یران تحت حاکمیت رژیم دیکتاتور و زن
ستیز جمهوری اسلامی به لحاظ شکاف جنسیتی و
اعمال بی حقوقی و خشونت بر زنان در میان
180 کشور مورد مطالعه مجمع جهانی
اقتصاد ، در رده 169 ام قرار گرفته است.
اعمال بی حقوقی و خشونت بر زنان ریشه
در مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه دارد. در جامعه ایران
خشونت علیه زنان اساسا ناشی از حاکمیت یک رژیم سرمایه داری مستبد مذهبی است که
قوانینش مبتنی بر تعالیم دینی می باشد. رژیم جمهوری اسلامی رسما زن ستیز است و با
اعمال قوانین اسلامی بطور همیشگی و نهادینه شده حقوق مدنی و انسانی زنان را پایمال
می کند و با سلب تمام آزادی های فردی و اجتماعی از آنان، به اعمال خشونت همه جانبه
علیه زنان در جامعه و خانواده از طرف حکومت و مردان اجتماع مشروعیت بخشیده است. رژیم
جمهوری اسلامی برای تداوم حاکمیت خود از فرهنگ پوسیده مردسالاری در جامعه تغذیه می
کند
هجوم خودسرانه مأموران امنیتی
به منزل مادر بهارین عسگریه در تبریز و تهدید مادر بیمار او
ماموران خودسر امنیتی و اطلاعاتی وابسته به سپاه به منزل مادر بهارین
عسگریه،که از شاگردان محمدعلی طاهری بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی است در تبریز هجوم آوردند.
به گزارش ندا، نهضت دفاع از حقوق بشر
به نقل از یک منبع آگاه، مأموران امنیتی بدون ارائه حکم و کارت شناسایی، پس از
هجوم به منزل مادر بهارین عسگریه اقدام به تفتیش منزل و توقیف اموال شخصی خانواده
عسگریه نمودند.
این منبع آگاه به خبرنگار ندا گفت :
مادر بهارین عسگریه بیمار است و به دلیل هجوم مأموران امنیتی و ارعاب و تهدید توسط آنان، وضع جسمی او وخیم
شده است.
بهارین عسگریه از مربیان عرفان حلقه
در تبریز است که با اتهامات تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات، اقدام علیه امنیت
ملی، اخلال در نظم عمومی در شعبه 26 دادگاه انقلاب محاکمه شد و با اعمال نفوذ
ضابطان قرارگاه ثاراله توسط قاضی ماشاء الله احمدزاده، قاضی گوش به فرمان، مطیع و
سرسپرده سپاه به 6 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق تعزیری محکوم شد.
این رأی در دادگاه تجدید نظر با دستور
سپاه ثاراله توسط قاضی سید احمدزرگر بدون توجه به لایحه دفاعیه وکلا و مدارک و
مستندات ارائه شده، تأیید شد.
یک منبع مطلع دیگر به ندا گفت : برای
این پرونده با وکالت زینب طاهری از وکلای محمدعلی طاهری تقاضای اعاده دادرسی شده
است که قاضی مربوطه برای نپذیرفتن اعاده دادرسی توسط بازجویان ثاراله تحت فشار
قرار دارد.
https://t.me/MATaheriHRs/2436
ندا، نهضت دفاع از حقوق بشر
https://telegram.me/MATaheriHRs
خطر مرگ جان هنگامه شهیدی
را تهدید میکند
خبرگزاری هرانا ـ گزارشگران بدون
مرز در بیانیه ای با تاکید بر خطر جانی
برای هنگامه شهیدی روزنامه نگار زندانی «در اعتصاب غذا»، رفتار غیر مسئولانه
مقامات حکومت ایران را محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از
گزارشگران بدون مرز گزارشگران بدون مرز رفتار غیر مسوولانه مقامات حکومت ایران را
که از آزاد کردن هنگامه شهیدی خودداری (RSF)، متن این بیانیه به قرار زیر است؛
میکنند به شدت محکوم میکند. این
روزنامه نگار از تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ که بازداشت شده است، در اعتصاب غذابسر می برد
.
هنگامه شهیدی به تاریخ ۱۲ فروردین در
تماس تلفنی مادرش را مطلع کرده است که از تغذیه و آشامیدن نیز خوداردی کرده است و
« دیگر توان راه رفتن ندارد و خودش را روی زمین می کشد». وی در ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ با
دستور دادسرای فرهنگ و رسانه تهران
بازداشت شد. هنگامه شهیدی در نامه ای که پس از بازداشت بر روی حساب توئیترش منتشر
شده است،اعلام کرده بود که پس از بازداشت تا آزادی یا مرگ اعتصاب غذا خواهد کرد. این
روزنامه نگار در بند ۲۰۹ زندان اوین
نگاهداری میشود. رضا معینی مسوول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز .
(RSF)در این باره اعلام کرد : « ما
صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضایی،
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری و محمود علوی
وزیر اطلاعات را مسئول جان هنگامه شهیدی میدانیم
هنگامه شهیدی نخستین قربانی رفتار غیر
انسانی و تحقیرآمیز مسئولان جمهوری اسلامی با زندانیان عقیدتی و ازاین میان
روزنامه نگاران و شهروند خبرنگاران زندانی نیست. این زندانیان تنها راه اعتراض به
بازداشت خودسرانه
و شرایط بازداشت خود را اعتصاب غذا میدانند.
در سال میلادی ۲۰۱۶ دستکم ده روزنامه نگار
زندانی با به خطر انداختن جان خود به این روش اعتراضی دست زده اند گزارشگران بدون
مرز از عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه گزارشگران بدون مرز میخواهد
گزارشگر ویژه سازمان ملل از مسئولان جمهوری اسلامی در باره وضعیت سلامت هنگامه شهیدی
خواهان پاسخی روشن شود
احضار و بازداشت روزنامه نگاران در ایران
ادامه دارد، ۲۶ و ۲۸ اسفند ۱۳۹۵، مراد ثقفی مدیر مجله گفتگو و رامین کریمیان
پژوهشگر و همکار این رسانه را ماموران امنیتی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل
کرده اند
جمهوری اسلامی ایران با ۳۰ روزنامه
نگار و شهروند خبرنگار زندانی یکی از ۵ زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانه های
است. این کشوردر رده بندی جهانی آزادی مطبوعات گزارشگران بدون مرز از میان ١٨٠
کشور جهان در
قرار دارد رده
١۶٩
https://www.hra-news.org/statements/a-188/
ما در جای درست تاریخ ایستاده
ایم / دلنوشته گلرخ ایرایی
خبرگزاری هرانا – گلرخ ابراهیمی ایرایی،
کنشگر مدنی محبوس در بند نسوان زندان اوین در نامه ای سرگشاده به بهانه حبس یازده
ساله زینب جلالیان، زندانی سیاسی از امید به تغییر و رسیدن روزهای بهتر سخن گفته
است، او
در این نامه با نام بردن از تعدادی از
زندانیان دیگر به نقل از هرانا می نویسد
گذشته تمام نمی شود. قلم ها شکسته می
شوند و روایت ها نانوشته می مانند اما سینه به سینه پیش می آیند و به نسلها هویت می
بخشندتاریخ پر سنگلاخ مان روایت درد بسیار در سینه دارد و ما نسل سوخته این دیار
همچنان دوره میکنیم زخم هایی که بر پیکر پدرانمان بوده را
زینب جانم (زینب جلالیان) بهار را به یاد
یازدهمین بهاری که پشت میله های زندانی آغاز می کنم و به استقامتت فکر می کنم. به
انفرادیهای طولانی مدت و شکنجه های روحی و جسمی که تاب آورده ای.
به مرخصی های هرگز نرفته ات و به
چشمان زیبایت که کینه توزانه از حق درمان شان محرومت کرده اند به ایستادگی ات فکر
می کنم و هرگز سر خم نکردنت در برابر این حجم سنگینی که میخواست به زانو دربیاردت
اما
قویترت نمود تو. نماد نسلی هستی که
سرکوب و خفقان و ارتجاع و فاشیسم را نفس کشید و هنوز زنده است و همچنان امیدوار
است به فردایی که مترسک ها کنار بروند و آزادی دامن بگستراند و طلیعه آفتاب آنچنان
بدمد که دیگر یادآور ریسمان و چوبه دار و پاهای آویخته و پیکرهای معلق بین زمین و
آسمان نباشد
اگر چه سقوط کرده ایم در خود و به
شعبده خو گرفته ایم و پشت نقاب هایی که بر صورتمان کشیده اند، دوره می کنیم شب و
روز را، اگر چه ارتجاع هنوز بر ما می تازد و استبداد چون یوغی بر گردنمان سنگینی میکند
ما در جای درست تاریخ ایستاده
ایم / دلنوشته گلرخ ایرایی
اگرچه کمند زینب هایمان که این دنیای
وارونه را تاب بیاورند و آزادگی را به جوهر جان بر صفحات تاریخ ثبت کنند، اما فردا
بعید نیست. تو تکثیر می شوی و فصل پرواز کلاغ های سیاه میگذرد.
روزگار زیستن زیر ذره بین جهلشان و
لحظه لحظه رصد شدن زندگیمان و تفتیش مغزهامان و ورق زدن روزهایمان تمام خواهد شد.
حق گرفتنی است و می ستانیمش و دیگر بیگانه نخواهیم بود در خانه ی پدری.
کودکیمان خاکستری بود و بوی خون میداد.
هنوز در مشاممان تازه است و رد سرخی اش بر دامنه های توچال خیال را پرواز میدهد تا
آن روزهای تلخ که چون تاولی بر سینه ی تاریخمان مانده است
هربار که به این تکه ی کوچک آسمان که
سهم این روزهایم است، نگاه می کنم، به سهم تو از آسمان، در این سالها که به بیش از
یک دهه می رسد، میاندیشم. ما سهممان کم نبود اگر به بغضشان دریغمان نمیکردند.
بگذار به بندمان کشند زینب جانم.
بگذار ترکه ی بیدادشان پیکرهایمان را درهم بریزد. بگذار سهممان از بودن،
عشق و حتی چشمانمان، چون سهممان از
آسمان از ما دریغ شود. ما ایستاده ایم بر حقانیت خود و آن حجم قطور از تاریخ را که
آشفته و ترسان و ناتوان از ورق زدنش مانده اند را سنگینتر کنیم.
اینجا هربار که باد میوزد، داستان سعید
(سلطان پور) در گوشمان زمزمه می شود. این تپه ها بیهوده به خون آن هزاران لاله ی
عاشق گلگون نشده اند. جریان دارد خونشان، حتی اگر شقایقهای روییده بر خاکشان را
درو کنند
و درو کنند و باز هم درو کنند بگذار
بر چوبه های دار سجده برند و فکر کنند شهرام (احمدی) در سینه ی گورستانی بسیار
دورتر از سرزمین مادری به خاک سپرده شد. آرزوهایش، استقامتش و حقانیتش در ما تکثیر
می شود.
بگذار چون مریم (اکبری منفرد)
کودکانمان را از آغو مان بیرون کشند و نزدیک به یک دهه محروممان کنند ازنوازشها و
لالایی های شبانه ی مادرانه، محروممان کنند از تماشای کودکمان در صف مدرسه. کودکی
که پشت
شیشه های کدر کابین ملاقات قد کشید و
در سینه اش کتابی دارد از تاریخِ ما که بی زندگی روزگار بر ما گذشت بگذار بر خانه
هایمان یورش بیاورند و بازهم رفقایمان را چون مجید اسدی که به تازگی پس از اتمام
مدت حبسش.
آزاد شده بود، به ناکجاآباد ببرند. ما
این بیخبری عبوس را تاب می آوریم و می مانیم. چراکه دستمان در دستان جعفر (عظیم
زاده) است و عزم مان با او که چون کوهی ایستاده، یکی است.
ما در جای درست تاریخ ایستاده ایم زینب
جانم، حتی اگر تحریف مان کنند. بگذار پرچم ریا و تزویرشان به اهتزاز باشد. ما بیهوده
تاب نمی آوریم. ما ذات مان «هست» است و باورمان جاودانه،
حتی اگر از میانه راه به تیشه کین،
ساقه هایمان را ساقط کنند، باز هم ریشه می زنیم تا آیندگان،همانگونه که خود جوانه
زدیم از بذر پیشینیان و آنکه نیست می شود این منجلابی است که تا خرخره
هایمان بالا آمده، اما یارای خموش
کردن مان را ندارد. .
فروردین ۹۶′′
گلرخ ابراهیمی ایرایی همسر آرش صادقی،
فعال مدنی و فعال حقوق بشر به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیهنظام در شعبه ۱۵
دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه
تجدیدنظر به ریاست قاضی صلواتی بدون
حضور وی تایید شد خانم ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط
ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد
بر اساس محتویات پرونده گلرخ ابراهیمی
به دلیل داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظر گرفتن سنگسار به عنوان
مقدسات به توهین به مقدسات متهم شده است.
https://www.hra-news.org/letters/a-333/
همنوعان عزیز تا زمانیکه ما با هم بپا
نخیزیم و برای حقوق مسلممان متحد و یکپارچه نشویم ٍمطمئن باشید هیچ حکومت اسلامی و
زن ستیزی حاضر نمیشود که زن را دارای حقوق انسانی بداند و روز به روز بیشتر زنان
را تحقیر و کوچک میکند مائیم که باید فریادمان
گوششان را کر کند .پس تا آزادی ایران و زنان ایرانی بیتفاوت ننشینیم و با ظالمان
غاصب بجنگیم .
بامید نابودی تمامی حاکمان ظالم و زن ستیز ایران
maj 2017
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر