‏نمایش پست‌ها با برچسب مشکلات. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مشکلات. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

مشکلات پناهجویان سوری و دیگر کشورهای اسلامی




هستند پناهجويان بسيارى كه در كمپ هاى پناهندگى، تركيه،لبنان،عراق،اردن سكونت دارند ولى از امكانت اوليه زندگى محرومند.جنگ داخلى سوريه تاكنون باعث گشته كه حدود نيمى از جمعيت اين كشور اواره شوند،حدود صدو نود هزار كشته نيز به جاى مانده است. اين روزها سوال ديگرى در جهان عرب موج مى زند،
كشورهاى حاشيه خليج فارس چند پناهنده يا پناهجو پذيرفته اند ؟ جواب برابر است با صفر، عربستان، بحرين، عمارات، عمان،كويت هيچ كدام عضو كنوانسيون ژنو نيستند و هيچ گونه قانونى براى پذيرش پناهنده ندارند،اين در حالى است كه بخش بسيار مهمى از كشورهايى همچون عربستان و امارات كارگران مهاجر از مناطقى همچون شبه قاره هند يا فيليپين هستند،كه با كمترين دستمزد و بدون كوچك ترين بر خوردارى از حقوق شهروندى زندگى مى كنند و ان كشورهايى كه عده ايى را مى پذيرند مانند تركيه و لبنان به هيچ وجه به انها اجازه دريافت شهروندى نمى دهند.در سوريه عملا چند جريان موازى جريان دارد ابتدا نظير هر نقطه ديگرى از جهان عرب ارمان ازادى خواهى و خواست پايان ديكتاتورى ابراز مى شود،بدونه اينكه گفتمان غالب بر رسانه ها در مورد سوريه تغييرى يافته باشد انان چنان نشان مى دهند كه مردمى متحد در مقابل ديكتاتورى خون اشام ايستاده است و هيچ كدام از دو طرف مناقشه واقعا كوشش نكردند به نبرد خاتمه دهند.و پشتيبانى ايران، روسيه، و چين، به دمشق موجب سخت تر شدن موضع بشار اسد شده است.
خوددارى غربى ها و ازجمله فرانسه به فراخواندن اپوزوسيون به برقرارى اتش بس نيز،نفت بر اتش پاشيده ،و هيچ گاه غربى ها به ماموريت كوفى عنان اعتماد نداشته و كوچكترين تلاشى براى موفقيت ان انجام نداده اند چرا؟ براى اينكه طرفين مناقشه (غربى ها و كشورهاى حاشيه خليج فارس) هدف مقدمشان انداختن رژيم سوريه جهت هدف قرار دادن ايران است. طبيعى است كه روسيه و چين كه موافق اعمال فشار بر تهران هستند در ماجراجويى نظامى با اين استراتژى مخالفت مى كنند. در اين ميان كه سياست گذاران خارجى و داخلى فقط به منافع خود و سياست خون بارش مى انديشند. و فقط مردم مظلوم سوريه هستند كه يا كشته مى شوند ويا اواره و سرگردان، به اميد زندگى بهتر روانه كشورهاى ديگر مى گردند ، كه اكثريت انها اگر از خطرات راه و بسيارى موانع ديگر عبور كنند، مى توانند به كشورهاى امن پناهنده شوند كه در انجا نيز قطعا مشكلات خاص خود را خواهند داشت.
چند روز پيش كه مرگ كودكى سورى به نام ايلان كوردى كه در دريا غرق شده بود، شوك بزرگى براى تمامى رسانه هاى دنيا و بخصوص غرب شده بود. اما واقعا چرا حاكمان كشورها اينگونه سياست هايى را پيشه مى كنند؟ در صورتى كه مى بايد، همه به يكديگر كمك كنيم، مسلمان، يهودى، سياه و سفيد هيچ فرقى ندارند. ما بايد با خوشى ديگران زندگى كنيم نه با بدبختيشان، نبايد از يكديگر متنفر باشيم، و همديگر را تحقير كنيم،در اين دنيا به اندازه كافى جا براى زندگى همه وجود دارد.مى توان زندگى شاد و ارامى داشت ،ولى ما گمراه شده ايم، حرص و طمع روح اكثر انسانها را الوده كرده، و دنيايمان را محصور كرده و ما را به سمت خون ريزى و خوشونت منحرف كرده، صنعتى كه وفور نعمت مى اورد، در لحظه مارا تنها گذاشت، و بيشتر از ماشين آلات به انسانيت نيازمنديم و بيش از هوشمندى به محبت و مهربانى نياز داريم.
اكنون كه ميليون ها نَفر مرد و زن وبچه بى پناه قربانيان سيستمى كه باعث شكنجه انسانهاست. ولى انچه پيداست ، فلاكتى كه اكنون بر ما رواست، نتيجه حرص و طمع است ، دوران تلخيست كه انسان ترس از انسانيت دارد، نفرت به پايان خواهد رسيد و ديكتاتورها خواهند مرد. و قدرتى كه از مردم گرفته شده است به انها داده خواهد شد،ازادى هيچ وقت نخواهد مرد،پس به نام دموكراسى بايد از اين قدرت استفاده كنيم، و همه با هم متحد شويم و براى يك دنياى جديد مبارزه كنيم ، دنيايى كه به همه امكان كار بدهد ، براى جوانان اينده داشته باشد و براى سالمندان امنيت . ديكتاتورها خودشان را ازاد مى خواهند، و ديگران را برده ، در كتاب مقدس امده است كه اقتدار خداوند در انسان آست، نه يك انسان ، نه يك گروه بلكه تمامى انسانها و اين كارها را ما بايد ابتدا در كشور خودمان اغاز نمايم به اميد ازادى ايران از چنگال اخوند هاى خوناشام و ديكتاتور.


آكو رضائى

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هشتم

۱۳۹۴ خرداد ۳۰, شنبه

نگاهی به مشکلات زندگی زنان افغان در اروپا - قسمت اول



سالها جنگ یکی از عوامل اصلی خانه نشینی زنان ، پسرفتگی فرهنگ است  مردسالاری در میان مردان جامعه ی افغانستان مروج شد برای همین اکثر زنان افغان  نه اطلاعی از حقوق انسانی خود دارند و نه دستاورد های اجتماعی و اقتصادی. به همین سبب نمیتوانند از خود در مقابل زور گویی ها و خشونت ها دفاع کنند. مردهای افغان هم با یک مشت تعصب که از پدرانشان برایشان به ارث رسیده و با  استفاده از نام دین به زن نگاهی حاکمانه دارند. البته می توان در این قسمت حکومت های استبدادی ضد زن نیز در این پدیده نقش بسزایی دارد. امروزه با اینکه در دنیا تا  حس قدرت طلبی و خود را برتر شمردن بخش عظیمی از افکار مردان افغان را تشکیل می دهد.
از زمانی که دولت کرزی به افغانستان منتقل شد و رسانه ها شروع به فعالیت کردند ، مشکلات زنان افغان چه در خانواده و چه در جامعه بازتاب زیادی پیدا کرد  و حال که ۱۴ سال از حضور دوباره ی رسانه ها پس از حدود ۳ دهه می گذرد به لطف تکنولوژی اکثر خشونت ها و مشکلات به گونه ی جهانی بازتاب می یابد . تا حدی که بعضی از حوادثی که ناشی از خشونت ها علیه  زنان است توجه دنیا را به خود جلب می کند، سازمان ها و مدافعین حقوق بشر از سراسر جهان برای محو انواع خشونت ها علیه زنان در افغانستان سرمایه گذاری می کنند. با تاسف می توان گفت آمار انواع خشونت علیه زنان در افغانستان رو به افزایش است و به نظر من یکی از دلایل افزایش این خشونت ها مهاجرت تعداد زیادی از افغان ها به کشورهای بیش از حد مذهبی و بسته مانند پاکستان است
 اما به ندرت مشکلات زنان افغان در خارج از کشور به خصوص اروپا بازتاب پیدا می کند و قابل توجه رسانه های جهانی قرار می گیرد . نگاهی می اندازیم به مشکلات زنان افغان در خارج 
۴ دهه جنگ تاکنون یکی از دلایل اصلی مهاجرت مردم افغانستان به دیگر نقاط جهان است . برای همین تعداد زیادی از افغان ها کشور را به گونه ی اجباری ترک می کنند و به اروپا پناه می آورند. زنانی که در افغانستان به دنیا آمده و ازدواج کرده اند زمانی که وارد کشورهای اروپایی می شوند  مشکلاتشان بیش از افغانستان افزایش می یابد از درگیری های سطح پوشش گرفته تا رفت و آمد به مکان درسی و کاری یکی از چالش های بزرگ اکثر زنان و دختران افغان است.زنانی که به خارج از افغانستان سفر می کنند به امید رهایی از خشونت های فیزیکی که از سوی " پدر، برادران ، شوهر و فامیل شوهر " در زندگی تجربه کرده اند این راه را می پیمایند. زمانی که زن ها وارد جامعه می شود تا زبان آن کشور را بی آموزند و یا بخواهند دستاورد های اقتصادی داشته باشند مرد به اولین نکته ی که فکر می کند هم صحبت شدن زنش با مرد های دیگر است این یکی از عذاب آور ترین فکری است که مردان می کنند و  برای اینکه زن از حق خود آگاه نشود و در جامعه رشد نکنند، از سوی مرد  سعی بر آن می شود که دوباره خانه نشین شود. به طور مثال یکی از راهکارهایی که مردان برای خانه نشینی زنان استفاده می کنند برداری های مکرر زنان است زیرا زن تا  یک سال بخاطر پرورش کودک در خانه می ماند. پوشش ، سایز، رنگ و مدل بخش دیگر از مشکلات زنان از سوی مردان است. مورد دیگر اینکه به زنان خود اجازه نمی دهند تا زنان دیگر کشور ها به خصوص کشور های اروپایی ارتباط  به همین سبب میزان افسردگی در میان زنان و دختران افغان نسبت به زنان پناهجوی دیگر کشورها بیشتر است. زنان افغان که مورد خشونت قرار می گیرند به مراکزی که می توانند کمکشان کنند مراجعه نمی کنند. در بیشتر موارد علت عدم مراجعه به این مراکز ترس است .یکی از دلایل  سکوت زنان در مقابل خشونت فرو نپاشیده شدن فامیل و یا اینکه وارد شدن ضربه های کمتر روحی به کودکان است. هنگامی که مرد های افغان به محیطی که احساس کنند حقوق زن و مرد مساویست احساس خطر می کنند و شروع به سختگیری می کنند و باری دیگر به گونه یی دیگر زنان خشونت را در جایی که به حق و حقوقشان احترام گذشته می شود تجربه می کنند.اما خود مردان زمانی که به چنین محیط هایی می رسند و آزادی هایی را احساس می کنند به گونه های مختلف به همسر خود خیانت می کنند. از دروغ گرفته تا خیانت های جنسی تعداد زیادی از زنان زمانی که متوجه چنین وضعیتی می شوند  به خاطر پیروی از فرهنگ های نادرست یعنی " حرف و نظر دیگران  راجع به مشکلاتشان" و به علت شرم و حیا سکوت می کنند . شرم و حیایی که ناشی از بی سوادی یا کم سوادی طبقه ی زنان افغانستان است. از سویی هم مساله ی جدایی یا طلاق در میان مردم افغانستان حتی در بیرون کشور تا کنون یک موضوع بسیار حساس و غیر قابل تحمل است. تاکنون هم اگر جدایی میان ۲ زوج صورت بگیرد همه زن را به چشم مقصر و ناسازگار می بینند به همین دلیل زنان سعی به سازگاری در مقابل رفتار مرد ها می کنند. به نظر من تحمل این لحاظات بسیار دردآور تر است زیرا زنان باری دیگر زندان در آزادی را تجربه می کنند.


سحر صامت

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و ششم

۱۳۹۳ بهمن ۲۳, پنجشنبه

مشکلات زنان در محیط کار




امروزه اهمیت بهداشت کار بر هیچ کس پوشیده نیست. افزایش کیفیت محصول ها، پیشگیری از حوادث،جلوگیری از به هدر رفتن انرژی مادی و انسانی و کم کردن فشارهای روانی برای استفاده بهینه از نیروی انسانی .
در جامعه بدون در نظر گرفتن بهداشت حرفه ایی در محیط کار و تلاش برای ایجاد محیط کاری سالم اصلا امکان پذیر نیست. در سازمانی که همهٔ افراد در ان با همدیگر بر اساس یک مجموعه ایی از هنجارها و ارزشهای مشترک و یک محیطی پر از اعتماد همکاری بکنند واضح است که بهترین فرصت برای ابداع و پیشرفت وجود دارد.
بر هیچ کس پنهان نیست که با مشکلات معیشتی و شرایطی که حکومت کثیف اسلامی برای مردم بوجود آورده ،شرایط پیچیده و نقش های جدیدی را برای مردان و زنان رغم زده که در این میان زنان شاغل را می توان بی تردید یکی از موضوعاتی دانست ، که در اکثر موارد نه بخاطر رفاه و جایگاه اجتماعی بهتر بلکه با هدف سرِ پا نگه داشتن بنیان اصلی خانواده و رفع ابتدایی ترین نیازهای انسانی صورت می گیرد.
حال با افزایش حضور زنان در محیط کار مسائل آنها نیز ابعاد دیگری به خود می گیرد. از نظر قانونی مسائلی مثل حقوق مزایا ومرخصی که در هنگام زایمان دارند بسیار حائز اهمیّت است اما گرفتاری زنان در محیطهای کاری فقط محدود به این موارد نمی شود.
آنها علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با تبعیض و بی عدالتی در پرداخت دستمزد و یا ارتقای جایگاه شغلیشان در معرض انواع آزارها نیز قرار دارند ، یکی از این مزاحمتها، مزاحمتهای جنسی است.
خشونتهای جنسی در محلهای کار به رفتارهای کلامی،روانی و فیزیکی که منجر به آزار جنسی زنان شود اطلاق می شود.
تعریف جکهای مستهجن، تعریف از زیبایی، تماس های بدنی ظاهرا تصادفی ولی آگاهانه، تماس های بدنی با وقاحت بیشتر مثل بغل کردن و بوسیدن، تماس تلفنی آزار دهنده و تجاوز جنسی که پیامدهای آن شامل متهم شدن، اخراج، احساس نا امنی و به خطر افتادن سلامت روانی،کاهش اعتماد به نفس، از دست دادن شغل چشم پوشی از ارتقای شغلی و مزایای شغلی باشد نمونه هایی از خشونتهای جنسی است که بر زنان در محیطهای شغلی اعمال می شود .
کم نیستند هنجارهای زشت و ناپسندی که در دوران حکومت اسلامی در درون جامعه و در دل خانواده ها ریشه دوانده ،که صد البته خود جامعه نیز بی تقصیر نیست. از جملهٔ آنها تربیت غلطی است که به مرد در هر موقعیتی اجازه می دهد به همکار زن خود نگاه جنسی داشته باشد. متاسفانه در این میان ترس از بیکاری جسارت زنان را کمتر و سطح اختیارات مدیران و نبود حمایتهای قانونی از زنان این آزارها را دامن می زند.
اشتغال زنان در محیطی خارج از خانه اغلب با انجام وظایف خانه داری و غیره در داخل منزل نیز همراه است.
با توجه به وظایف و مسئولیت چند گانه زنان که موجب ایجاد فشار کاری و استرس های مضاعف بر آنان می شود.
من به عنوان عضوی از فعالان حزب کارگری و همسو با بسیاری از فعالان جنبش زنان معتقدم که در کنارتلاش هرچه بیشتربرای وضع قوانین حمایتی از زنان ، در دوران بار داری و شیر دهی باید به طور خاص، بر روی راهکارهای اجتماعی مقابله با خشونت نصبت به زنان در محیط کار تمرکز کرد.
و همچنین باید تاکید کرد که در تلاش برای از بین بردن خشونت بر علیه زنان مستقیما در محیط کار، آگاه سازی زنان به حقوق اجتماعی، اقتصادی و جنسی آنها از الویت بر خوردار است.

میثم باریک رو