با
دختر جوانی که در مترو فروشنده زیورآلات استیل است صحبت میکنم،اسمش صباست و ۲۲ سال
دارد. سه سال است که در مترو فروشندهی سیار است.میپرسم چرا ماسک میزند؟می گوید
ماسک میزند چون هوا آلوده است! بعد هم ریز ریز میخندد.میگویم اگر هوا آلوده است
پس چرا ماسکش را سوراخ کرده ؟ خندهاش که تمام میشود، میگوید: راستش میترسد
آشنایی او را ببیند! و برای حفظ آبروی خانوادهاش ماسک میزند.
خاله فاطمه ۵۵سال دارد.از قدیمی های مترو است.خودش می گوید فروشندهی بودیم وقتی مترو نبود!
آدامس،چسب زخم، مسواک و نخ دندان میفروشد یا به قول خودش چیزهایی که زیر سه تومان
باشد.میگوید عروس و داماد دار است و برای این ماسک میزند که فامیل عروس و دامادش
نفهمند دارد کجا کار میکند.میگوید سالهاست که صورتش را با سیلی سرخ نگاه میدارد.او
باید امسال هم برای یکی از دخترهایش جهیزیه بخرد و شوهرش سالهاست که فوت کرده.
بیتا ۱۷ سال دارد و چند ماهی است که این کار را به پیشنهاد دختر
خالهاش شروع کرده است.آنها فروشندهی کش مو و گل سر و کلیپس هستند. او میگوید
که پدرش نمیتوانسته مخارج خانواده را تامین کند و از او خواسته خودش خرج خود را
دربیاورد و اگر نمیتواند مجبور است به اولین خواستگارش شوهر کند.بیتا تاکید میکند
که کارش بالاجبار است و برایش سخت است که بعد از مدرسه کار کند و از همه بدتر
غرورش اجازه نمیدهد نگاههای تحقیرآمیز مردم را تحمل کند.او ماسک میزند چون میترسد
هم کلاسیهایش او را بشناسند .
زهرا ۳۲ سال دارد.میگوید که یک پسر دارد و مثل خیلیها شوهر مرده
و مطلقه نیست.میگوید که از زندگیاش راضی است و شوهرش را عاشقانه دوست دارد. فقط
شوهرش به تنهایی از عهدهی مخارج خانه برنمی آمده.او هم ماسک می زند تا فامیل خودش
یا شوهرش نفهمند او توی مترو دست فروشی میکند و این کار را فقط برای حفظ غرور
همسرش انجام میدهد.
از نگار میپرسم که ۳۵ ساله و فروشندهی لوازم آرایشی است.حرفم را به تمسخر میگیرد
و میگوید نکند فکر کنم ماسک میزند تا مردم فکر کنند مریض احوال است؟! بعد دلشان
بسوزد و از او خرید کنند؟ توجیهش میکنم که به هیچ وجه قصد قضاوت کردن ندارم.میگوید
در یک شرکت خصوصی تایپیست است اما دخل و خرجش باهم نمیخواند.میگوید اگر همکارانش
او را بشناسند تحقیر می شود و شاید کار نیمه وقتش را از دست بدهد.
از سمیه که ۲۵ ساله است و فروشندهی شال و روسری،می پرسم آیا ماسک زدن
به جز کمک به "شناخته نشدن" فایدهی دیگری هم دارد؟ مثلا این که در
جمعیت زودتر تشخیص داده شوند و یا کمتر بیمار شوند؟ می گوید نه ،ربطی به این چیزها
ندارد.فروشندههای مترو مجبورند داد بزنند و صدایشان مهم ترین عامل جلب توجه است.
اتفاقا گاهی پیش میآید که مردم از فروشندهها میخواهند ماسکشان را بردارند تا
صدایشان را واضح تر بشوند.می گوید ماسک نه تنها فایده ندارد بلکه کلافه کننده است!
چون تنفس را سختتر میکند.او حتی فکر میکند مردم به فروشندگانی که ماسک ندارند
بهتر اعتماد میکنند.او میگوید هر روز این ماسک لعنتی را تحمل میکند تا فقط شناخته
نشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر