۱۳۹۴ فروردین ۹, یکشنبه

مثل یک زن کاملا عادی





بی قرار در باد می رقصم...
مثل یک کودک سرخورده از بزرگترها
نرم در کوچه های کودکی می چرخم...
صدای ساز باران کوک لحظه هایم شد...
فریادهای صدسال خاموشی،درسکوتِ
سینه ام گم شد...
مثل یک زن کاملا عادی...
بغض سرد روزهایم سر باز کرد...
درونی که پر از آتش بود...
به یکباره از درون مرد شد...
مثل یک زن کاملاً عادی...
تنم از تب انگشتانش داغ شد
زخم های کهنه ام سرباز کرد
تمام دشت سینه خاکستر شد
مثل یک زن کاملاً عادی...
دیده ام از خون دل رنگ شد...
تب دستانی که تمنای باران داشت...
در یک رویای نیمه کاره سرد شد...
مثل یک زن کاملاً عادی...
از آغاز قصه دور...
زنی که پایان جاده را دیده...
زنی که به یک بودن وحس یک بوسه رسیده...
و زنی که تا انتهای جاده تنها...
مثل یک زن کاملاً عادی
مثل مادرم...
که با همه ی دردها به حس پاک مادر شدن رسیده...

بهاره شرفی

هشت مارس برعموم زنان ازاده جهان مبارک باد

۱۳۹۴ فروردین ۷, جمعه

نگاه حکومتی به زنان اسلامزده ایران




آب از سرچشمه گل آلود است،کاملا واضح است که خشونت جاری در جامعه بر علیه بانوان ایرانی زیر نظر خود حکومت انجام می شود تا به نحوی زنان را ترسانده و مجبور به خانه نشینی و فرزند آوری کند تا آرزوی رهبری برای ازدیاد جمعیت بر آورده شود،والا چطور ممکن است بعد از ۵ ماه هنوز عاملین اسیدپاشی دستگیر نشوند ولی یک دیپلمات ربوده شده در آنسوی مرزها بلافاصله آزاد و بازگردانده شود
نظام حاکمه در ایران باید نابود بشه و دوباره با رای اکثریت مردم یک نظام متشکل از تمامی جناح ها به صورت دورهای نه همانند حال تشکیل بشه و به تمام ادیان و اعتقادات احترام گذاشته بشه نباید اجازه بدیم بیشتر از این انسانیت و آزادی نابود.بشه ؛ ایرانی عرب نیست و فرهنک عرب توانایی مقابله و یا برابری با فرهنگ اصیل ایرانی رو نداشته و نداره پس اگه ایرانی هستید برای ایرانی عاری از همه زشتیها و بدیها باید متحد و یکپارچه بشیم.
- حکومت آنقدر از وضعیت متذلزل خود نزد مردم، آگاه است که می خواهد با وضع قوانین مسخره ای همچون طرح تولید مثل بیشتر که فقط به فکر این هست که سرباز برای اهداف احمقانه خودش دست وپا کنند، حق ملت را محدود و عمال خودش را درراس نگاه دارد!
- حکومت فاسد و دیکتاتور دینی می خواهد حرف رهبرکیلویی خود را به کرسی بنشاند،حتی با تدوین قوانین مسخره جنسیتی، که به خیال خود مجردها را مجبور به تاهل کند!یعنی ذایل کردن حق بخشی از ملت که ازقضا نسل جوان امروزند.
شما به این ترتیب می خواهید دنباله رویی برایتان باقی بماند!بگذریم که این اقدامات نابخردانه فقط به ما می گوید که این ها به واقع قبر خودرا بادست خود می کنندکه این مایه بسی امیدواری وشعف است.
به امید سرنگونی حکومت دیکتاتور دینی خامنه ای کثیف در ایران

شاهین کاظمی

۱۳۹۴ فروردین ۵, چهارشنبه

به مناسبت روز جهانی زن




روز جهانی زن، تجلی تاریخی مبارزات هزاران ساله‌ی زنان است.  در این روز به خون کشیده شدن زنان کارگر نیویورک آغازگر تقویم مقاومت‌ها، اعتراضات و مبارزات زنان شد. 
 هشت مارچ روزی است که زنان با نگاهی به تاریخ خونین خود باوجود سرکوب‌ها، آرمان‌هایشان را جلایی دوباره بخشیده و به‌ هر شکل ممکن این روز را گرامی‌ می‌دارند.اما متاسفانه در افغانستان اراکین دولت مافیای ودولت  مرد سالار وزن ستیز ازاین روز بشکل سمبولیک تجلیل میکنند در حالیکه خشونت علیه زنا ن دراین سیزده سال اخیر زیادترین اعمار داشته  که به اشکال مختلف زنان ستم دیده اند وتحت خشونت قرار دارند 
۲۴۳۳ مورد، رقمی است که از خشونت علیه زنان در شش ماه اول سال جاری توسط بخش حمایت از حقوق زنان در کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان به ثبت رسیده است
جمله وضعیت بد امنیتی و تداوم جنگ در بسیاری از ولایت‏های کشور، عدم داشتن کنترل دولت در برخی از ولسوالی‏ها و حاکمیت سنت خفقان و سکوت در زندگی خانوادگی افغانی که مبتنی بر آن زنان نمی‏توانند در برابر خشونت‏های که علیه آنان از طرف شوهر یا یکی دیگر از اعضای خانواده‏ی آنان تحمیل می‏گردد، اعتراض کنند. بنابراین، مواردی زیادی از خشونت در سراسر کشور اتفاق می‏افتد که هیچ‌وقت افشا نشده و توسط نهادهای مدافع حقوق بشری زنان، نیز ثبت نمی‏گردد.گزارش می‏افزاید مبتنی بر چنین واقعیتی می‏توانیم بگوییم که خشونت علیه زنان همچنان به قوت خود در خانواده‏ها و اجتماع وجود داشته و با گذشت هر روز به تعداد قربانیان آن افزوده شده و رقم خشونت بالا و بالاتر می‌رود.
رقم خشونت نسبت به سال گذشته در کشور دو برابر افزایش یافته و وضعیت جدی و خطرناکی را نشان می‏دهد:«در سال گذشته مجموع موارد خشونت علیه زنان که توسط کمیسیون در شش ماه اول سال به ثبت رسیده بود به ۱۱۷۶ مورد می‏رسید. بنابراین، در سال جاری آمار خشونت علیه زنان افزایش تقریبا ۱۰۸ درصد افزایش را نشان می‏دهد که بیشتر از دو برابر است.»
خواهران مادران ! برخیزید بیدار شوید تاکی شما به ساکت بودن خودرا ارام میسازید وقت ان رسید ه که برای ازادی برابری واعاده حقوق خودمبارزه کنید .

به امید تلاش‌های خسته ناپذیر شما.

با عرض حرمت ماریا یوسفزی

۱۳۹۴ فروردین ۴, سه‌شنبه

زنان کارگر و بازار کار




درطول دوران سیاه حکومت جمهوری اسلامی اولین بخش آسیب‌پذیر جامعه زنان بوده‌اند.
زنان در ایران امروز، حتی از حقوق و آزادی‌های نسبی که مردان از آن برخوردارند بی‌بهره هستند.
زنان کارگری که وارد بازار کار می‌شوند، بیشترین سهم را از فقر، نابرابری، خشونت و استثمار می‌برند. بنابراین در جایگاه شغلی‌شان متزلزل و در موقعیت اجتماعی بسیار بی‌دفاعی هستند و به عنوان بخشی از نیروی کار همواره از ستم جنسی و طبقاتی ویژه‌ایی رنج می‌برند.
تحمیل قراردادهای موقت در سطح وسیع و سراسری، محروم ساختن کارگران از بیمه بیکاری با تنظیم قرارداد موقت، دایر شدن کارگاههایی با ظرفیت کمتر از ۱۰نفر که بیشتر در بخش پوشاک، قالی‌بافی و خیاطی هستند و خارج کردن آن‌ها از شرایط قانون کار، رایج ساختن شرکت‌های پیمانکاری و ادامه روند خصوصی‌سازی‌ها، اخراج و بیکاری وسیع کارگران تنها گوشه‌ای از استثماری است که طبقهٔ سرمایه‌دار ایران بر قشر کارگر روا  داشته که بیشتر متوجه زنان شده است.



اینها لطمه‌هایی است که زنان کارگر متحمل شده‌اند.
خانه نشین کردن و بیکار نمودن زنان در سال‌های اخیر در سطح بسیار وسیعی انجام گرفته و ادامه دارد. امر واگذاری واحدهای تولیدی به بخشهای خصوصی به این بیکارسازی‌ها وسعت بیشتری داده است و باعث شده زنان کارگر به کارهای نیمه وقت سوق داده شوند.
کارگران زن در همه حال حتی زمانی که کاری هم ردیف با کارگران مرد انجام می‌دهند دستمزد پایین‌تری دریافت می‌کنند.
دستمزدهایی که امروزه در برخی از واحدهای تولیدی به کارگران زن پرداخت می‌شود حتی گاهی از یک سوم دستمزدهای ناچیز تعیین شدهٔ رسمی پایین‌تر می‌باشند.
کارگران زن دائما به علت زن بودن و باردار شدن در خطر اخراج شدن هستند. زنان در زمان اشتغال به کار و استخدام جزو آخرین نفرات هستند و زمان اخراج و بیکارسازی‌ها در صف اول قرار دارند .
کوچک کردن واحدهای تولیدی باعث پراکندگی نیروی کار شده و در نتیجه قدرت همبستگی و اعتراض کارگران را کاهش می‌دهد. در نهایت نیروی کار زنان کارگر با دستمزد کمتر و استثمار بیشتر به کار گرفته شده و سود بیشتری را برای سرمایه‌دار به ارمغان می‌آورد.
وجود شکافهای جنسی در جنبش کارگری معضل دیگری است که مانع شرکت گسترده زنان کارگر در فعالیت‌های مختلف کارگری است.

آنچه مسلم است زنان از لحاظ سطح دستمزدها و سطح معیشت و انواع دیگر ستم جنسی که بر آنها روا می‌شود در موقعیت بدتری نسبت به کارگران مرد قرار دارند.
عامل و مدافع این تبعیض و نابرابری جنسی طبقه سرمایه‌دار ایران است که در سایهٔ سیاستهای کثیف جمهوری اسلامی با استثمار شدید زنان و مردان کارگر برای سود‌آوری هرچه بیشترسرمایه به این تبعیضات و نا برابری‌های جنسی دامن می‌زند.
آنچه که گفته شد تلاشی بود برای بازگو کردن و شناساندن بخشی از مشکلات زنان کارگر و یادآوری این‌که بدون مبارزه طبقاتی پیگیر و مداوم بر علیه نظام سرمایه جمهوری اسلامی، نمی‌توان به این ستم جنسی و طبقاتی خاتمه داد و برابری اقتصادی،حقوقی و اجتماعی را برای زنان تضمین کرد.

میثم باریکرو- منتشر شده در ماهنامه رهایی زن- شماره 32



استفاده از این مطلب با ذکر منبع مجاز است.

۱۳۹۴ فروردین ۲, یکشنبه

مراسم بزرگداشت روز جهانی زن




روز ۸ مارس به مناسبت روز جهانی زن مراسمی در محل سازمان ABF با همراهی سازمان رهایی زن در کشور سوئد شهر کوپاربرگ برگزار شد.
شرکت کنندگان این جلسه از شهروندان سوئدی، سوریه ای و ایرانی بودند.
در این مراسم سعی بر آن شد که روند تاریخی قوانین مربوط به زنان و تکامل حقوق اجتماعی و فردی آنها در کشوردموکراتیکی مثل سوئد مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن به ذکر برخی از قوانین ضد زن که حاکم بر زندگی زنان ایران است پرداخته شد.
ذکر برخی از قوانین عجین شده با زندگی زنان ایران برای شهروندان سایر کشورها همواره با تعجب و شگفتی روبرو می شود نکته ای که با عادی شدنش در قدرت گرفتن قوانین شرعی در ایران برای برخی همنوعان ما کاملا رنگ طبیعی به خود گرفته است.
پس از آن خانم  Anmari Lööf مسوول ABF این شهر به عنوان فردی که سال ها در زمینه امور پناهجویان به خصوص زنان فعالیت های گسترده ای داشته است پیام مخصوص خود را برای زنان ایران فرستاد:
"به مبارزه خودتان ادامه بدهید ما امروز روز جهانی زنان را جشن می گیریم ولی واقعا مظلومانه است که ما هنوز به این روز احتیاج داریم ولی ما هنوز احتیاج داریم که به این مبارزه ادامه بدیم به خاطر اینکه در بسیاری از کشورها زنان کماکان زیر فشار قرار دارند، در سوئد امروز بین زنان و مردان مساوات برقرار است اما برای این سال های سال مبارزه شده و به ظول انجامیده تا ما به شرایط کنونی رسیده ایم، امروز زنان و مردان سوئد به این توافق رسیده اند که زنان و مردان داری حقوق برابر، وظایف برابرو امکانات برابر هستند.
برای مثال زنان و مردان در همه کارها  و تخصص با هم کار می کنند کاری به عنوان کار مخصوص زنان یا کار مخصوص مردان وجود ندارد ما بسیار سخت کار کردیم تا این تبعیض از روی زنان برداشته بشود.
به عنوان مثال ما زنان خودمان تصمیم می گیریم که اگر بخواهیم پاسپورت داشته باشیم اگر بخواهیم به کشورهای دیگه مسافرت کنیم خودمون تصمیم می گیریم که ازدواج کنیم یا اینکه بخواهیم جدا بشیم و احتیاجی نیست که از کسی اجازه بگیریم. مردان و زنان در تمامی مشاغل کار می کنند و همین طور در خانه برای نگهداری از کودکان باهم همکاری می کنند.
من امیدوارم که تمام زنان در تمام دنیا به مبارزه خودشون برای کسب آزادی ها و حقوق مساوی ادامه بدهند و بتوانند به اینجایی که ما در سوئد هستیم برسند ما باید بدانیم که یک روش دیگری هم برای زندگی وجود دارد، موفق باشید."
در ادامه جلسه نیز دوتن از شرکت کنندگان ایرانی پیام خود را ازطریق دوربین رهایی زن به زنان ایران رساندند که در ادامه پیام فعال سیاسی محمود بوستانی را می توانید مطالعه کنید.
من محمود بوستانی فعال سیاسی هستم به نوبه خودم این روز با شکوه را به تمام زنان آزادی خواه و زنانی که در راه آزادی مبارزه می کنند به خصوص زنان کشور خودمان و همچنین زنانی که در زندان های جمهوری اسلامی هستند تبریک می گویم.
و امیدوارم این روز همیشه پایدار و پا برجا باشد وهمچنین روزهایی رو بتوانیم در کشورمان  اجرا کنیم و مردم بتوانند بیرون بیایند و انزجار خودشان را از این نابرابری ها که در قبال زنان اعمال شده اعلام کنند و امیدوارم روزی برسد که زنان همانند مردان از حقوق برابری برخوردار باشند و ظلم و ستمی که قرن ها روا شده از بین برود.

مژگان حاصلی

مارس ۲۰۱۵

۱۳۹۳ اسفند ۲۷, چهارشنبه

گفتگوی مینو همتی با سحر صامت ژورنالیست و فعال رهائی زن در بازداشتگاه اداره مهاجرت سوئد




رهایی زن : بدون ژورنالیست متعهد، خبرها در روزشمار وقایع مدفون می شوند و جنایتکاران در تاریکی خبری به اعمال ضدبشری خود ادامه می دهند. هرگاه کارگری زیرآوار معدن محبوس می شود و یا زنی در میدان فوتبال فجیعانه بقتل می رسد. این ژورنالیست متعهد است که صدا و تصویرشان را به جهانیان منتقل می کند و عکس العمل انسانی میلیون ها انسان شریف را برمی انگیزد.
اما هرگاه ژورنالیستی به بند می افتد، صدایش پژواک مناسبی را تجربه نمی کند. این بار یک ژورنالیست متعهد و مدافع حقوق زن به بند افتاده، دولت سوئد با بازداشت سحر صامت قصد دارد وی را به کشور افغانستان یعنی کشوری که در عمق زن ستیزی جریانات اسلامی، جهنم زنان است، دیپورت کند.
فرصتی کوتاه دست داده تا با سحر صامت ژورنالیست و فعال رهایی زن از پشت دیوارهای بازداشتگاه اداره مهاجرت سوئد گفتگو کنیم.
سحر عزیز با سلام و خوش آمدگویی به برنامه رهایی زن، لطفا برای بینندگان ما توضیح بده چرا، چگونه و توسط چه مقاماتی بازداشت شدید؟
سحر صامت : سلام خدمت شما مینوی نازنین و همکاران خوبتان و همچنین سلام خدمت بینندگان عزیز که صدای من را می شنوند. بله مینو جان، ما دقیقا روز سه شنبه ساعت ۱۸:۳۵ بعدازظهر در خانه زده شد و چهار نفر افراد مسلح وارد شدند و ما را به بازداشتگاه انتقال دادند.چهار سال پیش ما پناهجو شدیم به این کشور و درخواست اقامت کردیم و به دلایل که یکی از این دلایل عدم مترجمان مسلط به زبان این کشور و دلیل دوم اینکه عدم آگاهی اداره مهاجرت از مناطق افغانستان، ناامنی های مناطق افغانستان و دلیل سوم هم عدم اطلاعات دقیق وکلای تسخیری اداره مهاجرت این کشور از وضعیت افغانستان، وضعیت سیاسی – اقتصادی افغانستان، وضعیت حقوق بشری افغانستان. بعد از این من یکسری فعالیت هایی که داشتم و همانطور که شما اشاره کردید، صدای میلیون ها انسان را به گوش کشورها و افراد مختلفی رساندم، متاسفانه اینها اینطور با من برخورد کردند و گفتند که ما این تصمیم را از سال۲۰۱۲  برای شما گرفتیم و شما باید خاک این کشور را ترک کنید. قبل از این من ملاقاتی داشتم با پلیس این کشور و دلایل موجه خود را برای ماندن و اینکه من حق دادخواهی دادگاه را دارم که به داد من برسند و پرونده من را باز کنند و بررسی کنند، صحبت هایی داشتم. ولی متاسفانه این ملاقات که روز سه شنبه هفته گذشته صورت گرفت و روز چهارشنبه هفته گذشته هم من ملاقاتی داشتم با مسوولین اداره مهاجرت و روز دوشنبه که مصادف است با دوشنبه هفته ایی که گذشت، تماسی دریافت کردم از پلیس این کشور و از من خواستند که  پدرم هم به همراه من به اداره پلیس مراجعه کند، چرا که اینها تصمیم گرفته بودند هر هفته مانند یک فرد مجرم بودن خود را در منطقه محل سکونتم اعلام کنم، بله من اینجا زندگی می کنم، در حالی که من قانونی در این کشور زندگی می کنم و قانون هم این اجازه را به من می دهد که تا زمانی که تصمیم های دادگاه اعلام نشده، من قانونی در این کشور زندگی کنم. اما خوب متاسفانه ما را به چالش کشیدند و برخورد خیلی غیر انسانی با ما داشتند. ما را به بازداشتگاه بردند و یک شب را در تک سلول ها ( سلول انفرادی ) بودیم و تمامی وسایل و موبایل ها از ما گرفته شد و در یک اتاق کاملا سرد با اینکه هم ناراحت بودیم و هم غذایی نخورده بودیم، می شود گفت که در حدود ۱۷۱۸ ساعت نتوانستیم هیچ غذایی بخوریم، در اتاق های سرد ما را زندانی کردند و حتی برای توالت رفتن باید زنگ می زدیم و به آنها اطلاع می دادیم یا حتی برای نوشیدن آب هم باید به آنها اطلاع می دادیم، که به همراه دو نفر که می آمدند و ما به توالت می بردند و یا اگر آب نیاز داشتیم به ما می دادند.
بعد از آن دیروز تصمیم گرفتند و ما را به بازداشتگاه کُلرد (Kållered) شهر گوتنبرگ (göteborg) آوردند و می گویند که ما شما را به این علت اینجا نگه داشته ایم که ببینیم دادگاه چه تصمیمی برای بازگشایی پرونده شما می گیرد. اگر تصمیم بگیرد که دلایل بودن شما موجه است که یک مقدار روش و رفتار فرق می کند. اما اگر تصمیم، تصمیمی باشد که شما باید برگردید، ما شما را بدون چون و چرا و بدون هیچ دلیلی به افغانستان بر می گردانیم.
رهایی زن : سحر عزیز می توانی تصور کنی اگر سوئد شما را دیپورت کند، چه سرنوشتی در انتظارتان خواهد بود؟
سحر صامت : خوب مینوجان با توجه به اینکه در پرونده اول ما زمانی که مراجعه کردیم به این کشور، ما مشکلی با یکی از احزاب سیاسی افغانستان داشتیم. این داستان از پدر من شروع شد و دامن گیر فامیل ما شد و موجب فرار ما از افغانستان شد، در نتیجه در حدود یکسال و نیم – دو سال است که فعالیت های آشکار می کنم، خوب تعداد بیشتری از آدم ها من را می شناسند، همچنین تهدیدهایی شده است و پیام های تهدید آمیزی دریافت کرده ایم، هم برای خودم و هم برای فامیلم که اگر شما برگردین ما شما را از بین می بریم. در نتیجه هم جان من در خطر است و زندگی من در دست تصمیم دولت سوئد است و هم پدرم اسداله صامت که نقدهایی داشته از حضور گروه های افراطی که تحت نام دین و فرهنگ، برخوردهای غیر انسانی با انسان ها انجام می دهند. پدرم صحبت هایی داشته و همچنین من در وبلاگ ها مطالب نوشتم، در نتیجه با چهره ما تعداد بیشتری آشنا شده اند. به خصوص از زمانی که ما دستگیر شده ایم، سازمان های حمایت کننده، شروع به اطلاع رسانی و جمع آوری امضا کردند، و دقیقا در حال حاضر جان ما بیشتر در معرض خطر است، چون الان دشمن می داند که ما دقیقا در کجا هستیم و در چه مرتبه ایی قرار داریم و می دانند که احتمال برگشتن ما به افغانستان وجود دارد و به راحتی می تواند برنامه ریزی کند تا جان ما را بگیرد.
رهایی زن : در پایان اگر پیامی برای مراجع بین المللی و مدافعین حقوق بشر و حقوق زنان دارید بفرمایید.
سحر صامت : تشکر مینو جان. من از سازمان ها خواهش می کنم با توجه به رویدادهایی که در افغانستان اتفاق افتاده است، ما متاسفانه در همین سه هفته آخر شاهد تجاوزهایی بودیم، تجاوزهایی که حتی دختری از در دانشگاه با یک ماشین یا پلاک دولتی دزدیده می شود و به او تجاوز می شود و این دختر مجبور می شود در رسانه ها به صورت صوتی حضور پیدا کند و این حرف را به گونه ای از خودش رد کند. خشونت بیش از حد و بی نهایت شده است در افغانستان. از سازمان ها خواهش می کنم که من و فامیل من و امثال من که خود را با هزاران رنج و سختی به اینجا کشاندیم و رساندیم، به ما کمک کنند و جان ما را نجات بدهند، واقعا ما در خطر هستیم و نگذارند که ما برگردیم چون که خطر مرگ واقعا من و فامیل من را تهدید می کند.
من خواهش می کنم از سازمان ها، از بیننده های عزیز، شنونده های عزیز که ما را حمایت کنید و از سازمان ها خواهش کنید که پشت ما بایستند و از ما حمایت کنند تا بتوانیم در این کشور بمانیم.   
رهایی زن : سحر عزیز حتما مطلع هستید که در شبکه های اجتماعی برای آزادی شما و پدر عزیزتان فعالیت های گسترده ای آغاز شده و ما نیز به سهم خود مساله را دنبال خواهیم کرد. موفق باشید
سحر صامت : سپاسگزارم از همه شما عزیزان، از همه دوستان که نام نمی برم چرا که از حوصله برنامه خارج است و حضور ذهن هم ندارم و نمی خواهم اسم عزیزی از قلم بی افتد. از همه تشکرمی کنم از شما و هر کسی که ما را در این راستا همراهی می کند،
یک دنیا سپاس، هم از طرف خودم و هم از طرف پدرم از همه تشکر می کنم.

با سپاس از مژگان حاصلی جهت پیاده کردن متن مصاحبه.


This program was broadcast towards Iran, Middle East, Europe
and North America via Channel One Farsi TV station
http://www.gopetition.com/petitions/dont-deport-assadollah-samet-and-his-daughter-sahar/sign.html#se

۱۳۹۳ اسفند ۲۶, سه‌شنبه

گزارش روز جهانی زن (۸ مارس) سازمان رهائی زن - واحد نروژ





روز سه شنبه ٨ مارس ٢٠١٥ برابر با ۱۷ اسفند ١٣٩٣ مطابق سنت هر سال، مراسم بزرگداشت روز جهانی زن به همراه صدها نفر از مردم آزادی خواه و برابری طلب نروژ در مرکز شهر اسلو روبروی پارلمان برگزار شد.

سازمان رهائی زن- واحد نروژ، به همراه جمع کثیری از احزاب و شخصیتهای سیاسی، سازمان‌ها و ارگان‌های دفاع از حقوق زنان و همچنین مردم آزادیخواه نروژ در این مراسم شرکت داشتند. در این مراسم سخنرانی هایی از طرف فعالین حقوق زنان و فعالین چپ و سوسیالیست ایراد شد که عمدتأ به مسائلی که در سال گذشته توسط گروه‌های تروریستی و مرتجعی چون بوکوحرام در نیجریه و همچنین عروج داعش بعنوان یکی دیگر از گروه‌های تندرو و مرتجع اسلامی که قربانیان اصلی آنها را زنان تشکیل می دهند پرداختند. همچنین سخنرانان به تحولات اخیر در خاورمیانه و مشخصأ مقاومت مردمی در کردستان سوریه که زنان در آن نقش اصلی و پررنگی ایفا کرده اند پرداختند و ضرورت اتحاد و همبستگی جنبشی را برای برقراری جامعه‌ای عاری از تبعیض و ستم جنسی بر زن و رفع نابرابری یاد آور شدند.


سازمان رهائی زن _واحد نروژ ضمن تأکید بر اهمیت حضور فعالانه در مبارزه برای متحقق شدن مطالبات جنبش زنان، با پخش تراکت و اطلاعیه سازمان ، این روز را به همه فعالین در این عرصه شادباش گفت و با سر دادن شعارهایی با مضمون "نه به بردگی و انقیاد زن"، "نه به قوانین زن ستیز شریعت"  و "زنده باد آزادی و برابری" به همراه کل جمعیت حاضر مسیر خیابان پارلمان تا میدان کارگر را راهپیمایی کرد و به کار خود پایان داد.

گزارشی از شادی مطیعی و روپاک مطیعی

۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

تاریخچه جنبش زنان و کسب حق رای زنان ایران (به مناسبت ۸ مارس)




 ۸مارس یادآور راهپیمایی و اعتراض زنان کارگر کارخانه نساجی (سال ۱۸۷۵) در آمریکا میباشد. که بعدها  زنان اعتراضات خود را در اروپا و تمام دنیا در نشستها و تجمعات خود برای دستیابی به حقوق مورد نظرشان ادامه دادند.
یکی از بزرگترین و تاثیر گذار‌ترین نشستها دومین کنفرانس زنان مشاغل در سال ۱۹۱۰ در کپنهاگ دانمارک بود که نمایندگانی از ۱۷ کشور جهان از جمله ۳ زن از نمایندگان فنلاند در آن شرکت داشتند و در اینجا بود که به برگزاری روز جهاني زن جامه حقیقت پوشانده شد.
همچنین  یکی از موارد اعتراضات و جنبش‌های زنان ، دستیابی به یکی از مهمترین حقوق اجتماعی آنها بود که داشتن حق رای میباشد.
در آمریکا زنان ۱۰۷ سال پیش برای گرفتن حق رای به خیابان آمده بودند ودر حالیکه ۱۴ سال قبل یعنی ۱۲۲سال پیش زنان نیوزلندی به حق رای دست یافت بودند.
داشتن حق رای زنان ایرانی به قانون زمان رضا شاه بازمیگردد.  که با مخالفت روحانیون وقت از جمله مدرس و کاشانی مواجهه شد.
در سال ۱۳۴۱ شمسی (۱۹۶۲میلادی) در لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در هیت دولت  زنان برای نخستین بار اجازه شرکت در انتخابات و نامزدشدن  برای انتخابات را پیدا کردند. که متعاقب آن روحانیون از جمله آیات خمینی و طباطبایی و موسوی یزدی و...به مخالفت برخواستند. که بعدها در جریان انقلاب حق رای زنان توسط خمینی اینبار برسميت شناخته شد.
امروزه به جز کشورهای بوتان - برونیی- عربستان سعودی و واتیکان در دیگر کشورها حق زنان را برای شرکت در  انتخابات را به رسمیت شناخته اند.
در دوره مشروطه نیز همپای انجمن‌های سری و نیمه سری زیادی کادر ایران بوجود آمد ه بود انجمن‌ها ی زنان نیز به طورمخفیانه شکل گرفتند که بعدها پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمانهایی تاسیس شدند که به حقوق زنان میپرداختند.
در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان منتشر شد که از میان آنها میتوان به دانش (سردبیر خانم دکتر کمال) شکوفه (مریم عبید) زبان زنان (صدیقه دولت آبادی) اشاره کرد از مدرسه سازان میتوان به صدیقه دولت آبادی -شمس الملوک جواهر کلام و طوبی آزموده و روشنک نوعدوست اشاره کرد که برای تاسیس حفط مدرسه‌های دخترانه خود با مخالف‌های بسیاری از سوی سنت گرایان مواجه بودند.و به همین دلیل تاسیس مدرسه دخترانه کاری کاملاً انقلابی بود.
پس از این دوره سازمانهای زنان مستقل حذف شده و سازمانهای وابسته به دولت یا حزبهای سیاسی تشکیل شدند مانند کانون بانوان که انجمنی میانه رو و خیریه زیر نظر رضا شاه بود. سازمان زنان ایران زیر نظر محمد رضا شاه و تشکیلات زنان ایران در حزب توده با نشریه بیداری ما فعال بود.
سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ را
میتوان سالهای تجربه حیات محدود و کنترل شده جنبش زنان دانست که سازمانهای مستقل تر اما پراکنده‌ای همچون حزب زنان و جمعیت زنان (روزنامه زن امروز) تشکیل شدند.
در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی سازمانهای سکولاری خواستار حقوق بیشتری از جمله کشف حجاب و حق طلاق برای زنان ایرانی بودند.
و امروز بعد از گذشت ۶ دهه از آن تاریخ در جامعه بسته و کاملاً تحت تسلط قوانین زن ستیز و گاها ضد بشری موجود که حتی دخالت در در زندگی و تصمیم گیریهای شخصی زنان کاملاً نهادینه شده است هیچگونه جنبش یا سازمانی وجود ندارد که بتواند حداقل همان حقوق از دست رفت را برگرداند و در فضایی که در قالب‌های دستورات مذهبی چون امر به معروف و نهی از منکر زنان مورد هر نوع تحقیر و توهین قرار میگیرند که به شکل دست گیریهای خیابانی تا اسید پاشی بصورت زنان و دختران اجرا می شود که طبعاً باعث ترس و انزوای بیشتر زنان میگردد.و نیز اجرای سایر حکم‌ها و قوانین خشن اسلامی همچون اعدام و سنگسار در محاکم قضایی.
امید  به تغییر شرایط ودسترسی به حقوق کامل انسانی برای زنان و مردان ایرانی تنها زمانی مقدور خواهد شد که با جنبش و تحول عظیم فکری و اعتقادی به شکلی آگاهانه قوانین ضد انسانی دینی از حکومت تفکیک گردد و از اریکه قدرت پایین آورده شود.


فرشته نظام‌آبادی