در نظام جمهورى اسلامى ايران شاخصه هاى ارزشى متعددى براى گزينش
كانديداهاى برتر در انتخابات مختلف وجود دارند،كه بخشى از انها جنبه قانونى و رسمى
دارد و متناسب با ارزشهاى حاكم بر جوامع در ساير كشورهاى جهان نيز متداول است. و برخى
از انها در رديف مواردى قرار دارد كه به شكل عرفو و اجتماعى و در قالب قوانين نا
نوشته وضع شده و مختص جامعه اسلامى و بعضا ايرانى است به عنوان مثال ؛ در ايران
اسلامى منتسب بودن به خاندان سيادت و ريشه عربى داشتن يك افتخار است، و طلبگى و
كسوت روحانيت نيز افتخار محسوب مى شود، قرار گرفتن در رديف نام اوران و نخبگان
علمى و همچنين قهرمانان ملى و ورزشى و چهرهاى شاخص هنرى محبوبيت و اقبال به همراه
دارد، خوش برخورد بودن و جذابيت سيما نيز امتياز است. بى شك تمامى موارد در
انتخابات نقش اساسى ايفا مى كنند، ولى بى شك هيچ كدام از اين موارد به خودى خود
نمى توانند ملاك اصلى براى تعيين كانديداى مورد نظر باشند. چون انتخاب اصلى بر
اساس شايسته سالارى و معيارهاى ارزشى قرار ندارند، و فرد معين پايبند به ارزشهاى
انسانى و حس مسئوليت پذيرى در مقابل ملت كه او را نماينده خود قرار داده اند ندارد.
چون ان فرد وجود خارجى ندارد و از فيلترينگ جمهورى اسلامى خارج نمى
گردد، كه جزو كانديداهاى مورد صلاحيت ما باشند. متأسفانه در ايران تنها چيزهايى كه
ارزش ندارند، همين تعهد به ملت و مردم هستند. و يك نسبت قوم و خويشى و يا اشنايى
با يكى از منسوبين كار به دست در دولت نقش همه گزينه هاى مورد تأييد در مورد
نامزدها را ايفا مى كند، علارغم انكه فرد هيچ صلاحيت و يا تخصص
لازم را براى شغلش داشته باشد.
چگونه مى توانيم بعد از گذشت سى و هفت سال دوباره به اخوندها
اعتماد كنيم؟ و دوباره به پاى صندوق هاى رأى مى رويم،
چندى پيش همزمان با سفر حسن روحانى رئيس جمهور ايران به ايتاليا يك
كشيش مسيحى در روزنامه پر تيراژ "كوريه دلاسرا" كه در تيتر روزنامه چنين
نوشته "انتقاد دوستانه اى از مردم ايران"
او مى گويد: ايرانيان نمونه بارز داشتن الگو هاى مخرب ذهنى هستند.
انها در درازناى تاريخ ويژگى جالبى از خود نشان داده اند، زمانى كه كشورشان در
مسير رشد و پيشرفت قرار مى گيرد ، گويا نمى توانند بپذيرند كه پيشرفت ازان انها
است، و دست به تخريب نا خوداگاه
ميزنند. تقريبا بسيارى از دودمان هاى پادشاهى ايران اينگونه از
ميان رفته اند، ايرانيان يا خود دست به شورش زده اند يا در برابر دشمن بيگانه به
مبارزه واقعى نپرداخته، وحتى پس از رشد اجتماعى و اطلاعاتى معاصر باز هم اين ويژگى
حفظ شده است.
اقاى نيتين اناكاندا همچنين افزوده:ايرانيان بايد بدانند كه حكومت
فعلى، هيچ تلاشى براى بهبود شرايط مردم نمى كند، چون ادامه حيات حكومت انها ربط
مستقيم به ادامه دادن اين روند فعلى، يعنى نگه داشتن مردم در فقر و گرسنگى بستگى
دارد. ودر انتها به درستى اشاره به اين موضوع دارد كه: چيزى كه مردم بايد بدانند
اين است
حاكميت هيچگاه نمى خواهد مردمش ، روى رفاه و خوشبختى را ببينند.
هاشمى، خاتمى، احمدى نژاد و روحانى همه و همه راستاى اين سياست گام برداشته و پيش
رفته اند. فساد در ايران به حدى بالاست كه به نظر نمى رسد كه هيچ يك از مسئولان
حكومت بخواهند جلوى ان را بگيرند، و در ايران مردم براى فساد مسئولان حكومت جوك مى
سازند و مى خندند، مردم بعد از نزديك به چهار دهه هنوز به روحانيون فاسدشان اميد
دارند.
به اميد سرنگونى كامل جمهورى اسلامى ايران و خاندان فاسد اخوند و
ملا و خامنه اى شرور و به اميد پيروزى ميهن عزيزمان در اشغال تازى پرستان.
آكو رضائى ١٢/٠٢/٢٠١٦
ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و سوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر