۱۳۹۶ اسفند ۹, چهارشنبه

زنده باد هشت مارس روزجهانی زن!






چهار دهه از نخستین تعرض وسیع ارتجاع اسلامی به حقوق زنان میگذرد. حاکمان تازه بدوران رسیده با شعار یا رو سری یا توسری سودای بردگی ابدی زنان در نظام سرا پا تبعیض اسلامی را در سر میپروراندند.
از همان ابتدا با تظاهرات وسیع زنان در اولین هشت مارس، جنبش رهائی زن در ایران اسلام زده کلید خورد. ارتجاع اسلامی اوباش و تحصیلکرده هایش را بسیج کرد تا این جنبش را در خیابان و در اندیشه سرکوب کند. سعی کردند با روز فاطمه زهرا و زینب این روز و آرمانهایش را بفراموشی بسپارند. غافل از آنکه جنبشی که با عزم جزم زنان سوسیالیست کلید خورد با  صغرا و کبرا به خانه نمیرود بلکه در هر شکل ممکن به حیات خود ادامه میدهد و با انتقال تجربیات و سنت مبارزاتی خود به نسلهای بعدی مبارزه برای تحقق آزادی و برابری را بسرانجام میرساند.
توده های تحت ستم و استثمار در خیزش دیماه در رفراندمی مردم خیز رای خود را به خاکسپاری این نظام گندیده و متعفن داده اند. مشارکت گسترده زنان دراین مصاف نشان از پایان تحمل کردن نظام و قوانین زن ستیز و ضد انسانسی حاکمیت اسلام میباشد.
جرقه ای که دختران خیابان انقلاب به عبای پوسیده نظام زن ستیز زدند، حجاب، این سمبل یوغ بردگی زن و ستون اصلی تبعیض جنسی و تحقیر زن را نشانه گرفت و این آتش خاموش شدنی نیست.
ما شاهد حضور نسلی از زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در صحنه مبارزه برای احقاق حقوق زن هستیم که تازه نفس و مصمم در هر مکان و زمان ممکن نظام متحجر و پوسیده حاکم را به چالش میکشد.
واقعیت امروزی حکایت از برهم خوردن توازن قوای اجتماعی دارد. دو بال اصلاح طلب و محافظه کار خفاش حاکم در دیماه شکسته شد و دیگر قابل ترمیم نیست. جنبش میلیونی رهائی زن در همبستگی با جنبش دانشجوئی و جنبش کارگری و دیگر اقشار تحت ستم فریاد میزند به کمتر از آزادی و برابری رضایت نمیدهیم.

نه گفتن به حجاب حق مسلم ماست!
زنده باد آزادی و برابری
سازمان رهائی زن



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره شصت و دوم





"زنان انقلاب" و انقلاب زنان - مهران رمضانی




save image8 مارس زنده کننده تاریخ مبارزاتی زنان جسور کارخانه ی پارچه بافی در آمریکاست. جرقه ای که انقلاب و تحولی اساسی بپا کرد تا این روز با گذشت بیش از 100 سال با تمام محرومیت ها و اسارت ها و نابرابری ها علیه زنان، روز جهانی زن نام بگیرد. 
در ادامه مبارزات زنان اکنون روزهایی را شاهد هستیم که زنان در ایران دست به حرکت جسورانه ای زده اند.  نرگس حسینی دختری که به حجاب اجباری اعتراض کرد و دستگیر شد. خودش شخصا گفته از اصلاح طلبان بوده و به امید اصلاحات بود ولی دیگر ناامید و خسته است و به جایی رسیده که دیگر می داند اصلاحات جواب نمی دهد و به عبارتی آزادی زن با ممشات با رژیم امکان پذیر نیست و نخواهد بود. امروز زنان به این رسیده اند که مگر می شود آزادی زن را با شال سفید و آنهم در یک روز خاص بنام چهارشنبه های سفید بدست آورد. تاریخ گواهی می دهد  که آزادی خواهان و برابری طلبان و کمونیست ها همیشه از سوی محافظه کاران  به تندروی و آرمانگرایی متهم بودند و هستند و حرف هایی را که محافظه کاران  به آن رسیده اند سال ها پیش گفته اند. آزادی زن و برابری تاریخ و پرچمی دارد که ریشه های نابرابری و ستمکشی را نشانه می گیرد که نه تاریخچه و افق خود و نه  درک و درایت مردم را به شوخی می گیرد. 
تبعیض و نابرابری، زندگی هزاران زن را ویران کرده است. از خشونت های خانوادگی،  قتل های ناموسی تا خشونت های سازمان یافته دولتی مثل اسیدپاشی روی صورت زنان و تجاوز به کودکان خردسال با عنوان ازدواج، ایجاد قوانین تبعض امیز استخدام و عدم استخدام، آمار زنان تن فروش، کارتن خواب و معتاد افزوده می شود. اینها ارمغانی ست که حکومت اسلامی زن ستیز به زنان داده است. 40 سال زمانی ست که هر آدم متوهمی که امید به  اصلاح طلبی داشت را قانع می کند که با چنین رژیم ضد زنی سر سازش و آشتی محال است. زنان دیگر نمی خواهند خود را پنهان کنند، دیگر از موش و گربه بازی خسته اند و به درست می رود در شلوغ ترین خیابان "انقلاب" را انتخاب می کنند  و درمیان سکوت و بهت چهره های بی تفاوت مسخ شده، با عمل شان فریاد می زنند ما از حجاب متنفریم، آزادی می خواهیم، برابری و اختیار انسانی می خواهیم و از اسلام و دین که ما را مجبور به تحمل شرایط سخت و نابرابر می کند متنفریم، ما انسانیم و حق انتخاب داریم. 
اقدامات جسورانه زنان می تواند تلنگری بر انسانهای اسیر و مسخ شده ای باشد که هنوز پی نبرده اند که حاکمیت با محدود کردن و اسارت زنان،  کل جامعه را به اسارت و بندگی گرفته است. تماشاچیانی که باید بدانند حمله به حقوق زنان، حمله به کل جامعه و طبقه ی کارگر است. گسترش اعتراضات زنان و موقعیت آنان می تواند زنان را به خواست ها و مطالباتی  فراتر پیش ببرد. زنان و مردان ایران باید برای بازپس گیری جایگاه واقعی و انسانی شان از مرتجعین اسلامی و برای احقاق مطالبه‌ی آزادی و برابری شان همگام و متحد این مبارزات را گسترش داده و به پیروزی برسانند.
آبروی نداشته ی حکومت دیگر رفته است. حکومتی که تلاش می کرد تا از مردم جامعه و خصوصا زنان ایرانی تصویری اسلامی و محجبه به دنیا القاء کند، اکنون در مدت کوتاهی با گسترش اعتراضات مردمی به کل نظام و تصاویر اعتراضات "دختران انقلاب" رویاهایش برباد رفته و لرزه به ستونهایش افتاده است و اخبار دختران متنفر و منزجر از حجاب در رأس اخبار دنیا قرار گرفت و حتی نظام های سرمایه داری اروپایی که روابط خوب اقتصادی با حکومت ایران دارند سرتیتر روزنامه هایشان این بود: "آیا در ایران انقلابی در راه است؟". جمهوری اسلامی خوب میداند که  اینبار کل نظام نشانه گرفته شده است "اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمام ماجرا". در طرف مقابل این شعارها تلاش بی ثمر بعضی چهره ها برای به مسالمت کشیدن این اعتراضات و حتی گستاخی ملایان علیه دختران انقلاب و تهدید جوجه بسیجی های دهان دریده به فروش زنانی که بدنبال آزادی هستند به کشورهای عربی. این اراجیف و بی شرمی رژیم و دار و دسته اش ذره ای  از مبارزات و خواست مطالبات بحق  زنان نه تنها کم نمی کند بلکه بیش از پیش جسورتر و قوی تر برخواست خود پافشاری می کنند. کسی که  با دیدن اینهمه کشتار، سرکوب، دستگیری ها و شکنجه و تاریخ سیاه حکومت ایران باز حرف از  "رفراندوم" میزند حتما یا نگران از دست دادن جایگاه و موقعیت ش است و  یا سود و سرمایه اش در خطر می افتد. این اعتراضات و جنبشی که به آن تعلق دارد نشان داد که دیگر سرسازش با رژیم را نمی تواند داشته باشد. 

علی مطهری نایب رئیس مجلس  گفته است " این که چهار نفر روسری خود را هوا می کنند، اتفاق مهمی نیست". اگرمهم نیست چرا نیروهای درنده تان را بسیج کرده اید و در ابعاد ده ها و صدها نفره دستگیر کرده اید و با وثیقه های سنگین آزاد می شوند؟ وحشت تان از چیست؟. شورش های اخیر به خوبی نشان می دهد که مردم حاضر به پذیرش  تفکرات و قوانین ارتجاعی اسلامی نشده اند همانطور که در 8 مارس سال 57 بیش از 5 هزار زن در خیابان ها دست به اعتراض زدند و فریاد زدند: "ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم".  و حکومت با تمام  تجهیزات سرکوبگرش با ضرب زور و تیغ و اعدام   نتوانست مردم را وادار به تمکین پذیرش ارتجاع اسلامی ش کند و این مبارزات ادامه دارد. این روزها  این دو فاکتور یکی جنبش زنان که همان تندپیچ عبور زنان از مرز خط قرمزهای اسلام و دین است  و دیگری "خیزش گرسنگان" که متعلق به جنبش طبقه کارگر و محرومین جامعه را شامل می شود دامن جمهوری اسلامی را گرفته و  به طور قطع این دو عرصه مبارزاتی برای رژیم خطرساز و برای مردم سرنوشت ساز است.  
دخترانی که هر روز تکثیر می شوند و می خواهند خود را از چنگال دین و بهشت زورکی رها سازند و با آگاهی کامل از خطر دستگیری، هر روز در جای جای گوشه و خیابان ها روسری ها بر روی چوبی برافراشته می سازند  و دامنه مبارزاتشان را گسترده تر می کنند. دختران انقلاب دیگر جهانی شده اند و مرز و سن و سال نمی شناسد. مادر سالخورده ای که به سختی در میدانی بالا می رود. مردان آزادی خواه و برابری طلبی که پیام شان به زنان این است که "تنها نیستید" و این می تواند آغازی باشد برای پایان دادن به تمامیت سیستم ضد انسان و ضد زن رژیم اسلامی ایران.





ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره شصت و دوم