۱۴۰۳ خرداد ۱۰, پنجشنبه

از شادی سقوط جلاد تا جشن ساقط شدن نظام برده داری اسلامی





مردم شریف ایران با ابراز شادی از کوتاه شدن عمر جلاد و میرغضب نظام اسلامی 

خود را برای جشن فردای سقوط نظام برده داری و مافیائی اسلامی آماده میکنند.

 جشنی برای پایان دادن به حاکمیتهای خودکامه آسمانی و زمینی. جشنی برای بخاک 

سپاردن حاکمیت هرآن کس که خود را مافوق اراده مردم میداند. 


جشنی برای رهائی

 از یوغ حاکمیت مذهب بر جان و روان و روش زیستن انسانها. جشنی برای بزرگداشت زن، زندگی، آزادی و برابری. 


ما خود را در شادی آحاد مردم و بازماندگان جانباختگان راه آزادی و برابری سهیم

 میدانیم و ما هم از اینکه جای رئیسی در صندلی متهمان دادگاه رسیدگی به جنایات

 حکومت اسلامی علیه بشریت خالی خواهد بود ناخرسندیم. امیدواریم به همت و

 همگامی جنبشهای زنان، کارگران، فرهنگیان، دانشجویان و دانش آموزان، کادر 

درمان و دیگر اقشار تحت ستم، شیشه عمر حکومت زر و زور و تزویر را شکسته و

 جنایتکاران خلافت اسلامی ایران را در دادگاههای مردمی با استانداردهای بین المللی

 در برابر چشمان مردم جهان جوابگو کنیم

.

سقوط این نظام ضد زن و برده داری اسلامی حتمی است

زنده باد جنبش انقلابی زن زندگی آزادی و برابری

سازمان رهائی زن

 

 


ماهنامه شماره یکصد و بیست و دوم رهائی زن 

 همه چشم ها به رفح 

 All Eyes On Rafah


  

نقش ابراهیم رئیسی در کشتار مردم ایران


مریم مرادی 


ابراهیم رئیسی، هشتمین رئیس‌جمهور در این نظام  بود که به همراه دیگر همراهانش در سانحه سقوط بالگرد، در روز ۱۹ مه
۲۰۲۴ مصادف با ۳۰ اردیبهشت ماه 1403 خورشیدی ، جان باختند.
رئیسی در ۲۵ سالگی و از سال ۱۳۶۴ به عنوان جانشین


دادگاه انقلاب منصوب شد و سال ۱۳۶۷ هم به عنوان معاون دادستان کل تهران در هیات مرگ حضور پیدا کرد تا چندین هزار نفر را در فاصله مرداد تا شهریور سال ۱۳۶۷ به کام مرگ بفرستد.

او روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت‌ماه 1403 خورشیدی ، در ۶۴ سالگی در سقوط بالگرد به کام مرگ رفت.  نقش وی در کشتار مردم ایران، به ویژه در دوران مسئولیت‌های قضایی و امنیتی، موضوع بحث و بررسی‌های فراوانی بوده است. ابراهیم رئیسی در سال‌های ابتدایی روی کار آمدن جمهوری اسلامی و جنگ ایران و عراق، به عنوان معاون دادستان تهران و سپس دادستان کل کشور فعالیت کرد. این دوره با ناآرامی‌های داخلی و جنگ خارجی همزمان بود و حکومت جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کرد با سرکوب شدید مخالفان، کنترل خود را بر کشور تثبیت کند. نقش ابراهیم رئیسی در کشتار مردم ایران، از دهه ۱۳۶۰ تا سرکوب‌های اخیر، یکی از تاریک‌ترین و جنجالی‌ترین فصل‌های تاریخ معاصر ایران است. اقدامات وی نه تنها به نقض گسترده حقوق بشر منجر شده، بلکه تأثیرات عمیقی بر سیاست داخلی و وجهه بین‌المللی ایران داشته است. با وجود انتقادات و محکومیت‌های بین‌المللی، رئیسی همچنان به عنوان یکی از چهره‌های قدرتمند در ساختار حکومتی در ایران باقی مانده  بود، که این امر نشان‌دهنده پیچیدگی و عمق بحران حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران است.

 

 

کشتارهای دهه ۱۳۶۰

یکی از مخوف ترین دوره‌های تاریخ جمهوری اسلامی ، دهه ۱۳۶۰ و به‌ویژه سال ۱۳۶۷ است. در این دوره، اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی به دستور روح الله خمینی و با اجرای مقامات قضایی از جمله ابراهیم رئیسی انجام شد. رئیسی به عنوان یکی از اعضای "هیئت مرگ"، نقش کلیدی در این کشتارها ایفا کرد. این هیئت مسئول بررسی پرونده‌های زندانیان سیاسی و تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت آن‌ها بود. در عرض چند ماه، هزاران زندانی سیاسی بدون محاکمه عادلانه اعدام شدند.

نقش رئیسی در کشتارهای ۱۳۶۷

ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از اعضای ارشد قوه قضائیه، نقشی مستقیم در این کشتارها داشت. او به همراه سایر اعضای هیئت مرگ، در جلساتی شرکت می‌کرد که در آن زندانیان سیاسی بدون محاکمه عادلانه و تنها بر اساس وفاداری یا عدم وفاداری به نظام، محکوم به اعدام می‌شدند. گزارش‌های متعدد حاکی از این است که رئیسی در صدور احکام اعدام بسیار سختگیر و بی‌رحم بوده است. در تابستان ۱۳۶۷ عضو هیئت مرگ بوده و در کشتار حدود ۵۰۰۰ زندانی نقش کلیدی داشته است و باید به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر و جنایت علیه بشریت، محاکمه می شد. نام ابراهیم رئیسی در هیئت مرگ، در دادگاه حمید نوری به عنوان مقام بالادستی ذکر شده و شهادت های شاهدان در این پرونده مبنی بر دست داشتن ابراهیم رئیسی، درجنایت علیه بشریت، در کشتار ۶۷ موجود است. 

سرکوب اعتراضات مردمی

نقش ابراهیم رئیسی در کشتار مردم ایران تنها به دهه ۱۳۶۰ محدود نمی‌شود. او در سال‌های اخیر نیز به عنوان رئیس قوه قضائیه و سپس رئیس‌جمهور، نقش مهمی در سرکوب اعتراضات مردمی ایفا کرده است. در اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، نیروهای امنیتی و نظامی به شدت معترضان را سرکوب کردند که به کشتار صدها نفر انجامید. رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه در آن زمان، نقش مهمی در توجیه و حمایت از این سرکوب‌ها داشت.

رئیسی بعنوان  یکی از عوامل موثر و تصمیم گیرنده در کشتار دگراندیشان و معترضان به سیاست های جمهوری اسلامی، در بیش از چهار دهه، در حکومت اسلامی در ایران بود. رئیسی در طول ۴۵ سال تاریخ جمهوری اسلامی، به طور مستقیم در ناپدیدسازی های قهری و اعدام های فراقضایی هزاران مخالف سیاسی در دهه شصت، در کشتار معترضان جنبش زن، زندگی، آزادی، در قتل، بازداشت خودسرانه، ناپدیدسازی قهری و شکنجه هزاران معترض، و آزار و اذیت خشونت آمیز زنان و دخترانی که از حجاب اجباری سرپیچی می کردند، و دیگر نقض های جدی حقوق بشر، مستقیما دست داشته یا بر آن ها نظارت می کرده است. در شب هجدهم دی‌ماه ۱۳۹۸ ابراهیم رئیسی از اعضای شورای عالی امنیت ملی در حکومت اسلامی بود و  در باز گذاشتن آسمان ایران و شلیک به پرواز پی‌اس۷۵۲ نقش داشت. ابراهیم رئیسی ضمن حمایت و تقدیر از نیروهای سپاه ( بخاطر این جنایت آشکار و غیر انسانی ) ، به عنوان رئیس قوه‌ قضاییه تمام تلاشش را به کار بست تا تلاش خانواده‌ها ، (قربانیان شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی) در ایران برای یافتن حقیقت با بن‌بست مواجه شود.

ابراهیم رئیسی یک زن ستیز بود . او در یکی از آخرین سخنرانی‌هایش تاکید داشت  که بساط بی‌حجابی را به هر شکلی شده جمع میکند.

نقش ابراهیم رئیسی در کشتارهای دهه ۱۳۶۰ و سرکوب‌های اخیر، همواره مورد انتقاد شدید گروه‌های حقوق بشری و مخالفان سیاسی بوده است. سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر، از جمله عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر، بارها خواستار تحقیقات مستقل و محاکمه افرادی شده‌اند که در این کشتارها دست داشته‌اند. این اقدامات، همچنین به وجهه بین‌المللی ایران آسیب جدی زده و موجب شده است که بسیاری از کشورها و نهادهای بین‌المللی، ایران را به دلیل نقض حقوق بشر محکوم کنند. با وجود سابقه‌ای که در نقض حقوق بشر دارد، ابراهیم رئیسی توانسته است در سطوح بالای حکومتی فعالیت کند. انتخاب او به عنوان رئیس‌جمهور در سال ۱۴۰۰، نشان‌دهنده قدرت و نفوذ جناح‌های تندرو و محافظه‌کار در حکومت فاسد و جنایت کار اسلامی در ایران است. این انتخاب همچنین نشانه‌ای از ادامه روند سرکوب مخالفان و محدودیت‌های شدید بر آزادی‌های مدنی در ایران است.

به امید روزی که همه آمران و عاملان این جنایات در دادگاهی عادلانه ، محاکمه شوند.  "در ایران آزاد"


ماهنامه شماره یکصد و بیست و دوم رهائی زن 

 همه چشم ها به رفح 

 All Eyes On Rafah



بمناسبت سوم ماه مه روز جهانی آزادی رسانه


نوری شریفی

 

ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر:

 

«هر انسانی محق به داشتن آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است .


 داشتن حق در زمینه جستجو، جمع آوری، کسب آزادانه اخبار و اطلاعات و عقاید عمومی، انتقال و مخابره آزادانه آنها، انتشار آزادانه روزنامه ها، دریافت و مطالعه آزادانه مطبوعات و همچنین دریافت آزادانه برنامه‌های یادشده را دربر می‌گیرد.»

 

ذکر مطالب فوق در اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ میلادی در چهل و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد که  براساس آن طی مصوبه ای روز سه ماه مه هرساله بعنوان  « روز جهانی آزادی مطبوعات ( رسانه) اعلام شد.

در حقیقت توجه به رسانه ها در جهت ارتقای آزادی مطبوعات در دنیا صورت گرفته است که در طی آن رسانه آزاد و مستقل بعنوان یکی از ضروریات جامعه دموکراتیک در نظر گرفته شده است. طبق این ماده دانستن و آگاهی، حق انسان است و سلب آزادی رسانه ها، پایمال کردن این حق.

اما آنچه که ما در جوامع دیکتاتوری و توتالیتر شاهد آن هستیم به گونه ای دیگر است. رسانه که قوی ترین ابزار اطلاع رسانی و افشاگری در دست روزنامه نگاران است، بدلیل آشکار کردن ظلم و جنایت رژیم‌های خودکامه، برای چنین حکومت هایی خطری بسیار جدی محسوب می‌شود. 

 رسانه همچنین ابزاری قوی برای پرسشگری است که همچون ذره بین در جهان امروز عمل میکند. رسانه خطر به محاق رفتن آزادی و دموکراسی را کاهش داده و با آگاه کردن و به روز رسانی توده مردم، شهامت را در آنان تقویت می‌کند. زمانی که گردش آزاد اخبار و همرسانی رویدادها در جهان بتواند افکار مختلف عموم مردم را پوشش دهد، میتوان گفت رسانه زنده و پویاست.  در ایران اما تا چه حد  رسانه ای غیر وابسته در سطح جامعه فعال می‌باشد ؟ این سؤال را بایستی با آمار جهانی و واقعیت درون جامعه پاسخ داد.

۱« ایران در رتبه بندی ۲۰۲۲ گزارشگران بدون مرز از نظر آزادی مطبوعات در رتبه ۱۷۸ در میان ۱۸۰ کشور قرار گرفت. دو کشور آخر در رتبه بندی اریتره و کره شمالی هستند. »

۲« شمار روزنامه‌نگاران زندانی در سراسر جهان در سال ۲۰۲۲ به رکورد جدیدی رسید. در سالی توام با درگیری و سرکوب، رهبران اقتدارگرا با شدت بیشتری به جرم انگاری گزارش گری مستقل ادامه داده و با بی رحمانه ترین روش ها به خاموش کردن صدای مخالفان و سرکوب آزادی مطبوعات پرداختند.»

 شکستن دوربین و قلم روزنامه‌نگاران و خفه کردن صدای آنان از دیر باز جزو الویت های جمهوری اسلامی ایران بوده است. از فرج سرکوهی گرفته تا کیوان صمیمی و ژیلا بنی یعقوب ، احمد زیدآبادی ، بهمن احمدی امویی ، مسعود باستانی، نازنین خسروانی، مهدی محمودیان، عیسی سحرخیز و.....

در ماه های پس از کشته شدن مهسا امینی هم ، شاهد افزایش بازداشت روزنامه‌نگاران بوده ایم. نیلوفر حامدی و الهه محمدی بخاطر پوشش دادن خبر بستری شدن و جان باختن مهسا امینی و مراسم خاکسپاریش، همچنین نازیلا معروفیان بدلیل مصاحبه با پدر مهسا بازداشت و حکم های طولانی مدت گرفتند.

پیشتر با زندانی کردن فعالان محیط زیست روبرو بودیم که چهار تن از آنان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، هومن جوکار و طاهر قدیریان در فروردین سال جاری پس از گذراندن ۶ سال در زندان، آزاد شدند. از دیگر فعالان محیط زیست و استاد دانشگاه میتوان از  کاووس سید امامی نام برد که متأسفانه در زندان جان باخت اگرچه مرگ او را خودکشی اعلام کردند.

در اینجا خوب است از نرگس محمدی ، فعال حقوق بشر ،روزنامه نگار، و برنده جایزه صلح نوبل هم نام ببریم که همچنان دربند و زندانی است.

  از دیگر فعالان و کنش‌گران میتوان کسانی را همچون سعیده شفیعی روزنامه نگار اقتصادی( پس از سه سال محکومیت با مرخصی درمانی آزاد شد)، هستی امیری و ضیا نبوی از فعالان دانشجویی که به مسمومیت سریالی دختران دانش آموز در مدارس اعتراض کردند، هم نام برد که همچنان زندانی هستند. 

به همه فعالان شناخته شده و غیر شناخته شده، باید بکتاش آبتین را اضافه کرد، شاعر و عضو کانون نویسندگان که در زندان بخاطر بیماری و عدم رسیدگی های پزشکی جان باخت. اگرچه سازمان گزارشگران بدون مرز  با انتشار بیانیه ای از سازمان ملل خواست تا دلایل مرگ وی را بررسی کنند.‌

در حقیقت حکومت جمهوری اسلامی ایران با قوانین استبدادی باعث نابودی و سلاخی رسانه های مستقل و ژورنالیزم حرفه ای شده است. تلاش این‌ حکومت برای خاموش کردن ژورنالیست‌های مسئول و مردم شجاع ایران که اکنون خود هریک رسانه ای گشته اند تا صدای خفه شده آزادی را فریاد بزنند، بی نتیجه مانده است.

رسانه قلب یک جامعه است. از نشانه های یک جامعه سالم، داشتن رسانه آزاد و سالم است. جامعه بیمار جامعه ای است که از واقعیت های جهان از طریق سانسور و دربند کردن مطبوعات و رسانه، دور نگهداشته شده و به همین سبب خموده شده و مردم آن براحتی تحمیق میشوند.

اما ماهواره و شبکه های اجتماعی فضایی را به روی مردم گشوده اند که سبب شده تا آنان با آگاهی بیشتر و  شهامت خاصی مطالبات و دادخواهی خود را خواستار باشند.

دموکراسی با آزادی رسانه و مطبوعات محقق می‌شود ، پس بکوشیم با مبارزه بر علیه مغزهای پوسیده حاکمان زر و زور و تزویر که هدفی جز ناآگاه نگاه داشته شدن مردم ندارند، به این مهم دست یابیم.

با امید به آزاد سازی رسانه در سرتاسر جهان و صلحی پایدار برای انسانها!

گرامی باد روز جهانی رسانه!

۱-

۲ -نویسنده آرلین گتز / مدیر تحریریه CPJ( کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران)

 

https://t.ly/ihhDc

 

https://t.ly/JSZVU

 


ماهنامه شماره یکصد و بیست و دوم رهائی زن 

 همه چشم ها به رفح 

 All Eyes On Rafah



توماج نماد نسل جوان است نسلی که بر تارک انقالب مردم میدرخشد

محمد آصفی

دستگیری توماج صالحی بدون ارائه هر گونه حکم قضایی و کارت شناسایی و با ضرب و جرح شدید همراه بود و ماموران لباس شخصی با قنداق تفنگ‌های کلاشنیکف و کلت کمری به او ضربه زدند.

پیش‌تر و در روز ۲۷ آبان سال گذشته، صالحی پس از تحمل بیش از یک سال حبس که ۲۵۲ روز آن در سلول انفرادی سپری


شده بود به قید وثیقه آزاد شد

 

سخنان توماج صالحی در کلیپ ۱۵ دقیقه‌ای بعد از آزادی از زندان، آینه تمام‌نمای انقلابزن زندگی آزادیاست!

توماج از شقاوت شکنجه‌گران حکومت اسلامی خیلی گذرا سخن گفت: “من خیلی شکنجه شدم. دست‌وپای من را شکاندندسعی می‌کردم با دستام جلوی ضربه‌ها را بگیرم که انگشتام می‌شکستطولانی بود.” او که می‌داند در قلب ما مردم جای دارد، حتی دل‌داری‌مان داد: “امیدوارم ناراحت‌کننده نباشه برای شمااستخونه دیگه. جوش می خوره”!

 

توماج نماد نسل جوان است نسلی که بر تارک انقلاب مردم می‌درخشد. نماد جسور، پرشور و آگاه نسلی و مردمی است که حکومت اسلامی را زیر پاهای استوارشان نابود خواهند کرد؛ که منتظر امام‌زمان نیستند همانطور که توماج در ترانه رپسوراخ‌موش بخرفریاد زد: “منتظر ناجی نباش خبری تو راه نیست، نجات‌دهنده خودتی خودت قهرمانی، من و تو اگه ما بشیم بی‌کرانیم، ما منجی زمانه‌ایم امام‌زمانیم زمانیم، زمانیم! ”

و به وضوح نارضایتی نسل جوان در همه ی زمینه ها و خشم و نفرت این نسل را بر علیه حکومت فاسد جمهوری اسلامی نشان می‌دهد . حکومتی که حتی از صدای اعتراضی نیز میترسد ، دستگیری توماج و صدور حکم ناعادلانه علیه او به وضوح نشان می‌دهد که این جوان جسور با ترانه های خود چطور ریشه این جنایتکاران را تیشه زده است .ما همه یکصدا خواستار آزادی و لغو حکم صادر شده ی توماج صالحی هستیم. حکمی دروغین ، که با پرونده سازی و کاملا نا عادلانه صادر شده است . 

این جنایتکاران با دستگیری های غیر قانونی و اعمال غیر انسانی و شکنجه به ما نشان دادند که چگونه از توماج های وطن پرست و حق جو میترسند .

رژیم اخوندی با صدور این حکم ناعادلانه در تلاش برای ترساندن مردم و سعی در خاموش کردن صدای اعتراضی و انقلابی دارد ، ما نیز به آنها نشان خواهیم داد تا سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و استحقاق حق خود ،ادامه خواهیم داد و هیچ چیز نه مردم و نه توماج های ما را نخواهد ترساند .

توماج صالحی را آزاد کنید !

زن ٫ زندگی ٫ آزادی 


ماهنامه شماره یکصد و بیست و دوم رهائی زن 

 همه چشم ها به رفح 

 All Eyes On Rafah