‏نمایش پست‌ها با برچسب ترجمه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب ترجمه. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۶ اسفند ۹, چهارشنبه

گوش کن! ترجمه از ماریا عباسی



«
گوش کن
شما که در خانه‌های گر‌متان
زندگی امنی دارید.شما که در بازگشت شبانه به خانه
غذای گرم و چهره‌های دوستانه در برابر خویش می‌‌یابید:
بنگرید! آیا او در چشمتان به مردی می‌ماند،
او که در گل‌و‌لای جان می‌کند،
که دمی روی‌ آرامش نمی‌بیند،
برای کفی نان می‌جنگد،
و برای یکی «آری» یا «نه» می‌میرد.
بنگرید! آیا او در چشمتان به زنی می‌ماند،
بی‌مو و بی‌نام و بی‌نشان،
ناتوان از به یاد آوردن،
با چشمانی بی‌فروغ و شکمی سرد
چون غوکی در زمستان.
بیاندیشید به آن‌چه روی داد:
به شما چنین حکم می‌کنم!
این سخنان را حک کنید بر لوح قلبتان؛
در خانه‌‌اید یا که بیرون می‌روید
لمیده‌اید یا برخاسته‌:
برای فرزندانتان تکرار کنید.
یا خانه‌هاتان ویران باد
مصیبت، دامنگیرتان
و فرزندانتان روی از شما بگردانند.
#پریمو_لوی
۱۰ ژانویه ۱۹۴۶
ترجمه ماریا عباسیان





ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره شصت و دوم




۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

امروز گل دریافت کردم - ترجمه : آرزو آریاپور



نه تولدم بود نه روز خاص دیگری. 
دیشب اولین درگیری مان اتفاق افتاد و او حرفهای بدی زد که خیلی مرا آزرد. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم.
نه سالگرد ازدواج مان بود نه روز خاص دیگری.
دیشب او مرا به سوی دیوار پرتاب کرد و شروع کرد به فشردن گلویم. مثل یک کابوس بود، نمیتوانم باور کنم که حقیقت دارد. امروز صبح دردمند و زخمی از خواب برخاستم. میدانم که حتمن متاسف است، برای همین امروز برایم گل فرستاده.
امروز گل دریافت کردم. 
نه روز مادر بود نه روز خاص دیگری. 
دیشب دوباره مرا زد و این بار بد تر از همیشه بود. اگر ترکش کنم چه؟ چطور از پس نگهداری از فرزندانم برایم؟ پول چطور؟ از او میترسم و از ترک کردنش وحشت دارم. اما میدانم که حتمن متاسف است و برای همین باز هم برایم گل فرستاده.
امروز هم گل دریافت کردم. 
خیلی زیاد. امروز روز خاصی بود، روز خاک سپاری ام. دیشب بالاخره مرا کشت. تا سر حد مرگ زدم. فقط اگر میتوانستم کمی شجاع و محکم باشم و ترکش کنم امروز دیگر گلی دریافت نمیکردم. 
مردان حقیقی زنان را نمیزنند. 
به خشونت خانگی پایان دهید.



ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و دوم