توده های گرسنه ی نان و تشنه آزادی و برابری،
خیابانها را زیر گامهای خویش لرزانده و رژیم اسلامی را در کوچه های بن بست تاریخ
به تله انداخته اند. کشتی اقتصاد را آقایان به گل نشانده اند و آقازاده هایشان
مشغول خالی کردن جیب و سفره مردم هستند و آینده
خود ونوادگانشان را فراسوی مرزها بناگذارده اند. برای بررسی اوضاع کنونی با
ثریا شهابی از فعالین سیاسی مارکسیست و مدافع حقوق زنان به گفتگو مینشینیم.
رهائی زن: ده روزی که ایران را لرزاند و سران رژیم اسلامی را ترساند، چگونه توصیف
میکنید؟
ثریا شهابی: ده روزی که به قول شما ایران را لرزاند را اگر بشود در یک جمله توصیف کرد، آن
جمله این است که دشمنان واقعی نظام، اپوزیسیون واقعی نظام که ما کمونیستها همیشه
گفتیم اپوزیسیون طبقاتی اش است. محرومین، بخشی از طبقه کارگر به میدان آمده اند،
شورش گرسنگان است، فریاد و انفجار اعتراض میلیونها نفری است که با چشم خود می
بینند که بانی و منشأ فقر و نداری و اعتیاد و تن فروشی و کلیه فروشی شان، این
حاکمیت تا دندان مسلح، فاسد، استثمارگر، مذهبی، ضد زن و وحشی است. این تقابل طبقه
ای است که بیش از هر چیزی، بیشتر از هر بخشی از جامعه، از حاکمیت اسلامی رنج می
برد. استثمار می شود، به فقر و فلاکت و خانه خرابی و کلیه فروشی و تن فروشی و
اعتیاد کشیده می شود. صف به میدان آمدن گرسنگان بود، صف به میدان آمدن محرومین
بود، صف اعلام جنگ دشمن طبقاتی حاکمیت است. محرومین و گرسنگان جامعه ایران، به
تمامیت جمهوری اسلامی اعلام جنگ دادند. از مقام معظم رهبری، تا روحانی، تا مساجد،
تا تکیه تا بسیج، تا سپاه و به همه اینها.
و این گویاترین توصیفی است که اگر بشود کرد که
همه دارند در موردش صحبت می کنند. اینقدر عیان است که هیچ کس نمی تواند بگوید که
پشت این، تحریک عربستان است یا تحریک آمریکاست یا تحرک قومی است یا تحرکی است برای
اینکه موسوی، جای احمدی نژاد را بگیرد و یا برای " رأی من کو؟" است و یا
برای دموکراسی است. برای نان ، آزادی و رفاه است. و این واقعیتی است که هیچ کس نمی
تواند آن را بپوشاند، هیچ کس نمی تواند آن را انکار بکند.
رهائی زن: عبور مردم معترض از دو جناح حکومت اسلامی، رشته های عوامفریبی آقایان را پنبه
کرده است. بنظر شما این وضعیت بر روی سرمایه گذاری خارجی در ایران که مایه حیات
نظام سرمایداری است، چه تاثیری خواهد گذاشت؟
ثریا شهابی: تأثیری که روی سرمایه گذاری های خارج دارد بی تردید آنها رو بخاطر بی ثباتی
سیاسی محافظه کارتر خواهد کرد. علاوه بر ثباتی قبلی که ناشی از کل تحولات منطقه و
خود وضعیت جمهوری اسلامی بود، این وضعیت سرمایه گذاری ها رو قطعا محافظه کارتر
خواهد کرد منتها از این سوال من می خواهم برگردم به اینکه اگر این اتفاق هم نمی افتاد، جمهوری
اسلامی راه رشد سرمایه دارانه ندارد.شکوفایی اقتصادی با جمهوری اسلامی و با سرمایه
داری الآن در ایران اصلا خوانایی ندارد. نه فقط بخاطر وضعیت اقتصادی، به علاوه به
خاطر اینکه طبقه کارگر و یک جامعه ده ها میلیون خانواده کارگری داریم که متوقع،
انقلاب کرده است. ظاهرا حکومت مستضعفان امده بود که حق شان را بدهد و امروز علیه
این حکوت مستضعفان شوریده است.حقش را می خواهد، این کارگر را نمی شود برگرداند و
تبدیل کرد به کارگری که توی حکومت شاه بود و ساکت بود، ساکت و برده وار کار می
کرد، همچنین اتفاقی نمی افتد. برای ایران که اساسا سرمایه داریش متکی است به کار
ارزان و شکوفایی اقتصادی، وقتی می تواند معنی داشته باشد که این کار ارزان، کارگر
ساکت وجود داشته باشد. که بشود استثمار بی حد و حصر ازش کرد، اینچنین اتفاقی نمی
افتد.
سرمایه گذاری های خارجی الآن، حتما بخاطر این
وضعیت بی ثباتی موجود در ایران محافظه کارتر می شوند ولی اگر اعتماد به نفس هم
داشته باشند و باز هم می آمدند و سرمایه گذاری می کردند بعید است که بخاطر وضعیتی
که در منطقه خاورمیانه و ناامنی موجود در آن و با وضعیتی که خود سرمایه هم در غرب
دارد، بحران دارد، توی خود آمریکا مشکل دارد توی اروپا مشکل دارد، خودش راه رشد
ندارد. نمی تواند مبشر رشد برای بقیه کشورهایی باشد که قرار است با سرمایه اینها
نجات پیدا کنند. در نتیجه این اقتصاد ایران راه رشد سرمایه داری ندارد و جمهوری
اسلامی راه برون رفت از این وضعیت اقتصادی را ندارد و این شورش گرسنگان، فقط
فروپاشی جمهوری اسلامی، فروپاشی از بی پاسخی به اقتصادش را دارد توأم می کند با
تعرض سیاسی طبقه ای که پاسخ اقتصادی دارد.
به هر حال برگردم به سوال شما، سرمایه گذاری های
خارجی حتما مشکل پیدا خواهند کرد. منتها، بیشتر از اینها، خود وضعیت اقتصادی جامعه
است که بی جوابی سرمایه داری، توی وضعیت امروز ایران و جواب داشتن اقتصاد
سوسیالیستی هست که جنبش سیاسی اش، گوشه ای از قدرتش را، منتها نه همه قدرتش را به
میدان آورده است.
رهائی زن: میدانیم که فقر و فلاکتی که حکومت اسلامی به مردم تحمیل کرده دلیل اصلی خیزش
مردم استکه به هزارو یک دلیل منجر به تظاهرات برای نفی کلیت رژیم اسلامی شده است.
آیا رژیم برای حفظ خود هم که شده، قادر است به نیازهای مردم معترض پاسخ مثبت گوید؟
ثریا شهابی: به نظرم جمهوری اسلامی قادر نیست به کمترین خواست معترضین جواب بدهد، حتما
سیاست سرکوب و شل کردن سر کیسه را پیش می برد. منتها جمهوری اسلامی قادر نیست به
کمترین خواست اکثریت مردم ایران، خواست اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شان جواب
بدهد. و این جنگ آخرش هست که رودرروی مدعیان واقعی اش، همان صف به اصطلاح محرومین
و مستضعفانی که بیش از سه دهه عوام فریبی کرد که برای مستضعفین دارد حاکمیت می
کند، ایستاده و به جنگ شان آمده است. راه حل ندارد، حتما عقب نشینی می کند. سعی می
کند که با فریب، با سرکوب، با کمی شل کردن سر کیسه، کمی عمر طولانی تری برای خودش
بخرد. منتها نتیجه و راه حل ندارد. به هر درجه که به خواست معترضین تن بدهد، یک
قدم جنبش اعتراضی جلوتر میاید و این را میداند. در نتیجه، تاکتیکی هم شده، تلاش می
کند که عقب نشینی نکند. بلکه با سرکوب و با حربه هایی از قبیل اینکه، دشمن خارجی
هست و اگه عربستان سعودی نانی توی سفره اش بیندازد و یک عملیات نظامی ایذایی بکند،
شانسی پیدا می کند که از پاسخ دادن به نیازهای معترضین سر باز بزند. ولی جوابی
برای این اعتراض ندارد. این اعتراضی نیست برای صندوقهای رأی و برای اینکه موسوی و
یا کروبی جای احمدی نژاد بنشینند و یا آقای خاتمی بیاید که آقا اعتراض داریم چون
می بایست ایشان را از حصر در بیاورید. یا می خواهیم رفراندوم بکنیم یا صندوق رأی
بگذارید. این اعتراض رودرروی محرومینی است که مطالبات آنها خوانایی با جمهوری
اسلامی ندارد و مطالباتشان وقتی متحقق می شود که جمهوری اسلامی سرنگون شده باشد.
رهائی زن: آینده این جنبش اعتراضی را چگونه میبینید؟
ثریا
شهابی: آینده این جنبش، سرشار از امید و آرزو، نه فقط برای ایران، بلکه برای
کل جهان است. دریچه ای است که می شود در آن یک انقلاب سوسیالیستی دید که کل ورق را
در جهان برمی گرداند. نه تنها ایران و نه تنها خاورمیانه، این منجلابی که در سراسر
جهان حاکم است را برمی گرداند و می تواند روند انقلابات سوسیالیستی در همه جا شروعش از ایران باشد. این امیدها، امیدهای
واقعی هست که می شود از این جنبش داشت اگر که پیشروی بکند اگر که متکی بشود به
ابزار اعمال اراده خودش، ابزار اعمال قدرت خودش از پایین، شوراها و کمیته هایش را در
محل کار بخصوص و محل زندگی بسازد و به میدان بیاید و تمام قد به میدان بیاید و
دشمن را به عقب بزند و به شکست نهایی اش بکشاند و پیروز بشود. این می تواند شروع
یک انقلاب سوسیالیستی در ایران باشد. شروع انقلاب سوسیالیستی که کل چهره جهان را
می تواند عوض بکند. ایران می تواند توی صحنه جغرافیای جهان بیاید. این بار نه
بخاطر اسلام سیاسی و به اصطلاح دعوای تروریزم دولتی و یا ترویزم اسلامی، بلکه به عنوان
اولین شیپور به صدا در آمده انقلابات سوسیالیستی در سراسر جهان.
این امید واقعی است، این امید را محرومینی که
امروز به میدان آمده اند که شورش شان، شورش کور نیست. حقشان را از طبقه ای می خواهند
و می گویند که خرج سفره من را بریدی و خرج تبلیغات نظامی و حفظ نظام خودت می کنی.
داری عمیلیات میلیتاریستی می کنی توی
منطقه و خرج دم و دستگاه بساط ارزشهای اسلامی و مسجد و فیضیه و قم می کنی، و این
با این ادعا به میدان آمده و سهمش را می خواهد. رفاه می خواهد، آزادی می خواهد و
نان می خواهد . این جنبش، جنبش طبقه کارگر اسست بخشی از جنبش طبقه کارگر است .
بخشی از ان به میدان آمده است و آن هم مستقیما طبقه حاکم و نماینده طبقه حاکم بر قدرت
را نشانه گرفته است.
اگر به پیروزی برسد سوسیالیسم به پیروزی رسیده
است. اما از جنبه دیگر، نقاط ضعف این جنبش این است که این جنبش خود به خودی است بی
رهبر است. هنوز سازمان ندارد وهنوز بخشهای مهمی مثل کارگران در محیطهای کار هنوز
ساکت اند، هنوز آنطور که باید نپیوستند متشکل و متحد نشده اند. و وقتی که رهبری
ندارد برایش رهبر می تراشند، سعی می کنند که رهبر بتراشند. سعی می کنند که به
انزوایش بکشانند، سعی می کنند که امیدشان را به استیصال تبدیل بکنند و شورش
امیدوار کننده محرومین ، اگر به استیصال کشیده بشود، می تواند فجایع انسانی بسیار
بزرگی به بار بیاورد. این جنبش را می توانند به شکست بکشانند. شکستش بی تردید آسان
نیست. یکی از سناریوهایی که یک عده ای به این جنبش می بندند سناریو سوریه ای شدن
است و رکن سناریوی سوریه ای شدن در خود حاکمیت جمهوری اسلامی و باندهای مختلفش
است. از احمدی نژاد و شریعتمداری تا سپاه و و بسیج و تا مراجع تقلید، هر کدام می
توانند منشأ فروپاشی جامعه ایران در شکست این جنبش بشوند. و یا از میدان به در شدن
بخش امیدوار و بخش مدعی، که این حرکت را شکل داده و این حرکت را سازمان داده است
منزوی شدن این حرکت ، و به میدان آمدن دستجات حاشیه ای و قومی ، مثل مجاهد و میداندار
شدن آنها، وقتی که این جنبش فروکش بکند. اینها نقطه ضعف هایی هست که جای نگرانی
هایی هست که بطور واقعی وجود دارد.
آینده اش چه می تواند باشد آینده خوشبینانه اش،
سرآغاز انقلابات سوسیایستی است و آینده بدبینانه اش این است که در فقدان پیشروی و
در فقدان متشکل شدن و متحد شدن و به میدان آمدن اش در محیط های کار و زندگی، بخصوص
محیط های کار کارگری و بخصوص با فقدان تحرکات کارگری که بتواند نقش رهبری و هدایت کننده این اعتراضات
را داشته باشد. می تواند سرکوب بشود، می تواند منزوی بشود، می تواند به بیراهه کشیده بشود و می
تواند برایش به دنبال آلترناتیوهای گمراه کننده و آلترناتیوهای مخربی در صف دشمنان
باشد. یک کودتایی توسط یک ارتشی، از یک جایی که بیایند لباس سپاه را عوض بکنند و
اختناق مطلقی را حاکم بکنند و خون به جامعه ایران بپاشند و بتوانند سرکوبش بکنند و
بگویند که این تمام شد و نظام تغییر کرد. شکوفایی اقتصادی و جواب اقتصادی ندارد
ولی سرکوب ساسی و به انزوا کشیدنش یک خطر است یک خطر واقعی است که بخش اعظم کسانی
که از این جنبش دارند حمایت می کنند، در عین حال کمبودهایشان را می بینند و دارند
تلاش می کنند که این کمبودها را برطرف بکنند. تا جایی که به الآن برمی گردد تا الآن
خوب پیشروی کرده، حاکمیت را آنقدر عقب زده، که همه ظاهرا توافق دارند که مردم حق
دارند و ظاهرا بهانه کردند که بر سر شیوه
اعتراض مساله داریم و این خودش، تسلیم شدن به خواستهای محرومین هست تسلیم شدن به
توقعات محرومین هست.
به هر حال کوتاه کرده باشم، آینده اش بستگی دارد
به پیشروی جنبش کمونیستی، به جنبش سوسیالیستی، و کلا به بخش کارگران کمونیست، که
بتوانند در موقعیت رهبری اعتراضات محرومین و شورش گرسنگان قرار بگیرند. بتوانند
نیروی طبقه کارگر را به میدان بیاورند. بتوانند نیروی طبقه کارگر را در محل های
کار، در محل های زندگی به میدان بیاورند و
جنبش شان را مستحکم بکنند و قدرتمندتر به میدان بیاورند تا نه مورد سوءاستفاده کسی
قرار بگیرد و نه بتوانند که، به انحرافش بکشانند و نه بتوانند به شکستش بکشانند.
به هر حال من به آن رگه خوشبینانه تعلق دارم که امید اینکه این حرکت بتواند در
ادامه اش تبدیل بشود به یک جنبش سوسیالیستی عظیمی، که بورژوازی ایران را به زیر
بکشد و بتواند سر آغاز انقلابات سوسیالیستی
درسراسر جهان باشد. این یک امید واقع بینانه است اگر نیروها و کمونیسم طبقه
کارگر بتواند آن نقش تاریخی خودش را ایفا بکند یکبار شاید در یک قرن، اینچنین
اتفاقی بیفتد و می تواند چهره ایران و چهره جهان را تغییر بدهد. به هر حال آینده
خیلی خوشبینانه و امیدوار کننده ای دارد و درعین حال کمبودها و ضعفهای نگران کننده
ای هم دارد.
با سپاس از کامیل همتی برای پیاده کردن متن این
مصاحبه تلویزیونی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر