان هستند مخصوصا رسانه ها، زنان فعال حقوق انسانی، زنان فعال حقوق جنسیتی، سیاستمداران با شرف، این قسمت را من تاکید میکنم نه سیاست مداران بی شرف، سیاست مداران با شرف در دنیا، مردم افغانستان و زنان گیر مانده در اون مسلخگاه  را فراموش نکنند، زنان ما گیر افتاده اند در آن مسلخ گاه، زنان ما کودکان ما در آن مسلخ گاه گیر افتاده اند، من از شما خواهش میکنم که دوربین هایتان را نگاه ها یتان را و توجه ا تان را از داخل افغانستان از مردم افغانستان بر ندارید. افتضاح جنگ جهانی دوم بعد از هتلر اتفاق افتاده ، هتلر دوم دارد در افغانستان با چند دستش کار میکند و هلوکاس در حالت جریان است، کوره های آدم سوزی به شکل نوینش به شکل امروزی و بدترش در حالت اتفاق است. داعش سر بلند کرده، داعش داخل افغانستان است و امروز صبا پرچم هایش را بلند میکند. زنهای افغانستان همین لحظه به نکاح اجباری داده میشوند، تعداد دوستان من که هزاران نفر دوست ترانس جندر اند، دوستانی که دگرباش جنسی اند و دوستانی که فعالیت های مدنی کرده اند، دوستانی که آخر موزیسین ها، هنرمندان، اکتور ها یا آنهایی که در سینما بودند همه و همه زیر فشار نکاح های اجباری و پذیرش لباس فرهنگ و خشونت های جبری آنجا بند ماندند، گیر ماندند. لطفا دوربین هایتان را، صدا های اتان را در خدمت آنها قرار بدهید. هر روز این آقای سخنگوی امارت اسلامی را نیاورید پای صحبت، نگذارید که این سگ، خیلی معذرت میخواهم سگ خیلی حیوان نازنینی است، این هار این موجود هار هر روز بیاید تطهیر بکند و بگوید که ما خوب شدیم یا از خودش نرمش عجیب وغریب برای مشروعیت گرفتن از جهان نشان بدهد. اگر امارت اسلامی از جهان مشروعیت گرفت و به مشروعیت شناخته شد، بعد از شاید ثانیه هایش آغاز بکند به اون حکومت جبار سالهای پیش از سال ۲۰۰۰ از سال ۱۹۹۵ تا سال ۱۹۹۹ که من خودم شاهد و زیر سلطه شان زندگی کردم. لطفا مواظب مردم افغانستان باشید لطفا.

مینو همتی: ویدا جان شما خطاب به دختران و زنانی که اکنون آنجا هستند و دارند با امارت اسلامی طالبان دست و پنجه نرم میکنند  صحبت تون رو به آنها باشد، دوست دارم یک بار دیگر پیامت را به تمام کسانی، به تمام زنانی که مدافع حقوق خود شون هستند، مدافع حقوق زنان که به  حقوق خودشان واقف هستند بگوید که پیام شما چه هستش البته با این وضعیتی که الان به وجود آمده؟ چطوری ایستادگی کنند در مقابل این امارت اسلامی طالبان؟

ویدا ساغری: زنان و دختران و دوستان یا همسنگران و همفکرای ما که در داخل افغانستان گیر افتادند و بند ماندند یا به شرایطی نمیخواهند که بیرون ایند و میخواهند همانجا بجنگند، باشند پیام من به آنها این است که بیدار باشند با همدیگر باشند متحدانه عمل بکنند ما ها همه در خدمت شان هستیم هر آنچه دار و ندار ماست در اختیارشان است از خانه هایما تا درامد ما تا میکروفون ما تا کار ما همه چیز در اختیار آن خانم ها و آن دوستان ما در داخل افغانستان است. ما شب ها نمیخوابیم روزها نمیخوابیم من بعد از سه شب فقط توانستم دو ساعت قبل از این برنامه بخوابم تمام شب بیدارم بابت اینکه مبادا من نتوانم به زنگهای دوستانم که از داخل می آید من نتوانم پاسخ بدهم، مبادا کاری داشته باشند و من انجام داده نتوانم، ما همه بیداریم و دو چشم به شما هستیم شما تنها نیستید. خود را نبازید هیچگاهی تنها احساس نکنید این میدان جنگ از یادتان نرود که ما به عقب بر نمیگردیم و ما به جز جنگ و مقاومت راهی نداریم. این روزها گذشتنی ایست چنانچه روزهایی که پانزده سال آزگار مجاهدین را به افغانستان آوردند، گذشت، چنانچه روزهایی که قبل از امان الله خان امیر ها آمدند به افغانستان، این اولین بار امارت در افغانستان نیست، تاریخ افغانستان پر از امارت سالاری است. زنان در درونش نمردند در درونش نهضت های بزرگی را ایجاد کردند، کتاب خواندند. اگر زنان نتوانستند که فضا را از درون به بیرون، از ترس جانشان یا به هر دلیلی به دیگران منتقل بکنند، در درون خودشان هم نمردند. ما در زمان خودمان تجارب خاصی را در پنج سال و ده سالی که ما زیر سلطه طالبان زندگی کردیم، تجارب خاصی داریم. ما از راه های مختلف انرا در اختیار شما میگذاریم، ما در آن زمان نمردیم ما درآن زمان کتاب خواندیم ما درآن زمان پنهانی فیلم دیدیم، در آن زمان لینک هایمان را با دنیا ایجاد کردیم، ما در آن زمان طرحی برای چند سال بعد ساختیم، ما درآن زمان از دوستان مان احوالگیر بودیم، ما در آن زمان با همدیگر یکجا و پیوسته شدیم. اتفاقا این زمانی ایست که ما باید نشان بدهیم چقدر قدرت داریم چقدر مغز ما کار میکند و چقدر به چیزهای نوین و به زندگی بهتر میتوانیم فکر بکنیم. این زمان زمانی ایست که خود ما به جهان نشان بدهیم که چقدر خودما هستیم. بابت اینکه  آن بحتان تاریخی را ما از روی افغانستان از روی دموکراسی و مدنیت طلبی افغانستان که گویا امریکایی ها بودند که برای افغانستان با پول شان و با زور شان دموکراسی را آوردند، ورنه، افغانها چنین چیزی نمیخواهند و افغانها بنابر گفته آن آقایی که باید به دادگاه و محاکم بین المللی کشانیده شود، آقای خلیلزاد که به نامه سرباز ما و نامه ای که ما زنان صد زن برایش نوشتیم و گفتیم و از وی خواستار شدیم که چرا شما خلاف تعهدات تان به افغانستان دوباره میخواهید که گروه سفاک طالبان به افغانستان بیاید و به اینها میز مذاکره میگذارید و به اینها رسمیت میدهید، به ما پاسخ داد، او نامه اش تاریخی است او نامه اش نزد ما است، به ما پاسخ داد که شما چندتا هستید؟ تمام مردم افغانستان طرفدار طالبان و امارت است واین امریکایی ها است که شما به زورش میچلین و یا به زور آنها میخواهید که مدنیت را نشان بدهید، پس این زمانی ایست که ما آن بحتان تاریخی را از روی افغانستان پس بکنیم و نشان بدهیم که نه، این امریکا نیست، در دل افعانستان در درون سنگ های افغانستان در خانه های کلوخی و فقیرانه زنان افغانستان دموکراسی وجود دارد و زنان افغانستان زنان متمدن هستند و بچه های متمدنی را تربیت خواهند کرد و هیچ فشاری آنها را نمی تواند تغییر داده واین را ما باید ثابت بکنیم. ما راهی جز ثابت کردن این نداریم. از راه های مختلف. اگر قضیه رفتن مجنون از دنبال لیلی شد، اگر به سرش زد با پاهایش رفت، اگر پاهایشه زد، با دست هایش خزید، اگر دست هایش را زد با شانه هایش خزید، ما دنبال عشق مان که آزادی ایست، دموکراسی ایست، با هر جایمان که قطع بشود، با یک جای دیگرمان خواهیم خزید، با دندان محکم میگیریم، ما رها کردنی نیستیم ما با هم هستیم هر جای دنیا که هستیم هیچ کسی ناامید نباشد.

مینو همتی: ماریا یوسفزی شما با فعالین حقوق زنان و حقوق بشری افغانستان در ارتباط هستید از دیدگاه این فعالین شرایط چگونه توصیف میشود و درخواستشان از فعالین خارج چیست؟

ماریا یوسفزی:

 اوضاع افغانستان قسمی که همه جهان از ان آگاهی دارد مردم سراسیمه پریشان وآواره سرگردان از وحشت آمدن طالبان در سراسر افغانستان شده است حالات افغانستان نه تنها که فعلاًطالبان قدرت را از بادارانش بدست گرفته بلکه طی بیست سال سر گرده های مردم سوار شده بود از مردم قربانی گرفته، در هر انتحار وانفجار وجنگ، نخبه ها وجوان های تحصیل کرده و با دانش را از جامعه گرفتند. نوجوانان در مکتب ودانشگاه وکودکان نوزاد که هنوزطمع زندگی کردن در این دنیا را  ندیده بود در جهان پر از وحشت را دور از اغو‌ش امدند.  زنان پلیس ، قاضی، وکیل، معلم و ژورنالست وواکسیوناسیون ها را در محضر عام تیر باران ویا توسط شلاق ویا سنگسار کشتند متأسفانه. اشغال بیست سال امریکا برای منفعت خودش وبرای رقابت با ابر قدرت های دیگر از موقیعت جغرافیایی افغانستان استفاده میکنند و مردم را قربانی کردند. برعلاوه فساد های اداری وافزایش مواد مخدر ومافیایی ها اقتصاد کشور در بحران را تحویل دادند ومردم غریب را غریب تر شده  رها کردند. فرار شرم آور امریکا به طالب چهره سیاسی داد و مهره جدید اش رابه قدرت رساندن، انها از هیچ نوع تلاش بدور نبودند..

ما ایکه دور از سرزمین ابایی خود هستیم همیشه رنج دوری از مادر وطن را می کشیم درد مردم درددیده خودرا میدانم این وافعات دلخراش مارا غمگین میسازد وکاری که ما کرده میتوانیم صدای بی صدایان باشیم وحمایت خودرا با زنان شجاع ومبارز سرزمینم ابراز میکنیم وبه تظاهرات وگرد همایی ها به مقاومت زنان یکجا هستیم وبه دنیا وجامعه جهانی تاکید میکنیم که دولت امارت طالبی را به رسمیت نشناسند هر چه زودتر به درد مردم همنوا شوند چون فاجعه انسانی در راه است. 

بتاریخ یازده سپتامبر و با جمع نهاد های آزادیخواه وفدراسیون فارو وانجمن فرهنگی افغان ها در شهر تورلهتان  تظاهرات را را ه اندازی کردیم واز تمام مردم انسان دوست خواهش میکنیم که در جمع ما بپیوندند با ما همصدا باشند. با تشکر

واظهار سپاس از همکاران تلویزون رهایی که همیشه با زنان همنوا بوده. پیروز وکامگار باشید

مینو همتی: 

 سحر صامت شما با مسائل پناهجوئی آشنائی بسیاری دارید، وضعیت برای موج جدید پناهجویان افغانستانی را چگونه ارزیابی میکنید؟

سحر صامت:

با این سونامی یا همان حضور پررنگ  که به سمت افغانستان آمد, همه را وحشت زده کرد به خص وص کابل نشینان  ، در پی جنگ های اخیر میان گروه طالبان و دولت مردم از ۳۳ شهر دیگر به کابل پناه آوردند. تنها امید مردم برای نجات میدان هوایی کابل بود تا بتوانند از آن طریق کشور را ترک و از جنگ فرار کنند.  مردم افغانستان حکومت طالبان را در گذشته تجربه کرده اند. زنان از جامعه حذف شدند و کودکان و آینده شان به حاشیه رانده شد.  کودکان به جای بازی و تفریحات کودکان و زمزمه اشعار کودکانه مجبور به حفظ و قرائت قرآن شدند. مردم کابل در حال هزار در وحشت عجیبی روز و شب را سپری می کنند. همه بلاتکلیف اند, فیلم هایی که از میدان هوایی پخش میشه بازتاب وحشت مردم از ورود طالبان است. تصاویر نشان میدهد که مردم کوشش می کنند به هر قیمتی هم که شده از افغانستان خارج شوند. ما شاهد این بودیم که  سه مرد جوان که بالهای هواپیما  را محکم گرفته بودند و پس از اوج گرفتن هواپیما به زمین سقوط کردند. اینگونه نبوده که این جوانان از واکنش جاذبه زمین و فشار هوا بی اطلاع باشند،اما تصرف افغانستان به دست طالبان چنان مردم را وحشت زده کرد و آن سه جوان که تحصیل کرده هم بودند دست به چنین کاری زدند. آخرین تماس من ۲ ساعت پیش با کابل بود. طبق اطلاعاتی که به دستم رسید  اکثر دوایر دولتی غیر فعال شده است. قیمت ها به صورت وحشتناک رو به افزایش است و کردیت کارت موبایل که در گذشته ۵۰ افغانی قیمت داشت حالا ۱۵۰ تا ۲۰۰ افغانی در بازار به فروش می رسد. بانک ها به تعلیق درآمده اند و تکلیف حقوق ماهیانه کارمندان نامشخص است. دو روز پیش خبر لت و کوب یکی از دوستان دنیای مجازی ام در فیسبوک نشر شد ، با او تماس گرفتم و خبر را تایید کرد, دلیل لت و کوب هم نوع  پوشش وی بود. زنان افغانستان باری دیگر با وحشت زدگی از وقوع این رویداد به سر می برند  در حدی  که آنهایی که در میدان هوایی کابل هستند کوشش میکنند که کودکان خود را برای نجات به دست نیروهای نظامی آمریکایی بسپارند تا نظامیان آنها را با خود به آمریکا ببرند. در حال حاضر مرز های کشورهای همسایه به روی مردم افغانستان بسته است. پرواز های غیر نظامیان نیز لغو شده است. دولت ایران وعده هایی داده اما با توجه به وضعیت مهاجرین افغان در ایران و با توجه به عدم هویت آنها در جامعه ایران، نمی شود به این وعده ها زیاد خوشبین بود. اکثر مهاجرین افغان در ایران حق کار به صورت رسمی را ندارند, از آنها به عنوان کارگر ارزان با دستمزد کم سواستفاده می شود و کودکانشان نیز حق حضور در مدارس را ندارند و تعداد زیادی هر از گاهی اخراج های اجباری به سمت افغانستان را تجربه میکنند. ترکیه نیز دیواری میان مرز خود و ایران کشیده است،  قطعا این دیوار برای مردم ایران ساخته نشده، زیرا مردم ایران می توانند بسیار راحت و حتی بدون ویزا وارد خاک ترکیه شوند. آلمان وعده مهاجر پذیری داد اما مشخص نیست که شامل حال چه کسانی می شود. احتمال می رود کسانی که در آلمان سالیان سال بی سرنوشت بودند و یا افرادی که در طول این سالها با آلمانی ها در افغانستان همکاری می کردند

کشور کانادا اعلام کرد که به تعداد ۲۰ هزار شهروند افغانستان به خصوص خبرنگاران و فعالین جامعه مدنی را می پذیرد. آمریکا نیز یک سری منابع را در اختیار مردم برای ارسال درخواست پناهندگی قرار داده است. فنلاند به افغانهای مقیم آن کشور گفته که می توانند برای فامیل درجه یک خود مانند (همسر, فرزند, پدر, مادر, خواهر و برادر)  که در افغانستان زندگی میکنند درخواست پناهندگی ارسال نمایند. البته به درخواست یک تعداد نیاز جواب رد داده است. سویدن به صورت خیلی شفاف تصمیم خود را اعلام کرد و پای خود را کاملا از این موضوع کنار کشید. استفان لوون ؛ نخست وزیر سویدن در یک کنفرانس خبری اظهار داشت: دولت سویدن نمی خواهد مانند سال ۲۰۱۵ موجی از پناهجویان را به این کشور راه دهد. او به صورت کاملا واضح گفت ما توانایی پذیرش و ادغام پناهجویان جدید به جامعه را نداریم. هنوز سرنوشت پناهجویانی که در سویدن با بی سرنوشتی مواجه هستند مشخص نیست و نمی توان حدس زد که از طرف  دولت سویدن چه تصمیمی را درباره سرنوشت آنها اتخاذ می شود. به گفته اداره مهاجرت این کشور  در حال حاضر به دلیل اوضاع امنیتی در افغانستان، کسی به سمت این کشور اخراج نمی شود.  کسانی که نیز به دلیل دریافت سه جواب منفی مبنی بر اخذ اقامت فاقد کارت هویت بودند، می توانند باری دیگر درخواست کارت هویت کنند و تحت حمایت و بیمه اداره مهاجرت قرار بگیرند. همچنان پناهجویانی که در این دسته قرار دارند می توانند باری دیگر درخواست کمک هزینه و دریافت کارت بانکی مربوط به اداره ی مهاجرت سویدن نیز کنند. امید مهاجرین افغان به جامعه جهانیست، در حالی که چنین افتضاح سیاسی بین المللی که دامن گیر مردم افغانستان،سوریه ، عراق و در کل خاورمیانه شده را نیز خود جامعه جهانی به بار آورد.

 اما با وجود این همه نیرنگ باز هم ما منتظریم که جوامع بین الملل برای نجات جان مردم در افغانستان اقداماتی را روی دست بگیرند.

مردم به خصوص مردهایی که همسر جوان و یا دختر جوان دارند از ترس ازدواج های اجباری و جهاد نکاح سخت

پریشان اند. زنانی که در دفاتر مشغول به کار بودند از اینکه شناسایی و هویتشان نزد طالبان افشا شود و مورد

خشونت قرار بگیرند, سخت نگران اند. ما نمیدانیم جامعه جهانی, سازمان هایی مانند سازمان ملل, سازمان حقوق

.بشر چه برنامه ای را برای نجات جان مردم افغانستان روی دست گرفته اند  

مینو همتی: با تشکر از حضورتان در این برنامه و به امید پیروزی مردم افغانستان بر جهل و تاریکی


 بولتن ویژه جنبش رهائی زنان در افغانستان - ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره نود و نه  

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/10/emancipation-of-women-of-afghanistan.html