به
گفته همبندیان پدرم امروز مورخ ١٨ بهمن ساعت ٦:٣٠ صبح ماموران به اتاق وی آمده و
بدون اطلاع قبلی او را درحالیکه با دست بند و پابند به زندانی دیگری با اتهام
مواد مخدر بستند، به دادسرای انقلاب کرج شعبه ١٢ نزد ایوب ابراهیمیان بردند و ساعت
٣ بعدازظهر به زندان برگشتند. در این جلسه ایوب ابراهیمیان از پدرم خواسته که از
اعتصاب غذای خود منصرف شود و پیشنهاد داده که روند رسیدگی به پرونده پدرم را تسریع
میبخشد و تا جایی که بتواند در این پروسه به او کمک میکند، پدرم بعد از بازگشت به
زندان نامه اعتصاب خود را به دفتر زندان تحویل داده و ساعت ٨ شب به انفرادی منتقل
شده است.
پدرم
دلیل نپذیرفتن پیشنهاد ایوب ابراهیمیان را عدم اعتماد به دستگاه قضایی و وعده
وعیدهای واهی و دروغین مقامات قضایی دانسته و در اعتراض به پروندهسازی و دستگیری
مجدد خود اعتصاب خود را شروع کرد و گفته است تا آزادی بیقید و شرط خود اعتصاب را
ادامه میدهد.
ایوب
ابراهیمیان در یک ماه گذشته دوبار به ملاقات پدرم در زندان رفته بود، بار اول وعده
رسیدگی و درمان به پدرم داده بود و بار دوم از پرونده جدیدی مبنی بر اسنادی که
نشان میدهند. پدرم در چهار سال گذشته حبس خود از طریق دخترش(من) برضد نظام اقدام
و تبلیغ کرده است. درکنار این پرونده جدید، دو پرونده به اتهام اقدام علیه امنیت
کشور و تبلیغ علیه نظام در اطلاعات ارومیه و کرج در حال بررسی هستند و چهار ماه
است پدرم در بلاتکلیفی منتظر نوبت دادگاه خود است.
اعلام
اعتصاب غذا
من
محمدرضا پورشجری هستم، دارای نام مستعار سیامک مهر نویسنده وبلاگ گزارش به خاک
ایران.
من پس
از تحمل چهار سال حبس در شرایط جهنمی زندانهای جمهوری اسلامی که دستگاه قضایی
سرکوبگر این رژیم بنا به اتهامات پوچ و بی اساسی چون: اقدام علیه امنیت کشور،توهین
به رهبری و توهین به مقدسات برمن تحمیل کرده بود، در تاریخ یکم شهریور ماه سال
جاری از زندان آزاد گشتم اما تنها پس از ٣٨ روز پس از آزادی یعنی در ٨ مهرماه
ماموران وزارت اطلاعات در شهر ارومیه مرا ربوده و در سیاهچالهای بازداشتگاه اداره
اطلاعات آن شهر تحت بازجوییهای بیدلیل و بی مورد قرار دادند. سپس به همان
اتهاماتی که از بابت آنها قبلا به چهار سال زندان محکوم شده بودم مجددا پروندهای
ساخته و به دادسرای انقلاب کرج ارجاع دادند، اما در کرج نیز دوباره توسط ماموران
وزارت اطلاعات به سلولهای انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات کرج معروف به بند ٨
سپاه واقع در زندان رجایی شهر منتقل شده و در آنجا نیز با فشار و شانتاژ و توهین و
تحقیر و اذیت و آزار و تهدید به مرگ واعدام و با چشمان بسته مورد بازجوییهای بی
پایان قرار گرفتم. اکنون نزدیک به چهارماه است که مرا بصورت بلاتکلیف در یکی از
کثیفترین زندانهای جمهوری اسلامی که هرروز آن یک فاجعه انسانی است در میان اشرار
و جانیان و قاچاقچیان و سارقان حرفهای و بیماران روانی اسیر کردند. با توجه به
این واقعیتها به آگاهی هممیهنانم میرسانم که تصمیم گرفتهام در اعتراض به شرایط
ناگوار خود و اعتراض به رنج و درد و بیدادی که برمن روا داشتهاند از تاریخ شنبه ١٨
بهمن ١٣٩٣ به مدت نامعلوم به اعتصاب غذا مبادرت کنم. ضمن هشدار نسبت به
بیماریهای متعدی که بدان دچار هستم از جمله عوارض قلبی، دیابت، سنگ کلیه و ورم
غده پروستات، اعلام میدارم که مسئول هرگونه عواقب این اقدام و مسئول سلامت جسمی و
روحی خود را شخص علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی این رژیم و همچنین
دولت مردم فریب حسن روحانی به خصوص وزارت اطلاعات این دولت میشناسم که برای من
پاپوش دوخته و پروندهسازی کرده اند.
کرج
بهمن ماه ٩٣
زندان
ندامتگاه مرکزی کرج
میترا پورشجری-منتشر شده در ماهنامه رهایی زن شماره ٣٢
استفاده از این مطلب با ذکر
منبع مجاز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر