۱۳۹۸ شهریور ۵, سه‌شنبه

برای سپیده‌ی عزیزم

ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هفتاد و چهار




رهام یگانه

کره‌ی زمین پر از زالوهایی است که خواستِ قدرت خود را از دست می‌دهند، دنبال "موفقیت" و آسایش زندگی می‌روند، و از جنگ‌های حقیقی و بزرگ در هرجایی می‌گریزند. اما این شیوه‌ی سپیده نبود. برعکس، او جرأت این را داشت که برای نمایشِ‌های سطحیِ سیاست، بازیگری نکند. اگر نگاهی به شش ماه گذشته کنید به وضوح می‌بینید که او بر شرایط سختی چیره شد. به واقع سپیده آدم کارهای بزرگ است.

شیوه‌ی سپیده لنگیدن نبود، بلکه شتاب را بر حسب شرایط تشخیص می‌داد. منتظر نماند توسری‌خور سیستم شود! شاید بگویید دارم بزرگ‌نمایی می‌کنم، اما آن افرادی که با سپیده حتی یک‌بار رفت و آمد داشته‌اند، خوب می‌دانند که او به منفعت و مصلحت شخصی خودش اهمیت چندانی نمی‌داد و اهل حسابگری نبود. البته این ویژگی مانع تیزبینی‌اش در تشخیص خصلت‌های بنیادین اطرافیانش نمی‌شد. یک لحظه تصور نکنید می‌خواهم یک ابرانسانِ بی‌نقص برایتان تصویر کنم تا شما او را «تماشا» کنید! این‌را حقیقتاً از روی دلتنگی نوشتم اما خواه‌ناخواه نمی‌توانم ابعاد عملی و سیاسی این دلتنگی را نادیده بگیرم.
فقط یادتان نرود که چه از طرف حاکمیت، چه از طرف برخی از عوام و چه از طرف برخی‌از فعالان به اصطلاح چپ، #سپیده_قلیان را بارها لگدکوب کردند اما او همچنان ایستاده‌است. تلاش هم کردم این افراد را تا حدی افشا کنم و جوابشان را هم بدهم، اما مسئله این است که کسی اگر نمیخواهد آگاه شود و جانش تمایل به بندگی و لم دادن در ساحل امن دارد، استدلال و منطق دیگر جوابگو نیست.بزرگ شدن به پیر شدن سلول‌های بدن نیست. پیر شدن در تناقض با بزرگ شدن است. کهنگی یا تازگی را با تعداد روزهایی که زنده‌مانده‌ایم نمی‌شود سنجید.
اگر بتوانیم از همه‌ی حامیان طبقه‌کارگر و دستاوردهای اعتراضات کارگران، مثل چشمانمان محافظت کنیم و ادامه‌کاری را بدون داشتن توهم به میدان مبارزه طبقاتی تضمین کنیم، آینده را از آنِ خود خواهیم کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر