شینا شیرانی یکی از گویندگان تلویزیون اخبار انگلیسی زبان
پرس تی وی از آزار جنسی در محیط کارش افشاگری کرد. این زن نه اولین و نه اخرین است
که در محیط ناامن کار مورد آزارهای جنسی و کلامی قرارمیگیرد. روزانه صدها زن در
محیط کارشان هم سرنوشت او هستند که نه مانند شینا شیرانی مجری مسلط به زبان
انگلیسی هستند و نه مانند صدف طاهریان چهره ای سرشناس بازیگر هستند تا لااقل
صدایشان رسانه ای شود و نه در جایگاه و موقعیتی که بتوانند از جهنم جمهوری اسلامی
فرار کنند. زنانی که ترس ازدست دادن کار
آنها را وادار به سکوت می کند و اگر اعتراضی هم کنند تنها منجر به از دست دادن کار و اخراجشان می شود.
از اولین مصاحبه ی شیرانی
با رسانه ها پس از خارج شدنش از ایران، در شبکه های اجتماعی بازتاب و واکنش های متفاوتی
داشت. عده ی معدودی او را بخاطر شجاعت به افشاگری ش تمجدید کردند و بعضی به او بد
و بیراه و فحاشی کردند وگفتند: "کرم از خود درخت است!". برخی مدافعان
حقوق زن این عمل را بعنوان آزار جنسی بر
زنان محکوم کردند ولی با یک " اما"! همراه بود که این خانم چون در سیستم دولتی کار می کرده پس مزدور
جمهوری اسلامی است و از گزینش آن رژیم عبور کرده و در این پست منصوب شده است. اگر
به صحبت های این زن دقیق شویم. از مسایل پرده برمی دارد که حداقل برای بسیاری از زنان
شاغل عجیب و غریب نیست و شناخته شده است و آنرا در محیط کارشان تجربه کرده اند. اینکه
این خانم به رژیم وابسته بوده یا نه به نظرم به بیراهه کشاندن و کم جلوه دادن دفاع
از زنی ست که مورد آزارجنسی قرار گرفته است. زنان بسیاری هستند که برای پیدا کردن
کار چاره ای ندارند تا وارد سیستم جمهوری اسلامی بشوند. معلمان، زنان کارگر در کارخانه
ها، بخش های اداری، صداو سیما و .... همه از یک گزینشی بنام گزینش هسته ای اسلامی عبور
کرده اند. نمی توان همه را محکوم کرد که چون در بخش های اداری و دولتی جمهوری
اسلامی کار می کنند با رژیم همراه هستند.
متاسفانه قضاوت ها به
مراتب خطرناک تر و آزاردهنده تر از تعرض جنسی به زنان است!. بسیاری از
مردم و افکار عمومی از اروپا تا ایران زنی که مورد تجاوز جنسی یا در معرض
آن قرار میگیرد را شریک جرم یا مجرم اصلی می دانند و به نظرشان زنان با پوشیدنش لباس
های تحریک آمیز مردان را دعوت به تجاوز می کنند. احساسات، خواست ها و تمایلات و
نیازهای مردان محور اصلی قضاوت ها قرار
میگیرد و خواست زن مفهوم ندارد. اینجا فقط
شینا نیست که مورد تجاوز کلامی و جنسی قرار می گیرد. وقتی (عمادی رئیس) درخواست ی
رفع نیاز جنسی اش در قبال کمکی که (بهتر بگوییم سوء استفاده و یک اهرم فشار برای دست
یافتن به تمایلات جنسی اش) او را در
موقعیتی تنگنا و منگنه وار قرار می دهد و می
گوید تخم هایم درد گرفته! کمکم کن من به تو کمک کردم ام. حتی وقیحانه شروع به تعریف و تمجید جزئیات اندام زن می کند. این
خوک کثیف، به تصور افکار بیمارگونه اش که زنان از تعریف و تمجید خوششان می آید می
خواهد او را تحت تأثیر قرار دهد تا تن به
خواسته های او بدهد و راضی شود. حتما وقتی
آن شب جواب منفی می شنود برای رفع دردهای جنسی اش اگر سراغ زن های دیگر نرفته
باشد. اولین و دسترس ترین، زنِ خود اوست که با رویای هم آغوشی با دیگری به زنش
تجاوز می کند و حتما به یاد رویای زنی دیگر، همین تمجیدها را تحویل زنش می دهد!.
در جامعه ای که زن بعنوان
یک شی و کالا باید در خدمت برآورده کردن نیازهای جنسی مردان باشد.همانطور که شینا
شیرانی می گوید:" در محیط کارم من را
بعنوان یک شی نگاه می کردند". در چنین جامعه ی بیماری، طبیعی ست نگاه مردان به زنان شی انگارانه باشد و حرمت انسانی و شخصیت زن، تنها
در حد یک کالای جنسی تنزل پیدا می کند. در جامعه ای که در تاریخ ادبیات بیمارش زن
همیشه آهوی خرامان است که جلب توجه می کند و گریزپاست و مردان شکارچیانی هستند که بدنبال
شکار اویند. در جامعه ای که نیازهای جنسی زن همیشه در هاله ای از ابهام و انکار قرار می گیرد مگر در صورتی که مرد
بخواهد آنوقت زن باید تماماً مطلوب مرد واقع شود.
در کشورهای بورژوازی سرمایه داری، اگر شما از کنار یک مزرعه یا باغی
عبور کنید و میوه ای بچیند و بگوید میوه های باغ تان زیبا و خوش رنگ و لعاب بود و
هوس کردم و یکی را چیدم و خوردم. همین
قوانین اروپایی و متمدن، یقه تان را میگیرند که بی خود کردی که به حریم شخصی و ملک خصوصی مان تجاوز کردی و بر
علیه تان اعلام جرم می کنند و باید جریمه ای سنگین بپردازید. لشکری از شریعت
تا قوانین و مردسالاری برعلیه زن قرار
گرفته و مجوز تجاوز به زنان را صادر می کند و مشروعیت می بخشد. در این دنیای وارانه
زن همه چیزش تحریک آمیز است از لباس ش تا خندیدن، آواز خواند و موها و ... باید خودش و خواسته هایش را سانسور کند تا
مبادا مردان تحریک نشوند.
در فرهنگ و قانون اسلامی
که زن ناموس مرد است و مرد برای حفظ ناموس ش اجازه قتل های ناموسی را دارد.
"تجاوز" به دختربچه های 9 ساله قانونا با نام "ازدواج" در
ایران و کشورهای اسلامی اجرا می شود. تعرض جنسی در ایران وکشورهای اسلامی پنهان هم
نیست کاملاعلنی ست از کوچه و خیابان گرفته تا محیط کار و قانون هایی که علیه زنان
تصویب می شود همه چیز آشکار است و در ملاء عام صورت میگیرد و همه از آن آگاه
هستند. تنها در این مقطع زنی به دلایل
جایگاه و موقعی نسبی که در جامعه داشته جسارت به خرج داده تا آنرا بیان کند وخودش
را از آن شرایط نجات دهد. زنی که باوجود موقعیت نسبی که دارد می گوید: "عمادی
رئیس بود و پست مهمی داشت و من هرچه باشم تنها یک مجری بودم". دنیای بورژوازی
که انسان ها را نه بر اساس تخصص ها، استعدادها، توانایی هایشان، بلکه براساس تقسیم جنسی انسان
ها در تولید نابرابری جنسی برای بقای پست و مقام و بهره کشی بیشتر استفاده می کند
و این موقعیت زن کارگر و شاغل را در جایگاهی ضعیف قرار می دهد. زنان کارگری که
بخاطر مخارج فرزندشان، زندگی شان، تعرض و تجاوزهای جنسی و کلامی را می شنوند و با
تمام استرس ها و فشارها و تعرض ها، باید کارشان را به بهترین نحو انجام دهند تا
توبیخ، جریمه و یا اخراج نشوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر