هفت سال پیش، در نوامبر ۲۰۱۰ (آبان ماه 1389)، شش رنگ (بیانیه شبکه زنان لزبین و ترنسجندرهای ایرانی) از دل اولین گردهمایی گروهی از لزبینها و ترنسهای
ایرانی و با درک نیاز به هم پیوستن در یک تشکل با هدف مبارزه با همجنسگراستیزی،
ترنسستیزی و طرح مسائل ویژه و مشترک این
گروه از جامعه رنگینکمانی ایجاد شد.
ما در پس این نشست، اتاق
کوچکی را در فیسبوک؛ به قول ویرجینیا وولف "اتاقی از آن خود"، بنا
کردیم، و و دعوت از دیگران آغاز شد. برخی در دوره این حضور و آشنایی در جمع،
اعتماد به نفس سرکوب شدهشان را باز یافتند، و گاه برای اولین بار همتایانشان را
ملاقات کردند. تواناییهایشان را به کار گرفتند و ایدههایشان را عملی کردند. کم
کم زیاد شدیم. و هر چه بیشتر شدیم، آرزوها و خواستههایمان نیز بزرگتر و بیشتر
شد.
تصمیم گرفتیم با خلا موجود
در رسانههای پرمخاطب در خبررسانی حول موضوعات جنسیتی و جامعه الجیبیتی تا حد
امکان مقابله کنیم. تصمیم گرفتیم حضورمان را در مجامع بینالمللی گسترده کنیم،از
بیحقوقیمان در ایران بگوییم و تلاش کنیم فشار جامعه بینالمللی را بر دولت ایران
برای بهبود وضعیتمان به کار گیریم.
آرام آرام برای ثبت تاریخمان شروع به نوشتن کردیم. با هم موضوع تعیین کردیم و تقریر و منتشر کردیم، با گسترش شبکههای اجتماعی، توانستیم با دوستانی خارج از خودمان نیز ارتباط گرفته و برای بسیاری از دوستان لزبین و گی و ترنس در ایران نیز به نقطه امیدی بدل شویم که این امر مسئولیت همه ما را دو چندان میکرد.
تحقیق و نگارش روایت زیست همجنسگرایان و ترنسجندرها در ایران و انتشار آن برای ما اجرای امری مهم و ضروری بود که بالاخره حاصل تلاشهایمان در پنج سالگی ششرنگ به بار نشست.
اما همه این موفقیتها
بدون مانع نبوده است. یکی از چالشهای ما، مقابله با سیاستگریزی در جامعه الجیبیتی
و تلاش برای توضیح چرایی شرایطی که ما با آن روبرو هستیم، بود. در این زمینه نیز موفقیت های شایانی بدست
آورده ایم که نمونه آن را می توان در طرح مطالباتمان در دوره
"انتخابات" اخیر دید و همچنین بیانیه ها و کامنت های گوناگون که به
مناسبت های دیگر مثل اول ماه مه و یا روز زن، اظهار نظر می کنند. در همین راستا
بود که کمپین "آری به تغییر" برای اولین بار بیش از 70 چهره ادبی،
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه روشننفکری ایران را حول خواسته آزادی گرایش جنسی و
هویت جنسی، و لغو جرمانگاری همجنسگرایی با ضبط و نشر پیامهای ویدییی به صحنه
آورد. این کمپین با بیش از یک میلیون
بیننده، قطعا یکی از مهمترین فرازهای سال گذشته ما و جامعه ایرانی در کلیت خود بوده
است.
از سوی دیگرموضوع عدم وحدت درون جامعه ترنس و همجنسگرایان به موضوع روز و مناقشهبرانگیز بدل شده است. هنوز نتوانستهایم، گفتمان وحدت بین لزبینها، گیها و ترنسها و بایسکشوالها را با حفظ اختلافاتمان و با تاکید و حفظ استقلال رایمان نهادینه کنیم. بیدلیل نیست که جریانات نزدیک به قدرت در ایران، تحت عنوان پزشک و روانپزشک و جامعه شناس، بر طبل جدایی ترنسها از "الجیبیتی" میکوبند و گاه نیز برخی از دوستان ترنسسکشوال بدون آگاهی از اهداف بانیان این گفتمان، گمان میبرند، با چنین جداییای در جامعه بیشتر پذیرفته میشوند. آنها فراموش میکنند که سرکوب گروههای گسسته و جدا از هم بسیار راحتتر است. اگر ما از حق بهرسمیت شناخته شدن هویت جنسیمان دفاع میکنیم، نمیتوانیم گرایش جنسی را سرکوب کنیم. و به این ترتیب، بیشک حق و حقوق ما بیشتر از هر گروه اجتماعی به هم وابسته است.
از سوی دیگرموضوع عدم وحدت درون جامعه ترنس و همجنسگرایان به موضوع روز و مناقشهبرانگیز بدل شده است. هنوز نتوانستهایم، گفتمان وحدت بین لزبینها، گیها و ترنسها و بایسکشوالها را با حفظ اختلافاتمان و با تاکید و حفظ استقلال رایمان نهادینه کنیم. بیدلیل نیست که جریانات نزدیک به قدرت در ایران، تحت عنوان پزشک و روانپزشک و جامعه شناس، بر طبل جدایی ترنسها از "الجیبیتی" میکوبند و گاه نیز برخی از دوستان ترنسسکشوال بدون آگاهی از اهداف بانیان این گفتمان، گمان میبرند، با چنین جداییای در جامعه بیشتر پذیرفته میشوند. آنها فراموش میکنند که سرکوب گروههای گسسته و جدا از هم بسیار راحتتر است. اگر ما از حق بهرسمیت شناخته شدن هویت جنسیمان دفاع میکنیم، نمیتوانیم گرایش جنسی را سرکوب کنیم. و به این ترتیب، بیشک حق و حقوق ما بیشتر از هر گروه اجتماعی به هم وابسته است.
چالش دیگر ما، که آن را یک
چالش امنیتی ارزیابی میکنیم، حملات سایبری به ششرنگ و برخی فعالان و همکاران ما،
درسه سال قبل بود که انرژی و وقت بسیاری از ما را به خود مصروف کرد تا بتوانیم از
زیر بار آن خارج شویم. این تجربه، ضمن اینکه تجربه تلخ و بسیار پردردی بود، اما
بار دیگر صحت انتخاب راه و هدفمان را که دخالتگری به عنوان لزبین و ترنسهایی بود
که نه قربانی، بلکه تلاشگرانی برای تغییر بودن، را نشان داد و از آن سربلند بیرون
آمدیم.
هفت ساله شدن ششرنگ اما
بدون پشتیبانی جدی شما، ممکن نبود. بهویژه در سه سال گذشته با رشدی چشمگیر در
ارائه نظر و پیشنهادات از سوی شما از داخل ایران روبهرو بوده ایم. اینکه به شش
رنگ اعتماد میکنید، برایش مطلب میفرستید و یا ما را نقد میکنید و به شبکههای
اجتماعی ما میپیوندید، برای ما باعث خوشوقتی و افزایش انگیزهمان برای فعالیت در
راه حقوق به زیر پا گذاشته شدهمان است.
برای مقابله با این موانع بالا و قدرتیابی بیشتر جمعمان، برای یافتن راههایی که بتوانیم بر "تنهایی" جامعه الجیبیتی در ایران فائق آییم، برای اینکه بتوانیم صدایمان را به گوش دیگران و مسئولین و نهادهای گوناگون برسانیم، نیازمند یاری رنگینکمانی شما هستیم. اگر روزنامهنگار هستید و یا معلم، اگر روانشناس هستید و یا در کادر اداری، اگر راننده هستید و یا کارمند بانک، در همه جا میتوانید صدای دختر 12 سالهای باشید که از صومعهسرا برای ما مینویسد:"من دوست ندارم حجاب کنم. من از لباس دخترونه بدم میاد، ولی اگر بیحجاب به خیابان بروم، گناه میکنم. به من بگویید چه کنم؟"
تلاش کنیم که سایه تفکرات سنتی و گفتمان تبعیض آمیز موجود را از زندگی این نوجوانان و جوانان بدون پشتوانه بیرون کنیم. و بالاخره ضمن تشدید همبستگی در جامعه خودمان، برای حضور هر چه وسیعتردر فعالیتهای اجتماعی و طرح مطالباتمان بکوشیم.
قدمهای ما همیشه قدمهای
بزرگی نیستند، اما همین گامهای کوچک، ما را از این مسیر سخت و تنگ عبور خواهد
داد. اگرچه بسیاری از چهرهها در این سالها برای اولین بار به میدان آمدهاند و
از تجربیات و آرزوها و تلاشهایشان سخن گفتند که تاکنون به دلیل فضای همجنسگراستیز و
نیز لزبوفوبی و ترنس فوبی موجود، نمیتوانستند علنی شوند، اما باید بیش از پیش
دستها را بالا بزنیم.
در آستانه هشتمین سال
فعالیتمان باز با هم میخوانیم:
همراه شو عزیز،
کین درد مشترک،
هرگز جدا جدا، درمان نمیشود...
شبکه زنان لزبین و
ترنسجندرهای ایرانی (ششرنگ)
نوامبر 2017
برای اطلاع از فعالیتهای ما
و اخبار مربوط به "الجی بیتی" در ایران و جهان به صفحه ششرنگ در فیسبوک و اینستاگرام و کانال تلگرام ما بپیوندید.
نسخه پی دی اف:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر