شزاره رضایی
کودکانی که با کیفهایی از گونی برنج و دستانی کوچک اما پرامید، از سنگلاخ و رودخانه گذشتند تا پشت نیمکتهای کلاس بنشینند. اما پشت درهای مدرسه متوقف شدند؛ نه به جرم خطایی، که تنها به جرم نداشتن شناسنامه.
وزارت «آموزش و پرورش» در همان روز نخست به آنان نشان داد که نامش فریب است. نه آموزش در کار بود و نه پرورش؛ تنها یک چیز به کودکان محروم آموخته شد: درس تبعیض، تحقیر و آپارتاید سیستماتیک.
کودکانی که یک بار در زندگی روزمرهشان از شادی، امنیت، تغذیه و رفاه محروم شده بودند، بار دیگر در مدرسه از حق مسلم تحصیل رانده شدند.
اما این تبعیض و آپارتاید، فقط کودکان بیشناسنامهی بلوچستان را هدف نگرفته است.
کودکان مهاجر افغانستانی و خانوادههایشان سالهاست که در ایران با پوست و گوشتشان این تبعیض را تجربه کردهاند.
به بهانههای واهی و به جرم اتباع خارجی بودن یا مشکلات اقامتی داشتن، از مدرسه رانده شدهاند. آنها گاهی حتی اگر هفتخان رستم را میگذرانْدند و موفق به ورود به کلاسها میشدند، با نگاههای تحقیرآمیز و تبعیضآلود برخی والدین کودکان ایرانی مواجه میشدند.
نگاهی که حتی به کودکانی که در همین خاک به دنیا آمدهاند، اما ”اتباع افغانستانی“ خطاب میشوند، از همان آغاز مدرسه حس بیگانه و غیرخودی بودن را تزریق میکرد.
این نه تنها نقض حق آموزش، بلکه تخریب کرامت انسانی کودکان است؛ زخمی که تا پایان عمر در وجودشان باقی میماند.
این تنها محرومیت نیست؛ این جنایت علیه کودکی است. جنایتی که هیچ مرجع، هیچ دولت و هیچ قدرتی حق ندارد مرتکب شود. تحصیل لطف نیست که ببخشند؛ حق است که باید به رسمیت شناخته شود. و هیچ مرجع و هیچ قدرتی حق ندارد این حق را انکار کند. وقتی نهادی حکومتی و حتی بخشی از جامعه در این تبعیضها شریک میشود، خود به ابزار سرکوب و بازتولید نابرابری بدل میگردد.
در برابر چنین جنایتی، وظیفهی معلمان شریف، خانوادههای کارگری و تمام فعالان حقوق کودک است که سکوت نکنند.
هیچ معلمی نمیتواند خود را آموزگار بداند و یا فعال حقوق کودکان، اگر در برابر این آپارتاید آموزشی بیتفاوت بماند.
معلمان وظیفه دارند نه تنها در کلاس درس، بلکه در برابر جامعه و حکومت، علیه هر نوع تبعیض ، چه علیه کودک بیشناسنامه در بلوچستان، چه علیه کودک مهاجر افغانستانی بایستند.
شناسنامه نداشتن جرم نیست؛ اما محروم کردن کودکان از تحصیل جنایت است.
و تا زمانی که حتی یک کودک از حق آموزش محروم بماند، سخن گفتن از عدالت، حق و مطالبات رادیکال چیزی جز پوچی نیست. زیرا همین کودکانِ راندهشده، همان آیندهسازان و مطالبهگران فردایند./
ماهنامه شماره یکصد و سی و سوم رهائی زن - سومین سالگرد مهسا - جنبش زن زندگی آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر