معلم بجای آموزش و تعلیم و تربیت
کودکان، باید در فکر قرضوقوله و قسطهایش باشد. معلم نگران اجاره خانهی سرماهش
است. دیگر نه بابا و نه معلم نان ندارند.
معلمان ۱۰ اسفند طی فراخوانی در بسیاری از شهرهای ایران دست به
اعتصابات گستردهای زدند. در این اعتصاب معلمان خواهان افزایش دستمزدهایشان بودند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، هزاران معلم ناراضی روز یکشنبه ۲۴ اسفندمجددا در شهرهای
شیراز، یزد، خرم آباد، کرمانشاه و شهرکرد مقابل استانداریها تجمع کردند.
این اولین بار نیست که معلمان دست به چنین اعتصابات گستردهای زدند.
در سال ۸۲ هم شماری از معلمان در تهران و شهرهای دیگر به مدت یکهفته اعتصاب کردند
و درسال ۸۶ قریب به ۱۰۰۰۰ معلم در سه روز متوالی در جلوی مجلس تجمع کردند تا دولت
را وادار به تصویب لایحه برابری حقوق و مزایای کارمندان دولت تحت فشار بگذارند. که
در ۲۳ اسفند ۸۶ با حمله نیروهای انتظامی بسوی معلمان حدود ۱۰۰۰ معلم دستگیر
شد که ۲۲ نفر از این معلمان به مجازاتهای سنگین زندان و تبعید مواجه شدند.
که سه تن از این معلمان رسول بداقی، محمد داوری و محمود باقری هنوز هم در زندان در
وضعیت بسیار غیرانسانی و بدی بسر می برند.
با وجود تمام کارشکنیها و عدم همکاری کانون صنفی معلمان برای
اطلاع رسانی و باتوجه به تمام محدودیتها، معلمان بصورت فراخوانهای مستقل هماهنگیها
و اعتصابات را در چندین شهر همزمان سازمان دادند که از نقاط قوت و قدرت این
اعتصابات است و با نگاهی به مطالبات و خواستههای مطرح شده در بیانیههای معلمان
نشان می دهد که معلمان برای افزایش حقوق و دستمزدشان اعتراض کرده اند ولی خواستهای
رادیکال در این مطالبات به چشم می خورد. آزادی همکاران زندانی، رفع کلیه قوانین
تبعیضآمیز علیه همکاران فرهنگی زن مانند حق عائله مندی، حق تحصیل رایگان برای
کلیه شهروندان و توقف خصوصیسازی مدارس از جمله آن است.
معلمان میگویند علیرغم اعتراضات گسترده در هفتههای گذشته،
دولت و مجلس هیچ اقدام موثری به منظور افزایش بودجه آموزش و پرورش و به طور مشخص
افزایش حقوق و دستمزدشان انجام ندادهاند. و به همین دلیل اینبار محل تجمعاتشان
را از مقابل ادارات آموزش و پرورش به مقابل استانداریها با هدف بهتر شنیده شدن مطالبات صنفیشان تغییر صورت گرفته است.
گویا مزدوران دولتی و رئیس جمهور دولت اعتدال برای دستگیری و شکنجه و
آزار واذیت معلمان به اندازه کافی نیروی دارد که سگان ولگردش را به جان آنها
بیاندازد ولی صدای مظلومیت هزاران معلم که در شرایط فلاکتبار از فقر و تبعیض رنج
میبرند، گوش شنوایی نیست و کسی را ندارد که به داد آنها برسد.
آیا دزدان نادان بیکفایت و مفتخور مجلسیها و آموزش وپرورش و وزراء
و ... که دستشان به فساد و چپاول ثروت طبقه محروم جامعه آلوده است مستحق
حقوق و دستمزدهای میلیونی هستند ولی یک معلم که برای ساختن فرزندان نسلهای آینده
لحظه ای شب و روز آرامش و آسایش ندارد و کارگری که هرلحظه جان و زندگیش در خطر
حوادث است و چرخ اقتصاد مملکت برروی دوشش می چرخد و در مشقت سختی بسر می برد مستحق
زندگی خوب و مرفه نیستند؟
باید از این اعتصابات معلمان به هر طریقی حمایت و پشتیابانی کرد .
اعتراضات معلمان نباید تنها به چند شهر ختم شود بلکه تمام شهرهای ایران باید با هم
همراه شوند. باید تمام معلمان از دورافتادهترین روستاها و مدارس کپرنشین به زندگی
فلاکتبارشان که حق بهترین زندگی را دارند به این اعتراضات بپیوندند. تمام دانش آموزان همراه خانوادهها و والدینشان باید معلمانشان
که تربیت کنندگان و زحمت کشان جامعه هستند تنها نگذارند و همراه و همدوششان باشند و
وظیفه ی تک تک ماست تا در تداوم و اطلاع رسانی برای همراه کردن معلمان در دیگر
شهرها بصورت سراسری در ایران آنان را یاری کنیم و صدای اعتراضشان را منعکس کرده و
پشتیبانشان باشیم تا دولتیان مزدور را به تن دادن به خواستهای به حق معلمان وادار
کنیم.
شراره رضائی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر