۱۴۰۳ آبان ۹, چهارشنبه

همراه با کارزار سه شنبه های نه به اعدام!


نوری شریفی

 

ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر؛

"هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت دارد".

همچنین در ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر می خوانیم:" احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد."

بر همین اساس و در اعتراض به مجازات اعدام در ایران (از دهه سیاه شصت و هفتاد، دهه های هشتاد، نود و ۱۴۰۰ و از جنبش مهسا تا به اکنون)، زندانیان سیاسی کارزاری را ترتیب داده اند بنام "کارزار سه شنبه های نه به اعدام "، که در آن، هر سه شنبه دست به اعتصاب غذا می زنند و بخاطر ماهیت و اهداف بشردوستانه آن، زندانیان جرائم عادی نیز به آنان ملحق شده اند.


زندانیان در این کارزار در سه شنبه ۲۲ اکتبر، برای سی و نهمین روز متوالی و در ۲۳ زندان ایران دست به اعتصاب غذا زده اند اگرچه‌ بطور مداوم مورد ضرب و شتم ماموران حکومتی زندان قرار گرفته و به آنها و وسایل شخصی شان آسیب‌ جدی وارد آورده اند.

اما درخواست کنندگان، تمرکز اصلی خود را بر لغو کامل اعدام و شکنجه از سوی دستگاه قضایی ایران گذاشتنه اند. در اینجا پرسشی مطرح میشود که آیا اهمیت این موضوع تنها در این درخواست است؟

خیر، چرا که استمرار و پیگیری این مهم  در قالب اعتصابات هفتگی ، خود نوعی جنبش سیاسی محسوب می‌شود اگرچه در زندان باشد. وقتی یک زندانی سیاسی در زندان‌های قرون وسطایی حکومت اسلامی ایران آنقدر قدرتمند است که از رعب و وحشتی که این نظام سعی در تقویت آن در جامعه دارد، نمی هراسد پس با حکومتی از درون پوشالی مواجه هستیم.

این کارزار با قدرتی بی مهابا بیانیه صادر می‌کند و تمام جهانیان را خطاب قرار می دهد.

۱" زندانیان اعتصابی ضمن محکوم کردن اعدام‌های سیستماتیک، از تمامی فعالان ،نهادهای سیاسی،مدنی،صنفی و حقوق بشری و تمام وجدان های بیدار داخل و بین المللی خواستند تا در مقابل استفاده قضایی حکومت جمهوری اسلامی از مجازات مرگ برای سرکوب بایستند و تآکید کردند" امروز ایستادن در برابر صدور و اجرای احکام اعدام باید بخشی از مطالبه اجتماعی باشد".

یادآوری این نکته بسیار پراهمیت است که ما بایستی به درک این مفهوم برسیم که عدد و شماره نیست که فاجعه را رقم می‌زند،( اگرچه میتواند عمق آن فاجعه را نشان دهد بطور مثال از ابتدای سال ۱۴۰۲، نزدیک به ۴۵۰ نفر در ایران اعدام شدند)، بلکه نفس کشتن آدمی با هر توجیه و بهانه، چه قانونی و یا شرعی است که علاوه بر اینکه به هیچ روی مقبولیت و مشروعیت نمی یابد،هیچگاه هم نباید از دید جهانیان پنهان بماند و یا نادیده انگاشته شود.

وقتی مباحث حقوقی محاکم قضایی جمهوری اسلامی ایران، اتهام ها را سلیقه ای و در چارچوب قوانین فقهی اسلام تعیین می کند و نه طبق قوانین حقوق بشری، بدینگونه است که این حکومت تبدیل به یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشری در جهان میگردد. نوید افکاری بدرستی گفت که اینها بدنبال یک گردن برای طناب دارشان میگردند. وقتی  افشای ارتشا، قتل و جنایت، محافظت از محیط زیست، حمایت از حقوق زنان و کودکان، حمایت از حقوق کارگران، و.... عواقبی همچون بازداشت، زندان، شکنجه و یا اعدام داشته باشد پس بدانیم و آگاه باشیم که هر اعتراضی از جانب هر نهاد و یا صنفی ، حتی از طرف هر شخص حقیقی و یا حقوقی می‌تواند از قدرت این ستمگران در ادامه جنایات بشری شان بکاهد. 

اگر هر یک از ما بعنوان فعال حقوق بشر این تفکر انسانی را در سطح جهان گسترش دهیم که اعدام تحقیرآمیزترین و غیر انسانی ترین شیوه مجازات است و هیچ انسانی نباید با این شیوه مجازات شود صرف نظر از اینکه متهم چه کسی است ، شرایط وقوع جرم چه بوده ،فرد بی گناه است یا گناهکار و یا حتی از چه روشی برای اعدام استفاده میشود، فریادهای اعتراض به این جنایات بیش از سکوت های مصلحت آمیز طنین انداز خواهد شد. در واقع هر مخالفت با اعدام، دادن حق به انسانی است که می‌تواند با ادامه حیات خود سهمی در زندگی بشری داشته باشد.

از بانوی شعر ایران سیمین بهبهانی می گویم چرا که با بیانی شیوا و پرمعنا از سوگواری جهانی بر اعدام شدگان سخن میگوید:

۲" ای جهانی سوگوار از مرگ بی هنگامتان!

تا جهان جاری است، جاری باد بر لب نامتان!

ای نهان افتادگان چون قلب رویش زیر خاک

در تن هر شاخساری  می دود پیغامتان!"

منابع:

 ۱"https://www.radiozamaneh.com/445923/

 

۲"https://images.app.goo.gl/VFCRuctbTcdk9GYD9 



ماهنامه شماره یکصد و بیست وپنج رهائی زن - آبان خونین ادامه داره

https://rahaizanorg.blogspot.com/2024/10/abanekhoninedamehdarad.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر