۱۴۰۱ آذر ۹, چهارشنبه

انقلاب ۱۴۰۱


 نوری شریفی

اعتراضات بالا میگیرد، شعارهای سرنگونی از هر کوی و برزن به گوش میرسد، گاز اشک آور، فریاد معترضین، صدای تیر بیشتر می‌شود و جوانان حق خواه یکی پس از دیگری برزمین می افتتد اما  جای آنان بلافاصله پر می‌شود و سرکوبگران را به استیصال می‌کشاند. روش سرکوب شدیدتر میشود، کودکان، نوجوانان و جوانان با وحشیانه ترین ضربه ها کشته می شوند. ضربه هایی کشنده به سر با باتوم و میله آهنی، و یا با شلیک مستقیم و استفاده از گلوله های ساچمه ای و جنگی و پرتاب از بلندی در حالیکه آنان را مورد تعرض جنسی نیز قرار داده اند. همچنین اذیت و آزارهای جنسی که به هنگام دستگیری در مورد معترضان انجام می دهند. شنیع ترین رفتارهایی که از یک حکومت مستبد ایدئولوژیک میتوان انتظار داشت از رژیم جمهوری اسلامی ایران که بیش از ۴۳ سال است شعار دیانت و پرهیزکاری


سر داده است، تاکنون سرزده است.
در کنار این کشتارهای خیابانی، هرروز در گوشه و کنار این سرزمین خونبار به هنرمندان، روزنامه نگاران، ورزشکاران، نویسندگان، فعالان حقوق بشر،  وکلا، دانشجویان، و حتی دانش آموزان یورش برده و آنان  را بازداشت می کنند. درزندانهای مخوف و قرون وسطایی خود نیزبحدی آنها را شکنجه می‌کنند که زیر شکنجه به قتل میرسند و یا در بیدادگاه‌های خودحکم اعدام برای آنها صادر میکنند. این رژیم نابکار رزالت و دنائت را به حدی رسانده است که خانواده های داغدار را تهدید می‌کند اگر اطلاع رسانی کنند جنازه فرزندانشان را به آنها تحویل نمی‌دهند، و خود جنازه ها را از سردخانه دزدیده، شبانه دفن می کنند . از خانواده ها اعترافات اجباری می گیرند که بگویند فرزندشان سکته یا خودکشی کرده و یا زمینه یک بیماری سخت داشته است.
این انکار برای حفظ و بقای خویش همیشه در طول تاریخ گریبان حکومتهای دیکتاتوری و توتالیتر را گرفته است، اما ثابت شده  که این بیشتر مفری برای آنان است تا راه نجات.
در مورد حاکمیت مستبد اسلامی نیز چنین است ، سرکوب تنها ابزاری است که برای ماندگاری خویش از آن استفاده کرده است اما اعتراض به قصد براندازی  به قدمت تفکر آخوندی و اسلامی در جامعه ایران  صورت گرفته، کافی است نگاهی به تاریخ  ایران در دوره های مختلف بیندازیم، تحلیل های واقع بینانه نشان از آن دارد که همواره اعتراض های پیاپی  توسط روشنفکران به اسلام و آخوندها صورت می گرفته که  در همان زمان بدست اسلامیون به قتل می رسیدند. بنابراین نمی‌توان گفت این انقلاب بتنهایی و اکنون صورت گرفته است. بنظر من انقلاب ۱۴۰۱ امتداد اعتراضات تمامی سالیان زور و جبر ایدئولوژی اسلام در آن کشور است.
از آنجا که همواره به زنان ظلم مضاعف می شده در طول تاریخ پرچمدار  اعتراضات انقلابی زنان بوده و هستند، و این یکی از مهمترین نقطه قوتهای این انقلاب میباشد. علاوه بر آن اتحاد و همبستگی ایرانیان چه در داخل و از طرف اقوام مختلف و چه در بین ایرانیان خارج از کشور  بیشتر شده ، نیروهای سرکوب حکومتی مضمحل تر شده اند، فروپاشی داخلی در حاکمیت سریعتر و با عمق بیشتری صورت گرفته است.
جهان در این انقلاب  درگیر شده است،  در همه‌ جا و از هرزبانی طنین "برای..." شروین حاجي پور را می‌شنوید و به چندین زبان زنده دنیا نیز ترجمه و خوانده شده است تا جاییکه در لیست کاندیداهای برتر فستیوال موسیقی بین المللی "گرمی" قرار میگیرد. انسانهای آزاده دنیا این آهنگ را که نماد انقلاب ۱۴۰۱ شده است به زبان فارسی یادگرفته و زمزمه می‌کنند و همراه با ایرانیان اشک می ریزند، در تجمعات اعتراضی شرکت کرده و برعلیه ظلم آشکار حاکمیت شعارها را فریاد می زنند. اکنون کمتر کسی در جهان است که از رخدادهای ایران چیزی نشنیده باشد. فشار ایرانیان خارج از کشور و مردم جهان بر حکومتهای خود سبب شده تا مجامع بین المللی صدای ملت ایران را بشنوند و تمهیدات جدیدی در مقابل جمهوری اسلامی ایران بکار ببرند، از گمانه زنی دست بردارند و اولویت را به‌حقوق بشر بدهند نه به مناسبات اقتصادی و یا مصالحه گری های سیاسی. سطح گسترده این اعتراضات انقلابی در تاریخ ایران بلکه جهان بی سابقه بوده است و بی شک به بار خواهد نشست. 
اگر دختران و زنان و پسران و مردان‌مبارز ایرانی بی مهابا در خیابانها می جنگند و هستی و جان  خود را   در کف دستانشان نهاده اند، تنها به این دلیل است که به ایران پس از رهایی می اندیشند. ایرانی که در آن آزادی و برابری و عدم تبعیض جنسیتی، قومی ،زبانی و نژادی در اولویت قرار میگیرد و منشور جهانی حقوق بشر سرلوحه قانون اساسی خواهد بود. این قویترین انگیزه برای فرزندان است که با وجود از دست دادن پدران و مادرانشان بپا خیزند و برای مادران که خود نیز به صحنه مبارزه کشیده شوند.
در مقطعی از زمان، مادران خاوران، مادران پارک لاله و مادران دادخواه ۹۸، دادخواهی از قاتلین فرزندانشان را فریاد زدند و به زندان افتادند، اما اکنون گریه و فغان مادران ۱۴۰۱ با خشم و شعار درهم آمیخته و کل حاکمیت نظام  را به مبارزه میخواند. این مادران داغدار و خشمگین در عین حال ، مبارزان را به ادامه راه خود دعوت میکنند‌ و می‌گویند فرزندمان را تقدیم انقلاب مردمی کرده ایم، بایستید و به پیش روید ما در کنار شما هستیم!   براستی که این حجم از شهامت و قدرت در مقابله با  خونخواران مستبد اسلامی تنها دلیل برحق بودن مطالبات مردمی و  این‌مسیر مبارزه است.
در انقلاب ۱۴۰۱ شاهد آن هستیم که نمادهای اسلامی و تبعیض آمیز به آتش کشیده می‌شوند و مورد هدف مردم قرار میگیرند. آخوندهایی که در طول سالیان حکومت خود تمام تلاش خود را بکار میبردند که بطور قانونی و یا از طریق سنتها فشار را بر زنان بیشتر کرده و فضای جامعه و خانواده را برای آنان ناامن کنند ، اینک از ترس جوانان عمامه به سر نمی‌گذارند و یا در انظار بدون لباس روحانیت ظاهر میشوند و در رسانه ها اعلام می‌کنند که جامعه برای روحانیت ناامن شده است، در واقع این موضوع نمایانگر میزان آگاهی و روشن بینی  مردم نسبت به اسلام تحمیلی در گذشته است. نسل جدید پیشرو  این انقلاب گشته ، نسلی که فهمیده است نه گذشته ای در آن جامعه ی پر از محدودیت داشته و نه آینده ای بخاطر محرومیت از حقوق فردی و شهروندی  خود خواهد داشت. بهمین سبب این‌ نسل  بی هراس جان به پیش تاخته و چون از قدرت خود آگاهی یافته است، بدون توقف به  سرنگونی این حکومت کمر بسته و امیدوار و مطمئن به ایجاد تغییر میباشد.


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و هشت  منتشر شد - 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر