در
بسیاری از نگرش های جامعه شناسی از خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی یا به
عبارتی سلول جامعه یاد میشود و میتوان وضعیت خانواده را به عنوان نمودی از وضعیت
جامعه مبنا قرار داد از همین روی برای یک مشاهده واقعی از آنچه در این سلول
اجتماعی میگذرد، سوخت و ساز خانواده را باید مورد توجه قرار داد (به عبارتی با
کنترل دینامیک این پدیده یعنی با مشاهده ورودی و خروجی های این سلول به فرایند
درون آن پی برده شود)
ازلحظه به دنیا آمدن دختری در خانواده با رویکردهای
متفاوتی روبرو هستیم در بهترین وضعیت به دلیل نگرانی ازآسیب پذیر بودن دختران و به
قولی بار مسؤلیت نگهداری از فرزند دختردر مقایسه با فرزند پسر ' تمایلی به داشتن
فرزند دختر وجود ندارد والبته این موضوع در خانواده ها ی سنتی به دلایلی مثل اینکه
نام خانواده را دختران به ارث نمیبرند به مراتب پررنگ تر می شود. در مرحله نگهداری
از فرزندان ' بیشترین ممنوعیت ها برای دختر خانواده است در این موضوع نیز در
بهترین نگرش ' حساسیت ها برای نگهداری از دختران بسیار بیشتر از پسران میباشد چرا
که ظاهرا فرزند دختر مانند کالایی لوکس باید نگهداری شود.مثلا اثر یک جای زخم روی
پوست صورت دختران بیشتر ازپسران اهمیت دارد چرا که زیبایی دختران از این دیدگاه
بسیار مهم تر میباشد اما این رویکرد در نگاه خانواده های سنتی به دلایلی مانند حفظ
ناموس و آبرو میتواند بسیار خشن تر بروز کند.(اما در این زمینه ها کار آماری صورت
نگرفته است یا خیلی کمتر به آن پرداخته شده است)
برای بررسی کارکرد این بنیان اجتماعی آمار های خروجی از
آن را بررسی باید کرد:
6 در صد ازدواج ها در سال 92 کاهش و 5 درصد طلاق افزایش
یافته است.در سال 93 با ثبت 724هزارو 345 ازدواج ،نسبت به سال قبل شاهد کاهش 5،6
درصدی بوده ایم و در این سال 163هزار و 572 طلاق نیز به ثبت رسیده که 3،5 درصد
نسبت به سال قبل افزایش داشته است.به عبارتی در هر ساعت 19 طلاق ثبت میشود. .
ایران سومین کشوری است که در آن آمار خودکشی زنان در حال
پیشی گرفتن از مردان است (رتبه اول و دوم چین و هندوستان است )
قتل های ناموسی یکی از 7 علت قتل در ایران است و رتبه
اول جنایت در ایران را دارد.
زنان ایران رتبه اول خودسوزی و خودکشی در خاورمیانه را
دارند و رتبه سوم در جهان را دارا هستند.
معاونت زنان ریاست جمهوری از 5000 زن کارتن خواب سخن
میگوید که در میان این زنان افراد حامله و یا با فرزند خردسال هم وجود دارند.و در
مجموع اینکه 66 درصد زنان ایرانی در طول زندگی خود مورد خشونت واقع شده اند.و این
آمارها گویای وضعیت خشونت بار زنان است.
و اگر وضعیت دختران خانواده را بخواهیم مورد توجه قرار
دهیم باز با آمار های بسیار نگران کننده ای مواجه میشویم مانند اینکه آمار 20 هزار
نفری ازدواج دختران 10 تا 14 ساله در سال 93 به 40 هزار و 404 نفر رسید واینکه هر
سال 1100 دختر10تا 14 ساله مطلقه می شوند و دردناکتر این که در بخشی از این ازدواج
ها با مردان 70 ساله ' نیز وجود دارند که با دختر زیر 10 سال ازدواج کرده اند.
وهمچنین در خبر ها آمده بود سن دختران فراری به 9 سال
رسید و سالانه 10 تا 15 درصد از دختران بین 14 تا 18 سال از خانه فرار میکنند وبر
طبق گفته ی مدیر بهزیستی استان تهران آمار دختران فراری رو به افزایش است.
از بررسی داده های موجود میتوان به این نتیجه رسید که
شرایط زندگی برای زنان و دختران در خانواده همراه با خشونت غیر قابل تحمل است آنچه
که از این شرایط منتج شده است خشونتی است که به واسطه به وجود آمدن شرایط ناهنجار
در خانواده به جامعه منتقل میشود. خشونت رایج در جامعه علیه زنان در محیط های
خیابانی ' محیط های کار ادامه خشونت های خانگی است.و دور تسلسل خشونت از جامعه به
خانواده و برعکس همچنان بازتولید میشود.
رواج اشکال دیگری از روابط مانند ازدواج سفید به نوعی
نشان از دوری جوانان از تشکیل خانواده های سبک سنتی است و میبینیم که موضوع خشونت
خانگی میتواند باعث اضمحلال بنیان جامعه شده و بی شک این وضعیت میتواند بسیاری از
ساختار های اجتماعی را به بی ثباتی بکشاند. و این چرخه بازتولید خشونت به پشتیبانی
از قوانین تبعیض آ میز و ضد زن و نبود هیچگونه حمایت قانونی برای منع خشونت علیه
زنان ' چرخه خشونت در جامعه را بسیار هولناک تر کرده است .از همین روست که توجه به
خواسته های زنان وایجاد شرایط امن و سالم برای آنان به عنوان یک شهروند و لغو
قوانین ضد زن ' دور کردن نگاه جنسیتی از زنان میتواند شرایط ایجاد یک جامعه امن و
سالم را برای همه انسانها به همراه داشته باشد
مریم
محمدی آذر ۹۵
ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره پنجاه و یکم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر