گفتگوی مینو همتی با
فرخنده آشنا فعال کارگری و فعال سیاسی مقیم سوئد در برنامه رهائی زن از کانال یک
ماهواره.
در این گفتگو بر ضرورت
اتحاد معلمان و کارگران نیز تاکید شد
درآستانه جشن اول ماه مه٬ روز جهانی کارگر هستیم و برای بررسی موقعیت طبقه
کارگر ایران و بخصوص زنان و خانواده کارگری با فرخنده آشنا فعال کارگری و فعال
سیاسی در سوئد به گفتگو می نشینیم.
فرخنده آشنای عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.
قبل از هر چیزفرارسیدن اول ماه مه، روزجهانی
کارگر را به شما و بییندگان عزیز تبریک میگویم. شما که بنا به سابقه و علاقه شخصی
مسائل کارگری ایران را دنبال میکنید، شرایط کارگران، خانوار کارگری و زنان کارگر
را در سالیکه گذشت چگونه ارزیابی میکنید؟
فرخنده آشنا: (با)این سیاستهای
ضد کارگری جمهوری اسلامی در واقع نه تنها نشانه هایی از بهبود وضعیت طبقهه ی کارگر
را شاهد نیستیم٬ بلکه سال به سال٬ همانطور که عزیزان مزد بگیر در جریان هستند٬ می
دانید که شرایط بدتر می شود واین اوضاعی است که آنها را به اعتراض به آن شرایط شان
وادار می کند. اعتراضات روزانه و گسترده ایی را ما شاهد هستیم. در بخش تولید٬ بخش
آموزش و بخش خدمات. و آنقدرمطالبات بر حق مزد بگیران انباشته شده که ما شاهد کشمکش
روزانه ی معترضین به این شرایط هستیم. این بیکار سازی ها٬ عدم پرداخت حقوق معوقه٬
در صد بالای بیکاری٬ عدم امنیت شغلی٬ کودکان کار- که دائماً در حال افزایش هستند-٬
زنان به خاطر اینکه معیشت زندگی با کار کردن یک نفر نمی گذرد و مجبور هستند آنها نیز
وارد بازار کار شوند٬ که در بازارهای غیر رسمی و با دستمزدهای بسیار ناچیز (به کار
گرفته می شوند) با اینکه تعطیلاتشان و بیمهٔ بازنشستگی شان مشخص نیست٬ از تأمین اجتماعی
برخوردار نیستند. همهٔ این ها آن مسائلی هستند که این روزها ما را شاهد این اعتراضات
می کند. من نمی خواهم اشاره ای به کل سال بکنم و فقط اشاره ی کوتاهی به همین چند
وقت پیش می کنم٬ کارگران معدن اعتراضات گسترده ای داشتند. تعداد پنج هزار نفر کارگران
بافق در اردیبهشت اعتراض داشتند که بر علیه خصوصی سازی ها بود و متأسفانه با
وعدهای توخالی ای که دولت برای این مطالبات داد٬ در واقع یک حالت فروکش پیدا کرده،
و یا در مورد اعتراضات کارگران چادر ملو در فروردین ماه بود که ما شاهد اعتراضات گسترده
کارگران چادر ملو بودیم و آن (اعتراضات) را هم طبق معمول رژیم با سرکوب پاسخ
داد و حکم شلاق و زندان را برای کارگران صادر کرد. چرا؟! چرا این ها می توانند اینطور
گستاخانه نسبت به کارگرهایی که معترض هستند و حقوق اولیه ی خودشان را می خواهند با
شلاق ٬سرکوب و زندان جواب بدهند؟ این مسئله ای است که هرفعال کارگری٬هر کسی که
درگیر مبارزات مزد بگیران است باید بتواند به آن پاسخ دهد. و من هم به سهم خودم
اگر داخل ایران بودم حتماً به این ضعف ها و به این مسائل فکر می کردم. یعنی وقتی
اعتراض ایجاد میشود٬ این اعتراض باید قدرتمند پیش برود و مطالبه ای را که طرح کرده
بدست بیاورد. ولی وقتی مزد بگیران تشکل ندارند در واقع قدرت آن را ندارند و نمی
توانند عملاً فشاری به دولت وارد کنند وبتوانند مطالبهٔ شان را بگیرند وآن را
تثبیت کنند و دولت هم این را می داند که وقتی تشکلی نیست٬ یک نیروی قدرتمند در
مقابلش قرار ندارد. و این سیاست رژیم است که وقتی این اعتراضات از آن اوج های
اولیه اش پایین می آید و فروکش می کند شروع می کند به دستگیری ها و آن کارگری که
فعالانه سعی کرده در آن اعتراضات شرکت کند و مسئولانه سعی کرده اعتراضش را پیش
ببرد را شناسایی می کند و(اینها) همان افرادی هستند که این روزها اسامی آنها را
داریم که در زندان هستند وبه آنها حکم زندان داده شده. و این هزینه بالایی است که
افراد می پردازند در جایی که تشکل کارگری وجود ندارد. و نباید اینطور باشد و ما را
غافل کند از ایجاد یک تشکلی که همه بتوانند به شکل گسترده و وسیع در آن اشتراک
داشته باشند و بتوانند اعتراضاتشان را برنامه ریزی کنند و مهم این است که آن مطالبه
در دراز مدت پیگیری شود. چطور می تواند پیگیری شود وقتی که یک تشکل کارگری وجود ندارد؟
این است که ما در نبود این تشکلهای قدرتمند نمی توانیم پشت کارگرانی که ( آنها را)
دستگیر می کنند و می خواهند سرکوب کنند قدرتمندانه بایستیم. ما نمی توانیم مطالبه
ای را که طرح کرده ایم پیگیری کنیم و به سر انجام برسانیم. همه این ها به ما ضربه
میزنند در صورتی که ما نتوانستیم هنوز تشکلهای مستقل خودمان را به وجود بیاوریم. این
مهم است که به هرحال نیروی کار جامعه چه در بخش تولید٬ چه در بخش آموزش و چه در بخش خدمات٬ بدون داشتن تشکل مستقل متأسفانه تا
آنجایی که نشان داده نتایج خوب و مطلوبی را بدست نیاورده است. نیاز به تشکل یکی از
مسائل ضروری ما است٬ ما باید بتوانیم توسط این تشکل های قدرتمندمان مبارزه مان را
پیش ببریم٬ به خصوص در شرایط امروزی که در واقع بخش های وسیعی از مزد بگیران مثل
پرستاران٬ به خصوص معلمان که همین الان در اعتراض هستند٬ این روزها ما اعتراض و
اعتصابشان را داشتیم . کارگرانی که روزمره درگیر بی حقوقی هستند؛ تمام این ها به
ما می گویند که (برای) اینکه ما بتوانیم موفق باشیم نیاز به تشکل داریم و من بارها
و بارها این مسئله را تأکید کرده ام٬ به عنوان یک کارگری که در این اعتراضات تجربه
ی کاری و مبارزاتی دارم و این را با پوست و گوشت و استخوانم درک می کنم و این را
درک کرده ام که ما نیاز به متشکل شدن داریم. کارگر باید بتواند دست معلم را بگیرد
و معلم باید بتواند دست پرستار را بگیرد. ما یک طبقه وسیع وطبقه کارگری هستیم که همه مزد می گیریم و این شرایطی
که این ها (رژیم جمهوری اسلامی ) برای ما ایجاد کرده اند عملاً برای ما دیگر قابل
تحمل نیست و جامعه (به طور مداوم) شاهد این است که روزانه اعتراض انجام می شود.
زنان کارگر، بجز مطالبه ی محوری مزد برابر در
مقابل کار برابر، مطالبات فوری شان چیست؟
فرخنده
آشنا:از آنجایی که من خودم در سوئد زندگی می کنم به هرحال یک مقدار سطح و سطوح
مبارزه زنان متفاوت تر است. من اگر در سوئد باشم حتماً می گویم که دستمزد زن و مرد
در یک کار مشترک حتماً باید برابر باشد و امروزه (این خواسته) یکی از مطالبات
ضروری زنان در اروپا است، چرا که اگر اشتباه نکنم در یک کار مشترک با مردان٬ حدود ۱۷ درصد به زنان حقوق پایین تری می
دهند. ولی از آنجایی که شرایط زنان در ایران خیلی اسفناک تر است من فکر می کنم که زنان
احتیاج به این دارند که اولاً یک شغل داشته باشند٬ یعنی به عنوان یک نیروی کار
مستقل از همسرشان٬ خانواده شان٬ پدر و
برادرشان به حساب بیایند وبتوانند شغل داشته باشند و اگر به آنها شغلی نمی دهند
حتماً بیمه بیکاری بدهند. یعنی به عنوان یک نیروی مستقل در جامعه که دارای هویّت
خودش می باشد٬ بدون وابستگی به یک نان آور دیگر باید به حساب بیایند. و این خیلی
ضروری است که زنان به لحاظ اقتصادی بتوانند اولاً روی پای خودشان بایستند ٬
این مطالبه به نظر من خیلی ضروری است٬ از طرفی
هم اعتراض به این قانونی کردن سرکوب زنان٬ (چون زنان در ایران) به طور خاصی
قانوناً سرکوب می شوند . علیه سرکوب مضاعفی که بخاطر جنسیتشان در ایران دارد صورت می
گیرد. به نظر من اینها مسائل ضروری هستند.
وضعیت معلمان و اعتراضات بحق ایشان در سطوح مختلف
مطرح شده است، در یکی از سایتها، اتحاد معلمان و کارگران نظرم را جلب کرد. بنظر
شما ضرورت این اتحاد از کجا ناشی میشود؟
فرخنده آشنا:مینو
جان فکر کنم اشاره کردید به آن سایت حقوق معلم و کارگر٬ البته که رژیم خیلی حساس است
که معلمان٬ کارگران و پرستاران به یک اتحاد دست پیدا نکنند . من اینجا فقط می
خواهم یک نکته ای را بگویم که خودم با دیدن یک تصویر بسیار خوشحال و واقعاً
امیدوار شدم . من تصویری را دیدم از رسول بداغی معلم زندانی و شاهرخ زمانی کارگر
زندانی که اینها٬ فکر کنم بر سر سفره هفت سین بود که به شکل خیلی سمبلیک و امیدوار
کننده ای دست هایشان را به شکل اتحاد به هم داده بودند و این خیلی خوشحال کننده است.
البته که معلمان هم مثل کارگران با یک انباشت مطالبات فکر می کنم بیش از ۲ دهه مواجه هستند. و همچنین شاهد
اعتراضاتشان به شکل گسترده در قبل هم بوده ایم . یعنی اولین باری نیست که معلمان بصورت
خود جوش اعتراض می کنند. سالهای قبل هم یک سری اعتراضاتی را پیش برده اند . ولی
همانطور که می دانید همانجا هم بهر حال احتیاج به تشکل های رادیکالی هست که بتواند
پاسخگوی بدنه باشد و به خصوص بدنه بخواهد اینقدر احساس مسئولیّت بکند که مشارکت
نزدیکی را داخل مبارزه اش انجام بدهد . و این اتحاد در سایر مزد بگیران خیلی هم
مسأله مهمی است. خوشبختانه معلمان بخاطر شرایط فرهنگی شان از یک سری امکانات
بیشتری برای پیشبرد مبارزه شان برخوردارند٬ مثلاً به رسانه هایی تقریباً اجتماعی
دسترسی دارند٬ دست به قلم هستند . خوشبختانه می توانند در سایت ها و فیسبوک با
یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند. این امکانات به آنها این امکان را می دهد که بتوانند
خودشان را سازماندهی کنند. یک چیز بسیار خوب که می شود در اعتراضات معلمان دید این
است که خیلی خوب مبارزه را (به صورت) سراسری سازماندهی می کنند. چیزی که متأسفانه
در جنبش کارگری احتیاج به تبادل نظر روی این مسأله و گرفتن تجربه است که کارگران
هم بتوانند اعتصاب و یا اعتراضشان را به صورت سراسری هماهنگ کنند و پیش ببرند . من
خیلی امیدوار هستم به اعتراض معلمان. فکر می کنم آن هشیاری باید باشد و خواهد بود
که بتوانند اعتصاب و یا اعتراضشان را خوب پیش ببرند و بتوانند مطالباتی را که
دارند تثبیت کنند و این امیدواری را هم دارم که زیاد مسئله ی معلمان را خاص نکنند بلکه
واقعاًهمه مزد بگیران هستند که امروز زیر فشار مسائل زندگی قرار دارند و مجبور
هستند به یک شکلی با همدیگر به یک اتحاد گسترده تر و وسیعتری دست پیدا بکنند تا
بتوانند از مبارزات یکدیگر پشتیبانی کنند. ما مسائل پایه ای داریم٬ ما یک شرایط
بنیادی داریم که بتوانیم با همدیگر به توافق برسیم مثلاً دستمزدها مسئله همه مزد
بگیران است٬ مسئله ایی که رژیم اجازه نمی دهد تشکلهای مستقل کارگری٬ معلمان و
پرستاران ایجاد شوند. اینها چیزهای بنیادی هستند که این اعتراضها را به یکدیگر
پیوند می دهند. امیدوارم که بشود بر روی این مسائل به یک هم پیوندی٬ به یک
همبستگی دست پیدا کنیم. به هرحال چاره ای نیست٬ باید مبارزات سازمان پیدا کنند
تا بتوانند به نتیجه برسند. من فکر می کنم خطرات زیادی در کمین مبارزات چه کارگران
چه پرستاران و چه معلمان وجود دارد. ( یکی از این خطرات) این است که اولاً این
تشکلات دولتی پاسخگوی این اعتراضات به این شکل وسیع نخواهند بود و سعی خواهند کرد
اگر جناحی با جناح دیگر تسویه حساب کند از این اعتراضات بهره برداری کنند . باید
مراقب این مسائل در چنین شرایطی بود. خودشان (معترضین) هم بارها اعلام می کنند که
سیاهی لشکر هیچ کدام از جناح ها نیستند. البته این درست است چراکه تجربه زندگی به ما
گفته که هر کدام از این دولت هایی که آمده اند و رفته اند در واقع تأثیری بر بهبود
اوضاع نداشته اند٬ در نتیجه فرقی نمی کند که کدامیک از این ها بر سر کار بیایند٬ اتفاقاً
فرقی هم نمی کند. همه جناحهای رژیم اتحاد خوبی با همدیگر دارند بر علیه مزد بگیران
در حالی که الان مزدبگیران (به صورت) پراکنده مبارزه می کنند .باید این اتحاد به
نفع طبقه کارگر هم به وجود بیاید و بتوانند دست یکدیگر را در مبارزه بگیرند.
بهرحال امیدوارم خود معلمین٬ خود کارگران و خود پرستاران بیایند و مسائل شان را
مطرح کنند و مبارزات شان را آسیب شناسی کنند. و ما آرزو می کنیم که بتوانند گام های
بلندتری بردارند و حتماً موفقیّت با جامعه ای است که بتواند در هر عرصه ای که
اعتراض هست آن عرصه را پشتیبانی کند.
در لابلای صفحات اینترنتی به صفحه ای
برخوردم بنام "ندای زنان ایران".
مقالات و تنوع موضوعات وب سایت ندای زنان برایم بسیار جالب بود، بخصوص پرداختن به
موضوع طلاق و حق بیمه بیکاری زنان نظرم را جلب کرد. شما در مورد این دو مطالبه
برحق زنان نظرتان چیست؟
فرخنده
آشنا: مینو جان بسیار خوشحال کننده است . باید گفت که هزاران گل بشکفد و تلاشی
باشد که بهار انسانی به ارمغان بیاید و بخصوص رهایی برای زنان. زنانی که در ظلم
مضاعف برای جنسیّتشان قرار دارند و هیچ مردی نمی تواند این را همانطور که یک زن حس
میکند درون جامعه حس کند. خوشحال هستم که میشنوم زنان عزیزی در ایران دست به تلاش
زده اند. برایشان باید آرزوی موفقیّت کرد و امیدوارم که هر کمکی که از طرف ما برای
حمایت بر می آید انجام بدهیم . چون ما این طرف (خارج از کشور) فقط می توانیم از
تلاشهای این عزیزان حمایت و پشتیبانی بکنیم. به نظر من خیلی مطالبه ی خوب و اساسی
ای است. دست دست اندرکاران درد نکند. هرچند که من از نزدیک نمی شناسم اطلاعات
زیادی هم ندارم همینکه شما فرمودید بسیار خوشحال کننده است . ولی به نظر من بهترین
چیز این است که بتوانند بخش وسیعی از زنان را وارد مطالبه بکنند. آگاهی از حقوق
زنان مسئله ی مهمی است که باید شرایط آن فراهم بشود. و آن هم فقط با تلاش عزیزانی
(میسر) است که به مسائل آگاه هستند و باید این کمک صورت بگیرد. میدانم که خیلی
دشوار است در ایران بخاطر اینکه آنها هیچ رسانه ای ندارند٬ یعنی هیچ رسانه ای نیست، نه برای معلمان نه برای
کارگران که بتوانند بیایند و رو به جامعه مطالباتشان را طرح کنند و از جامعه حمایت
بگیرند٬ و اینها جمع های کوچکی هستند که بدون هیچگونه امکانات هستند . ولی از آنجایی
که زنان در بخش وسیعی در این شرایطی که به آنها تحمیل شده واقعاً تلاش می کنند که
خودشان را خلاص کنند٬ من میدانم که حتماً با استقبال وسیعی از طرف زنان روبرو
خواهد شد. امیدوارم که حتماً این توانایی ها را خواهند داشت که بتوانند زنان را در
مبارزه شان سازمان بدهند و بتوانند مبارزه مستقل و تشکل مستقلی را ایجاد کنند تا
ضربه نبینند . می دانید که خیلی چیزها هستند که می خواهند مبارزات را به بیراهه
ببرند و مثل همهٔ جنبشهای دیگر که می توانند آسیب بزنند وارد میدان بشوند . من
امیدوارم که این تشکل های زنان آنقدر بتواند قدرتمند بشود و استخوانبندی محکمی
پیدا بکند که ما هیچ وقت نگران یک سری مسائل نباشیم . همین که زنان بتوانند بیمه بیکاری
و یا کار داشته باشند مهم است ویکی از مسائل اساسی است. روی نکته بسیار بسیار مهم
و اساسی ای دست گذاشته و تأکید کرده اند. وقتی من کار و درآمد ندارم طلاق هم بگیرم
و بچه هایم را هم داشته باشم چگونه می توانم بچه هایم را نگه دارم. به هرحال زن به
عنوان یک نیروی مستقل باید بتواند خودش را در جامعه معرفی کند و باید بتواند این
مطالبات را طرح بکند. این مبارزات و تلاشها خیلی امیدوار کننده است و باید دست
مریزاد گفت و آرزو کنیم در تلاش هایشان بتوانند موفق باشند.
در پایان، بعنوان یک فعال کارگری، اگر قرار باشد
هر ساله در اول ماه مه یکی از مطالبات کارگری متحقق شود، در شرایط کنونی کدامین
مطالبه را در صدر لیست خویش قرار میدهید؟
فرخنده آشنا:
من به این مسئله آگاه هستم که واقعاً
هستند کسانی که به نان شب محتاجند، هستند کارگرانی که ماه ها حقوقشان را نداده اند٬
هستند کارگرانی که همین امروز اخراجشان کرده اند و هستند کارگرانی که نمی دانند
فردا کار خواهند داشت یا نه. یعنی اینجا شخص واقعاً سر در گم می ماند که کدام را
در اولویّت قرار بدهد. ولی وقتی که ما می خواهیم به شکل عمیق تری به این مسائل
نگاه کنیم٬ که بخواهیم یک دردی را درمان اساسی بکنیم٬ مجبوریم به این برگردیم که ما
باید متشکل بشویم . من فکر می کنم تشکل جزو چیزهای بسیار ضروری (است). یعنی از نان
شب واجب تر است. بخاطر این که مبارزاتمان به هدر نرود . برای اینکه ما بتوانیم از
آن شرایط خیلی اسفباری که در آن زندگی میکنیم خلاصی پیدا کنیم باید متشکل شویم و وقتی
که متشکل نیستیم آن وقت شاهد این مسائل هستیم
که افرادی از روی فشار زندگی٬ چون یک سازمان ٬ یک تشکل و یا یک جمعی نیست که از
آنها حمایت کند٬ دست به خود سوزی و خود کشی می زنند. ما باید بتوانیم تشکل
ایجاد کنیم . تشکل یکی از ضرورتهای ما است و ما را قدرتمند می کند. تشکل ما را
نسبت به راهمان آگاه تر می کند و به ما این را یاد می دهد که بتوانیم مبارزه
هایمان را سازماندهی کنیم و پیگیر باشیم. وقتی ما تشکل داریم نمی توانند تک تک ما
را سرکوب کنند برای اینکه می دانند یک تشکل قدرتمندی پشت ما هست و به مبارزه ادامه
خواهد داد . من وقتی به مبارزه فکر می کنم٬ وقتی به این سالهایی که ما همچنان
مبارزه کردیم ولی متأسفانه امروز در شرایطی قرار داریم که اینها به راحتی کارگرها
را اخراج می کنند، یک حقوق بخور نمیری به عنوان دستمزد سالیانه اعلام می کنند٬ همه
اینها نتیجه اش این است که ما نتوانستیم تشکل ایجاد کنیم٬ و ما نتوانستیم گسترده
تر و متحد تر به میدان مبارزه بیاییم. این به نظر من خیلی ضروری است ضمن اینکه
بهرحال تمام مسائل مطرح است٬ مسئله دستمزدهای پایین مطرح است. ولی پشت همه این ها
باید یک تشکلی باشد که ما بتوانیم به آن خواسته هایمان برسیم. از نظر من البته
مسئله خیلی مهم است ولی به هرحال کسانی که در زمین مبارزه هستند حتماً نسبت به آن چیزهایی
که برایشان ضروری است آگاهی بیشتری دارند. ولی متأسفانه آنقدر اختناق و سرکوب هست
که ما نمی توانیم یک ارتباط وسیع داشته باشیم و متأسفانه آنها هم نمی توانند به
راحتی بیایند (و مسائل شان را) مطرح و تبادل نظر بکنند و اطلاع رسانی بکنند .
من هم آنچه که از دور می بینم و طبق تجربیّات خودم می گویم که تشکل مسئله بسیار
مهمی است.
با سپاس از اینکه نظراتتان را با بینندگان ما
سهیم شدید.
با تشکر از میثم باریک رو جهت پیاده کردن متن
مصاحبه.
ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و پنجم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر