شادی امین
هر گاه
پاسخ این سوالات را برای خودتان بدهید، میبینید که شما و بسیاری از ایرانیان، به
قدرت تغییر و توان خودشان باور ندارند و نگاهشان برای ایجاد تغییر فقط به بالاییهاست.
برای همین است که رفسنجانی برای گفتن یک جمله مبهم میتواند قهرمان خیلیها شود،
ولی نام شیرین علم هولی و فرزاد کمانگر و سعید سلطانپور و ... کم کم فراموش میشود.
بیدلیل نیست که در منطق شما کشتار دهه 60 فقط یک اتفاق تاریخی است که با تزیین
واژه "درد مشترک" میتوان از آن گذشت و جان هزاران نفر و عزیزانشان
دراین معادله فراموش میشود... عامل این درد مشترک، یا یکی از عوامل آن همین
افرادی هستند که شما دیگران را بهذیرش آنان دعوت میکنید. جوری تاریخ را مینویسید
که نشان دهید شما مسئولیتی ندارید و وادار به این انتخابها شدهاید. خیر. در همان
دوره شما، که بسیاری سکوت کرده بودند، کسانی مثل پوینده و مختاری و ... راه حلهای
دیگری داشتند و به همین دلیل نیز باید از سر راه برداشته میشدند. و اگراین جنایات
با سکوت یا همراهی جامعه روبرو نمیشدند، امروز وضع ما بهتر بود.
اگر شما را
به استادیومها راه ندادند، برای اینکه مرد دوم سیاست ایران موافق حضور شما در
استادیومها نبود. مثل بقیه دولتمردان. اگر شما در خزر شنا نکردید و به قول
خودتان، نسل یا روسری یا توسری بودید، چون ایشان بیحجابی را فساد میدانست و
زمانی که خمینی گفت شمال و کنار دریا را از فساد پاک کنید... ایشان کنارش نشسته
بود و در عمل تایید و این سیاست را اجرا کرد. آن "مرحوم" در تمام فجایعی
که برمیشمارید، جزو دست اندرکاران بود و یا حداقل اثری از مخالفت او در اجرای این
سیاستها نیست. قدرت بخشش شما، بدون اینکه کسی به خاطر اعمال (در بهترین حالت)
آسیب زنندهاش (از جنایت و فجایع دیگر میگذرم) از شما عذرخواهی کرده باشد، ستودنی
است، اما ببخشید که باید بگویم، در عرصه سیاست کمی به حماقت طعنه میزند. چنین
بخششی تنها راه را برای گریز از مسئولیت و فراموشی و امکان تکرار این فجایع باز میگذارد.
ما تنها
قربانیان بدون عاملیت نیستیم. تصویری که شما از خودت و نسل خودتان ارائه میدهید
چنین تصویری است. چنین انسانهایی فقط قابل ترحم هستند. برای ایجاد یک گفتمان ما
به انسانهایی نیاز داریم که قدرت ایجاد و سازندگی و عبور از دیوارهای تنگ سیاست
رسمی را داشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر