۱۳۹۶ بهمن ۱۱, چهارشنبه

جای تربیت جنسی در مدارس ابتدایی ایران خالی است! - شهلا رضائی



علی در گوشه ای ایستاده و به گریه و التماس های دوستش که ناظم مدرسه او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد نگاه می کند و به حال او زار می زند، اما او نمی داند ناظم مدرسه با او چه می کند به خیال خود این هم جزء یکی از تنبیهات آقای ناظم است!. 
فاطمه دختری که مورد آزار جنسی برادر خود قرار گرفته با تشویق همکلاسی ها و دوستانش بالاخره به مشاور اعتماد می کند و از اوکمک می خواهد، مشاور مدرسه برای حمایت از او خانوداه را به مدرسه فرا می خواند و از آن ها می خواهد که حمایت و توجه بیشتری به او داشته باشند. اما بعد از چندی از طرف حراست آموزش و پرورش مورد مواخذه قرار می گرد و فاطمه نیز بی سر و صدا به مدرسه ی دیگری منتقل می گردد.
نرگس دختری که 2 سال تمام مورد تجاوز پدر خود قرار گرفته است بعد از مدت ها کلنجار رفتن با ترس هایش بالاخره شهامت آن را پیدا می کند که مشکلش را با مشاورش درمیان بگذارد. مشاور از مادر کمک می خواهد تا دخترش را به منزل خودش ببرد و با تاکید اینکه مراقب دخترش باشد. اما بعد از چندی نرگس بخت برگشته از طرف شوهر مادر مورد آزار و و اذیت جنسی قرا رمی گیردو مادر برای حفظ زندگی خود از پدر می خواهد که پرونده های او را از مدرسه بگیرد.
مشاور برای حمایت از نرگس نزد حراست منطقه می رود و مشکل را با او درمیان می گذارد و از آن ها می خواهد که پرونده را به پدر ندهند و برای او کار می کنند، حراست پاسخ می دهد فرزند مال پدر است و بخشنامه آمده است که فقط پدر می تواند پرونده فرزندش را از مدرسه بگیرد!.
سالانه ما شاهد مسایل اینجنینی هستیم و لزوم آموزش مسایل جنسی در مدار از سوی کارشناسان مختلف تاکید می شود و ناامنی فضای غیراخلاقی برای دانش آموزان و کودکان رقم می خورد، درحالیکه کودکان قربانی، از ابتدایی ترین آموزش های لازم پیرامون حفظ حریم خصوصی خود برخوردار نیستند.
از سوی دیگر مقامات مسئول درمواردی اینچنینی به جای روشنگری و حمایت از قربانیان یا تحت فشار قرار دادن والدین آن ها برای جلوگیری از آگاهی رسانی تمامی تلاش خود را می کنند. متاسفانه ما، در جامعه ی معلمان هم افرادی را می بینیم که با این آموش ها مخالفت می کنند و معتقدیند که آموزش جنسی باید هنگام ازدواج صورت گیرد که با کمال تاسف آنان هم بخاطر عدم آگاهی تفاوتی را بین تربیت جنسی و آموزش جنسی قائل نیستند.
تحقیقی در سال 80 انجام شد که در آن گفته شده بود20% از دانش آموزان و در برخی مدارس 60% از آن در جریان رابطه جنسی مخالف با یک یا چند نفر قرار می گیرند.
آمار جدید و رسمی تری هم از تجربه رابطه جنسی دانش آموزان وجود دارد که در سال 1364 مرکز پژوهش های مجلس در اقدام بی سابقه گزارش درباره مسائل جنسی در ایران با نام ازدواج موقت و تاثیر آن بر تعدیل روابط نامشروع جنسی منتشر کرد!.
براساس تحقیق دیگری بر روی 141 هزار و 555 دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه درسال تحصیلی 87/86 اعلام کرد که 105 هزارو 46 نفر دانش آموز یعنی نزدیک به 75% دارای رابطه غیرمجاز با جنس مخالف است و کارشناسان نسبت به پایین آمدن سن ابتلا به ویروس ایدز و هپاتیت دراثر رابطه جنسی ابزار نگرانی کرده اند.
درحالیکه با این معضلات در جامعه مواجه هستیم، خامنه ای رهبر انقلاب می گوید آموزش و تربیت جنسی براساس قانون 2030 (اهداف دستور کار مبانی توسعه پایدار یونسکو براساس یکپارچگی کشورها در آموزش با اهداف برابری جنسیتی، فراگیر بودن آموزش و رایگان بودن آموزش و...) موجب دگرگونی های زیادی در کشور می گردد از جمله حذف کلیشه های جنسیتی و ارائه آموزش های جنسی به کودکان موجب حذف برخی مفاهیم قرآنی و ارزش می گردد. او می گوید: استفاده ابزاری از معلمان برای آموزش تربیت جنسی به دانش آموزان با هدف پیگیری از اعتیاد و ایدز نوعی به سخره گرفتن مقام و شأن معلم و تنزل جایگاه والای امور تربیت نسلی سالم و صالح و اسلامی است.
مسئول دیگری می گوید برانگیختن احساسات جنسی در کودکان ونوجوانان خیانت با پایمال کردن حقوق جنسی، تقوای جنسی و حیای کودکان و نوجوانان است و این رد شدن از خطوط قرمز آموزش های مناسب اسلامی در مسایل تربیتی کودک مسلمان است.
درگیرودار چنین سخنانی هستیم که سعیدطوسی قاری قرآن بیت رهبری که مدعی تربیت کودکان و نوجوانان براساس آموزه های دینی است به 10 تا 19 نفر از شاگردانش را مورد آزار و اذیت جنسی قرار می دهد و با جرم فسا و فحشا و تحریک نوجوانان راهی دادگاه می گردد که با دوستی با رهبر جمهوری اسلامی تبرئه می گردد.
در همین کشور ناب اسلامی رئیس بهزیستی می گوید 98% از کودکان کار مورد آزارجنسی قرار گرفته اند.
آمار رسمی و دولتی ایران حاکی از این است که سالانه 10 هزار دختر و پسر زیر سن 15 سالگی توسط خانوده هایشان وادار به ازدواج می شوند که شمار واقعی این کودکان در حقیقت بالتر از این آمار است. که علاوه بر مشکلات اقتصادی عدم حمایت دولت و ... یکی از علل های عمده آن بخصوص در دختران کنترل مسایل جنسی آن ها به این شیوه است.
ضعف آموزش های جنسی کودکان و نوجوانان و فقدان مرجعی قابل اعتماد برای پاسخگویی به سوال آنان و همچنین عدم آموزش والدین و دین گریزی و عدم حمایت دولت در زمینه های آموزش به کودکان در مدارس باعث بروز رفتارهای نابهنجار جسنی گردید و در نهایت به وقوع جرم ختم خواهد شد. که قتل ستایش ها و آتنا یکی نمونه بارز آن است.




نسخه پی دی اف





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر