۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

جشن عروسک ها در خیمه شب بازی هسته ای




صافی گلپایگانی یکی از مراجع تقلید گفت: "تفکیک جنسیتی شرط اساسی سلامت جامعه است و خانه داری را اشرف کارها برای زنان می داند". از سوی دیگر نماینده اصفهان در مجلس خبرگان هم گفت: " آموزش و پرورش باید چادر را از مقطع اول ابتدایی الزامی کند چرا که دانش آموزان از همان ابتدا با حیا بزرگ می شوند".
جمهوری اسلامی با تلاشی بی وقفه برای تحمیل حجاب اجباری ازهیچ خشونت و وحشیگیری باتوم،شلاق، چاقوکشی تا جنایت اخیر اسیدپاشی بر سر و صورت زنان در شب توافق هسته در بوکان دریغ نکرده و نخواهد کرد.  با این وجود شیفتگان روابط با کشورهای سرمایه داری و غرب و همیشه متشکر از دولت امید و اعتدال روحانی با این توافق سرمست شدند. دخترانی که پرچم جمهوری اسلامی را بر صورت و پیشانی شان نقش کرده و رقص و پایکوبی می کنند.  جوانانی که اگر بپرسی دلیل شادیتان چیست؟ شاید محکم ترین دلیل شان همین  شادی موقتی ست تا به هر بهانه ای به خیابان ها بریزند. شاد بودن و شاد زیستن حق اولیه هر انسانی ست که حکومت وحشی آجامعه را از آن محروم کرده است. رژیم سیاست خوبی را در پیش گرفته و خوب می داند که با تحریم و فشار بر مردم و خصوصا جوانان  از نیازهای طبیعی شان که نزدیک به 40 سال سرکوب شده است چه زمانی به نفع خودش استفاده کند. چرخش های سیاسی رژیم بنا به شرایط سیاسی و اقتصادی اش از خاتمی لبخند برلب با شعار گفتگوی تمدن ها تا احمدی نژاد و روحانی کلید بدست، از سبز تا سیاه و بنفش همه تضمینی ست برای بقای عمرجمهوری اسلامی که مدیای غرب و نظام سرمایه داری از آن حمایت می کند و متاسفانه زنانی که خود بیشتر از هر کسی قربانی این رژیم هستند امروز با در دست داشتن عکس های روحانی و ظریف که امیرکبیرعصر لقبش دادند در خیابان ها به شادی پرداخته اند. اینان خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه هیزم بر آتش دشمنی می ریزند که نزدیک به چهاردهه در همین  آتش سوخته اند و زندگی شان بدست همین چهره های جنایتکار تباه شده است. عروسک وار بر زمینی پایکوبی می کنند که روزانه صدها دختر جوان بابت بدحجابی باتوم خورده اند. صدها نفر در همین خیابان ها در ملاء عام اعدام شدند و صدها کارگر شلاق خورده و زندانی شده اند.

در عکس ها پسران جوانان با تی شرت و دختران با ساپورت هایی با طرح پرچم آمریکا و آلمان دیده می شوند. این را خوب می توان فهمید که خواست هر انسان و جوانی شاد زیستن، رقصیدن، حق انتخاب و پوشش آزادانه است. ولی چرا رژیم در چنین شبی کوتاه می آید و مانع تداخل دختران و پسران با هم نمی شود. نه به کسی حمله می کند و نه کسی دستگیر می شود. وقتی به عکس ها نگاه می کنی گویا اینجا همان ایران خفقان زده نیست که دختر و پسرها را بخاطر با هم قدم زدن در خیابان دستگیر می کنند . یک شبه رژیم و دولت متحول و متمدن شده و به حق شهروندی احترام می گذارد!.  رژیمی که تاب تحمل کوچکترین انتقادی را ندارد و زندان هایش پر است از کارگران و زندانیان سیاسی، حکومتی که غیر از مراکز فساد و روضه خوانی هایشان هیچ کانون و "ان جی او" حق فعالیت ندارد و  حتی تنها محل پناه و تحصیل کودکان کار و خیابان "جمعیت دفاع  کودکان کارو خیابان" را هم پلمپ می کند. حکومتی سیاهی که در آن زن بودن یعنی کمتر از دیگران هستی، در انتخاب، در حضانت، در شهادت، در شغل و هزاران "درهای" دیگر که به جرم زن بودن برویش بسته است. صافی گلپایگانی تنها یک مرجع تقلید نیست بلکه پست معاون رئیس جمهور درامورزنان را دارد. سمت این آخوندمرتجع به او اجازه می دهد که در دولت امید که اصلاح طلبان و طبقه ی بورژوای جامعه به آن دلخوش کرده اند تصمیم گیرنده، رأی دهنده و دخالتگری مستقیم در امور و زندگی زنان داشته باشد.  روحانی در تبلیغات ریاست جمهوری اش فریبکارانه برای جلب توجه و نظر و رأی زنان گفت:" چیزی بنام اسلام نباید مانع برابری زن و مرد باشد".  ولی برای حضور زنان در استادیوم ورزشی بعد از کشمکش و هیاهوهای فراوان ازسوی مدیای غرب و روزنامه های اصلاح طلب به  آزادی ورود زنان به استادیوم ها در نهایت معاون امور زنان روحانی خبر داد: "وقتی مخالفان از مراجع عظام هزینه کردند، به خاطر احترامی که دولت برای مراجع قائل است و رای مراجع را محترم می‌شمارد، تشخیص داده شد که این تمهیدات رعایت شود." چه ابلهانه است کسی فکر کند سخنان امثال  امام جمعه ی اصفهان و گلپایگانی  برای حجاب و خانه نشین کردن زنان ربطی به دولت روحانی ندارد و این نظرات تنها یک دیدگاه شخصی ست. روحانی فریبکاری ست که بنا بر منافع جذب قدرت و سیاست های جامعه دَم از حق زن می زند.
اگر چه رژیم با تمام زن ستیزیش و آپارتاید جنسیتی که از روز اول به قدرت رسیدن بر جامعه و زنان تحمیل کرد. ولی تاکنون نتوانسته آنگونه که می خواسته و آرزویش بود،  زنان ایران را همانند کشورهای عربی و افغانستان وادار به پوشیدن برقعه و نقاب کند و ما زنان مفتخریم که 60% زنان تحصیلات دانشگاهی دارند. این نه از لطف و کرم گفتگوی تمدن ها بوده و نه از ملایمت و اعتدال رنگ سبز و بنفش بلکه مبارزه علیه حجاب و راحت تن ندادن به تحمیل ها و اجبارها،  تاریخی از مبارزات زنان پیشرو از همان روزهای اول مقاومت زنان با شعار "نه روسری، نه توسری" در دل جامعه وجود دارد.
ولی امروز چه می تواند کرد؟  حال که ایران با کشورهای غرب و آمریکا به توافق رسیده زمان دست بکار شدن تشکل های زنان و فعالین است . تا امروز رژیم به بهانه های تحریم اقتصادی و بسته شدن کارخانه ها و به بهانه ی الویت کار برای جنس مرد، زنان را ودار به خانه نشینی می کرد. در  سال 1393 تعداد 47 هزار زن بعداز پایان مرخصی و بازگشت به کار اخراج شده اند،  کاهش بی سابقه سهم زنان در طرح آزمون
استخدامی خردادماه سال 94 از تعداد 2530 نفر سهم زنان در استخدام تنها 13 نفر بود. بیکاری 82% از زنان سرپرست خانوار، زنانه شدن فقر در رژیم اسلامی،  خانه نشین شدن 6 میلیون زن فارغ التحصیل دانشگاه، امروز که مدال افتخار توافق هسته ای نصیب روحانی شد و تحریم ها برداشته شد. باید یقه او و دارو دسته اش را بعد رفع تحریم ها گرفت. مگر نه اینکه مدیای غرب و آمریکا تا ایران وعده ی بهبود زندگی و معیشت مردم را می دهد و بخش وسیعی از دارایی ها آزاد شده است. امروز روز به میدان آمدن است. حق را نباید گدایی کرد. هیچ کلید سبز و بنفشی نمی تواند درب زندانی که حکومت سیاه جمهوری اسلامی برای مردم ساخته است باز کند مگر به نیروی مبارزات مردمی . هیچ تحقیری بالاتر از این نیست که زنان منتظر ترحم این آخوند و آن یکی باشند که چه تصمیم و قانونی را  برای زندگی و آینده شان  می گیرند و چشم و دهان باز با بالا نگاه کرد که چه می گویند و چه می کنندو چه تصمیم می گیرند و آیا ا روزنه ای باز خواهد شد یا نه.
زنان پیشرو و سوسیالیست جامعه تنها  با تکیه بر قدرت درون جامعه و  طبقه ی کارگر است که می توانند به این  وضعیت پایان دهند. تا یک زندگی خوب را برای خود و جامعه تضمین کنند. دیگر با ترس از دستگیر شدن و اسیدپاشی به خیابان نروند. دیگر از ترس اخراج از کار مجبور نباشند بارداری شان را مخفی کنند و یا تن به هر خواسته و استثمار کارفرمایان بدهندد. بی تردید آزادی زن معیار آزادی هر جامعه است. پس تنها راه آزادی زنان از اسارت رژیم مردسالار و ضد زن، به زیر کشیدن رژیم منحوس جمهوری اسلامی ست.

شراره رضائی

19 جولای 2015


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره سی و هفتم



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر