روز جهانی زنان روستایی
سازمان ملل متحد، روز 15 اکتبر ( 23 مهر ماه ) را به عنوان روز جهانی زنان
روستایی نام گذاری کرده و قصد دارد دراین روز ، نقش زنان روستایی را دربهبود امور
کشاورزی و توسعه ی روستایی ، امنیت غذایی و همچنین از بین بردن فقر ، گرامی بدارد
. تا جایی که به این نام گذاری برمی گردد ، نه آماری از تعداد جمعیت ساکن در
روستاهای جهان دردست دارم و نه می دانم که درایران امروز، چندروستا وجود دارد و
چندمیلیون نفر در روستاهای ایران زندگی می کنند و همچنین از آمار زنان روستایی
درایران خبر دقیقی ندارم . ولی ای کاش که چنین آمار و ارقامی دردست داشتم ! می
دانم که سازمان ملل [ متحد ! ] نهادی است برای حفظ سیاست های حاکم برکشورها و اصلا
درصدد نیست که این نظم و سیاست تغییرکند. می دانم که سازمان ملل اصلا درصدد نیست
که زنان با مردان حقوق برابر داشته باشند . می دانم که سازمان ملل رسالت اش این
نیست که فقر، دست از زندگی میلیاردها انسان و از جمله زنان بردارد . اما می دانم
که هنوز بیش از نیمی از جمعیت دنیا در روستا زندگی می کنند . به ویژه در قاره های
آسیا و افریقا که تعداد کشورهای توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته درآن ها ، کم
نیست . دراین کشورها که هنوز صنعت به عنوان شکل غالب تولید در کارهای کشاورزی به
کارگرفته نمی شود و کارهای مربوط به کاشت و داشت و برداشت بیشتر به صورت دستی و با
استفاده از نیروی انسانی انجام می شود ، نقش زنان بسیار پررنگ است . نیازی نیست
دراین یادداشت کوتاه نمونه هایی از همه جای دنیا بیاورم . به روستاهای ایران که
اشاره کنم ، کافی است و می توان آن را با کم و زیاد به جاهای دیگرهم تعمیم و تسرّی
داد . زنان روستایی درایران ، وضعیت مناسبی ندارند . در درجه ی اول ، زن هستند .
زن درفرهنگ روستا ، معانی خاصی دارد . یعنی کسی که یک مرد به نام » شوهر » اورا به
عقد خود درآورده تا هم نیازهای طبیعی و جنسی او را برآورده سازد و برایش فرزندانی
بزاید و بزرگ کند که روی زمین او کارکنند و شاید درآینده هم زندگی در روستا را
نپسندند و یا مجبورشوند برای کارکردن راهی شهرها شوند ولشکر کارگران و بیکاران را
تشکیل دهند . زن باید درکارهای مزرعه ( گندمزار – شالیزار – پنبه زار – باغ چای –
و . . . ) به شوهر کمک کند و کارهای خانه را انجام دهد . درایلات و عشایر که
اقتصادشان دامداری و دامپروری است ، زن علاوه بر کارهایی که یک زن درخانواده های
کشاورز دارد ، باید دام ها را بدوشد ، بره ها و گوساله ها را تروخشک کند . مشک
بزند . ماست و پنیر و اقلام لبنی را تولید و بعضا به بازارهای فروش هم برساند .
علاوه براین کارهای توان فرسا ، پشم ها را می ریسد . جاجیم و گبّه می بافد . حتی
سیاه چادرها را که درحکم خانه و سرپناه عشایرهستند را زنان می بافند . و کارهای
ریز و درشت بی شماری که زنان روستایی و عشایری انجام می دهند و دراین یادداشت
نیامده است . برای دیدن نقش زنان در زندگی روستایی ، کافی است درفصل بهار یا پاییز
، به استان های شمالی سفرکنید . درفصل بهار زنان را می بینید – که بعضا بچه به دوش
– تا زانو در گِل و شُل و زمین های باتلاقی شالیزار فرو رفته اند و جوانه های برنج
را نشاء می کنند و در فصل پاییز، دوش بدوش مردان ، خوشه های برنج را درو می کنند و
یا در مزارع سپیدپوش ، غوزه ها ووش های پنبه را می چینند و در استان های دیگر به
تناسب نوع تولیدکشاورزی همدوش و همکار مردها عرق می ریزند . به طورکلی اقتصاد
خانوارهای روستایی بدون حضور زنان ، فلج اند . آیا زنان روستایی به میزان کاری که
می کنند و رنجی که می برند ، زندگی می کنند ؟ آیا زنان روستایی تحت پوشش بیمه
درمانی و بیمه حوادث و عمرهستند ؟ آیا زنان روستایی ازخشونت های خانگی به دورند ؟
و صدها پرسش دیگرکه هیچ کس پاسخگو نیست . زنان روستایی هم درجوامعی زندگی می کنند
که قوانین تبعیض آمیز و مردسالاربرآن ها حاکم است . تازه تبعیض ها و ستم ها و
اجحاف ها و خشونت هایی که بر زنان روستایی روا داشته می شود ، بیشتر ازآن است که زندگی
زنان شهرها را تهدید می کند . درپایان برخود لازم می دانم که این روز را به تمامی
زنان دنیا و به خصوص به زنان ایران شادباش بگویم . امیدوارم زنان با همبستگی
بتوانند به زندگی دلخواه و انسانی برسند .
سهراب مهدی پور
ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و نهم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر