۱۳۹۹ مهر ۹, چهارشنبه

تا لغو کامل اعدام از پای نمی نشینیم

تا لغو کامل  اعدام 

 از پای نمی نشینیم

نوید افکاری     نقاشی از: مریم رمصانی گیوی




ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

.    

فرهنگ تجاوز

 


 نوری شریفی

فعال حقوق زنان و فعال حقوق بشر

 

فرهنگ تجاوز یک مفهوم جامعه شناختی است برپایه موقعیتی که تجاوزدرجامعه فراگیرشده وعادی تلقی شود.درجوامع مختلف ،


فرهنگ تجاوز معیارهای متفاوتی راشامل می شود اما بطورکلی میتوان ازآن بعنوان «ناامنی پیوسته محیط برای زنان » نام برد.

البته تجاوزکردن درانحصارمردان نیست وزنان نیز تنها قربانیان نیستند.مردان به مردان تجاوز میکنند، زنان نیز به مردان تجاوزمیکنند، اما چیزی که تجاوز را مسأله ای مردانه تبدیل میکند این واقعیت است که مثلا درامریکا ۹۹درصد تجاوزهای گزارش شده توسط مردان انجام میشود.دراینجا مثال هایی راازفرهنگ تجاوزعنوان میکنم :

سرزنش قربانی(خودش میخواست، کرم ازخوددرخت است) ، کم اهمیت جلوه دادن آزارجنسی (حالا دستی بهت زده مگر چه شده)،

جوکهای واضح جنسی ، تحمل ومدارادربرابرآزارجنسی ، بررسی علنی پوشش ، شرایط روانی،انگیزه وگذشته قربانی ، تعریف مردانگی به سلطه گری وازنظرجنسی مهاجم ، وتعریف زنانگی به سلطه پذیری وازنظر جنسی منفعل بودن ، تحت فشارگذاشتن مردان برای فاتح بودن وتحت فشارگذاشتن زنان برای اینکه سردبنظرنیایند.، این ادعا که فقط به زنان بی قیدوبند تجاوزمیشود واین ادعا که به مردان تجاوزنمیشود یا فقط به مردان ضعیف تجاوز میشود ، سرباززدن ازجدی گرفتن اتهام تجاوز ، یاد دادن به زنان که موردتجاوزقرارنگیرند بجای یاد دادن به مردان که تجاوزنکنند ، همچنین ناهنجاریهایی مانند نژادپرستی ، هوموفوبیا یا همجنس هراسی ، سن گرایی ، نابرابری دینی ، اختلاف طبقاتی ، و دیگرگونه های تبعیض راهم میتوان جزوفرهنگ تجاوز دانست .فرهنگ تجاوزبخشی ازتمام کشمکش های اجتماعی ،جمعی ومحیطی ماست. فرهنگ تجاوزفقط درباره سکس ورابطه جنسی نیست بلکه محصول گرایش کلی به سلطه مردانه است.خشونت جنسی تنها یکی ازشکلهای ابرازاین گرایش است.

زارون برنت درکتاب فرهنگ تجاوزخودمینویسد : "یک زن باید دایم به این فکرکند که کی میرود؟چه وقتی ازروزاست یا کی به مقصد میرسد ویا کی باید برگردد؟ چه روزی ازهفته است اگراحیانا درنقطه ای ازاین جابجایی تنهابماند و.....فهرست این نکته های قابل تامل ادامه دارد، اما ما مردان آزادهستیم هروقت ازروزیا شب ،درحاشیه یامرکزشهر،درهوای بارانی یا آفتابی بیرون برویم. برای فهمیدن فرهنگ تجاوز بیاد داشته باشید که دست کم نیمی ازجمعیت جهان ازاین آزادی برخوردارنیستند."

فرهنگ تجاوز در ایران به چه گونه است ؟

محرزترین مورد ازموارد فرهنگ تجاوزدرایران خشونت وتجاوزجنسی است ،چرا که متأسفانه موارد دیگردرجامعه یاخانواده عادی تلقی شده است. اگرچه ازهمین موردهم آمارمستندی وجود ندارد، تنها آمارموجود، مربوط به یکی ازبزرگترین پژوهش هایی است که درباره خشونت درمورد زنان درسال ۱۳۸۲ انجام شده که آنهم به تجاوزجنسی مربوط میشود نه موارددیگری ازفرهنگ تجاوز، که براساس آن ۱۰.۲درصد اززنان گفته بودند که ازآغاززندگی تابه امروزباخشونت جنسی وناموسی درخانواده روبروبوده اند، ویا درتحقیقی راجع به روسپیگری، این رقم چیزی بین ۲۲ تا۲۵ درصدعنوان شده ،واین مسأله درمورد فرارزنان ازخانه بین ۱۲ تا۳۶ درصددرحال تغییراست.این آمارهای پراکنده ای که ازتجاوزدرایران بدست آمده تنها شامل مواردی میشود که به مراجع قضایی مراجعه کرده اند(۵۲۰۰پرونده) وهیچ گزارش آماری دیگری دردست نیست.البته این بدان معنا نیست که مسأله ای هم وجودندارد اگرچه اذعان دولتمردان جمهوری اسلامی ایران برآن است که اینها آمارواقعی درجامعه است.خشونتهای خانگی (تمام آزارهای جنسی که محارم انجام میدهندوقربانی ازترس آبرواغلب سکوت میکند)، بهره کشی وآزارکودکان (چه درمورد کودکان کاریا کودکان درمحیط های آموزشی)، ازدواج درسنین پایین ویا ازدواج های اجباری درمورد دختران ویا زنان بیوه. نمونه آن  تعرض وآزارجنسی پسران درشوشتردرسال  بود ۱۳۹۷که گفته شد متعرضین مشکلات روانی داشتند. سؤال اینجاست که آیاتحت درمان قرارگرفتند؟ یا بلافاصله به جامعه برگردانده شدند تا اجتماع شاهد تعرض های بیشتری ازآنان باشد؟، ومثال دیگر ، تجاوزبه 41 تن ازدختران ایرانشهری دراستان سیستان وبلوچستان درسال ۱۳۹۷که گفته شد ربایندگان با لباس سپاه وبسیج بودند وبا اسلحه دختران راربودند. در همین رابطه هم امام جمعه اهل سنت ایرانشهررا  به پیگرد قانونی تهدید کردند بخاطراینکه این خبررارسانه ای کرده بود ، و.....آمارهای بسیارزیاد آشکاروپنهان که آمارهای خاموش نام گرفته است . بیش از 80 درصد موارد تجاوز به دلایل مختلف گزارش نمی‌شوند و حتی پزشکی‌ قانونی هم به‌ ندرت اطلاعاتی از کسانی که با پرونده تجاوز مراجعه می‌کنند منتشر می‌کند. آیا قانون تا چه اندازه به این مسایل میپردازد ویا بطورجدی مشکلات ناشی ازآن راپیگیرانه بررسی میکند؟ آیا پس ازآن نتیجه تحقیقات درکجا ثبت میشود، آیابه گوش مردم میرسد؟ به مورددیگری اشاره میکنم، صادق کوشکی دربرنامه تلویزیونی رخشان بنی اعتماد کارگردان سینمای ایران را ازبابت اینکه فراخوان برگزاری مراسم یاد بود برای جانباختگان حادثه سقوط هواپیمای ایران-اوکراین داده بود مخاطب قرارمیدهد ومیگوید:«اگردست عبدالمالک ریگی به توودخترت وکس وکارت میرسید میدانید چه میشد »بعد با تمسخراضافه میکند « شاید شماخوشتان بیاید امامردم ایران خوششان نمی آید». این چه معنایی دارد وقتی تلویزیون ملی وقیحانه میگوید که تجاوزچیزی است که ممکن است یک زن ازآن خوشش بیاید، این دقیقأ نقض امنیت اجتماعی است. زمانیکه فرهنگ تجاوزدرتریبون رسمی ترویج و بازتولید میشود،اینکه بنشینند وبه مواضع سیاسی یک کارگردان زن سینمای ایران با تحقیرجنسی جواب دهند ، این یعنی تأیید فرهنگ تجاوزدرجامعه، بهمین خاطراست که زنان جامعه ما به سیستم کیفری وقضایی اعتمادی ندارند چراکه آنهارانماد مردسالارانه میدانند، کدهای قانونی محدودهستند وشامل بسیاری ازرفتارهایی که زنان به آن تجاوزمیگویند نمیشود.این عدم حمایت قانون درجامعه ،زنان را به موجوداتی سرخورده تبدیل میکند، موجوداتی که پس ازبی توجهی ها وعدم اعمال قانون وقضاوت نادرست ، به اعمال سرکوب برعلیه خودش می پردازد..

فرهنگ تجاوزمسأله ای است که هرروزه به شکل های مختلف درزندگی روزمره هریک ازما اتفاق می افتد پس ماهرروزاین فرصت را داریم که رفتارها وعقاید خود درمورد جهت گیری هایی که باعث ادامه این فرهنگ می شودرا بررسی کنیم، ازنگرش هایی که درموردهویت جنسی داریم گرفته تا سیاست های ضد انسانی که دولت درجامعه ازآن حمایت میکند. درسال ۲۰۱۹ موضوع «خشونت جنسی وتجاوز » برای ۱۶ روز کنشگری درراستای رفع خشونت اززنان ، نهاد زنان سازمان ملل متحد ۱۶ روش رابا توجه به شعارشان برای مقابله با فرهنگ تجاوزپیشنهاد داده که بطورخلاصه آنهارابیان میکنم.

 1-فرهنگ رضایت مشتاقانه یاهمان توافق جنسی راایجادکنیم.

.2-درباره علل اصلی صحبت کنیم.

.3-مردانگی رابازتعریف کنیم.

.4-سرزنش قربانی رامتوقف کنیم.

.5-سیاست تسامح صفراتخاذکنیم.

.6-درک خودازفرهنگ تجاوزراگسترش دهیم.

.7-رویکردچندجانبه ومتقاطع اختیارکنیم.(یعنی توجه داشته باشیم فرهنگ تجاوزبدون درنظرگرفتن هویت جنسی ، وضعیت اقتصادی، نژاد، مذهب، ویا سن همه راتحت تأثیرقرارمیدهد. ازبین بردن آن بمعنای کنارگذاشتن تعاریف محدودکننده جنسیتی وجنسی است)

.8-تاریخ فرهنگ تجاوزرابدانیم. ( اینکه درطول تاریخ فرهنگ تجاوزبخصوص تجاوزجنسی بعنوان حربه جنگ وظلم وستم مورداستفاده قرارگرفته وازآن برای تخریب جایگاه زنان ، پاکسازی قومی ونسل کشی استفاده میشده)

.9-روی زنان سرمایه گذاری کنیم .( ازنظر توانمندسازی وحمایت ازآنها)

.10-به بازماندگان تجاوز وخشونت گوش کنیم ،چراکه امروز بیش ازگذشته صحبت میکنند.

.11-به تجاوزجنسی نخندیم.

.12-فرهنگ تجاوزجنسی بخاطروجودیکسری قوانین تبعیض آمیزدرمورد ازدواج،طلاق ،وحضانت تشدید میشود.بانک اطلاعاتی جهان رابررسی کنید، ببینید درکشورخودتان چه کارهایی میتوانید انجام دهید.

.13-مصونیت ازمجازات را پایان دهیم.

.14-ناظرفعال باشیم.

.15-نسل آینده راآموزش دهیم.

.16-گفتگو راشروع کنیم یابه آن بپیوندیم ( درموردچگونگی همکاری مشترک برای پایان دادن به تجاوزجنسی درجامعه خودصحبت کنید وعلیه فرهنگ تجاوزمتحد شوید).

توجه به این نکات براستی که میتواند ذهنیت ودیدگاه مارا نسبت به فرهنگ تجاوز درجامعه تغییردهد وآن را اصلاح کند.

درقانون مجازات های اسلامی درایران هیچگونه اشاره ای به تجاوزدرمعنای عام آن که شامل انواع دست درازی ها به محدوده شخصی وخصوصی افراد چه درخانواده ویا جامعه میباشد، نشده است. تنها شکل خاص آن یعنی تجاوز جنسی درقانون قید گردیده که اصطلاحأ " زنا " نامیده میشود ومشمول زنای باعنف ( توسل به زور) وزنای بدون عنف (بارضایت)، شده است که هریک مجازاتهای خودرا دارد اگرچه بخاطر زن ستیزی وبی اهمیت دانستن ارزش انسانی در جامعه ایران ، درنهایت حکم ومجازات برعلیه قربانی صورت میگیرد.

اعلامیه جهانی حقوق بشر با صراحت به عدم تفکیک جنسیت اشاره دارد.

ماده  2: عدم تبعیض

ماده 3: حق حیات برای همه

ماده 6: ارزش انسانی

ماده 7:تساوی دربرابرقانون

ماده 8:رعایت حقوق انسانی توسط قانون

مواردی که هیچگونه اثری ازآن را درجامعه ایران نمیتوان دید ودولتمردان جمهوری اسلامی ایران درجهت نقض هرچه بیشتر این موارد حقوق بشری به فعالیت خود کماکان ادامه میدهند.

با درک فرهنگ تجاوز ، سهمی در ریشه کن کردن آن درجامعه داشته باشیم.


 

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

 

صندوقچه‌ی دربسته عقاید ارثى ما!



رحیمه  سروری

چرا اسلام را كنار گذاشتم؟ 

اعتقاد و ایمان دینی و مذهبی، از بت پرستی گرفته تا دین موسی و آیین زرتشت و مسیحیت و چه و چه، معمولا مثل یک صندوقچه در بسته به طور ارثى از والدين به فرزندان منتقل می شود. به احتمال زیاد، شما هم که اکنون این مطلب را می خوانید معتقد به مذهبی


هستید که والدین شما داشته اند؛ این طور نیست؟

حال شما مسلمانید و مسلما اسلام را بر حق می دانید؛ اما من از شما میخواهم که چشمان خود را ببندید و لحظه ای تصور کنید در یک خانواده مسیحی [مثلا] متولد شده بودید. با این حال، اکنون آیا مسیحی بودید یا مسلمان؟ اصلا آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده بودید؟

اگر به جهان اطراف خود دقت کنید، خواهید دید که هزاران مذهب و کیش و آیین و فرقه و... در اطراف شماست که هرکدامشان خود را درست دانسته و غیر از خود را اشتباه می دانند.

در این میان شما در یک خانواده ی مسلمان متولد شدید و والدین شما صندوقچه اسلام را همان هنگام تولد به شما دادند. صندوقچه ای که هنوز هم در ذهن شما جای دارد. اما فکر نمی کنم تا به حال آن صندوقچه را باز کرده باشید و درون اين صندوقچه اسرار آميز را با ديد باز نگاه كرده باشيد، این طور نیست؟

اما این صندوقچه چیزی است که شما آن را عقیده و باور خود می دانید، چیزی است که بخش عمده ای از شخصیت شما را می سازد و چیزی است که بیشترین تاثیر را بر زندگی شما دارد. فکر نمی کنید اكنون، همین امروز، وقت آن رسیده است که سراغ صندوقچه عقاید خود بروید، در آن را باز کنید و درونش را به

خوبی بنگرید، ببینید که آیا واقعا چیزی که درون آن صندوقچه است درست است؟



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 

http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...


جلادان در نقش ناجی

مونا شاد:

زهرا رهنورد روزگاری رئیس دانشگاه الزهرا بود و هزاران دانشجوی دختر، شاهدان زنده ای هستند که توسط خانم زهرا رهنورد بدلیل رعایت نکردن حجاب اسلامی، برای اعتراض به خواسته های صنفی و غیر صنفی توبیخ، تنبیه، تحقیر ستاره دار و اخراج شده اند. ایشان البته پستهای دیگری منجمله عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی، که وظیفه اسلامی کردن دانشگاهها و تصفیه دانشگاهها از دانشجویان آزادیخواه و چپ و رادیکال را بعهده دارد، و شغل پرافتخار مشاور سیاسی خاتمی، در دوره حمله لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تهران و به قتل رساندن تعدادی از دانشجویان معترض، را به عهده داشته است. ایشان به میمنت فرصت طلبی، امروز به صف "دگراندیشانی" چون گنجی پیوسته و کارنامه "فعالیتهای سیاسی" خود را زیر فرش قایم میکند و اصرار دارد خود را بعنوان روزنامه نگار و هنرمند و "منتقد" رژیم معرفی شود.


اخیرا در یادداشتی که وب‌سایت "کلمه" از زهرارهنورد منتشر کرده است، مبنی بر اینکه مردم ایران از "اعدامهای ظالمانه، و زندان‌ها و احکام کینه‌جویانه بی‌تابند... به ویژه بعد از قتل بیرحمانه نوید افکاری، جوان ورزشکار میدان‌های کشتی، دلشان داغدار و طاقتشان طاق است."

ایشان در این یادداشت فهرستی از "اقدامات لازم" برای "آزادی و رفاه مردم ایران" را ارائه داده است.

او خواهان آزادی زندانیان سیاسی و امنیتی، آزادی بیان، توقف اعترافگیری اجباری و شکنجه زندانیان، اقدامات اقتصادی برای رفاه زحمتکشان، آزادی‌های اجتماعی، برداشتن گشت ارشاد وسیاست خارجی دوست محور شده است. ‌"

باید به خانم رهنوردها گفت: دستان شما، بیشتر از اینها بوی خون می دهد و پرونده ی جنایت تان سنگین تر و سیاه تر از آن است که بتوانید به این سادگی با "آب توبه" آنرا بشویید!

رئیس جمهور منتخب شما میرحسین موسوی، که شانس دوباره حکومت کردن را پیدا نکرد، از نخستین اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و یکی از بلندپایه‌ترین اعضا و قائم‌مقامِ دبیرکل این حزب در دههٔ شصت و نخستین سردبیر ارگان حزب جمهوری، و پنجمین و آخرین نخست ‌وزیر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود. سالهای سیاهی که برای میلیونها نفر در ایران با جنگ، ویرانی، سرکوب، خفقان و بالاخره اعدام و کشتار صد هزار زندانی سیاسی تداعی میشود. سالهایی که جمهوری اسلامی و رئیس جمهور منتخب شما با قلع و قمع کردن کمونیست ها و سوسیالیست ها و هزاران انسان شریف و مبارز، گورهای بی نام و نشان را در جای جای ایران برپا کرد.

کشتاری که موسوی از آن بعنوان برخورد طبیعی یک نظام انقلابی با مخالفان خود از آن دفاع میکند و اوج "پشیمانی" اش این است که "اگر روحیه الان" را داشتیم، "می‌گفتم کمی ملایم‌تر باشیم" !!

اعدام نوید افکاری، جسارت وی در بیدادگاه رژیم و در تاریک ترین سلول ها و زیر سخت ترین شکنجه ها، شجاعتش در برملا کردن جنایات رژیم، زمین را زیر پای حاکمیت سست و لرزان کرده است. بطوریکه حکومت اسلامی در وحشت از وضعیت نابسامانی که خود برای مردم ساخته، در هراس از شورش ها و اعتراضات سراسری که جرقه هایش در دیماه و آبان زده شده و ادامه دارد، ترس از اعتراضات کارگری که هر روز گسترده تر می شود و کارگران بیشتری در اعتراض به حقوق معوقه و دستمزد ها، وضعیت معیشت و... به خیابان ها می آیند. رژیم در وحشت از شورش گرسنگان، تلاش میکند به بهانه ی مبارزه با "ارازل و اوباش" و با بسیج اوباش وحوش خود در خیابان ها، کنترل محلات و مردم را به دست بگیرد و فضای سرکوب و ارعاب را گسترده تر کند.

اما واقعه چنان مهم بود که خانم رهنورد نمیتوانست بعنوان "منتقد" رژیم در مقابل آن سکوت کند و باید حرفی میزد. در عین حال اعدام نوید "فرصتی" بود برای پز دفاع از آزادی های سیاسی و مخالفت با اعدام و ... را سر دادن. همانطور که رضا پهلوی و مریم رجوی و پمپئو و ترامپ به خوبی از این فرصت استفاده کردند و "محکوم میکنیم" و "دفاع میکنیم" را راه انداختند.

صحبت های زهرا رهنورد که خواهان آزادی بیان و توقف اعتراف‌گیری و شکنجه و .... است به همان اندازه مضحک است که مریم رجوی پوستر بزرگی از عکس نوید افکاری را گلباران میکند. مریم رجوی که مظهر ارتجاع و عقب ماندگی است، کسی که اگر نیروهای اسیرش بتوانند از اردوگاه های مجاهدین خلق با قوانین قرون وسطایی آن نجات یابند، اعتراف می کنند که اردوگاه مجاهدین چه کثافت و منجلاب و شکنجه گاهی است، او تلاش میکند از این نمد کلاهی برای خود بدوزد.

باید به خانم رهنورد، مریم رجوی ها و سلطنت طلبان گفت شما سوابق تان سیاه تر از آن است که نقش منجی و مبشر آزادی بیان و رفاه و آزادی زندانیان سیاسی را بازی کنید. ادعای دفاع از آزادی، لباس گشادی بر تن خانم رهنورد و مریم رجوی ست که هنوز حجاب، ببخشید لچک گل گلی!، این سمبل بردگی زن را بر سر دارید، نیروهایی که پرونده سیاهی در اعدام، کشتار و ترور مخالفین سیاسی خود دارند!

پز دفاع آزادی بودن آقای شاهزاده و طرفداران سلطنت که هنوز سرسختانه از دوره ی سیاه حاکمیت "پدر" دفاع میکنند، کسانیکه هزاران نوید در شکنجه گاههای ساواک تان شکنجه و اعدام و ترور شدند، هم طنز تلخی بیش نیست. مردم تاریخ را فراموش نمیکنند.

خانم رهنورد در جایی درست میگویند "مردم طاقت شان طاق شده"، اما فراموش میکنند که مردم طاقتشان از هر حاکمیتی که نماینده فقر و بردگی مزدی است، حاکمیتی که سرکوب و خفقان، هویت قومی یا مذهبی، بخشی از هویت آن است، تمام شده!

جنبش قدرتمندی که از دل پایین ترین اقشار جامعه شکل گرفته است، هر روز رشد می کند و سران جمهوری اسلامی را به جرم تمام جنایان چهل سال گذشته محاکمه و مجازات خواهند کرد. اما همزمان این جنبش همین امروز به تمام مدافعین نظام گذشته، نیروهای سناریوی سیاهی چون مجاهدین "نه" خود را گفته اند. نوید را اعدام کردند، اما حضور مردم و همدردی با خانواده ی او نشان داد جمهوری اسلامی در این زورآزمایی شکست بزرگی را متحمل شده است و این میلیون ها نوید قهرمان آزادی خواه و برابری طلب در دیماه ها و آبان های پیش رو، حساب حکومت اسلامی را یکسره خواهند کرد.

٢٢ سپتامبر ٢٠٢٠


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

  

اعدام قتل عمد دولتی است.


سحر بابا سلجی

جمهوری خونخوار اسلامی بار دیگر مرتکب جنایتی بزرگ شد. نوید افکاری کشتی‌گیر جوان ایرانی بعد گذراندن دوره محکومیت، در بیدادگاه جمهوری اسلامی دیروز اعدام شد،

همانطور که میدانید در طی سیطره چهل و دوسال حکومت ننگین جمهوری اسلامی، با توجه به فشار افکار عمومی وجهانی برای لغو حکم اعدام نوید افکاری او را مظلومانه طی گذراندن انواع شکنجه های وحشیانه به چوخه دار سپردند. بسیاری از رسانه های جهانی سکوت نکرده و برای لغو حکم اعدام نوید افکاری به میدان آمدند همانطور که میدانید بسیاری از ورزشکاران خارجی نیز به حمایت از نوید افکاری بر خاستند

مشخصا احکام ناعادلانه و قتل و کشتار بسیاری از مردم بیگناه در ایران روز بروز در حال افزایش است و طی این چند سال حکومت ننگین جمهوری اسلامی دیگر بر کل دنیا ثابت شده است که جز قصاوت و کشتار ارمغان دیگری برای ملت خود نداشته است. بسیاری از زندانیان سیاسی دیگر مانند هوشمند علیپور که از سه سال پیش تا کنون تحت انواع شکنجه ها برای گرفتن اعتراف اجباری از وی را محکوم به اعدام نمودند. وهمچنین از کشتار آبان ماه ۹۸ نیز زندانیان سیاسی دیگر مانند امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی، و وحید رجبی با توجه به رسانه‌ای شدن خبر اعدام این سه نفر و دیگر زندانی سیاسی هوشمند علیپور، وفشار افکار عمومی برای لغو اعدام این چند نفر هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارند و هنوز در قتلگاه رژیم جمهوری اسلامی هستند و رژیم کماکان بر اعدام آنان پا فشاری میکند. غافل از اینکه ملت ما بیدار است و دولت جمهوری خونخوار اسلامی بیش از پیش با ایجاد رعب و وحشت و کشتار بیرحمانه سعی دارد حکومت ننگین خود را چند صباحی بیشتر سر پا نگه دارد. امیدوارم با اتحاد و همبستگی مردم بیدار و ستمدیده ایران هر چه زودتر بر این حکومت جنایتکار پیروز شوند چرا که رژیم در ورطه نابودی قرار دارد.


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

 

گزارشی از وضعیت نسرین ستوده در چهل و سومین روز اعتصاب غذا


وارد چهل و سومین روز اعتصاب غذای نسرین شدیم.

او در بدترین شرایط ممکن در سی‌سی‌یو بستری است. شدیدترین و غیرانسانی‌ترین شرایط را برای او به کار بسته‌اند تا کسی نتواند با او تماس بگیرد و تحت فشارهای روحی تسلیم خواسته‌هایشان شود.


یکی از بدترین افرادشان را مسئول تیم امنیتی کرده‌اند.

به ما به عنوان خانواده‌ی بیمار اجازه ورود و نظارت به پروسه درمان داده نمی‌شود. از مشاهده نتایج آزمایشات جلوگیری می‌کنند. تهدید به بازداشت و توهین توسط سرپرست تیم عملیات می‌شویم.

بیمارستان تمام پروتکل‌های حاکم بر روابط پزشک و محیط‌های درمانی با بیمار را زیر پا گذاشته و مرعوب تیم امنیتی است.

رئیس بیمارستان پس از دو بار مراجعه، وقت ملاقات به من نداد و حاضر نشد حتی به اتاق‌اش راه دهد.

بیماری که به گفته خودشان، مشکلات جدی قلبی دارد تحت شدیدترین استرس‌ها از ناحیه مسئول امنیتی قرار دارد.

همین شخص، عصر دوشنبه (دیروز) برای این که نسرین هنگام جابجایی در راهرو با ما صحبت نکند از شدت عصبانیت ویلچیر او را عمدا هول داد و به در اتاق کوبید و او را داخل اتاق انداخت. پس از آن از پشت در بسته می‌توانستیم فریادهای نسرین را که لحظاتی قبل نای حرف زدن نداشت در اتاق بشنویم.

همین سرپرست تیم عملیات که به هیچ وجه حق نزدیک شدن به او را ندارد
در موارد زیادی خودش با ویلچیر او را جابجا می‌کند در حالی که صرفا مسئول مراقبت از اوست با حفظ فاصله.

نسرین با پایین‌ترین مقدار ایمنی و گلبول‌های سفید دو روز در سالن عمومی سی‌سی‌یو با ده بیمار و دهها تن از کارکنان و همراهان بیماران که در رفت و آمد بودند نگهداری شد و احتمال ابتلا به کرونا در چنین فضایی بسیار بالاست.

رضا خندان
۱ مهر ۱۳۹۹
۲۲ سپتامبر ۲۰۲۰

Iran: Deterioration of Ms. Nasrin Sotoudeh’s health while in detention, and arbitrary arrest of her daughter

The Observatory for the Protection of Human Rights Defenders has been informed by the League for the Defence of Human Rights in Iran (LDDHI) about the hunger strike and consequent deterioration of the health of Ms. Nasrin Sotoudeh, a human rights lawyer and 2012 laureate of the European Parliament’s Sakharov Prize, and of the arbitrary arrest of her daughter, Ms. Mehraveh Khandan. Ms. Nasrin Sotoudeh is currently detained in Tehran’s Evin prison.

According to the information received, on August 17, 2020, at around 11am, Ms. Nasrin Sotoudeh’s daughter, Ms. Mehraveh Khandan, was arrested by five male security agents at her home in Tehran and taken to Evin prison’s security court. The reasons for her arrest were not known at the time, but her family later reported that she was accused of physically assaulting a female security officer who had warned her about wearing a hijab in Evin prison in 2019. The Observatory believes that this action against Ms. Mehraveh Khandan was taken in an attempt to pressure Ms. Nasrin Sotoudeh and in retaliation against her hunger strike, which was followed by scores of political prisoners [1]. Ms. Mehraveh Khandan was released on bail based on personal guarantee after a few hours.

Continue reading: https://fidh.org/25862

 


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

  

جمهوری اسلامی ایران و همجنسگرایان


روزانه تعدادی از همجنسگرایان در دنیا خودکشی می کنند یا اعدام می شوند عده ای در انزوا هستند عده ای هر روز با ترس و وحشت زندگی می کنند و متاسفانه ایران جزو بدترین کشورها در دنیاست. کشوری که به علت اینکه جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد مردم زیادی هم اطلاعات و آگاهی ندارند. همجنسگرایان مانند سایرین حق انتخاب، عاشق شدن و زندگی دارند. جمهوری اسلامی ایران به علت قوانین اسلامی و مردسالاری که دارد حاضر به پذیرفتن این موضوع

جوانانی که اعدام می شوند ولی حتی جرم آنها را تجاوز عنوان می کنند تا در سازمان حقوق بشر بگویند ما همجنس گرا نداریم یا اعدام نمی کنیم در حالی که جمهوری اسلامی به مردم ایران خصوصا دختران ایران کوچکترین رحمی نمی کند چگونه به دختران و پسران همجنس گرا رحم کند و جانشان و زندگیشان را نگیرد. ترنس هایی که حتی توسط آخوندهای جمهوری اسلامی مورد آزار روحی و جنسی قرار می گیرند. همجنسگرایانی که در زندان مورد تجاوز قرار می گیرند آنها را با الفاظ زشت صدا می کنند. جمهوری اسلامی که به واسطه ی فیلتر کردن حتی اجازه نمی دهد کسی به راحتی اطلاعات پیدا کند، حکومتی که هیچکس به خصوص همجنسگرایان حق زندگی با آرامش و امنیت در آن ندارد. در زمانی که در بسیاری از کشورها در دنیا همجنس گرایی را امری عادی تلقی می کنند و همجنسگرایان مانند بقیه انسانها از تمام حقوق شهروندی برخوردارند در ایران با تمدن چند هزار ساله به علت وجود جمهوری اسلامی برای همجنسگراها اعدام وجود دارد و مردمی که به علت وجود چنین حکومتی نه تنها همجنس گرایی برایشان عادی نیست بلکه آن را چندش آور می خوانند و عده ای حتی موافق اعدام آنها هستند. در چنین حکومتی ما مردم باید کنار هم باشیم به هم احترام بگذاریم و اجازه ندهیم کسی به علت همجنس گرایی جانش را از دست بدهد یا مورد آزار و اذیت روحی و جنسی قرار بگیرد ای کاش مردم پناه هم می شدند و به حکومت ایران اجازه ی قربانی کردن همجنسگرایان در راه شهوت و تفکر مردسالاری خود را نمی دادند
همجنسگرایان بیمار و افراد کثیفی نیستند. ای کاش همه این را درک کنند که ما همجنسگرایان حق زندگی همانند بقیه مردم را داریم ای کاش درک کنند که ما متجاوز نیستیم، ما را با الفاظ زشت و پست صدا نکنند. ای کاش مردم بدانند که همجنس گرایی امری فطری و عادی است همانند رابطه ی دگرجنسگرایان.

شیما مقدم


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...

اعدام جنایت دولتی است پتیشن علیه اعدام - نسرین پرواز

You could lift the noose from the necks of these 10 young men by signing this petition.

 

Nasrin Parvaz started this petition to Islamic Regime of Iran

During the 2017 uprising in Iran a participant named Asghar Haron Alrashidi was killed by a bullet fired by a government guard.

His family complained against the government militias. Soon after a number of his friends were arrested. They were forced to falsely confess to the use of arms in what was a peaceful demonstration under torture by the hands of Islamic Guards. The regime used these confessions against them to condemn them to execution.   

These five men are sentenced to ten executions for the crime of protesting against the regime – yes, each of them is sentenced to two executions each. Their death sentence has been issued by the Supreme Court.

One thing that the Iranian regime does not like is international publicity that shows them for what they are. Please sign this petition to stop the regime from carrying out these executions.

Hadi Kiani was born in 1990 and is married.

Abass Mohammadi was born in 1991 and has two children.

Mohammad Bastami was born in 1992 and is married.

Majid Nazari Kondori was born in 1994.

Mehdi Salehi Ghaleh Shahrokhi was born in 1983 and has a seven year old daughter.

During the last three years there have been bursts of peaceful demonstrations in Iran. What people want is their basic rights: freedom of expression, jobs and unemployment benefits, and the end of execution. The regime shot demonstrators and arrested thousands of them before killing them in prison. Please sign this petition to stop the execution of these young men.

 

Just to say a couple of sentences about myself: I was arrested three years after the Islamic regime took power in the early 80s for the same reasons that these young men revolting against the regime. I was tortured and sentenced to execution, but after a year and half my late father was able to change my fate. I was released from prison after eight years. Now I’m a refugee living in the UK.

http://www.nasrinparvaz.org/

                                                                  اعدام جنایت دولتی است      

                    ایرانیان عزیز بیایید ماشین کشتار جمهوری اسلامی را در گرفتن جان این پنج جوان متوقف کنیم

 در جریان اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ در شهرستان خمینی شهر یکی از معترضان به نام اصغر هارون الرشیدی با شلیک گلوله نیروهای رژیم جان باخت. خانواده آقای رشیدی از عوامل بسیج، سپاه و نیروی انتظامی به دلیل کشتن فرزندشان شکایت کردند. پس از مدتی تعدادی از دوستان آقای رشیدی ازجمله مهدی صالحی قلعه شاهرخی، هادی کیانی، محمد بسطامی، مجید نظری کندری، عباس محمدی، سعید صالحی، وحید صالحی، بهمن دویستی، علیرضا ایسپره، میلاد استاد ممزانی، بهرام برکتی پور، سهیل هارون الرشیدی، اسماعیل هارون الرشیدی به بهانه شرکت در  اعتراضات دیماه ۹۶ بازداشت شدند                                                                                             

از میان این افراد، مهدی صالحی قلعه شاهرخی در تاریخ ۱۲ آبان ۹۸، هادی کیانی در تاریخ ۱۹ اسفند ۹۷، محمد بسطامی در تاریخ ۲۱ اسفند ۹۷، مجید نظری کندری در تاریخ ۲۳ اسفند ۹۷ و عباس محمدی در تاریخ ۲۲ فروردین ۹۸، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. آنها زیر شکنجه انشاهای بازجوها را امضا کردند. دیگر همه مردم با اعترافاتی که رژیم از زندانیان زیر شکنجه می گیرد آشنا هستند  

این پنج نفر هر یک به دو بار اعدام و پنج سال حبس تعزیری محکوم شده اند: مهدی صالحی قلعه شاهرخی متولد 62 دختری هفت ساله دارد؛ محمد بسطامی متولد متولد 71 و متاهل است؛ مجید نظری کندری متولد 73 است؛ هادی کیانی متولد 69 و متاهل است؛ عباس محمدی متولد 70 و دارای دو فرزند است. بله هر یک از این جوانان به ۲ بار اعدام ... محکوم شده اند

ایرانیان عزیز این جوانان برای همان آرزوهایی دستگیر شدند که همه ما بیش از چهل سال است برایشان مبارزه می کنیم: آرزوهایی مثل آزادی های فردی و سیاسی؛ شغل شرافتمندانه و یا بیمه بیکاری؛ شعار نه به اعدام و ... این جوانان به دلیل چنین خواستهایی و اینکه علیه اختلاس های میلیاردی هستند محکوم به اعدام شده اند. آنها نه فقط برای نان خود، بلکه برای خوشبختی همه ایرانیان دست به تظاهرات علیه رژیم زدند. و حالا رژیم می خواهد برای ترساندن مردم آنها را قربانی کند. ما نباید بگذاریم. این کمپین را امضا کنید و به دست دوستان خود برسانید. تنها با جهانی کردن "نه به اعدام" می توانیم صدایمان را به گوش رژیم رسانده و دستش را از این جنایت کوتاه کنیم


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد و پنج 
http://rahaizanorg.blogspot.com/.../rahaizan-shomareh-85...