۱۴۰۲ خرداد ۹, سه‌شنبه

پیوند جنبش کارگری و جنبش زنان


 

نسیم محمدی 

نه ماه از انقلاب ژینا میگذرد ،و چند ماه است که منشور حداقلی مطالبات جنبش‌های اجتماعی موجب همگرایی در بخش زیادی از اپوزسیون چپ شده است.

در چند هفته ی اخیرهم اعتصابات همزمان کارگران بخشهای پروژه ای کارگران نفت و پتروشیمی را داشتیم.

کارگران برای دستمزد عادلانه ی بالای خط فقر ،و امنیت شغلی دست به اعتصاب زده اند کارگران معلمان ،پرستاران ...همه برای برابری اجتماعی و علیه تبعیض به خیابان می آیند .و در حالی که حکومت به طور وحشیانه ای هر گونه اعتراضات خیابانی را  سرکوب میکند ، در شرایطی که اعتراضات از مطالبات صنفی فراتر رفته است و مردم جمهوری اسلامی جنایت کار را


نمی‌خواهند درست درهمین بزنگاه نیاز به یک اتحاد همگانی برای رسیدن به  انقلاب ضرورت دارد.

تداوم  جنبش زن زندگی آزادی بعد از سرکوب‌های خونین در اشکال نوین تری ادامه دارد اما توقف موقت آن به دلیل نداشتن یک تشکل سراسری و بهم پیوسته است .تنها با  حضور خیابانی ،اعتراضات و اعتصابات کارگری میشود جمهوری کشتار و اعدام را برای همیشه از بین برد.

 زنان کارگر در ایران جز فقیرترین قشر طبقه کارگر هستند که کمترین سهم را از بازار کار دارند و درهر بحرانی مثل بحران کرونا بخش زیادی از آنها از چرخه کار کنار گذاشته میشوند و مجبورند برای امرار معاش به کارهای سخت و طاقت فرسا روی بیاورند ازهمین رو است که  دو جنبش زن زندگی آزادی و جنبش های کارگری مطالباتشان کاملا مربوط به حاکمیت سیستم سرمایه داری است که بدون از بین رفتن این مناسبات امید تغییر اساسی در وضعیت کارگران و زنان وجود ندارد. 

این در هم تنیدگی ستم های  اجتماعی مثل ستم جنسی و ستم طبقاتی نشان میدهد که این دو بدون حل آن دیگری به پیروزی نمی رسند.

از جمله ویژگیهای  انقلاب ژینا این بود که زنان ازهمه مناطق کشور حضور داشتند ،زنان کردستان و بلوچستان‌و دیگر شهرستان ها با شرکت شجاعانه خود در این جنبش وتظاهرات خیابانی نه تنها خواهان آزادی پوشش هستند بلکه علیه فقر و تبعیض هم شعار می دادند، حضور زنان از بخشهای مختلف اجتماعی این جنبش را قوی تر و طبقاتی تر کرد ، جانباختگان جوان این جنبش از زن و مرد یا خود کارگر و زحمتکش بودند یا تعلق به خانواده های کارگری داشتند . وقتی زنان مهاجر ،اقلیت های جنسی ،زنان سرپرست خانوار به جنبش اعتراضی  پیوستند نشان دهنده ویژگی طبقاتی این جنبش بود .زنان می دانند به عنوان بخشی از طبقه کارگر برای رسیدن به برابری اجتماعی در همه ی عرصه ها نیاز دارند تا به عنوان پیشتازان این جنبش منحصر به فرد، اتحاد عمل و برنامه ها و استراتژی معینی را دنبال کنند .برای رسیدن به یک «زندگی» بهتر که در آن دیگر زنی مجبور به تن دادن به مشاغل سخت بدون حمایت های اجتماعی از جمله بیمه و بازنشستگی نیستند ،در برابر قانون و حضانت بر کودکان خود حق دارند .مبارزه ای که آزادی و انتخاب زنان برای زندگی، پوشش و بدنشان به عهده خودشان باشد نه مردان خانواده و یا حکومت مردسالار.در حالیکه شعار زن زندگی آزادی مطالبه ی طبقاتی را هم در خود دارد.

 

درصد قابل توجهی از زنان شاغل در ایران در کارهای بی‌ثابت از جمله کار با قرارداد موقت، کار با قرارداد سفید و کارهای بدون قرارداد مشغول به کار هستند. مرکز آمار ایران گزارشی را در سال ۱۴۰۰ منتشر کرد که مربوط به تفکیک اشتغال بخش رسمی و غیررسمی در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ است. این گزارش می‌گوید که از ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار زن شاغل در ایران، تنها ۱,۶ میلیون نفر در مشاغل رسمی مشغول به کارند. یعنی ۲ میلیون و ۷۳۹ هزار نفر در مشاغل غیررسمی کار می‌کنند. آنان دارای حقوق و مزایای شاغلان رسمی، مانند بیمه بازنشستگی و بهداشت نیستند، و یا شاید قراردادشان هم در اداره کار ثبت نشده باشد.

از سویی شعار علیه حجاب و انتخاب پوشش اختیاری که  حکومت را این چنین دچار وحشت کرد یعنی گام نخست عبور ازجمهوری ایدولوژیک اسلامی و رفتن به سوی سرنگونی، به خاطر همین هزینه های سرکوب را  بالاتر بردند ،همانطور که با نزدیک شدن به روز جهانی کارگر در چند روز گذشته دهها فعال کارگری را بازداشت کردند پرواضح است که اینان ترسشان از یگانگی ماست .بنابر این برای اینکه این جنبش‌های در پیوند با یکدیگر بتوانند مناسبات استثماری و مردسالار انه را نابود کنند ناچاریم با  آلترناتیو های اصلاح طلبی و سلطنت طلبان فاشیست  که برنامه هایشان دنبال کردن همین سیستم حکومتی با تغییرات سطحی و عوام فریبانه  است مرزهایمان را مشخص کنیم و جنبش‌ زن زندگی آزادی را با جنبش کارگران پیوند بزنیم.

 

#زن_زندگی_آزادی

#نه_سلطنت_نه_رهبری


ماهنامه رهائی زن سری سوم شماره صد و سیزده - اعدام قتل عمد سازمان یافته دولتی و محکوم است


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر