۱۳۹۴ فروردین ۱۹, چهارشنبه

از سوزاندن تا سوزانده شدن




روز پنجشنبه ۱۹ ماه مارس سال ۲۰۱۵ خبر سوزاندن دختر جوانی در منطقه ی شاه دوشمشیره شهر کابل دنیا را به هم ریخت. این حادثه دقیقا زمانی رخ داد که مردم افغانستان برای تجلیل از نوروز آمادگی های خاص خود را می گرفتند. ساعت ۱۶:۰۰ به وقت کابل دعانویسی پیر از زیارت شاه دوشمشیره با سر و صدا  بیرون می رود و از مردم مدد می جوید. آی مردم بشتابید که دختری قرآن را به آتش کشید. ای ملت این دختر فرانسوی است، این دختر جاسوس است. حالا چرا فرانسوی ؟ این موضوع بر می گردد به نشر کاریکاتور پیامبر اسلام  در مجله ی شارلی آبدو که در افغانستان با واکنش تندی از سوی مردم روبرو شد. در زندگی سنتی و مذهبی افغانستان  دیوار بلند تبعیض جنسیتی میان پیکر جامعه وجود دارد و جنس زن به چشم مردان بی ارزش و بی اهمیت است.

اکثر زنان افغان هیچ دستاورد اجتماعی و اقتصادی ندارند و همیشه به مردان محتاج اند اکثر زنان برای رسیدن به راه حل مناسب را مراجعه به افرادی که خود را عالم دین معرفی می کنند می دانند. روایات ها در مورد این حادثه مختلف است اما تعداد زیادی از مردم این حادثه را این گونه روایات می کنند: فرخنده نیز مشکلی داشته و برای تسکین روح و روان خود از دعانویس زيارت شاه دوشمشيره  دعا گرفته بود. روز گذشته هنگامی که فرخنده نزد مجاور رفته بود به وی گفته بود تعويذ " دعا" به دردم نخورد و تعويذ  را با شمع زيارت می سوزاند.
مجاور که خود از دسته ی تاجران دینی است و خود را با خدا اشتباه گرفته است و به نام دین برای مردمی که غرق در فقر و مشکلات اند و کوشش دارند به هر گونه یی که شده مشکل خود را حل کنند روی تکه کاغذی حروف و اعدادی را مینویسند که هیچ پایه ی علمی و دینی ندارد و به قیمت خون پدر خود به مردم قالب می کنند با دیدن این حرکت فرخنده شروع به فریاد زدن می کند که ای مردم این دختر قرآن را به آتش کشید. مردک پیر خیلی خوب مغزش برای بدنام کردن فرخنده دختر ۲۷ ساله کار کرد. تعدادی از اراذل و اوباش بیماران روانی و خشکه مذهب ها با شنیدن این حرف ها بدون اینکه از این تاجر دین مدرکی برای ثبوت حرفاش بخواهند مثل مور و ملخ به زیارت که با کاخ ریاست جمهوری افغانستان یک و نیم کیلومتر بیشتر فاصله نداشت هجوم آوردند.

ویدیو های لحاظات اول این ماجرا نشان می دهد فرخنده کاملا با حجاب است اما بسیار مضطرب و کوشش می کند حرف دعانویس را تکذیب کند اما کو گوش شنوا.مردم به ظاهر متدین ما هم بدون اینکه اطلاعات کافی راجع به این موضوع به دست بی آورند با خشم و نفرت بسیار برسر این دختر حمله کرده و فرخنده مظلوم را با نعره ی الله اکبر و الفاظ رکیکی که به این دختر نسبت می دادند به هر گونه ی که شد مردان وحشی صفت کابل نشین با حضور پلیس تکبیر گویا وی را از زیارت بیرون آوردند و شروع به حمله به این دختر کردند. مرد های که خود را مسلمان می دانند چرا به خود اجازه دادند تا به  بدن فرخنده دست بزنند و او را بی حجاب کنند ؟ مگر این کار خلاف دین اسلام نیست؟ مردانی که خود را خدا تصور کردند و تصمیم گرفتند این دختر را به جرم انجام نداده به سزای اعمالش برسانند. محکمه ی صحرایی تشکیل می شود و تصمیم می گیرند بی رحمانه بر این دختر حمله کنند و او را با بدترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم قرار دهند. تکبیر گویا هزاران مرد بر سر یک دختر حمله کرده و پلیس هم نقش بیننده را در این میان ایفا می کند. فرخنده با بدترین شکل با سنگ چوب و هر وسیله یی به دست نا انسان ها رسید مورد لت و کوب قرار دادند. تعدادی چنین از این دختر بی گناه عقده به دل گرفته بودند که با مشت و لگد به او ضربه وارد می کردند. " من بی گناهم  من قرآن را آتش نزدم" فرخنده در حالی که زیر دست و پاهای مرد ها له می شد و برای نجات جانش کمک می خواست هیچ کس صدایش را نشنید. چون همه در حال سر دادن نعره ی تکبیر و سر دادن شعار های گوناگون بودند.

خون از سر و صورت این دختر جاری بود و جسدش زیر دست و پای مدعیان دین بی جان شد. وحشیان انسان نما با مردن این دختر راضی نشدند. یک نفر تصمیم می گیرد با ماشین از روی جسد این دختر بگذرد و سپس جسدش را کشان کشان به زیر پل دریای کابل بردند و فرخنده را به آتش کشاندند. با سوزاندن فرخنده افرادی که در این جنایت دست داشتند آخرین پنجشنبه سوری سال را برای خود به راه انداختند و دور این آتش حلقه زده و لحاظات را به ثبت رساندند .نکته ی جالبش هم این است که هر کسی که از بالای پل به جسد در حال سوختن این دختر می رسید برای ابراز تنفر قسمتی از لباس خود را برای شعله ور بودن آتش اضافه می کرد وقتی به این حادثه فکر کردم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که مردم ما واقعا به کشتن و کشته شدن اعتیاد پیدا کرده اند به خصوص کشتن زن تحت عناوین مختلف.
واقعا وحشتناک است جامعه یی که تا این حد بیمار و بی ثبات باشد.  پلیس همچنان نظرات می کند و در ویدیو ها دیده شده تعدادی از ماموران پلیس در دست درازی به فرخنده سهم داشتند.  به نظر شما مقصر کیست ؟ سالهاست علما افرادی که خود را نماینده ی خدا می دانند بالای منبر رفته و مرد ها را به خشونت علیه زنان به گونه های تشویق می کنند. زمانیکه در سوم ماه حوت کتابفروشی بیهقی با قرانهایش را این مدافعان دین ، با گفتن الله اکبر به آتش کشاندند و یا در محراب مساجد بمب گذاشتند ، کجا بودند این مدفعان دین ؟اگر رویداد های روزانه ی افغانستان را ورق بزنیم به انواع و اقسام تجاوزهای جنسی به دختران و زنان در سنین مختلف که پدران و برادران و یا دیگر مردان جامعه کرده اند وحشتناک تر از سوختن چند تکه کاغذ است چه کسی آن مرد ها را اینگونه محاکمه نکرد ؟ به طور مثال اشاره می کنیم به حادثه ی چند روز پیش که دختری ۱۷ ساله در بغلان بارها توسط پدرش مورد تجاوز جنسی قرار گرفت یا خاطره که از پدر خود صاحب ۲ فرزند شد و امثال چنین مثال هایی فراوان است. چرا کسی مردهایی که باعث و بانی این حوادث شده اند را مورد لت و کوب قرار نداد؟اگر به داستان های بچه هایی که مورد آزار جنسیتی قرار می گیرند و به بچه بی ریش مشهورند توجه کنیم تازه می فهمیم چقدر در افغانستان فاجعه رخ می دهد آیا این کار مطابق دین اسلام است؟ اگر نیست چرا این مسلمان نماها  یک روز عاملین این پدیده ها  را مورد ضرب و شتم قرار نداد ؟بارها قرآن به گونه های مختلفی توسط گروه ها و  مردهای مختلی به آتش کشیده شد چرا برخوردی که با فرخنده صورت گرفت با آنها صورت نگرفت؟

ملا در مسجد به دختری ۵ ساله تجاوز می کند. در افغانستان ملا زن های نازا را باردار می کند. وکیل پارلمان تاکسی رانی را به قتل می رساند. مردی لب و بینی زن خود را می برد و دیگر دختر خود را به فروش می رساند اما مردم در مقابل چنین رخداد ها خاموش اند؟ این همه داد از تمدن می زنیم اما دریغ از زره یی فرهنگ و انسانیت. آیا برخورد این مردم نمایندگی از افکار گروههای تروریستی مانند طالبان و داعش و گروههای دیگر را نمی کند؟ سالهاست که برداشتم از برخورد مردم افغانستان این است که خودشان به گونه یی افکار افراطی دارند.عجب کشوری است که هنوز مثل قرن ها قبل دادگاه صحرایی تشکیل می شود بدون اینکه شواهد و مدارکی موجود باشد به وضوح به جهانیان ثابت شد  قانون اساسی در این کشور هیچ ارزشی ندارد و تنها روی کاغذ نوشته شده است حتی مجریان قانون در نقض قانون سهم بسزایی ایفا می کنند. با رویداد این حادثه در کابل که منطقه ی امن از نظر جامعه ی جهانی محسوب می شود و آن هم در نزدیک ترین فاصله به کاخ ریاست جمهوری بر دیگر به همه ثابت شد که هنوز فرهنگ مافیا و مردسالاری در میان مردم افغانستان بخصوص نسل جوان جایگاه خاص خود را دارد . باری دیگر هزاران مرد با اجرای محکمه ی صحرایی خواستند قدرت خود را به یک زن نشان دهند و به همه ثابت شد افغانستان یک کشور کاملا بی در و پیکر است. جای تاسف اینجاست که بیشترین هجوم کنندگان  از نسل جوان بودند و این خود یک زنگ خطر برای آینده ی افغانستان است . جوانانی که با جنگ به دنیا آمدند و با جنگ بزرگ شدند بدون استفاده از منطق فقط با شنیدن یک جمله از سوی مفسدترین قشر جامعه ی افغانستان " ملاها " چنین با عجولانه تصمیم به کشتن این دختر گرفتند. این نسل  با چنین افکاری چگونه می توانند آینده ی افغانستان را بسازند؟ این جا من دولت را مقصر می دانم ۱۳ سال میلیارد ها دولار از سوی جامعه ی جهانی در افغانستان سرازیر شد اما هیچ وقت روی  فرهنگ سازی و رشد اذهان مردم به خصوص جوانان سرمایه گذاری نشد. در این حال فامیل فرخنده به گفته ی پدرش به فرماندهی با حضور تلویزیون طلوع فرا خوانده می شودند و فرمانده به آنها می گوید در مصاحبه بگو دخترم مشکل روحی و روانی داشت. به گفته ی پدر فرخنده فرمانده به وی گفته است جنازه ی سوخته ی دخترت را از پزشکی قانونی بگیر و بی سرو صدا دفنش کن . امروز عصر تکنولوژی است حادثه ی فرخنده به سرعت در شبکه های اجتماعی بازتاب پیدا کرد  ویدیو ها به سرعت در دنیای مجازی منتشر شد و خشم همه ی مردم جهان را بر انگیخت. از طرفی هم باسواد های کشور با احساساتی ۲ آتشه مطالبی را پست می کنند که آدم از خجالت طرز فکر آنها آب می شود و از داشتن نعمت سواد بیزار حتی با سواد ها هم این موضوع را ریشه یابی نکردند. بله اینجا افغانستان است جایی که انسانی را بدون درک کردن و شناختن به همین راحتی به آتش می کشند. افراد سرشناسی چون " سیمین حسن زاده " معاون وزیر اطلاعات و فرهنگ پس از شنیدن این حرف پستی می زند که این پست باعث برکناری وی شد. «هیچ نیرویی در برابر ایمان راسخ مردم‌مان تاب مقاومت ندارد. با جان و دل از باورهای دینی‌مان پاسداری خواهیم نمود".

پیش از این، حشمت استانکزی، سخنگوی پلیس کابل نیز به دلیل اظهاراتش در مورد قتل فرخنده در صفحه فیسبوکش از کار برکنار شد. ۲ تن دیگر هم در این مورد ابراز نظر کردند که بسیار برایشان سنگین تمام شد. زلمی زابلی، رییس کمیسیون شکایات مجلس سنای افغانستان و همچنان یکی از علمای برجسته ی کابل ایاز نیازی، ملا امام مسجد وزیراکبر خان کابل باعث شدند تا مردم برای برکناری آنها دست به دادخواهی بزنند. کمتر از یک روز پس از رویداد چنین حادثه یی وزارت حج و اوقاف اعلام کرده است هیچ سندی وجود ندارد که این دختر قران را به آتش کشیده است مسولین این وزارت گفته اند کاغذی که فرخنده آتش زده بود در آن زبان دری نوشته شده است و ثابت شد دعانویس باری تحریک مردم از قرآن هایی که طی یک حادثه در گذشته سوخته بود و در آن زیارت نگهداری می شد برای بد نام  فرخنده استفاده کرد.  از طرفی هم یکی از علمای دین در مصاحبه ی خود می گوید: شریعت اسلام همان گونه که به ما امر می کند که از ارزش های اسلامی دفاع کنیم باید دلیل اثباتیه داشته باشیم تا اقدام به تطبیق جزا بکنیم. آیا به نظر شما کابل نشینان که محکمه ی صحرایی را برای فرخنده برپا کردند دلیل اثباتیه ی کافی در دست داشتند؟  پس در حال حاضر چه کسی می تواند تاوان این اشتباه را پس دهد ؟ چه کسی می تواند فرخنده را دوباره زنده کند؟ آیا افرادی که با جنون هرچه بیشتر به این دختر حمله کردند چه جوابی به وجدان خود خواهند داد. آیا کودکانی که در خیابان شاهد چنین صحنه هایی بودند چه درسی از این برخورد گرفتند؟ در جامعه یی که یک بیمار روانی توست افراد به ظاهر سالم اینگونه ظالمانه به قتل برسد تکلیف آینده ی آن کشور کاملا مشخص است.  فرخنده یک دختر کاملا معمولی به دور از زر و زور بود و اگر این حرف صحت نمی داشت کسی برای اثبات بی گناهی او نمی کوشید.جالب تر از آن هم که اول کابل نشینان فرخنده را می کشند و شب بعدش به رسم یادبودش برایاش در محل حادثه شمع روشن می کنند ای کاش بجای روشن کردن شمع دیروز نجاتش می دادند. جامعه ی مرد سالاری که زن را در سکوت و تاریکی مطلق فرو برده است و از آن یک کارگر رایگان و یک کنیز لال و دور از حقوق انسانی ساخته است. سالهاست فرهنگ خشونت علیه زنان در افغانستان بسیار مروج شده است من مطمین هستم اگر این کار را یک مرد انجام می داد به چنین سرنوشتی روبرو نمی شد. از سوی هم می شود از ابعاد دیگر به این موضوع نگاه کرد که به سیاست ها بر می گردد. سوال های در ذهنم مکرا تکرار می شود. چرا طی این سالها به جای اینکه قدرت علما در جامعه برای تصمیم گیری ها کم شود افزایش یافته است ؟ چرا با اینکه افغانستان از دید جامعه جهانی کشوری با موجودیت دموکراسی است دین و سیاست از هم جدا نمی شود؟ آیا از این پس زن ها در جامعه مصونیت دارند؟ آیا از آن همه مردی که در نماز جنازه ی فرخنده اشتراک کرده بودند در روز حادثه در مکان حادثه نبودند تا جان وی را نجات دهند ؟  این دومین سالی است که با فرا رسیدن فصل بهار و آغاز سال جدید مردم افغانستان این لحاظات را با غم و اندوه آغاز می کنند. درکشوریکه قانونش ناقص باشد وعدالت در آن مرده باشد .زبان گفتار تفنگ و قلدری باشد،تربیت واخلاق اجتماعی به سفر رفته، وجدانها بخواب سمور و روابط اجتماعی با پوند ودالر داد و ستد میشود ،مسلمانی وتکبیرگفتن به خود ستایی مود روز شده وحکم قضا و اجرای عدالت را اوباشان قلدران و زور گویان وحشیانه و ناشیانه صحرایی انجام می دهند عاقبتی بسیار تاریک دارد. فرخند بی گناه کشته شد و جنازه اش توسط زنان کابل به منزل ابدی اش انتقال داده شد. اما حال که بی گناهی وی ثابت شد چه فایده ؟ خیابان را به نامش زدند چه فایده ؟ برایش مراسم یاد بود برگزار می کنند چه فایده ؟
سال گذشته سردار احمد و فامیلش با رویداد حادثه یی عجیب از میان ما رفتند و امسال نیز قتل فرخنده حکایت همه ی خانه ها و تیتر برجسته ی روزنامه ها و اخبار شد.

سحر صامت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر