۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

بیوگرافی و چند شعر از نسرین پرواز

  Poems by: Nasrin Parvaz
First Published in: Live Encounters Poetry March 2016



Love

You were the finest man I’d ever known
but I was in love with someone else.
That day you told me you loved me
my heart sank
I stayed silent, I felt miserable.

How did I know
two days later you would be arrested
for organising workers?
And in a month the crack of gunfire
would stop your loving heart?

How could you know
thirty years on
in my mind’s eye
you’re still the same fine young man
being shot again and again?

I see you in that final moment endlessly.
*

Farewell in spring 

They came to his wedding
to ask him to come with them to help with their enquiries.

He said farewell to each of his guests.

Kissing his bride
he said, ‘Be brave. Don’t cry.’

Then they took him away.
‘He’ll be back in two hours,’ they said.

The guests stayed with the bride
waiting.
The sun set and night came
but he didn’t come back.

Next day
his name was on the list
of the executed in the daily information.
*


“A Little Knowledge is a Dangerous Thing”

You could say Chelsea Manning is lucky
to be in solitary confinement.

Asghar Pirzadeh solved the mystery
of why half the people in Ardabil
were getting cancer.
The local water
had been contaminated and was radioactive.

His mutilated body was found soon afterwards.
*


Peace treaty

I called my mother
she was happy like a young girl
pleased about the treaty
believing America wouldn’t attack Iran
and people wouldn’t be maimed and killed
and the country wouldn’t be ruined like Iraq.
Even though she was very happy, she was also upset
about the husband of a poor cleaning woman she knew
her husband’s right hand
and left leg had been amputated
on the same day
the peace treaty
was signed.
He had been caught
stealing food.

Biography

Nasrin Parvaz became a civil rights activist when the Islamic regime took power in 1979. She was arrested in 1982, tortured and spent eight years in prison.
     After her release in 1990, Nasrin resumed her activities and once again she found herself being followed by Islamic guards. She realised she could no longer stay in Iran and she fled here to England, where she claimed asylum in 1993.
     Nasrin’s prison memoir was published in Farsi in 2002. A summary of her memoir was published in Feminist Review (number 73) in 2003; and it was published in Italian in 2006 by Effedue Edizioni.
     A novel, Temptation, based on the true stories of some male prisoners who survived the 1988 massacre of Iranian prisoners was published in Farsi in 2008.
     One of Nasrin’s short stories, A war against womanhood, won the Women’s World Award in 2003; in 2010, another was longlisted for the Bristol Short Story Prize and a third shortlisted for the Asham Award. Since 2005, together with poet Hubert Moore, Nasrin has translated poems, prohibited in Iran, from Farsi into English. They appear in the Modern Poetry in Translation series, and one, ‘Dear Fahimeh’, was republished in Fire in the Soul: 100 poems for human rights (New Internationalist, 2009).
     Nasrin’s stories appeared in Exiled Writers Ink, and two of her poems were published in Over Land, Over Sea, Poems for those seeking refuge, published by Five Leaves, in 2015.





ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و ششم



۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

جشن اول مه و مطالبات کارگری پسا برجام : متن مصاحبه تلویزیونی مینو همتی با فرخنده آشنا فعال کارگری مقیم سوئد



مطالبات کارگری طی دهه های متمادی به بهانه جنگ، اقتصاد مقاومتی و تحریمهای بین المللی سرکوب شده است. این در حالیستکه جماعت یک درصدی حاکم از میلیونرهای ریالی به میلیاردرهای دلاری تبدیل شدند. این جماعت یک درصدی چه در آمریکا باشند و چه در ایران توان مالی نجومی و قدرت مطلق سیاسی خود را با خالی نگهداشتن سفره خانواده کارگری تضمین کرده است. وقت آن رسیده استکه نیروی میلیونی 99 درصدی متشکل شود و حقوق خود را بدست آورد و خط فقر را بموزه تاریخ بسپارد.
در برنامه امشب به بررسی مطالبات کارگری، از اعتصابات متعدد گرفته تا وضعیت معیشت خانوار کارگری، از و ضعیت کارگران مهاجر افغان گرفته تا دستفروشان کلان شهرها با فرخنده آشنا از فعالین کارگری به گفتگو مینشینیم.



فرخنده عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

مینو همتی: توافق هسته ای و بقول خودشان برجامشان با میلیونها دلار بکام حاکمان شیرین شد. طبقه کارگر را چه حاصل، آیا لقمه نانی به سفره خالی خانوار کارگری افزوده شد؟ یا اینکه کماکان پولدار کباب و بی پول دود کباب؟
فرخنده آشنا: الان اگر ما بخواهیم نگاه بکنیم در ایران یک شرایط تاریخی دیگری در رابطه با کارگران وجود دارد. آن اجماع ها و آن دست آویزهایی که رژیم  همیشه داشته مثل جنگ که برایش نعمتی بود و بعد بازسازی جنگ که چگونه کارگران را از حق قراردادهای رسمی کنار گذاشتند و بعد تحریمها و محاصره اقتصادی را و خلاصه هر دفعه با یکی از این زمزمه های ابزاری  سر ما را کلاه گذاشتند. کار رسید به اینجایی که امروز قرار داریم .
همانطور که خودتان اشاره کردید در واقع امروز یک بحران جهانی هست. میدانید که  در همه جای دنیا مردم از سیاستهایی که هر روز باعث خرابی و ویرانی بیشتر وضعیت کارگران و مزد بگیران میشوند به سطوح امده اند. این در واقع همان اعتراض سراسری ست به این سیاستها  و ما هم جدا از این جهان نیستیم. ما هم کشوری هستیم که سرمایه داری هار جمهوری اسلامی میخواهد سیاستهای جهانی نهادهای سرمایه داری را مثل صندوق بین المللی پول را را در ایران پیاده بکند و این مبارزه جهانی طبقه کارگر هم به صورتی به ایران مربوط  است.  برای همین من فکر می کنم که الان فرصت خیلی خوبی ست که ما بتوانیم مبارزات منطقه ایی و محلی مان را با مبارزات جهانی پیوند بدهیم و این ارتباط را برقرار بکنیم ونشان بدهیم که ما هم جزو 99 درصدی ها هستیم.  ما هم در کشوری هستیم که در وحشتبارترین شرایط نیروی کار، کارگر را استثمار می کنند.  مسئله بیکاری ها و تمام معضلاتی که امروز در جامعه ایران هست در واقع همه کارگران جهان با شدت و ضعفی دست به گریبان هستند و اعتراضات سراسری را ما شاهد هستیم .
ببینید در امریکا و انگلیس چگونه اعتراضاتی هست. در خاورمیانه شاهد اتش افروزی هایی هستیم در واقع دنیایی که اینها دارند رهبری می کنند بر علیه طبقه کارگر هست و طبقه کارگر حق دارد که برای دفاع از زندگیش مبارزه بکند.  من فکر می کنم که در چنین شرایطی احتیاج به یک تحرک گسترده است و در واقع باید بر پایه یک ابتکاراتی باشد و نواوریهایی در ایجاد تشکلهای مردمی برای طرح مطالبات و رفاه عمومی مان داشته باشیم.  برای اینکه بتوانیم برای کل احاد جامعه مان یک سری مطالبات عمومی را مطرح بکنیم . بخصوص الان که هیأت هایی به اروپا می ایند و میروند . ما باید به نوعی  جوری به اعتراض مان وصلش کنیم.  اعتراض به سرمایه جهانی، به سیاستهای سرمایه جهانی و آنها را ارتباط دهیم به  اعتراضات کارگران در کل جهان. هرچند در همه جای دنیا سرکوب هست و ولی هیچ کارگری نمی تواند باور نداشته باشد که اگر کارگر متشکل بشود و نیروی عظیمش را به میدان بیاورد و سازمان بدهد هیچ نیروی سرکوبی قادر نیست که انها را به عقب بنشاند و انها پیروز میدان خواهند بود و این مسأله مهمی هست مسأله تشکل یابی طبقه کارگر پیوندش با مبارزات جهانی و اعتراض 99 درصدی ها در جهان خیلی مهم هست و این شرایط را باید دریابیم و در این شرایطی که جامعه متحد است نیاز به سازماندهی دارد .

 مینو همتی: بهربرداری صاحبان سرمایه از شکاف بین کارگر بومی و کارگر مهاجر در همه جای دنیا از جمله ایران اهرمی برای پائین نگهداشتن دستمزدها برای کارگران بومی و محکوم کردن کارگر مهاجر و خانواده اش به زندگی زیر خط فقر بوده است. راه برون رفت از این مدار بسته را چه میبینید؟
فرخنده آشنا: علت مهاجرت و مهمترین مسأله مهاجرت همین سیاستهای خانه خرابی ست که  این سرمایه دارها در رابطه با کارگران ایجاد می کنند . جنگ افروزی ها و سیاست هایی که راهی جز مهاجرت و فرار برای مردم باقی نمی گذارد همان دولتهایی که با اعمال سیاستهای سرمایه جهانی انسانها را از همان حداقل های امکان زندگی در کشورهایشان ساقط می کنند و شرایط به شدت غیر انسانی را برایشان رقم می زنند . و  در حین فرار یا در دریا ها غرق می شوند و یا اینکه خودشان را به یک جایی می رسانند . تازه انجا هم باید به یک حقوق پایین برده داری تن بدهند چراکه بهر حال مجبور هستند زندگیشان را تامین بکنند. شما ببیند در همین ایران در رابطه با افغانستانی ها رژیم دارد چکار می کند و چه سیاستهایی را دارد پیش می برد .
الان در اروپا هم یک دوره سرکوب دستاورد های طبقه کارگر هست.  در اروپا مهاجرهایی که از جنگ فرار می کنند و به اروپا می ایند. برای اینها این امکان را فراهم می کند که از نیروی کار ارزان اینها استفاده کنند و از طرفی اینها را الترناتیوی قرار بدهند برای مبارزات روزمره کارگری که خواهان افزایش دستمزد ش است و در واقع نیروی مهاجر در یک همچین جاهایی یک نیروی ضعیفی ست و اینها حمله را به انها انجام می دهند.  در همین کشورسوئد وقتی که ما با موج مهاجران گریخته از جنگ مواجه هستیم اینها یک سیاست هایی را به کار میبرند که مثلا پیشنهادشان این بود که این کارگران و پناهنده هایی که از کشور های دیگر امی آید 30 تا 40 درصد کمتر از کارگر های سویدی به ایشن حقوق بدهیم چونکه اینها ان مهارت ها را ندارند .
خوب خوشبختانه اینجا شرایطی هست که انسانهای رادیکل میتوانند یک مقدار ازادانه تر فعالیت بکنند و تلاش کردند که روشنگری بکنند. تلاش کردند که اتحادیه های کارگری را نسبت به این مسأله روشن بکنند و اجازه ندهند که اینها سیاستهای تفرقه افکنانه شان را بین کارگر خارجی و سوئدی پیش ببرند . و خوشبختانه تا اینجا هم نتوانستند پیش ببرند یعنی به هر حال روی این قضیه کار شده  و انسانها نیرو گذاشتند و تلاش کردند روشنگری و افشا گری کردند و اعتراض کردند و این طرح خوشبختانه پیش نرفت . و این طرح هم هست که خوب شما می کویید که اینها اموزش و مهارت ندارند بهشان اموزش بدید حق هر کسی هست که در این جامعه اموزش ببیند و بتواند کار بکند و تا ان موقع شما باید به انها حقوق بیکاری بدهید تا انها بتوانند این اموزش ها رو ببینند و به کار بروند این تلاشها هست یعنی به هر حال ان طور نیست که اینها اجازه بدهند که این یورش ها به راحتی صورت بگیرد اینها طرح های ضد کارگری هستش اینها طرح هایی که وظیفه نیروهای انقلابی اینها را افشا کنند و با سازماندهی طبقه و اعترض های گسترده بتوانند اینها را به عقب بنشانند . بهر حال این سیاست کثیف تفرقه افکنی بین کارگرای بومی و خارجی را رژیم جمهوری اسلامی سالها بکار برده و یکی از فجیع ترین مسأله که در ایران پیش رفت این بود که سال قبل بخصوص یازده اردیبهشت روز جهانی کارگر روزی که همه کارگرای دنیا اتفاقا می خواهند روی وابستگی طبقاتی شان تاکید بکنند این مزدور ها و سرکوب گران همیشگی طبقه کارگر سعی کردند با بسیج نیرو اتفاقا بر عیله کارگرای مهاجر و افغانستانی شعار بدهند و بگویند که اینها هستند که باعث این مصیبت ها شدند در حالیکه باید با این سیاستها مقابله بشود با سیاست هایی که رژیم بر علیه افغانستانی ها دارد اعمال می کند میدانید که الان دارد به عنوان نیروهایی که اینها رو سازمان می دهد و بهشان وعده پول می دهد بهشان وعده این را میدهد که اینها می توانند بعدها شهروند ایرانی بشوند و پاس ایرانی بگیرند و خانه بخرند و تحصیل بکنند و ماشین داشته باشند اگر اینها بروند و از همتای خودشان در سوریه و از اسد دفاع بکنند و هیچ معلوم نیست که اینها بتوانند از انجا زنده در بیایند . الان مردم شاهد هستند که در مناطق افغانی نشین در حاشیه های شهر بخصوص در مشهد الان هر روزه دارند بخش زیادی از اینها را که فرستادند انجا با این وعده ها جسد هایشان را دارند به خانواده هایشان تحویل میدهند تحت عنوانی که اینها از حرم دفاع کردند . یک زمانی جوان ها را به کشتن میدهند که میخواهند بروند برای فتح کربلا و حالا این بیچاره ها را اینطور به کشتن میدهند. معلوم هست وقتی به یک  کارگر افغانستانی اجازه نمیدهند در یک محله هایی تردد بکند. بهش اجازه نمیدهند تحصیل کند و خانه بخرد و حساب بانکی باز کند وقتی میرود در بیمارستان و با ان رفتار انسانی ندارند در یک همچین فشاری اگر تو دو ماه بروی انجا و برگردی ما همه این محرومیتها را رفع می کنیم معلوم هست که تحت این فشار همچین چیزی را قبول می کند بهر حال اینها ان چیزهایی هست که داره اتفاق می افتد و باید همه جا هوشیار بود و علیه این سیاستها مبارزه کرد . و نگذاشت که این اتفاق بیافتد.  بخصوص یازده اردیبهشت ما می خواهیم با جنبش جهانی و 99 درصدی ها اعلام همبستگی بکنیم در سراسر جهان در درجه اول دست افغانستانی را دکه در کشور ما هست را بعنوان اتحاد طبقاتی خواهیم فشرد و اجازه نخواهیم داد که اینها اینجوری این بخش ضعیف طبقه کارگر را بعنوان مهاجرانن تنها در ایران بلکه اینجا هم این مسائل هست ما هم واقعا درگیر این مسائل هستیم که روشنگری بشود و اینجا دائم در اعتراض و در کشمکش هستیم با این سرمایه دارها که نگذاریم این اتفاق بیافتد. اتفاقا دوستان افغانستانی که اینجا هستند و این تجربه را از ایران و جاهای دیگه دارند و ایجا دائما این تجربه ها رو انتقال میدهند که ما بعنوان کسانی که در ایران بودیم میدانیم وقتی که حمله می کنند به یک کارگر افغانستانی بعنوان کارگر مهاجر و حقوق کمی بهش میدهند بیمه اش نمی کنند و مسکن و اینها ندارد و این حمله ها اگر سدی جلویش را نگیرد متوقف نمی شود .
 این تجربه ها را ما داریم و باید از ان استفاده بکنیم این بخش بزرگی که روی دوش کارگرای خارجی اینجا بوده که ارتباطها را برقرار بکنند و همین طور کارگرای اگاه سوئد که این پیوند را برقرار بکنند و اجازه ندهند که این تعرضات به بخش ضعیف طبقه کارگر انجام بشود . بهر حال ما باید خیلی هوشیارانه با این سیاستها مقابله بکنیم باید خیلی هوشیارانه بتوانیم اتحاد و همبستگی طبقاتی مان را در همه جا پیش ببریم.  تحکیم ش بدهیم و سعی کنیم هرجایی که تشکلی ایجاد می کنیم حتما بطور ویژه حواس مان به ان بخش کارگران مهاجر باشد . سرمایه داری برای خودش هیچ مرزی نمی گذارد هر جا که دلش می خواهد و می بیند که سود زیاد هست میتواند به راحتی برود انجا و خون کارگرها را بمکد . ما کارگر ها هم باید باید جلوی ان را بگیریم تا بتوانیم از این شرایط  خلاص یابیم.
      
مینو همتی:  پدیده دستفروشی در کلان شهرها مختص ایران نیست، لیکن نحوه برخورد شهرداریها در کشورها پیشرفته و جهان سومی کاملا متفاوت است در آمریکا شهرداری در روزهای تعطیل آخر هفته پارکینگ برخی مدارس دولتی را به هزینه ای کم در اختیار دستفروشان برای ارائه اجناسشان میگذارد و خریداران و فروشندگان نیز راضی بنظر میرسند. . در این مورد این پدیده در ایران توضیح دهید و اینکه چه اقشار اجتماعی را دربرمیگیرد.
فرخنده آشنا: ببینید مسأله دست فروشی چیزی جز فقر نمی تواند باشد. یعنی هیچ دلیلی ندارد جز اینکه ادمها بیکارند و وقتی که هزارن نفر کارشان می شود دست فروشی یعنی گسترش روز افزون فقر و بیکاری این را نشان می دهد . انسانهایی که قادر به تامین زندگیشان نیستند بیکارند و یا بعنوان شغل دوم و سومشان مجبور میشوند که دست فروشی بکنند.و این تعداد عظیمی که این روزها در رابطه با ایران هست در واقع یک رقم باور نکردنی ست، یعنی یک معضل اجتماعی ست که مربوط به سیاستهای ان جامعه است که به شکل دستفروشی خودش را دارد نشان می دهد بخش بزرگی از این دست فروش ها زنان هستند این مسئله مهمی هست که این زنان بخش عمده شان هم سرپرست خانواده هستند یا زنان جوانی هستند و از انجایی که در ایران نفس کشیدن هم پولی شده داره تحصیل میکند و  دانشگاه میره و مجبور هست که هزینه اش را تامین بکند و بخشی از اینها مجبور هستند که دست به دستفروشی بزنند چون کاری نمی توانند پیدا بکنند .
 اما مسئله جمع اوری این دست فروشها بارها و بارها اتفاق افتاده و اینها دوباره به خیابانها برگشتند بگذارید من تجربه سال 59 و 60 خودمان را بگویم که ان موقع ها من یادم هست که در خیابان ولیعصر بچه های جوانی که کار نداشتند و یا احتیاج مالی داشتند و باید پول بدست می اوردند در این خیابان بزرگ بخصوص در شبهای عید دست فروشی می کردند و ان موقع به اینها حمله می کردند و از زمان شاه هم همچین چیزهایی هم هست و ماموران سد معبر و ان موقع شرایط کمی متفاوت تر بود. یعنی فضا یک مقدار باز تر بود و جوان هایی که در ان خیابان کار می کردند یک تشکل دستفروش ها را ایجاد کرده بودند و یک دکه ایی را زده بودن که ان دکه با نوشته هایی که رویش بود نوشته بود که اینجا جایی هست که دستفروشها را سازماندهی می کند و انها میرفتند ثبت نام می کردند و برای مردم اعلام می کردند که جوانی هستم که کار ندارم و باید پول بدست بیاورم.  از اخبار و اینکه اگر حمله کردند چگونه از خودمان دفاع بکنیم و روشنگری می کردند و در چین حمله هایی هم مردم دخالت می کردند و اجازه نمی دادند که تعرضی به انها بشود و کار هم می شد. یعنی بهر حال مغازه دارها مالیات می دهند و یکسری پولها را باید به شهرداری بدهند و طبیعتا قیمت جنسشان یک مقدار بالاتر هست و اینها پایین تر و مردم ازجنس ارزان استقبال می کنند ولی این باعث این نباید بشود که درگیری بین دستفروشها و مغازه دارها بشود .
دستفروشها وقتی کار ندارند چه کار باید بکنند و معلوم هست که شهرداری و دولت در کنار مغازه دارها خواهد ایستاد این روابط هست ولی هیچ ادم منصفی و هیچ ادم انسان دوستی نمی گوید که دستفروش ها را باید با زدن و بستن و مثل یک جنایت کار با انها رفتار کرد . باید به اینها کار داد و یا شرایطی فراهم کرد. من یادم هست که همین دستفروشها یک جایی را مشخص کردند و از شهرداری خواستند که انجا را به انها بدهد که شهرداری جاهایی را داده بود که دست رسی مردم سخت بود و به قول خودشان جنگ یک نعمتی شد که به اینها حمله کردند و از انجا بیرونشان کردند و هیچ وقت برای مردم یک چاره اساسی انجام نمی دهند و ایجاد کار نمی کنند. دست فروش ها هم دچار همچین مسئله ایی هستند که در مترو با بیشرمی تمام می گویند که برای اسایش خودتان هم که شده از اینها خرید نکنید .و یا بعنوان سد معبر می بینیم که با مردم چگونه برخورد می کنند خوب تشکیلات و نیروی کارگری نیست که پشت اینها باشه و خودشان هم تشکیلاتی ندارند از اینگونه برخوردها جانشان به لب میرسد و مثل ان کسایی که خودشان را انداختند زیر ریل قطار و یا یونس عسکره دست فروش خرمشهری که از سر ناچاری خودش را به اتش کشید و خود کشی کرد اینها مسائل کمی نیست واقعا این جور برخوردها دولت را وادار به این نمی کند که فکری به حال این انسانها بکند.
 این وعده هایی که اینها برای اشتغال زای داده بودند در واقع همین بگیر و ببند ها بود بگیر و ببند هایی که اینها دارند انجام می دهند یعنی در واقع باید دست این دست فروش ها را ببوسند بخاطر اینکه با این شرایط و این اوضاع و احوال اینها برای خودشان یک تحرک و تلاشی دارند تا بتوانند معاش خودشان را تامین بکنند دست به کارهایی نمی زنند که به جامعه اسیب برسانند دست فروشی بهتر از تن فروشی و مواد مخدر هست این را اینها خوب متوجه هستند.  با این زحمت دارند دست فروشی می کنند که بتوانند زندگیشان را تامین کنند اینها این همه تشکل های عریض و طویل دارند سازمان تامین اجتماعی وزارت رفاه دارند وزارت بهزیستی دارند چرا یک شرایط برای اشتغال این بیکارها نمی توانند ارائه بدهند . نمی خواهند ارائه بدهند می ایند 7000 نفر پلیس نا محسوس برای پاییدن مردم استخدام می کنند که مردم دچار رعب و وحشت بشوند و هیچ حرکت و اعتراضی نکنند و بتوانند اینها را سرکوب بکنند. بهر حال مبارزه در این شرایط برای اینها این نیست که اینها را سرکوب بکنند اینها را بگیرند و جریمه بکنند اینها کار ندارند بهر حال اگر هم اینها را یک دوره شدید سرکوب کنند بعد از مدتی که مسائل شل شد اینها بیکار هستند و دوباره بر می گردند . کار اساسی این هست که اینها از یک تامین اجتماعی برخوردار باشند از یک حمایت اجتماعی برخوردار باشند و کار به انها داده بشود و اگر کار نمی دهند بیمه بیکاری بدهند تغذیه و مسکن و بهداشت داشته باشند اینها وقتی اینها را ندارند مجبور می شوند دست به این ابتکارات بزنند و بجایی که از اینها قدر دانی بکنند همه جا سعی می کنند یک موانعی ایجاد بکنند که اینها همان یک لقمه نانی را هم که به ابتکار خودشان با هزار زحمت سعی می کنند در این جامعه بدست بیاورند را اینطور برخورد می کنند یعنی هر راهی که مردم یک مقدار وضعیتشان را بهتر بکند و یک لقمه نانی بدست بیاورند همه جا سیاست دولت سرکوب و پاک کردن صورت مسأله بوده است.
شما ببینید در رابطه با همین مسئله ایی که زنان کارتون خواب  ببینید خانم شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهور در رابطه با اینها چه می گوید می گوید اینها را عقیم سازی بکنند که دیگه اینها بچه ایی نداشته باشند و هزینه ایی روی دوش دولت نگذارند .شما کدام هزینه ایی را در رابطه با اینها متحمل شدید ؟  این غیر انسانی ترین سرکوبی هست که در رابطه با اینها دارند انجام می دهند . بی تردید ان چیزی که اینها نیاز دارند این هست که مسکن داشته باشند تغذیه و بهداشت داشته باشند  و از یک حمایت اجتماعی برخوردار باشند ان موقع اینها هرگز در خیابان نخواهند امد و هرگز معتاد نخواهند شد با بگیر و ببند و کشتن سی و خورده ای سال مسایل و مشکلات مردم فقیر حل نشد و نخواهد شد .  

مینو همتی: حال که حکومت اسلامی به خانه بخت رفته و هیئتهای اقتصادی اروپائی بسته های اقتصادی نان و آبدار برای صاحبان قدرت در ایران هدیه میآورند. طبقه کارگر اعم از زن و مرد، پیر و جوان، بیکار و شاغل چگونه میتوانند از این موقعیت برای ارتقا سطح معیشت و توان اجتماعی 99 درصدیها بهره برداری کنند؟ نقش زنان در این کارزار چیست؟
فرخنده آشنا: خوب معلوم نیست که سیاه بخت نشود یعنی ببینید انچه که الان برای این هیئت ها مهم هست که اینجور سرازیر شدند در رابطه با اینکه قراردادهای که سود کلان برایشان دارد را بدست بیاورند در واقع این باغ سبزی را که انها می بینند  دندان طمعی که انها دارند در رابطه با همین نیروی کار ارزان هزاران جوانی هست که کار ندارند و انها می دانند که در این شرایط حاظر میشوند با پایین ترین قیمتی نیروی کارشان را بفروشند .
ظریف در یکی از نشست هایش گفته بود ایران یکی از بهترین و امن ترین کشورها ست برای سرمایه گذاریهای خارجی و سوداور و میداند که این را به چه مناسبتی میگوید و انها هم میدانند یعنی این امنیت و سود اوری برای سرمایه دارها به یمن کشتارها و قتل عامها و بگیر و ببند ها و زندانهایی که الان پر هست از کارگرهای معترضی که فقط به خاطر حقوق های معوقه شان اعتراض کردند و در زندان هستند . معلمهایی که برای دستمزد یک مقدار بیشتری که بتوانند ان حداقل های زندگیشان را فراهم بکنند در زندان هستند و این ارتشی هست که بخش بزرگی از بودجه مملکت فقط برای سرکوب مردم دارد هزینه می شود .
این هست و من فکر می کنم که تنها چیزی که در این شرایط می تواند به کمک ما بیاد که این فرش قرمزی که اینها با کشتار مردم و خون کارگرها به زیر پای اینها انداختند و بهشان خوش امد می گویند می تواند این خواب و رویای اینها را بهم بزند و همانطور که قبلا اینها می گفتند که زمان شاه که ایران جزیره ثبات هست دیدیم که در فاصله خیلی کوتاهی وقتی اولین خیزش مردمی پیش امد همین شاه را برداشتیم و جزیره ثبات دیگر ان جزیره ثبات نبود تا اینکه دوباره سرکوب کنند و تبدیل به این بکنند بهر حال اینها همچین تحلیل هایی را می دهند بخاطر اینکه اینجوری می خواهند اما طبقه اما طبقه کارگر می تواند این معادلات را عوض بکند .تنها وتنها این نیرو هست که میتواند این معادلات را عوض بکند به نفع خودش به شرط اینکه بتواند خودش را سازمان بدهد و نیروی عظیمش را به میدان بیاورد و این بگیر و ببند ها هم نمی تواند کارگر ها را بترساند و کارگرها این را میدانند و این را تجربه کردند که اگر بتوانند نیروی عظیمشان را به میدان بیاورند هیچ نیروی سرکوب گری نمی تواند در مقابل انها مقاومت بکند و در نهایت این طبقه کارگر هست که پیروز می شود . این نیروی عظیمی هست که دارد چرخ جامعه را می چرخاند و چرخ جهان را می چرخاند همان 99 درصدی هایی که خودت بهشان اشاره می کنی چرا نمی تواند اگر سازمان بدهد خودش را ان یک درصد را تمام بکند . حتما می تواند بنابر این مضوع همین جا هست که الان یک موقعیتی هست که خیلی مهم هست برای طبقه کارگر که بتواند تشکل های پایدارش را برای مطالبات عموم جامعه سازمان بدهد این درست هست که بهر حال اعتراضات همه جا هست مسئله پالایشگاه ها بود پتروشیمی اعتراضاتش بود و کار خانه هی دیگه هست معلمها اعتراضات وسیعی داشتند معدنچی ها اعتراض داشتند همه این اعتراض ها هست ولی این اعتراض ها باید درون خودش در حین این مبارزات کارگرها دارند اموزش می بینند باید بتوانند تشکل های پایدار خودشان را ایجاد بکنند تشکلی که بتوتند راه را به اینها نشان بدهد و دائم بدانند که دست همدیگر را دارند و این نیرو هست برایشان . این نیرو به کارگر قدرت وتوانایی میدهد و نیروی مبارزاتی کارگر را بالا می برد بدون این تشکل ها نمی توان یعنی هرجایی موضوع خاص خودش را ممکن هست داشته باشد .
ببینید مثلا حقوق ها ی معوقه یک جا مسئله هست دست مزد بسیار پایین یکجا مسئله هست اینکه قراردادهای واقعا پایین موقت و سفید اضا یکجایی مسئله هست همه اینها مهم هستند ولی برای گرفتن تک تک اینها باید متشکل شد و بزای گرفتن یک چیز بیشتری برای احاد جامعه برای همان دست فروش و زن کارتون خواب و برای کودک خیابانی این ستش که ما بتوانیم در جامعه به یک حمایت اجتماعیی برای کل جامعه دست پیدا بکنیم یعنی مسکن و بهداشت و تغذیه برای همه ازادی قلم و بیان برای همه یعنی ایها چیزها یی هست جامعه بطور کلی بهش




***





 نیازمند هست که تا دیگه کسی حداقل زندگی که خودش دارد تلاش می کند اینها جرات نکنند طوری برخورد بکنند بهش که انگار ان مجرم هست شماها مجرم هستید که این کارگر و دست فروش را و کارتون خواب را با ان سیاستها و دزدی هاتون انها را به این روز انداختید . بنابراین ما باید شماها را به عنوان مجرم به این شرایط بگیریمتان و محاکمتان کنیم. شما وقتی می توانید به ما این برخورد ها را بکنید برای اینکه ما خودمان را سازمان ندادیم . برای اینکه وقتی شما می توانید هفتاد هزار نفر را استخدام بکنید که یواشکی ما را بپایند برای اینه که میترسید از ان نیروی ما میترسید از اینکه ما متشکل و متحد بشویم و بتوانیم قدرتمند در مقابل شما بیاییم . اینکه فکر کنیم دائما دارند مارا می پایند و هیچ کاری نکنیم این اتفاق نخواهد افتاد . می خواهیم بگوییم که ما مجبوریم . دستفروش مجبور هست برای اینکه معاش زندگیش را بکند . شما با بگیر و ببند نمی توانید کاری بکنید . کارتون خواب را با عقیم کردن و کشتن نمی توانید چراکه هر روز داره به این افراد اضافه میشود . کار نیست و بیکار ی است و هیچ حمایت اجتماعی نیست .
ایران را با کشورهای دیگر مقایسه نکنید که در مترو هاشون چقدر ارامش هست و مغازه ها هستند و کسی دست فروشی نمی کند . اینجا دست فروشی نمی کنند چرا که یک حداقل حمایت های اجتماعی برخوردار هستند . مثلا در همین سوئد کسایی که باز نشسته هستند و حقوق بازنشستگی زیادی ندارند و یا بچه های دبیرستانی و جوانهایی هستند که می خواهند مسافرت بکنند و یا یک تیمی هست که احتاج به پول بیشتری دارند برای سفر رفتن و غیره  خوب میروند از شهرداری این امکان را میگیرند . اگر ان کار عام المنفعه باشه مثلا مثل این بچه هایی که می خواهند برای تیمشان یک مقدار پول جمع کنند خوب این دیگه به شهرداری پول هم نمی دهد . براحتی اجازه میگیرد که در میدان شهر یک چیزهایی که دست دوم هست و یا با شیرینی پختن بتوانند برای تیمشان پول پس انداز کنند .و یا سالمند هستند و حقوق و درامدشان کم هست بخصوص در مورد خارجی ها که باز نشستگی های کمتری دارند . شاید در چهل و پنجاه سالگی امدند در این کشورها و بازنشستگیشان اینقدر نیست که بتوانند زندگیشان را تامیین بکنند اینها هم شهرداری یک محل هایی را در نظر گرفته و با یک هزینه کمی به اینها اجازه میدهد که دست فروشی بکنند . بهر حال اینجا ان شرایط نیست . تازه خود اینها ازشان تشکر می کنند که اینجوری سعی می کنند یک بخشی از هزینه هاشان را خودشان بوجود بیاورند . و یا ان بچه هایی که دارند ان تلاش ها را برای تیمشان می کنند . و اینها خیلی از این ابتکارات تشکر و پشتبانی می کنند و می دانند که اینها وظایف دولت ها هست که فراهم بکنند . بهر حال اینجا هم یکسری بحران هاست وبه بهانه های مختلفی سعی می کنند که دستاوردهای مبارزاتی مردم را زیر بگیرند و امکانات را یک مقدار کمتر می کنند .بهر حال می خواهم بگویم که وضعیت ایران را شما نمی توانید با اروپا و کشورهای دیگه که اینها مثال میزنند که مثلا شما در مترو شما اصلا از این چیزها نمی بینید .بخاطر اینکه مردم از یک حداقل های حمایت های اجتماعی برخوردارند در ایران نه شما چه انتظار دارید ؟ انتظار دارید که مردم فقیر مردمی که بهشان کار نمیدهید و از هیچ تامیین اجتماعی برخوردار نیستند از گرسنگی بمیرند و نیایند دست فروشی بکنند .این اینطور پیش نخواهد رفت واقعا هر روزی که ما کوتاهی می کنیم و کم تلاش می کنیم برای اینکه متشکل بشویم همان روز هایی هست که ما کسایی مثل عساکره و هزاران انسان دیگری را که این وضعیت را نمی توانند تحمل کنند دست به خود کشی میزنند . ان چیزی که رژیم می خواهد .
ولی اگر یک روزی ما این تلاش هایمان به نتیجه برسه و بتوانیم متشکل بشویم باور کنید هیچ کسی از این که طبقه کارگر هیچکس پشتش نیست و از این بی پناهی دست به خود کشی نخواهد زد . تلاش بکنیم از نان شب بر ما واجب تر هست که متشکل بشویم در همچین موقعیتی و بخصوص بتوانیم مبارزاتمان را در سطح جهانی پیوند بدهیم . باید این حساسیت ها را بالا برد .اگر در خیابان زنی را دارند می زنند نباید از کنارش به راحتی رد بشویم . یعنی این حسی را مه این سعی کردند با سرکوب ما را بترسانند و با سرکوب سعی کردند بگویند که بالاخره هر کسی گلیم خودش را از اب بکشد و به دیگری کاری نداشته باشد .بگذارید من یک مثالی را در رابطه با خودم بزنم .
من توی زندان در سال 61 توی بند داشتم قدم میزدم دیدم یکی از هم بندیهای ما برده بودند باز جویی بشدت شکنجه کرده بودند و به کف پاهاش شلاق زده بودند که این دختر را وقتی اوردند انداختند جلوی در  بند دیگه نمی توانست روی پاهاش باشد و با باسنش خودش را می کشید و میامد جلو من دویدم و سعی کردم که زیر بغلش را بگیرم و کمکش کنم که روی پاهای خودش بایستد و بتواند راه برود تا بتواند بیاید توی اتاق تا بتوانیم کمکش کنیم . این بزرگترین جرم من بود و به خاطر همین من را دو سال بردند به انفرادی و به شدت من را مورد ازار و اذیت قرار دادند و این بود که تو چکار داشتی با ان و تو نباید بهش کمک می کردی و تو باید یاد بگیری که کاری به کار دیگران نداشته باشی و من هم گفتم این غریزی و انسانی هست و شما نمی توانید که من را تا این حد غیر انسان بکنید توی زندان که وقتی می بینم یک انسان دیگه احتیاج به کمک داره بهش کمک نکنم نه من این کا را نمی توانم بکنم و متحمل ان فشار ها هم شدم .می خواهم بگم که یعنی اینجوری هستش که اینها سعی می کنند ان حس انسانی ما را از ما بگیرند . سرکوب فقط این نیست که یک نفر را میبرند زندان جامعه را میترسانند . اینکه اینها می گویند هفت هزار نفر پلیس نا محسوس گذاشتند که مردم را بپایند یعنی اینکه تو را بترسانند و ما نباید بترسیم . چون هرچه که ما عقب نشینی بکنیم چه مارا انجا بکشند و چه از گرسنگی بمیریم . بهتر پس این هستش که تلاش بکنیم برای زندگیمان و ما بارها تجربه داریم و همه دنیا این تجربه را دارند که هر وقت کارگرها متشکل به میدان امدند عقب نشستند . ما در همین سوئد هم وقتی مهاجرها دارند می ایند به استقبالشان نریم از بچه هاشون مراقبت نکنیم و راه و چاه زندگی را بهشان نشان ندهیم و وقتی که می خواهند حقوق هایشان را پایین بیاورند اعتراض نکنیم اینها هم همین طور اینه هم حمله می کنند . یک میدان مبارزه هولناکی شده بود این چند وقت پیش در سوئد سر مسئله خارجی ها همش می گفتند اینها دارند می ایند اینجا اینها این کار را می کنند اینها خانه می خواهند اینها بهداشت و این مسائل را می خواهند ولی اشاره نمی کردند که چرا اینها دارند می ایند .جنگ افروزی کردید در سرزمینهای اینها که مجبور شدند فرار کنند .همین شماهایی که با فروش اسلحه بیشترین سودها را انجا بردید الان اگر یک درصد ان سودهتون هم خرج بکنید برای این پناهنده ها همشان صاحب خانه و امکانات خواهند شد . باید در مقابل اینها ما به ایستیم و حق با ماست اینها دارند این بلا ها را سر طبقه کارگر می اورند .
سرمایه داری را در نهایت قوانین و این سیستم و نظامش را باد سرنگون کرد و به یک عدالت اجتماعی رسید . هر گامی که برمیداریم و هر اعتراضی که ما داریم می کنیم باید هوشیارانه باشد . این که اعتراض و تاکتیک رو باید به طبقه کارگر این قول را بدهد که به نیروی خودت متکی باش و به ان سازمان بده و به نیروی خودت باور داشته باش و نباید به دنبال تاکتیک هایی برویم که نیروی ما را به اسارت در بیاورند . اینکه شما مدتها نیرو بگذاری و اینکه شما بخواهی امضا جمع کنید و به وزیر بدهید چه افقی را شما به طبقه کارگر می دهید .کدام افق رهایی را بهش می دهید وقتی شما این کار را زمانی دارید می کنید که هیچ اهرم فشاری برای اینکه همین امضا هاتون را به کرسی بشانید و از این وزیر و وکیل بخواهید ندارید . این تاکتیک چه معنی میدهد . بهر حال من میدانم که همه شما عزیزان دلسوز هستید ولی هوشیار تر اجازه ندهید که این دیکتاتوری با این فشارهایی که روی ما هست ما هل بدهد به راههایی که به بن بست ختم می شود . ما باید با افق طبقاطی خودمان با نیروی عظیم جهانیمان به همدیگر کمک بکنیم .افقهای تازه ایی برای مبارزه مان تاکتیکهای رادیکال تری را برای مبارزه مان انتخاب بکنیم تا بتوانیم در مقابل این نظام به ایستیم .امیدوارم امسال روز یازده اردیبهشت روزی باشه که در درجه اول چون روز همبستگی جهانی طبقه کارگر هست و یک روز بسیار مهمی هست که در همه جای دنیا کارگرها امدند و به این سیاستهای سرمایه داری در جهان دارند اعتراض می کنند ما در ایران در درجه اول این همبستگیمان را با کارگرهای افغانستانی و با همسایه مان نشان بدهیم .اجازه ندهیم خانه کارگری ها این ها را چماغ سرکوب ما بکنند . اینها نیروی طبقاطی ما هستند و اجازه ندهیم که انها اینها را به عنوان نیروی سرکوب بدست بگیرند . ما هم در اینجا همینجوری هست ما هم الان مهمترین مسئله ایی که در سوئد مطرح هست حمایت از کارگر خارجی و حقوق برابر با انها هست ما هم اینجا داریم تلاش می کنیم . بنابر این امیدوارم که یازده اردیبهشت خوبی باشد . بخصوص زنها امید وارم که در چنین روزی بیایند و مطالبات ویژه خودشان را طرح بکنند .همین دستفروشها در چنین روزی باید بتوانند یک تشکل دستفروشی ایجاد بکنند . در محله های کارگری باید زنهایی که خانه هایشان را تبدیل به کارگاه کردند با این حقوق های بسیار پایینی که گاه بهشان میدهند و گاهی نمی دهند همه اینها میشود جمع بشوند . دو نفر پیش قدم بشوند بتوانند یه امکانی را فراهم بکنند بشینند با همدیگر صحبت بکنند ببینند چگونه می توانند این مسائل را حل بکنند . اجازه ندهیم در این خیابانها کسانی که بیکار هستند و بدنبال یک مقدار نان هستند برای خودشان اینجوری اینها را سرکوب بکنند . چرا وقتی داره کار می کند به این زحمت اینها را سرکوب می کنند .می خواهند به کجا هل شان بدهند . که بروند تن فروشی بکنند .انوقت فردا بگیرند اعدامشان بکنند . یا بروند سمت مواد مخدر که ان بالا بالایی ها وارد بکنند و اینها فروشنده مواد مخدر بشوند و اخر هم اینها را بکشند و ان بالایی ها به نان و نوای خودشان برسند .به این شرایط ها باید اعتراض کرد واقعا ما انسان هستیم و قبول نخواهیم کرد .من به نیروی طبقه ی کارگر ایمان دارم و این نیرو باید به حرکت دربیاید.

مینو همتی: حال که اروپا با حکومت اسلامی وصلت اقتصادی کرده، نقش فعالین کارگری مقیم اروپا برای تشویق اتحادیه های کارگری کشور محل اقامتشان به حمایت همه جانبه از تشکلات مستقل کارگری در ایران چیست؟
فرخنده آشنا: من خودم به عنوان یک کارگر در سوئد همیشه تلاشم این بوده که از مبارزات کارگری در ایران هم دفاع و حمایت بکنم . همه فعالین کارگری و همه کسانی که دلسوز طبقه کارگر هستند در هر کشوری که هستند عملا دارند این کار را انجام می دهند شاید با دلسوزی های خیلی بیشتر این حمایت ها را دارند به عمل می اورند ما هم همیشه سعی کردیم که بخصوص به بدنه ی طبقه کارگر در این اتحادیه های کارگری شرایط وخیم اقتصادی و معیشتی و حقوق کارگرهای ایران را توضیح بدهیم و رژیم سرمایه داری ایران را افشا بکنیم .هر وقت قرار شده هیئتی به ایران برود ما سعی کردیم تماس بگیریم و به انها بگوییم که شما دارید میروید در کشوری قرار داد ببندید انجا دارند کارگرها را به شکلی سرکوب می کنند و کارگر هیچ حق و حقوقی ندارد ما سعی کردیم به اتحادیه های ان شرکتها بگوییم که این کارفرمای شما دارد میرود انجا که چکار بکند .
 اینها دقیقا می دانند که وقتی در اروپامبارزه می کنند دستاوردی دارند و حقوق بالایی دارند این ها به نفع کار فرما ها نیست برای همین میروند در کشورهایی مثل ایران که نیروی کار ارزان دارند را استثمار بکنند و سود بیشتری را بدست بیاورند اینها دقیقا متوجه این مسائل هستند برای همین اعتراضاتی هم اینجا سازمان می دهند و حمایت میشود از طرف جامعه این فعالیتهایی هست که اینجا هر کسی در هر کشوری هست سعی می کند اتحادیه های کارگری انجا را نیرو های رادیکالی انجا را متوجه بکند .
ما فقط ایرانی ها نیستیم از هر کشوری فعالان کارگری و معترضان کارگری مجبور شدند کشورشان را بخاطر مبارزات و سرکوب و زندان بودند و فرار کردند به این کشورها انجا هر کدامشا ن بخاطر ان سابقه و دلبستگی ها شان بخاطر ان تاریخ مشترکی که با کشور خودشان داشتند و می دانند که اوضاع انجا چطور هست و خیلی قابل لمس و حس هست به لحاظ این سعی می کنند در ان کشوری که هستند وضعیت انجا و تجارب خودشان را منتقل بکنند و بگویند انجا چه خبر هست و یک جوری یک همبستگی و همدردی را ایجاد بکنند بهر حال این تلاش هایی هست که اینجا دارد می شود.
خوب بخشی از اتحادیه های اینجا  بهشان امیدی زیادی نیست. بخاطر اینکه این اتحادیه ها هم مثل اتحادیه ال او سوئد را که من بیشتر می شناسم می دانم که بهر حال رهبران اینها بخشا خودشان جزو هیئت رئیسه همان شرکتهای بزرگ هستند و شما نمی توانید دو جا بنشینید .هم بگویید مدافع طبقه کارگر هستید هم از یک طرف هیئت مدیره شرکتهای بزرگ باشید . این ها را ما اینجا متوجه هستیم ولی انچه که برای ما مهم هست این است که این بدنه تشکل هست یعنی کارگرها توی همین کشورها توی اتحادیه ها فعلا متشکل شدند . هرچند که بخش عظیمی از اینها به سیاست گذاریها و به این بالا نشینی های اتحادیه ها و به ان حقوق های کلانشان اعتراض دارند ولی ما وظیفه خودمان میدانیم که این بدنه را نسبت به وضعیت ها روشن بکنیم و در مواقع حساس بتوانیم این حمایت ها را بگیریم . این فشار از رده های پایین این اتحادیه ها هست که اینها را وادار می کند گاهی در رابطه با سرکوب و دستگیری و زندان کارگرای ایرانی و هر کشور دیگه ایی اطلاعیه های صادر بکنند و بهر حال اینها چیزهایی هستش که ما وظایف خودمان قرار دادیم هر کارگر دلسوزی اینجا وظایف خودش قرار داده که این حمایت ها را به عمل بیاورد . ولی انچه که واقعا مهم و تایین کننده هست اعتراض ها و سازماندهی های و ان فعالیتهای گسترده ان چیزی هست که در ایران باید اتفاق بیافتد اینطرف فقط همین حمایت های معنوی هست که وظیفه هر کارگری هست که بتواند از هم طبقه ایش در هرجای دنیا که هست حمایت بکند اینجوری هم نیست که من بعنوان یک فعال کارگری فقط از مسائل کارگرهای ایران حمایت بکنم وقتی کارگر ها را در معدن ها دارند سرکوب می کنند وقتی کارگری که در انگلیس هست دارند حق و حقوقش را میزنند خوب ما اینجا ازش حمایت می کنیم. وقتی که دارند بمب روی سر کارگرهای سوریه می ریزند وقتی عراق را دارند به ان روز میندازند ما انجا اعتراض می کنیم .وقتی که ترکیه دارد اینقدر وحشیانه  و هارر مردم را سرکوب می کند ، ما هم از اعتراضات اتحادیه های کارگری ترکیه  حمایت می کنیم.

فرخنده عزیز ضمن تبریک اول ماه مه روز جهانی کارگر به شما و بینندگان عزیز و با سپاس از اینکه نظراتتان را با بینندگان رهائی زن در میان گذاردید، شب و روز خوشی را برایتان آرزو دارم.





ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و ششم





مسلمان کیست؟ : آکو رضایی



ابتداى امر بايد بدانيم مسلمان كيست؟وچرا هر كسى به محض به دنيا آمدن در ايران در زمره آمار مسلمين جهان قرار مى گيرد؟ 

خوب با اطلاعاتى ساده مى دانيم در صدر اسلام هر كس به پيامبر اسلام و وحدانيت الله اعتقاد مى داشت و با گفتن: اشهد ان لا الا الله و اشهد ان محمد رسول الله به طور اتوماتيك مسلمان و به صفوف جان فدايان پيامبر و يا ساير خلفا در مى امد. وقبل از حمله اسلام به ايران مى خواهم نگاهى اجمالى داشته باشيم به دوران صدر اسلام ، زمانى كه ياران حضرت كمتر از انگشتان دست بودند، ابتداى امر بايد عنوان كنم تمامى چيزهايى كه ذكر خواهم نمود به استناد مى باشند و منابعشان : قران، تاريخ تبرى،كتاب ٤٠ سال رسالت وپيامبرى محمدو... بنده به علت محدوديت هاى بسيار سعى مى نمايم بسيار به اختصار اندكى از وقايع ان دوران را ذكر نمايم در أصل علت اصلى رشد وپيشرفت سريع اسلام در ان دوران مى پردازم؛ 

هميشه اين سوْال برايم مطرح بود كه چرا آيه هاى مكى و مدينى كه به اين درستى نيز در قران تفكيك شده اند، اينقدر متمايز هستند؟ چرا هنگامى كه ياران حضرت كم هستند و به قول معروف دستشان به جايي بند نيست ( لا اكراه فى دين) در دين اجبارى نيست وجود دارد وهمه انسان ها سياه و سفيد فقير و غنى همه برادر و برابرند و هنگامى كه تعدادشان افزون مى گردد ديگر نرمشى وجود ندارد و قاطعانه اعلام مى كنند يا إيمان بياوريد و يا كشته مى شويد در راه الله. داستان از اين قرار است هنگامى كه عرصه را در مدينه به محمد تنگ كردند و جاى ماندى برايش نماند با پسر عمويش على چند تن ديگر از يارانش به مكه وبه نزد يكى از طايفه هاى يهودى به نام بنى قريظه پناهنده شدند و به اسرار خودشان با يهوديان پيمان برادرى و مصالحه بستند و عليه دشمن مشتركشان از يكديگر محافظت نمايند ، در أصل يهوديان فقط مى خواستند به انان پناه دهند و كمكشان كنند وگرنه ١٠ نفر چه حفاظتى از طايفه اى ٨٠٠ نفره كه خود داراى برج باروى مستحكمى نيز هستند، مى توانند داشته باشند؟ يعنى انان در شهرى كه دور تا دورش حصار و ديوار بود زندگى مى كردند. 

وقبل از محمد نيز أعراب از قديم رسومى داشتند كه در طول سال ٢ ماه ان را محرم و حرام اعلام مى كردند بدين معنى كه در ان ٢ماه هيچ كس حق جنگ و نزاع نداشت و حتى با غير عربها نيز نمى جنگيدن، و به اين قانون نيز بسيار پايبند بودند. و در يكى از اين ماه ها كه كاروان هايى براى تجارت از اطراف مكه مى گذشتند، وبا علم بر اينكه در ان ٢ ماه اعراب نمى جنگند هيچ اسكورت و محافظى براى خود نداشتند كه حضرت دستور حمله به انان را صادر نمود و بسيار راحت همه انان را خلع صلاح كردند و انانى كه مقاومت نمودند ، از دم تيغ گذراندند.و اين كار را چندين مرتبه تكرار كردند و اين اخبار به مدينه و ساير نقاط مى رسيد و افراد زيادى از همه اطراف و اكناف به صفوف راهزنان حضرت گرويدند به طمع پول و ثروت فراوانى كه به انها مى رسيد ، جمعيتشان به زودى به حدى شد كه حتى كسانى را نيز كه به انها پناه داده بودند تهديد كردند كه يا ايمان بياوريد و تسليم شويد ويا كشته مى شويد، و كم كم عده انان بيشتر از ساكنان مدينه نيز شد يعنى اكثريت جامعه مدينه كه افرادى فقير بودندبه نزد پيامبر رفته بودند و به ظاهر يا شايد در أصل ايمان اورده بودند و اكنون هر كدام كلى مال ثروت اندوخته بودند وبه مدينه نيز حمله كردند كه تسليم شدن و اين سرنوشت كشور ما نيز شد. هم اكنون چه كسانى از ما تا الان قران را به درستى مطالعه كرده ايم بطورى كه متوجه بشويم و ان را بفهميم؟ كداميك اين سوْال را از خود نموده ايم كه چرا مسلمان هستيم جز اينست كه چون، پدران و پدران انها نيز مسلمان بوده ايم پس ما نيز هستيم . سوْال ديگرى مطرح نمى شود و اصولا چون براى كسى اهميتى ندارد اصلا مهم نيست كه مسلمان است يا نه چون ما در أصل مسلمان زاده هستيم نه خود مسلمان اگر دقت كنيم درصد نا چيزى از جامعه تمامى فرايز دينى را كامل انجام مى دهند و هر كس سليقه اى قسمتى را انجام مى دهد و ديگرى را نه. به اميد پيروزى و ازادى ايران عزيزمان




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و ششم
http://rahaizanorg.blogspot.se/2016/05/rahaizan-shomareh-46.html




رسول بداقی به پاس هفت سال صبوری همسرش "فروزان علیزاده" : "قهرمان تویی دلبندم


چراغ خانه ام تویی روشنایی دل من"

تقدیم به همسرارجمندم که در طول هفت سال رنج زندان ،یک دم ازناگواری زندگی شکایت نکرد،همواره به خاطر آرمانهایم پشتیبانم بود،همچون کوه استوار بود و همچون رود جاری،همچون گل خندان وهمچون انسان ،فهیم بود 

گریه کنی اشک تورا پاک کنم
اشک تو درباغ دلم خاک کنم
خنده کنی ناز تورا من بکشم
عشق تودرسینه ی بی باک کنم
تابنوازم دل پرناز تو را
باسخنی قلب توغمناک کنم
طعم لبت ،درسخن ات تا بچشم
زخم،دل از هرخس و خاشاک کنم
دار تن ات ،تار دلم بافته است
نغمه ی این سازتودر راک کنم
کاش که من روزنه ای داشتمی
تا برهم،یاقفسم چاک کنم
راز مرا تاب نیاورده کسی
چاره ی این درد خود از تاک کنم




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و ششم




بیانیه ندای زنان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر


روز اول ماه مه با خواست برابری زن و مرد!!!

اول ماه مه،روز جهانی کارگر کوله باری از مبارزات خستگی ناپذیر،برای داشتن یک زندگی انسانی را بر دوش میکشد. کارگرانی که جنگیده اند تا بتوانند از آنچه که به دست خودشان تولید میشود سهمی داشته باشند و تاریخچه ی این روزرنگ تلاش برای مبارزه با نابرابری و تبعیض را برخود داشته است.و در این میان زنان نه تنها به عنوان تولید کنندگان این جامعه بلکه به عنوان انسانهایی که مورد ستم تبعیض و نابرابری جنسیتی هستند اول ماه مه را روز اعتراض خود میدانند.
با اجرای طرحهای تفکیک جنسیتی در محیط های کار، موقعیت های پست و بدون امکانات را به زنان اختصاص میدهند و همواره زنان مورد تحقیر و بیحرمتی جنسیتی قرار میگیرند حتی در بسیاری موارد کارگران زن در سرویس های ایاب و ذهاب هم جداسازی میشوند و گاه به همین بهانه حق سرویس رفت و آمد از زنان سلب میشود و به این ترتیب کم نیست بی حقوقی هایی که بواسطه جنسیت بر سر زنان آوار میشود.

همچنین زنان در صف اول همه بیکارسازیها و ناامنی های شغلی قرار دارند. و تمام این تبعیض ها تنها در محیط های کاری بوجود نمی آید و حرمت و جایگاه انسانی زنان در خیابانها نیز وقتی مورد بازخواست گشت های محسوس و نامحسوس قرار میگرند لگد مال میشود و البته همین بی حرمتی ها دستمایه بی حقوق کردن هر چه بیشتر زنان توسط صاحبان سرمایه می باشد.
زنانی که امروز نه پدران و همسرانشان به تنهایی قادر به پشتیبانی مالی از آنان هستند و نه دیگر زنان میخواهند در کنج خانه ها منتظر قضا و قدر باشند و با وجود تمامی موانعی که در راه اشتغال پیش روی دارند مصمم هستند که زندگی کنند و تامین معاششان را خود بر دوش کشند و از همین رو با حقوق و دستمزد بسیار پایین تر از حقوق مردان به کار گمارده میشوند.
در الگوی نیروی کاری با 40 درصد بیکاری زنان تحصیل کرده مواجه هستیم و آمار بیکاری زنان دو برابر مردان بیکار میباشد.وهنگامی که نرخ بیکاری کشور 10.5 درصد اعلام میشود بیکاری زنان به بیش از 20 درصد میرسد.هر چند که خیل عظیم زنان خانه دار در هیچ آماری مربوط به اشتغال منظور نمیشود.
وقتی جنسیت زنان مایه فرودستی آنان قلمداد میشود، فرزند داشتن به عنوان یک معضل شخصی در نظر گرفته شده و به این ترتیب تمامی امکانات نگهداری فرزند ان در محیط های کاری برداشته شده است وکارفرمایان خدمات مهد کودک ها و حقوق مربوط به نگهداری فرزندان را حذف کرده اند.
وجود قرار دادهای سفید امضا برای همه کارگران به عنوان یک معضل اصلی در محیط های کاری به شمارمیاید و برای زنان به طریق اولی این شرایط بی ثباتی شغلی به بار آورده و زنان برای حفظ موقعیت های کاری خود به سخت ترین شرایط تن در میدهند.
مناسبات سرمایه داری موجود ،ضدیت با زنان را به حربه ای برای سود آوری هرچه بیشتر بدل کرده وبا تکیه بر قوانین و مناسبات ضد زن به بهره کشی هر چه افسار گسیخته ترمی پردازد و سودهای نجومی به جیب می زنند.و از زنان به عنوان لشکر بیکاران فوق ارزان، سود میبرند و به این ترتیب با نابرابری جنسیتی سطح زندگی همه انسانها را به قعر و نابودی کشانده اند. از همین روی خواست برابری زن و مرد مطالبه جدی اول ماه مه میباشد و رفع ستم جنسیتی از زنان باید به خواست مشترک تمام کارگران در گرامیداشت اول ماه مه بدل گردد.

و در روز جهانی کارگریکصدا با هم اعلام میداریم که
"رهایی زن رهایی جامعه است "
زنده باد اول ماه مه زنده باد برابری زن و مرد




ماهنامه رهایی زن سری سوم شماره چهل و ششم


گزارشی از تحصن پناهجویان ایرانی و افغانستانی در سوئد - ماریا یوسفزی


جمعی از پناهجویان ایرانی و افغانستانی از روز چهارشنبه 27 ماه اپريل 2016 در اعتراض به تصمیم اداره مهاجرت سوئد مبنی بر جواب رد به تقاضای پناهندگی و صدور حکم اخراج آنان دست به تحصن زدند كه اين تحصن از ساعت ١١ ظهر شروع الي ٦ عصر همه روزه در برنز پاركن شهر گوتنبرگ ادامه دارد من ماريا يوسفزي شهروند افغان همكار قلمي تشريه سازمان رهايي زن و فعال حقوق زن كه جز تحصن كننده ها هستم .

اين تحصن براي دفاع از حق هزاران پناهجويي كه با بسيار مشكلات ومشقت به خاطر زنده ماندن وزندگي ارام ومسون از كشور ها جهنمي خود فرار كرده وبه جاي امن خودرا مي رسانند اما متاسفانه بعد ازومدت جواب رد ميفرسته و به بعد از مدتي طولاني به پرونده هايش رسيدگي صورت نمي گيرد در معرض ديپورت قرار دارند .كه اين خلاف قانون مهاجرتي است هر انسان حق زندگي را دارد.

متحصنين قرار اطلاعيه قبلي تاريخ ٩ ماه مي ساعت ٢ جلو دروازه ميگريشن تظاهرات برگزار شد ، متحصنين همراه با پلاكارد وباندرول ها وشعار هاي صداي خودرا بلند كردند وخواستار باز گشايي ورسيدگي به پرونده هاي خود شدند اين متحصنين تظر به مشكل سياسي وامنيتي كه دارند نميتوانند به كشور خود برگردند خواست شان رسيدگي به پرونده هاي شان است وبه خواسته هاي خود تاكيد گردند كه يكي از كارمند اداره مهاجرت به اسم ليف اندرشون (Lief Andersson ) امد ودليل وخواست هاي تانرا كتبي ارايه نمايد وتمام خواسته ها بزبان سويدي نوشته بود ارايه شد كه بعد از مطالعه شخص مسول وصحبت وقت مذاكره را با چهار نماينده تحصن كننده داد كه ماريا يوسفزي ، توفيق محمدي ، منوچهر ادمي و محمد لاسكي است وبتاريخ ١٨ ماه مي ٢٠١٦ ساعت ١ تعين شد .

وتاريخ ١٧ ساعت ٣ متحصنين قرار است جلو دروازه يتبوري پستن تطاهرات برگزار كنند براي اگاهي بخش مديا سويدن . اطلاعيه ها از طريق حمايت كننده ها ومردم پخش شده است .اگر به خواسته هاي جواب نگويند ما به اين تحصن ادامه خواهيم داد در جريان چند روز تحصن تماس هاو مصاحبه ها ي من وپناهجويان ديگر در راديو وتلويزون صورت گرفته !

-راديو سويد

- راديو كردستان

- راديو سپهر

- تلويزون رهايي زن

- تلويزون طلوع نيوز افغانستان

حمايت كننده !

-انجمن پناهجويان ايرانيان گوتنبرگ

سازمان رهايي زن

- انجمن كوشا

- كانگرس ملي افغانستان

-انجمن زنان افغان شهر تورلهتان

-انجمن قصه هاي ايراني (راديو سرخ )