راحله.ر
زنان ایران ناچارند
بر اساس قوانین تحمیلی جمهوری اسلامی، پوششی مطابق با معیارهای حکومتی داشته
باشند. این اجبار، نقض آشکار حقوق انسانی آنان است و هرگونه سرپیچی از آن، با
خشونت، بازداشت، تحقیر و مجازاتهای سنگین روبهرو میشود. این قانون نهتنها
آزادی زنان را سلب کرده، بلکه فشارهای روانی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری را بر آنان
تحمیل کرده است.
اما زنان ایران در
طول این ۴۵ سال، با وجود سرکوب، زندان، شکنجه، تهدید و حتی
از دست دادن جانشان، زیر بار این اجبار نرفتهاند. از همان روزهای نخست انقلاب ۵۷، زنان با اعتراض به حجاب اجباری، مخالفت خود را آشکار کردند و در طول
دهههای بعد، این مبارزه به اشکال مختلف ادامه یافت. با گسترش آگاهی و مبارزات
زنان آزادیخواه و برابریطلب، جمهوری اسلامی نیز فشار و سرکوب خود را افزایش داده
است. امروزه بسیاری از زنان فعال در حوزههای مدنی، سیاسی و عقیدتی در زندانهای
مختلف به سر میبرند و تحت آزار و اذیتهای جنسیتی قرار دارند. حکومت با صدور
احکام سنگین و اعمال وثیقههای نجومی، قصد دارد این مبارزات را خاموش کند، اما
زنان ایران، خستگیناپذیر، برای حقوق انسانی خود میجنگند.
سرکوب سیستماتیک و ابزارهای کنترل اجتماعی
حکومت ایران برای حفظ
کنترل و تداوم سرکوب، از روشهای مختلفی بهره میبرد. یکی از مهمترین این روشها،
استفاده از شهروندان بهعنوان ابزار سرکوب است. با تبلیغات گسترده، عدهای از مردم
را به بازوهای اجرایی حکومت تبدیل کردهاند تا زنان و حتی مردانی که مطابق
معیارهای حکومتی رفتار نمیکنند، تحت تعقیب قرار گیرند. مثال بارز این موضوع،
ارسال گزارشهای مردمی درباره "کشف حجاب" است. در بسیاری از موارد،
افراد وابسته به حکومت، شماره پلاک خودروهایی را که زنان بدون حجاب در آن نشستهاند،
ثبت کرده و در عرض چند ثانیه، پیامک توقیف خودرو ارسال میشود. این سیاست، علاوه
بر آسیبزدن به امنیت روانی شهروندان، موجب ایجاد شکاف و بیاعتمادی میان مردم شده
و نفاق اجتماعی را تقویت کرده است.
علاوه بر این، حکومت
در تلاش است تا از طریق نفوذ در سیستم آموزشی، نسلهای آینده را به پذیرش
ایدئولوژی خود (مذهبی- استبدادی) وادار کند. در سالهای اخیر، بسیاری از نیروهای
آموزشی از میان طلاب حوزه علمیه و یا از
بند "پ" استفاده کرده اند و انتخاب شدهاند که هیچ دانشی در زمینه آموزش
ندارند و مدارس را به پایگاهی برای ترویج تفکرات مذهبی حکومتی تبدیل کردهاند.
مراسم و برنامههای مدرسهای، عمدتاً جنبه تبلیغاتی و مذهبی دارند و از محتوای
آموزشی مفید و علمی فاصله گرفتهاند. این سیاست شستوشوی مغزی در مدارس ابتدایی،
بهگونهای طراحی شده که در تلاش است تا از همان کودکی، ذهنیت تسلیمپذیری و تبعیت از
حکومت را در دانشآموزان نهادینه کند. که در دو سال گذشته با "جنبش مهسا" دیدیم که دانش
آموزان ابتدایی با مشت های گره کرده شعار"زن-زندگی-آزادی" سردادند و
حکومت از وحشت گسترش این اعتراضات دانش آموزان، دست به پلیدترین و شنیع ترین رفتار
یعنی مسموم کردن دانش آموزان زد.
حکومت اسلامی یک
حکومت ایدئولوژیک و استبدادی است که اصلاحپذیر نیست. هرگونه تغییری که قدرت مطلق
رهبر یا ساختار دینی حکومت را به چالش بکشد، با شدیدترین واکنشها و سرکوبها
مواجه میشود. با گذشت زمان، دامنه خشونت و سرکوب گستردهتر شده و هرگونه خواسته
برای دموکراسی و حقوق بشر، بهعنوان "ضد اسلام" و "ضد انقلاب"
سرکوب میشود. اما تجربه نشان داده است که تغییرات اساسی در هر جامعهای، از آگاهی
و مقاومت زنان، معلمان و نسلهای جدید آغاز میشود. زنان ایرانی، که همواره در خط
مقدم این مبارزه بودهاند، امروز بیش از هر زمان دیگری به حقانیت راه خود ایمان
دارند و با ایستادگی، شجاعت و همبستگی، به نبرد خود برای دستیابی به جامعهای
آزاد، برابر و انسانی ادامه میدهند.
ایران فردا میتواند
سرزمینی باشد که در آن آزادی، برابری و کرامت انسانی برای همه شهروندان تضمین شود.
این هدف، تنها با اتحاد ملی، مقاومت مدنی و همبستگی داخلی و جهانی محقق خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر