یازدهم
اردیبهشت ماه ،اول ماه مه در بیشتر کشورهای جهان روز کارگر نام گرفته روزی که کارگران
سراسر جهان با برگزاری تجمعات و صدور اطلاعیه هارفرصتی را بدست می آورند برای طرح معضلات
و مشکلات شغلیشان و فشار بر دولتها برای رسیدگی به حل این مسائل. در حالیکه کارگران
در تعدادی از کشورها توانسته اند وضعیّت خود را بهبود بخشند ، در ایران تحت حاکمیّت
جمهوری اسلامی، کارگران با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کنند و در روزی که
متعلق به خودشان هست وقتی دم از حقوق پایمال شدهٔ شان میزنند، با سرکوب ،شکنجه و زندان
مواجه می شوند.
متأسفانه
هر ساله ما در شرایطی به استقبال این روز می رویم که طبقهٔ زحمت کش و بی دفاع کارگری
در وضعیّتی به مراتب اسفبار تر از سال قبل قرار دارند ، مسائلی عدم پرداخت حقوق معوقه
برای ماهها و در نهایت اخراج شدن،نبود شرایط استانداد ایمنی در محیط کار و مناسب نبودن
وسایل مورد استفاده حین کار ،بخاطر نداشتن یک تشکل قوی و دلسوز کارگری با رشد روزافزون
حوادث کار و بسیاری مشکلات اقتصادی و معیشتی دیگر روبه روست. در زیر پوست طبقه ایی
که در ایران رنگ مذکر به خود گرفته و جامعه واژهٔ کارگر را به نام مرد تلقی می کند،
زنان کارگری هستند که در حدود ۵٪
از کارگران را تشکیل می دهند که در واقع این آمار جدای از زنان
سرپرست خانواده و زنانی هست که در کارگاههای کوچک و خانگی مشغول به کار هستند و به
ثبت نرسیده اند . مسئلهٔ زنان کارگر جدای از مسئلهٔ عمومی طبقهٔ کارگر و سرکوبی که
بر این طبقه وارد می شود نیست.
ولی
اگر بخواهیم مشکلات زنان کارگر را در جایگاه اختصاصی مورد بررسی قرار بدهیم خواهیم
دید که چه ظلم مضاعفی توسط ارتجاع حاکم بر آنها وارد می شود . یکی از مسائلی را که
از این حیث باید مورد بررسی قرار داد ،مسئلهٔ دستمزدها ی پایین تر زنان در مقابل کار
برابر با مردان هست که ریشه در نگرش ضد زن رژیم و نقض حقوق انسانی زنان دارد. زنان
کارگر ابعاد حقوقی ،مدنی و اجتماعی نیز با محرومیّتهای بسیاری روبه رو هستند و در واقع
در بسیاری از پستها و مقامهای دولتی نمی توانند حضور داشته باشند و رژیم علت آن را
عدم توانایی و درایت در تصمیم گیری ها و همچنین از لحاظ جسمی بیان می کند .مواردی که
بصورت کلی ذکر شد بخشی از مشکلاتی هستند که جامعهٔ زنان کارگر در نظام کنونی و ضد زن
حاکم رو به رو هستند که ضرورت ایجاد تشکل زنان کارگر و مزد بگیر و حمایت همه جانبه
از این قشر زحمت کش جامعه را می طلبد . آنچه که بیش از همهٔ این مسائل قلب انسان را
آزرده خاطر می کند این است که با آن همه مشکلات و معضلاتی که زنان کارگر متحمل می شوند
،اجهاف فرهنگی هست که در بطن جامعه وجود دارد ، و بر کل زنان جامعه وبطور اخص زنان
کارگر و مزد بگیر وارد می شود ، که آنها را به جامعهٔ خاموش بدل کرده که حتی در کوچکترین
بخش اجتماع یعنی خانواده هم بحساب نمی آیند و در مشاغل سخت و طاغت فرسایی مثل کشاورزی
،قالیبافی و صنایع دستی در هیچ کجا به عنوان کار رسمی شناخته نمی شوند و این مرد خانواده
هست که خود را نان آور خطاب کرده و کار زن در این مشاغل به عنوان کار دسته چندم و بی
ارزش شناخته می شود .
به
نظر من در کنار فعالیتهایی که در احقاق حقوق کارگران بویژه کارگران زن باید انجام شود
. باید نگاهی خاص به مسئلهٔ فرهنگی جامعه داشت که در دوران حاکمیّت جمهوری اسلامی با
القأ نگرش قرون وسطایی به زن ، آنرا برده ایی در دست مردان نشان می دهد و مهمترین
وظیفهٔ آنرا در چهار چوب خانه تایین می کند .در این شرایط کنونی باید با کار فرهنگی
این تابوی ضد زن را شکست و زنان را به جایگاه اصلیشان در تمام طبقات جامعه بویژه زنان
کارگر و مزد بگیر برگرداند.
به
امید ایرانی آزاد و برابر
میثم
باریک رو
10/5/2015
ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و پنجم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر