دومین سالروز کشته شدن مهسا )ژینا( امینی فرا رسیده است. دختر ۲۲ ساله اهل سقز که بعنوان مسافر به تهران آمده بود، عصر روز سهشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی ایستگاه متروی شهید حقانی توسط گشت ارشاد جمهوری اسلامی به دلیل رعایت نکردن "حجاب اجباری" بازداشت شد و در روز ۲۵ شهریور کشته شد. این رویداد مهم در تاریخ مبارزات ایران به نماد اعتراضات گستردهای تبدیل شد که خواهان تغییرات بنیادی در ایران بود. تغییراتی که حول محور آزادی، برابری، و احترام به حقوق بشر است. اکنون، با گذشت دو سال از این واقعه، خواست آزادی برای ایران همچنان به عنوان یک شعار کلیدی در اعتراضات و جنبشهای اجتماعی مطرح است.
بیش از چهار دهه است که مردم ایران تحت ظلم و
ستم حکومتی مبتنی بر استبداد دینی جمهوری اسلامی زندگی میکنند؛ نظامی که پس از روی
کار آمدن از سال ۱۳۵۷ با وعدههایی
چون عدالت، آزادی و استقلال به قدرت رسید اما به تدریج به سیستمی بدل شد که سرکوب
آزادیهای فردی و اجتماعی، تبعیضهای گسترده، جنایت و فساد دولتی از ویژگیهای
بارز آن شد. اکنون، پس از سالها تجربهی محدودیتهای سختگیرانه و سرکوبهای سیاسی
و اجتماعی و فردی، بسیاری از ایرانیان خواستار پایان دادن به استبداد دینی و
بازگشت به حکومتی هستند که به آزادی، حقوق بشر، و خواست عمومی احترام بگذارد. آزادی،
خواستهای بنیادین مردم ایران است در تمامی جنبههای زندگی. از آزادی بیان و اندیشه
گرفته تا آزادی زنان در انتخاب نوع پوشش و حضور در اجتماع که به شکلی گسترده در
جامعه ایرانی ریشه دوانده است. اعتراضات پس از قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی نشان
داد که مردم ایران از همه نسلها ، از تمام طبقات مختلف اجتماعی و از مناطق مختلف
کشور، همگی به دنبال آزادی هستند؛ آزادی از سرکوب، آزادی از تبعیض، و آزادی از ظلم
و خشونت استبداد دینی. یکی از اساسیترین ویژگیهای جمهوری اسلامی، تلفیق دین و سیاست
است که به استبداد دینی منجر شده است. در این سیستم، قوانین مذهبی و احکام شرعی به
عنوان معیارهایی برای تعیین قوانین اجتماعی و سیاسی کشور به کار گرفته میشوند. این
ترکیب قدرت دینی با دولت، منجر به محدودیت شدید آزادیهای فردی شده است؛ از جمله
آزادی بیان، آزادی پوشش، آزادی بیان و اندیشه و حتی آزادی انتخاب سبک زندگی است. تحمیل
حجاب اجباری و محدودیتهای گسترده علیه زنان یکی دیگر از ویژگی های بارز استبداد دینی در نظام جمهوری اسلامی است.
زنان در ایران نه تنها از حق انتخاب پوشش خود محرومند، بلکه در بسیاری از زمینههای
اجتماعی و اقتصادی نیز با تبعیضهای ساختاری هم مواجه هستند. مبارزه برای حق
انتخاب پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، آزادی زنان به یکی از اصلیترین محورهای
جنبش اعتراضی در ایران تبدیل شد. زنان ایران با شجاعت بینظیر خود به خیابانها
آمدند، حجاب از سر برداشته و با سرکوبهای شدید مواجه شدند. آنها با شعار
"زن، زندگی، آزادی" نه تنها خواستار پایان دادن به قوانین محدودکننده
حجاب اجباری بودند، بلکه به دنبال تغییرات عمیقتر و گستردهتری در وضعیت اجتماعی
و حقوقی زنان بودند. زنان ایرانی در این مبارزه نشان دادند که دیگر حاضر نیستند به
عنوان شهروندان درجه دوم در جامعه زندگی کنند و برای حق انتخاب خود در تمامی جنبههای
زندگی تلاش میکنند.
نظام جمهوری اسلامی، دشمن سرسخت آزادی بیان است
چون با هر نوع انتقاد از دولت، نظام سیاسی و رهبران مذهبی اغلب به حبس، شکنجه و حتی
اعدام منجر میشود. رسانهها به شدت تحت کنترل این حکومت هستند و فضای مجازی نیز
با سانسور و فیلتر و تحت نظارت شدید هستند. بسیاری از روزنامهنگاران، نویسندگان و
فعالان سیاسی به دلیل اظهار نظرهای خود زندانی شده یا مجبور به ترک کشور شدهاند. جمهوری
اسلامی خود را به عنوان یک حکومت شیعه دوازدهامامی معرفی میکند و به همین جهت، تنوع اعتقادی و آزادی مذهب را به رسمیت نمیشناسد.
هرگونه انحراف از ایدئولوژی رسمی این حکومت سرکوبگر و ضد انسانی ، با برخورد شدید
مواجه میشود. پیروان سایر ادیان، به ویژه بهاییان، مسیحیان و سنیها با محدودیتهای
گستردهای در زمینههای فعالیتهای اجتماعی و حتی عبادی روبرو هستند. چیزی بنام آزادی
انتخاب دین و یا تغییر مذهب در این نظام وجود ندارد و ارتداد به عنوان یک جرم تلقی
میشود.
نظام جمهوری اسلامی بر پایه نهادهای غیرانتخابی
مانند ولی فقیه و شورای نگهبان بنا شده است که بخش عمدهای از قدرت سیاسی را در
دست دارند و به طور مستقیم بر سرنوشت کشور و مردم تأثیر میگذارند. این نهادها،
بدون پاسخگویی به مردم، قوانین و سیاستهای کلان کشور را تعیین میکنند و انتخابات
در جمهوری اسلامی محدود به گزینش از میان نامزدهای تایید شده توسط نهادهای حاکم بویژه
رهبری است . یعنی مردم عملاً از حق انتخاب آزاد محروم هستند. علاوه بر این، فساد و
جنایات گسترده ی این حکومت به یکی از عمده
ترین معضلات در کشور تبدیل شده است. نهادهای قدرتمندی مانند سپاه پاسداران و بنیادهای مذهبی که تحت
نظارت مستقیم رهبری قرار دارند، بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در دست گرفته اند و از
ارائه هرگونه شفافیت و پاسخگویی نیز مصون
هستند. خوشبختانه در سالهای اخیر، اعتراضات مردمی علیه نظام جمهوری اسلامی شدت
گرفته است. مردم به شدت از سرکوب های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به ستوه آمده اند و یکصدا خواستار تغییرات بنیادی هستند. کشته شدن
مهسا (ژینا) امینی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که مردم ایران به دنبال
حکومتی هستند که به حقوق بشر احترام بگذارد و از دخالت دین در سیاست دست بردارد.
اگرچه مبارزات مردم ایران در دهههای گذشته
بارها با سرکوب مواجه شده است اما شعله آزادیخواهی همچنان در دلها روشن مانده
است. خواست مردم ایران برای آزادی بیان، آزادی انتخاب، و احترام به کرامت انسانی
همچنان زنده است. جوانان، زنان، و طبقات مختلف اجتماعی اکنون بیش از هر زمان دیگری
به این باور رسیدهاند که برای دستیابی به آزادی واقعی باید نظام استبدادی و دینی
جمهوری اسلامی نیست و نابود گردد. آزادی برای مردم ایران به معنای پایان دادن به یک
استبداد دینی و برقراری یک حکومت دموکراتیک ، مبتنی بر حقوق بشر و بازگشت به اصول
عدالت و برابری است. مردم ایران، با وجود سالها سرکوب و محدودیت، همچنان با ارادهای
قوی و امید به آیندهای روشن به مبارزه خود ادامه میدهند. آنان خواستار حکومتی
هستند که نه تنها به آزادیهای فردی و اجتماعی احترام بگذارد، بلکه به فساد و
جنایات پایان دهد و عدالت را برای همه اقشار جامعه به ارمغان آورد.
به امید آزادی ایران
مریم مرادی
ماهنامه شماره یکصد و بیست و سوم رهائی زن
اعتراض به حکم اعدام شریفه محمدی