۱۴۰۲ اردیبهشت ۹, شنبه

سال نو، روز از نو برای مبارزه زنان علیه حاکمیت طالبان در تهران و کابل




http://www.rahaizan.tv/2023/03/emancipation-movement-in-afghanistan-in.html

مصاحبه با ویدا ساغری

انقلاب زن، زندگی، آزادی با اسم رمز مهسا، ژینا امینی هرچند از شهر سقز در ایران آغاز شد، لیکن مرزهای جغرافیائی را در نوردید و در سراسر جهان صدا و تصویر خود را در مغز و قلب صدها میلیون انسان آزادیخواه و برابری طلب مخابره کرد. رهائی زن همچون معیار رهائی جامعه از قید و بند قوانین، آداب و رسوم زن ستیز و ضد بشری نیز جهانشمول است. در این برنامه با  میهمان عزیزمان ویدا ساغری، همرزمی که در دفاع از مبارزات برحق زنان در افغانستان و دیگر نقاط این جهان تبعیض زده دمی آرام نمیگیرد.

ویدای عزیز به برنامه رهائی زن خوش آمدید.

مینو همتی : یکسال و اندی از شوک بازگشت طالبان یکی از زن ستیزترین نیروهای ارتجاعی به قدرت در افغانستان میگذرد، وضع زنان و کودکان و بطور کل مردم زحمتکش افغانستان چگونه است؟

ویدا ساغری: چنانجه از طریق رسانه های دیداری ، شنیداری و همچنین فضای مجازی همه در جریان هستند زندگی در افغانستان" بد" شده است. هر آنچه را که از زندگی عادی میدانید مثل کار ، ازدواج ، سفر ،... در افغانستان " بد" شده است. کار وجود ندارد و انگیزه ای برای زندگی و تولید وجود ندارد. از آخرین گزارشاتی که از افغانستان رسیده است دانشگاه طبی را نیز بر دختران بستند. طالبان اجازه ندادند که دختران شامل کنکور طبی شوند. آنها اجازه ندادند به دخترانی که از دانشگاه طبی فارغ التحصیل شده بودند اسناد خود را اخذ کنند و این یعنی دختران در افغانستان دیگر نمی توانند طبیب شوند.

مینو همتی : در همین جا میخواهم این سوال را داشته باشم که وقتی زنان و دختران بیمار میشوند آنها اجازه ندارند که به دکتر مرد مراجعه کنند. این تناقض چگونه توضیح داده میشود؟ یعنی در این جامعه اگر زنان مریض شوند باید در همان بیماری بماند و هیچ دکتری نمی تواند او را ببیند؟ به این معنا اگر تعداد طبیبان زن کم شوند و تولید نشود آنوقت سرنوشت نسل جدید دختران و زنان جوان چه خواهد شد؟

ویدا ساغری: در افغانستان انقطاع دانشی و فکری را بارها و بارها تجربه کرده ایم. ما پنج سال عمارت دیگر هم داشتیم که درهای همه نوع آموزش بر زنان بسته شد. زمانیکه دوباره درهای مکتب و آموزش برای زنان و دختران باز شد، ما هیچ زن و دختری نداشتیم که آموزش دیده باشند البته از نسل جوان و نسل کودک. اما برای حال چه اتفاقی می افتد ؟! وحشتناک است !

اولا وزیر تحصیلات طالبان اعلام کرد که :" من خودم در طویله به دنیا آمدم . من خودم زیر دست دایه به دنیا آمدم و مادر من دکتر نمی شناخت و تا امروز هم به وزارت رسیدم. از این لحاظ هیچ زنی نیاز ندارد که زیر دست طبیب به دنیا بیاید و هیچ زنی نیاز ندارد که به دکتر مراجعه کند وقتی که بیمار میشود. من فکر میکنم وقتی زنی در هنگام زایمان به دکتر نیاز ندارد پس برای دیگر بیماری ها هم اصلا به دکتر نیازی ندارد."

نوع نگرش طالبان به علم ، دانش و نیازهای زنان کاملا بدوی و عصر حجری است. اینها در حد منطق این بحث نیستند که بشود با اینها صحبت کرد یا عاقبت اندیشی را با اینها پی گرفت. اگر این سر به درازا بکشد آنچه که برای نسل بعدی افغانستان اتفاق می افتد وحشتناک است و ما همین لحظه تعداد زنانی که در روستاها و ولایت های دور افتاده می میرند و حتی درون شهر که از بیماری های زیادی می میرند ما شاهد هستیم. مادرم و پدرم از بابت نبود دکتر ، نبود شفاخانه و نبود دوایی که نیاز مریضی شان است همین الان دست و پنجه نرم میکنند و هزاران نفر هم همینطور زندگی میکنند.

  مینو همتی : شما درباره محدودیتهای اجتماعی صحبت کردید. بطور واقع این محدودیت های اجتماعی روزافزون که بر زنان و دختران تحمیل میشود و شما هم به درستی اشاره کرده اید ، ما شاهد مقاومت مبارزه زنان برای پس گرفتن حقوق شهروندی شان هستیم. شما چگونه این مقاومت ها را می بینید؟

ویدا ساغری: من فکر میکنم برای یک تمرین خوب است اما کافی نیست. زنان و دختران افغانستان از کوچک ترین و ابتدایی ترین حقوق خود محرومند. امروز در بالاترین سطح تحقیر زندگی میکنند و کاملا از جامعه حذف شده اند. در هیچ عرصه و در هیچ جایگاهی حضور ندارند و من فکر میکنم این مقدار از واکنش بسیار ناچیز و کم است. نه ایستادن خانواده ها و عمومی نبودن این اعتراض، یک نگرانی بسیار بزرگی است و این سوال مطرح میشود که خانواده ها ، مادران و پدران افغانستان از " آزادی " ، چه تعریفی دارند. نزدیک به دو سال گذشت و من فکر میکنم که اعتراض زنان افغانستان فراتر از تحصیل ، که اگر قرار باشد این تحصیل اجازه داده شود با تمام تحمیل های شرعی و افراطی تعریف شده از زبان چهار ملای بی سواد خواهد بود. مکاتبی که به مدارس تبدیل شده اند و دانشگاههایی که به مراکز تبلیغ ملایی تبدیل میشود، باز کردن این نوع تحصیل دردی را دوا خواهد کرد؟!

اگر این نوع تحصیل برای معاش درآوری زنان و دختران باشد شعار " نان، کار، آزادی " را درخود دارد. زنان معترض میخواهند در این سه مساله پاسخ خود را بیابند. برای دو تا جواب دادیم که چگونه خواهد بود و برای" آزادی" میتوان گفت که زنان چه تعریفی از آزادی زیر نظر حاکمیت عمارت تجربه خواهند کرد؟!

پس زنان افغانستان با گفتن " آزادی " از عمارت چه میخواهند و مردم افغانستان از آزادی چه میخواهند و چه تعریفی دارند. من فکر میکنم که تمامی حرکات در افغانستان ناکافی بوده و فشارهای دنیا هم بسیار پلیدانه و ظالمانه بوده است تا به امروز.

 مینو همتی : از هزاران مهاجر افغانستان در کشورهای جهان چه خبر، آیا توانسته اند که خود را مستقر کنند و به چاره اندیشی برای حمایت از مبارزات برحق مردم  و بخصوص زنان افغانستان برآیند؟

ویدا ساغری: متاسفانه ما در تمامی طول تاریخ یک نظام دموکراتیک مستقر را در افغانستان تجربه نکردیم. این باعث شده که ما مردمان سر در گم ، بی هویت و بی هدفی را تولید کنیم. نفوسی که از افغانستان بیرون آمده یک نفوس سرگشته ای است و بیشتر از هراس نمردن بیرون آمده است. فشار منفی زندگی روی مردم افغانستان تا حدی است که فقط باید بمیرند، آپشن دیگری ندارند. گزینه دیگری ندارند. یا بمیرند یا هر آنچه هست را باید تحمل کنند. این باعث شده که مردم افغانستان سر به گریز از آن خاک بگذارند. در همین چند ساعت پیش یک زلزله در ترکیه اتفاق افتاد گویا هواپیماها مردم را به ترکیه انتقال میدهند. ما شاهد صدها و هزاران آدمهای سرگردانی  بودیم که در میدان های هوایی در حال دویدن بودند که دوباره به بال هواپیماها خود را آویزان کنند تا به ترکیه بروند. مرزها بسته است و بسته بودن تمام مرزها و گرفتن پاسپورت از مردم و گرفتن حق هویت از مردم و حق سفر و بالا رفتن قیمت ویزا، همه نشان میدهد که درهای فرار توسط این نظام در حال بسته شدن است. این مردم چرا دارند فرار میکنند ، بابت اینکه فقط آپشن مرگ در انتظار آنهاست. هیچ آپشن دیگری برای یک زندگی عادی وجود ندارد. تحمیل! تحمیل! تحمیل!

من فکر میکنم آدمهای این چنینی وقتی از مرزها بیرون می آیند هدفی جز یک زندگی بخور و نمیر ندارند. همه مشغول کار میشوند، یعنی همان بحث بقا. اینکه ،" شکر که زنده هستیم!"

من از همه کسانی که بیرون آمده اند فقط یک جمله را می شنوم : " شکر، بیرون آمدیم." و " شکر که زنده هستیم."

شما در پشت صحنه و در پشت اذهان عامه این مردم چیز خاصی را برای ادامه هدف و مبارزه در راه آزادی خاک و آزادی آدمها نمی بینید و این یک خطر بزرگ و یک تاسف بسیار بزرگ است!

 مینو همتی :   به نظر میرسد که جوانان در خارج از افغانستان به طور دیگری عمل میکنند و واکنش نشان میدهند. در کشورهای اروپایی در ایونت های مختلف و در روزهای متفاوت تظاهرات هایی دارند و فعالیت های گسترده تری دارند. در مورد این نسل چگونه فکر میکنید ؟ نسلی که متفاوت است و انتظارات دیگری دارد از گذشته خود و از پدران و مادران خود . چون غرب را دیده است و بسیاری از اینها بزرگ شده غرب هستند یعنی در غرب به دنیا آمدند. شما این جوانان را چگونه می بینید؟

ویدا ساغری: نسل جدیدی که قبل از وقوع حادثه طالبان از افغانستان بیرون آمدند و پیش از 2014 بیرون آمده بودند و بعد هم سیلی از مردم بعد از آمدن طالبان از افغانستان بیرون آمدند و در نقاط مختلف در دنیا ساکن شدند. همه در جهت حفظ سنن ، ارزشها و ذهنیت هایی هستند که با خود از افغانستان برده اند. شاهد گروه گروه شدن قومی شان هستیم. شاهد تقویت تنها تنها مذهب در ذهنشان هستیم. و اینها میخواهند همان چیزهایی را که از افغانستان با خود بیرون آورده اند را حفاظت کنند و متاسفانه در این بحث ، جوامع غربی نه تنها هیچ نوع راهکاری ندارند بلکه در حفاظت آنها نیز تلاش میکنند. در کشورهای آمریکایی و اروپایی ما گروههای پشتو ، تاجیک ، هزاره و ازبک برمیخوریم. آنهایی که بصورتی جدا از هم زندگی میکنند. تمامی ارزشها و سننی که همیشه روی آن جنگیده بودند و ابزار جنگ بودن را با خود حمل میکنند. اما در همین بحبوبه ای که در این اواخر بوجود آمده ، یک درد مشترک بین همه بوجود آمده است . آسیب هایی که از جانب زنان ، کودکان و عدم پیشرفت در افغانستان و یا صفر شدن زندگی و تمدن در افغانستان اتفاق افتاده از این ناحیه یک وجه مشترکی بین همه جوانان بوجود آمده که یک اتحادی را میبینیم. همه با هم تلاش میکنند که در جنگ اخیر همه با هم و هم صدا باشند اما باز هم سیاست مافیایی در افغانستان آنقدر ریشه عمیق دارد که اجازه نمیدهد که این جنبش های پاک و پیور جوان و پتانسیل های تازه با سترگی عمل کند و یک جنبش واقعی و ملی با خطوط  انسانی را در افغانستان شکل دهد و دوباره آنها سرازیر میشوند به افغانستان تا آن را آزاد کنند و به یک خطه انسانی تبدیل کنند. به هر صورت نگرانی ها درباره این موضوعات زیاد است . تشکیل این گروهها و بی سر بودن شان ، بی هدف بودن شان و در کمین بودن خیلی از نهادهای مافیایی پیرامون اینها نگرانی بسیار بزرگی است.

 مینو همتی :  همانطور که خوب میدانید حکومت اسلامی ایران میلیاردها دلار از سفره مردم زحمتکش ایران می دزدد و به آخوندهای مفت خورانی میدهد که قرار است ایدئولوژی ارتجاعی اش را در منطقه از جمله افغانستان اشاعه دهند. با سقوط نظام اسلامی در ایران و تلاش زنان و مردان آزادیخواه در ایران، تاثیرات آنرا بر آینده افغانستان چگونه میبینید؟

ویدا ساغری: اگر بگویم که پنجاه درصد حفظ و ادامه نظام های توتالیتر و استمرار نظام های فکری افراطی مذهبی در افغانستان متاثر از نظام چهل پنچاه ساله در ایران است مبالغه نکردیم. میلیون ها انسان از افغانستان به ایران رفت و آمد می کنند و در آنجا زندگی میکنند و با خود ارزشهایی را می آورند که نظام اسلامی ایران بر آنها ذهن شویی کرده است. مردم افغانستان نصف اش با ارزشهای پاکستانی و نصف دیگر با ارزشهای ایرانی هستند. البته با آن سیاستهایی که حکومت اسلامی پلیدانه بر مهاجرین و مردمی که به افغانستان رفت و آمد می کنند بر ذهن شان تزریق میکنند. همین لحظه دیدگاه طالبان خیلی شبیه دیدگاههای ملاهای ایران است. ملاهای ایران و افغانستان فرقی با هم ندارند. ایران مردمان هدفمند و روشنفکری داشته که اجازه ندادند ماتریکس شرعی و اسلامی، آنها را در خودشان ببلعد و از بین ببرد اما برعکس آن در افغانستان مقاومت در مقابل این طوفان فکری وجود نداشته است. بخاطر این است که حکومت اسلامی افغانستان حاکم تر است تا حکومت اسلامی ایران. آدمها کار میکنند و اینها میخورند. آدمهای با استعداد در افغانستان و ایران ایده خلق میکنند و این ملاها میخورند و می نوشند. روی افتخارات دیگران نشسته اند و عیش میکنند. این بحثی است که بر هیچکس پوشیده نیست.

 مینو همتی :  با تاکید بر اینکه انقلاب آتی ایران در راه است چه تاثیراتی بر افغانستان میگذارد بخصوص بر زنان افغانستان؟

ویدا ساغری: انقلاب ایران یک معجزه ای بود. زمانیکه زنان افغانستان در یک گوشه دنیا و تک و تنها به اسارت یک گروه خیلی جبار مذهبی رفتند. این اتفاق در همین فضا زمان یک نیاز مثل دارو و آب بود برای زنان افغانستان. زنان افغانستان نیاز به الگو داشتند. نیاز به یک آئینه داشتند. نیاز به یک پس صحنه داشتند تا بدانند که زنان زیادی مثل آنان هستند که در عین رنج به سر می برند ولی چگونه دارند از خودشان دفاع می کنند و برای آن انقلاب می کنند. زنان افغانستان متاسفانه در بحبوحه جنگ و اسارت سیاسی جهان هیچ وقت نتوانسته که تمرین دموکراسی برای یک انقلاب بکنند و یک دشمن نداشته است. یکی از خوش شانسی های زنان ایران این است که فقط یک عفریته در مقابل خودشان دارند و آن عفریته دینی ملاها ست . اما در مقابل زنان افغانستان چندین عفریته است. عفریته سرمایه داری و جهان سیاسی با کل قدرتش که  نقاب دموکراتیک زده اند اما همیشه از ملا و مدرسه حمایت میکند.

هر بیست سال زندگی که زنان افغانستان به نوک ناخن هایشان گره می زنند. هر بیست سال زندگی را که زنان افغانستان به هم میبافنند را خراب میکند. ما هر بیست سال شاهد براندازی نظام هایی هستیم که می بافیم ، گره میزنیم. تصحیح میکنیم و حداقل فضا را قابل نفس کشیدن میسازیم .

به هر ترتیب انقلاب ایران یک تاثیر خیلی خیلی مثبت و سازنده ای بر روی زنان افغانستان داشته و فضا را یک نیروی روحی بوده که زنان افغانستان را در دل عفریته ها زنده نگه داشته است. هیچ چیزی تا به امروز نتوانسته است تاکنون آنها را از اعتراض باز بدارد.

  مینو همتی :  اگر بخواهید یک توصیفی کنید از جامعه بشری بعد از رفتن این نظام ضد زن مذهبی اسلامی در منطقه مخصوصا در ایران و افغانستان ، آن دنیای واقعی را چگونه به تصویر می کشید؟ دنیای زنان وکودان را، مایلم در یک جمله بگوئید.

ویدا ساغری: دنیایی ایده آل و دنیایی که من آرزو میکنم برای زنان افغان ، برای آسیای میانه و کشورهایی که در حیطه قدرت استعماری شریعت هستند از قانون اساسی آغاز میشود. من فکر میکنم در این کشورها کتابهایی از قوانین انسانی باشد تا زن و مرد از یکدیگر جدا نشوند و عدالت در آن حکم فرما باشد و وقتی که اولین صفحه این کتاب قانون اساسی را باز می کنید به نام مردم باز شود ، نه به نام خدا و نه به نام توهمات مذهبی.

هر پاره و هر فقره اش برای انسانیت جایی داشته باشد و برای تامین حقوق انسانی و حقوق زنان و کودکان ، جبرها و اختیاراتی در آن وجود داشته باشد. قانونی که متضمن حق هر انسانی باشد که حق اش تلف میشود. من نمی گویم که در جوامع ما فرشته ها زندگی میکنند و این شریعت است که بد ساخته . من فکر میکنم که در جامعه ما انسانها زندگی میکنند اما قوانینی که در آنجا پیاده می شود از این انسانها چیزهای دیگری میسازد. انسانها فقیر ، فلاکت زده ، توهین شده ، ترسیده و تحقیر شده و انسانهایی که احساس می کنند هیچ چیز نیستند به خاطر اینکه برای کوچکترین خوشی ها و دلخوشی ها دوره خوردند. برای کوچکترین اشتباهات دست و سر و گردن شان بریده شد. برای کوچکترین تخطی ها فحش مادر و خواهر شنیدند. برای کوچکترین اعتراضی برای آزادی ، خواسته ها و آرزوهایشان به زندان رفتند. برآیند چنین جامعه ای انسانهای خیلی تحقیر شده و خیلی مظلومی است. من جامعه ای تصور میکنم بعد از انقلاب آزادی و زنان یک جامعه پر از زندگی است.

 

 با سپاس از اینکه نظراتتان را با بینندگان ما سهیم شدید



ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و دوازده - پیوند جنبش رهائی زن با جنبش کارگری از خانه و کارخانه تا عمق جامعه گسترده است


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر