۱۳۹۹ بهمن ۱۱, شنبه

اشعار از نوری شریفی



فعال حقوق زنان و مدافع حقوق بشر

شعر نه ! به....

نه ! به زنجیر عقاید

نه ! به بستن دهانها

نه! به آزاروشکنجه

نه ! به اعدام جوانها

نه ! به سلاخی اندیشه ووجدان

نه! به اجبار واسارت دلیران

نه! به همسرشدن دخترکان ازسرفقر

یا فرار و قتل آنان با تعصب ، با زجر

نه ! به آزادی قاتلان ملت

نه ! به قانون امامت تا ولایت

نه ! به اعتیاد کودک تا مرگ

مثل ریزش ازدرختی چون برگ

نه ! به خودسوزی مردان و زنان

بدلیل سفره های خالی ازنان

نه !به محنت و نداری فقیران

نه ! به اختلاس مالی وزیران

نه ! به حبس و کشتن حرمت انسان

نه ! به ویرانی سرزمین ایران

نه ! به اعتراف اجباری زندانی دربند

نه !به زنجیر و غل و سربند و پابند

نه ! به عدل علی و رأفت اسلامی اکرم

با همه حکم قصاص قاضی و مفتی اعظم 

نه ! به آتش سوزی جنگل و دیروکنیسه

یا مرگ طبیعت از قبل‌  این ارواح خبیثه

نه ! به تخریب بناهای قدیمی

اصفهان و بستک و شوش صمیمی

نه ! به کشته شدن همه عزیزان

در خیابان یا که زندان ، زنان و مردان

اینهمه نه !  از برای چهل واندی سال ، تاریک وسیه

هرچه گویم یا توگویی ، ناله هایی است که از گوش این مار بدوشان به دراست

لیک فریادشود ناله ما گرهمه خیزیم !

ودر گوش جهان خواهدشد گرهمه گوییم !

  

شعر تلاقی نگاهی آشنا

 

مرا درتلاقی‌ نگاهی آشنا خواهی یافت

در یادآوری مزه تلخ یک قهوه درعمق خاطراتی شیرین

در لذت چشیدن طعم بوسه ای ممنوعه،

و در لبخند پیروزی  یک عشق درلحظه ضرب آهنگ دو قلب

مرا در چشمان خیره و بی تفاوت محکوم به حبسی ابدی که در اتاق ملاقات، هیچکس بدیدنش نیامده،

و در غم سنگین دیوارهای یک سلول انفرادی خواهی یافت

مرا در تماشای پرواز پرندگان از پشت میله ها،

و در آواز کولی دوره گرد،

مرا درشادیهای بی بهانه کودکان

و لبریز شدن قلب مادران از مهر،

مرا در سکوت مشتاقانه ی آنکس که در انتظار روایتی خوشایند است ،

و درفریادهای معترضانه  آنکس که خود راوی  ناخوشایندی ها از زندگی است

مرا درخود، خواهی یافت

چه هنگام درود یا بهنگام وداع،

در لحظه اوج بودن ، نه در حضیض نبودن،

در آغوش های مهربانانه و یا درطرد شدنهای ظالمانه،

من در نگاه تو، بینش تو و درذهن خیال انگیز توام

میتوانی چشمهای خودرا ببندی وهیچ نبینی ،انگار که آرمیده ای وخواب میبینی فقط همین !

و یا نه...

دیده جان بازکنی و ببینی آنچه هست و نیست را و بال بگشایی و به پروازدرآیی

برهی و برهانی تمام جانهای خسته ای را که توان برخاستن برایشان نمانده

با مهر و با  امید

به لمس خنکای بامدادی که شامگاهش را در پیچ جاده ای که به تاریخ می پیوندد، جا گذاشته باشد

 


 ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره هشتاد ونه منتشر شد

http://rahaizanorg.blogspot.com/2021/01/rahaizan-shomareh-89.html 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر